صوت و فیلم

صوت:
,

فهرست مطالب

جلسه چهل و پنجم؛ سیمای شیعیان (44)

تاریخ: 
چهارشنبه, 25 شهريور, 1388

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/06/25 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

سیماى شیعیان (44)

حضرت امیر المؤمنین(ع) در ادامه اوصاف شیعیان چنین می‌فرمایند: كَاظِماً غَیْظَهُ صَافِیاً خُلُقُهُ آمِناً مِنْهُ جَارُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ مَعْدُوماً كِبْرُهُ بَیِّناً صَبْرُهُ كَثِیراً ذِكْرُهُ. در این فراز اولین صفتی که آن حضرت برای شیعیان بیان می‌كنند «کظم غیظ»؛ است. این ویژگی به‌قدری مهم است که قرآن کریم نیز آن را به عنوان یكی از اوصاف مؤمنین ذكر كرده و می‌فرماید: وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ1.؛ روایات زیادی نیز در مدح فرو خوردن خشم و جلوگیری از برافروخته شدن آتش غضب وارد شده است. از جمله روایت از پیغمبر اکرم (ص) كه فرمودند: محبوب‌ترین جرعه‌؛ نزد خدای متعال جرعه خشمی است که انسان به خاطر خدا آن را فرو خورد2. در احادیث قدسی هم خدای متعال خطاب به سایر انبیاء‌؛ عظام سفارشاتی برای فرو خوردن خشم و جلوگیری از غضب نقل شده است. هم‌چنین پیغمبر(ص) یا ائمه معصومین(ع) در پاسخ كسانی كه درخواست موعظه‌ای برای سعادت دنیا و آخرت خود داشته‌اند، فرموده‌اند: غضب نکن3.
غضب در پیدایش زمینه گناه و غفلت انسان نقش بسیار مهمی دارد؛ تا جایی كه پیغمبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) با تأکید بسیار فرموده‌اند سعی کنید غضب نکنید و اگر غضب كردید سعی بر فرو بردن خشم خود داشته باشید. همچنین می‌فرمودند اگر صبر کردید و خشم خود را اظهار نکردید لذت آن را خواهید چشید.
در روایتی دیگر می‌فرمایند: کسی که خشم خودش را فرو بخورد، مَلَأَ اللَّهُ جَوْفَهُ إِیمَاناً4؛ خدا باطن او را از ایمان پر می‌کند.
جای شکی نیست كه این صفت ارزش فراوانی نزد خدا دارد. اما در این‌جا چند سؤال مطرح است. 1ـ آیا خشم مطلقاً مذموم است، یا در مواردی لازم است انسان خشمگین شود؟ 2ـ آیا به دنبال فرو خوردن خشم، عفو هم لازم است؟ 3ـ آیا عفو در همه جا مطلوب است یا در مواردی انسان نباید عفو کند؟ برای تبیین بهتر این سؤالات و دست یافتن به پاسخ آنها بهتر است ابتدا ماهیت خشم و چگونگی پیدایش و عوامل آن را بررسی كنیم.

خشم چیست؟

خشم حالتی نفسانی است که كما بیش در همه ما وجود دارد. معمولاً زمانی كه انسان احساس می‌کند دشمنی قصد تجاوز و تعدی به او، یا به مال، و یا به حیثیت و آبرویش دارد، به طور طبیعی حالتی در او پیدا می‌شود که در نتیجه آن جریان خون در رگ‌هایش سرعت می‌گیرد، انرژیش را متمرکز می‌کند و آماده می‌شود كه اگر تجاوزی انجام گرفت، با آن مقابله كند یا از متجاوز انتقام گیرد. این حالتی طبیعی است که خداوند برای انسان قرار داده تا در مقابل تجاوز دیگران آماده دفاع و یا آماده قصاص شود.

عوامل خشم

دو عامل در ایجاد چنین حالتی در انسان مؤثر است. اولین عامل این است كه انسان چه چیزی را تجاوز بداند. پاسخ این سؤال در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. ممكن است كاری در یک فرهنگ تجاوز و اهانت شمرده ‌شود؛ اما همان كار در فرهنگ‌های دیگر عادی تلقی شود. به عنوان مثال در فرهنگ ما مسلمانان اگر كسی به همسر انسان خیره شود، بی‌ادبی و اهانت تلقی می‌شود و آن را تجاوز به ناموس شخص می‌دانند؛ ولی همین كار در بعضی از فرهنگ‌ها عادی است.
عامل دیگر این است که خود انسان ـ‌قطع نظر از فرهنگ رایج‌ـ چه اندازه نسبت به امری حساسیت داشته باشد. چون عكس‌العمل افراد نیز در یک محیط نسبت به آنچه اهانت و تجاوز تلقی می‌شود، مختلف است. بعضی زود برافروخته و عصبانی می‌شوند؛ اما بعضی خون‌سرد هستند و به آسانی اخم نمی‌کنند. گاهی نیز بعضی به دلیل این‌كه حوصله درگیری با دیگران را ندارند، اهانت را تحمل می‌کنند. بنابر این عكس‌العمل افراد نسبت به كاری در شرایط مختلف فرهنگی و از حیث احساس خطری که متوجه انسان می‌شود، فرق می‌کند.
زمانی كه انسان غضب‌ناک می‌شود برای تأمل و اندیشه در باره چگونگی عكس‌العمل، نتایج آن و ضرر و منفعتش فرصت ندارد. انسان غضب‌ناك آماده حمله است. گاهی این حمله فیزیكی است و گاهی به صورت لفظی. معمولاً در این حالت انسان نمی‌تواند حق و عدالت را رعایت کند و در صدد بر می‌آید تا جایی كه برای او مقدور است، عكس العمل نشان دهد. لذا گفته‌اند:؛ الغضب شعبة من الجنون؛ در حال غضب عقل انسان از کار می افتد. از همین رو معمولاً در کتب اخلاقی و احادیث به طور مطلق از غضب مذمت شده و در مقابل، به طور مطلق کظم غیظ سفارش شده و مورد ستایش قرار گرفته است.
اما در میان روایات به مواردی برخورد می‌كنیم که حاكی از این است ‌که غضب کردن همیشه بد نیست، بلكه بعضی اوقات خوب و شاید لازم است. از جمله روایاتی مؤمنین را افرادی معرفی می‌كند كه وقتی مشاهده می‌كنند كه احکام الهی ترک یا با آنها مخالفت می‌شود و به منکرات در جامعه عمل می‌شود و ارزش‌های الهی شکسته می‌شود، در مقابل چنین رفتارهایی غضب می‌کنند و کسانی که در این حالات غضب کنند، خدای متعال در روز قیامت غضبش را از ایشان برمی‌دارد و آنها از عذاب نجات پیدا می‌کنند.

غضب ممدوح

در این زمینه روایات زیاد وجود دارد. به عنوان مثال حضرت امیر(ع) در خطبه 106 نهج‌البلاغه از اصحاب خود شکایت می‌کند و می‌فرماید: وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُون5؛؛ اگر کسی با پدر شما كه از دنیا رفته، قراردادی بسته و عهد خود را نقض كند، شما ناراحت می‌شوید؛ اما چگونه می‌بیند که عهد خدا در جامعه شکسته می‌شود، ولی غضب نمی‌کنید؟ چه انسان‌های بی‌غیرتی هستید كه در برابر شكسته شدن میثاق‌های الهی غضب نمی‌کنید.
در جای دیگر، زمانی كه خلیفه سوم ابوذر را از مدینه به ربذه تبعید کرد، هنگامی كه امیرالمؤمنین(ع) همراه با امام حسن(ع) و امام حسین(ع) برای مشایعت او آمدند، خطاب به ابوذر فرمودند: یا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ6؛ تو به خاطر خدا غضب کردی؛ پس امیدت به کسی باشد که به خاطر او غضب کردی. یعنی امیدت به خدا باشد و نگران نباش.
در یکی از احادیث قدسی، خدای متعال در وصف اولیای خود خطاب به حضرت موسی فرمود: وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا جُرِح7‌‌؛ دوستان من کسانی هستند که وقتی می‌بینند احکام الهی تعطیل و با آنها مخالفت می‌شود، مثل پلنگ تیرخورده می‌خروشند. از این روایات و روایات مشابه استفاده می‌شود که غضب کردن در همه جا بد نیست؛ بلکه حتی در بعضی موارد باید غضب کرد.
حال، وجه جمع این روایات با روایات دیگری که غضب را به طور مطلق مذمت كرده چیست؟ و در كجا انسان باید غضبش را فرو برد و در كجا باید غضب‌ناك شود؟ آیا ملاک و معیاری برای تفكیك این موارد وجود دارد؟
روایاتی كه به طور مطلق غضب كردن را مذمت می‌كنند، شبیه این فراز از روایت نوف است كه در جلسه قبل قرائت شد: مَیِّتةً شَهْوَتهُ. هم‌چنان‌كه گفته شد بعضی کلمات به واسطه غلبه استعمال بار عَرَضَی را به خود می‌گیرند. همان گونه كه واژه «شهوت»؛ كه در اصل به معنی «میل داشتن»؛ است، امروزه به دلیل كثرت استعمال، مفهوم منفی شهوت‌رانی از آن فهمیده می‌شود. در این‌جا هم چون اغلب موارد استعمال «غضب»؛ توأم با گناه است، یا زمینه گناه را فراهم می‌کند، و عوارض بدی دارد، معمولاً غضب مذموم است؛ لذا مطلقاً از آن مذمت شده و مواردی كه غضب، صحیح و ممدوح است، استثنا شده است.

كظم غیظ و عفو

آیا انسان پس از كظم غیظ همیشه باید از حق خود بگذرد؟ روشن است كه در مواردی كه حقوق الهی پایمال شده، انسان نباید بگذرد. البته در چنین مواردی شخص باید مراقب باشد كه خشم و غضب او ضرری را متوجه دین نكند و موجب نشود طرف مقابل از اسلام منزجر شود. چه بسا بعد از غضب، اگر با كسی كه مرتکب منکری شده با مهربانی رفتار شود، مؤثرتر از برخورد تند و خشن باشد. انتخاب عکس‌العمل مناسب در چنین مواردی بسیار مهم است.
بنا بر این نباید از غضبی كه به خاطر رعایت نشدن حدود و حقوق الهی است، جلوگیری كرد. اگر کسانی در چنین مواردی خونسرد هستند اشکالی در کارشان وجود دارد. البته انسان باید در باره انگیزه غضب و نحوه برخورد با طرف مقابل بسیار دقت كند. چه بسیار کسانی كه سال‌ها در صدد تهذیب اخلاق و ریاضت نفس بوده‌‌اند، اما گاهی در چنین مواردی به اشتباه افتاده‌اند.
قبل از انقلاب در سفری با یکی از علمای بزرگ اخلاق همراه شده بودم. ایشان از راننده‌ها گلایه می‌کرد كه در ماشین موسیقی می‌گذارند و رعایت حال مسافران را نمی‌کنند. بعد از این‌كه مفصلاً در این‌باره صحبت كرد، من از ایشان پرسیدم اگر شما كسی را ببینید كه از مؤمنی غیبت می‌‌کند، یا اگر یکی از مریدهای شما معامله ربوی انجام دهد، آیا به همین اندازه عصبانی می‌شوید؟ ایشان تأملی کرد و گفت: مسأله موسیقی گناه علنی است و خیلی بدتر از آنهاست. من هم درپاسخ گفتم: اگر کسی به صورت علنی از دیگری غیبت كند، یا معامله ربوی انجام دهد چه؟ ایشان جوابی نداشت بدهد. من به ذهنم رسید که تفاوت این دو نوع برخورد به این دلیل نیست که گناه یكی بیشتر است؛ بلكه به این دلیل است در یكی از آنها زمینه ناراحتی شخص من وجود دارد؛ چون نسبت به من هم دهن‌کجی می‌شود لذا در برابر آن ناراحت می‌شوم.
ما باید درون خود را بیشتر بکاویم و ببینیم جایی که از گناه دیگران ناراحت می‌شویم، آیا نارحتی ما به خاطر ارتكاب گناه است، یا عامل دیگری است كه به شخص ما مربوط می‌شود؟ گاهی اوقات انسان تصور می‌کند تکلیف واجبی را انجام می‌دهد، اما ناخودآگاه انگیزه دیگری به نیتش ضمیمه شده كه نتیجه كار را خراب می‌كند.
از حضرت عیسی(ع) پرسیدند منشأ غضب چیست؟ حضرت فرمود: قَالَ الْكِبْرُ وَ التَّجَبُّرُ وَ مَحْقَرَةُ النَّاسِ8؛ آن چه موجب غضب انسان می‌شود ـ‌البته غضب‌های مذموم‌ـ خودبزرگ‌بینی و کوچک شمردن دیگران است. انسان در جایی غضب می‌کند که خود را بالاتر از طرف مقابل ببیند. اگر انسان خود را هم‌تراز دیگران ببیند، غضب نمی‌کند.
آیا در همه مواردی كه رفتار بدی صورت گرفته، ما باید عفو کنیم؟ در برخی موارد با عفو، طرف مقابل متنبه و شرمنده می‌شود. در چنین مواردی عفو، كاری پسندیده و خوب است؛؛ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُور9.در برابر این رفتار بزرگوارانه خدا هم گناهان انسان را عفو می‌کند. وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 10.
روزی حواریین از حضرت عیسی(ع) پرسیدند: سخت ترین چیزها در عالم هستی چیست؟ حضرت فرمود: غضب خدا. سؤال کردند: فَبِمَا یُتَّقَى غَضَبُ اللَّهِ11؛ چگونه از غضب خدا در امان باشیم؟ حضرت فرمود: سعی کنید غضب نکنید و دیگران را ببخشید.
بدون شک عفو و گذشت بزرگوارانه صفت ممدوحی است. لذا خداوند بعد از وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ می‌فرماید وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ12. اما در مواردی اگر انسان طرف مقابل را عفو کند، نه تنها او از كار خود پشیمان نمی‌شود، بلكه باعث جری شدنش هم می‌شود و ممكن است نسبت به دیگران رفتارهای بدتری را هم مرتکب شود. در چنین مواردی ـ‌مخصوصاً اگر رفتاری علنی باشد‌ـ باید فرد خطاكار کیفر و مؤاخذه شود؛ تا تأدیب شود و بفهمد حدود الهی لازم‌الاجراست. خداوند در قرآن می‌فرماید: وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ13؛ در مقام اجرای حدود الهی تحت تأثیر عواطف قرار نگیرید و حکم خدا را اجرا کنید. چون اگر با خاطی برخورد نشود، جلوی گناه باز می‌شود و رواج پیدا می‌کند؛ هم‌چنان كه گاهی انتقام گرفتن از دشمن اثر بازدارندگی دارد.

كنترل غضب

اما در جایی که غضب بد است، ما چگونه خود را کنترل کنیم؟ پاسخ این سؤال نیز با توجه به نظام‌های ارزشی مختلف فرق می‌کند. در برخی از فرهنگ‌ها می‌گویند: خود را به زحمت نیندازید و خونسرد باشید، تا راحت و آسوده باشید. این، یک شیوه مداوای غضب است. طرفداران مکتب ارسطویی هم می‌گویند انسان باید عاقل باشد و عقل می‌گوید حد اعتدال را رعایت کنید.
اما اسلام راه بهتری را نشان می‌دهد. جایی که شما می‌خواهید از برافروخته شدن آتش غضب جلوگیری کنید، توجه کنید که در پیشگاه خدا چه هستید. گفتیم كه ریشه غضب این است که انسان خود را بزرگ و طرف مقابل خود را کوچک می‌بیند. اگر انسان توجه داشته باشد که در پیشگاه خدا چیزی نیست، با لطف و عنایت اوست كه به سعادت می‌رسد، نمی‌تواند خود را بهتر و برتر از دیگران بداند و اگر خدا گناهان او را نیامرزد، بدبخت خواهد شد، اگر انسان در لحظه غضب خود را در مقابل خدا این‌گونه کوچک و ضعیف ببیند، صولت غضبش فرو می‌ریزد و در خود فرو می شکند؛ درنتیجه غضبش زبانه نمی‌کشد و می‌تواند خود را کنترل کند.


1؛ . آل‌عمران / 134.

2؛ . الكافی، ج 2، ص 111، باب كظم الغیظ؛ مَا مِنْ جُرْعَةٍ یَتَجَرَّعُهَا الْعَبْدُ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جُرْعَةِ غَیْظٍ یَتَجَرَّعُهَا عِنْدَ تَرَدُّدِهَا فِی قَلْبِهِ إِمَّا بِصَبْرٍ وَ إِمَّا بِحِلْم‌‌.

3؛ . به عنوان نمونه: ر.ك: مستدرك‌‌الوسائل، ج 7، ص 222، باب 30؛ قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِیِّ ص عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یُحَالُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ قَالَ لَا تَغْضَب‌‌.

4؛ . بحارالأنوار، ج 66، ص 382، باب 38.

5؛ . نهج‌‌البلاغة، ص 154، خطبه 106.

6؛ . نهج‌‌البلاغة، ص 188، خطبه 130.

7؛ . وسائل‌‌الشیعة، ج 16، ص 147، باب وجوب الغضب لله.

8؛ . وسائل‌‌الشیعة، ج 15، ص 362، باب وجوب تسكین الغضب.

9؛ . شوری / 43.

10؛ . نور / 22.

11؛ . بحارالأنوار، ج 14، ص 323، باب 21.

12؛ . آل‌عمران / 134.

13؛ . نور / 2.