فصل سوم: تعجب فاطمه علیهاالسلام از انتخاب مردم

أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَمَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرَ عَجَباً، «وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ»(1)‏. لَیْتَ شِعْرِی إِلَی أَیِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَإِلَی أَیِّ عِمَادٍ اعْتَمَدُوا وَبِأَیَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا وَعَلَی أَیَّةِ ذُرِّیَّةٍ أَقْدَمُوا وَاحْتَنَكُوا؟ «لَبِئْسَ الْمَوْلی‏ وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ»(2) وَ «بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدلاً»(3). اسْتَبْدَلُوا وَاللَّهِ الذَّنَابَی بِالْقَوَادِمِ‏ وَالْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ‏، فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ‏ قَوْمٍ‏ «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»(4)؛ «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلكِنْ لا یَشْعُرُونَ»(5). وَیْحَهُمْ‏ «أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی‏ فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ‏»(6)؛ آی! بیا و بشنو! و مادام‌که زندگی کنی روزگار امری عجیب به تو نشان می‌دهد و اگر عجب داری، عجب از گفتار آنان است. ای‌کاش


1. رعد (13)، 5.

2. حج (22)، 13.

3. كهف (18)، 50.

4. كهف (18)، 104.

5. بقره (2)، 12.

6. یونس (10)، 35.

می‌دانستم به کدام دلیل استناد کردند و به کدام ستون تکیه دادند و به کدام دستگیره تمسک جستند و کدام ذریه را مقهور و مغلوب خود ساختند؟! وه! چه بد مولایی و چه بد دمسازی! و چه بد جانشینانی برای ستمکاران‌اند! به خدا سوگند، دُم‌ها را با سَر‌ها، و ناتوان را با بزرگ و معتمد عوض کردند. پس بینی قومی به خاک مالیده باد که خود می‌پندارند کار نیکو انجام می‌دهند؛ آگاه باشید که آنها فسادگران‌اند، اما نمی‌فهمند. پس وای بر آنان! آیا کسی که به‌سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است برای پیروی یا آن‌کس که راه نمی‌یابد، مگر آنکه هدایت شود؟! شما را چه شده؟! چگونه داوری می‌کنید؟!

1. مقدمه

در توضیح خطبه دیگر حضرت زهرا علیهاالسلام که در جمع زنان مدینه ایراد فرمودند، به محور دوم رسیدیم که در آن حضرت اهل‌بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام را با کسانی مقایسه می‌کنند که مردم آنان را برگزیدند و بر اهل‌بیتعلیهم السلام مقدّم داشتند و با ابراز تعجب فراوان از این انتخاب، آن را انتخابی بی‌پایه‌و‌اساس می‌شمارند.

2. انتخابی عجیب

بخش کنونی با این فراز آغاز می‌گردد: أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ؛ «آی! بیا و بشنو!» این تعبیر برای بیان امری عجیب به کار می‌رود. وَمَا عِشْتَ أَرَاكَ الدَّهْرَ عَجَباً؛ «و مادام‌که زندگی کنی روزگار امری عجیب به تو نشان می‌دهد». این عبارت، مَثَلی عربی است. در زبان فارسی نیز مَثَلی شبیه به این وجود دارد که می‌گوید: اگر انسان روزی امر

عجیبی نبیند، چشمانش نابینا می‌شود. وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ‏؛ «و اگر عجب داری، عجب از گفتار آنان است». این عبارت اقتباسی از قرآن کریم است.(1)

لَیْتَ شِعْرِی إِلَی أَیِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَإِلَی أَیِّ عِمَادٍ اعْتَمَدُوا وَبِأَیَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا وَعَلَی أَیَّةِ ذُرِّیَّةٍ أَقْدَمُوا وَاحْتَنَكُوا؛ «ای‌کاش می‌دانستم به کدام دلیل استناد کردند و به کدام ستون تکیه دادند و به کدام دستگیره تمسک جستند و کدام ذریه را مقهور و مغلوب خود ساختند؟!» حضرت زهرا علیهاالسلام بخش دوم کلام خویش را با بیان تعجب از مهاجرین و انصار به‌صورت مجمل بیان فرمود. در این فراز به آنچه تعجب ایشان را برانگیخته است اشاره می‌فرماید. تعجب حضرت از این است که مهاجرین و انصار به چه دلیل و با چه ملاکی به ایجاد انحراف در امر خلافت دست زدند و با رها کردن امیر مؤمنان علی علیه السلام سراغ دیگران رفتند. در یک انتخابات ممکن است برخی با دریافت پولی کم یا فراوان به حمایت از کسی اقدام کنند و به او رأی دهند؛ اما مسلم است که کسی به مهاجرین و انصار برای کنار گذاشتن امیر مؤمنان و رأی دادن به دیگران طلا و نقره‌ای پرداخت نکرده بود. دلیل دیگری که می‌توان برای انتخاب کسی در یک نظرخواهی برشمرد، برجستگی و شهرت فرد منتخب است؛ بدین معنا که فردی از چنان شهرت و آوازه‌ای برخوردار باشد که با مطرح شدن نام او در انتخابات، ذهن افراد جامعه به‌سوی وی متوجه شود و به سبب نام‌آوری و شهرت، گوی سبقت را از دیگران برباید؛ اما بی‌شک می‌دانیم کسانی که مردم آنان را بر علی علیه السلام مقدم کردند چنین ویژگی‌ای نداشتند. دلیل دیگری که می‌تواند اشخاصی را در جامعه اسلامی محبوب و منتخب گرداند متقی، پارسا و اهل عبادت بودن است. ممکن است کسانی به سبب تقوای فوق‌العاده و کثرت عبادت میان مردم شناخته‌شده و معتمد


1. رعد (13)، 5.

باشند و بدین سبب بر دیگران مقدم شوند؛ اما چنین اهلیتی نیز در آنان وجود نداشت. آنها هرگز شهرتی به عبادت و تقوا نداشتند. امتیاز دیگری که می‌تواند کسانی را میان مردم محبوب سازد، ویژگی‌هایی همچون دلاوری و شجاعت است. ممکن است کسانی شجاع و دلیر باشند و در میدان نبرد دلاوری‌های فراوانی از خود نشان داده باشند و به سبب قهرمانی، مردم آنان را بر دیگران مقدم سازند؛ اما منتخبان سقیفه چنین امتیازی نیز نداشتند؛ چنان‌که زهرای مرضیه علیهاالسلام در خطبه فدکیه آنان را فراریان از میادین نبرد خواند. به‌راستی این انتخاب، همان‌گونه که صدیقه طاهره علیهاالسلام فرمود، بسیار عجیب است. چگونه ممکن است مردم در فاصله چند ساعت پس از رحلت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، افرادی را برگزینند که ویژگی خاص و برجسته‌ای نداشته باشند؟!

اگر کسی نزدیکی به رسول خدا صلی الله علیه و آله را دلیلی برای این انتخاب بداند، امیر مؤمنان علی علیه السلام خود به این نظر پاسخ داده است. روزی که می‌خواستند امیر مؤمنان علیه السلام را به بیعت مجبور کنند، حضرت فرمود: من با شما بیعت نخواهم کرد. من برای این امر از شما سزاوارترم و این شمایید که باید با من بیعت کنید. شما به انصار گفتید: ما از نزدیکان پیامبریم و با این استدلال امر خلافت را به دست گرفتید. من با همین استدلال علیه شما احتجاج می‌کنم؛ چراکه کسی از من به رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک‌تر نیست. پس باید با من بیعت کنید. اما نه‌تنها کسی به استدلال ایشان توجهی نکرد، بلکه برخی افراد سخن حضرت را با لحنی توهین‌آمیز این‌گونه پاسخ دادند: یا علی، تو جوانی(!) بگذار کسانی که از تو مسن‌تر و باتجربه‌ترند خلافت کنند(!). اگر بعد از آن تو زنده بودی، نوبت به تو هم می‌رسد!(1)


1. عبدالله‌بن‌مسلم‌بن‌قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج1، ص18؛ عبدالحمیدبن‌هبة‌الله‌بن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، ج6، ص11؛ احمدبن‌علی طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص73.

ازآنجا‌که امر خلافت بسیار مهم است و سرنوشت دنیا و آخرت انسان‌ها بدان وابسته است، برای تصمیم درباره آن، انسان به دلیلی محکم و تکیه‌گاه و دستگیره‌ای در‌خور اعتماد نیازمند است. کسی که احساس کند در راهی که می‌رود ممکن است از بلندی پرت شود، می‌کوشد به جایی بچسبد و دستگیره محکمی را در دست گیرد و با احتیاط حرکت کند. تصمیم برای امر خلافت حرکتی است که به دستگیره‌ای مطمئن نیازمند است، وگرنه انسان سقوط می‌کند؛ اما کسانی که انصار و مهاجرین بدانها تمسک جستند تکیه‌گاه‌های محکمی نبودند. ازاین‌روست که حضرت فاطمه علیهما السلام این‌گونه ابراز تعجب می‌کنند.

سپس عالمه محدَّثه علیهاالسلام با اقتباس از آیات قرآن کریم می‌فرماید: لَبِئْسَ الْمَوْلی‏ وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ؛(1) وَ«بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً»؛(2) سپس اضافه می‌کند: اسْتَبْدَلُوا وَاللَّهِ الذَّنَابَی بِالْقَوَادِمِ‏ وَالْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ‏؛ «وه چه بد مولایی و چه بد دمسازی! و چه بد جانشینانی برای ستمکاران‌اند! به خدا سوگند! دُم‌ها را با سرها، و ناتوان را با بزرگ و معتمد عوض کردند». آنان به‌جای انتخاب افراد پیش‌گام در اسلام، تقوا، شجاعت، دلاوری و همه فضایل، عقب‌مانده‌هایی را برگزیدند که ازنظر کمالات هیچ امتیازی نداشتند و به‌جای اینکه سر را بگیرند دم را گرفتند. حضرت علیهما السلام بار دیگر با اقتباس از آیات قرآن کریم انتخاب آن مردم را زشت می‌شمارندو می‌فرمایند: فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ‏ قَوْمٍ‏ «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»(3)؛ «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلكِنْ لا یَشْعُرُونَ»؛ (4)وَیْحَهُمْ‏ «أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ


1. حج (22)، 13.

2. ر.ک: کهف (18)، 50.

3. ر.ک: کهف (18)، 104.

4. بقره (2)، 12.

أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی‏ فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ»(1)؛ «پس بینی قومی به خاک مالیده باد که خود می‌پندارند کار نیکو انجام می‌دهند؛ آگاه باشید که آنها فسادگران‌اند؛ اما نمی‌فهمند. پس وای بر آنان، آیا کسی که به‌سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است برای پیروی، یا آن‌کس که راه نمی‌یابد، مگر آنکه هدایت شود؟! شما را چه شده؟! چگونه داوری می‌کنید؟!»

معاطس جمع معطس به معنای عطسه‌گاه (بینی) است. در زبان عربی مرسوم است وقتی می‌خواهند کسی را بسیار تحقیر و خوار کنند، یا وقتی می‌خواهند از نابودی کسی خبر دهند می‌گویند: رُغِمَ أنْفُه؛ «بینی‌اش به خاک مالیده شد».(2) حضرت با این تعبیر، خواری کسانی را آرزو می‌کند که چنین انتخابی را نیکو می‌شمارند.


1. یونس (10)، 35.

2. محمدحسین راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه.