فهرست مطالب

نیاز بشر به وحى و نبوّت

 

درس بیست و دوم

 

نیاز بشر به وحى و نبوّت

 

ـ ضرورت بعثت انبیاء

شامل: نارسایى دانش بشر

ـ فوائد بعثت انبیاء

 

ضرورت بعثت انبیاء

این مسأله را كه بنیادى ترین مسائل بخش نبوّت است مى‌توان با برهانى اثبات كرد كه از سه مقدمه، تشكیل مى‌یابد:

1- هدف از آفرینش انسان این است كه با انجام دادن افعال اختیارى، مسیر تكامل خود را بسوى كمال نهائى بپیماید كمالى كه جز از مجراى اختیار و انتخاب بدست نمى‌آید. به دیگر سخن: انسان براى این، آفریده شده كه با عبادت و اطاعت خداى متعال، شایستگى دریافت رحمتهایى را پیدا كند كه ویژه انسانهاى كامل است. و اراده حكیمانه الهى اصالتاً به كمال و سعادت انسان، تعلق گرفته است اما از آنجا كه این كمال و سعادت والا و ارجمند جز از راه انجام دادن افعال اختیارى، حاصل نمى‌شود مسیر زندگى بشر، دو راهه و دو سویه قرار داده شده تا زمینه انتخاب و گزینش براى وى فراهم شود و طبعاً یك راه آن هم بسوى شقاوت و عذاب خواهد بود كه بالتّبع (و نه بالاصاله) مورد اراده الهى واقع مى‌شود.

این مقدمه ضمن بحث از حكمت و عدل الهى1 روشن شد.

2- اختیار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام كار و فراهم شدن زمینه هاى بیرونى براى كارهاى گوناگون و وجود میل و كشش درونى بسوى آنها، نیاز به شناخت صحیح نسبت به كارهاى خوب و بد و راههاى شایسته و ناشایسته دارد و در صورتى انسان مى‌تواند راه


1. ر. ك: درس یازدهم و درس بیستم.

تكامل خویش را آزادانه و آگاهانه، انتخاب كند كه هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیبها و پیچ و خمها و لغزشگاههاى آن، آگاه باشد. پس مقتضاى حكمت الهى این است كه ابزار و وسایل لازم براى تحصیل چنین شناختهایى را در اختیار بشر قرار دهد. و گرنه همانند كسى خواهد بود كه مهمانى را به مهمانسرایى دعوت كند ولى محل مهمانسرایش و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد! و بدیهى است كه چنین رفتارى خلاف حكمت و موجب نقض غرض است.

این مقدمه هم روشن و بى نیاز از تفصیل و توضیح بیشتر است.

3- شناختهاى عادى و متعارف انسانها كه از همكارى حس و عقل، بدست مى‌آید هر چند نقش مهمى را در تأمین نیازمندیهاى زندگى، ایفاء مى‌كند اما براى باز شناختن راه كمال و سعادت حقیقى در همه ابعاد فردى و اجتماعى، و مادى و معنوى، و دنیوى و اخروى، كافى نیست و اگر راه دیگرى براى رفع این كمبودها وجود نداشته باشد هدف الهى از آفرینش انسان، تحقق نخواهد یافت.

با توجه به مقدمات سه گانه، به این نتیجه مى‌رسیم كه مقتضاى حكمت الهى این است كه راه دیگرى وراى حس و عقل براى شناختن مسیر تكامل همه جانبه، در اختیار بشر، قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقیماً یا با وساطت فرد یا افراد دیگرى از آن، بهره‌مند شوند1. و آن همان راه وحى است كه در اختیار انبیاء (علیهم السلام) قرار داده شده و ایشان بطور مستقیم، و دیگران بوسیله ایشان، از آن بهره‌مند مى‌شوند و آنچه را براى رسیدن به سعادت و كمال نهائى، لازم است فرا مى‌گیرند.

در میان مقدمات این برهان، ممكن است مقدمه اخیر، مورد تشكیك واقع شود، از اینروى به توضیح بیشترى پیرامون آن مى‌پردازیم تا نارسایى دانش بشرى براى تشخیص مسیر تكامل همه جانبه انسان، و نیاز وى به راه وحى كاملا روشن گردد.


1. این برهان از موارد استنتاج قضیه عملى (باید) از قضیه نظرى (هست) و از مصادیق اثبات ضرورت بالقیاس براى معلول از راه ضرورت علت، و نیز از موارد جریان براهین لّمى در الهیات است.

نارسایى دانش بشر

براى اینكه راه صحیح زندگى در همه ابعاد و جوانبش شناخته شود باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایى كه با موجودات دیگر دارد و روابطى كه مى‌تواند با همنوعان و سایر آفریدگان برقرار كند و تأثیراتى كه انواع روابط گوناگون مى‌تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد و نیز باید كسر و انكسار بین سودها و زیانها و مصالح و مفاسد مختلف، شناخته شود و مورد ارزیابى قرار گیرد تا وظایف میلیاردها انسانى كه داراى ویژگیهاى بدنى و روانى متفاوت هستند و در شرایط مختلف طبیعى و اجتماعى، زندگى مى‌كنند مشخص شود. ولى احاطه بر همه این امور، نه تنها براى یك یا چند فرد، میسر نیست بلكه هزارها گروه متخصص در رشته هاى علوم مربوط به انسان هم، نمى‌توانند چنین فرمولهاى پیچیده‌اى را كشف و بصورت قوانین و مقررات دقیق و اخروى همه انسانها تضمین گردد و در صورت تزاحم بین انواع مصالح و مفاسد كه فراوان اتفاق مى‌افتد مصلحت اهمّ دقیقاً تعیین و مقدم داشته شود.

روند تغییرات حقوقى و قانونى در طول تاریخ بشر، نشان مى‌دهد كه با وجود پژوهشها و تلاشهاى هزاران دانشمند متخصص، در طول هزارها سال هنوز هم یك نظام حقوقى صحیح و كامل و همه جانبه بوجود نیامده است و همواره محافل حقوقى و قانونگذارى جهان به نقص قوانین خود ساخته شان پى مى‌برند و با لغو و نَسخِ مادّه‌اى یا اضافه كردن مادّه و تبصره جدیدى به اصلاح و تكمیل آنها مى‌پردازند.

نباید فراموش كنیم كه براى تدوین همین قوانین هم، بهره هاى فراوانى از نظامهاى حقوقى الهى و شرایع آسمانى برده اند. و نیز باید توجه داشته باشیم كه تمام همّ و تلاش حقوقدانان و قانونگذاران، صَرف تأمین مصالح دنیوى و اجتماعى شده و مى‌شود و هرگز اهتمامى به تأمین مصالح اخروى و كسر و انكسار آنها با مصالح مادّى و دنیوى نداشته و ندارد و اگر مى‌خواستند این جهت را هم كه مهمترین جهات مسأله است رعایت كنند هرگز نمى‌توانستند به نتیجه قطعى، دست یابند زیرا مصالح مادّى و دنیوى را تا حدودى مى‌توان بوسیله تجارب عملى، تشخیص داد اما مصالح معنوى و اخروى، قابل تجربه حسّى نیست و

نیز نمى‌توان آنها را دقیقاً ارزشیابى كرد و در صورت تزاحم با مصالح مادّى و دنیوى، میزان اهمیت هر یك را باز شناخت.

با توجه به وضع فعلى قوانین بشرى مى‌توان میزان كارآیى دانش انسانها را در هزاران یا صدها هزار سال قبل، حدس زد و به این نتیجه قطعى رسید كه بشر ابتدایى، براى تشخیص راه صحیح زندگى بسیار ناتوانتر از بشر این عصر بوده است. و به فرض اینكه انسان این عصر با استفاده از تجارب هزاران ساله توانسته بود. به نظام حقوقى صحیح و كامل و فراگیرى دست یابد و به فرض اینكه چنین نظامى ضامن سعادت ابدى و اخروى هم بود تازه، جاى این سؤال باقى مى‌ماند كه رها كردن میلیاردها انسان در طول تاریخ و وانهادن ایشان با جهل خودشان، چگونه با حكمت الهى و غرض از آفرینش آنان سازگار است؟!

حاصل آنكه: هدف از آفرینش انسانها آغاز تا انجام، هنگامى قابل تحقق است كه راه دیگرى وراى حسى و عقل براى شناختن حقایق زندگى و وظایف فردى و گروهى، وجود داشته باشد و آن، چیزى جز راه وحى نخواهد بود.

ضمناً روشن است كه مقتضاى این برهان، آن است كه نخستین انسان، پیامبر خدا باشد تا راه صحیح زندگى را بوسیله وحى بشناسد و هدف آفرینش در مورد شخص او تحقق یابد و سپس دیگر انسانها بواسطه او هدایت شوند.

 

فواید بعثت انبیاء

انبیاء الهى علاوه بر نشان دادن راه صحیح براى تكامل حقیقى انسان، و دریافت وحى و ابلاغ آن به مردم، تأثیرات مهم دیگرى نیز در تكامل انسانها داشته‌اند كه مهمترین آنها از این قرار است:

1- بسیارى از مطالب هست كه عقل انسان، توانایى درك آنها را دارد ولى یا نیاز به گذشت زمان و تجارب فراوان دارد و یا در اثر اهتمام افراد به امور مادى و غلبه گرایشهاى حیوانى بر ایشان مورد غفلت و فراموشى قرار مى‌گیرد و یا در اثر بدآموزیها و تبلیغات سوء، بر توده هاى مردم، پنهان مى‌ماند. چنین مطالبى نیز بوسیله انبیاء، بیان مى‌گردد و با تذكرات و یادآوریهاى پى در پى، از فراموش شدن كلى آنها جلوگیرى بعمل مى‌آید و با آموزشهاى صحیح و منطقى،

جلوى مغالطات و بدآموزیها گرفته مى‌شود.

از اینجا نكته نامیده شدن انبیاء به «مذكر» و «نذیر» و نامیده شدن قرآن كریم به «ذِكر» و «تذكره» روشن مى‌گردد.

امیرمؤمنان (علیه السلام) در مقام بیان حكمتهاى بعثت انبیاء مى‌فرماید:

«لِیَسْتَأدُوهم میثاقَ فِطْرَته، و یُذكِّروهم مَنْسِىَّ نِعْمتِه، و یَحتجّوا عَلَیْهم بِالتّبلیغ» یعنى خداى متعال، پیامبران خود را پى در پى فرستاد تا وفادارى به پیمان فطرت را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده را به یادشان آورند، و با تبلیغ و بیان حقایق، حجت را برایشان تمام كنند.

2- یكى از مهمترین عوامل تربیت و رشد و تكامل انسان، وجود الگو و نمونه رفتار است كه اهمیت آن، در مباحث روانشناسى به ثبوت رسیده است. انبیاء الهى بعنوان انسانهاى كامل و تربیت شده الهى، این نقش را به بهترین وجهى ایفاء مى‌كنند و علاوه بر تعلیمات و آموزشهاى مختلف، به تربیت و تزكیه مردم نیز مى‌پردازند. و مى‌دانیم كه در قرآن كریم «تعلیم و تزكیه» توأماً ذكر شده و حتى در بعضى از موارد «تزكیه» مقدم بر «تعلیم» آمده است.

3- یكى دیگر از بركات وجود انبیاء در میان مردم این است كه در صورت فراهم بودن شرایط لازم، رهبرى اجتماعى و سیاسى و قضائى مردم را به عهده مى‌گیرند. و بدیهى است كه رهبر معصوم، یكى از بزرگترین نعمتهاى الهى براى جامعه مى‌باشد و بوسیله او جلو بسیارى از نابسامانیهاى اجتماعى گرفته مى‌شود و جامعه از اختلاف و پراكندگى و كجروى نجات مى‌یابد و به سوى كمال مطلوب رهبرى مى‌گردد.

 

پرسش

1- هدف از آفرینش انسان چیست؟

2- آیا اراده حكیمانه الهى به شقاوت و عذاب انسان هم مثل سعادت و رحمت، تعلق گرفته است یا فرقى میان آنها وجود دارد؟

3- اعمال اختیار و انتخاب آگاهانه انسان، نیاز به چه امورى دارد؟

4- چرا عقل بشر براى تأمین همه شناختهاى لازم، كفایت نمى‌كند؟

5- برهان بر ضرورت بعثت انبیاء را تقریر كنید.

6- اگر انسان مى‌توانست با استفاده از تجارب طولانى، راه سعادت دنیوى و اجتماعى خود را بشناسد آیا دیگر نیازى به وحى نمى‌داشت؟ چرا؟

7- آیا دلیل عقلى بر پیامبر بودن نخستین انسان مى‌تواند اقامه كرد؟ چگونه؟

8- سایر فواید وجود انبیاء را بیان كنید.