جلسه پانزدهم؛ سرنوشت خطاکاران

تاریخ: 
چهارشنبه, 13 ارديبهشت, 1385

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سرنوشت خطاکاران

آن چه پیش رو دارید گزیده‌‌ای از سخنان حضرت آیت اللّه مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1385/02/13 ایراد فرموده‌‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

«وَ الَّذِینَ لایَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لایَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لایَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِكَ یَلْقَ أَثاماً یُضاعَف لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهانا»1؛ قرآن كریم در آیه فوق «عباد الرحمن»؛ را به دور از شرك و قتل نفس محترم و به پرهیز از زنا توصیف می‌‌كند و سپس می‌‌فرماید: هر كس از این گناهان دوری نكند عاقبت وخیم دارد و با ذلت و خواری در عذاب باقی خواهد ماند.
بعضی از مفسران گفته‌‌اند: این آیه با تعبیر «مهانا»؛ به این نكته اشاره می كند كه چنین كسانی هم عذاب جسمانی و هم عذاب روحی دارند. برا كسانی كه برای خود موقعیت قائل هستند، توهین از هر عذاب بدتر است. این‌‌ها علاوه بر این كه عذاب جهنم را با جسم خود تحمل می‌‌كنند، از جهت روح نیز مورد اهانت قرار می‌‌گیرند.
در باره این آیه سؤال مطرح است كه آیا هر سه عامل «شرك، قتل نفس و زنا»؛ رو هم رفته چنین پیامدی دارد و باعث خلود در آتش است یا این كه هر یك از عوامل به تنهایی چنین پایانی را در پی دارد؟ اگر منظور این باشد كه هر یك از این گناهان موجب خلود در عذاب می‌‌شود، با انجام یك كبیره انسان همیشه جهنم می‌‌شود، اما چنین مسأله‌‌ای با بعضی از مبانی كلام شیعه سازگار نیست. اعتقاد ما شیعیان كه مستفاد از آیات كریمه قرآن و روایات اهل بیت صلوات اللّه علیهم اجمعین است، این است كه گناهان صغیره اگر تكرار نشود آمرزیده می‌‌شود و گناهان كبیره اگر توبه از آن صورت گیرد آمرزیده می‌‌شود و چنان‌چه توبه حاصل نشود، همچنان امیدوار به شفاعت معصومین‌‌؛ علیهم‌‌السلام هست. پیامبر اعظم‌‌صلی الله علیه وآله فرمودند: «ادّخرت شفاعت لأهل الكبائر من امت»2؛ من شفاعتم را برا كسانی از امّتم كه گناه كبیره مرتكب شده ‌‌اند، ذخیره كرده ‌‌ام. بنابراین مرتكب گناه كبیره در روز قیامت به شرطی كه با ایمان و با ولایت اهل بیت‌‌علیهم‌‌السلام از دنیا برود مورد شفاعت قرار می‌‌گیرد، البته ممكن است سال‌‌های طولانی در عالم برزخ معذّب باشد، ولی نهایتاً در عالم قیامت با شفاعت پیامبرصل الله وعلیه وآله نجات پیدا می‌‌كند. خلود در دوزخ مختص كفّار است، كفار كه از روی عناد كفر ورزیده باشند در حالی كه حجّت بر ایشان تمام باشد.
بعضی از مفسران گفته ‌‌اند: منظور آیه این است كه جمع هر سه گناه كه یكی از آن‌‌ها شرك است، باعث خلود در دوزخ است. اساسا «شرك»؛ به تنهایی موجب خلود در دوزخ است و دو تا عنوان دیگر طفیلی و از فروع شرك است. طبق اصول ادب، ظاهر آیه این است كه ضمیر به یكایك این عناوین برمی‌‌گردد و هر یك از این گناهان به تنهایی چنین پیامدی دارد، علاوه بر این، افزون بر شرک، در باره قتل نفس نیز آیه‌‌ای داریم كه به تنهایی باعث خلود در دوزخ است: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها»3؛ كسی كه عمداً مؤمن را به قتل رساند كیفرش جهنم است كه در آن همیشه خواهد ماند. پس این كه بگوییم: منظور آیه مجموع این افعال است كه یكی از آن‌‌ها شرك است و مجموع آن‌‌ها موجب خلود می‌‌شود، قابل قبول نیست.
بعضی دیگر گفته‌‌اند كه منظور از خلود زمان طولانی است كه به آن خلود عرف نیز می‌‌گویند. به عنوان مثال، كسانی را در این دنیا به حبس ابد محكوم می‌‌كنند در حالی كه همین سی چهل سال عمرش در زندان است و پس از آن می‌‌میرد. این كه ابدیت واقعی نیست. این ابدیت عرف، یعنی زمان طولانی است. البته این احتمال نیز خلاف ظاهر آیه است، اما اگر دلیل قطع بر آن داشته باشیم، خلاف ظاهر را می‌‌پذیریم.
بعضی از مفسران به خصوص در باره آیه «و مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالداً فیها»؛ گفته‌‌اند: منظور این است كه این گناهان اقتضا عذاب ابدی را دارد، ولی این اقتضای همیشه به فعلیت نمی‌‌رسد. در بعضی از این گناهان مثل شرك این اقتضا به فعلیت می‌‌رسد، اما در بعضی از آن‌‌ها اقتضا هست، ولی خدا از رو تفضل مخصوصاً به واسطه شفاعت اهل بیت‌‌علیهم‌‌السلام آن را به مرحله فعلیت نمی‌‌رساند. شاید این احتمال در میان سایر احتمالات صحیح‌‌تر باشد. به هرحال، این تعبیر نشانه آن است كه این گناهان خیلی بزرگ است به طوری كه حداقل اقتضا آن را دارد كه انسان الی الابد معذّب باشد.
خداوند متعال در ادامه آیه می‌‌فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما»4؛ سه تا شرط برای دور از عذاب وجود دارد: یك این كه انسان توبه كند، دوم آن كه مؤمن گنهكار كه در زمان انجام گناه از ایمان دور شده بود، پس از توبه ایمان بیاورد، و سوم این كه عمل صالح به جا آورد. در چنین صورتی خدا گنهكار را میآمرزد و سیئاتش را به حسنات تبدیل می كند.
توبه مراتب و لوازم دارد. در روایات داریم كه «كف بالندم توبة»5؛ همین كه انسان واقعاً پشیمان شود توبه كرده است، اما توبه خیلی كار سختی است. به این آسان‌‌ها توبه انجام نمی گیرد. حدیث در نهج البلاغه است كه می‌‌گوید: كسی در حضور امیر المؤمنین ‌‌علیه‌‌السلام گفت: «استغفر اللّه»؛ حضرت فرمودند: «اَتدر ما الاستغفار؟»6؛ آیا می‌‌دانی توبه چیست؟ سپس حضرت چندین شرط برای توبه و قبول آن ذكر كردند و فرمودند: غیر از این كه گنهكار پشیمان می‌‌شود، باید «انابة ال اللّه»؛ داشته باشد، گناهانش را ترك كند و گذشته را جبران كند. سپس حضرت فرمود: گنهكار گوشتی كه از حرام بر بدنش روییده است، باید آن را آب كند تا توبه‌‌اش قبول شود. اگر غذای حرام خورده، تا وقتی گوشتی از مال حرام بر تنش هست، توبه‌‌اش قبول نمی شود. پس اصل توبه همان پشیمانی است منتها بعضی از اعمال توابع دارد كه باید تائب بدان ملتزم باشد.
گناه، به خصوص گناه كبیره، طوری است كه وقتی انسان عمداً با فكر و اراده تمهید مقدمات كند تا گناه را انجام دهد، روح ایمانش ضعیف می شود. روایات زیاد داریم كه مؤمن وقتی به گناه مبتلا می‌‌شود، در حین انجام گناه روح ایمان از او سلب می‌‌شود، یعنی در حال گناه انسان به كفر نزدیك‌‌تر است. وقتی انسان آگاهانه به طرف مخالفت با خدا می‌‌یرود، گویا رو در روی خدا ایستاده است و می گوید: تو گفتی نكن، ولی من انجام می دهم. چنین كسی به جنگ خدا می‌‌رود. چنین تعبیری در باره رباخواری هم هست که قرآن می‌‌فرماید:«فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّه»7؛ اگر بنا نیست از رباخواری دست بردارید با خدا اعلان جنگ دهید.هر گناهی به یك معنای جنگ با خداست و چنین حالت با ایمان، تسلیم و انقیاد در مقابل فرمان خدا سازگار نیست.
ایمان همان چیز است كه مستلزم تصمیم بر اطاعت و عمل به آن است. انسان پس از گناه وقت عقلش سر جای خود می آید و از آن حالت غضب یا شهوت نجات پیدا می یكند، می‌‌فهمد كار بد كرده است و پشیمان می شود. در این صورت دوباره زمینه تجدید ایمان برایش فراهم می‌‌شود. به همین دلیل، به مؤمنان امر می شود كه ایمان بیاورید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه»8؛ به یك معنا این ایمان كامل‌‌تر از ایمان اول است. ایمان اول ایمان ضعیف بود كه كارآیی لازم را نداشت. ادامه دادن به انجام كبائر موبقه ایمان را به كفر تبدیل می كند: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوا‌‌؛ أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّه»9؛ عاقبت گناهان كبیره تكذیب آیات است كه نهایت آن كفر است.
گاه انسان خیال می كند كه ایمان دارد، اما خودش را گول می زند، چون حقیقت ایمان چیزی است كه اثرش در عمل ظاهر شود. ایمانی كه هیچ اثر در عمل نداشته باشد، ایمان كاذب است. پس اصل توبه برای آمرزش كافی است، اما برای این كه سیئات به حسنات تبدیل شود، باید ایمان كارآمد و عمل صالح پیدا كرد. حال چگونه سیئات به حسنات تبدیل می‌‌شود؟ به نظر می رسد بهترین تبیین این است كه بگوییم: كسی كه مرتكب گناه می شود، گناه در نامه عملش ثبت می‌‌شود. اگر صادقانه توبه كند و واقعاً از كرده خود پشیمان شود و تصمیم بگیرد دیگر آن را تكرار نكند این سیاه پاك می شود و به جای آن نور م‌‌یآید، به شرط آن كه بعد از توبه ایمانش زنده شود و عمل صالح نیز انجام دهد.
روش تعلیم و تربیت قرآن استفاده از دو عنصر انذار و تبشیر است. از یك طرف خداوند انسان‌‌ها را از عواقب شوم كارها بد می‌‌ترساند و از طرف دیگر آن‌‌ها را به نتایج كارهای خوب بشارت می دهد. این جا نیز ابتدا انذار می‌‌كند و می فرماید: «یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهانا»؛ چنین گنهكارانی هم در عذاب مخلّد هستند و هم مورد اهانت و خوار قرار می گیرند. از سوی دیگر بشارت می دهد و می فرماید: اگر اینان توبه كنند و عمل صالح انجام دهند نه تنها گناهانشان محو می شود، بلكه نامه عمل آنان نوران می شود. این بشارت بزرگ است كه گنهكارِ مستوجب عذاب ابدی با یك كار كوچك از عذاب ابدی خلاص شود و به جای اعمال زشت او عمل صالح در نامه عملش ثبت شود.
در حدیث قدسی خدای متعال می‌‌فرماید: من انتظار می‌‌كشم بنده مؤمن كه به گناه مبتلا شده است، توبه كند و به سوی من برگردد. وقتی توبه می كند من بسیار خوشحال می شوم، بیش از مسافری خوشحال می شوم كه در بیابان زاد و توشه ‌‌اش را گم كرده باشد، كسی به فریادش نرسد و سرش را بگذارد رو دستش كه آماده مرگ شود و ناگهان زاد و توشه‌‌اش را پیدا كند.


1؛ فرقان، 68-69؛ و آنان هستند كه با خدای یكتا كسی را شریك نمی‌‌خوانند و نفس محترم را كه خدا حرام كرده جز به حق به قتل نمی‌‌رسانند، و هرگز گرد عمل زنا نمی‌‌گردند، كه هر كه این عمل كند كیفر گناهش را خواهد دید. عذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلّت و خواری به دوزخ مخلّد گردد.

2؛ بحارالانوار، ج 8، ص30.

3؛ نساء، 93؛ و هر كس مؤمن را به عمد بكشد مجازات او (آتش) جهنم است، كه در آن جاوید (معذّب) خواهد بود.

4؛ فرقان، 70؛ مگر آن كسانی كه از گناه توبه كنند و عمل صالح به جای آورند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

5؛ كاف، ج‌‌2، ص 426.

6؛ نهج‌البلاغه، 549.

7؛ بقره، 279؛ آگاه باشید كه به جنگ خدا و رسول او برخاسته‌‌اید.

8؛ نساء، 136؛ ا كسانی كه (به زبان) ایمان آورده‌‌اید، (به حقیقت و از دل هم) ایمان آورید به خدا و رسول او.

9؛ روم، 10؛ آخر سرانجام كار آنان كه بسیار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند.