فصل دوم:رسالت مجالس ذكر اهل بیت (علیهم السلام)

 

فصل دوم:

 

 

رسالت مجالس ذكر اهل بیت (علیهم السلام)

 

طراوت‌بخشى ایمان دین‌باوران

تقویت ارتباط قلبى با پیشوایان

محبت‌افروزى در قلوب شیعیان

معرفت‌افزایى نسبت به امامان

گسترش فرهنگ شهادت و پرورش شهادت‌طلبان

الگوسازى و الگودهى از سیره معصومان

 

 

میزان عظمت و منزلت هر «روز» به اندازه فضیلت و بزرگى صاحب آن است؛ از این روی‌ایامی كه متعلق به اهل‌بیت(علیهم السلام) مى‌باشد، شایسته والاترین تکریم‌ها و تعظیم‌هاست. در این میان، ایامى كه منسوب به حضرت صدّیقه طاهره(علیها السلام) می‌باشد، سزاوار والاترین بزرگداشت‌هاست؛ چرا كه فاطمه(علیها السلام) در پیشگاه خداوند و در نزد فرشتگان، پیامبران، امامان و اولیاى الهى، داراى مقامى بی‌بدیل و منزلتى بس عظیم است.

او یگانه دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، تنها كفو على مرتضى(علیه السلام)، مادر مهربان ائمه هُدى(علیهم السلام)و بزرگ‌ترین بانوى جهان اسلام؛ بلكه برترین بانوى عالم است:

مگو دختر! نه! تاج خلقت آباى روحانى *** مگو دختر! كه او سبع المثانى را بُوَد ثانى

مخوانش زن كه مردان خرد در وى به حیرانى *** مگر امّ الكتاب است این بتول از وحى سبحانى.(1)

آرى، به فرموده ذریه فاطمه، تجلیل از مقام فاطمه(علیها السلام)؛ تكریم ایمان، تقوا، علم، ادب، شجاعت، ایثار، جهاد، شهادت و در یك كلام، مكارم اخلاق است؛ مكارم اخلاقى كه پدر بزرگوار آن بانو براى اتمام آن مبعوث شد.(2)

برپایى مراسم جشن و سرور در ایام ولادت اهل‌بیت(علیهم السلام) و نیز تشكیل محفل‌هاى سوگوارى در ایام شهادت آن بزرگواران، از جمله شعایر الهى است كه تعظیم و بزرگداشت آن، هم نشانه پاكى و تقواى قلوب است و هم تثبیت كننده آن: وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَاِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛(3) هر كه نشان‌های خداوند را بزرگ بدارد، آن از تقوا و پرهیزگارى دل‌هاست.


1. شعر از فؤاد كرمانى، اختران ادب: ص 79.

2. با الهام از پیام حضرت آیت‌الله سید على حسینى خامنه‌اى به سمینار كوثر در شیراز (در زمان تصدى ریاست جمهورى)، 1366/11/20.

3. حج (22): 32.

اساساً آنچه در اسلام شعایر الهى و دینى معرفى شده، به سبب تأثیر مطلوبى است كه در نفوس و اذهان مردم می‌تواند داشته باشد. احترام و بزرگداشت شعایر، اثرى عمیق در روح مردم برجاى می‌نهد و این از آن روى است كه یك تبلیغ دسته جمعى، می‌تواند از بسیارى تبلیغ‌های انفرادى پر اثرتر و کاری‌تر باشد.

یكى از واقعیت‌های روانشناسى اجتماعى این است كه امور دسته جمعى و عمومی‌، چه حق باشد، چه باطل، تأثیرات عظیم و عمیقى در اذهان و نفوس انسان‌ها بر جاى می‌گذارد.(1)

تعظیم و بزرگداشت یاد و خاطره پیشوایان بی‌همتای دین، از جهات پُرشمارى حایز اهمیت است كه به مهم‌ترین آن‌ها در این مقام، اشارتى می‌کنیم:

طراوت‌بخشى ایمان دین باوران

یادآورى گفتار و رفتار خدایى اهل‌بیت عصمت و طهارت، همچون جوی‌های سرشارى است كه در جان مؤمنان روان می‌گردد و باغستان اندیشه و گلستان دل‌های ایشان را آبیارى نموده، به آن شادابى و سرزندگى می‌بخشد و افسردگى و پژمردگى را از آن می‌سترد.

آرى، همین مجالس ذكر و یاد اهل‌بیت(علیهم السلام) است كه احساسات دینى ما را زنده نگه می‌دارد و آن را به بالندگى و كمال می‌رساند.

پیامبر رحمت، محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله) امت خویش را به برگزارى این گونه مجالس و محافل تشویق می‌نمایند و می‌فرمایند: یكدیگر را ملاقات كنید و از احادیث ما بگویید؛ چرا كه حدیث ما جلابخش قلوب است. همانا دل‌ها، چونان شمشیرها، زنگار می‌گیرند؛ جلا و صیقل دل‌ها به ذكر حدیث است.(2)

بارى، زُداینده زنگارهاى غفلت از آینه‌های دل و جان ما، یادآورى گفتار و كردار بیان اهل‌بیت(علیهم السلام) می‌باشد و بس؛ كسانى كه روحشان، سراسر جلوه‌نمای جمال و جلال الهى گردیده است.


1. جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، آیت‌الله مصباح یزدى: ص 226.

2. رسولُ الله(صلى الله علیه وآله): تَذاكَروا وَتَلاقُوا و تَحَدَّثُّوا فَاِنَّ الْحَدِیثَ جَلاَء الْقُلوُبِ. إِنَّ القُلوبَ لَتَرینَ كَمَایَرینَ السَّیْف جَلاَؤُها الْحَدِیثُ. الكافى: ص 41، روایت 8.

دل‌های مُرده و افسرده بر اثر دنیاگرایی‌ها، شهوت‌جویی‌ها، جاه‌طلبی‌ها و... در پى یادآورى احادیث اهل‌بیت و سیره عملى ایشان جان تازه‌اى می‌یابد، و بانشاط و پرتوان در سیر به سوى حق، سرعت می‌گیرد. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: همانا احادیث ما، قلب‌ها را زنده می‌گرداند.(1)

به هر میزان كه ارتباط قلبى و عملى ما با این خاندان پرعظمت كاهش یابد، ایمان ما به خاموشى و دل‌های ما به پژمردگى می‌گراید؛ از این روى باید بكوشیم كه این مایه حیات و دَم جان‌فزا را هرچه عمیق‌تر در روح خویش و جان جامعه بدمیم.

تقویت ارتباط قلبى با پیشوایان(علیهم السلام)

رمز سعادت و موفقیت شیعیان در دنیا و آخرت، رابطه قلبى و روحى با اهل‌بیت(علیهم السلام) و توسل مداوم به ساحت مقدس ایشان است؛ از این روى مجالس و محافل مذهبى می‌باید ایجاد گر آن رابطه‌های عمیق روحى و تقویت كننده این توسل‌ها و اتصال‌های ژرف معنوى باشد.

علامه طباطبایى به نقل از استاد اخلاق و عرفانشان، مرحوم آیت‌الله قاضى(رحمه‌الله) می‌فرمودند: اگر من به چیزى رسیده‌ام، در سایه قرآن و توسل به سیدالشهدا رسیده‌ام.

آرى، راز پیروزى در سیر و سلوك به سوى حق و رمز ایمنى از آفات دنیا و آخرت، توجه و توسل مداوم به اهل‌بیت(علیهم السلام)، آن مقتدایان حق‌جویی، است. با تقویت رابطه قلبى و روحى با آن بزرگواران و توجه مدام به وجود مقدس ایشان، به ویژه در سایه توجه به ساحت مقدس مولایمان ولى عصر ارواحنا فداه، می‌توانیم بدان مقام نایل آییم كه همواره مشمول عنایت‌های ویژه و دعاهاى خالصانه آن حضرات باشیم.

اگر آدمى به سوى این پناهگاه‌های امن الهى بگریزد و از ایشان پناه جوید و خویش را وقف و فناى ایشان گرداند، به تدریج به ایشان نزدیك و نزدیک‌تر می‌شود تا آن جا كه با وجود مقدس ایشان پیوند روحى می‌یابد. این توجه و پناه‌جویی، باید با پذیرش ایمانى و


1. الامام الصادق(علیه السلام): إنَّ حَدیثَنَا یُحْیِى القُلُوبَ. بحارالانوار: ج 2، ص 144، روایت 5 .

عملى گفتار و كردار ایشان همراه شود تا آن پیوند والاى روحى به دست آید وگرنه توسل بدون عمل، فایده چندانى نخواهد داشت.

توسل حقیقى، در واقع پیوند قطرهاى است ناچیز به اقیانوسى بىكران از عظمت، معنویت و نورانیت؛

مصون كننده انسان است در مقابل همه آفات و بلاهاى دنیا و آخرت؛

سدّ سدیدى است در مقابل وسوسه‌های شیاطین جنى و انسى؛

تبدیل‌کننده احساس تنهایى و وحشت است به اُنس و یگانگى و وحدت؛

روشنی‌بخش دل‌هاست و زمینه‌ساز نورافشانى براى دیگران.

محبت‌‌‌‌‌‌‌افروزى در قلوب شیعیان

وابستگی‌های عمیق قلبى و عاطفى به اهل‌بیت(علیهم السلام) همچون سپرى پولادین، بیمه كننده فرد و جامعه در برابر گناهان، آلودگی‌های اخلاقى و فسادهاى اجتماعى است.

پاىبندى به مظاهر مذهبى و بزرگداشت شعایر الهى، برانگیزنده و استوار كننده عواطف پاك و مقدس نسبت به خاندان پیامبر می‌باشد؛ همان عواطف مقدسى كه از جانب خداوند در مقام اجر رسالت بر همه مسلمانان واجب گردیده است: قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربَى؛(1) بگو من هیچ پاداشى بر رسالتم نمی‌خواهم؛ جز دوست داشتن نزدیكانم (اهل بیتم).

با دقت در اخبار متواترى مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و امثال آن‌ها كه شیعه و سنى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)روایت کرده‌اند؛ روایاتى كه مردم را براى فهم كتاب خدا و درك حقایق آن و شناسایى اصول و فروع دین به اهل‌بیت(علیهم السلام)ارجاع داده است، هیچ شكى باقى نمی‌ماند كه مراد از وجوب عشق و مودت اهل‌بیت به عنوان اجر رسالت، این بوده است كه این عشق و محبت را وسیله‌ای براى ارجاع همیشگى مردم به ایشان قرار دهد تا اهل‌بیت در هر جا و هر زمان، مرجع تقلید علمى و عملى مردم قرار گیرند. پس این


1. شورى (42):23.

مودتى كه اجر رسالت معرفى شده، لازمه استمرار رسالت است كه منافع این اجر عاید خود بشر می‌شود نه عاید رسول و عترت او.(1)

اما محبت و مودتى كه در ازاى اجر رسالت بر همه ما واجب شده است، داراى مراتبى گوناگون می‌باشد.

به طور كلى براى محبت از نظر شدت و ضعف، می‌توان سه مرتبه قایل شد:

1. مرتبه ضعیف كه مقتضى نزدیك شدن به محبوب در شرایط عادى است ؛ ولى هیچ نوع فداكارى و از خودگذشتگى در آن وجود ندارد؛

2. مرتبه متوسط كه افزون بر میل نزدیك شدن، مقتضى فداكارى در راه محبوب می‌باشد؛ ولى تا حدى كه با منافع كلى و مصالح اساسى شخصى مزاحمت نداشته باشد؛

3. مرتبه شیفتگى و خودباختگى كه مُحبّ از هیچ نوع فداكارى در راه محبوب دریغ نمی‌کند و كمال لذت خود را در تبعیت از اراده، صفات و اطوار او می‌بیند؛ بلكه اوج لذت خویش را در تعلق وجودى و فناى خود در او می‌داند. این مرتبه محبت، نشانه‌هایی دارد كه یكى از آن‌ها اظهار خشوع و كرنش در برابر محبوب است و نشانه دیگرش آن است كه خواست محبوب را بر همه چیز و بر همه كس، بدون هیچ قید و شرط، مقدم می‌دارد.(2)

مودت حقیقى نسبت به پیامبر و اهل‌بیت پاك نهادش آن است كه تبعیت كامل و بی‌چون و چرا از ایشان حاصل شود و كمال سعادت و لذت، فناى كامل در وجود ایشان دانسته شود؛ به گونه‌ای كه همه صفات و اطوار آنان در وجود محبّ تجلى یابد.

بارى، فناى در ایشان، فناى در خداست؛ چرا كه ایشان فناى در خدا گردیده‌اند و تجلىگاه كامل انوار عظمت الهی‌اند. اینان آینه تمام‌نمای اسما و صفات بارى شده‌اند و مظهر كامل ذات بی‌همتای خدایى. ایشان به مقامى رسیده‌ام كه از خدایشان جدا نیستند: لا فَرْقَ بَیْنَكَ وَ بین‌ها اَِّلا اَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ، فتق‌ها رتق‌ها وَ بِیَدِكَ بَدْوءُها مِنْكَ


1. تفسیر المیزان: ج 18، ص 42.

2. برگرفته از خودشناسى براى خودسازى، آیت‌الله مصباح یزدى: ص 31.

وَعَوْدُها إِلَیْكَ؛(1) میان تو و آن‌ها هیچ جدایى نیست؛ جز اینكه ایشان بندگان و آفریدگان تو هستند و تدبیر آن‌ها به دست تو و آغاز و فرجامشان به سوى توست.

آرى، اهل‌بیت(علیهم السلام) داراى چنان مقام عالى و بی‌نظیری هستند كه گویى در مرز مقام وجوبى قرار گرفته‌اند. كارهایى كه خدا می‌کند از آنان سر مىزند؛ با این تفاوت كه خدا به طور استقلالى و آنان ظلّى و به اذن و مشیّت خداوند انجام می‌دهند.

آرى، عشق به ایشان، عین عشق به خداست: مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللّه،(2) و تنها راه مطمئن در وصول به قرب الهى، اقتداى كامل علمى و عملى به ایشان می‌باشد: مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَءَ بِكُمْ.(3)

این عشق مقدس هرچه بیشتر اوج یابد، استقامت و ثبات قدم بیشترى در راه دیندارى به ارمغان می‌آورد؛ به شرط آن كه این شور و عشق پاك، با شعور و بصیرت و معرفت همراه گردد.

معرفت‌‌افزایى نسبت به امامان(علیهم السلام)

یكى از والاترین رسالت‌هایی كه محافل ذكر اهل‌بیت(علیهم السلام) بر عهده دارد، تقویت سطح شناخت‌ها از مقام و منزلت وجودى اهل‌بیت و افزایش معرفت به سیره رفتارى هر یك از آن بزرگواران است.

شور و احساسات پاك الهى آنگاه استمرار می‌یابد و ثمر می‌بخشد كه با شعور و بصیرت عجین گردد و محبت برخاسته از معرفت باید ما را به سوى اقتداى عاشقانه به سیره آن آینه‌داران جمال و جلال الهى سوق دهد تا جایى كه عارفانه كمال سعادت خویش را در پیروى كامل از ایشان بدانیم و عاشقانه قدم در راه اسوه‌پذیری از ایشان نهیم.

در این مقام، به فراخور بحث معرفت و محبت، به گزیده‌ای نورانى از رهنمودهاى كلیدى و گره‌گشای مقام معظم رهبرى دیده و دل می‌سپاریم:


1. فرازى از دُعاى روزانه ماه رجب، بحارالانوار: ج 98، ص 389.

2 و 3. فرازهایى از زیارت جامعه كبیره

تاریخ اسلام مجموعه‌ای از تلخى و شیرینى، فراز و نشیب و دشواری‌ها و ناهمواری‌هاست. اگر كسى این تاریخ را ملاحظه كند، خواهد دید كه بقاى اندیشه و فكر شیعى، فقه و فلسفه و معارف شیعى، خود یك معجزه است. یك معجزه؛ یعنى در لابه لای سنگلاخ‌های سخت، خارهاى در هم پیچیده و در هم تنیده، راه‌های گوناگون و پیچ در پیچ و جَوَلان قدرت‌های سیاسى ناحق ظالم و غاصب، یك جریان آب زلال گوارای سالمى است كه از سرچشمه اسلام جارى شده و از همه این موانع عبور كرده و این فاصله ژرف را در نوردیده است. روز به روز هم خالص‌تر، وسیع‌تر، برجسته‌تر و متعالی‌تر شده است. این‌ها گزافه نیست، واقعیت است.

فقه شیعه، فلسفه شیعه، كلام شیعه و معارف شیعه در طول زمان با این همه موانع، در میان تحریف‌ها و شبهه افکنی‌ها و در میان بافندگی‌های شبه علمی، آن هم با پشتوانه سیاسى ظالمانه و پول‌های بیت‌المال كه در خدمت اهداف مغرضانه قرار می‌گیرد، توانسته است هم خود را سالم نگه دارد و هم تكامل و توسعه ببخشد و دل‌ها و ذهن‌های میلیون‌ها انسان را در اقطار عالم مقهور عظمت و استحكام خود نماید.

این ناشى از چیست؟ یقیناً سلامت و اصالت این فكر بیشترین تأثیر را دارد؛ اما جاهایى هست كه قدرت علمى به تنهایى كافى نیست. چیز دیگرى لازم است؛ همان چیزى كه پشتوانه ایمان‌های خاص می‌باشد و آن، عواطف برخاسته از معرفت درست است؛ همان چیزى كه در قرآن هم به عنوان اجر رسالت از ما خواسته شده است:إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى.

محبت ائمه، مودت اهل‌بیت، تمسك به سخنان ایشان، راهنمایى آنان و انگشت راه‌گشای اشاره ایشان در همه مسایل، آن عامل مهمى است كه توانسته است این اندیشه سالم و مستحكم را از گزندها محفوظ نگه دارد.

عالمان و متفكرانى كه مقهور پول، زور، قدرت، شهوت و بقیه لغزشگاه‌ها شدند كم نیستند. آن چیزى كه می‌تواند عالم و عامى را از این لغزشگاه‌ها دور نگه دارد، همین جوشش ایمان آمیخته با عواطف است. این را شیعه حفظ كرده است. عزیزان من! فكر پایه اول است. توأم كردن فكر و اندیشه با عمل، پایه دوم است: اَلَّذِینَ أَمَنوُا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وحُسْنُ مَآب.

وقتى انسان فكر و عمل را با یكدیگر همراه كرد، تفضّلات الهى و انوار رحمت و هدایت به قلبش

سرازیر می‌شود؛ اطمینان، سكینه، آرامش و امید در انسان به وجود می‌آید. هر مجموعه‌ای كه این خصوصیات را داشته باشد می‌تواند از تمام موانع عبور كند(1)

گسترش فرهنگ شهادت و پرورش شهادت‌‌‌طلبان

قرآن، این فرجامین كتاب انسان پرورى، نیل به سعادت و رستگارى را هدف و مطلوب نهایى انسان معرفى می‌فرماید و از میان تمام راه‌های موجود «تزكیه نفس» را مؤثرترین و بلكه تنها راه رسیدن به آن هدف نهایى، می‌داند:

قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى؛(2) به یقین كسى كه پاكى جست (و خود را تزكیه كرد)، رستگار شد.

قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زکی‌ها؛(3) به یقین هر كه نفس خود را پاك و تزكیه كرده، رستگار شده است.

آرى، از چشم‌انداز قرآنى، در وراى فلاح و رستگارى هدفى گران‌بهاتر و ارزشمندتر وجود ندارد و این در حالى است كه دستیابى بدین هدف والا جز از راه «تزكیه و تهذیب نفس» ممكن نیست.(4) در عرصه «تزكیه و تهذیب نفس» راه‌ها و شیوه‌هایی پرشمار وجود دارد. در میان این شیوه‌های گونه‌گون، راه‌هایی كوتاه و میان‌بُر یافت می‌شود كه رهپویان خویش را یك‌شبه به صد سالْ ره پیمودگان می‌رساند. در میان تمام راه‌های میان‌بُر براى صعود به ستیغ رفیع تهذیب نفس، کوتاه‌ترین و در عین حال مطمئن‌ترین و بی‌خطرترین راه «كسب آمادگى براى شهادت و فدا كردن تمام هستى خویش در راه خدا» است.

همه پیام‌آوران الهى، تبلیغ گر این بینش والا بوده‌اند كه زندگانى دنیا، نه اقامتگاه كه گذرگاهى پرخطر است. آدمى در زندگانى دنیاى خویش یكسره در حركت و سفر است؛ سفرى خطرخیز از هیچ به همه چیز؛ سفر از عالم فانى به ملك باقى و تعالى.

آدمیان در مواجهه با چنین بینشى به دو دسته تقسیم می‌شوند: اندك‌شمارى از ایشان


1. از فرموده‌های مقام معظم رهبرى در جمع اساتید و دانشجویان دوره پنجم طرح ولایت. هفته‌نامه پرتو: شماره 56.

2. اعلى (87): 14.

3. شمس (91): 9.

4. براى اطلاع بیشتر مراجعه فرمایید به: اخلاق در قرآن، آیت‌الله مصباح یزدى: ص 33.

این حقیقت را می‌پذیرند و به ژرفناى باورهاشان نفوذ و رسوخ می‌دهند و بسیارى از ایشان ناباورانه بر این واقعیت چشم فرومی‌بندند و غافلانه از توجه به آن در می‌گذرند.

آنانى كه سفر بودنِ زندگانى دنیا را باور کرده‌اند، هماره در تكاپوى شناسایى و پیمودن بهترین راه‌های این سفر طولانى و پرمخاطره‌اند. در این بحبوحه، اگر ایشان را به راهى میان‌بُر دعوت نمایند كه آنان را در کوتاه‌ترین زمان و بالاترین ضریب اطمینان به مقصدشان برساند از شوق در پوست خویش نخواهند گنجید و روحشان براى پیمودن آن راه پر خواهد كشید.

از همان صدر اسلام تا به حال، هماره عالى همّتانى بوده‌اند كه این دعوت را جانانه لبیك گفته‌اند؛ با سرعتى بی‌نظیر استعدادهاى نهانىشان را به اوج شكوفایى رسانیده و در نهایت، با نوشیدن شهد شیرین شهادت به اوج سعادت نایل آمده‌اند.

در حالى كه معادباوران، عاشقانه براى شهادت، این کوتاه‌ترین راه وصول به كمال نهایى، لحظه‌شماری می‌کنند، سست‌باوران، عادلانه از عرصه شهادت می‌گریزند و از چشم‌انداز ایمان ضعیف خویش توجیهى براى روحیه شهادت‌طلبی نمی‌یابند.

از این روى شهادت را هدر دادن خون و جان مى‌شمارند و دردمندانه زبان به اظهارِ تأثر و تأسف می‌گشایند كه: جواب این خون‌ها را چه كسى خواهد داد؟

اینان اگر ادعاى ایمانشان دروغین نمی‌بود و زندگانى ابدى را نه در ظاهر، كه در اعماق جانشان باور داشتند، این‌چنین بی‌خردانه سخن نمی‌راندند. ایشان همانانند كه ایمانشان لقلقه زبانى بیش نیست.(1)

درك حقیقت شهادت از تنگناى فهم چنین ظاهربینانى بسى والاتر و فراتر است. چشمانشان ظاهربین است و توان واقع‌بینی ندارد. چشمانشان تنها تكه تكه شدن شهدا را می‌نگرد و یاراى دیدن این واقعیت را ندارد كه فرشتگان الهى با افتخار تمام به استقبال كشتگان راه خدا می‌شتابند و ایشان را به عالی‌ترین درجات قرب رَه می‌نمایند. از این روست كه خداوند متعال، اصرار فراوان دارد كه به مردمان بفهماند كه شهدا نه مردگان كه زندگان جاویدانند:


1. اشاره به حدیث نورانى امام حسین(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُ الدُّنیا وَ الدّینُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ... .

وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِى سَبِیلِ اللَّهِ اَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.(1)

بارى به فرموده امام شهیدان: شهدا شمع محفل دوستانند؛ شهدا در قَهْقَهِه مستانه‌شان و در شادى وصولشان «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»اند. شهدا از نفوس مطمئنه‌ای هستند كه مورد خطاب «فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى» پروردگارند. صحبت از شهدا صحبت از عشق و عاشقى است كه قلم در ترسیمش در هم می‌شکند.(2)

در قبال خون پاك شهیدان، دو وظیفه سنگین و مهم بر عهده باقى ماندگان قرار می‌گیرد:

1. زنده نگه داشتن یاد و خاطره آن پاک‌نهادان كه وظیفه‌ای وجدانى، عاطفى، اسلامى، ملى و انسانى و بر دوش همه ماست.

نباید بگذاریم كه تلاش منافق‌صفتان براى حذف نام و یاد شهیدان،(3) مبارزه با فرهنگ شهادت طلبى(4) و تخریب اسوه‌های شهادت‌طلبی چهره‌هایی چون شیخ فضل‌الله نورى و نواب صفوى(5) به ثمر نشیند.


1. آل عمران(3): 163.

2. با الهام از پیام امام خمینى در تاریخ 1367/07/01. صحیفه نور: ج 21، ص 32.

3. عده‌ای با تلاشى خام و رُسوا، سعى می‌کنند تا نام شهدا را از خاطره‌ها محو گردانند. در این راستا شاهدیم كه با شعار زیباسازى شهرها، عکس‌های شهدا را از خیابان‌ها برمی‌دارند یا اسم خیابان‌های مزین به نام شهدا را تغییر می‌دهند یا نام شهیدان را به طور ناقص و ابهام‌انگیز مطرح می‌کنند تا مردم متوجه نشوند كه چنین اسمى، نام یكى از شهداست. اسم خیابان شهید نواب صفوى را گاهى شهیدش را برمی‌دارند گاهى صفوی‌اش را و گاهى نوابش را، تا به تدریج مردم ندانند این خیابان به نام آن اسوه شهیدان نام‌گذاری شده است.

4. براى نمونه به این بیان‌های شبهه‌انگیز بنگرید:

عبدالكریم سروش: فرهنگ شهادت، خشونت‌آفرین است؛ اگر كشته شدن، آسان شد، كشتن هم آسان می‌شود روایت هم داریم كه مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرُّه عبدالكریم سروش: نشاط و خرداد 78.

عبدالكریم سروش: هنوز هم از داستان حسین استفاده كردن و عنصر انتقام و عنصر خشونت و خونریزى را زنده نگهداشتن از طریق تحریك عواطف، دشمنان عینى و غیرعینى موهوم و غیرموهوم تراشیدن و این حادثه را خرج آن امور كردن، شایسته نیست». نشاط: 1378/01/30.

اكبر گنجى: پیامبر در بدر و حنین و... به حق بر كفار و مشركان و معاندان شمشیر زد و در واقع گفتار و كردار و رفتار نبى، دلیل و حجت است؛ اما آیا جنگ جبهه‌های حق علیه باطل پیامدهایى ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟... خشونت، فرزند خشونت است و درخت خشونت، میوه‌هایی جز خشونت به بار نمی‌آورد.»صبح امروز: 1378/02/23.

5. ذكر دو نمونه از ده‌ها مورد بی‌حرمتی و توهین به ساحت پاك شهیدان را در این مجال كافى مىدانیم:

طاهر احمدزاده: نواب صفوى و همراهان او، مردمانى مخلص و فداكار بودند كه مورد سوء استفاده دشمن قرار گرفتند؛ چنانچه شیخ محمود حلبى (رئیس انجمن حجتیه) و خوارج نهروان نیز از این قبیل افرادند. چشم انداز ایران: ش 1، مهر و آبان 78.

شیخ فضل‌الله، مستبد و مخالف حاكمیت مردم بود. مبین: 1377/05/08.

2. از رهگذر زنده نگهدارى یاد شهیدان راه، سیره، هدف و روحیه شهادت‌طلبی ایشان را در وجود خویش و در سطح جامعه زنده كنیم. روح شهادت‌طلبی را در كالبد جان خویش بدمانیم و بپرورانیم و عطر روح‌افزای شهادت را در سطح جامعه اسلامى بگسترانیم و به نسل آینده منتقل نماییم.

حضرت امام(رحمه‌الله) زنده ماندن اسلام را از بركت محرم و صفر و شهادت‌طلبی سیدالشهدا(علیه السلام) و فداییان باوفایش معرفى می‌فرمود(1) و در این بیان هیچ مبالغه‌ای روا نمی‌داشت؛ چرا كه از معارف حقیقى اسلام، آنچه به میراث ما رسیده، همه از بركت «فرهنگ شهادت‌پذیرى» است.

دشمنان اسلام نیز از اسلامى می‌هراسند كه پیروان خویش را عاشق شهادت و فدا شدن در راه خدا می‌پروراند؛ وگرنه اسلامى كه در آن شهادت‌طلبی نباشد و اسلامى كه هیچ حركت و غیرتى را برنتابد، همان اسلام آمریكایى است كه براى سران استعمار و استكبار، نه‌تنها هیچ ضرر و هراسى ندارد، بلكه مطلوب و ممدوح ایشان نیز می‌باشد.(2)

تقویت روحیه شهادت‌طلبى

یكى از كوتاه راه‌ها در عرصه پاكى و تهذیب نفس، تحصیل آمادگى براى شهادت است؛ بدین‌سان كه انسان خود را سرباز عاشق و فدایى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) بداند و به مقتضاى آن، آماده هر گونه تلاش و مجاهدتى باشد.

روحیه شهادت‌طلبی كیمیاست؛ كیمیایى كه آدمى را از هزاران درد بی‌درمان روحى،


1. حضرت امام خمینى(رحمه‌الله): «محّرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است. فداكارى سیدالشهدا(علیه السلام)است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است.... خطبا و مرثیه‌سرایان به همان شیوه سابق مرثیه و روضه بخوانند و مردم را براى فداكارى آماده نمایند. خون سیدالشهداست كه مردم را به هیجان می‌آورد و براى اسلام و مقاصد اسلامى مهیّا می‌کند.» صحیفه نور: ج 15، ص 204.

2. برگرفته از سخنان آیت‌الله مصباح یزدی در چهل و پنجمین سالگرد شهادت شهید نواب صفوى و دیگر فداییان اسلام. مراجعه فرمایید به هفته نامه فیضیه: شماره 422، ص 4.

معنوى و اخلاقى نجات می‌بخشد. چنین روحیه والایى همه ظلمت‌ها و رذالت‌های ما را یكجا از بین می‌برد و قطره ناچیز وجود ما را به اقیانوس عظیمى از قدرت، معنویت و نورانیت متصل می‌سازد.

براى طلب شهادت، دیگر دنیا و مظاهر فریبنده آن جلوهاى ندارد. انانیت‌ها از وجود عاشق شهادت رخت بر می‌بندند.

در پیش چشمان آن كه فدایى دین است، دیگر هیچ شهوت و ثروت و منصبى توان عشوه‌گری و دلربایى نمی‌یابد.

از بزرگ‌ترین رسالت‌های محافلى كه در سایه‌سار خاطره جان‌افشانی‌های اهل‌بیت(علیهم السلام) براى اعتلاى اسلام عزیز تشكیل می‌شود، گسترش فرهنگ شهادت در سطح جامعه است.

اساسی‌ترین هدف و رسالت روضه‌خوانی‌ها، تقویت روحیه شهادت‌طلبی در نهاد فرد و جامعه است. ارزش و اهمیت روضه به این است كه صحنه‌های عشق‌ورزی و جان‌فشانی مقتدایان و اسوه‌های الهى را پیش روى آدمى می‌گشاید. روضه، با برانگیختن احساسات مقدس و عواطف پاك خدایى روحیه شهادت‌طلبی را در او می‌پروراند و او را همچون الگوهاى محبوب خویش براى جانبازى و فدا شدن در راه احیاى دین آماده می‌سازد.

فاطمه(علیها السلام)، شهید زنده‌اى بود كه فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی را در دامان خود پرورید. فاطمه، تنها زنى است كه هم خودش، هم پدرش، هم همسرش و هم جمله فرزندانش فداى آرمان‌های الهى گردیدند.

فاطمه، تنها مادرى است كه هر كس را پرورید در راه اعتلاى دین یا به شهادت رسیده یا به اسارت رفته است.

آرى، گسترش سیره فاطمى در جامعه در حقیقت، ترویج فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی است. فاطمه، فدایى ولایت و امامت گردید و در این راه عاشقانه به خون نشست. خون فاطمه در اشك ما تداوم یافته است؛ اشكى كه چون صیقل بگیرد، شمشیرى می‌شود و بر پشت ستم و انحراف می‌نشیند.

الگوسازى و الگودهى از سیره معصومان

ابراز ارادت‌های خالصانه به آستان عرشى اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) امرى است بسیار عالى و لازم كه می‌باید روز به روز در جامعه اسلامى ما افزایش یابد؛ اما همیشه و در همه جا باید توجه داشته باشیم كه این ابراز محبت‌ها می‌باید مقدمه‌ای براى افزایش معرفت و اقتداى عملى هر چه بیشتر به این اسوه‌های الهى باشد.

از بزرگ‌ترین رسالت‌های مجالس ذكر اهل‌بیت(علیهم السلام) ترسیم چهره‌هایی ماندگار از معصومان و ارائه الگوهاى رفتارى صحیح از سیره ایشان و نیز رسواسازى تمام الگوهاى ناصحیح و در هم شكنى بت‌های فكرى و فرهنگى است. دشمنان اسلام، دست در دست مزدوران و منافقان داخلى، با اختصاص برنامه‌ها و بودجه‌های كلان و با استفاده از همه توانایی‌ها و امكانات خویش، تهاجم و شبیخون ناجوانمردانه‌ای را در عرصه فرهنگ دینى و ارزش‌های اخلاقى در جامعه اسلامى ما آغاز کرده‌اند و با استفاده از ابزارهاى گوناگون، به ترویج و تأیید الگوهاى فاسد در بین قشر نوجوان جامعه پرداخته‌اند.

معرفى شایسته‌ترین الگوهاى عالَم و رسوا كردن تمام الگوهاى دروغین و فاسد، از مهم‌ترین رسالت‌های ما در مقابله با این غارت بی‌امان فرهنگى است. باید گُل وجود اهل‌بیت(علیهم السلام) و جمال دل‌آرای ایشان را به نوجوانان و جوانان نشان داد و سیر زیباى زندگانى ایشان را شناساند تا عطر روح‌افزای اقتدا به سیره ایشان، فضاى جامعه را معطر و مصفا سازد.

بارى، مجالس و محافل مذهبى، مقدمه‌ای است براى اینكه پیوندهاى قلبى و عملى ما به ایشان ژرف‌تر و محکم‌تر شود. باید در پرتو این‌گونه مجالس، ابعاد وجودى آن الگوهاى الهى را بشناسیم و بكوشیم تا اعمالمان شبیه ایشان باشد؛ از لحاظ عبودیت و عبادت، از لحاظ عرفان و معرفت، از جهت اهتمام به تعلیم و تعلم و تربیت و... باید روز به روز در گفتار و كردار، به آن اسوه‌های یگانه نزدیک‌تر شویم و كمال سعادت خویش را در تبعیت كامل و بی‌چون و چرا از ایشان بیابیم؛ چرا كه تنها راه مطمئن قرب الهى،

اسوه‌پذیرىِ عاشقانه و اقتداى خالصانه به سیره علمى و عملى ایشان است: مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَءَ بِكُمْ.

هرچند وجود فیزیكى آن بزرگواران در میان ما نیست و از فیض حضورشان محرومیم؛ اما باید با شركت در مجالس و محافل و مذهبى و با مراجعه مداوم به احادیث ایشان تلاش كنیم تا غبار گذشت زمان را از ذهن خویش بزداییم و سیماى كاملى از ایشان براى خود مجسم نماییم تا با الگوگیرىِ جامع از همه ابعاد وجودى ایشان به حقایق صفات و نورانیت خصال ایشان نایل گردیم.

آرى، اگر از فیض حضور فاطمه زهرا(علیها السلام) محرومیم، می‌باید شخصیت یگانه و ویژگی‌های رفتارى او را بشناسیم و بشناسانیم و روز به روز در سیره زندگانى خویش بدیشان شباهت بیشترى بیابیم تا نام ما نیز در زمره شیعیان راستین اهل‌بیت(علیهم السلام) ثبت و ضبط گردد. خداوند را شاكریم كه ملت مسلمان ما را مشمول عنایات خاص خویش ساخت و به ایشان افتخار محبت، معرفت و رهروى راه حضرت فاطمه زهرا و خاندان پاك نهادش را عطا فرمود:

عشق و محبّتش بُود طینت ما سرشت ما *** شكر خدا كه گشته این، قسمت و سرنوشت ما

آرى، بزرگ‌ترین موهبت الهى در حق ما شیعیان این است كه گِل طینت ما را با عشق و معرفت ائمه اطهار(علیهم السلام) سرشته و با كوثر ولایت ایشان عجین فرموده است.(1)

در مقابل این عطیه گران‌بهای الهى، می‌باید شاكر باشیم و شكر این موهبت عظیم بدان است كه روز به روز بر معرفت خویش به این عصاره‌های عالم خلقت بیفزاییم و با اقتداى عملى به این برترین اسوه‌های عالَم، این عشق ازلى را به معرفت و محبتى ابدى تبدیل كنیم.

از خداوند می‌خواهیم كه لحظه به لحظه بر محبت و معرفت ما به اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) بیفزاید و تا آخرین لحظه حیات آن را از ما نستاند. خدا نیاورد روزى را كه در


1. عن سید بن طاووس، انّه سمع سحراً فى السَّردَابِ عن مولانا صاحب‌العصر و الزمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف: اَلَّلهُمَّ شیِعَتُنَا مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا وَ عُجِنُوا مِنْ مَاءِ عَذْبِ وِلایَتِنَا... . بحارالانوار: ج 53، ص 302.

اثر رواج فرهنگ غرب و ارائه ارزش‌های كفرآمیز آن و روى آورى به الگوهاى فسادانگیز، این محبت و معرفت‌های فطرى در دل و جان ما و جوانان ما كمرنگ و کم‌فروغ گردد:

یارب از دل‌های ما نور محبت را مگیر *** این تجمّع، این توّسل، این ارادت را مگیر!

هستى ما بستگى دارد به عشق اهل‌بیت *** هر چه می‌خواهی بگیر ،از ما ولایت را مگیر!