پیشگفتار

پیشگفتار

متفكران عصر جدید در تئوریهاى خود، اركان تفكر نوبنیاد امروز را به گونه‌اى پى ریزى كرده‌اند كه در آن بر خلاف گذشته، انسان به طور كلى بریده از فطرت الهى خویش تعریف‌ مى‌شود.

این تفكر، پیش از آن‌كه مبتنى بر اصول عقلانى باشد، ناشى از خشم و نفرت و روح انتقام جویى توده ها، در برابر زورگوییها و ستمگریهاى جاهلانه ارباب كلیسا، در قرون وسطى بوده است.

كلیسا، اگر چه قید و بندها و خرافاتى را به مذهب و حتى به كتاب آسمانى خود بسته بود كه علت عقب ماندگى جوامع تلقى‌ مى‌شد، اما در آن زمان هنوز، با یك سرى آموزشها و تعالیم اخلاقى همراه بود كه در عمق فطرت جامعه انسانى ریشه داشت و رفتار پیروان خود را تا اندازه‌اى تعدیل‌ مى‌كرد. هنگامى كه در آن دوران سیاه، غرب علیه مذهب عصیان كرد و خود را از ستم كلیسا و زنجیرى كه از خرافات عوام فریب در پاى او نهاده بودند رها ساخت، افسار گسیخته و دیوانه وار به نام جدایى از دین، جنبه هاى اخلاقى و معنوى مذهب را نیز در وجدان خویش، لگدمال كرد. از آن پس، هر چند كه در اثر رهایى از قید و بندها به وسیله رفورم مذهب خرافى، حركت و تلاش خستگى ناپذیر و خصوصاً استفاده از میراث تمدن عظیم اسلامى در جنگهاى صلیبى، توانست به سرعت برفراز صخره هاى

دانش و صنعت پرواز كند و قله هاى تكنولوژى را فتح نماید، اما همزمان، خود را در حصارهاى بلند تمدن بى روح مادى زندانى كرد و بدینسان از چاله‌اى بیرون آمد و به چاهى فرو افتاد!

انحطاط اخلاقى غرب، نتیجه ترویج مكتبهاى منحرف فكرى «اومانیسم ـ انسان مدارى»، «لیبرالیسم ـ آزادى بى حد و مرز» و به دنبال آن «نیهلیسم ـ پوچ گرایى» بود كه پس از نهضت رنسانس، در راستاى مذهب ستیزى پایه‌گذارى شدند.

بدین سان بشر غربى امروز، با اصالت دادن به تكنیك و اقتصاد، در چنگال ماشینیزم و زندگى ماشینى گرفتار شده و سیطره تكنولوژى، خود او را نیز به یك ماشین تبدیل كرده است به طورى كه دیگر زندگى‌اش فاقد هر گونه معنا و فضیلت و هدف‌ مى‌باشد و به همین جهت به «پوچى» روى آورده است.

جهانخواران سلطه گر در سرتاسر قرن اخیر، با همه امكانات تلاش كرده‌اند كه جهان بینى اومانیسم را در همه جهان و به ویژه در كشورهاى جهان سوم و بالاخص در ممالك اسلامى توسعه دهند و هدف آنها، سرسپردگى مطلق و وابستگى همه جانبه سیاسى، فرهنگى و اقتصادى و غارت فرهنگ و منابع این كشورها بوده است. در این رابطه آنها با استفاده از توان تكنولوژیكى فوق مدرن در صنعت ارتباطات، و پیش از آن با فرستادن میسیونرهاى مسیحى به عنوان سپاهیان صلح و برانگیختن عناصر خود باخته بومى كشورها در اجراى انواع برنامه ها و روشهایى كه غالباً در پوشش علمى نیز فاقد هر گونه ارزش واقعى است و سر انجام با بكارگیرى تمامى شیوه ها و ابزارهاى مخرب سعى كرده و‌ مى‌كنند تا فرهنگى را كه ریشه الهى دارد و محور همه حركتهاى آن بینش توحیدى

است، به عنوان سد مستحكمى كه در مقابل آنها قرار دارد، از میان بردارند.

آرى، آنچه امروز جهانخواران را بیش از هر چیز دیگرى به وحشت انداخته است، قدرت اسلام و حضور فعال آن در عرصه هاى مختلف سیاسى، اقتصادى و فرهنگى است.

بنابر این طبیعى است كه استكبار جهانى، در قله اهداف خویش جهان اسلام را كه به عنوان آخرین دین الهى، همواره در برابر تجاوزات بى شرمانه غرب ایستاده است، به طور جدّى آماج حملات شدید فرهنگى خود قرار دهد و با ترویج فرهنگ آلوده خویش از راه اشاعه تفكر مبتذل مادّى و نشان دادن مظاهر فریبنده دنیاى صنعتى، در فرهنگ اصیل اسلامى رخنه كرده، ارزشها و باورهاى دینى را سست نماید و اندك اندك ریشه اعتقادات امت اسلامى را بخشكاند و سپس از دو دستاورد تمدّن جدید غرب، كه یكى تكنولوژى و دیگرى آلودگى اخلاقى و لجنزار فرهنگى است، همواره سراب اولى و رنگ و لعاب آن به وى نشان دهد و هنگامى كه خوب به آن نزدیك شود او را مانند خود در دومى كه منجلاب فساد است غرق سازد!

نكته‌اى كه دراینجا قابل ذكر است و توضیح آن خواهد آمد، اتهام ناجوانمردانه‌اى است كه تحت عنوان مخالفت ادیان آسمانى با پیشرفت علم و صنعت و رفاه اجتماعى، به دامان پاك اسلام نیز وارد كرده‌اند و از آن دروغهایى است كه تلاش فراوانى شده تا خود تاریخ نیز آن را باور كند، اما هرگز این‌چنین نیست و حتى قضیه دقیقاً عكس آن است. زیرا همان‌گونه كه تاریخ به وضوح شهادت‌ مى‌دهد، رشد صنعت و تحول اقتصادى در جامعه اروپا، مرهون تماس علمى، فنى، اقتصادى و تجارى‌اى است كه غرب در جنگهاى صلیبى، در قرون دهم، یازدهم و دوازدهم، با جامعه

اسلامى پیدا كرد و منجر به طرد نقاط انحراف مذهب كاتولیك گردید. پس در واقع، تمدن جدید در اثر ترك مذهب به وجود نیامد.

آنچه در نهایت، از نظر مكاتب الهى نكوهش شده، وابستگى ها وتعلقات مادى افراطى است كه بگونه‌اى رفاه دنیوى را تمام هدف خویش قرار دهد و بُعد معنوى و هدف آفرینش انسان و كمال و سعادت ابدى او را بكلى فراموش كند مانند آنچه امروز در غرب مشاهده‌ مى‌شود. به طور كلى روى تافتن از اطاعت خداوند مذموم است زیرا اسلام هدف آفرینش را، در تعالى و تكامل روحى و معنوى نوع بشر، در سایه والاى عبودیت او در برابر خداوند،‌ مى‌داند.

انگیزه این تهاجم، نخست ایجاد جوّ خود باختگى و روح بى تفاوتى در جامعه، نسبت به ارزشهاى اصیل خودى و تخریب هویت مذهبى و ملى آن جامعه‌ مى‌باشد، سپس ایجاد جامعه‌اى تازه كه تفكرات و باورهاى جهان غرب را بپذیرد و عقاید و ارزشهاى دینى و فكرى خود را دور بریزد و از نظر فرهنگ مصرف، در الگوى مصرفى غرب غرق شود. در این صورت است كه با نابودى فرهنگ یك كشور، زمینه براى رشد سیطره سیاسى و اقصادى و گسترش سلطه همه جانبه استكبار جهانى هموار خواهد شد.

آنچه امروز ابر جنایتكاران، با بهره گیرى از تكنولوژى ارتباطات و برنامه هاى ماهواره اى، با شعار تحقق دهكده واحد جهانى و همسان‌سازى فرهنگى، براى جهانى كردن فرهنگ خود تبلیغ‌ مى‌كنند، همه و همه در راستاى همین اهداف شیطانى است. امپریالیسم خبرى در بمباران اطلاعاتى و تبلیغات انحصارى خود، كه هدفى جز ملل محروم و خصوصاً كشورهاى اسلامى ندارد، در صدد آن است كه غرب را به عنوان نژاد برتر، به جهانیان معرفى كند، تا با تزریق تدریجى فرهنگ مسموم آن، به منافع

استكبارى و نامشروع خویش دست یابد.

اگر چه به طور طبیعى، قدرت تكنولوژى ارتباطى به فرهنگ ندارد، اما‌ مى‌بینیم كه تاكنون، هر اندازه توان تكنولوژیكى غرب افزایش یافته، میزان سلطه فرهنگى‌اش بیشتر شده است، و این به منش او وابسته است كه در واقع منش سلطه گرى و برترى جویى است.

میهن اسلامى ما، كه به لحاظ استراتژیك و حساسیت منطقه‌اى و دارا بودن فرهنگ عمیق علمى و اسلامى و منابع سرشار اقتصادى، همواره مورد طمع و تجاوز دشمنان جنایتكار بوده است، پس از پیروزى انقلاب اسلامى كه اساساً یك انقلاب فرهنگى و ارزشى است و تحرك و اقتدار خود را با بهره گیرى از غناى فرهنگى اسلام در مقابله و معارضه با نظامهاى كفر حاكم بر جهان به منصه ظهور رسانده و مهم ترین تهدید قرن علیه نظام نوین جهانى قلمداد شده است، استكبار جهانى را متوجه شرایط جدیدى نمود كه براى متوقف كردن قدرت اسلام و رشد فزاینده آن در جهان به سرمایه گزاریهاى وسیع ترى در زمینه هاى فرهنگى و هنرى بپردازد.

در این رابطه «دانیل پاتیس» رئیس انستیتوى پژوهشهاى سیاست خارجى آمریكا، در سمینارى كه در پاییز سال 68 در شهر استامبول تركیه برگزار شد گفته است:

«ما تا ده سال حساسیت خاصى نسبت به اسلام نداشتیم، اما امروز این طور نیست و همه ما نسبت به این پدیده جدید در ایران و برخى از كشورهاى دیگر، باید با حساسیت بیشترى برخورد كنیم. امروز مسلمانان به ایران نظر دارند و از آن الگو بردارى‌ مى‌كنند، امروز ایران براى مسلمانان به مثابه یك آزمایشگاه است، اگر این تجربه موفق شود، جسارت

مسلمانان كشورهاى دیگر هم بیشتر خواهد1.

همزمان با تحركات جهانى، ما در دهه اخیر، سالهاى پرالتهابى را نیز در داخل كشور پشت سر نهادیم كه دشمن با تحریك تأسف بار روشنفكران غربزده، سعى كرد به بهانه خرافه ستیزى و به عناوین مختلف دیگر اسلام اصیل را تضعیف كند و با تهمتهاى ناروایى از قبیل تحجر و استبداد، از صحنه اندیشه و باور جامعه محو نماید و نهایتاً اسلام را از كشور ما ریشه كن سازد.

و این‌چنین بود كه اینان با مقایسه اسلام و مسیحیت قرون وسطى و تشبیه روحانیت شیعه با اصحاب كلیسا، شعار پروتستانتیسم اسلامى را زمزمه كردند و با انتقاد از برخى حقایق و مقدسات مذهبى، نسبى بودن اصول اخلاق و معرفت دینى را مطرح نمودند.

این توطئه ـ كه درباره آن متناسب با بحثهاى آینده به تفصیل سخن خواهیم گفت ـ شدیدترین و ناجوانمردانه ترین حمله‌اى است كه در قالب مفاهیم علمى، اساس اعتقادات جوانان را مورد تهدید قرار داده و خواه ناخواه به موازات اهداف خصمانه جهانخواران بیگانه و نتیجتاً در مسیر انهدام و نابودى فرهنگ دینى و ملى كشورمان عمل خواهد كرد.

دشمن خیانتكار، در مسأله مرجعیت نیز آرام ننشسته است و با اتهام آمیختگى آن به اغراض دنیوى، یعنى لكه ننگى كه در طول تاریخ تشیع، هرگز دامن پاك مجتهدان مجاهد و علماى عظیم الشان اسلامى را آلوده نكرده و به وضوح از ساحت مقدس آنان دور بوده است، قداست آن را مورد سؤال و تردید قرار داده است.

تمامى این مسائل، تیرهاى زهرآلود تهاجم فرهنگى و از جلوه هاى بارز


1ـ مجله 15 خرداد شماره صفر ـ دیماه 69.

آن هستند كه قلب اسلام را نشانه رفته اند. بنابر این بر آحاد امت اسلامى به ویژه عاشقان حریم ولایت، واجب است كه ابعاد مختلف و زوایاى گوناگون این تهاجم را بشناسند و در پیشبرد اهداف مقدس اسلامى از فرهنگ والا و عظیم آن شجاعانه دفاع نمایند.

مجموعه حاضر، گزیده‌اى از سخنرانیهاى استاد عالیقدر آیة الله مصباح یزدى پیرامون تهاجم فرهنگى است كه در سالهاى 69 الى 72 در مراكز مختلف رائه گردیده و توسط جناب حجة الاسلام آقاى عبدالجواد ابراهیمى تهیه و تدوین شده است.

امیدواریم این مجموعه گامى مؤثر ذر راه رسیدن به آن هدفهاى مقدس واقع شود و مورد توجهات خاص امام عصر حضرت بقیّة الله الاعظم (عجّل الله تعالى فرجه الشریف) قرار گیرد.

واحد مجموعه آثار