صوت و فیلم

صوت:
,

فهرست مطالب

جلسه چهلم؛ سیمای شیعیان (39)

تاریخ: 
جمعه, 20 شهريور, 1388

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/06/20 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

سیماى شیعیان (39)

مقدمه

نوف بکالی اوصاف شیعیان را از زبان امیرالمؤمنین(ع) این‌گونه ادامه می‌دهد: قَدْ قَرَنَ الْعَمَلَ بِالْعِلْمِ وَ الْعِلْمَ بِالْحِلْمِ؛ در این عبارت حضرت امیر(ع) دو موضوع را مطرح فرموده‌اند: 1- ارتباط علم با حلم، و لزوم توأم بودن آنها با یك‌دیگر؛ در این باره پیش از این، در توضیح عبارت حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ گفت‌وگو كردیم. 2- ارتباط علم و عمل

ارتباط علم و عمل

در روایات فراوانی موضوع ارتباط بین علم و عمل به صورت‌های مختلف بیان شده و معانی مختلفی نیز ممکن است از آنها برداشت شود. یکی از آن معانی این است که مؤمنین عمل‌گرا و عمل‌زده نیستند كه بدون علم اقدام به عمل كنند؛‌؛ بلكه اعمال‌شان تؤام با علم است. در مقابل، کسانی هستند که هر چند عبادات و کارهای خیر زیادی انجام می‌دهند؛ اما چون كارهایشان همراه با علم نیست، ممكن است گاهی در اثر نادانی و جهل رفتارهای نادرستی انجام دهند، به این خیال كه کارشان خوب است. وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا1؛ در واقع ضرر چنین كسانی از منفعتشان بیشتر است. روایت معروفی از علی(ع) نقل شده كه فرمودند: قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ 2؛ دو نفر پشت مرا شکستند: عالمی که به علمش عمل نمی‌کند و جاهلی که بی‌علم به عمل اقدام می‌كند. بنابر این علم و عمل باید توأم باشد. عالم باید به علم خود عمل کند؛ جاهل هم باید قبل از عمل، علم و اطلاعات لازم را كسب كند، یا در كار خود از عالمی تبعیت کند، در غیر این‌صورت ممکن است كار او مفاسدی را به بار بیاورد که ضرر آن جبران ناپذیر باشد. بر اساس این احتمال منظور حضرت امیر(ع) از قَدْ قَرَنَ الْعَمَلَ بِالْعِلْمِ  این است كه مؤمن، جاهل متنسک نیست؛ بلكه عبادت، سحرخیزی، شب زنده‌داری و سایر اعمال او همراه با علم و آگاهی است.

چو كسب علم كردی در عمل كوش

در بعضی از روایات تعبیرات دیگری نقل شده كه از آنها بیشتر چنین استفاده می‌شود كه مخاطب آنها کسانی هستند که تحصیل علم کرده‌اند، اما به علمشان عمل نمی‌کنند. امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگری می‌فرماید: الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه3؛ علم همراه با عمل است و هر گاه علم پیدا شد، عمل را صدا می‌زند؛ یعنی عالم را دعوت به عمل می‌کند. اگر عالم این دعوت را اجابت کرد، فنعم‌المطلوب. اما اگر عالم به این ندا پاسخ نداد و به علم خود عمل نکرد، علم کوچ می‌کند و می‌رود.
روایات دیگری نیز در جهت تشویق به عمل كردن به آموخته‌ها نقل شده است. ازجمله: مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كَفَى مَا لَمْ یَعْلَم4‏؛ یعنی اگر کسی به علمش عمل کند، خدا او را نسبت به آنچه نمی‌داند كفایت می‌كند.
از ظاهر این روایات چنین استفاده می‌شود که منظور از علم در آنها علمی است كه با عمل در ارتباط باشد. شاید گفته شود كه هر علم عملی متناسب با خود را می‌طلبد؛ حتی ریاضیات محض ‌که ارتباطی با اعمال خارجی ندارد، اگر بعد از فراگرفته‌شدن، رها شود، فراموش خواهد شد. عمل كردن به آن، مرور، بحث و تدریس آن است. اما چنین مضمونی از مفاد روایاتی که نقل شد، استفاده نمی‌شود. ظاهر این روایات حاكی از علومی است که مربوط به عمل است؛ و انسان آنها را می‌آموزد تا بر اساس آموخته‌هایش عملی را انجام دهد که شرعاً، اخلاقاً و عقلاً ممدوح است؛ مثل فقه، اخلاق و ... . باب مفصلی در مجامع روایی وجود دارد که در آنها کسانی که به علمشان عمل نمی‌کنند با تعابیر گوناگون مذمت شده‌اند. از جمله این روایت كه رسول اكرم(ص) می‌فرمایند: مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ یَزْدَدْ هُدًى لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً5؛ اگر کسی علمی را بیاموزد و در سایه این علم هدایت پیدا نکند، این علم جز دوری از خدا هیچ نتیجه ای برای ؛ او نخواهد داشت. از آنچه گفته شد می‌توان دریافت كه مقصود حضرت امیر(ع) از مقرون کردن علم با عمل، علومی است که تکلیفی عملی را برای انسان بیان می‌کنند؛ به تعبیر امروزی علوم ؛ ارزشی.

ملالت علما هم ز علم بی عمل است

کسی که چنین علمی را تحصیل کرده، گر چه نسبت به دیگری كه این دانش را ندارد، یك گام جلوتر است، اما عمل نکردن به آموخته‌هایش باعث دوری او از خدا می‌شود. زیرا چنین کسی یا از ابتدای تحصیل علم قصدی غیر از تقرب به خدا داشته و یا در ادامه راه نیتش تغییر كرده و علم را فرا گرفته تا بتواند با دیگران بحث و مجادله كند، یا به واسطه علم خود به دیگران فخر بفروشد و یا هوس‌های شیطانی دیگر. یكی از دلایل مذمت چنین كسانی در روایت این است که آنها در پی هوای نفس و تبعیت از شیطان هستند و هر كه دنباله‌رو شیطان شد، از خدا دور می‌شود.
علاوه بر این‌كه آموختن این علوم برای عمل کردن به آنهاست. این علم نعمتی است که خدا به انسان داده و به این واسطه به او فهمانده که فلان عمل کار خوبی است و ثواب فراوانی از انجام آن نصیب انسان خواهد شد. اما اگر او به این علم عمل نکند، شكر این نعمت را به جا نیاورده ؛ و آن را ضایع كرده است. در قرآن نیز به عنوان قاعده کلی بر این مسأله تأکید شده كه: لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ6؛ به واسطه كفران هر نعمتی آدمی مستحق عذاب خواهد شد. در این مورد اولین عذاب این است که عالم بی‌عمل از علمش محروم شود.
خداوند در حدیثی قدسی خطاب به حضرت داود(ع) می‌فرماید: لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا7؛ ای داود! عالمی را که شیفته دنیاست، واسطه بین من و خودت قرار نده. چون هدف از مراجعه به عالم نزدیك شدن به خدا با استفاده از علم عالم است. اما عالمی که شیفته دنیاست انسان را به خدا نزدیک نمی‌کند. ؛ بلكه، فَإِنَّ أُولَئِكَ قُطَّاعُ طَرِیقِ؛ این‌ها راهزن‌اند و بندگان را از راه خدا دور می‌کنند و به بی‌راهه می‌برند. در ادامه این حدیث خداوند می‌فرماید: کم‌ترین عقوبت چنین عالمانی این است که آن‌ها را از حلاوت مناجات و یاد خودم محروم می‌کنم. این عقوبت دنیاگرایی و نتیجة این است که انسان به علمش عمل نکند؛ اما کدام علم؟
قطعاً منظور، علومی مثل پزشكی و مهندسی نیست. زیرا هدف از آموختن آنها گذران امور دنیاست و عیبی هم ندارد. منظور از علم در این‌جا علم دین است. هدف كسی كه علم دین می‌آموزد این است كه ابتدا خودش و سپس مردم هدایت شوند. اما اگر او به علمش عمل نکند، خودش هدایت نمی‌شود، مردمی هم که از چنین کسی تبعیت می‌کنند، قطعاً هدایت نخواهند نشد.
در روایت دیگری نقل شده كه عالم در جامعه حکم طبیب را دارد و اموال دنیا برای دین مانند بیماری است؛ پس اگر طبیبی دیدید كه شیفتة بیماری است، بدانید كه نمی‌توان به او اعتماد کرد8. چگونه می‌توان به طبیبی كه مبتلا به مواد مخدر است، اعتماد كرد، در حالی‌كه وظیفه او جلوگیری از ابتلا به این قبیل بیماری‌ها و مداوای مبتلایان است؟ عالم دینی كه در پی كسب مال دنیاست، قابل اعتماد نیست؛ چون مثل طبیبی است كه به جای مداوای بیماران در صدد بیمار كردن افراد جامعه است.
از سوی دیگر عالمی كه به علم خود عمل نمی‌كند الگوی منفی برای دیگران است. چون مردم ـ‌كه دین خود را از علما می‌آموزند‌ـ ؛ زمانی كه ببینند خود علما به مواعظشان عمل نمی‌‌كنند، نسبت به آنها بی‌اعتماد شده و گفته‌هایشان را جدی نخواهند گرفت.
در حدیث معراج نقل شده كه هنگامی كه پیغمبر اکرم(ص) در شب معراج بر جهنم مشرف شدند، دیدند زبان عده‌ای را با مقراض می‌برند.‌؛ آن حضرت از جبرئیل پرسیدند: این‌ها چه کسانی هستند و چرا زبان‌هایشان را می‌برند؟ جبرئیل عرض کرد: اینان واعظانی هستند که به حرف‌های خودشان عمل نمی‌کنند. قرآن نیزچنین كسانی را مورد عتاب قرار داده و می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ٭ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ9؛ چرا آنچه را می‌گویید، عمل نمی‌کنید؟ این‌كار موجب غضب بزرگ خدا می‌شود.
در مورد این آیه این احتمال نیز هست كه كسانی مورد عتاب واقع شده‌اند كه به زبان ادعاهایی می‌كنند، ولی در واقع اهل عمل به آنها نیستند. كسانی كه دوست دارند به اوصاف خوب و پسندیده شناخته شوند، دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند، ولی اهل عمل نیستند؛ مثل منافقین كه یُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ10. برخلاف بعضی از بزرگان كه برای این‌كه هیچ مرتبه‌ای از علم و قول بلاعمل در آنها نباشد، مقید بودند اول خودشان به موعظه‌هایشان عمل کنند، بعد از آن دیگران را به آنها توصیه كنند؛ مبادا مشمول آیه لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ شوند. یکی از مصادیق بارز این‌كار مرحوم آیت‌الله احمدی میانجی ـ‌رضوان الله علیه‌ـ بودند.

علم، نور الهی

معنای لطیف دیگری كه برای فرمایش حضرت امیر(ع) می‌توان ارایه كرد این است كه اگر شما به علم خود عمل کنید، خدا هم بر علم شما می‌افزاید و علم آنچه را نسبت به آن جاهل هستید،‌؛ به شما اعطا می‌كند. مَنْ عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَم11.؛ ‏برای توضیح این معنا ذكر مقدمه‌ای لازم است.
 عنوان بصری زمانی كه 94 سال از عمرش گذشته بود و روایات فراوانی را از راویان مختلف، از جمله مالک بن انس فراگرفته بود، علاقه‌مند شد از محضر امام صادق‌(ع) نیز علومی را بیاموزد. ابتدا امام(ع) به او پاسخ منفی دادند. اما پس از مدتی كه عنوان بصری با توسل به حضرت رسول(ص) و اصرار زیاد، مكرراً پیگری كرد، روزی امام صادق(ع) به او اجازه شرفیابی داده و از او پرسیدند: از من چه می‌خواهی؟ عنوان در پاسخ گفت: در سنّ پیری آمده‌ام تا از علم شما استفاده کنم. حضرت در پاسخ به او فرمود: لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ12؛ علمی که تو در پی آن هستی، با درس خواندن حاصل نمی‌شود. آنچه تو می‌خواهی، نوری است که خدا در دل هر کس لیاقت آن را داشته باشد، قرار می‌دهد. اگر دنبال چنین علمی هستی، اول حقیقت عبودیت را در دلت ایجاد کن و بنده خدا شو، تا خدا چنین علمی را به تو بدهد.
معنای فرمایش حضرت كه می‌فرماید لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ این نیست که برای مهندس یا طبیب شدن باید خدا نوری را در قلب شما بیاندازد. برای فراگیری چنین علومی شخص باید به دانشگاه برود، در محضر اساتید درس بخواند، بسیاری از مسایل را در آزمایشگاه تجربه كند و... تا مهندس یا پزشك شود. بلكه مقصود حضرت علم دیگری است؛ علمی که موجب سعادت آخرت می‌شود. حضرت به عنوان بصری چنین فرمودند، تا او تصور نكند با حفظ كردن چند روایت می‌توان به چنین علمی دست یافت. آموختن الفاظ و مفاهیم به تنهایی در انسان معنویت ایجاد نمی‌كند. معنویت باطنی نورانیتی است که خدا باید در دل انسان ایجاد کند. اگر كسی این نورانیت را می‌خواهد ابتدا باید سعی کند بنده شود و حقیقت عبودیت را درک کند؛ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِكَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ. منظور از علم در این كلام امام صادق(ع) علوم عادی، حتی فلسفه و کلام و عرفان نیست. این علوم الفاظ، مفاهیم و اصطلاحاتی است كه باید در كلاس درس و از استاد آموخت. علمی که موجب نورانیت قلب می‌شود و انسان را به خدا نزدیک می‌کند، از سنخ دیگری است. انسان باید ابتدا قلب خود را تصفیه کند، تا روح آمادگی و لیاقت چنین نورانیتی را پیدا کند. در این صورت خدا هم آن نور را در دل انسان می‌تاباند و آن هدایت را به او می‌بخشد.
از این مقدمه نتیجه می‌گیریم منظور حضرت امیر(ع) از قرین ساختن عمل با علم، علوم مادی نیست؛ بلکه علمی است که نورانیت از آن ناشی می‌شود و انسان را به خدا نزدیک می‌کند. چنین علمی باید با عمل توأم باشد. خیال نکن هر چه بیشتر درس بخوانی، به خدا نزدیک‌تر می‌شوی! این مسأله کلیت ندارد. اگر مرد میدان عمل به آموخته‌هایت بودی، هر قدمی که به خاطر خدا برای کسب علم برداری، پرندگان هوا و ماهیان دریا برای تو استغفار می‌کنند13. اما اگر آن نورانیت و اخلاص را نداشته باشی، و علم را برای دنیا و كسب مقامات دنیا بخواهی،؛ لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً.
پس اول باید اهل عمل و تزکیه باشی و دلت پاک شده باشد، تا لیاقت آن علم و نورانیت را پیدا کنی.


1؛ . كهف / 104.

2؛ . بحارالأنوار، ج 2، ص 111، باب 15، ذم علماء السوء.

3؛ . نهج‏البلاغة، ص 539، كلمه قصار 366.

4؛ . بحارالأنوار، ج 2، ص 30، باب 9، استعمال العلم.

5؛ . بحارالأنوار، ج 2، ص 37، باب 9، استعمال العلم.

6؛ . ابراهیم / 7.

7؛ . بحارالأنوار، ج 2، ص 107، باب 15، ذم علماء السوء.

8؛ . ر.ك: بحارالأنوار، ج 2، ص 107، باب 15- ذم علماء السوء؛ الدِّینَارُ دَاءُ الدِّینِ وَ الْعَالِمُ طَبِیبُ الدِّینِ فَإِذَا رَأَیْتُمُ الطَّبِیبَ یَجُرُّ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ فَاتَّهِمُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ غَیْرُ نَاصِحٍ لِغَیْرِه‏.

9؛ . صف / ؛ 2-3.

10؛ . آل‌عمران / ؛ 188.

11؛ . بحارالأنوار، ج 40، ص 128، باب 93.

12؛ . بحارالأنوار، ج 1، ص 224، باب 7، آداب طلب العلم و أحكامه.

13؛ . ر.ك: بحارالأنوار، ج 1، ص 177، باب 1، فرض العلم و وجوب طلبه و الحث‏؛ علیه؛ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ لِیَلْتَمِسَ بَاباً مِنَ الْعِلْمِ لِیَنْتَفِعَ بِهِ وَ یُعَلِّمَهُ غَیْرَهُ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ عِبَادَةَ أَلْفِ سَنَةٍ صِیَامَهَا وَ قِیَامَهَا وَ حَفَّتْهُ الْمَلَائِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا وَ صَلَّى عَلَیْهِ طُیُورُ السَّمَاءِ وَ حِیتَانُ الْبَحْرِ وَ دَوَابُّ الْبَر.