در ادامة مباحث گذشته و درارتباط با شرح و بررسی مناجاتهای پانزدهگانة امام سجاد(علیه السلام)، فرصت شرح و بررسی مناجات متوسلین فرا رسید. بسیاری از مفاهیمی كه در این مناجات ذكر شده، در سایر مناجاتها نیز به كار رفتهاند. مطلب جدیدی كه در این مناجات طرح شده که یادی از آن در سایر مناجاتها نشده، مسئلة وسیله و توسل است. بر این اساس، لازم است قدری دربارة این مطلب توضیح دهیم:
درمورد معنای لغوی «وسیله» در لغت آمده است: الوسیله وهی ما یتقرب به الی الشیء؛(1)«وسیله چیزی است كه بدان، انسان به چیزی دست مییابد».و نیز آمده است: الوسیله ما یتقرب به الی الغیر؛(2)«وسیله چیزی است كه بدان میتوان به چیز دیگری دست یافت». در ادبیات و عرف ما «وسیله» مرادف با «سبب» است؛ اما در ادبیات عرب یكی از مصادیق آن به شمار میآید. در متون دینی و مذهبی «وسیله» چیزی است كه انسان با آن به خداوند تقرب پیدا میكند. كلمة «وسیله» آن هم با معنای عاملی كه
1. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص491.
2. ابنمنظور، لسان العرب، ج11، ص724.
موجب تقرب به خداوند میشود دو بار در قرآن به كار رفته است. در یكجا خداوند میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛(1)«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از خدا پروا كنید و [برای نزدیكی] به او وسیله بجویید و در راهش جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید».
در آیة دیگر خداوند میفرماید: أُولَئِكَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورا؛(2)«آنان [(جن و انس و ملایكه)] كه مشركان ایشان را [به خدایی] میخوانند، خود بهسوی پروردگارشان وسیلهای میجویند [تا بدانند] كه كدامشان [به او] نزدیكتر است، و به بخشایش او امید دارند و از عذابش میترسند، زیراكه عذاب پروردگارت درخور بیم و پرهیز است».
اگر ما وسیله را بهمعنای تمام آنچه موجب تقرب به خداوند میشود در نظر بگیریم، همة اعمال خیر كه قربةالیالله انجام میپذیرند، وسیله و مقدمة تقرب به خداوند به شمار میآیند. با این تعریف عام از وسیله و توسل، همة بندگان مؤمن و شایستة خداوند که در طول زندگیشان، كاری جز برای تقرب به خداوند انجام نمیدهند تمام رفتار و كارهای آنها، عبادت و وسایل تقرب به خداوند به شمار میآیند. البتّه خداوند ابزارهای بدنی، فكری و روحی و نفسانی انجام اعمال خیر را در اختیار انسان قرار میدهد تا او بتواند وسیلة تقرب به خداوند را فراهم آورد. اگر انسان زبان نداشته باشد كه با آن ذکر بگوید یا چشم نداشته باشد که با آن قرآن بخواند و نیز دست و پا نداشته باشد که برای انجام عبادت از آنها استفاده كند، كاری از او ساخته نیست. همچنین اگر ابزارهای علمی و معرفتی در اختیارش نباشد و از راه عقل یا شرع راه صحیح را نشناسد، راه به جایی نمیبرد.
1. مائده (5)، 35.
2. اسراء (17)، 57.
اگر دارای اعضا و جوارح سالمی باشد و معرفت و شناخت لازم به عبادات و راه بندگی خدا داشته باشد، اما اراده، همت و آمادگی روحی برای اقدام نداشته باشد، درصدد انجام اعمال قربی برنمیآید. پس هیچ كار خیری كه وسیلة تقرب به خداست، بدون توفیق و لطف او تحقق نمییابد.
مهمترین و ارزشمندترین وسایط و وسایل تقرب به خداوند، انبیا و اولیای خدا هستند و بالاتر از همه، وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه تمام انسانها در هر مرتبهای به او نیازمندند. البته شناخت و معرفت ما به پایهای نمیرسد كه درك كنیم ما چه نیازی به آن حضرت داریم و ایشان چه نقشی در حیات و سعادت ما دارد؛ چه آنكه معرفت به آن حضرت دارای مراتب گوناگونی است و افراد انگشتشماری چون سلمان و ابوذر از عالیترین مرتبة معرفت به ایشان بهرهمند هستند و گزافه نیست كه بگوییم معرفت ما به مراتب كمال آن حضرت، درحد قطرهای از دریاست.
ازجمله بركات و ثمرات وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) بر امت اسلام این است كه اگر كسی با ایمان از دنیا برود و بتواند تا لحظة مرگ، ایمانش را حفظ كند، درصورتیكه گناهانی از او باقی مانده و بخشیده نشده باشند، در قیامت با شفاعت آن حضرت آمرزیده میشوند. با شفاعت ایشان در روز قیامت، همة مؤمنان وارد بهشت میشوند و اگر كسی اعمالی نداشته باشد كه او را مستحق رحمت الهی و بهشت گرداند، بهشرط آنكه ایمانش محفوظ باشد، مشمول لطف و عنایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میشود و از جهنم نجات پیدا میكند. خداوند با رحمت بینهایت خود به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عالیترین مقامات را عطا كرد و ازجمله او را مظهر تمام و كمال رحمتش قرار داد و مقام شفاعت را به او ارزانی داشت. مقام شفاعت، یكی از ثمرات وجود آن حضرت است و خیل بیشماری
از مؤمنان و موحدان از شفاعت ایشان بهرهمند میشوند. خداوند دربارة مقام شفاعت آن حضرت میفرماید: وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛(1)«و بهزودی پروردگارت به تو بخششی خواهد كرد كه خشنود شوی».
در برخی از روایات تصریح شده كه آیة شریفه، ناظر به بخشش مقام شفاعت به آن حضرت است. در روایتی محمدبنحنفیه از حضرت علی(علیه السلام) نقل میكند كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: أشفع لأمتی حتّی ینادی ربّی: رضیت یا محمّد؟ فأقول: رَبّ رَضِیت؛ «آنقدر برای امتم شفاعت میكنم، تا خداوند بفرماید: یا محمد، آیا راضی شدی؟ میگویم: خداوندا، راضی شدم».
سپس حضرت علی(علیه السلام) خطاب به اهل عراق میفرمایند:
شما مردم عراق میگویید كه امیدبخشترین آیه در قرآن، آیة قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛(2)«بگو: ای بندگان من كه بر خویشتن زیادهروی كردهاید [(در گناهان از حد گذشتهاید و به خود ستم كردهاید)]، از بخشایش خدا نومید مباشید».است، ولكن ما اهلبیت میگوییم كه امیدبخشترین آیه در قرآن، آیة وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى است كه شفاعت بر امت محمد(صلی الله علیه و آله) در آن قرار داده شده است.(3)
بنگرید كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چه مقام و منزلتی نزد خداوند دارد و تحصیل رضایت و خشنودیاش برای خداوند چقدر مهم است كه او بهواسطة آن حضرت، آنقدر از كسانی كه استحقاق بخشیده شدن را ندارند، میبخشد تا او راضی شود. طبیعی است كه
1. ضحی (93)، 5.
2. زمر (39)، 53.
3.حاكم حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص446ـ447.
همة مؤمنان، مورد عنایتِ آن مظهرِ رحمت الهی قرار میگیرند و خداوند از مجرای شفاعت آن حضرت، بندگانش را مشمول لطف و مغفرت خود قرار میدهد. خداوند عبادات، خدمت به خلق و جهاد فیسبیلالله را وسایل قرب به خویش و بهرهمندی از ثواب و پاداش الهی قرار داده است. آنگاه اگر كسی درحد كافی از آن وسایل، توشه برنگرفت و مستحق بخشش الهی نبود، خداوند وسیلة شفاعت پیامبر را در اختیارش قرار داده تا از آن طریق مشمول بخشش الهی قرار گیرد و وارد بهشت شود. همة این وسایل و راهها برای نجات انسانها و بهرهمندی آنها از رحمت الهی قرار داده شدهاند. بر این اساس، چیزی جز رحمت الهی موجب تقرب ما به خدا و نیل به رضوان الهی و بهرهمندی از نعمتهای بهشتی نخواهد شد. آن رحمت، گاهی از راه اعمال قربی و عبادی و گاهی ازطریق شفاعت رسول خدا و اهلبیت آن حضرت(صلی الله علیه و آله) در اختیار ما قرار میگیرد. با توجه به اینكه ما دو راه برای تقرب به خداوند داریم: یكی جلب رحمت الهی ازطریق عبادت و بندگیاش و دیگری از طریق انجام دادن کارهایی که استحقاق شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، را پیدا کنیم. به این معنا كه ما هرچه داریم از رسول خداست و برنامههای عبادی و اعمال قربی نیز به طفیل وجود آن حضرت در اختیار ما قرار گرفته است. امام سجاد(علیه السلام)، در طلیعة مناجات متوسلین میفرمایند:
اِلهى لَیْسَ لى وَسیلَةٌ اِلَیْكَ اِلاَّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ، وَلاَ لىِ ذَرِیعَةٌ اِلَیْكَ اِلاَّ عَوَارِفُ رَحْمَتِكَ، وَشَفاعَةُ نَبِیِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِ، فَاجْعَلْهُما لى سَبَباً اِلى نَیْلِ غُفْرانِكَ وَصَیِّرْهُما لى وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِك؛ خدایا، مرا بهسوی تو وسیلهای جز جاذبههای مهربانیات نیست و دستاویزی جز عطایای رحمت و شفاعت پیامبر رحمتت كه نگهدار امت از رنج و گرفتاری دو عالم است، ندارم. پس تو این دو را برای من وسیلة آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده.
ما از خود چیزی نداریم و هرچه داریم از خداست. نعمتهای مادی، نظیر آنچه در بدن ما قرار داده شده، نعمت تفكر، نعمتهای معنوی و بهخصوص نعمت هدایت را خداوند بهتدریج به ما عنایت كرده است؛ ازاینرو، ما هرآنچه بدان نیاز داریم، چه نیازهای دنیوی و چه نیازهای اخروی و معنوی را باید از خداوند درخواست كنیم. هیچكس نیست كه بتواند از نیازهایش صرفنظر كند. اگر انسان نیاز و لذت مربوط به آن را درك كند، خواهان آن است؛ اما اگر نتواند آن را درك كند دراینصورت انگیزهای برای تأمین آن نخواهد داشت. همچنین انسان نمیتواند از ناراحتیها و درد و رنجها گریزان نباشد؛ ازاینرو، وقتی ناراحتی یا بیماری برایش پیش میآید، درصدد رفع آن برمیآید.
برخی خیال میكنند میتوانند دربرابر هر سختی، گرفتاری و بیماری صبر كنند. یكی از بزرگان و علمای اخلاق كه از شاگردان مرحوم میرزاجوادآقای تبریزی(رحمه الله) بود و صبحهای جمعه در مدرسة حجتیه درس اخلاق میگفت، فرمود: براثر ناراحتی و زخم معده، گاهی شكمم درد میگرفت. نیمهشبی شكمم درد گرفت و پیش خود گفتم امشب درد شكم را تحمل میكنم و خدا اگر صلاح بداند آن درد را برطرف میكند و مرا شفا میدهد. مدتی گذشت؛ درد شكمم شدیدتر شد و نتوانستم آن را تحمل كنم و گفتم خدایا، مرا از این درد نجات بده. بهمرور درد شدیدتر شد و من شروع كردم به التماس كردن و تضرع به درگاه خداوند و از او خواستم كه به من رحم كند. همچنان درد شدیدتر میشد و من به اولیای خدا و ائمة اطهار توسل جستم؛ دعا خواندم و خدا را قسم دادم كه مرا نجات دهد؛ اما دردم شدیدتر شد و طاقتم را از دست دادم و گفتم: آیا كسی نیست كه مرا از این درد نجات بدهد؟ با گفتن این جمله، دردم برطرف شد. آنگاه فهمیدم كه خداوند میخواست به من بفهماند كه چقدر كمطاقت و كمتحمل هستم.
هركسی از ضعف خودش آگاه است و به تجربه دریافته است كه بر مشكلاتی چون
بیماری، گرسنگی، تشنگی و مهمتر از همه، داغ عزیزان، نمیتواند صبر كند. انسان با لطف و عنایت الهی، برخی از مشكلات را از سر میگذراند و بر برخی از مصیبتها و ناراحتیها صبر میكند. هرگز آستانة تحمل و صبر ما به مقام صبر و تحمل انبیا و اولیا نمیرسد و از درك معرفت متعالی و منزلت آنان در پیشگاه خداوند نیز عاجزیم؛ منزلتی كه باعث شد خاك قبر آن بزرگواران پس از هزار و چهارصد سال، بیماریهای لاعلاج را شفا دهد. یا چنانكه گفتیم، خداوند منزلتی به رسولش(صلی الله علیه و آله) بخشیده و چنان ایشان را مشمول لطف و عنایتش ساخته كه آمرزش میلیونها مؤمن و مسلمان در گرو رضایت و خشنودی آن حضرت قرار داده شده است. بایسته است كه ما خاضعانه و با ارادت خالصانه درِ خانة آن حضرت برویم و اگر فرصتی برای توسل به ایشان دست داد و خود را در جهت نسیمهای رحمت آن حضرت قرار دادیم و مشمول لطف و عنایت ایشان قرار گرفتیم، قدر این فرصت طلایی و ارزشمند را بدانیم.
در حدیث قدسی میخوانیم كه خداوند به حضرت داوود میفرماید: یَا دَاوُدُ، فَرِّغْ لِی بَیْتاً أسْكُنُهُ، إِنَّ لِلّهَ فیِ أَیَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألاَ فَتَرَصَّدُوا لَهَا؛(1) «ای داوود، برای من خانهای خالی كن تا در آن جای گیرم. همانا برای خدا در روزگارتان نسیمهایی است، هان در كمین آنها درآیید و آنها را به چنگ آورید».
یكی از مواردی كه انسان در مسیر رحمت الهی قرار میگیرد، آن است كه بدون میل و علاقه و تصمیمی و با اصرار رفیقش به مجلس سیدالشهدا(علیه السلام) وارد میشود و تحت تأثیر فضای معنوی آن مجلس قرار میگیرد؛ آلودگی و پلشتیهای دل او زدوده میشود و دلش نورانی و آكنده از معنویت میگردد. مهمتر آنكه كوتاهیها و گناهانی از انسان سرزده كه او را مستحق عذاب و كیفر ساختهاند و حق بخشش را از او سلب
1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج77، باب7، ص168، ح2.
گرداندهاند، اما وجود ایمان در آن انسان گنهكار او را لایق بهرهمند شدن از شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ساخته است. برای انسان، بسیار ارزشمند و شادیبخش است كه بتواند تا لحظة مرگ، ایمانش را حفظ كند و تحت تأثیر شبهات قرار نگیرد، یا آنكه چندان گناه نكند كه قلبش كاملاً سیاه شود و ایمان از دلش خارج گردد و درنتیجه لیاقت برخوردار شدن از شفاعت در قیامت را در خود حفظ كند. بیتردید انسان با خطر لغزش و انحراف مواجه است و ممكن است ایمانش را از دست بدهد؛ ازاینرو پیوسته باید خائف و ترسان باشد و ازسوی دیگر، امیدوار كه نسیم رحمت الهی وزیدن گیرد و او را درمعرض هدایت و بهرهمندی از شفاعت پیامبر اكرم و اهلبیت(علیهم السلام) قرار دهد.
چنانكه گفتیم كسانی كه از گناهان كبیره خودداری میكنند و بر گناهان صغیره اصرار نمیورزند، مشمول مغفرت قرار میگیرند و حتی در عالم برزخ نیز كیفر و عذابی متوجه آنان نمیشود. اما كسانی كه مرتكب گناهان كبیره شدهاند یا بر گناهان صغیره اصرار ورزیدهاند و از آن گناهان توبه نكردهاند، درصورتیكه با ایمان از دنیا بروند، در عالم برزخ كیفر و عذاب میبینند، اما در عالم قیامت مشمول شفاعت قرار میگیرند؛ زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إِدَّخَرْتُ شَفاعَتی لِإَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتی؛(1)«شفاعتم را برای امتم كه مرتكب گناهان كبیره شدهاند، اندوختهام».
در پایان بحث نگاهی دوباره به بخش نخست مناجات متوسلین میافكنیم. مفهوم «عواطف» در جملة اول، امیال و جاذبهها است. گرچه ما «عاطفه» را كه جمع آن «عواطف» است بهمعنای حالتی روانی به كار میبریم و نگاه روانشناختی به آن داریم؛
1.همان، ج8، باب 21، ص30.
اما منظور از آن در سخن امام سجاد(علیه السلام) حالت روانشناختی نیست، بلكه میل و جاذبه است و منظور از «عواطف رأفتك» جاذبهها و میل رأفت خدا بهسوی بندگان است. اطلاق «عاطفه» بر حالت خاص روانی نیز ازآنجهت است كه عاطفة انسان نسبت به شخص دیگر، میل انسان در خدمت و توجه به او را برمیانگیزاند. منظور از «عوارف» كه جمع «عارفه» است، عطایا و آثار رحمت الهی است.
حضرت پس از آنكه میفرمایند ما تنها دو وسیله برای توسل و تقرب به خداوند داریم كه عبارتاند از جاذبههای مهربانی خدا و شفاعت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله)، از خداوند میخواهند كه آنها را وسیلة آمرزش و سبب دستیابی به سعادت و رضوانش قرار دهد. شاید در ذكر آن دو وسیله و بیان اینكه ما بهجز آن دو، وسیلهای برای تقرب به خدا نداریم و درخواست اینكه خداوند آن دو را سبب نیل به آمرزش و رضوانش قرار دهد، عنایتی وجود دارد و آن اینكه حتماً با تحقق آن دو وسیله، سعادت انسان تضمین میشود. باید مهر و رحمت الهی متوجه انسان شود، تا انسان مشمول شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گردد. درصورتی انسان از شفاعت برخوردار میشود كه استعداد و ظرفیت برخورداری از آن را در خود فراهم آورد و در حفظش نیز بكوشد و این ظرفیت و استعداد بدون عواطف رأفت و رحمت الهی حاصل نمیشود. پس اول باید چتر رحمت الهی بر سر انسان سایه افكند، تا لیاقت بهرهمندی از شفاعت در انسان پدید آید، آنگاه انسان با شفاعت به ساحل نجات و سعادت دست مییابد؛ البته شفاعت، پرتوی از رحمت الهی است و به آن بازگشت دارد.
با توجه به آنكه امشب، شب عرفه و ازجمله شبهای باعظمت است و در این شب و نیز در روز عرفه بیش از سایر ایام عواطف و بارقههای رحمت الهی وزیدن میگیرد، جا دارد كه اشارهای داشته باشیم به پارهای از دعاهایی كه به مناسبت روز عرفه وارد شده و در آن به مسئلة توسل پرداخته شده است. ازجمله دعاهایی كه برای روز عرفه وارد شده، دعای عرفة امام حسین(علیه السلام) است كه ایشان، آن را در روز عرفه و در صحرای عرفات انشاء فرمودهاند و از غرر ادعیه به شمار میآید. اگر ما از بین ادعیهای كه از اهلبیت(علیهم السلام) به ما رسیده، پنج دعا را بهترین دعاها بدانیم، بیشك دعای عرفه یكی از آنها خواهد بود. این دعا دارای مضامین و مفاهیمی بسیار متعالی است و جا دارد كه با تدبر و تفكر و آمادگی روحی كافی خوانده شود و از مضامین آن بهرة كافی برده شود. در این دعا، نكتهها و مطالبی وجود دارد كه در سایر دعاها كمتر به آنها اشاره شده است. یكی از تعابیر لطیف و عالی كه مربوط به مسئلة توسل نیز هست و در دعاهای دیگر با این صراحت ذكر نشده، عبارتی است كه حضرت در آن میفرمایند: هَا اَنَا اَتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِفَقْرى اِلَیْكَ، وَكَیْفَ اَتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِمَا هُوَ مَحَالٌ اَنْ یَصِل
اِلَیْك؛(1)«آری، من به درگاهت به فقر و بیچارگیام متوسل میشوم و چگونه فقر كه راهی به ساحت قدس تو ندارد، وسیلة من تواند بود؟».
اگر انسان بخواهد بین خود و دیگری، کسی یا چیزی را وسیله یا واسطه قرار دهد، باید آن واسطه برای كسی كه نزد او وساطت و شفاعت میشود، ارزش داشته باشد. ما اگر معتقدیم كه وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و اهلبیت آن حضرت برای ما نزد خداوند شفاعت میكنند، ازآنروست كه آنان نزد خداوند دارای منزلتی والا هستند و خدا، آنها را آفریده و چنان مقام و منزلتی به ایشان بخشیده و خود به آنان مقام شفاعت عنایت كرده است و با این مقام، آنها مظهری از رحمت الهی گردیدهاند. پس درواقع این وسیله و واسطه را خداوند برای تقرب ما به خودش قرار داده است. بیتردید ما چیزی از خودمان نداریم كه بخواهیم آن را وسیلة تقرب به خدا قرار دهیم چیزی که عرضهشدنی در پیشگاه خداوند باشد. اگر ما ایمانمان را وسیله قرار دهیم و از خداوند بخواهیم بهوسیلة آن ما را بیامرزد، خداوند خواهد فرمود كه این ایمان را من به تو عنایت كردم. اگر بخواهیم عباداتمان را وسیله قرار دهیم، آنها نیز با توفیق الهی انجام گرفتهاند و از مصادیق عواطف رحمت او هستند. آنچه ما از خود داریم، فقر و ناداری است و اساساً فقر، ویژگی ذاتی همة مخلوقات است و آنها عین فقر هستند؛ خداوند نیز فرمود: یَا أَیُّهَا النَّاسُ أنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِید؛(2)«ای مردم، شمایید نیازمندان به خدا، و خداست بینیاز و ستوده».
پس ما آنچه از خود داریم فقر است و این فقر نمیتواند وسیلة ما بهسوی خدا باشد، چون وسیله و واسطه باید عرضهشدنی در پیشگاه خداوند باشد و بهاصطلاح به او برسد كه بهپاسِ آن خداوند، رحمتش را نازل كند و عذابش را از ما بردارد. اما این فقر هیچگاه
1. مفاتیح الجنان، دعای امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه.
2.فاطر (35)، 15.
از ما جدا نمیشود و محال است كه به خداوند برسد، چون او غنی مطلق است و ساحتش مبرّا از فقر و نیاز است. ازاینرو، امام حسین(علیه السلام) در آن تعبیر لطیفی كه از آن حضرت نقل كردیم میفرمایند: من آنچه از خود دارم، فقر است و آن را وسیلة توسل به تو قرار میدهم، اما محال است كه این فقر به ساحت تو راه یابد؛ یعنی خدایا، من از خود چیزی ندارم كه آن را واسطه و وسیلة جلب عنایت و رحمتت قرار دهم و هرچه دارم از توست و آنچه را تو خود به من عنایت كردهای، وسیله میان خود و تو قرار میدهم.
دعای امام زینالعابدین(علیه السلام) در روز عرفه نیز از غرر ادعیه به شمار میآید و دارای چنان مضامین عالی و عظمتی است كه انسان را مبهوت میسازد و آن تعابیر زیبا همراه با ترتیب و نظم خاص تنها از امام معصوم قابل انشاست. جا دارد كه صبح روز عرفه، دعای عرفة امام سجاد(علیه السلام) را بخوانیم و عصر عرفه، دعای عرفة امام حسین(علیه السلام) را؛ باشد كه از معارف ناب و عرفان الهی نهفته در معارف اهلبیت(علیهم السلام) بیشتر بهرهمند شویم و دلمان را با نورانیت این دعاها نورانی و مصفا گردانیم. در یكی از بخشهای آن دعا، حضرت میفرمایند:
أللَّهُمَ إنَّكَ أیَّدْتَ دِینَكَ فِی كُلِّ أوَانٍ بِإِمَامٍ أقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ وَمَنَاراً لِعِبَادِكَ وَمَنَاراً فِی بِلادِكَ بَعْدَ أنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ وَجَعَلْتَهُ الذَرِیعَةَ إِلَی رِضْوَانِکَ وَافْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ وَحَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ وَأمَرْتَ بِامْتِثَالِ أوَامِرِهِ وَالأِنْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ وَألاَّ یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدَّمٌ وَلا یَتَأخَّرَ عَنْهُ مُتَأخَّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللاّئِذِینَ وَكَهْفُ الْمُؤْمِنیِنَ وَعُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِینَ وَبَهَاءُ الْعَالَمِین؛(1) بارخدایا، تو دین خود [(اسلام)] را در هر زمان و روزگاری بهوسیلة امام و پیشوایی [(یكی از معصومینعلیهم السلام)] كه او را برای [(گمراهان)] بندگانت علامت [راهنما] و در شهرهایت نشانه [راه حق] برپا داشتهای، تأیید و كمك كردهای پس از آنكه دوستی آن امام
1.صحیفة سجادیه، دعای عرفه، ص318.
را به پیمان [دوستی] خود پیوستی و او را سبب خشنودی [افاضة رحمت] خویش گرداندی. طاعت و فرمانبری از او را واجب كرده و از فرمان نبردن از او برحذر داشتهای و به فرمانبری از فرمانهایش و بازایستادن از نهی و بازداشتش و به اینكه كسی از او پیشی نگیرد [جز به پیروی از فرمان او از پیش خود كاری نكند] و از او واپس نماند [خلاف فرمانش قدمی برندارد] فرمان دادهای. پس اوست نگهدار پناهجویان به خود و پناه اهل ایمان [در رهایی از تاریكیهای نادانی و شبهات] و دستاویز چنگزنندگان [به او] و جمال و نیكویی جهانیان.
در فراز مزبور، حضرت ارتباط و اتصال خاص امام معصوم به خداوند را بیان میكنند و ازجمله میفرمایند: وَجَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَی رِضْوَانِكَ. در پایان فراز اول مناجات متوسلین نیز حضرت دربارة دو وسیلة شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و عواطف رأفت و رحمت الهی فرمودند: أللّهُمَ فَاجْعَلْهُمَا لِِی سَبَباً إِلَی نَیْلِ غُفْرَانِكَ وَصَیِّرْهُمَا لِی وُصْلَةً إِلَی الْفَوْزِ بِرِضْوَانك؛ «خدایا، تو آن دو را برای من وسیلة آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده». امام همچنین، برخی از ویژگیهای امام معصوم چون ضرورت اطاعت مردم از وی، انجام فرمانهای او، بازایستادن از نهیش و عدم تقدم بر او را برمیشمارند. درسی كه ما از این دعای امام سجاد(علیه السلام) میگیریم این است كه همواره باید توجهات، دعاها و توسلاتمان، معطوف به اولیای خدا باشد و به یاد داشته باشیم كه همواره وسیلة حقیقیای كه ما را به خداوند متصل میكند، امام معصوم است و توسل و شفیع قرار دادن او ما را به سعادت میرساند. همچنین از دعای آن حضرت برمیآید كه انسان در هر زمان و هر عصری باید در درجة اول به امام همان عصر و زمان توسل جوید. در برخی از روایات اشاراتی شده است به اینكه وقتی كسانی در زمان یكی از ائمة اطهار(علیهم السلام) به امام دیگری توسل جستهاند، آنان را به امام همان عصر و
زمان حواله دادهاند. این مطلب گویای این است كه در هر زمان توسل و توجه به امام همان زمان اهمیت خاصی دارد. ما به هركس توسل میجوییم، نباید فراموش كنیم كه واسطة فیض الهی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و بهواسطة آن حضرت است كه بركات الهی بهسویمان سرازیر میشود و از رحمت الهی بهرهمند میشویم. پس نباید در دعاهایمان، توسل به آن حضرت را فراموش كنیم.
وَقَدْ حَلَّ رَجائى بِحَرَمِ كَرَمِكَ وَحَطَّ طَمَعى بِفِنَاءِ جُودِكَ، فَحَقِّقْ فیكَ اَمَلى، وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلى، وَاجْعَلْنِى مِنْ صَفْوَتِكَ الَّذینَ اَحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جنَّتِكَ، وَبوَّأْتَهُمْ دَارَ كَرامَتِكَ، وَاَقْرَرْتَ اَعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ اِلَیْكَ یَوْمَ لِقائِكَ، وَاَوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ فِى جِوَارِك؛ امیدم به حریم كرمت بسته شده و طمعم در آستان جود و احسانت فرود آمده است. پس تو ای خدا، امید و آرزویم به لطف و كرمت را برآور و كارم را ختم به خیر گردان و مرا درزمرة بندگان خاص و برگزیدهات قرار ده؛ آنان كه در بهشت خود درآوردی و در منزل كرامت و عزتت جایگاه بخشیدی و دیدههایشان را به مشاهدة حسن و جمالت در روز ملاقاتت روشن كردی و وارث منزلهای راستین در جوار خود گردانیدی.
حضرت پس از آنكه فرمودند خدایا من دو وسیله برای توسل و تقرب به تو دارم كه عبارتاند از عواطف رحمت و شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، میفرمایند امید من در حریم لطف و كرم تو فرود آمده است؛ یعنی من از خود چیزی ندارم و چشمم فقط به لطف و كرم تو دوخته شده است. عواطف رحمت و شفاعت نیز ناشی از لطف و كرم تو و جلوههای آن هستند. كسی باورمندانه و از صمیم دل چنین میگوید كه هیچ امیدی
بهجز به كرم و لطف خداوند نداشته باشد و اعمال، توسلات، مناجاتها، فعالیتهای علمی و اجتماعی، او را امیدوار نسازند؛ چون معلوم نیست این امور پذیرفته شوند و باعث نجات انسان گردند. تنها در پرتو لطف و كرم الهی گرفتاریهایمان برطرف، و گناهانمان بخشوده میشود و با لطف و كرم اوست كه حوایج و نیازهای ما برآورده میگردد. بیتردید چنین دعایی كه برخاسته از فقر ذاتی و به هیچ انگاشتن داشتههای خود و توجه محض به كرم و لطف الهی است، به اجابت میرسد.
حضرت از خداوند میخواهند فرجام و عاقبتشان را به خیر و هدایت ختم كند: واختم بالخیر عملی؛ یعنی پس از آنكه با لطف و كرمت توفیق توسل و مناجات یافتم و اعمال خیر انجام دادم، عنایتی كن كه با اعمال شر و گناه، آنها را تباه نسازم. بزرگترین آفت برای مؤمن این است كه مدتی به عبادت خداوند و انجام كار خیر مبادرت ورزد و در پایان، گناهی از او سرزند و همة آنها را تباه كند. از آموزههای اعتقادی ما كه در قرآن نیز بدان تصریح شده و در كتابهای كلامی مورد بررسی قرار گرفته، این است كه گاهی انسان گناهی انجام میدهد كه خشم خداوند را برمیانگیزد و باعث حبط و نابودی اعمال خیر انسان میشود. برعكس، گاهی او مدتی به گناه و انجام كارهای زشت میپردازد و آنگاه كار نیكی انجام میدهد و آن اعمال زشت تكفیر و جبران میشوند و از پروندهاش محو میگردند. ازجمله خداوند دربارة حبط و نابود شدن اعمال خیر كافران میفرماید: وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُون؛(1)«و هركه از شما از دینش برگردد و كافر بمیرد، كارهایشان در این جهان و آن جهان تباه و نابود شود و همینان دوزخیاناند و در آن جاودانهاند».
1.بقره (2)، 217.
همچنین خداوند دربارة زدودن گناهان بهوسیلة تقوا میفرماید: یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَیُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ وَیَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم؛(1)«ای كسانی كه ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا داشته باشید برای شما مایة تمیز [میان حق و باطل] قرار میدهد و بدیهایتان را میزداید و شما را میآمرزد، و خدا دارای بخشش بزرگ است».
حضرت همچنین از خداوند میخواهند ایشان را درزمرة بندگان برگزیده و ممتازش قرار دهد كه آنان را در وسط بهشت، كه مركز ثقل نعمتها و خیرات الهی است، و در منزلگاه كرامت جای داده و از احترام و لطف خود بهرهمندشان ساخته است؛ آنان كه پیوسته چشمشان را با نگاه به جمال دلربای خویش روشن ساخته و وارثان منازل صدق در جوار خود قرارشان داده است. منازل صدق كه در قرآن از آنها به «مقصد صدق»(2) تعبیر میشود، جایگاههایی در بهشت هستند كه بهراستی شایستة منزل گزیدن و قرار گرفتن مؤمن در آنها هستند و قرار و آرامش واقعی در آنها برای انسان حاصل میشود، چون در آن منزلگاهها انسان در جوار خدا و در سایة مهر و محبت او قرار میگیرد.
یا مَنْ لا یَفِدُ الْوافِدُونَ عَلى اَكْرَمَ مِنْهُ، وَلا یَجِدُ الْقاصِدُونَ اَرْحَمَ مِنْهُ، یا خَیْرَ مَنْ خَلا بِهِ وَحِیدٌ، وَیا اَعْطَفَ مَنْ اَوىَ اِلَیْهِ طَرید اِلى سَعَةِ عَفْوِكَ مَدَدْتُ یَدى، وَبِذِیْلِ كَرَمِكَ اَعْلَقْتُ كَفّى، فَلا تُولِنِى الْحِرْمانَ وَلا تُبْلِنى بِالْخَیْبَةِ وَالْخُسْرانِ، یَا سَمیعَ الدٌّعاءِ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمین؛ ای خدایی كه هیچكس بر
1.انفال (8)، 29.
2. إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَر* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِر؛ «همانا پرهیزکاران در بوستانها و [كنارِ] جویها باشند. در نشستگاهی راستین [ (بهشت جاویدان)] نزد پادشاهی توانا [ (خدای متعال)]».قمر (54)، (54ـ٥٥).
كریمتر از تو وارد نمیشود و حاجتمندان مهربانتر و بارحمتر از تو نیافتهاند. ای بهترین كسی كه بیكسان در خلوت عنایتت راه یافتند و مهربانترینی كه گریخته و طردشده ازسوی دیگران به تو پناه گرفته است. ای خدای من، بهسوی وسعت مقام عفوت دست دراز كردهام و به ذیل كرم و احسانت چنگ زدهام. پس ای خدا، مرا محروم از خویش برمگردان و به ناامیدی و خسران مبتلا نساز، ای شنوای دعای خلق و ای مهربانترین مهربانان.
در این فراز پایانی مناجات، حضرت خداوند را اینگونه توصیف میكنند كه واردشوندگان و مهمانان بر كریمتر و بزرگوارتر از او وارد نمیشوند و او معدن كرم و بزرگواری است. همچنین جویندگان و درخواستكنندگان رحمت و عنایت، رحیمتر و مهربانتر از او نمییابند و او دارای رحمت و خیر بینهایت است و هر جویندة خیر و رحمتی باید دست بهسوی او دراز كند. همچنین برای هر تنهای غریبی كه خویشان و دوستان، او را از خویش راندهاند و كسی را ندارد كه با او انس گیرد و جویای حالش شود، خداوند بهترین كسی است كه میتوان با او خلوت كرد و انس یافت و با او نجوا كرد و درد دل باز گفت. همچنین هركس كه از جایی رانده شده است و كسی نیست كه به او پناه دهد، تنها خداست كه پناهش میدهد و او تنها در مأمن آرامشبخش جوار الهی میآساید.
آنگاه حضرت در بیانی لطیف میفرمایند: إِلَی سَعَةِ عَفْوِكَ مَدَدْتُ یَدِی وَبِذِیْلِ كَرَمِكَ أغْلَقْتُ كَفِّی. بایسته است كه ما مضامین این مناجات را در خود تمثل و تحقق بخشیم، تا واقعیت آنچه حضرت میفرمایند برایمان ملموس و محسوس شود. ازجمله اگر ما دو جملة اخیر ایشان را در خود تمثل بخشیم، حال كسی را خواهیم داشت كه در بلندی و لبة پرتگاه قرار گرفته و در آستانة سقوط است و زیر پایش نیز انبوهی از آتش است كه
اگر در آن سقوط كند، نابود میشود. آنگاه از آن بلندی در آتش میافتد، اما در میانة راه دستگیره و وسیلهای مییابد و بدان چنگ میزند و خود را از نابودی حتمی میرهاند. حضرت میفرمایند: خدایا، من به عفو بینهایت و كرم و بخشایش نامحدودت چنگ زدم؛ یعنی اگر عفو و بخشش و كرم تو نبود، گرفتار جهنم میشدم و راهی برای نجات از آن نداشتم. وقتی انسان در غفلت و ناآگاهی به سر برد، اعمال ناشایست، او را از خدا دور میسازند و فرجام آتش جهنم را برایش رقم میزنند. او با اعمال خود مسیر سقوط و انحطاطش را فراهم ساخته و برای خویش آتش سوزان جهنم را فراهم آورده است. چنین کسی اگر بخواهد از آن آتش جهنم و نابودی حتمی رهایی یابد، راهی جز توسل و چنگ انداختن به بخشش و كرم الهی ندارد، چون در پروندة اعمال او كارهای شایستهای یافت نمیشوند كه امید داشته باشد باعث رهایی و نجات او گردند.