فهرست مطالب

جلسه چهل و ششم:شهید مطهرى و مسأله دفاع

 

جلسه چهل و ششم

شهید مطهرى و مسأله دفاع

1. جهاد و دفاع از دیدگاه علامه شهید مطهرى(رحمه الله)

شهید مطهرى از شخصیت‌هاى ممتاز كشور ما است و خدمات بسیار ارزش‌مندى به مردم و جامعه ما ارائه كرده است. بسیار به جا است كه مردم حق شناس و قدردان ما، مخصوصاً اقشار تحصیل كرده و فرهیخته، مراتب ارادت و حق شناسى خویش را نسبت به این شخصیت والا مقام ابراز كنند و حق ایشان را با احیاى آثار و افكار و نیز با پیروى از رهنمودهاى آن بزرگوار ادا نمایند. این عالم بزرگ، حق بسیار عظیمى بر امّت اسلامى و انقلاب ما دارد. او در طول عمر نسبتاً كوتاه خویش، خدمات فرهنگى و سیاسى بسیار ارزنده‌اى را ارائه داد. متأسفانه على‌رغم سفارش‌هاى حضرت امام خمینى رضوان الله علیه در باره آن شهید بزرگوار و نیز با وجود عدم جانشین مناسب براى ایشان در عرصه‌هاى فرهنگى و علمى، آن‌گونه كه شایسته و لازم است از آثار علمى ایشان استفاده نشده است. كتاب‌هاى استاد شهید مطهرى به صورت‌هاى گوناگون چاپ شده و سخنرانى‌هاى ایشان نیز به صورت كتاب تدوین گشته است. سزاوار است اقشار تحصیل كرده و فرهنگى به خصوص جوانان دانشگاهى ما نسبت به مطالعه و تحقیق آثار ایشان اهتمام داشته باشند.

سلسله مباحث گذشته ما در باره «حقوق مردم بر دولت اسلامى» یا «وظایف دولت اسلامى در برابر امت اسلامى» بود. به این مناسبت «دفاع از دیدگاه اسلام» مورد بحث و بررسى قرار گرفت. در این‌جا به برخى مباحث استاد شهید مطهرى رضوان الله تعالى علیه در باره جهاد و دفاع اشاره مى‌كنیم تا هم اندكى از حق ایشان ادا شود و هم از آثار علمى و تحقیقاتى ایشان استفاده كرده باشیم.

در باره موضوع جهاد و دفاع، مطالبى در آثار مختلف استاد مطهرى دیده مى‌شود. برخى از این آثار عبارتند از: جهاد، نهضت‌هاى اسلامى در صد ساله اخیر، قیام و انقلاب مهدى(علیه السلام)، آشنایى با قرآن، و تعلیم و تربیت در اسلام.

كتاب «جهاد» ایشان، مجموعه سخنرانى‌هاى آن بزرگوار در باره «جهاد و دفاع» است. در كتاب «آشنایى با قرآن» با طرح آیاتى از كلام الله مجید در باره این موضوع، به شرح و تفسیر آنها پرداخته‌اند. هم‌چنین در پایان كتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» با این كه عنوانش چندان با مباحث جهاد و دفاع ارتباط ندارد، بخشى را به این مطالب اختصاص داده‌اند و مطالب آموزنده‌اى در باره تأیید روحیه جهاد و شهادت در تربیت اسلامى مطرح فرموده‌اند.

 

2. انگیزه ترور شهید مطهرى(رحمه الله)

هر یك از سخنرانى‌ها و كتاب‌هاى مرحوم شهید مطهرى برگى زرین در تاریخ فرهنگ اسلامى كشور ما است. ایشان در هر بخش از آثار خویش نكته‌هایى ناب را مطرح ساخته‌اند. آن گاه كه انسان آثار این بزرگوار را مطالعه مى‌كند متوجه شخصیت بى‌نظیر آن عزیز مى‌شود. از این رو، دشمن كه نقش‌آفرینى مهم شهید مطهرى را در عرصه‌هاى فكرى و فرهنگى پیش‌بینى مى‌كرد، این مغز نیرومند را در بهار انقلاب اسلامى نشانه گرفت. در واقع، دشمن با هدف قرار دادن مغز استاد مطهرى، مغز اسلام را هدف قرار داد. دشمن به خوبى پى برده بود كه با وجود زبان و بیان گویاى اسلام و نیز با وجود قلم توانا و راه‌گشاى امثال ایشان در میدان فكر و اندیشه اسلامى، شب‌پره‌ها نمى‌توانند در عرصه فرهنگ اسلامى عرض اندام كنند. تا وقتى خورشیدى هم‌چون مطهرى در آسمان مى‌درخشد، جایى براى ظهور این شب‌پره‌ها نیست. آنها باید در فضاى تاریك و غبارآلود جولان دهند. از این رو، مغز ایشان را هدف قرار داده، امتّ اسلامى را از وجود این رادمرد بزرگ و اندیشمند والامقام محروم ساختند. آنها پس از ترور ناجوان‌مردانه امثال مطهرى‌ها است كه مى‌توانند نقشه‌هاى شیطانى خویش را عملى سازند و دستارهایى بر سر نااهلان گذاشته، آنان را با القاب «حجت الاسلام» و «آیت الله» مطرح كنند و قاضى‌القضات‌ها و دادستان‌هاى مطرود را بر كرسى قضاوت و مسند فتوا نشانده، فتواى اعدام نظیر شهید آیت‌الله شیخ فضل الله نورى‌ها را صادر كرده، بدعت‌هایى در میان امت اسلامى بنیان نهند.

اگرچه همه علما، دانشمندان و گویندگان دینى خدماتى ارزنده و قابل تقدیر ارائه داده و مى‌دهند، ولى مقام این شخصیت بى‌نظیر در میان علما بسیار ممتاز بود. بسیار فرق است بین كسانى كه مطالب كلیشه‌اى و تكرارى را بازگو یا بازنویسى مى‌كنند و كسانى كه نكته‌هاى پنهانى

و مخفى را آشكار مى‌سازند. مطهرى حقایق مستور، مكتوم و فراموش شده را به عرصه فكر و اندیشه مى‌آورد، توطئه‌هاى دشمنان و بدعت‌هاى آنان را آشكار مى‌ساخت و سنّت‌ها و حقایق دینى را تبیین مى‌كرد. او هر بار قلم مى‌زد و صفحه‌اى را مى‌نگاشت، نورى در آسمان فكر و جهان اندیشه مى‌آفرید. از همین رو است كه در آغاز انقلاب، كسى مانند مطهرى از ما گرفته مى‌شود، با وجود آن كه شخصیت‌هاى متعدد سیاسى مشهورتر و مبارزتر از ایشان نیز وجود داشتند. آرى، باید مردى از عرصه فرهنگ و اندیشه برداشته شود تا شیاطین بتوانند افكار انحرافى خویش را به جاى اسلام و حقیقت معرفى كنند؛ همان نقشه‌هایى كه شیاطین در طول تاریخ براى وارونه نشان دادن حقایق دین به كار مى‌گیرند. آنان هم‌چنان به این عملكرد انحرافى خویش ادامه مى‌دهند تا به گمان خویش مسیر انقلاب اسلامى را مانند جریان مشروطیت منحرف كنند.

استاد مطهرى دوراندیشى خاصى داشت و از مسایل دوران مشروطیت مطّلع بود. با وجود آن كه انقلاب اسلامى در آغاز پیروزى خویش بود و ما نمى‌توانستیم خیلى از مسایل را پیش‌بینى كنیم، او در كتاب نهضت‌هاى اسلامى صد ساله اخیر بر یك نكته تأكید مىورزد و آن این كه، انقلاب را اصلاح‌طلبان به وجود مى‌آورند، اما فرصت‌طلبان آن را منحرف مى‌سازند. از این رو، او به انقلابیون راستین در باره نفوذ غرب‌زده‌ها و انحراف حقایق اسلام و انقلاب هشدار مى‌داد.

 

3. پاسخ شهید مطهرى به عوام‌فریبى مبلّغان مسیحى

شهید مطهرى در چند كتاب خویش در باره «اهمیت دفاع و جهاد از دیدگاه اسلامى» سخن گفته است. مبشّرین مسیحى در تبلیغات خویش بر این نكته تأكید فراوان دارند كه: دین مسیحیت دین صلح و آشتى بوده، با جنگ و نزاع مخالف است. البته این سخن آنان ابزارى در دست قدرت‌مندان و شیاطین عالم واقع شده است كه دنیا را بازیچه سیاست خویش قرار داده‌اند. آنان از این طریق ملت‌ها را خام كرده و روحیه مقاومت و سلحشورى را از بین مى‌برند، تا در نهایت بر آنان تاخته، آنها را برده خویش سازند. استاد شهید مطهرى رضوان الله علیه به این مسأله توجه خاصى نشان داد و در مقابل مسیحیان كه به نبود جنگ در دین مسیح افتخار مى‌كنند، مى‌گوید: این افتخار اسلام است كه قانونى در باره «جهاد و دفاع» آورده است.

اگر آنان افتخار مى‌كنند كه در باره جنگ، قانونى ندارند، ما در مقابل، افتخار مى‌كنیم كه اسلام در باب جهاد قوانینى وضع نموده است. اگر ما روحیه سلحشورى، دفاع و مقاومت را از دست دهیم، مردمى زبون، پَست و فرومایه شده، طعمه‌اى براى گرگان استعمار و استبداد خواهیم شد. این روحیه جهاد است كه انسان‌ها را از یوغ بردگى نجات داده، به آقایى و عزت مى‌رساند. اگر دینى در باره جهاد و دفاع قانونى نداشته باشد، این امر براى آن دین، افتخار نخواهد بود. این سخن كه در مسیحیت، جنگ، دفاع و مبارزه وجود ندارد، چیزى جز مسیحیت تحریف شده نیست. مسیحیت حقیقى همان است كه حضرت عیسى بن مریم(علیه السلام) آن را این گونه تبیین فرمود: شریعت من همان شریعت حضرت موسى(علیه السلام)است و احكامى كه حضرت موسى(علیه السلام)آورده است در شریعت من نیز وجود دارد و فقط در برخى موارد تغییر كرده است. قرآن كریم در این باره مى‌فرماید: وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآیَة مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِیعُون(1)= (عیسى گفت: آمده‌ام تا) تورات را كه پیش از من نازل شده است تصدیق كننده باشم، و تا پاره‌اى از آنچه را كه بر شما حرام گردیده، براى شما حلال كنم، و از جانب پرودگارتان براى شما نشانه‌اى آورده‌ام. پس، از خدا پروا دارید و مرا اطاعت كنید.

بنابراین همان قانون جهاد و دفاع كه در شریعت حضرت موسى وجود داشت، در شریعت حضرت عیسى نیز هست، ولى دشمنان عیسى بن مریم مانند همه كینه‌توزان امروز، در بیان حقایق كارشكنى كردند و مانع تشكیل دولت به دست حضرت عیسى شدند. از این رو اكثر عمر آن بزرگوار در هجرت از شهرى به شهر دیگر و از آبادیى به آبادى دیگر سپرى گشت؛ و گرنه این سخن كه در شریعت این پیامبر آسمانى جهاد و دفاع وجود ندارد، نادرست است. چه بسیار پیامبرانى كه از طرف خدا مبعوث شده و با حمایت مؤمنان و خداپرستان با دشمنان خدا و دشمنان بشریت جنگ كردند. آنان در این راه از خود ضعف و سستى نشان ندادند و دشمنان را از سر راه برداشته و به پیروزى نهایى رسیدند: وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِین(2)= و چه بسیار پیامبرانى كه همراه او توده‌هاى انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید، سستى نورزیدند و ناتوان نشدند؛ و تسلیم دشمن نگردیدند، و خداوند شكیبایان را دوست دارد.


1. آل عمران (3)، 50.

2. همان، 146.

در همه شرایع آسمانى قانون جهاد و دفاع وجود داشته است. ادعاى عدم وجود این قانون در مسیحیت، نه تنها مایه افتخار نیست بلكه اساساً یك تحریف و تهمت ناروا به مسیحیت است. به فرض كه در یك آیین، قانون جهاد و دفاع وجود نداشته باشد، آیا این امر نشانه افتخار است یا نشانه نقص و كمبود؟! ما باید افتخار كنیم كه در شریعت اسلام صدها آیه و روایت در باره جهاد و دفاع وارد شده است و ما را به پیروى از این شیوه ترغیب نموده است. سیره پیامبر اكرم و ائمه اطهار(علیهم السلام) و بزرگان دین بر این اصل مهم استوار بوده است. مرحوم استاد شهید مطهرى این روایت را در كتاب‌ها و سخنرانى‌هاى خویش آورده‌اند كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: مَنْ مـاتَ و لَمْ یَغْزُ أَوْ لَمْ یُحَدِّثْ بِهِ نَفْسَهُ مـاتَ عَلى شُعْبَة مِنْ النِّفاقِ.(1) در این روایت، تعبیر «جهاد» نیست بلكه از «غزوه» یعنى «جنگیدن» سخن به میان آمده است. حضرت مى‌فرمایند، اگر كسى در جنگى شركت نكند و نیت جنگیدن نیز نداشته باشد در واقع شعبه‌اى از نفاق را دارد. مؤمن واقعى اگر هم توفیق رزم و جنگ نداشته باشد در آرزوى ظهور حضرت ولىّ عصر(علیه السلام) است تا در ركاب آن حضرت جنگ كرده، خون خود را در راه ترویج اسلام و نجات محرومان و مستضعفان نثار كند. مؤمنان واقعى كه همان پیروان راستین اهل بیت(علیهم السلام)هستند، هر روز صبح با امام زمان خویش پیمان مى‌بندند و از خدا مى‌خواهند تا به آنها توفیق جنگیدن در ركاب آن حضرت را عنایت فرماید. در «دعاى عهد» كه مستحب است هر روز صبح خوانده شود، آمده است: أللّهُمَّ اِن حالَ بَیْنى و بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ على عِْبادِك حتماً مَقْضِیّاً فَاَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَیْفى مُجَرِّداً قَناتى مُلَبِّیاً دَعوَةَ الدّاعى فِى الحاضِرِ و البادى(2)= خدایا! اگر میان من و او (حضرت مهدى(علیه السلام)) مرگ فاصله انداخت، آن چنان كه مرگ را بر بندگانت به عنوان یك امر حتمى مقرر داشتى، پس مرا از قبر بیرون آور، در حالى كه كفن خود را به كمر بسته باشم و با شمشیرِ كشیده و نیزه افراشته، دعوتِ دعوت كننده (حضرت مهدى(علیه السلام)) را در شهر و بادیه اجابت كنم.

اگر مؤمنْ موفق به شهادت نشد، آرزو مى‌كند كه هنگام ظهور امام زمان(علیه السلام) و در زمان رجعت زنده شود و در ركاب دولت مهدى(علیه السلام) به رزم و جنگ بپردازد. اگر كسى در اندیشه جنگ و جهاد در راه خدا نباشد مبتلا به نوعى نفاق است (مـاتَ عَلى شُعْبَة مِنْ النِّفاقِ). ترك


1. صحیح مسلم، روایت 2669.

2. مفاتیح الجنان، دعاى عهد.

دفاع و جهاد به معناى تن دادن به پستى، زبونى، فرومایگى و در نهایت نیستى است، و این امر نه با قانون فطرت، نه با قانون عقل و نه با قانون شرع سازگار نیست.

 

4. صلح و آشتى آرى، ذلت‌پذیرى هرگز

از دیگر مطالبى كه مرحوم شهید مطهرى در كتاب‌هاى خویش بر آن تأكید دارند این است كه در اسلام، صلح و آشتى به عنوان یك آرمان مقدس و انسانى مطرح است. آیات متعددى از قرآن كریم بر این امر دلالت دارد:

ـ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم(1)= و اگر به صلح گراییدند، تو نیز بدان گراى و بر خدا توكل نما كه او شنواى دانا است.

ـ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْكُم(2)= پس میان برادرانتان را سازش دهید.

یكى از آرمان‌هاى اصیل اسلامى، اصل اصلاح، آشتى و صلح است.(3) با این وجود مرحوم


1. انفال (8)، 61.

2. حجرات (49)، 9.

3. اصالت صلح، اصلاح و آشتى مسلمانان با غیر مسلمانانى كه خواهان روابط دوستانه و به دور از جنگ با مسلمانان هستند، از آیات و روایات و سیره معصومان(علیهم السلام) به دست مى‌آید.

برخى گمان مى‌كنند كه در اسلام «حقوق و روابط بین‌الملل» بر اساس «جنگ و ستیز» بنیان گذاشته شده است و احیاناً براى ادعاى خود به اعمال بعضى از حكام و زمامداران در جوامع اسلامى استناد مى‌كنند. در حالى كه نصوص اصیل اسلامى كه باید به آن اتكا داشت، عكس این مطلب را ثابت مى‌نماید و آن این كه: اسلام، صلح و هم‌زیستى با ادیان و ملل را به عنوان یك «اصل» و «قاعده اساسى» در نظام تشریعى خود ملاحظه نموده است و احكام جنگ فقط در حال ضرورت است، كه در این حالت، جنگ یك «جنگ مشروع» خواهد بود. بنابراین رفتار و عملكرد ناصواب بعضى از زمامداران مسلمان در طول تاریخ اسلامى، نمى‌تواند این نصوص را باطل سازد.

صلح در صمیم اسلام نهفته است. كلمه «اسلام» از ماده «سِلم» است كه كلمات «سلامت»، «سلام» و «مسالمت» نیز از همان مشتق است. كلمه «سلام» كه از مستحبات مورد تأكید اسلام است و به هنگام ملاقات به دیگران گفته مى‌شود، به معناى اظهار دوستى و بیان روابط سالم با طرف مقابل است. در این جا به چند اصل قرآنى و اسلامى در این رابطه اشاره مى‌كنیم:

1. قرآن كریم و توجه به اصول مشترك

قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ (آل عمران، 64)= بگو اى اهل كتاب! بیایید تا بر سخنى كه بین ما و شما یكسان است، بایستیم كه جز خداوند را نپرستیم و براى او هیچ‌گونه شریكى نیاوریم و هیچ كس از ما دیگرى را به جاى خداوند، به خدایى برنگیرد؛ و اگر روى‌گردان شدند، بگویید: شاهد باشید كه ما فرمانبرداریم.

2. قرآن كریم و نفى نژادپرستى

یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (حجرات، 13)= هان اى مردم! همانا شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را به هیأت اقوام و قبایلى درآوردیم تا با یكدیگر انس و آشنایى یابید، بى‌گمان گرامى‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما است.

3. قرآن كریم و گفت و گوى مسالمت آمیز

وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (عنكبوت، 46)= و با اهل كتاب جز با شیوه‌اى كه نیكوتر است، مجادله نكنید.

4. قرآن كریم و استقبال از پیشنهاد صلح

...فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً (نساء، 90)= پس اگر از شما كناره‌گیرى كردند و با شما پیكار ننمودند ـ بلكه ـ پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمى‌دهد كه متعرض آنان شوید.

5. قرآن كریم و احترام به حقوق اقلیت‌ها

لا یَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (ممتحنه، 8)= خداوند شما را از كسانى كه با شما در كار دین كارزار نكرده‌اند و شما را از خانه و كاشانه‌تان آواره نكرده‌اند، نهى نمى‌كند از این كه در حقشان نیكى كنید و با آنان دادگرانه رفتار كنید. بى‌گمان خداوند دادگران را دوست دارد.

6. امام على(علیه السلام) و استقبال از پیشنهاد صلح

و لا تَدفَعَنَّ صُلحاً دَعاكَ إلیه عَدُوُّكَ و لِلّهِ فیه رِضىً، فَإنَّ فى الصُّلحِ دَعَةً لِجُنودِكَ و راحةً مِن هُمومِكَ و أمناً لِبلادِكَ (نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، نامه 53، ص 338)؛ ـ امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) در فرازى از نامه خود به مالك اشتر چنین مى‌فرماید: ـ و از صلحى كه دشمن تو را بدان خواند، و رضاى خدا در آن بُوَد، روى متاب كه آشتى، سربازان تو را آسایش رساند، و از اندوه‌هایت برهاند و شهرهایت ایمن ماند.

شهید مطهرى تأكید مى‌كند كه، مبادا این آموزه اسلامى دست‌آوردى براى شیاطین شود و صلح و آشتى را با ذلت‌پذیرى مساوى بدانند. بدیهى است بین صلح‌طلبى و ذلت‌پذیرى تفاوت اساسى وجود دارد. امسال (سال 1381 شمسى) سال عزت و افتخار حسینى نام گرفته است. حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) با شعار «هیهات منّا الذّلّة» ذلت‌پذیرى را رد كرد. از میان ویژگى‌هاى گوناگون حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) واژه «عزت و افتخار» انتخاب شد. دلیل این انتخاب آن است كه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) با شعار «هیهات منّا الذّلّة» به همه عالم اعلام كرد كه اسلام با ذلت‌پذیرى سازگار نیست. مؤمن باید سربلند باشد و با افتخار زیست كند:وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِین(1)= و اگر مؤمنید، سستى مكنید و غمگین مشوید كه شما برترید.


1. آل عمران (3)، 139؛ هم‌چنین ر.ك: محمد (47)، 35.

شما برترین‌ها هستید. خداى متعال اجازه نداده كه غیرمؤمن بر مؤمن تسلط پیدا كند:وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا(1)= و خداوند هرگز بر زیان مؤمنان، براى كافران راه تسلطى قرار نداده است.

هم‌چنان كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است، اسلام برترى مى‌جوید و هیچ آیینى نباید بر پیروان اسلام برترى داشته باشد: اَلاِْسْلامُ یَعْلُوا وَ لا یُعلى [عَلَیه].(2)

بنابراین یكى از اهداف مقدس حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) كه همان هدف والاى اسلام است، وجود عزت و افتخار و برترى براى اهل حق و حقیقت، یعنى مسلمانان واقعى، مى‌باشد. البته هر كس به اندازه‌اى كه از حق شناخت داشته باشد، از عزت، افتخار و برترى برخوردار است، ولى برترى مطلق از آنِ پیروان حق مطلق است.

 

5. محدوده و مصادیق «دفاع»

بار دیگر به جوانان عزیز سفارش مى‌كنم كتاب‌هاى استاد شهید مطهرى مخصوصاً كتاب‌هاى: «نهضت‌هاى اسلامى در صد ساله اخیر»، «قیام و انقلاب حضرت مهدى(علیه السلام)» و «جهاد» را حتماً مطالعه كنند. مرحوم مطهرى تأكید مى‌فرمایند كه دفاع تنها آن نیست كه ما منتظر حمله دشمن به سرزمین خویش باشیم و آن گاه از خود دفاع كرده، حمله آنان را پاسخ دهیم. البته یكى از مصادیق دفاع آن است كه ما همیشه آمادگى لازم را داشته باشیم تا چنانچه دشمن با شیوه‌ها و تاكتیك‌هاى مختلف به مرزهاى جغرافیایى ما حمله كرد، قدرت مقابله به مثل داشته باشیم و برترى خویش را بر دشمن متجاوز اثبات كنیم؛ اما مصداق دیگر دفاع، هنگامى است كه دشمن در سرزمین خویش مؤمنان و اهل حق را مورد آزار و شكنجه قرار داده است. در این حالت بر ما واجب است از آنان نیز دفاع كنیم. دفاع تنها محدود به كسانى كه در یك محدوده جغرافیایى خاص زندگى مى‌كنند، نیست.

مرحوم استاد مطهرى درباره توسعه مفهوم دفاع نكته‌هاى بسیار جالبى را بیان كرده‌اند. ساده‌ترین شكل دفاع آن است كه در مقابل كسى كه دست به شمشیر و اسلحه برده، بایستیم و به دفع تجاوز و دفاع، اعم از دفاع شخصى یا دفاع اجتماعى بپردازیم. استاد مطهرى در بیان


1. نساء (4)، 141.

2. بحارالانوار، ج 39، باب 73، روایت 15.

این مطلب تلاش بسیارى داشتند كه، دفاع تنها در مورد «حفظ جان» نیست، بلكه شامل دفاع از «اموال مسلمین» نیز مى‌شود. برخى دشمنان به منابع مسلمین و معادن زیرزمینى آنان چشم طمع دوخته‌اند تا آنها را به تاراج ببرند. اینان نیز متجاوز بوده و ایستادگى و دفاع در مقابل آنان و حراست از اموال مسلمین نیز یكى از مصادیق جهاد واجب است. تنها «جهاد ابتدایى» است كه اكثر فقها آن را مشروط به اذن امام(علیه السلام) مى‌دانند، ولى آنچه مربوط به «دفاع» است نه مشروط به اذن امام(علیه السلام) است و نه مختص به مردان مى‌باشد. مرد و زن در امر دفاع، مساوى هستند. بنابراین زنان نیز باید در مقام دفاع از حقوق مسلمانان و انسان‌هاى مظلوم به پا خیزند و اگر نیروى مردها براى دفاع كافى نیست زنان نیز باید سلاح به دست‌گیرند.

 

6. اهمیت دفاع از ارزش‌هاى اسلامى، از دیدگاه شهید مطهرى

از دیدگاه استاد شهید مطهرى، دفاع از «ارزش‌هاى اسلامى» جایگاهى ویژه دارد. به اعتقاد آن بزرگوار، دفاع تنها شامل دفاع از جان و مال نیست، بلكه شامل نوامیس و مقدسات یك كشور نیز مى‌شود. دفاع از مقدسات، حتى از دفاع و حراست از جان و مال نیز واجب‌تر است؛ چه این كه در مواردى لازم است انسان جان خویش را به خطر اندازد تا مقدساتش محفوظ بماند. آن گاه شهید مطهرى عبارت صریحى در این باره از بزرگان نقل مى‌كند. به اعتقاد برخى بزرگان هر گاه كسى مال انسان را مورد تعرض قرار دهد، انسان مى‌تواند دفاع كند و هر گاه احتمال پیروزى و غلبه در میان باشد، در این حالت، احتمال وجوب چنین دفاعى نیز هست. در روایات اسلامى آمده، چنانچه كسى در راه دفاع از مال خویش كشته شود حكم شهید را دارد: مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلَمَتِهِ فَهُوَ شَهید(1)= هر گاه به ظلم و ستم از كسى چیزى گرفته شود و او در مبارزه با ظالم كشته شود، شهید است.

همان طور كه گذشت، دفاع از مال تا جایى است كه احتمال پیروزى در میان باشد، اما چنانچه به غلبه و پیروزى اطمینان نداشته باشد و بداند كه اگر بخواهد به دفاع از مال خویش بپردازد كشته مى‌شود، در این حالت نباید دفاع كند؛ چه این كه اهمیت جان بیش از مال بوده و باید مال را فداى جان سازد. اما اگر پاى ناموس و مقدسات در میان باشد، باید جان را فدا كند. مؤمن نباید اجازه تجاوز به ناموس، دین و مقدساتش را بدهد.


1. میزان الحكمه، ج 5، ص 197؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 92؛ كنز العمال، روایت 11205.

7. دفاع از حقوق انسانیت

یكى از ابتكارات مرحوم شهید مطهرى، طرح بحث «دفاع از حقوق انسانیت» است. این مسأله نیز از فروعات جهاد و دفاع بوده و معمولا در كتاب‌هاى فقهى به این صورت مطرح نشده است. ما نه تنها موظف به دفاع از حقوق مسلمانان كشور خویش هستیم، بلكه باید از مسلمانان دیگر كشورها نیز حمایت كنیم. آنان نیز مسلمان، پیرو حقیقت و خداپرست هستند و اهانت و تجاوز به آنان به منزله تجاوز به ما است. آن‌گاه مرحوم آیت‌الله مطهرى عبارتى از كتاب «مسالك الافهام» نقل مى‌كند. این كتاب كه نوشته شهید ثانى است، شرح كتاب «شرایع الاسلام» نوشته مرحوم محقق حِلّى مى‌باشد. شهید ثانى مى‌فرماید: و لا یختص بمن قصدوه مِن المسلمین بل یجب على مَن عَلِمَ بالحال النهوضُ اذا لم یعلم قدرة المقصودین على المقاومة(1)= دفاع و دفع تجاوز تنها مخصوص كسانى كه مورد حمله دشمن قرار گرفته‌اند، نیست، بلكه بر مسلمانان دیگر كه از وضعیتِ آنان اطلاع پیدا كرده‌اند نیز واجب است كه قیام كنند؛ البته این حكم در زمانى است كه شخص نمى‌داند افرادى كه مورد حمله قرار گرفته‌اند قدرت مقاومت دارند یا نه.

اگر ما مسلمانان كه در كشور ایران زندگى مى‌كنیم، شنیدیم كه عده‌اى از كفار و دشمنان در منطقه‌اى دیگر از كره زمین به مسلمانان حملهور شده‌اند، بر ما واجب است كه از آن مسلمانان دفاع كنیم. البته چنانچه خود آنان قدرت مقاومت و دفع تجاوز را دارند، دفاع و قیام به دفع تجاوز، بر مسلمانان دیگر واجب نیست؛ اما اگر ندانیم كه آیا آنان مى‌توانند از خود دفاع كنند یا نه، یا بدانیم كه آنان قدرت دفاع ندارند، در این حالت بر همه مسلمانان واجب است به كمك آنان شتافته، هجوم دشمنان اسلام را دفع نمایند.

حدود سى سال پیش مرحوم مطهرى فریاد مى‌زد كه بر همگان دفاع از حقوق فلسطینى‌ها واجب است؛ چرا كه این مظلومان و ستم كشیدگان از قدرت دفاعى برخوردار نیستند. البته مقاومت جوانان و نوجوانان فلسطین اعجاب تاریخ را برانگیخت. آنان با همتى مردانه و با تمام توان خویش و با سنگ، به جنگ تانك‌ها و سلاح‌هاى پیشرفته مى‌روند. این سخن افسانه نیست. فیلم‌هاى متعددى از این وقایع در تلویزیون به نمایش گذاشته شده است. آنان با دست خالى و مشتى سنگ اسراییلى‌ها را وادار به فرار مى‌كنند. آنان با همه وجود از هستى، دین و شرف خویش دفاع مى‌كنند، ولى به هر حال، توانایى مبارزه با شیطان بزرگ و سایر شیاطین را


1. زین الدین على العاملى (شهید ثانى)، مسالك الأفهام فى شرح شرایع الاسلام، (قم: بصیرتى، بى‌تا)، ج 1، ص 148.

ندارند. در این وضعیت كه مظلومان فلسطین قدرت دفاع از خویش را ندارند، بر همه مسلمانان واجب است به كمك آنان شتافته، آنان را در دفاع از سرزمین و حیثیت خویش یارى رسانند.

در این حال، عده‌اى نادان و مغرض این سخن عوام‌فریب را در روزنامه‌ها و مجامع عمومى مطرح مى‌سازند كه: ما دچار مشكلات داخلى هستیم و حمله اسراییل به فلسطینى‌ها به ما مربوط نیست و چرا براى آنان پول بفرستیم؟! درباره اینان باید گفت، این عده، از تعالیم اسلام آگاهى ندارند و نمى‌دانند كه حمایت از مسلمانان مظلوم در هر نقطه از دنیا یك واجب تخلف‌ناپذیر است. این امر نه تنها بر مردان واجب است بلكه زنان نیز داراى وظیفه هستند. مرحوم مطهرى هم در آن زمان با چنین افرادى مواجه بود و سرانجام نیز به دست همین نااهلان به شهادت رسید. او در طرح مباحث خویش كمتر عبارت فقها و علما را نقل مى‌كرد، ولى در این‌جا، عبارتى عربى را به عنوان مصداق و شاهد بیان مى‌كند، و این امر نشان‌دهنده مظلومیت و غربت آن بزرگوار است. به عبارت دیگر، او در موقعیتى بود كه لازم مى‌دانست براى تأیید سخن خود از سخنان علماى دیگر شاهد بیاورد. از این رو عبارتى را از مسالك الافهام بیان مى‌كند.

به نظر بنده شهید مطهرى با طرح بحث «دفاع از حقوق انسانیت» نوآورى خاصى را در باب جهاد و دفاع مطرح ساخت. تأكید مى‌كنم كه نوآورى به معناى بدعت‌گذارى نیست، بلكه به معناى كشف حقایقى از دین است كه قبلا مورد توجه قرار نگرفته است. شهید مطهرى مى‌گوید، جنگ‌هاى اسلامى به انگیزه دفاع است، ولى دفاع داراى مفهومى وسیع و پردامنه است و یكى از مصادیق آن دفاع از حقوق انسانیت است.

ممكن است عده‌اى تصور كنند كه منظور از «حقوق انسانیت» همان «حقوق بشر» است كه در «اعلامیه جهانى حقوق بشر» آمده است؛ اعلامیه‌اى كه برخى مواد آن با اسلام سازگار نیست. باید تأكید كنیم كه چنین تصورى نادرست است و منظور شهید مطهرى از «حقوق انسانیت»، خداپرستى و توحید است. یكى از بزرگ‌ترین حقوق انسان‌ها یگانه‌پرستى است. آنان در هر گوشه‌اى از این دنیا كه باشند حق دارند خدا را شناخته و او را پرستش كنند. اگر كسى مانع این كار شود، به حقوق بشریت تجاوز كرده و «صدّ عن سبیل الله»(1) نموده و مانع


1. یَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتال فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ كَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ... (بقره، 217)= از تو در باره كارزار در ماه حرام مى‌پرسند. بگو: كارزار در آن، گناهى بزرگ و بازداشتن از راه خدا و كفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجد الحرام، و بیرون راندن اهل آن از آن‌جا، نزد خدا گناهى بزرگ‌تر، و فتنه (شرك) از كشتار بزرگ‌تر است... .

برخى آیات دیگر در باره «صدّ عن سبیل الله» (بازداشتن از راه خدا) از این قرار است: نساء (4)، 167؛ توبه (9)، 9 و 34؛ نحل (16)، 88؛ محمد (47)، 1 و 34؛ مجادله (58)، 16؛ منافقون (63)، 2؛ آل عمران (3)، 99؛ انفال (8) 34 و 47؛ هود (11)، 19 و ابراهیم (14)، 3.

شناخت حقیقت شده است. او مانع گرایش مردم به دین اسلام شده و آنان را از رسیدن به یكى از مهم‌ترین حقوق اجتماعى‌شان محروم ساخته است. كسانى كه با راه‌هاى مرموز حقیقت را بر مردم مشتبه ساخته، آنان را به انحراف مى‌كشانند، «صدّ عن سبیل الله» كرده و بزرگ‌ترین خیانت را به بشریت روا مى‌دارند. همان‌گونه كه قرآن مى‌فرماید، این گونه خیانت‌ها از آدم‌كشى بدتر است؛ چه این كه آدم‌كشى باعث محروم ساختن فردى از زندگى چند روزه دنیا است، ولى آنان كه مردم را از پیروى دین حق باز مى‌دارند باعث ابتلاى انسان‌ها به عذاب ابدى مى‌شوند. آیا ابتلا به عذاب ابدى و محروم ساختن از نعمت‌هاى ابدى بهشت بدتر است یا محروم كردن فردى از زندگى چند روزه در این دنیا و ناكامى از خوردن چند كیلو نان و برنج؟!

از این رو یكى از بزرگ‌ترین حقوقى كه باید از آن دفاع كرد «حقوق انسانیت» و تلاش براى شناساندن راه حق است. به فرمایش شهید مطهرى، یكى از حقوق بشریت، حق توحید است. این سخن ایشان، در كتب فقهى ما بدین صورت مطرح نشده است. البته روح این مطلب در كلام فقها یافت مى‌شود، اما طرح این بحث همراه با بیان منطقى، قوى و شیوا از ابتكارات استاد شهید مطهرى(رحمه الله) است.

 

8. شهید مطهرى و دفاع از «حق امر به معروف و نهى از منكر»

به اعتقاد شهید مطهرى، یكى از حقوق انسانى كه دفاع از آن لازم است، امر به معروف و نهى از منكر مى‌باشد. امر به معروف به معناى دفاع از حق انسانیت است. همه انسان‌ها حق دارند در یك جامعه سالم و شایسته زندگى كنند و ترك امر به معروف و نهى از منكر موجب تباهى تدریجى جامعه مى‌گردد. بنابراین، براى آن كه انسان‌ها از داشتن یك جامعه سالم و شایسته محروم نگردند، باید امر به معروف و نهى از منكر كرد و با كسانى كه مانع امر به معروف و نهى از منكر مى‌شوند جهاد نمود. جهاد حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بر همین اساس تبیین مى‌شود؛(1)


1. امام حسین(علیه السلام) در وصیت‌نامه خویش به برادرش محمد حنفیه مى‌فرماید: وَ إنّى لَمْ أَخرُجْ أشِراً وَ لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً وَ إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فى اُمَّةِ جَدّى(صلى الله علیه وآله) اُریدُ أنْ آمُرَ بِالمَعروفِ و أَنهى عَنِ المُنكَرِ و أَسیرَ بِسیرَةِ جدّى وَ أبى عَلىِّ بنِ أبى‌طالِب (محمد صادق نجمى، سخنان حسین بن على(علیهما السلام)، ص 36، از مقتل خوارزمى، ج 1، ص 188 و مقتل عوالم، ص 54)؛ = و من نه از روى خودخواهى و یا براى خوش‌گذرانى و نه براى فساد و ستم‌گرى از مدینه خارج نشده‌ام، بلكه هدف من اصلاح مفاسد امت جدّم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است و اراده امر به معروف و نهى از منكر دارم و مى‌خواهم به روش جدم رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و پدرم على بن ابى‌طالب(علیه السلام) عمل كنم.

چه این كه در آن زمان زمینه امر به معروف و نهى از منكر فراهم نبود و بدتر از آن، وضعیت به گونه‌اى بود كه منكر، معروف بود و معروف منكر تلقى مى‌شد! سبحان الله! حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنین روزگارى را پیش‌بینى كرده بود: وَ إنَّهُ سَیَأْتى عَلَیكُمْ مِنْ بَعدى زمانٌ لَیْسَ فیهِ شَىءٌ أخْفى مِنَ الحَقِّ وَ لا أَظهَرَ مِنَ الباطِلِ... وَ لا فى البِلادِ شَىءٌ أَنكَرَ مِنَ المَعروفِ وَ لا أَعرَفَ مِنَ المُنكَر(1)= همانا پس از من روزگارى بر شما فرا خواهد رسید كه چیزى پنهان‌تر از حق، و آشكارتر از باطل نیست.... در شهرها چیزى ناشناخته‌تر از معروف، و رایج‌تر از منكر نیست!

امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى‌فرماید، روزگارى خواهد آمد كه هیچ چیز زشت‌تر از معروف و كار خوب نیست! كار خوب و معروف، كارى ناپسند و زشت تلقى مى‌شود و انجام منكرات و گناهان مایه افتخار است! در آن زمان، امر به معروف فضولى در كار مردم شمرده مى‌شود! در آن روزگار، اقامه دین و اجراى احكام اسلامى از زشت‌ترین كارها و به عنوان واپس‌گرایى و ارتجاع معرفى مى‌شود!!

استاد شهید مطهرى مبارزه با این گرایش‌ها را دفاع از حق انسانیت مى‌داند. «معروف» یك اصطلاح قرآنى و به معناى «كار نیك» است. انسان‌ها حق دارند در جامعه‌اى زندگى كنند كه معروف را معروف ببینند و كار نیك و آنچه خدا مى‌پسندد در جامعه رواج داشته باشد. نیز انسان‌ها حق دارند در جامعه‌اى زندگى كنند كه منكرات، یعنى آنچه شیطان مى‌پسندد، در آن جامعه متروك، منفور و مطرود باشد، نه آن كه از بودجه و بیت‌المال مسلمین براى ترویج منكرات صرف شود و عده‌اى از اهل منكر مورد تشویق قرار گیرند و به آنان جایزه داده شود!! اگر عده‌اى معروف را ترك كنند و یا مانع از امر به معروف و نهى از منكر شوند حق انسانیت را تضییع كرده‌اند و جهاد با اینان یكى از موارد جهاد واجب در قانون اسلام است. این سخن یكى از نكاتى است كه شهید مطهرى در همان آغاز انقلاب فرمود و زمینه شهادت خویش را فراهم ساخت.


1. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه 147.

نكته دیگرى كه مى‌توان بر مطلب فوق افزود و ما پیش‌تر، از آن یاد كردیم مسأله «دفاع از حق الله» است. بر اساس فرمایشات حضرت امام سجاد(علیه السلام) در «رساله حقوق» و نیز فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)در «نهج‌البلاغه» تمام حقوق مشروع انسان‌ها فرع حق خدا است. اولین حقى كه رعایت آن بر هر انسانى واجب است حق الله است و آن حق این است كه خدا بر بندگانش حق دارد كه او را پرستش و اطاعت كنند. اگر حق خدا در جامعه‌اى متروك و یا مورد آسیب قرار گرفت دفاع از آن بر همه انسان‌هاى حق‌جو، حق‌شناس و حق‌پرست واجب است.

امید است كه خداى متعال توفیق شناخت بیشتر حقایق و عمل به آن را به همه ما عنایت فرماید و بتوانیم راه شهداى عزیزمان هم‌چون شهید مطهرى را ادامه دهیم. هم‌چنین از خداوند مسألت داریم كه افتخار شهادت در راه حق و حقیقت را به ما عنایت فرماید.