فصل نخست: تبیین وظیفه انصار پس از رحلت پیامبر صل الله علیه و آله

 

ثُمَ‏ رَمَتْ‏ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الْأَنْصَارِ فَقَالَتْ یَا مَعْشَرَ النَّقِیبَةِ وَأَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَحَضَنَة الْإِسْلَامِ، مَا هَذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی‏ وَالسِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِی؟ أَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِعزوجل أَبِی یَقُولُ «الْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ»؟ سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ وَعَجْلَانَ ذَا إِهَالَةٍ، وَلَكُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ وَقُوَّةٌ عَلَی مَا أَطْلُبُ وَأُزَاوِلُ. أَتَقُولُونَ مَاتَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله  فَخَطْبٌ جَلِیلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ‏ وَانْفَتَقَ رَتْقُهُ وَأَظْلَمَتِ الْأَرْضُ لِغَیْبَتِهِ وَكَسَفَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَانْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِهِ وَأَكْدَتِ‏ الْآمَالُ وَخَشَعَتِ الْجِبَالُ وَأُضِیعَ الْحَرِیمُ وَأُزِیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَمَاتِهِ، فَتِلْكَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرَی وَالْمُصِیبَةُ الْعُظْمَی لَا مِثْلُهَا نَازِلَةٌ وَلَا بَائِقَةٌ عَاجِلَةٌ أعْلَنَ بِهَا كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی أَفْنِیَتِكُمْ وَفِی مُمْسَاكُمْ وَمُصْبَحِكُمْ یَهْتِفُ فِی أَفْنِیَتِكُمْ هُتَافاً وَصُرَاخاً وَتِلَاوَةً وَإِلْحَاناً، وَلَقَبْلَهُ مَا حَلَّ بِأَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَقَضَاءٌ حَتْمٌ «وَما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‏ أَعْقابِكُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاكِرِینَ‏»(1)؛ سپس دیدگانش را به‌سوی انصار


1. آل عمران (3)، 144.

برگرداند و فرمود: ای بزرگ‌مردان و بازوان ملت و نگهبانان اسلام، این چه سستی‌ای است در حق من و چه غفلتی است در برابر ظلم به من؟! آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرم نمی‌فرمود: احترام مرد در فرزندانش نگه داشته می‌شود؟! چه زود حادثه به بار آوردید و چه با شتاب به بیراهه رفتید! درحالی‌که در شما توانایی انجام مقصود من و قدرت آنچه می‌طلبم و می‌خواهم وجود دارد. آیا می‌گویید: محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رفت [و همه‌چیز تمام شد]؟ آری مرگ او حادثه‌ای بزرگ بود که اثر آن همه‌جا را گرفت و شکافش آشکار گردید و پیچیدگی آن همه‌گیر شد و روی زمین با غیبتش تیره گشت و ستارگان در مصیبتش پراکنده شدند و آرزوها به آخر رسید و کوه‌ها فروشکستند و حریم‌ها شکسته شد و حرمت‌ها به هنگام مرگش در هم ریخت. به خدا سوگند، فقدان پیامبر فاجعه‌ای بزرگ و مصیبتی بس عظیم است که مصیبت سختی مانند آن و بدبختی‌ای همچون آن نیامده است. این کتاب خدایعزوجل در خانه‌های شماست که صبح و شام بلند و آهسته و به‌صورت عادی یا با لحن مطبوع می‌خوانید که می‌گوید: قبل از پیامبر هم به پیامبران گذشته حادثه حتمی و قطعی جاری شده است. «محمد صلی الله علیه و آله جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند. آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به عقب برمی‏گردید؟ و هر‌كس به عقب باز‌گردد، هرگز به خدا ضرری نمی‏زند، و خداوند به‌زودی شاكران را پاداش خواهد داد».

1. مقدمه

مخاطبان حضرت، در آغاز عموم مردم و در بخش پیش مهاجرینی بودند که با

استناد به حدیثی بر‌خلاف قرآن، سرزمین فدک را تصرف کرده بودند؛ اما در این فراز، همان‌طور که راوی نقل می‌کند، حضرت رو به گروه انصار می‌کنند و آنها را مخاطب قرار می‌دهند. از ادامه کلام صدیقه طاهره علیهاالسلام حکمت این خطاب روشن می‌شود. گویا کلام به اینجا که می‌رسد دیگر حضرت از مهاجرین ناامید می‌شوند و از آنان روی برمی‌گردانند و می‌گویند: شما که خلافت را به دست گرفتید. آنچه را گرفته‌اید بردارید، بروید و دور شوید.

2. تلاشی برای بیدارسازی انصار

ثُمَ‏ رَمَتْ‏ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الْأَنْصَارِ؛ «سپس دیدگانش را به‌سوی انصار برگرداند».

انصار جایگاهی مهم در عالم اسلام داشتند. آنها بودند که با دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله و پناه دادن به مهاجرین، دین اسلام را یاری کردند. مهاجرین عده‌ای آواره بودند که مشرکان مکه اموالشان را گرفته و آنها را از شهرشان بیرون کرده بودند. ایشان پس از مهاجرت به مدینه نه مکانی داشتند و نه کسب و کاری. اهل مدینه بودند که به آنها جا و مکان دادند و ایشان را در اموالشان شریک کردند. بسیاری از انصار، بخشی از اموال خویش را به مهاجرین بخشیدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز با دعوت همین گروه انصار از مکه به مدینه هجرت کرد. شماری از اهل مدینه برای برگزاری مراسم حج به مکه آمدند و پس از دیدار پنهانی با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایشان را به مدینه دعوت کردند و با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان بستند که ایشان را حمایت و یاری کنند.(1) درواقع رسول خدا صلی الله علیه و آله و مهاجرین در مدینه مهمان انصار بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از هجرت، به فرمان خدای متعال طی مراسمی بین مهاجرین و انصار پیمان برادری برقرار کرد. همچنین در جنگ‌هایی که مشرکان


1. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: سیدعلی میرشریفی، درس‌نامه آشنایی با تاریخ اسلام (پیام‌آور رحمت)، ج1، درس چهارم.

بر مسلمانان تحمیل کردند بدون یاری انصار، کاری از مهاجرین برنمی‌آمد. این اقتضای اسباب ظاهری بود. درواقع حمایت‌های انصار موجب رواج اسلام شد. این ویژگی انصار سبب شد که حضرت زهرا علیهاالسلام سخن خویش را متوجه انصار نماید و بکوشد آنها را بیدار کند. همان‌گونه که بارها گفتیم، همه این سخنان و احتجاجات برای این بود که قدمی در راه هدایت مردم برداشته شود و آیندگان یا بخشی از معاصران حضرت به اشتباه‌های خود پی ببرند و راه حق را بیابند. به‌یقین اگر خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام نبود ما امروز ایشان را نمی‌شناختیم. هر‌آنچه مسلمانان پس از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از حقیقت یافتند، به برکت همین سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام است و در این روشنایی‌بخشی فاطمه علیهاالسلام ریشه دارد.

3. احساسات؛ محرک اصلی قیام‌ها

حضرت پس از ناامیدی از مهاجرین به انصار رو کردند و با استفاده از یک اصل روان‌شناختی در جلب عواطفشان کوشیدند؛ یعنی گذشته از بحث منطقی و استدلالی با عموم مردم و شخص خلیفه، کوشیدند عواطف انصار را برانگیزانند؛ شاید دریابند که باید از اهل‌بیتعلیهم السلام پیروی کنند. این روش حضرت دربردارنده درسی بزرگ است: اینکه همیشه حرکت‌های اجتماعی تنها در سایه منطق عقلانی انجام نمی‌گیرد؛ بلکه عامل اصلی در حرکت‌های اجتماعی، اغلب احساسات و عواطف است و باید از این عامل بهره‌برداری کرد. احساسات و عواطف است که حرکت‌ها را شکل می‌دهد و انقلاب‌ها را به وجود می‌آورد. تنها استدلال‌های عقلی حرکت‌آفرین نیست. استدلال‌های عقلی حکم چراغ راه را دارند؛ اما عواطف و احساسات عامل انرژی‌زای حرکت‌اند. چراغ، راه را روشن و مسیر را مشخص می‌کند؛ اما برای حرکت، انرژی لازم است که در حرکت‌های انقلابی

این احساسات و عواطف‌اند که انرژی حرکت را تأمین می‌کنند. حضرت زهرا علیهاالسلام تا اینجا با بیانی استدلالی با مردم سخن می‌گفتند؛ اما پس از این می‌خواهند عواطف آنها را تحریک کنند. ازاین‌رو به انصار می‌فرمایند:

یَا مَعْشَرَ النَّقِیبَةِ وَأَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَحَضَنَة الْإِسْلَامِ، مَا هَذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی‏ وَالسِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِی؟ أَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَبِی یَقُولُ الْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ؛ ای بزرگ‌مردان و بازوان ملت و نگهبانان اسلام! این چه سستی‌ای است در حق من و چه غفلتی است در برابر ظلم به من؟! آیا پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی‌فرمود: احترام مرد در فرزندانش نگه داشته می‌شود؟!

حضرت با اشاره به صفات برجسته انصار و پیشینه درخشانشان در انقلاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از آنان به سبب سکوت در برابر ظلم‌هایی که به حضرت روا داشته بودند گله کرد و آنها را سرزنش فرمود. سرور زنان عالم علیهاالسلام با سخنان خویش نشان می‌دهد که از انصار انتظار دارد با احساس مسئولیتی که از ایشان انتظار می‌رود و علاقه‌ای که ایشان به دین خدا داشتند حضرت را یاری کنند و مانع ظلم‌هایی شوند که در حق اهل‌بیت رسول خداعلیهم السلام روا داشته می‌شود. آنان کسانی بودند که از اسلام پشتیبانی کرده و همچون مادری که فرزندش را در آغوش خویش پرورش می‌دهد با آغوش باز از حکومت نوپای اسلامی حمایت کرده بودند. حضرت با یادآوری سخنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرموده بود: حفظ احترام کسی که از دنیا می‌رود به حفظ احترام فرزندانش بسته خواهد بود، وظیفه آنان را در قبال فرزند پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله یادآور شدند و نشان دادند که از آنان انتظار دارند برای قدردانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله که حق بزرگی به گردن آنان داشت حرمت فرزندش را حفظ کنند و او را یاری دهند. این انتظاری بحق بود و شایسته بود

همه مسلمانان با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله احترامی ویژه برای فرزند او قایل باشند و برای قدرشناسی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از هیچ خدمتی در حق فرزندش دریغ نکنند. برفرض که نه امیر مؤمنان علی علیه السلام در غدیر به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله تعیین شده بود و نه پیامبر صلی الله علیه و آله مالی به فرزند خویش هبه فرموده بود؛ آیا رفتار امت رسول خدا صلی الله علیه و آله با فرزند و اهل‌بیت او باید این‌گونه باشد؟! آیا عاطفه انسانی چنین اقتضایی دارد؟! سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ وَعَجْلَانَ ذَا إِهَالَةٍ؛ «چه زود حادثه به بار آوردید و چه با‌شتاب به بیراهه رفتید!»

این تعبیر حضرت مثلی عربی است و وقتی به کار می‌رود که بخواهند بگویند کسانی در زمانی کوتاه و دور از انتظار به بیراهه رفته و به اشتباه افتاده‌اند؛ یعنی اینکه از انصار انتظار نمی‌رفت با آن پیشینة درخشان عهد خویش را با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدتی کوتاه از یاد ببرند و حتی از فرزند او حمایت نکنند.

4. دفع دو شبهه

صدیقه کبری علیهاالسلام در ادامه کلام گهربار خویش، به دو بهانه‌ای اشاره می‌فرمایند که ممکن بود گروه انصار برای توجیه کم‌کاری و سستی خویش بیاورند:

وَلَكُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ وَقُوَّةٌ عَلَی مَا أَطْلُبُ وَأُزَاوِلُ. أَتَقُولُونَ مَاتَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَخَطْبٌ جَلِیلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ‏ وَانْفَتَقَ رَتْقُهُ وَأَظْلَمَتِ الْأَرْضُ لِغَیْبَتِهِ وَكَسَفَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَانْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِهِ وَأَكْدَتِ‏ الْآمَالُ وَخَشَعَتِ الْجِبَالُ وَأُضِیعَ الْحَرِیمُ وَأُزِیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَمَاتِهِ، فَتِلْكَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْكُبْرَی وَالْمُصِیبَةُ الْعُظْمَی لَا مِثْلُهَا نَازِلَةٌ وَلَا بَائِقَةٌ عَاجِلَةٌ أعْلَنَ بِهَا كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِی أَفْنِیَتِكُمْ وَفِی مُمْسَاكُمْ وَمُصْبَحِكُمْ یَهْتِفُ فِی أَفْنِیَتِكُمْ هُتَافاً وَصُرَاخاً وَتِلَاوَةً

وَإِلْحَاناً، وَلَقَبْلَهُ مَا حَلَّ بِأَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَقَضَاءٌ حَتْمٌ؛ درحالی‌که در شما توانایی انجام مقصود من و قدرت بر آنچه می‌طلبم و می‌خواهم وجود دارد. آیا می‌گویید: محمد صلی الله علیه و آله از دنیا رفت [و همه‌چیز تمام شد]؟ آری، مرگ او حادثه‌ای بزرگ بود که اثر آن همه‌جا را گرفت و شکافش آشکار گردید و پیچیدگی آن همه‌گیر شد و روی زمین با غیبتش تیره گشت و ستارگان در مصیبتش پراکنده شدند و آرزوها به آخر رسید و کوه‌ها فروشکستند و حریم‌ها شکسته شد و حرمت‌ها به هنگام مرگش در هم ریخت. به خدا سوگند، فقدان پیامبر فاجعه‌ای بزرگ و مصیبتی بس عظیم است که مصیبت سختی مانند آن و بدبختی‌ای همچون آن نیامده است. این کتاب خدایعزوجل در خانه‌های شماست که صبح و شام، بلند و آهسته و به‌صورت عادی یا با لحن مطبوع می‌خوانید که می‌گوید: قبل از پیامبر هم به پیامبران گذشته حادثه حتمی و قطعی جاری شده است.

ازآنجاکه ممکن بود انصار بهانه بیاورند ما به این ظلم‌ها راضی نبودیم و اگر از شما حمایت نمی‌کنیم به سبب این است که توان آن را نداریم، حضرت تصریح می‌فرمایند که شما توان یاری مرا برای رسیدن به اهدافم دارید و نمی‌توانید ضعیف بودن را بهانه سکوت خویش قرار دهید.

همچنین ممکن بود پس از دادخواهی فاطمه علیهاالسلام بهانه بیاورند که تا پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود بر گردن ما حق داشت و بر ما رعایت آن حق واجب بود. ما نیز در آن زمان که از هدایت‌های او بهره‌مند بودیم از یاری‌اش دریغ نکردیم؛ اما او اکنون از دنیا رفته و دیگر آن حق پایان یافته است. پس اگر ما به شما کمک نمی‌کنیم

ازآن‌روست ‌که دیگر پدرتان زنده نیست و چون آن حقوق به پدرتان مربوط بود با رفتن او آن حقوق پایان یافت.

ازاین‌رو فاطمه علیهاالسلام پس از توصیف عمق مصیبت رحلت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با تعبیرهایی ادیبانه، پاسخ چنین شبهه‌ای را با بهره‌گیری از قرآن کریم بیان فرمودند و به آیه‌ای اشاره کردند که به داستان جنگ احد اشاره دارد. در جنگ احد مسلمانان پس از ترک تنگه احد و حمله مشرکان از آن ناحیه، کشته‌های فراوانی دادند و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز زخمی شدند. در پی این قضایا، مشرکان برای تضعیف روحیه مسلمانان، جنگی روانی به راه انداختند و تبلیغ کردند که پیغمبر کشته شده است؛ درحالی‌که پیغمبر زخمی شده بودند. بدین مناسبت آیه زیر نازل شد:

وَما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‏ أَعْقابِكُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاكِرینَ؛(1) محمد صلی الله علیه و آله جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند. آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، شما به عقب برمی‏گردید؟ و هر‌كس به عقب باز‌گردد، هرگز به خدا ضرری نمی‏زند؛ و خداوند به‌زودی شاكران را پاداش خواهد داد.

خداوند با انزال این آیه به مسلمانان یادآور می‌شود که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسولی بود که وظیفه داشت دین اسلام را به بشر ابلاغ کند و با این کار، راه درست زندگی را به آنان نشان دهد تا در پرتو عمل به آن سعادتمند شوند. او این وظیفه را به‌خوبی انجام داد و راه سعادت را به روی بشر گشود و کسانی که از این هدایت برخوردار شدند وظیفه دارند از این دین محافظت کنند و احکامش را زنده دارند. بنابراین اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز از دنیا رفت نباید دین او و هدفش از


1. آل عمران (3)، 144.

بین برود و مسلمانان وظیفه دارند بازهم در برابر دشمنان مقاومت کنند تا مبادا خطری اسلام را تهدید کند؛ نه اینکه با رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله دین او را رها کنند و به جاهلیت پیش از او برگردند.

فاطمه علیهاالسلام به مسلمانان یادآور می‌شود که این آیه نورانی در کتاب خداست و شما هر روز آن را در خانه‌های خود با صدای بلند یا آهسته، با لحن یا بدون لحن و به‌صورت‌های مختلف می‌خوانید. بنابراین اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، شما نباید از دین خویش دست بکشید و به دوران پست جاهلیت بازگردید. رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله مصیبت بسیار بزرگی است که بر عالم انسانیت وارد شد؛ اما رحلت او مجوز این نیست که دینش رها شود و احکام اسلام ترک گردد.