فصل دوم: ویژگی‌های حکومتی علی علیه السلام

وَمَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ؟ نَقَمُوا مِنْهُ وَاللَّهِ نَكِیرَ سَیْفِهِ وَقِلَّةَ مُبَالَاتِهِ بِحَتْفِهِ وَشِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَنَكَالَ وَقْعَتِهِ وَتَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ. وَتَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللَّائِحَةِ وَزَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُمْ إِلَیْهَا وَحَمَلَهُمْ عَلَیْهَا، وَلَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً لَا یَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَلَا یَكِلُّ سَائِرُهُ وَلَا یَمُلُّ رَاكِبُهُ، وَلَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِیراً صَافِیاً رَوِیّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَلَا یَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَلَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً وَنَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَإِعْلَاناً، وَلَمْ یَكُنْ یُحَلَّی مِنَ الْغِنَی بِطَائِلٍ وَلَا یَحْظَی مِنَ الدُّنْیَا بِنَائِلٍ غَیْرَ رَیِّ النَّاهِلِ وَشُبْعَةِ الْكَلِّ، وَلَبَانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَالصَّادِقُ مِنَ الْكَاذِبِ «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ»(1) «وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما كَسَبُوا وَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ»(2)؛ چه عیبی از ابوالحسن سراغ داشتند؟! به خدا سوگند، اشکالی که به او می‌گرفتند استواری        


1. اعراف (7)، 96.

2. زمر (39)، 51.

و محکم بودن شمشیرش و بی‌باکی او از مرگ و شدت گام‌های استوار او و سختی مجازات او و پلنگ‌گونه بودنش در امور الهی بود! به خدا قسم، اگر از مسیر روشن منحرف می‌شدند و از پذیرش دلیل واضح دور می‌گشتند، قطعاً آنها را به‌سوی آن بازمی‌گرداند و ایشان را بر آن وامی‌داشت و در کمال آرامش به پیش سیر می‌داد؛ به‌گونه‌ای‌که نه مرکب زخمی، و نه رهنورد خسته، و نه سواره ملول می‌گشت، و آنان را بر آبشخوری پاک و زلال و سیراب‌کننده وارد می‌کرد که از اطراف آن آب لبریز می‌شد و کناره‌های آن گل‌آلود نمی‌گشت و آنها را سیراب خارج می‌کرد و در پنهان و آشکار برای ایشان خیرخواهی می‌کرد، و او از متاع دنیا همچون توانگران، خود را نمی‌آراست و از آن حظ و بهره‌ای نمی‌برد، جز آبی که رفع تشنگی کند و طعامی که رفع گرسنگی کند و یقیناً برای آنان زاهد از راغب، و صادق از کاذب شناخته می‌شد، «و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتی از آسمان و زمین برایشان می‏گشودیم؛ ولی تكذیب كردند. پس ما هم آنان را گرفتیم به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می‌شدند»، «و از آنها کسانی که ظلم کردند به‌زودی به بدی‌های آنچه که انجام دادند گرفتار می‌شوند و آنان نمی‌توانند [خدا را] عاجز کنند [و مانع عذاب او شوند]».

1. مقدمه

حضرت زهرا علیهاالسلام در روزهای پایانی عمر خویش با سخنان رسا، محکم و زیبا، ‌اما جان‌سوز خود با مردم، به‌ویژه متصدیان حکومت اتمام حجت فرمود؛ اما آنان به

پذیرش حقیقت و ادای حق اهل‌بیت حاضر نشدند و به ندای یاری‌خواهی فاطمه علیهاالسلام پاسخی ندادند. ازاین‌رو صدیقه کبری علیهما السلام در این فرصت قصد دارد به تحلیل علت این سکوتِ ناجوانمردانه و انحراف آن نامردمان از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام بپردازد. حضرت در ادامه فضایل امام علی علیه السلام را برمی‌شمارد و با بیانی ادبی وضعیتی را توصیف می‌کند که اگر علی علیه السلام به حکومت می‌رسید آن را عملی می‌کرد. سخنان همسر علی علیهما السلام در فراز بالا با این پرسش آغاز می‌شود: وَمَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ؛ «و چه عیبی از ابوالحسن سراغ داشتند؟!»

1ـ1. حاکم مطلوب

برای درک بهتر سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام در بیان دلیل نپذیرفتن ولایت و حاکمیت امیر مؤمنان علیه السلام باید این نکته را بررسی کنیم که مردم از حاکم چه انتظاری دارند و حاکم ایدئال برای مردم چه کسی است تا دریابیم چرا مردم حضرت علی علیه السلام را رها کردند و سراغ دیگران رفتند.

برخی خواسته‌های مردم از حکومت، درخواست‌هایی عمومی است و برای هر مردمی با هر فکر و عقیده‌ای مطلوب است. یکی از این درخواست‌ها آن است که مردم از حاکم خویش اجرای صحیح قانونی را انتظار دارند که مردم آن را پذیرفته‌اند و ازآنجاکه لازمه اجرای صحیح قانون برخورد با متخلفان است، انتظار دیگر مردم از حاکم این است که اگر کسانی به‌عمد از قانون سرپیچیدند و در حق دیگران ستم کردند با آنها برخورد کند و داد مظلوم را از ظالم بگیرد.

از دیگر درخواست‌های عمومی مردم از حاکم این است که در ظاهر و باطن دل‌سوز و خیرخواه عموم مردم باشد. درخواست دیگری که می‌توان از این سنخ مطالبات برشمرد آن است که مردم می‌خواهند حاکم برای خود و اطرافیانش

امتیازی ویژه قایل نباشد و به کیسه‌دوزی و جمع ثروت با استفاده از موقعیت خاص خود نیندیشد و به‌جد در فکر تأمین مصالح جامعه و خدمت به عموم مردم باشد. اینها نمونه‌هایی از درخواست‌هایی است که مردم هر جامعه از زمامداران حکومت خویش دارند. اگر حاکمی این ویژگی‌ها را داشته باشد برای عموم جوامع بشری حاکمی مطلوب خواهد بود.

اما در جامعه اسلامی افزون بر این درخواست‌ها، انتظاری دیگر نیز وجود دارد و آن، پاسداشت ارزش‌های الهی و کوشش برای اجرای ارزش‌های اسلامی در جامعه است. مردم در جامعه اسلامی انتظار دارند مشی حکومت به‌گونه‌ای باشد که افراد جامعه در مسیر درست خداپرستی قرار گیرند و به بدعت‌ها، آفت‌های فکری و انحراف‌های عقیدتی دچار نشوند.

اکنون با توجه به این درخواست‌های عمومی، اگر در جامعه‌ای زمامدار حکومت در عمل، اهل مسامحه باشد و این انتظارات را چندان جدی نگیرد و برای برآورده شدن آنها تلاش نکند، در چنین موقعیتی معمولاً مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای راضی و خشنود و دسته‌ای دیگر ناراضی و معترض. کسانی که ستم کرده و به حقوق مردم تجاوز نموده‌اند و از بیت‌المال سوءاستفاده کرده‌اند هنگامی‌که می‌بینند با آنها به‌طور جدی برخورد نمی‌شود خوش‌حال می‌شوند و از چنین حاکمی حمایت می‌کنند؛ اما دیگر مردم با دیدن ظلم‌ها و ضایع شدن حقوق مردم از حاکم ناراضی می‌شوند. البته دراین‌میان اربابان قدرت و سرمایه‌داران بی‌تفاوت نمی‌نشینند و برای پیشگیری از اعتراض‌های اجتماعی و به خطر افتادن منافعشان می‌کوشند دیگران را با فریب و نیرنگ به وضع موجود راضی سازند. این شیوه‌ای است که معمولاً در حکومت‌ها دیده می‌شود و شاید کشوری در عالم وجود نداشته باشد که در آن از این شیوه‌های شیطانی استفاده

نشود؛ زیرا در همه کشورها گروهی از خواص اطراف مراکز قدرت جمع می‌شوند و از قدرت آنان در راه تأمین منافع خود بهره می‌گیرند. چنین مراکز قدرتی نیز برای باقی ماندن در قدرت به حمایت آنان نیازمندند و می‌کوشند منافع ایشان را تأمین کنند. ازاین‌رو دست آنان را برای سوءاستفاده از بیت‌المال باز می‌گذارند و برای پیشگیری از شورش مردم می‌کوشند به‌نحوی آنان را سرگرم کنند و با خدماتی هر‌چند جزئی آنان را راضی نگه دارند. این راهکاری است که در بسیاری از حکومت‌ها رواج دارد؛ اما اسلام به چنین وضعی راضی نیست و حکومتی چون حکومت امیر مؤمنان علی علیه السلام را می‌خواهد که پس از گذشت سی ‌سال از رحلت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله حدود پنج سال تشکیل داد.

2ـ1. حکومت علی علیه السلام ؛ الگوی حکومت اسلامی

حکومتی که امیر مؤمنان علی علیه السلام با تأخیری سی‌ساله و البته در وضعیتی بسیار پیچیده‌تر از سی سال گذشته، تشکیل داد، مظهر تامّ حکومت اسلامی است. اگر ما حکومت حضرت را نداشتیم، به‌راستی دستمان از داشتن الگویی عملی برای اداره کشور تهی بود. امام خمینی قدس سره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هنگامی‌که در پاریس اقامت داشتند در پاسخ به خبرنگاری که از ایشان درباره نوع حکومت جای‌گزین، در‌صورت سقوط رژیم شاهنشاهی پرسش کرد، سخن از حکومتی همچون حکومت امام علی علیه السلام به میان آورد.(1)

دوست و دشمن در همه عالم با عدالت علی علیه السلام آشنا هستند.(2) این حکومت الگویی است که در تاریخ بشری نمونه است و به‌راستی می‌توان آن را به‌منزله


1. ر.ک: سیدروح‌الله موسوی خمینیقدس سره، صحیفه امام، ج4، ص334.

2. برای نمونه، ر.ک: جرج جرداق، امام علی علیه السلام ، صدای عدالت انسانی، ترجمه سیدهادی خسروشاهی.

الگو به همه جهانیان معرفی کرد. حاکم عادل حقیقی ازنظر اسلام کسی است که در برابر متخلفان قاطع باشد و اهل سازش، مسامحه، خویش‌و‌قوم‌بازی، حزب‌بازی و... نباشد. دغدغه او در همه‌جا اِعمال حق و اجرای عدالت باشد و حکومت ایدئال اسلامی چنین حکومتی است. مردم امام علی علیه السلام را شناخته بودند. آنان در طول 23 سال رسالت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، همواره علی علیه السلام را در کنار ایشان دیده و رفتارش را آزموده بودند. همه می‌دانستند که علی علیه السلام در اجرای حق انعطاف‌پذیر نیست و هنگام اجرای آن، نزدیکان و غریبه‌ها برای او یک‌سان‌اند. علی علیه السلام با این صفات شناخته شده بود و همه می‌دانستند او کسی نیست که فریب بخورد و بتوان از او سوءاستفاده کرد.

2. مشکل علی علیه السلام ؛ ویژگی‌های ممتاز وی

حضرت زهرا علیهاالسلام در ادامه خطبه خویش با برشمردن صفات نیکو و والای علی علیه السلام ، همین صفات خوب و نیکو را دلیل حمایت نکردن از ایشان برمی‌شمرد. علی علیه السلام نقصی نداشت که به سبب آن از او حمایت نکنند؛ بلکه مشکل آنان با علی علیه السلام شدت خوبی او بود. بلندی سطح پرواز علی علیه السلام به‌گونه‌ای بود که مرغان اسیر دام و دانه را یارای همراهی‌اش نبود. مشکل علی علیه السلام این بود که از هر قیدی جز قید بندگی خدا آزاد بود. چه کسی بهتر از علی علیه السلام با آموزه‌های آسمانی اسلام آشنا بود؟! چه کسی دل‌سوزتر از علی علیه السلام برای ضعیفان، یتیمان، فقیران و عموم مردم یافت می‌شد؟! همه می‌دانستند که علی علیه السلام یارای دیدن اشک یتیم را ندارد. بارها خود و اهل‌بیتش گرسنه خوابیدند و مختصر غذایی که داشتند به دیگران بخشیدند. خدای متعال نیز از این فضایل نگذشته و در آیاتی متعدد این فضایل را برای همه بازگو کرده است. ممکن است گفته شود این صفات بسیار خوب است

و آرزوی هر ملتی داشتن چنین حاکمی است. پس چرا مردم عصر علی علیه السلام او را کنار گذاشتند؟!

نکته اینجاست که گرچه عموم مردم امام علی علیه السلام را خوب می‌شناختند، خواص خواهان این بودند که امام علی علیه السلام برای آنها حسابی جداگانه باز کند، و مولا علی علیه السلام این‌گونه نبود. او کسی بود که وقتی برادر فقیرش از او سهم بیشتری از بیت‌المال خواست آهن داغ را به دستش نزدیک کرد و عذاب سخت خدا را به او یادآور ساخت. بنابر آنچه در نهج البلاغه آمده است، امیر مؤمنان علیه السلام خود این داستان را چنین نقل می‌کند:

سوگند به خدا، برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی‌دستی دست‌و‌‌پا می‌زد؛ تاآنجاکه از من خواست از گندمی که از حقوق شماست به او ببخشم، در‌حالی‌که فرزندان او را از شدت فقر، پریشان و غبارآلود دیدم، گویا صورتشان با نیله سیاه شده بود. عقیل چند بار رفت و ‌آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جان‌سوزی خواسته‌اش را بازگو کرد. من سخنان او را گوش می‌دادم. او گمان کرد که من دینم را می‌فروشم و از خواسته او اطاعت کرده، از شیوه خود دست برمی‌دارم. در این موقع آهنی را داغ کردم و آن را به بدن عقیل نزدیک نمودم تا از آن درسی بگیرد. او پس از آنکه حرارت آتش را احساس کرد، ناله‌ای همانند ناله بیماران کشید و نزدیک بود از حرارت آهن تفتیده بسوزد. به او گفتم: زنان در سوگ تو بنشینند ای عقیل، آیا از آتشی که انسان برای بازی خود آن را گداخته است ناله می‌کنی، ولی مرا به‌سوی آتشی می‌کشی که خداوند جبار، آن را از خشم خود افروخته

است؟! آیا تو از آزاری که مدت [آن] کوتاه است ناله می‌کنی و من از آتش افروخته و جاودانه دوزخ ناله نکشم؟!(1)

در نوبتی دیگر، عقیل نزد امیر مؤمنان علیه السلام می‌آید و می‌گوید: من مقروضم و زیر بار قرض مانده‌ام. دستور فرما قرض مرا ادا کنند. حضرت از مقدار قرض او می‌پرسد و وی می‌گوید: صد‌هزار درهم. امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرماید: برادر جان! من این اندازه ندارم که قرض‌های تو را بدهم. اما صبر کن موقع پرداخت سهم‌ها از بیت‌المال برسد، از سهم شخصی خودم به تو می‌دهم و شرط مواسات و برادری را به‌جا خواهم آورد. عقیل تعجب می‌کند و می‌گوید: بیت‌المال و خزانه کشور در دست تو است. با وجود این به من می‌گویی تا موقع پرداخت سهمیه‌ها صبر کنم؟ تو هر اندازه بخواهی می‌توانی از بیت‌المال برداری. تازه مگر تمام حقوق تو از بیت‌المال چقدر است؟ برفرض که همه حقوق خودت را به من بدهی چه دردی از من دوا می‌کند؟

عقیل از راه‌های مختلف اصرار و سماجت می‌کرد. مولا علی علیه السلام به عقیل فرمود: به تو پیشنهادی می‌کنم. اگر عمل کنی می‌توانی همه قرض خویش را بپردازی و بیش از آن هم داشته باشی. در بازار کوفه صندوق‌هایی است. همین که خلوت شد و کسی در بازار نماند، برو و این صندوق‌ها را بشکن و هرچه دلت می‌خواهد بردار! عقیل گفت: عجب! به من پیشنهاد می‌کنی صندوق مردم را بشکنم و مال مردم بیچاره‌ای که به هزار زحمت به دست آورده و در این صندوق‌ها ریخته و به خدا توکل کرده و رفته‌اند بردارم؟ حضرت فرمود: پس تو چگونه به من پیشنهاد می‌کنی صندوق بیت‌المال مسلمانان را برای تو باز کنم؟ مگر این مال متعلق به کیست؟ این هم متعلق به مردمی است که خود راحت و


1. نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه 224.

بی‌خیال در خانه‌های خویش خفته‌اند. اکنون پیشنهاد دیگری دارم. اگر میل داری این پیشنهاد را بپذیر. اگر حاضری شمشیر خویش را بردار، من نیز شمشیر خود را برمی‌دارم. در نزدیکی کوفه شهر قدیم حیره است. در آنجا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگی هستند. هردو شبانه می‌رویم و بر یکی از آنها شبیخون می‌زنیم و ثروت کلانی به دست می‌آوریم. عقیل گفت: برادر جان! من برای دزدی نیامده‌ام. من می‌گویم از بیت‌المال و خزانه کشور که در اختیار تو است اجازه بده پولی به من بدهند تا من قروض خود را بدهم. حضرت پاسخ دادند: اتفاقاً اگر مال یک نفر را بدزدیم بهتر است از اینکه مال صدهاهزار نفر مسلمان را بدزدیم. آیا ربودن مال یک نفر با شمشیر دزدی است، ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نیست؟! زشت‌ترین نوع دزدی همین است که تو اکنون به من پیشنهاد می‌دهی!(1)

کسی که با برادر خویش این‌گونه رفتار می‌کند، هرگز زیر بار سهم‌خواهی خواص دنیاطلب نمی‌رود. علی علیه السلام اهل زد‌و‌بند با حریصان دنیاطلب نبود. ازاین‌رو دنیاپرستان که می‌دیدند نمی‌توانند با علی علیه السلام کنار آیند، از همه خوبی‌های او چشم پوشیدند و با کسی پیمان بستند که برای آنها حسابی خاص باز کند. بدین جهت است که همسر مولا علی علیهما السلام می‌فرماید: وَمَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ؟ نَقَمُوا مِنْهُ وَاللَّهِ نَكِیرَ سَیْفِهِ وَقِلَّةَ مُبَالَاتِهِ بِحَتْفِهِ وَشِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَنَكَالَ وَقْعَتِهِ وَتَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ؛ «چه عیبی از ابوالحسن سراغ داشتند؟! (حضرت برای احترام با کنیه از مولا علی علیه السلام  یاد می‌کنند). به خدا سوگند، اشکالی که به او می‌گرفتند استواری و محکم بودن شمشیرش و بی‌باکی او از مرگ و شدت گام‌های استوار او و سختی مجازاتش و پلنگ‌گونه بودنش در امور الهی بود!»


1. محمدبن‌‌علی‌بن‌شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالبعلیهم السلام، ج2، ص108.

حیدر کرار علیه السلام در هنگامه جنگْ چنان شجاعانه و مردانه می‌جنگید که کسی را یارای ایستادگی در برابر شمشیرش نبود. علی علیه السلام آنجا که باید شمشیر می‌زد باکی از خطر و کشته شدن نداشت و همواره برای دفاع از اسلام دل به دریای خطرها می‌زد. او کسی بود که در مسیر حق استوار و محکم گام برمی‌داشت و اهل مسامحه و زد‌و‌بند نبود و آنجا که باید کسی را مجازات می‌کرد ضربه‌هایش عبرت‌آموز و سخت بود. او همیشه برای مبارزه آماده بود و هیچ‌گاه غافل‌گیر نمی‌شد. اینها تعبیرات ادیبانه و زیبای زهرا علیهاالسلام در توصیف همسر معصوم و مظلومش علی علیه السلام است که ما توان نشان دادن زیبایی‌های کلام او را نداریم. «تنمّر» از نمر به معنای پلنگ اشتقاق یافته است. ویژگی پلنگ میان حیوانات درنده این است که همیشه در حال خشم و آماده جنگ است. این حالت را که انسان همیشه برای مبارزه آماده باشد و غافل‌گیر نشود، تنمر گویند.(1) همسر علی علیه السلام در خطبه فدکیه نیز از تعبیر «فی ذات الله» در توصیف امام علی علیه السلام استفاده کرده بودند. گفتیم که این تعبیر ادبی زیبایی است که نمی‌توان معادل دقیق آن را در فارسی یافت. به‌اجمال می‌توان گفت مقصود اموری است که با خدای متعال ارتباط دارد. حضرت در این فراز می‌فرمایند: تنمّره فی ذات الله؛ یعنی علی علیه السلام آنجا که به خدا مربوط می‌شود کاملاً آماده است و کمال قاطعیت را در تکالیف الهی اعمال می‌کند و در‌این‌باره هیچ‌گونه انعطافی را نمی‌پذیرد. این عیبی بود که از علی علیه السلام سراغ داشتند و یارای تحمل آن را نداشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز امیر مؤمنان علی علیه السلام را همین‌گونه توصیف می‌فرمود و او به‌راستی در امور الهی چنین بود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را همراه با عده‌ای به مأموریتی فرستاد. در بازگشت، عده‌ای از قاطعیت و سخت‌گیری علی علیه السلام زبان به شکایت می‌گشایند و خبرِ آن به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله


1. محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس، ذیل واژه «تَنَمَّرَ».

می‌رسد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سخنگوی خویش را مأمور می‌فرماید که ندا دهد: ارْفَعُوا أَلْسِنَتَكُمْ مِنْ شِكَایَةِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّه‏؛(1) «زبان از شکایت علی علیه السلام بازدارید؛ چراکه به‌راستی او در امور مربوط به خدای متعال بسیار خشن است». علی علیه السلام در اموری که به خدای متعال و حق مردم مربوط می‌شد هیچ نرمشی از خود نشان نمی‌داد؛ اما اگر تنها حقوق شخصی خودش در میان بود به‌راحتی از همه آن می‌گذشت.

3. شاخص‌های مدیریت اسلامی از دیدگاه فاطمهعلیهاالسلام

صدیقه کبری علیهاالسلام در ادامه به خدا سوگند یاد می‌کند که اگر مردم به پیمان خویش با امیر مؤمنان علی علیه السلام وفادار می‌ماندند و علی علیه السلام خلافت را در دست می‌گرفت با مدیریتی بی‌نظیر جامعه را در کمال آرامش به‌سوی سعادت و رحمت بی‌کران الهی سیر می‌داد: وَتَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللَّائِحَةِ وَزَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُمْ إِلَیْهَا وَحَمَلَهُمْ عَلَیْهَا؛ «به خدا قسم، اگر از مسیر روشن منحرف می‌شدند و از پذیرش دلیل واضح دور می‌گشتند، بی‌شک آنها را به‌سوی آن بازمی‌گرداند و ایشان را بر آن وامی‌داشت».

به فرموده فاطمه زهراعلیهاالسلام، اگر امیر مؤمنان علیه السلام به حکومت می‌رسید، اگر در جامعه انحرافی پدید می‌آمد و مردم از مسیر روشن حق اندکی فاصله می‌گرفتند، آنان را به راه حق بازمی‌گرداند و اجازه نمی‌داد که جامعه از جاده سعادت منحرف شود. در هر جامعه‌ای ممکن است ازسر غفلت یا به سبب شیطنت بدعت‌گذاران، کج‌اندیشی‌ها و کج‌روی‌هایی پیش آید. بدین سبب، یکی از وظایف حاکم، مدیریت چنین مشکلاتی است و داشتن چنین توانی برای حاکم، فضیلتی بزرگ به شمار می‌آید.


1. فضل‌بن‌حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص131.

زهرای مرضیه علیهما السلام  روش حکومت‌داری امیر مؤمنان علیه السلام را درصورت رسیدن به حکومت چنین وصف می‌کند: وَلَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً لَا یَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَلَا یَكِلُّ سَائِرُهُ وَلَا یُمُلُّ رَاكِبُهُ؛ «و آنان را در کمال آرامش به پیش سیر می‌داد به‌گونه‌ای‌که نه مرکب زخمی، و نه رهنورد خسته، و نه سواره ملول می‌گشت». در آن عصر، شتر مرکبی مناسب برای مسافرت بود و عرب‌ها در سفرهای طولانی از آن استفاده می‌کردند. هر قافله‌ای که به راه می‌افتاد ساربانی داشت که شترها را کنترل می‌کرد و مراقب بود که راکب‌ها را اذیت نکنند. اگر در جایی لازم بود سریع حرکت کنند، آنها را تند می‌راند و اگر در جایی می‌بایست آهسته ادامه دهند حرکتشان را کُند می‌کرد. حضرت زهرا علیهما السلام با تشبیه حاکم به ساربانی که وظیفه دارد مسافران را بر مرکب سوار کند و در راه از آنان مراقبت کند می‌فرماید: اگر زمام حکومت در دست علی علیه السلام  قرار می‌گرفت چنان افراد جامعه را به‌سوی سعادت سیر می‌داد که کسی خسته و ملول نشود.

وَلَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِیراً صَافِیاً رَوِیّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَلَا یَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَلَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً؛ «و آنان را بر آبشخوری پاک و زلال و سیراب‌کننده وارد می‌کرد که از اطراف آن آب لبریز می‌شد و کناره‌های آن گل‌آلود نمی‌گشت و آنها را سیراب خارج می‌کرد».

برای اعراب در آن محیط خشک و بیابانی، آبشخور بسیار مطلوب و مهم بوده است. بادیه‌نشینان در صحراهای خشک زندگی می‌کردند و نزدیک محل سکونت هر طایفه‌، آبشخوری بوده که آب باران در آن جمع می‌شده است و آنها از آن آب استفاده می‌کرده‌اند. حضرت، برآورده شدن نیازهای افراد جامعه را به رسیدن به آبشخوری مطلوب و گوارا تشبیه می‌کند و می‌فرماید: اگر علی علیه السلام زمام حکومت را به دست می‌گرفت مردم را به آبشخوری می‌رساند که آبی گوارا و پاکیزه از اطراف آن می‌جوشید و همه سیراب از آن بیرون می‌آمدند. مقصود حضرت این است که امیر مؤمنان علی علیه السلام با هدایت خویش همه افراد جامعه را از معارف ناب و اصیل سیراب می‌فرمود.

وَنَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَإِعْلَاناً؛ «و در پنهان و آشکار برای آنان خیرخواهی می‌کرد».

چنان‌که پیش‌تر اشاره کردیم، یکی از ویژگی‌های مطلوب برای حاکم این است که به‌راستی دل‌سوز مردم باشد و در آشکار و پنهان خدمت به مردم را در نظر داشته باشد. به فرموده صدیقه طاهره علیهاالسلام ، مولا علی علیه السلام به‌راستی از این ویژگی برخوردار بود: وَلَمْ یَكُنْ یَتَحَلَّی مِنَ الدُّنْیَا بِطَائِلٍ وَلَا یَحْظَی مِنْهَا بِنَائِلٍ غَیْرَ رَیِّ النَّاهِلِ وَشُبْعَةِ الْكَافِلِ؛ «و او از متاع دنیا همچون توانگران خود را نمی‌آراست و از آن حظ و بهره‌ای نمی‌برد، جز آبی که تشنگی را رفع کند و طعامی که گرسنگی را رفع کند». از دیگر صفات حاکمِ ایدئال، که در مقدمه اشاره کردیم، این بود که در اندیشه ثروت‌اندوزی و فرصت‌طلبی از جایگاهی که در آن قرار گرفته است نباشد و این ویژگی دیگری است که همسر مولا برای امیر مؤمنان علیه السلام برمی‌شمارد: وَلَبَانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَالصَّادِقُ مِنَ الْكَاذِبِ؛ «و به‌یقین برای آنان، زاهد از راغب، و صادق از کاذب شناخته می‌شد». اگر علی علیه السلام به حکومت می‌رسید با بی‌اعتنایی و بی‌میلی خویش به دنیا چنان الگویی عرضه می‌کرد که تفاوت دل‌کنده از دنیا از دل‌بسته به دنیا کاملاً مشخص می‌شد و به‌راستی روشن می‌شد که چه کسی در ادعای خود راست‌گو و چه کسی دروغ‌گو است. زهرای مظلومه علیهاالسلام در ادامه سخنان بی‌نظیر خود به این آیه کریمه استشهاد می‌فرماید: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ؛(1) «و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، بی‌شک بركاتی از آسمان و زمین برایشان می‏گشودیم، ولی تكذیب كردند. پس ما هم آنان را گرفتیم به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می‌شدند».

آیه بالا بیانگر این سنت الهی است که اگر مردم جامعه‌ای اهل ایمان و تقوا


1. اعراف (7)، 96.

شوند، بدین معنا که باورهای درست داشته باشند و ارزش‌ها را در زندگی خویش رعایت کنند، خداوند در همین دنیا از آسمان و زمین برکاتی را بر آنها نازل می‌کند؛ اما افسوس که جوامع بشری به‌جای ایمان و تقوا، راه تکذیب و عصیان را پیش می‌گیرند. به همین سبب خدای متعال نیز متناسب با عمل آنان با ایشان رفتار می‌کند. این سنت الهی به جامعه مربوط است، نه فرد. بنابراین ممکن است در یک جامعه افراد باایمان و باتقوا زندگی کنند؛ اما اگر غالب افراد جامعه افرادی فاسد باشند، خدای متعال همه آن جامعه را تنبیه‌ می‌کند.

دختر رسول خداصلی الله علیه و آله با چینشی جالب در پی این آیه، که بیانگر قاعده‌ای کلی است و حکم کبرای استدلال را دارد، به آیه‌ای دیگر استشهاد می‌فرمایند که نقش صغرای استدلال را می‌یابد و به‌این‌ترتیب حکم افراد جامعه خویش را مشخص می‌کنند؛ وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما كَسَبُوا وَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ؛(1) «و از آنها کسانی که ظلم کردند به‌زودی به بدی‌های آنچه که انجام دادند گرفتار می‌شوند و آنان نمی‌توانند [خدا را] عاجز کنند [و مانع عذاب او شوند]». حضرت درحقیقت با اسم اشاره «هؤلاء» به جامعه خودشان اشاره می‌کنند؛ یعنی اگر این مردم نیز اهل ظلم باشند، به نتایج اعمالشان دچار خواهند شد و نمی‌توانند خدا را عاجز کنند تا دست از سنت‌های خود بردارد. اشاره به این آیه بسیار آموزنده است و نوعی پیش‌بینی درباره عاقبت بدِ آن جامعه است که افرادش از حکم خدا سرپیچی کرده و آن را نادیده گرفته بودند و پیمان خود را با ولیّ خدا شکسته بودند. کلام زهرای مرضیه علیهما السلام این معنا را می‌رساند که آنان بی‌شک و به‌زودی به کیفر الهی دچار خواهند شد.


1. زمر (39)، 51.