اصل مسأله این است که ما باید نگاهمان را به هستی عوض کنیم و بفهمیم خواستنی کس و چیز دیگری است. مبادا زرق و برق و زرد و سرخ این دنیا ما را فریب دهد. تا اینها هست آن محبت کذایی پیدا نمیشود. بله اینکه انسان باور کند خداست که این نعمتها را داده، در همان حدی که باور کند، محبتی نیز به خدا پیدا میکند، اما اگر بخواهد منحصرا فقط خدا را دوست بدارد، کار آسانی نیست. این محبت، کسی را میخواهد که دل خود را از همه چیز دیگر پاک کرده باشد. راهش اینهاست که خداوند در شب معراج به پیغمبرش یاد میدهد...
درس اخلاق، جلسه بیستودوم، حدیث معراج؛ دریایی از معارف برای سیر و سلوک [1]