بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیة اللّه مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1384/12/17 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
«وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً»1؛ در قرآن كریم چند دسته از آیات داریم كه در آنها بر عناوین صالحین، مؤمنین، متّقین، محسنین، مفلحین و مفاهیمی قریب به این مضامین تكیه شده است، اما به مقتضای مقام و بلاغتی كه خدای متعال در نظر داشته، در این آیات اسمی از نماز نیامده است. البته تعبیری خیلی پربارتر آمده كه با فرهنگ زمان ما سازگار نیست. قرآن میگوید: بندگان شایسته خدا كسانی هستند كه شب را با قیام و سجده به روز میآورند. این تعبیر جایی بهكار میرود كه دستكم بخش قابل توجهی از شب به نماز با سجدههای طولانی بگذرد. ما برای نماز واجب چند دقیقه كه وقت صرف میكنیم، خسته میشویم. آن وقت خدا میگوید: بندگان شایسته من كسانی هستند كه شب را با نماز به روز میآورند!
آیات سوره مزمل خطاب به پیغمبر اكرم؛ (ص) میفرماید: «یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً؛ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً؛ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»2؛ شب را مگر اندكی برای استراحت، به عبادت مشغول باش و نیمی از شب یا اندكی كمتر یا بیش از نصف را به عبادت بپرداز. خداوند به پیامبرش، كه قرآن بر قلب مقدسش نازل شده و وجودش تجسم قرآن است، میفرماید: نیمی از شب یا اندكی كمتر یا بیشتر را مشغول نماز باش و قرآن را با تأنّی و ترتیل تلاوت كن. ما وقتی با چنین مفاهیمی آشنا میشویم با خود میگوییم: آیا ما واقعاً تابع قرآنیم؟ ما به عنوان سرباز امام زمان چگونه هستیم؟ این آیه میگوید: شب را با نماز به روز بیاورید و قرآن را نه تنها بخوانید، بلكه آن را ترتیل كنید!
یكی از بزرگان میگفت: من وقتی جوان بودم در مقام ابراهیم مسجد سهله نماز مستحبّی میخواندم. در ركعت اول نماز سوره بقره و ركعت دوم آن سوره آل عمران را از حفظ میخواندم!
از مرحوم شیخ انصاری نقل كردهاند كه ایشان در تابستان نجف وقتی از درس برمیگشتند و گرما به ایشان خیلی فشار میآورد، میگفتند: كمی آب برایم بیاورید. در فاصلهای كه آنها میرفتند تا ظرفی را از سردابهای قدیمی آب كنند و بیاورند، شیخ به نماز میایستاد و یكی از سورههای بزرگ قرآن را میخواند. وقتی نمازش تمام میشد، آب خیلی گرم شده بود. كمی از آن را تناول و خدا را شكر میكرد. اینها «عباد الرحمان»؛ هستند.
ما در زمانی زندگی میكنیم و از زندگی و كارهای آن ذهنیتی داریم كه وقتی این آیات را میشنویم، برای ما بیگانه و ناآشنا است. ما تابع همین دین هستیم و با همین كتاب تربیت شدهایم! چه شباهتی میان رفتار ما با رفتاری است كه قرآن نقل میكند؟! از آخر شب تا صبح نماز خواندن شوخی نیست.
گاهی نقل داستان بزرگان این فایده را دارد كه انسان خیال نكند اساساً دین همین است كه ما داریم و قرآن همان را خواسته است كه ما هستیم. گاهی كسی دو ركعت نماز مستحبی یا یك زیارت عاشورا كه میخواند، از خدا طلبكار میشود. یادم هست زمانی كسی به من میگفت: اینكه میگویند: آدم وقتی عبادت كند دارای كرامات و اینها میشود، برای ما كه حاصل نشد. ما چند سال است هر چه نماز شب میخوانیم چیزی گیرمان نمیآید! او روی سادگی خود میگفت، ولی خیلیها توی دلشان همین سخن است. البته در مقابل اینان خداوند بندههایی دارد كه اگر یك شب نماز شبشان ترك شود همانند كسی كه عزیزی را از دست داده باشند عزا میگیرند. اشتهای به غذا خوردن ندارند و بر سر خود میزنند كه چه گناهی مرتكب شدهایم كه توفیق نماز شب از ما سلب شده است. اگر شبی را به احیا میگذرانند آخر شب یك سجده شكر طولانی میكنند كه خدا این توفیق را به ما داد در حالی كه ما لایق آن نبودیم. لطف الهی بنده روسیاهی را شامل شد و خداوند به او اجازه داد درِ خانهاش بیاید. چنین كسانی نه تنها خودشان را طلبكار نمیدانند كه هزار بار هم بدهكار میدانند.
نكته لطیفی كه در این آیه هست، این است كه این شبزندهداری برای خدا و «لِرَبِّهِمْ»؛ است. ما ممكن است احیا بگیریم یا نماز شب بخوانیم، اما برای این كه روزیمان وسیع شود. آقایی نماز شب میخواند برای این كه خوش قیافه شود، چون در روایات داریم كسانی كه اهل نماز شب هستند، صورتشان نورانی میشود. این انگیزهها كجا با «یَبِیتُونَ لِرَبِّهِم»؛ سازگار است؟ عاشقی كه به خانه معشوق میرود و با او انس میگیرد چه مزدی طلب میكند؟ خیلی بدهكار است كه معشوق اجازه داده است كه او بیاید و پهلوی معشوق بنشیند. كسانی كه خدا را دوست دارند مزدی طلب نمیكنند. اگر توفیق عبادت داشته باشند خود را بدهكار میدانند.
یكی از اساتید (حفظه الله) در باره استادش میگفت: ایشان موقعیتی داشت كه اگر كسی كارهای علمی او را میدید فكر میكرد بیست و چهار ساعته كارش مطالعه، نوشتن و تحقیق است. از طرفی اگر از عبادتهایش اطلاع پیدا میكرد فكر میكرد بیست و چهار ساعته غیر از عبادت كاری ندارد. این چنین میان عبادتهای طولانی و كارهای علمی عمیق جمع كرده بود. از كارهای عادی و همه روزهاش زیارت عاشورا و نماز جعفر طیار بود. تازه شب كه میخوابید، متّكای زیر سرش از اشك چشمش خیس میشد. همه اینها نه برای آن بود كه مزدی بگیرد و آثار دنیوی بر كارش مترتب شود. عاشق میخواهد با معشوق باشد. دیگر نمیخواهد كاسبی كند. ما در مقابل این ها چه هستیم؟! آیا ما زیر نعلین اینها جا میگیریم؟
مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانى كسی بود كه پس از آیة الله بروجردی در منطقه لرستان و بروجرد مقلّد فراوانی داشت. یكی از كسانی كه به همراه آقای میلانی و آقای خویی سالها شاگردی ایشان را داشت، نقل میكند كه روزهای پنجشنبه ایشان روضه هفتگی داشتند و مقید بودند كفشهای كسانی را كه وارد مجلس میشوند، خودشان جفت كنند و سپس به دست خودشان برای افراد چایی ببرند. در لابهلای سلام و احوالپرسی، ایشان مرتب ذكر میگفتند. او میگوید: من همیشه میخواستم از ایشان بپرسم كه آقا، چه ذكری میخوانید، اما ابهّت استاد مانع میشد تا بالاخره به خود جرأت دادم و پرسیدم: آقا، این چه ذكری است كه شما به بدان مقیدید، حتی در میان احوالپرسی آن را تند میگویید؟ ایشان پس از این كه بارها از ناحیه من مورد سؤال قرار گرفت، با تأملی فرمود: خوب است انسان روزی هزار مرتبه «انا انزلناه»؛ بخواند! چنین بزرگواری بر كفایه و مكاسب حاشیهای میزند كه كسی نمیتواند عمق آن را بفهمد مگر این كه مجتهد باشد.
حضرت آیة الله بهجت (حفظه الله) از مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانى نقل میكند كه ایشان فرمودند: من سیزده سال شبها درس مرحوم آخوند خراسانی میرفتم و در این سیزده سال فقط یك شب درسم تعطیل شد و آن یك شب هم به خاطر این بود كه من به زیارت كاظمین رفتم و در ذهن خودم فكر كردم به هنگام بازگشت به درس ایشان میرسم، اما مانعی پیش آمد كه فهمیدم به درس نمیرسم. همان جا نشستم و پیش خودم حدس زدم امشب استاد بنا دارد چه درسی را بگوید. همان را نوشتم، چون هر شب من درس را مینوشتم، منتها امشب درس نشنیده را نوشتم. فردا صبح كه با دوستانم مقابله كردم دیدم میان نوشته من با نوشته دوستانی كه توانسته بودند درس را بشنوند تفاوتی نبود!
بنده خودم در مدرسه حجّتیّه بعضی از بزرگان مثل حضرت آیة اللّه جوادی (حفظه الله) را میدیدم كه تا قریب نیمه شب مشغول مطالعه بودند و در بین روز هیچ وقت بیكار نبودند. سالها با او بودم و جز این ندیدم، البته آن روزها هم بنده به حال او غبطه میخوردم. بزرگان ما چنین عمل میكنند، اما جوّ فرهنگی ما به تبع فرهنگ دنیا آهسته آهسته عوض شده و ارزشها تغییر كرده است. اكنون وضعیّتی پیش آمده است كه عبادتهای بزرگان به نظر ما افسانه میآید! شاید جرأت نمیكنیم عبادتهای امیرالمؤمنین؛ ـعلیهالسلامـ را مورد انتقاد قرار دهیم وگرنه چه بسا او را هم نقد میكردیم و میگفتیم: آن قدر گریه كردن و روی زمین شبیه یك انسان بیهوش افتادن یعنی چه. مرحوم میرزا جواد آقای تبریزی شبها نعره میكشیدند، گاهی از صدای گریه او همسایه ها تعجب میكردند و میگفتند: آخر او برای چه گریه میكند؟! خیال میكردند گریه فقط برای ترس از آتش جهنم است و نمیدانستند گریه حیا و گریه محبت خیلی از گریه ترس ارزشمندتر است. گاهی بد نیست انسان بشنود كه چنین چیزهایی بوده است تا وقتی این آیه را میشنود كه «إِذا تُتْلی؛ عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا»3؛ برایش افسانه ننماید. گاهی انسان بیاختیار میافتد. در چنین جایی از واژه «خَرَّ»؛ استفاده میشود. بندگان شایسته خدا به كجا رسیده بودند و چه فهمیده بودند كه این گونه بودند؟! قرآن میفرماید: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ»4؛ هیچ كس نمیداند چنین بندگانی كه نیمه شب با خدا راز و نیاز میكنند چه نور چشمی داشتند و چه لذّتی را خدا به آنها داده بود. چنین چیزی برای دیگران قابل فهم نیست، چون اساسا سنخ این لذت با لذتهای دیگران زمین تا آسمان تفاوت دارد و به همین دلیل هیچ كس از این لذّت دركی ندارد مگر كسی كه خودش بهرهای از آن داشته باشد.
1؛ فرقان، 64؛ و آنان هستند كه شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز كنند.
2؛ مزّمّل، 1تا4؛ الا ای رسولی كه در جامه (فكرت و خاموشی) خفتهای. (هان) شب را (به نماز و طاعت خدا) برخیز مگر كمی. كه نصف یا چیزی كمتر از نصف باشد. یا چیزی بر نصف بیفزا و به تلاوت آیات قرآن با توجه كامل مشغول باش.
3؛ مریم، 58؛ (و حال آنها در بندگی چنان است) كه هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) بر خاك میافتند.
4؛ سجده، 17؛ پس هیچ كس نمیداند كه به پاداش نیكوكاریشان چه نعمت و لذّتهای بینهایت كه روشنیبخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.