صوت و فیلم

صوت:
,

فهرست مطالب

جلسه سی‌ و هشتم؛ سیمای شیعیان (37)

تاریخ: 
چهارشنبه, 18 شهريور, 1388

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/06/18 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

سیماى شیعیان (37)

حضرت امیر(ع) در ادامه معرفی شیعیان می‌فرمایند: یَسْتَبْطِئُ نَفْسَهُ فِی الْعَمَلِ وَ هُوَ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ عَلَى وَجَلٍ یُصْبِحُ وَ شُغُلُهُ الذِّكْرُ وَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ یَبِیتُ حَذَراً مِنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ وَ یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ؛؛ شیعیان، حتی در باره كارهای خوبی كه انجام می‌دهند، همیشه خود را به کم‌کاری و تأخیر متهم می‌كنند و نگران‌اند که آیا كارهایشان مورد قبول خداوند واقع می‌شود یا نه؟
پیش از این هم در این روایت، حضرت فرمودند: ؛ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ؛ شیعیان همیشه خود را متهم می‌کنند. خداوند هم در قرآن می‌فرماید: وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ1؛ مؤمنین، کسانی هستند که انفاق می‌كنند، اما با این وجود از خشیت الهی نگران هستند. در آیات دیگری از قرآن نیز به این مسأله پرداخته شده که انسان باید از عاقبت کار خود و قبولی اعمالش نگران و بیم‌ناك باشد. از مجموع این آیات می‌توان دریافت که خداوند دوست دارد بندگانش همیشه نگران آینده خود باشند چون انسان از خود، چیزی ندارد. قرآن حتی دربارة اولیاء خدا، كسانی كه خداوند در وصف آنها می‌فرماید: رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ؛ آنان كه هیچ چیز از یاد خدا بازشان نمی‌دارد ـ‌در بعضی تفاسیر گفته شده كه به قرینه آیه قبل، منظور از «؛ رِجَالٌ»؛ در این آیه اهل‌بیت(ع) است‌ـ درباره ایشان هم می‌فرماید: یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ2؛ اینان هم از روز قیامت بیم‌ناك هستند.
بنده باید آثار بندگی و فقر در هر حال در او ظهور داشته باشد. از این رو است که مؤمن هر گاه به خود نگاه می‌کند فقر و قصور ذاتی خود را می‌بیند. او هیچ کمالی ندارد؛ مگر آنچه خدا به او لطف كند. لذا حتی از کارهای خوب خود هم بیم‌ناك‌اند؛ وَ هُوَ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ عَلَى وَجَلٍ.

دمی كه بی‌تو سر آید، خدا كند كه نیاید!

 یُصْبِحُ وَ شُغُلُهُ الذِّكْرُ وَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ؛ مؤمن، سحرگاهان، هنگامی که سر از بالین بر می‌دارد، مشغول ذکر و یاد خداست؛ ؛ محبوبش خداست و اختیار تمامی امور را در دست او می‌بیند؛ چگونه ممكن است لحظه‌ای او را فراموش كند؟ از همین رو می‌فرماید: رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ. مؤمن هر چه در طول روز انجام می‌دهد، از کسب و کار، تحصیل علم، تدریس و سایر وظایف، انگیزه‌اش انجام خواسته‌های خداست. مگر بدون یاد خدا او انگیزه‌ای برای انجام کاری دارد؟ او حتی كسب روزی را، چون خدا گفته، دنبال می‌كند. پس او در طول روز،‌؛ لحظه‌ای از یاد خدا غافل نیست. شب را هم به یاد نعمت‌هایی است كه خداوند در طول روز به او داده؛ نگران است كه مبادا ؛ ناسپاسی کرده و از شکر خدا غافل شود؛ یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ. ؛ مؤمن شبانگاه رفتارهای روزانه‌؛ خود را مرور می‌کنند. اگر خطا و لغزشی از او سر زده، برای هر لغزش استغفار می‌کند؛ و اگر خداوند او را از خطا و لغزشی حفظ کرده شكر به جا می‌آورد؛ هم‌چنین یکایک نعمت‌های خدا، نعمت‌های جسمی و مادی، نعمت‌های روحی و معنوی، نعمت معرفت، نعمت ولایت و... همه را به یاد می‌آورد و برای هر یک از آن‌ها خدا را شکر می‌کند و با چنین حالی دل به خواب می‌سپارد؛ یَبِیتُ حَذَراً مِنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ وَ یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ. چنین كسانی غالباً بخش زیادی از شب را ـ‌غیر از آنچه به عبادت نیمه شب اختصاص می‌دهند‌ـ ؛ در این فکر هستند که مبادا به خواب غفلت مبتلا شوند. بندگان خوب خدا حتی در حال خواب هم از یاد خدا غافل نیستند و چه بسا در عالم خواب زمینه برای کسب معرفتی جدید یا مرتبه‌ای از تكامل برایشان فراهم شود. ما گمان می‌کنیم تکامل انسان فقط در بیداری است، چون منشأ تكامل روح اعمال اختیاری انسان است و انسانِ خواب، مثل مرده، اختیاری ندارد؛ غافل از این‌كه ممکن است برای كسانی در خواب زمینه‌ها و مقدماتی فراهم شود که در بیداری از آنها برای تکامل خود استفاده کنند.

در میان خواب و بیداری دلم با یار بود.

 در زمان طلبگی، یکی از دوستان نقل می‌کرد كه معمولاً شب‌ها، تا دیر وقت مطالعه می‌کردم. و هر شب هم پدر و مادرم اصرار می‌کردند كه دست از مطالعه بردارم و بخوابم. یک شب مطالعه من بیش از شب‌های دیگر طول کشید و فرصت مطالعه كتاب مطوّل را ـ‌كه صبح فردا باید آن را تدریس می‌كردم‌ـ پیدا نكردم. ولی به اصرار مادرم خوابیدم. در عالم خواب دیدم که مشغول مطالعه کتاب مطول هستم. صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم مطالبی را كه باید شب گذشته مطالعه می‌كردم، در خواب مطالعه کرده‌ام و همه آنها را به خاطر دارم. فعالیت ذهن در حال خواب مسأله‌ای روان‌شناختی و حاكی از یکی از ؛ ابعاد روح انسان است که در آزمایشگاه‌های عادی روان‌شناسی قابل آزمایش و بررسی نیست و هر چند تا به حال علوم بشری كیفیت و مكانیسم آن را كشف نكرده، اما نمی‌توان آن را انکار کرد. لذا ممكن است مؤمن در حال خواب هم به یاد خدا باشد و یادآوری این حالات در بیداری به او کمک می‌کند که بیشتر به یاد خدا باشد و وظایفش را درست انجام ‌دهد. در حدیث قدسی معراج هم که در آن اوصاف محبین خدا ذكر شده، خداوند خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: تَنَامُ أَعْیُنُهُمْ وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُهُم3؛ محبین خدا در حالی که استراحت می‌کنند، قلبشان بیدار است. مؤمنین نگران‌اند، مبادا عمری که می‌توان به وسیله آن ترقی کرد و در هر لحظه‌ای از آن به خدا نزدیک‌تر شد، به غفلت بگذرد؛ شاید در همان لحظه غفلت شیطان سراغ او بیاید و اومغلوب شیطان شود. چون تا زمانی که انسان به یاد خدا است، شیطان جرأت نمی‌کند به او نزدیك شود؛ اما اگر انسان لحظه‌ای از یاد خدا غافل شد، شیطان به او راه پیدا می‌کند و ممكن است بر او غالب شود. مؤمنین برای اینکه شیطان بر آنها تسلط پیدا نکند، سعی می‌کنند مبتلا به غفلت نشوند؛ حتی به اندازه چرت زدنی. لذا شب را هم همراه با بیم غفلت از یاد خدا می‌گذرانند. اما وقتی با چنین حالی به خواب می‌روند، خداوند از فضل و رحمت خود به آنها عطا می‌کند؛ چنین كسانی هنگامی كه نیمه شب برای تهجد بستر گرم و نرم را رها می‌کنند و به عبادت خدا می‌پردازند، خداوند بركاتی را بر ایشان نازل می‌كند كه مایه چشم روشنی‌شان است و وصف آنها در كلام نمی‌گنجد؛ همین اندازه خداوند فرموده: فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ4.
كسی كه شب را در حال شکر نعمت‌های خدا و محاسبه نفس بگذارند و در خواب هم دلش بیدار و متوجه خدا و در حال عبادت او باشد، خدا هم تفضلاتی به او خواهد داشت؛ مخصوصاً بعد از این‌که موفق به تهجد و راز و نیاز شبانه با خدا ‌شد. طبعاً چنین کسی هنگامی كه از خواب بیدار می‌شود، خداوند فضل و رحمت خود را به او عطا می‌کند؛ فضل و رحمتی كه لَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ. چشم روشنی لذتی غیرقابل وصف است؛ لذت معنوی و روحانی خاصی فوق همه لذت‌های مادی. لذا عبادالرحمان از خدا می‌خواهند که هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ5؛ خدایا! از فرزندان و همسرانمان، چشم روشنی به ما بده؛ نعمتی بالاتر از آنچه همه از همسر و فرزند انتظار دارند؛ همسر و فرزندی که مایه چشم روشنی باشد.

از باده دوشینه سرمستم و دلشادم!

خداوند به بندگانی که شب را چنین گذرانده‌اند و آخر شب هم با او مناجات می‌کنند هدایایی می‌دهد که مایه چشم روشنی‌شان است و خواه، ناخواه، از دریافت چنین هدایایی كه قابل وصف نیست، شاد می‌شوند. لذا حضرت امیر(ع) می‌فرماید: یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ؛ با آن‌كه شب را همراه با نگرانی و بیم ‌خوابیده‌اند، اما صبح، هنگامی که از خواب بلند می‌شوند، شاد و با نشاط هستند. لذا کسانی که مزه سحرخیزی را چشیده‌اند، سعی می‌کنند یک شب هم تهجدشان ترک نشود؛ حتی اگر در طول شب یک ساعت هم نخوابیده باشند؛ ولی سحر از خواب بر می‌خیزند و نماز شب می‌خوانند. اینان كسانی‌اند كه خداوند در وصفشان می‌فرماید:‌كَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ ٭ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ6؛ با وجود این‌كه بخش كمی از شب را می‌خوابند، اما یُصْبِحُ فَرَحاً لِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ،؛ خداوند هم از فضل و رحمت خود چنان پاداش و چشم‌روشنی به ایشان می‌دهد كه صبح‌هنگام شاداب و فرحناك از خواب بر می‌خیزند. این همان رابطه سرّی میان عاشق و معشوق است. عشق اقتضاء می‌کند که رابطه‌؛ عاشق و معشوق از دیگران پوشیده باشد. خداوند با بندگان خاصش ؛ چنین روابطی دارد. ما تصور می‌کنیم مؤمنی كه صبح شادمان، سرحال و با نشاط از خواب بیدار می‌شود، شادی و نشاط او به این دلیل است که شب را خوب خوابیده است؛ غافل از این‌كه او از تفضلات خاص الهی سرمست و شاد است. خداوند چنین بندگانی دارد كه مورد عنایت خدا هستند؛ اما این‌که چگونه با آنها رفتار می‌کند، فقط او می‌داند و آنها که مورد چنین الطافی قرار گرفته‌اند.
 این است که شیعیانی که در این روایت توصیف شده‌اند حالشان اینجوریست: شب که می‌خوابند نگرانی دارند که آیا شکر نعمتهای خدا را به جا آورده‌ایم؟ اگر لغزشی کردیم آیا خدا آن‌ها را آمرزیده است؟ وقتی می‌خوابیم این خواب غفلت نباشد که شیطان بر ما مسلط بشود! این نگرانی‌ها را دارند اما صبح که بلند می‌شوند افسرده نیستند، بلکه شادمان، با نشاط و خوشحال هستند.


1؛ . مؤمنون / 60.

2؛ . نور / 36-37.

3؛ . بحارالأنوار، ج 74، ص 24، باب 2.

4؛ . سجده / 17.

5؛ . فرقان / 74.

6؛ . ذاریات / 17-18.