بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
تقدیم به پیشگاه مقدس ولى عصرعجلاللهفرجهالشریف صلواتى ختم بفرمایید.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ* هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.[1] خدا را شكر مىكنیم كه توفیق عنایت فرمود در این مجلس پرنور شركت كنیم و از این خوان گسترده نعمت معنوى و از این خرمن پربار الهى خوشهاى برگیریم و براى عرض ارادت و انجاموظیفه در حد چند کلمهای مزاحم شما عزیزان و دلدادگان مكتب اهلبیتسلاماللهعلیهماجمعین باشیم.
بحمدالله مردم ما، بهخصوص بعد از پیروزى انقلاب، مشمول الطاف خاص الهى و عنایات مخصوص ولى عصرصلواتاللهعلیه قرار گرفتهاند و بناى این ساختمان عظیم كه در طول چند سال انجام گرفته است، بااینکه از پایهگذاری آن قرنها مىگذشت و حتى در اوایلى كه ما به قم آمده بودیم در اینجا غیر از چند اتاقى كه تازه ساخته شده بود چیزى وجود نداشت و گاهى حتى آب براى وضو پیدا نمىشد ولی در مدت كوتاهى چنین بناى عظیمی برپا شد و دلهای مؤمنان از اطراف جهان متوجه این مكان شریف شد. بنده وقتى این عظمت را مىبینم یاد آن آیه شریفه مىافتم كه فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیهِمْ؛[2] جز این تفسیرى ندارم كه بگویم این یك معجزه بود كه چنین محبتى در دلهای مردم پدید آمد و به این مكان شریف توجه پیدا كردند و این ساختمان را بنا كردند و کسانی از اطراف كشور و گاهى از خارج از كشور در تمام ایام هفته و بهخصوص در شبهای چهارشنبه و شبهای جمعه اینچنین در این جا اجتماع مىكنند آن هم اجتماعى باورنکردنی. بدون شك جاذبه خود وجود مقدس ولى عصرصلواتاللهعلیه است كه دلهای مردم را همچون مغناطیسى جذب مىكند. اگر جاذبه از آن طرف نبود این كوششها به جایى نمىرسید. خدا را شكر مىكنیم كه در زمانى واقع شدهایم كه به بركت خونهای شهدایمان، مردم ما لیاقت این را پیدا كردهاند كه مشمول این جاذبه معنوى الهى قرار بگیرند. این نعمت، نعمتى است بس بزرگ. هرقدر در عظمتش بیندیشیم و سخن بگوییم باز هم كم است.
بههرحال امشب كه به عنوان یكى از شبهای جشن میلاد مسعود وجود مقدس ولى عصرارواحنا لتراب مقدمه الفداء این مجلس در اینجا برگزار مىشود، امر شده كه به عنوان عرض ادب به پیشگاه شیفتگان اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین، چند دقیقهاى مزاحم بشویم. خود این اجتماع دلیل این است كه بحمدالله مردم ما، هم از نعمت ایمان و معرفت اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین بهره وافرى دارند و هم در انجام وظایفشان توفیقات زیادى شاملشان شده است. در برابر مردمى كه جان خودشان را براى اسلام و براى مكتب تشیع و به امید ظهور حضرت صاحب الامرعجلاللهفرجهالشریف در طبق اخلاص گذاشتهاند و سالها مبارزه بیامان کردهاند تا خدا نصرت و پیروزى را به آنها عطا فرمود و نظام طاغوتى برچیده شد و نظام مقدس اسلامى برقرار گردید و همچنین آن پاكباختگانى كه یا خودشان در جبهههاى نور شركت کردهاند یا عزیزانشان را، برادران، خواهران و یا فرزندانشان را فرستادهاند و بههرحال به هر صورتى كه توانستهاند هشت سال جنگ را برگزار کردهاند، در مقابل چنین كسانى جز اینکه سر تعظیم فرود بیاوریم و براى شهدایشان دعا كنیم و براى بازماندگان و مریضهایشان طلب شفا و عاقبتبهخیری كنیم چارهاى نداریم و آنها از سخنان مثل بندهاى بینیاز هستند. آنها راهشان را خوب شناختهاند، قلبشان نورانى است و به وظایفشان كاملاً آگاه هستند؛ اما نوجوانان و جوانانى هستند كه زمان انقلاب را درست درك نكردهاند و شاید چندان خاطرات عمیقى هم از دوران جنگ نداشته باشند. براى چنین نوجوانانى جا دارد كه مطالبى فهرستوار گفته شود. چون مطالبی که بشود در اطراف مباحث مربوط به وجود ولى عصرسلاماللهعلیه مطرح كرد بسیار فراوان و گسترده است و بحمدالله کتابهای زیادى در این زمینهها نوشته شده و در دسترس همه عزیزان هست ولى بسیارى از این مطالب بااینکه بارها گفته مىشود باز در خاطرها نمىماند لذا من دوست دارم تعدادى از مطالب را فهرستوار براى جوانها و نوجوانها عرض كنم و از آنها خواهش مىكنم توجه كنند و اینها را به خاطر بسپارند و از عزیزانى كه از این مطالب مستغنى هستند معذرت مىخواهم كه اینها براى آنها تكرارى خواهد بود ولى بههرحال گردگیرى از آینه هم بیفایده نیست. دلهای ما هم بااینکه ایمان و معرفت به اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین داریم خواهناخواه در اثر برخورد با گردوغبارهای عالم ماده ممكن است گرد بگیرد و احتیاج به یك غبار رویى و گردگیرى دارد. تكرار این مطالب مىتواند نقش گردگیرى از دلها و صفا دادن و جلا دادن به دلها و ایمانها را داشته باشد.
نكته اولی که برای شما مخاطبان دسته اول من، جوانان و نوجوانان عزیز كه ثمرات این انقلاب و امیدهاى آینده این كشور هستید و من مطمئن هستم– هرچند این تعبیر، تعبیر شایستهای نیست اما در حد فهم خودم عرض میکنم- و من مطمئن هستم كه چشم امید وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه براى آینده اسلام به شما جوانها است، از امثال ما که دیگر گذشته و ما آفتاب لب بام هستیم، آینده در دست شماست، نكته اولی که میخواهم عرض کنم این است که قدر خودتان را بدانید. در ساختن خودتان و در كسب علوم و معارف اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین كوتاهى نكنید. سعى كنید ایمانتان را تقویت كنید و دلهایتان را نورانى نگه دارید و از آلودگىهاى گناه پاك كنید.
اولین مطلبى كه مىخواهم به شما عزیزان یادآورى كنم و تأكید مىكنم که سعى كنید آن را به خاطر بسپارید این است كه اعتقاد به وجود ولى عصرعجلاللهفرجهالشریف اعتقادی مخصوص به شیعیان نیست. ما با برادران اهل تسنن كه اكثریت مسلمانهای روى زمین را تشكیل مىدهند در پارهاى از مباحث، چه مباحث اعتقادى مثل اصل مسئله امامت و چه مسائل فرعى، اختلافاتى داریم اما به تصدیق بسیارى از بزرگان علمای اهل سنت، یكى از مطالبى كه بین شیعه و سنى و بین هیچ طایفهاى از طوایف مسلمین در آن اختلاف نیست اعتقاد به ظهور حضرت مهدىعجلاللهفرجهالشریف است.
بد نیست اسم دو كتاب را به خاطر بسپارید، یكى کتاب الصَّواعِقُ المُحْرِقَة ابنحَجَر هَیتَمی که شخص معروفی است و از بزرگان اهل سنت است. او در آنجا این مطلب را بیان كرده كه اعتقاد به صاحبالأمر، بین همه مسلمانها مشترك است و روایات در این زمینه، در حد تواتر و بلكه بیش از حد تواتر است.
یكى دیگر از علماى اهل سنت که بد نیست اسم او را هم به خاطر بسپارید، چون یك وقت ممكن است شما در یك جا مطلبى را نقل كنید و سندى از شما بخواهند، اقلاً اسم صاحب كتاب را بدانید؛ یكى دیگر از بزرگان اهل تسنن، شَبلَنجى است که در کتابى به نام نورُ الأَبْصار تصریح كرده به اینكه روایات وارد شده از طرق خود اهل سنت درباره مهدى آخر الزمان متواتر و بلكه فوق حد تواتر است. همینطور ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه مىگوید این مسئله در میان مسلمین هیچ مورد خلاف نیست و تمام طوایف مسلمین بر این مطلب اتفاق دارند.
بسیارى از علمای اهل سنت درباره وجود امام زمانعجلاللهفرجهالشریف و علائم ظهور آن حضرت كتاب نوشتهاند. بد نیست باز اسم دو نفر از علمای اهل سنت كه درباره امام زمانعجلاللهفرجهالشریف و علامات ظهور ایشان كتاب نوشتهاند را به خاطر بسپارید؛ یكى از اینها حافظ گنجى شافعى است و یكى مولانا متقى هندى. گنجى شافعى یكى از حفاظ و بزرگان اهل سنت است که شاید در حدود قرن پنجم هجرى بوده و یک كتاب به نام اَلْبَیان فی اَخْبار صاحبالزمان (عج) نوشته است. در قرن دهم هجرى هم مولانا متقى هندى كه از بزرگان علمای اهل سنت هندوستان است كتابى به نام البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان نوشته است.
این یك نكته كه اعتقاد به امام زمانعجلاللهفرجهالشریف مخصوص شیعه نیست و همه مسلمانان معتقد هستند. البته در اینكه ایشان فرزند چه کسی است و آیا متولد شده یا نه، کموبیش در آنها اختلافاتى هست ولى بزرگانشان مثل ما كه اعتقاد داریم اعتقاد دارند. در اصل وجود صاحبالزمان هم همه اهل تسنن موافق هستند. البته ممكن است یك آدمهاى منحرف کوردلی در هر جایی پیدا بشوند كه آفتاب را هم انكار كنند. آنها مورد نظر نیستند. منظور بزرگانى از آنها هستند كه خودشان اعتراف دارند به اینكه اخبار در این زمینه، متواتر و بلكه فوق حد تواتر هست. این یك مطلب. خیال نكنید که اعتقاد به وجود مقدس صاحبالزمانعجلاللهفرجهالشریف یك اعتقاد مخصوص شیعه است.
مطلب دوم مسئله زندهبودن حضرت است كه بیش از هزار سال از عمر مبارکشان مىگذرد و بعدها هم تا آن موقعى كه خداوند متعال اراده كند باقى خواهند ماند. در این زمینه سؤالى در ذهن جوانها پیش مىآید كه مگر چنین چیزى مىشود كه كسى با این عمر طولانى زنده باشد و كس دیگرى هم خبر نداشته باشد؟! در این خصوص جوابهای زیادى دادهاند و من نمىخواهم این را به عنوان یك بحث مطرح كنم ولى اگر كسى معتقد به وجود معجزه و قدرت الهى است و معتقد است خدا مىتواند مردهاى را بعد از صد سال زنده كند جا ندارد که در این مسئله تشكیک كند. این مطلب در نص قرآن هست؛ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ.[3] خدایى كه مىتواند عدهاى از مردم را سیصد سال در خواب، زنده نگه دارد در حالی که نه خوراكى، نه لباسى، نه پوشاكى و نه پذیراییای بوده آنوقت نمىتواند یكى از بندگانش را سیصد سال یا بیشتر یا فرض كنیم سیصد هزار سال زنده نگه دارد؟!
این شبهه ممكن است براى كسانى مطرح شود كه خدا را نشناسند، قدرت خدا را ندانند و اعتقاد به معجزه نداشته باشند؛ بنابراین این هم سؤالى نیست كه كسى موجب شبهه در اعتقادش بشود و شكى به دل راه بدهد. قدرت خدا بینهایت است. در قرآن از كسانى یاد مىكند كه سیصد سال در خواب زنده بودهاند؛ از كسی یاد مىكند كه از این دنیا رفته و صد سال مُرده بوده و خدا دوباره او را زنده كرده است؛ أَوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرْیةٍ وَهِی خَاوِیةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا تا آخر آیه که در اواخر سوره بقره است. این هم یك مطلب كه قدرت خدا حدوحصری ندارد. خدا وقتى اراده كند مىتواند بندهاى را هزاران سال زنده نگه دارد و هیچ مشكلى پیش نیاید.
مطلب سوم این است كه چرا حضرت غیبت کردهاند؟ چرا مثل سایر ائمه در میان مردم نبودهاند؟ این هم یک سؤالى است كه از قدیمالایام مطرح شده و دربارهاش بحثها شده و کتابها نوشته شده است. من عرض كردم که مخاطبم جوانهایى هستند كه هنوز فرصت نكردهاند این کتابها را بخوانند و مطالبش در ذهنشان نیست و لذا مىخواهم این مطالب را فهرستوار عرض كنم تا در خاطرشان بماند.
خداوند متعال بعد از وجود مقدس خاتم الأنبیاصلیاللهعلیهوآله جانشین معصومى را براى او تعیین فرمود كه آنچه از وظیفه رسالت، بر زمین مانده بود را به اتمام برساند و تفسیر آیات، بیان حقایق قرآن، رهبرى جامعه اسلامى و تربیت نفوس مستعد را انجام دهد. اگر عمر خود آن حضرت بیشتر بود انجام این وظایف را خودشان متكفل مىشدند. وقتى حضرت از دنیا رفتند این وظایف به عهده كسى گذاشته شد كه در همه چیز مثل آن حضرت است بهجز در نبوت؛ اَنْتَ مِنِّى بِمَنْزِلَةِ هَرُونَ مِنْ مُوسَى اِلاَّ اَنَّهُ لاَ نَبِىَّ بَعْدِى.[4]
در خطبه قاصعه نهجالبلاغه هست که إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى، إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِی؛[5] امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه میفرمایند: پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله به من فرمود: آنچه من مىبینم تو هم مىبینى، آنچه من مىشنوم تو هم مىشنوى ولى تو پیامبر نیستى.
خدا چنین كسى را با امتیازاتى مثل آفتاب، به مردم معرفى كرد كه جانشین پیغمبر است اما به دلایلى كه حالا در مقام بیانش نیستیم و عمدهاش ناآگاهى اكثریت مردم بود، كسانى از این ناآگاهى اكثریت سوءاستفاده كردند و مسیر جانشینى پیغمبر را عوض كردند و شد آنچه شد. اگر چنین چیزى نشده بود، اگر مردم امامت امام معصوم را مىپذیرفتند، شاید، ما كه نمىتوانیم پیشبینی قطعى بكنیم، شاید در همان ایام، در همان قرن اول هجرى، پرتو اسلام در تمام سراسر جهان پرتوافکن مىشد و همه مردم مىتوانستند از نور اسلام بهرهمند بشوند؛ ولى نشد و این چیز تازهاى نبود. قبل از پیغمبر اسلام هم خدا هر پیغمبرى را که فرستاد اكثریت مردم او را تكذیب كردند. قرآن در این باره یک تعبیر عجیبى دارد؛ مىفرماید: مگر گذشتگان به همدیگر سفارش كرده بودند که هر پیغمبرى که آمد را انكار كنند؟! أَتَوَاصَوْا بِهِ؟![6]
طبیعت جاهلانه مردم گمراه و هوسهای آنها با خواستههاى انبیا و دستورات انبیا موافق نبود. بعد از ظهور پیغمبر اسلام هم هنوز اكثریت مردم آمادگى پذیرش عمومى را نسبت به اسلام و حقایق اسلام و برقرارى یك نظام عدل جهانى نداشتند. همانگونه كه مىدانید امیرالمؤمنین را بعد از چند سال به شهادت رساندند و بعد با امام حسن، با امام حسین و با سایر ائمهصلواتاللهعلیهماجمعین چه كردند!
اگر وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه كه آخرین ذخیرهاى بود كه خداوند متعال براى این امت فراهم كرده بود، اگر ایشان هم مثل پدرانش به آن ظلم و جورها مبتلا مىشدند و مىدانید كه انگیزهها براى سركوب كردن و نابود كردن و از بین بردن و به شهادت رساندن وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه بسیار بیشتر بود چون اخبارى كه از پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله رسیده بود همه حكایت از این داشت كه دوازدهمین پیشواى جانشین پیغمبر، جباران را از روى زمین برمیاندازد. این بود كه سلاطین و جباران، همه در صدد بودند كه به هر قیمتى که هست نگذارند ایشان متولد بشوند و اگر متولد شدند ایشان را به شهادت برسانند.
خداوند متعال مىدانست در آینده، زمانى خواهد آمد كه اكثریت مردم لیاقت حكومت عدل الهى را پیدا كنند. اینکه آن زمان كِى خواهد آمد ما نمىدانیم اما او مىدانست. اینکه حالا چگونه مىشود را هم نمىدانیم؛ البته در آن زمان، عرض و پهنه زمین پر از ظلم و جور مىشود اما آمادگى براى پذیرش حق هم بیشتر از همیشه خواهد بود. این را مىتوانید در مثالهایى عادى هم تصور كنید؛ اگر فرض كنیم سر آدم درد بگیرد ممكن است داعى نداشته باشد که به دكتر برود و دواى تلخ بخورد اما اگر دلش هم درد گرفت و دلدرد سختی شد، اگر درد كاملاً به او فشار آورد و آنچنان او را در محاصره قرار داد كه آسایش را بهکلی از او صلب كرد و عضو سالمى برای او نماند، چنین كسى هر قدر هم سرسخت باشد دنبال یك دكترى خواهد رفت و نسخه او را عمل خواهد كرد.
درست است که در عالَم، در بسیارى از جاها روزبهروز ظلم و فجایع بیشتر مىشود و حتى به روزى مىرسد كه بتوان این تعبیر را گفت که مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً ولى این مثل همان مریضى است كه هر چه درد بر او بیشتر غالب مىشود آمادگىاش برای پذیرفتن نسخه دكتر هم بیشتر مىشود. مخصوصاً وقتیکه راههای مختلف را مىآزماید و از همه جا سرخورده مىشود آنوقت تسلیم شدن در مقابل دكتر حاذق برای او راه منحصربهفرد خواهد بود.
جامعه اسلامى، جامعه عالَم، جامعه بشرى، قرنها راههای مختلف را خواهد آزمود؛ دیدهاید که در قرن گذشته، در همین ایام، شاید بیش از نیمى از دنیا به رژیم سوسیالیستى ماركسیستى دل بسته بودند و فكر مىكردند سعادت و نجاتشان از ظلمها و ستمهای حكام در پذیرفتن این نظام، نهفته است. این را به كار گرفتند، آزمایش كردند و بعد از هفتاد سال، سرشان به سنگ خورد و برگشتند. حالا دارند راههای دیگرى را ازجمله دموكراسى لیبرال را مىآزمایند و برای آن سنگ به سینه مىزنند و این طرف و آن طرف ترویج مىكنند. متأسفانه گاهى موج تبلیغاتشان ما را هم مىگیرد و بعضى از نادانهای ما را هم ناآگاهانه به دنبال خود مىكشاند! فعلاً دارند این رژیم را مىآزمایند ولى مطمئن باشید طولى نخواهد كشید که كسانى كه سنگ این دموكراسى لیبرال را هم به سینه مىزنند سرشان به سنگ خواهد خورد و خواهند فهمید كه این رژیم هم نمىتواند سعادت انسان را تأمین كند.
الآن بهترین نمونهاش را در مركز بزرگترین کشور لیبرال جهان، در خود آمریكا، ملاحظه مىفرمایید كه چه مشكلاتى را به بار آورده است؛ بچههایى كه مىخواهند به مدرسه بروند اگر پدر و مادرشان بخواهند اطمینان پیدا كنند كه سالم مىروند و برمیگردند باید اسكورت همراهشان باشد! بسیارى از خانوادهها هم كه بچههایشان صبح به مدرسه مىروند مطمئن نیستند كه ظهر سالم برمیگردند یا نه! سالم به همان معنایى كه مىدانید، دیگر پردهبرداری نكنم. جنایتها روزبهروز بیشتر مىشود. زندانها از مجرمان انباشته مىشود. آمارى كه خودشان مىدهند این است که بیش از یك میلیون زندانى در آمریكا وجود دارد، آن هم چه زندانىهاى عجیبى كه اسم بعضىهایش را زندان در زندان گذاشتهاند. این وضع دنیا است. كشورهاى دیگر هم کموبیش اینگونه هستند. اینها هم دیر یا زود ناچار سرشان به سنگ خواهد خورد. ورشکستگیهای اقتصادى، كسرىهاى بودجه هنگفت كه نمىشود ما تصورش را بكنیم، ارقام نجومى كسری بودجه براى دولت آمریكا و چیزهایى از این قبیل كه حالا جاى توضیحش نیست. بالاخره اینها هم خواهند فهمید كه این هم زندگى و سیاست و دنیاداری و مردمداری نشد و باید فكر دیگری كرد.
چندی پیش در همین تلویزیون خودمان نشان دادند و دیدید که مسلمانان چه تظاهرات عظیمى در قلب كفر جهانى به راه انداختهاند و بحمدالله اسلام دارد روزبهروز در آنجا بیشتر گسترش پیدا مىكند. ترسى هم كه آمریكا از ایران دارد و در مقام این است كه ایران را تحت محاصره شدید قرار دهد و حتى براى براندازى دولت ایران برنامه و بودجه پیشبینی میکند، از این است كه در درون خودش، دارد مىپوسد و اسلام در آنجا دارد نفوذ مىكند. اگر مىدانست كه اسلام در داخل مرزهاى خودش محصور خواهد شد و در درون آمریكا نفوذ نمىكند اینقدر هراس ناك نمىشدند. آنها مىبینند كه هر روز مسجدهاى عظیمى در گوشه و كنار آمریكا ساخته مىشود.
طبق یك آمارى كه یكى از روزنامههاى کثیرالانتشار آمریكا در سال گذشته منتشر كرده بود در همین چند سال، صد و بیست مسجد بزرگ در آمریكا ساخته شده است و هر روز بر آمار مسلمانها دارد افزوده مىشود. اگر این صحنه تلویزیونى از تظاهرات مسلمانهای آمریكا را مشاهده نكرده بودید شاید باور نمىكردید. بنده خودم باور نمىكردم ولى این واقعیتى است.
تمام جهان تشنه یك نظام مبتنى بر حقیقت و یک نظام عادلانه است و آن جز در اسلام یافت نمىشود و دیر یا زود به این نظام گردن خواهند نهاد. آن وقت است كه جامعه بشرى لیاقت حكومت حضرت مهدىصلواتاللهعلیه را پیدا میکند. البته این معنایش این نیست كه همه مردم آماده اسلام هستند یا بهآسانی زیر بار حكومت حق مىروند؛ نه، مگر در زمان ظهور پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله مردم بهآسانی مسلمان شدند؟ آن همه مقاومتها انجام گرفت ولى بههرحال مردم آن زمان این اندازه را لیاقت داشتند كه اسلام را بپذیرند و گروههای قابلتوجهی در گوشه و كنار دنیا به این دین گرایش پیدا كردند. اسلام در آن زمان هم بهآسانی جهانگیر نخواهد شد. در روایات پیشبینی شده است كه چه جنگهایی اتفاق مىافتد ولى سرانجام درصد قابلتوجهی از مردم حقیقتخواه كه زیر چنگال ستمگران دستوپا مىزنند آماده پذیرش اسلام خواهند شد و حكومت عدل جهانى برقرار خواهد شد.
پس علت اینكه وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه براى چنین روزگارى ذخیره شده این است كه در زمان تولد خودش مردم لیاقت این حكومت را نداشتند اما روزگارى خواهد آمد كه چنین لیاقتی را پیدا خواهند كرد. خدا هیچ وقت كار بیحکمت نمىكند. ما انسانها ممكن است یکوقت تخمى در یك زمینى بپاشیم كه شورهزار است و ثمری نمىدهد اما خدا نعمتهای خودش را بیجا هدر نمىدهد. نعمت امامت و ولایت را به كسانى خواهد داد كه لیاقتش را داشته باشند.
ما اگر این افتخار را داریم كه در دلمان عشق به ولى عصرارواحنافداه داریم باید خدا را شكر كنیم كه این اندازه لیاقت داشتهایم كه خدا این معرفت و محبت را در دلهای ما قرار دهد. از همین جا دعا مىكنیم که خدایا! تو را به وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه قسم مىدهیم كه این معرفت و محبت را از دلهای ما برندار! این تنها ذخیرهای است كه ما در زندگى خودمان براى سعادت دنیا و آخرتمان به آن امید بستهایم. به هیچ چیز دیگر امیدی نداریم. این محبت است كه هم براى سعادت دنیایمان دل به آن بستهایم و هم براى سعادت ابدیمان. اگر به این محبت دل نبسته بودیم مردم ما چگونه براى نایب این امام اینهمه جانفشانیها كردند. هنوز این خاطرهها از یاد نرفته كه وقتى امام راحلرضواناللهعلیه یك پیام كوتاهى مىداد و اظهار میل مىكرد به اینکه مردم به جبهه بروند، مردم آنقدر هجوم مىآوردند كه ظرفیت پذیرش آنها نبود و مردم را به اصرار برمیگرداندند! این نشانه ایمان و معرفت است.
ممكن است این سؤال در ذهن بیاید که اگر اینچنین است، پس یازده امام قبلى چرا در میان مردم بودهاند؟! وقتى مردم لیاقت حكومت امام معصوم را ندارند و به همین دلیل امام زمانعجلاللهفرجهالشریف غیبت فرمودند چرا امامان پیشین غیبت نفرمودند؟! آنها هم كه براى اجراى عدالت و براى هدایت مردم و براى برقرارى حكومت اسلامى تلاش مىكردند. مردم كه همان مردم بودند.
براى جواب این سؤال هم دقت بفرمایید. خداوند متعال از باب حكمت خودش یك واجبى را بر گردن گرفته است- حالا این تعبیرى كه من مىگویم تعبیری است که در حد فهم خودم است- كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ؛ بر خودش واجب كرده كه مردم را هدایت كند و حجت را بر مردم تمام كند. فرستادن پیامبران و اوصیائشان براى این بود كه حجت بر مردم تمام شود؛ لِئَلَّا یكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ.[7] فرستادن پیغمبران باید بهگونهای باشد كه مردم دنیا بتوانند راه حق را از باطل بشناسند. در زمان ظهور پیامبر خاتمصلیاللهعلیهوآله آخرین و کاملترین برنامه لازم براى سعادت بشر نازل شد و در دسترس مردم قرار گرفت اما اگر بعد از رحلت پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله كسان معصومى نمیبودند كه حقیقت قرآن را بدانند و برای دیگران بیان كنند طولى نمىكشید كه این حقایق به دست فراموشى سپرده مىشد.
مىدانید بسیارى از احكام اسلام بود كه مردم اجرایش را بارها به چشم خودشان دیده بودند اما بعد از چندى، غبار زمان بر روى آنها نشست و فراموش شد. یك مثال خیلى ساده این است که پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله در طول بیست و سه سال، در جلوى چشم همه مردم وضو گرفته بود. همه مردم وضو گرفتن پیغمبر را دیده بودند اما بعد از چند دهه، این بحث شد كه آیا پیغمبر اینگونه وضو مىگرفت یا از آرنج به پایین وضو مىگرفت؟! این در حالی بود که مردم بیش از بیست سال وضو گرفتن پیغمبر را دیده بودند. این مسأله، مورد اختلاف شد و همانگونه كه مىدانید الآن اكثریت مسلمانها معتقد هستند كه وضو گرفتن پیغمبر اینگونه بود که آب را از انگشتان به طرف آرنج مىآورد؛ و مسائلى از این قبیل.
اگر راهنماییهای كسانى مثل امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه و اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین نبود برادران اهل تسنن ما هم امروز از اسلام خبرى نداشتند. خیال نكنید بركت اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین فقط شامل ما شیعیان شده و اسلام پیش ما مانده است. اسلامى هم كه پیش اهل تسنن هست، به همان اندازهاى كه حقیقت دارد مرهون اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین است. بزرگان علماى آنها شاگردان اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین بودهاند و به شاگردیشان افتخار مىکردهاند. سایر مسلمین هم آنچه از اسلام دارند به بركت اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین است وگرنه افراد آن زمان آنقدر گیج، ساده و سطحى بودند كه حقایق را بهراحتی فراموش مىكردند و یا مىشد آنها را بهراحتی گول زد.
اگر بنا بود امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه بعد از رحلت پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله غیبت كنند طولى نمىكشید که حقایق اسلام بهکلی فراموش مىشد. در زمان بنیامیه كار مسلمانها به جایى رسید كه نماز جمعه را روز چهارشنبه خواندند! امام مسلمین روز چهارشنبه رفت نماز جمعه را خواند! یكى دیگر از خلفا در كاخ خودش یك حوضى از شراب درست كرده بود. هر وقت مىخواست شراب بخورد مىرفت دهانش را در حوض مىگذاشت و از آن مىبلعید. بعد هم با كنیزكان مشغول عیاشى مىشد. گاهى در چنین حالى خبر مىدادند كه مردم در مسجد منتظر شما هستند كه بیایید نماز بخوانید. نقل کردهاند كه یك بار همان كنیزكى كه با او نزدیكى مىكرد لباس خودش را بر او پوشاند، او را فرستاد مسجد تا برود نماز جماعت براى مردم بخواند! به نام خلیفه مسلمین! تیراندازى مىكرد، قرآن را به عنوان هدف تیر گذاشت! به نام خلیفه مسلمین! لَعِبَتْ هاشِمُ بِالمُلک را كه همه شنیدهاید. آیا با این وضع، دیگر اسمى از اسلام باقى مىماند؟!
حكمت الهى اقتضاء مىكرد كه در طول بیش از دو قرن، ائمه معصومین با تمام قوا سعى كنند حقایق اسلام را در پهنه زمین گسترش دهند. آنقدر در رفتار آنها حکمتها و برنامهریزیهایی وجود دارد كه از لابهلاى تاریخ، باوجوداینکه پرده تقیه روى همه اینها كشیده شده، نكات بسیار مهمى را مىشود كشف كرد كه آنها با چه تلاشى سعى كردند حتى در دهات ایران، در مناطق فارس، در طبرستان، در مرو، در افغانستان فعلى و در جاهاى دیگر، یارانشان را بفرستند تا حقایق اسلام را براى مردمى كه تشنه حقیقت هستند بیان كنند ولو دور از مركز خلافت و بغداد هستند، یا دور از شام هستند اما آنهایی كه در گوشه و كنار دنیا باید اسلام را بشناسند بتوانند بشناسند و همین فعالیتها بود كه اسلام را آنچنان در پهنه زمین گسترده كرد كه دیگر امكان محو كردن اسلام باقى نماند.
وقتى نوبت به امام دوازدهم رسید، با آن تلاشهایی كه یازده امام قبلى كرده بودند بقاى اسلام در پهنه زمین تضمین شده بود. آنوقت مىشد این گوهر گرانبها را براى یك روزگار دیگرى ذخیره كرد اما اگر سایر ائمه اطهار هم مىخواستند این روش را در پیش بگیرند و از چشم مردم غائب شوند اسلام بهکلی از صحنه زمین محو مىشد. حتى برادران اهل تسنن ما هم همین اندازهاى كه از اسلام آگاهى دارند آگاهى پیدا نمىكردند. همه مسلمانها و همه عالم هر چه دارند از بركت اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین است.
پس حاصل این بحث كه باز جوانان عزیز به خاطر بسپارند این شد که فلسفه غیبت حضرت این بود كه اگر مىماندند ایشان را هم به شهادت مىرساندند و دیگر انسانها تا روز قیامت از رهبرى امام معصوم بهکلی محروم مىشدند. پس حضرت غیبت كردند تا آن روزى كه جامعه، آمادگى پذیرش ایشان را پیدا كند و خدا مىداند كه آنچه روزى است که حضرت ظهور بفرمایند. چرا پدرانش غیبت نكردند؟! براى اینكه اگر آنها غیبت مىكردند اسلام بهکلی از میان جامعه برداشته مىشد و حقایق اسلام بهکلی محو مىشد. درست است كه خدا ضمانت كرده بود که قرآن باقى بماند اما همین قرآن بود و آن تفسیرهاى غلط دربارهاش شد! قرآن بىمفسر، احكام بدون كسى كه تفسیرش را بیان كند، آنها بهتنهایی نمىتوانست درد مردم را علاج كند. قرآن بود و آن تفسیرهاى غلط را كردند و آن تحریفهای معنوى را به وجود آوردند. آنچه در كنار قرآن احتیاج بود وجود مفسر معصوم بود كه حقایق قرآن و تفاصیل احكام را براى مردم بیان كند و تا حكم اَرش خَدش را هم براى مردم فروگذار نكنند.
یك جمله هم درباره اینکه وظیفه ما در این زمان چیست مىخواهم بگویم. این وظیفهاى كه این اجتماعات را تشكیل بدهیم تا ایمانمان جلا پیدا كند این را كه بلد هستیم و الحمدلله همه به خاطر همین جمع شدهایم. این گفتگوها انجام مىگیرد تا ایمان تقویت شود. تكرار اینها هم باعث این مىشود كه ایمان در دلهای ما رسوخ پیدا كند و معرفتهای ما قوی شود. اهمیت اینها را كه همه شما مىشناسید. دلیلش هم این است كه این دیدارها را برگزار کردهاید. البته مردم ما سایر وظایف را هم مىدانند اما مىترسم نوجوانها به خاطر اینكه دوران گذشته انقلاب و بعد از انقلاب را یا ندیدهاند و یا درست به خاطر نسپردهاند که چه فداکاریهایی شده تا این نظام برقرار شده، آن اهتمام كافى كه باید نسبت به آن وظایف داشته باشند را کمکم از دست بدهند. اینها مفت به دست نیامده است. امروز اگر بخواهید این نظامى كه ثمره خونهای صدها هزار شهید در دوران ما است، شهدای از زمان كربلا تابهحال كه از شماره بیرون است، در همین دوران ما صدها هزار گل، پرپر شد تا این بوستان سرپا آمد؛ اگر بخواهید این نظام برقرار باشد باید محور این نظام، محفوظ باشد؛ باید مورد حمایت باشد؛ باید به او عشق بورزیم؛ باید در اطاعت او كوتاهى نكنیم.
از دوست و دشمن چه کسی است كه نداند برقرارى این نظام اسلامى مرهون زحمات شخص امام راحلرضواناللهعلیه بود؟! شخص ایشان نقش بسیارى مهمى در برقرارى این نظام داشت. شاید به جرأت بشود گفت که اگر شخص امامرضواناللهعلیه نبود چنین انقلابى به پیروزى نمىرسید؛ و چه کسی است که نداند كه حمایتهای همهجانبه مردم از امامرضواناللهعلیه باعث برقرارى این نظام و باقی ماندن این نظام شد؟! كسى در این شكى دارد؟! اگر ما واقعاً به این نظام علاقه داریم، كه باید داشته باشیم، مگر مىشود آدم به اسلام علاقه داشته باشد و به نظام اسلامى علاقه نداشته باشد؟! اگر امروز امام در میان ما بود باید همان محبت، ارادت و سرسپردگى را نسبت به ایشان داشته باشیم. حالا كه نیست چه کار باید بکنیم؟! آیا راهى جز این دارد كه همان محبت را به جانشینش منتقل كنیم؟! كه الحمدلله کردهایم.
خدا را شكر مىكنیم كه براى این دوران، كسى را ذخیره فرمود كه بهخوبی بتواند از عهده وظایفش بربیاید. باید براى سلامتى و موفقیت ایشان دعا كنیم. در دل شب، در تاریكى و در خلوت از ته دل از خدا بخواهیم كه ایشان را براى رهبرى عالم اسلام حفظ بفرماید؛ و در عمل، حمایت و پشتیبانى همهجانبه خودمان را ابراز كنیم و به رخ دشمنان بكشانیم كه به كورى چشم شما دشمنان كه از هیچ توطئهاى فروگذار نکردهاید كه یك نوع اختلافى در میان مردم ما به وجود بیاورید، مردم ما همچنان در صف واحد پشت سر رهبرشان ایستادهاند.
اگر خداینکرده این وحدت خدشهدار شود مسئولش من و شما هستیم. شهداى ما وظیفه خودشان را انجام دادند و رفتند. ثمره جهادهایشان را به دست من و شما سپردند. این ما هستیم كه باید حافظ دستاوردهاى آنها باشیم و اگر كوتاهى كنیم هم به آنها خیانت کردهایم و هم به جمیع انبیاء و اولیاء الهى! این یك میوهای است که مال درخت نبوت و امامت است. ما این مسئله نظام مقدس اسلامى را یك دستى مىگیریم. نمىدانید که در این جهان این چه نعمت عظیمى است. ملاحظه مىفرمایید که قدرت عظیمى مثل آمریكا با كمال فضاحت و رسوایى و برخلاف جمیع موازین بینالمللى و برخلاف عهدنامهاى كه خودش امضاء كرده، رسماً و عملاً بیست میلیون دلار بودجه براى براندازى حكومت ایران مىگذارد! اگر مسأله ایران در دنیا اهمیتى نداشت اینها حاضر مىشدند این رسوایى را به جان خودشان بخرند؟! چرا حاضر مىشوند این رسوایى را بخرند؟! براى اینكه خطر را به جان خودشان عظیم مىبینند.
باید منتظر دسیسههاى جدیدى هم باشیم. البته همانگونه كه رهبر معظم فرمودند تابهحال از هیچ چیزى كوتاهى نکردهاند. هر كارى که مىتوانستند کردهاند و فهمیدهاند و دیدهاند كه دست خداوند متعال بالاى سر این نظام است و این دسیسهها نمىتواند كارگر باشد؛ ولى بههرحال باید منتظر دسیسههاى جدیدى از نوع جدیدى باشیم. جوانههایش ظاهر شده است؛ تشكیك در مسأله ولایتفقیه، متهم كردن نظام اسلامى به حكومت دیكتاتورى و چیزهایى از این قبیل. اینها جوانههاى همان دسیسههاى شیطانى است كه براى آینده ما خوابش را دیدهاند و انشاءالله این خوابها مثل سایر خوابهایشان بر علیه خودشان تعبیر خواهد شد.
پس وظیفه ما در این عصر این است كه اهمیت موقعیت خودمان را بشناسیم. بدانیم این چه نعمت عظیمى است كه خدا به ما داده و شكرانه این نعمت، حمایت همهجانبه از رهبرى این نظام است. اگر گوشه و كنار خطاهایى از كسانى سرمىزند، اگر قصورهایى هست، ما باید اینقدر هوشیار باشیم و اینقدر خِرد داشته باشیم و اینقدر بفهمیم كه این نقایص جزئى نباید ما را نسبت به اصل و كل نظام سست كند و محبتمان را كم كند. مگر در زمان پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله و در زمان امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه اشتباهات، خلافشرعها و ظلمهایی واقع نمىشد؟! در زمان امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه چه كسانى استاندار فارس، بحرین و اهواز بودند؟ شما بزرگان حتماً خواندهاید و مىدانید. دیگران هم كم یابیش اطلاع دارند. اگر نمیدانید بروید بخوانید.
یكى از استانداران امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه زیاد بن عبید برادرخوانده معاویه بود، همان كسی که پسرش عبیدالله بن زیاد آمد با امام حسینعلیهالسلام جنگید. آنوقت كه امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه حكومت مىكرد كه همه حكام فرشته نبودند. چنان نبود كه در هیچ جاى عالم هیچ خلاف شرعى انجام نگیرد. پس آن دستهای دزدهایی كه مىبرید چه بود؟! آن حدهایى كه جارى مىكرد مال چه کسانی بود؟! آن نامههایى كه در نهجالبلاغه ثبت شده كه براى حكام و عمالش مىنوشت و آنهمه آنها را مورد توبیخ و مؤاخذه قرار مىداد اینها مال چه کسانی بود؟! آن نظام اگر مطلوب بود مال این بود كه محورش علىعلیهالسلام بود. در كنارش ممكن بود اشتباهات هم زیاد اتفاق بیفتد اما اگر ما آن زمان بودیم آیا صحیح بود که به خاطر آن اشتباهات دست از حمایت حكومت علىعلیهالسلام برداریم؟! هیچ كسی نمىگوید که امروز در كشور ایران هیچ اشتباهى واقع نمىشود یا هیچ ظلمى انجام نمىگیرد یا هیچ خلاف شرعى نمىشود، مگر اینکه یك كسى خیلى نفهم باشد؛ اما اینها را نباید به حساب اصل نظام و به عنوان رهبر نظام گذاشت.
من بینى و بین الله عرض میکنم تا آنجا كه اطلاع دارم و اطلاعم هم كم نیست، شخص رهبر نهایت جدیت خودش را براى اجراى احكام اسلام و براى اجراى عدالت به كار مىبرد؛ بنابراین تأكید مىكنم مبادا وسوسههاى شیطانى در دل بعضى از جوانان ما اثر بگذارد و محبتشان نسبت به این نظام و رهبرى این نظام كم شود. این نهتنها موجب ضرر براى ما خواهد شد بلكه یك خیانتى است نسبت به همه شهدایى كه با خون خودشان این درخت را آبیارى کردهاند.
پروردگارا! تو را به جمیع اسماء حسنایت، به جمیع انبیا و اولیا و به وجود مقدس ولى عصرارواحنا لتراب مقدمه الفداء قسم مىدهیم الآن همه گناهان ما را بیامرز!
اساتید ما، حقداران ما، شهداى ما، همه كسانى كه بر ما حقى دارند، مخصوصاً آن كسانى كه حق اسلام و تشیع، معرفت اسلام و تشیع را به ما رساندند، همه آنها را میهمان صاحبالأمر قرار ده!
پروردگارا! سایه مقام معظم رهبرى را بر سر ما و مسلمین جهان مستدام بدار!
خدمتگزاران به این نظام را در هر پست و مقامى هستند در راه خدمت به اسلام و مسلمین موفق بدار!
ما را به وظایفمان آشناتر فرما!
در انجام وظایفمان موفقتر بدار!
بین ما و بین اهلبیت، آنى در دنیا و آخرت جدایى مینداز!
دست ما را از دامانشان كوتاه نفرما!
عاقبت امر ما ختم به خیر فرما!
وصل على محمد و آله الطاهرین
[1]. توبه، 33.
[2]. ابراهیم، 37.
[3]. بقره، 259.
[4]. بحارالانوار، ج 8، ص 1.
[5]. نهجالبلاغه، خ 192.
[6]. ذاریات، 53.
[7]. نساء، 165.