فصل دوم: انگیـزه‌های پـژوهش

 

فصل دوم

انگیـزه‌های پـژوهش

 

انسان موجودی است مختار، و بسیاری از رفتارها و کردارهای خود را بر پایه اختیار و اراده، و با انتخاب خود انجام می‌دهد. اما اراده، اختیار و گزینش یک کار از میان کارهای دیگر، معلول چندین عامل است؛ یکی از این عوامل، گرایش و انگیزه‌ای است که کار برای آن انجام می‌شود. تک­تک کارهای اختیاری انسان، با انگیزه قبلی و برای رسیدن به هدف خاصی است. انگیزه‌های موجود در نفس انسان، در ارزش دادن به کارهایی که بر پایه آن انگیزه‌ها به وجود آمده­اند، چه مثبت و چه منفی، نقش چشمگیری دارند و اختلاف ارزش کارها و رفتارهای انسانی، تا اندازه زیادی، به اختلاف انگیزه وی در انجام آن کار بستگی دارد. بنابراین، برای ارزیابی رفتارهای اختیاری، لازم است انگیزه اصلی و منشأ و ریشه آن را در نفس پیدا کرد.

پژوهش نیز، ازآنجا‌که جزو رفتارهای اختیاری ما انسان‌هاست، از این قاعده بیرون نبوده، می‌تواند با انگیزه‌های مختلفی روی دهد. در ادامه به برخی از اموری که می‌توانند انگیزه پژوهش باشند، اشاره می‌کنیم.  

حقیقت‌جویی

یکی از ویژگی‌های روانی انسان، گرایش فطری و غریزی به شناخت حقایق و آگاهی از

واقعیت‌هاست که از آغاز کودکی در هر انسانی ظاهر می‌شود و تا پایان عمر ادامه دارد. همین فطرت حقیقت‌جویی که گاهی «حس کنجکاوی» نامیده می‌شود، می‌تواند انسان را وادار کند تا درباره مسائل گوناگون بیندیشد. حقیقت‌جویی در انسان ریشه فطری دارد و از انگیزه ریشه‌ای‌تر و اصیل‌تر کمال‌خواهی انسان منشعب می‌شود. این ویژگی به‌صورت نیرویی مرموز و یک عطش روحی شدید، از ابتدا وی را آرام نگذاشته، به تلاش، پویش و جست‌وجو وامی‌دارد. حتی در برخی موارد، آرامش و آسایش برخی از انسان‌ها را به‌طور کلی سلب می‌کند و آنها را وامی‌دارد تا برای فهم حقیقت به سفرهای دراز و خطرناک دست زده، احیاناً خسارت‌ها و رنج‌هایی را در این راه تحمل کنند و خود و خانواده‌شان تن به محرومیت‌هایی دهند؛ یا اینکه عمری را در گوشه آزمایشگاهی، یا برای مطالعه و پژوهش رشته‌ای و یا مشاهده و تجربه پدیده‌ای یا زندگی جانداری مانند مورچه، موریانه، زنبور عسل و پروانه سپری کرده‌ و در مواردی، سلامت جسمی و روانی خود را در این راه هزینه کرده‌اند.

بسیار است زحمت‌هایی که بزرگان متحمل شدند تا یک مطلب به‌صورت شسته‌ورفته، مستدل و مستند، به‌گونه‌ای‌که بتوان به آن اعتماد کرد، در دسترس ما قرار بگیرد. انگیزه این‌گونه کارها، در جامعه ما گاهی علاقه دینی، گاهی احساس وظیفه شرعی و گاهی عشق به اهل بیت است که تا عشق نباشد، کاری پیش نمی‌رود. ولی این امر اختصاص به مسلمان‌ها ندارد؛ بلکه در دیگران هم علاقه به پژوهش وجود دارد و گاهی زحماتی در این راه متحمل می‌شوند که واقعاً مایه شگفتی است. در میان فعالیت‌های دانشمندان غربی، نمونه‌های فراوانی هست که برای کشف برخی از مجهولات مورد علاقه ایشان، تلاش‌هایی صورت گرفته است که واقعاً انسان را به شگفتی وامی‌دارد. کشف الفبای خط میخی یکی از این نمونه‌هاست؛ سه نسل زحمت کشیدند تا این خط کشف شد؛ نسل اول عمر خود را صرف کرد و به نتایجی اندک رسید و آن را به نسل دوم سپرد؛ نسل دوم مقداری بر آن افزود تا اینکه نسل سوم توانست الفبای خط میخی را کشف کند. اما انگیزه آنها از این پژوهش، اعم از اینکه دارای کاربرد مادی برای آنها بود و یا خودِ کشف

مجهول برایشان جاذبه داشت، انگیزه‌ای دنیوی بود؛ خود علاقه به علم نیز یک لذت دنیوی است. کسانی که معاد را باور ندارند و این‌گونه زحمت‌‌ می‌کشند، برای آخرتشان کار نمی‌کنند؛ چون به آخرت معتقد نیستند. خوشی آنها همان لذتی است که از آن کار می‌برند، یا منافعی که بعدها بر آن مترتب می‌شود و یا اینکه نامشان در کتاب رکورددارها نوشته می‌شود؛ زیرا برای آنها بسیار لذت‌آور است که نامشان باقی می‌ماند.

اینها نمونه­هایی است از آثار و نشانه‌های روشن از تأثیر انگیزه حقیقت‌جویی که می‌توان در تاریخ زندگی مردان علم و دانش به صدها نمونه‌ از آنها برخورد و با دیدن آنها، در دل انسان تحسینی آمیخته با احترام به این قهرمانان علمی به وجود می‌آید. امروزه که عوامل سستی و تنبلی در برخی افراد اندکی زیاد شده است، توجه به زحمت‌های دیگران می‌تواند یادآور خوبی باشد. در گذشته هم در ایران خودمان، تلاش‌های بسیار زیادی در زمینه پژوهش انجام شده است؛ بزرگان ما در فقه، اصول، فلسفه، کلام و به‌ویژه بحث امامت، برای اینکه مطلبی را به‌طور مستند ثابت کنند یا سطح دانسته‌ها را بالا ببرند، بسیار زحمت کشیده‌اند و یادآوری آنها، هم برای قدردانی از زحمات ایشان و هم برای الگوگیری از آنها برای ما مفید است.

انگیزه حقیقت‌جویی، آثار و نتایج مثبت فراوانی نیز دارد؛ آثاری چون: رشد و شکوفایی و توسعه علمی، شاخه‌ها و رشته‌های فراوان تخصصی، گسترش و غنای فقهی، فلسفی و علمی که امروز در دسترس بشر قرار دارد و این همه آثار و نتایج به بار آورده و همه‌جا را پر کرده است، و همچنین اختراعات، اکتشافات و دستاوردهای صنعتی که در اختیار فرد و جامعه قرار گرفته و در سرعت‌بخشی و آسان‌سازی کارها به انسان بسیار کمک کرده‌اند و در کاهش دردها، رنج­ها و زحمت­های طاقت‌فرسای انسان تأثیر مثبت داشته‌اند. همه اینها، نتایج پربار آن تلاش‌های علمی و یک مرحله عمیق­تر، نتایج روح علم‌طلبی و انگیزه حقیقت‌جویی انسان‌اند و همگی، آثار و نشانه‌های روانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این انگیزه فطری و یکی از دو شاخه کمال‌خواهی انسان‌اند و نشان می‌دهند که یکی از انگیزه‌های اصیل در روح انسان، علاقه او به گسترش آگاهی است.

البته معنای عمومیت گرایش فطری این نیست که همیشه در همه افراد، زنده و بیدار باشد و انسان را آگاهانه به‌سوی مطلوب خویش برانگیزاند؛ بلکه ممکن است تحت تأثیر عوامل محیطی و تربیت­های نادرست، به‌صورت خفته و غیرفعال درآید یا از راه درست خود منحرف شود؛ چنان‌که در دیگر غریزه‌ها نیز چنین خفتن­ها و سرکوفتگی­ها و انحراف‌ها، کمابیش یافت می‌شود.

جلب منفعت و دفع ضرر

عامل دیگری که رغبت انسان را به شناخت حقایق تقویت می‌کند، این است که رسیدن به سایر خواسته‌ها که هرکدام متعلق به یک یا چند گرایش فطری دیگر (غیر از میل به شناخت حقایق)اند، در گرو شناخت‌های ویژه‌ای است؛ چنان‌که بهره‌مندی از نعمت‌های گوناگون مادی و دنیوی، وام‌دار تلاش‌های علمی است و پیشرفت علوم تجربی، کمک فراوانی به دستیابی انسان به خواسته‌هایش می‌کند. همچنین اگر ثابت شود که دین می‌تواند در زمینه تأمین خواسته‌ها و منافع و مصالح انسان به او کمک کرده، زیان­ها و خطرها را از او دور کند، برای وی مطلوب خواهد بود و غریزه سودجویی و گریز از زیان، حتی می‌تواند عاملی برای پژوهش درباره دین شمرده شود.

محبت خدا و اولیای خدا

همان‌گونه‌که روان‌شناسان گفته­اند، تشویق می‌تواند یکی از عوامل انگیزه­ساز در زمینه‌های گوناگون آموزشی و تربیتی باشد. تشویق انواع گوناگون دارد و در افراد مختلف، به حسب حال آنها و نوع باورها و تربیتشان، به گونه‌های مختلف انجام می‌پذیرد. کسانی که ایمان قوی دارند و باور‌ها و ارزش‌های دینی آنها قوی است، عوامل تشویقی‌شان فراتر از تشویق‌‌های مادی مانند پول، پست، مقام، جایزه، مدال و سردوشی است. کسانی که به هر نحوی احساس کنند مثلاً وجود مقدس حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از این کار آنها خوش‌حال می‌شود، در انجام آن سر از پا نمی­شناسند. در زمان جنگ، بودند افرادی که اگر احساس می‌کردند کاری که کرده‌اند، لبخندی

به لب‌‌های امام آورده است، پاداششان را گرفته بودند؛ اگر ماه‌ها و سال‌‌ها در جبهه، جان خود را کف دست گرفته، فعالیت کرده و همه سختی‌‌ها را تحمل کرده بودند و بعد احساس می‌کردند که امام از این کار خوش‌حال است و لبخند می‌زند، دیدن لبخند امام از هر پاداشی برای آنها ارزشمندتر بود. اینها واقعیت است و افسانه نیست. اکنون نیز کسانی هستند که اگر در عمرشان یک‌بار خدمت مقام معظم رهبری برسند و ایشان یک دست نوازشی بر سر آنها بکشد یا یک بارک‌الله به ایشان بگوید، از میلیون‌‌ها دلار پول برایشان باارزش‌تر است. چنین کسی اگر خدمت امام زمان برسد و ایشان یک بارک‌الله به او بگویند، از شوق پرواز می‌کند و دیگر پول و ریاست برای او مطرح نیست. حال اگر در برابر مقام الوهیت و جمال و جلال بی‌نهایت الهی بایستد و احساس کند که خداوند از کار او خشنود است، دیگر نه بهشت می‌خواهد، نه حوری و نه قصوری، و نه هیچ‌چیز دیگر. چنین کسی می‌تواند انگیزه‌هایی برای جان‌فشانی و تقدیم همه هستی خود داشته باشد تا از کسی که او را دوست دارد و به او عشق می‌ورزد، یک بارک‌الله بشنود. کسانی که از تربیت‌‌های دینی دورند و این مزه‌ها را نچشیده‌اند، این معنا را حتی نمی‌توانند تصور کنند؛ اما در سایه تربیت دینی، این حقیقت میسر است.

بنابراین، انگیزه‌هایی که دین می‌تواند برای کار‌های خیر ایجاد کند، قابل مقایسه با تشویق‌‌های مادی، پست و مقام، و جوایز و هدایا نیست. این انگیزه‌ها در غیر دین یافت نمی‌شوند. پس هنگامی که می‌گوییم برای پرورش کسانی که می‌توانند نهضت علمی ایجاد کنند، باید از تقویت استفاده کرد، ممکن است کسانی که فقط روان‌شناسی خواند‌ه‌اند، همین تقویت‌‌های مادی به ذهنشان بیاید؛ غافل از اینکه دین چیز‌هایی برای تعلیم و تربیت دارد که قابل قیاس با چیز‌های دیگر نیست. این یکی از تأثیراتی است که دین می‌تواند داشته باشد. ارزش‌ها و باورهای دینی در عرصه‌های دیگر مانند انتخاب موضوع، انتخاب روش، گسترش دستاورد‌های علمی و عرضه آن به دیگران نیز نقش دارند.