پیشینۀ بحث نظری دربارۀ شرور
در بخش نظری، تا آنجا که ما با بحثهای اعتقادی و فلسفی پیشین آشنا هستیم، مسئلۀ شرور از قدیمترین مباحثی است که در باب شناخت هستی مطرح بوده است. در این عالم چیزهایی وجود دارد که انسان از آنها منتفع ميشود، لذت ميبرد و شاد ميگردد. همچنین چیزهای دیگری هم وجود دارد که یا موجب درد و رنج ميشود یا مانع کارهای خیر و تحقق خیراتِ بیشتر ميگردد.
* نگرش ماتریالیستی دربارۀ شرور
گرایشی که به دهریین نسبت ميدهند و مقتضای گرایش ماتریالیستی است ین است که همۀ این شرور لازمۀ طبیعت این عالم است. براساس نگرش ماتریالیستی، نميتوان برای عالم، برنامۀ منظم و حسابشدهی تعیین، و روشن کرد که چگونه بوده و چگونه هست و چگونه خواهد شد. براساس اصول ماتریالیستی، این پرسشها پاسخ قطعی ندارند. عالمی که ما در آن زندگی ميکنیم همین است که هست، تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! این گرایشی است که اصلاً وارد مباحث الهی و خداشناسی و حکمتهای آفرینش و این موضوعات نميشود. این افراد، تدبیر حکیمانهای را بر عالَم حاکم نميدانند. طبعاً ما هم این گرایش را بهکلی
کنار ميگذاریم؛ زیرا موضوع نظری مورد بحث ما برای کسانی مطرح ميشود که قائل به آفریدگار حکیم باشند. چنین کسانی بهراحتی میپذیرند که آفرینشِ خوبيهای این عالم از سَرِ حکمت و مصلحت بوده، و صفات حُسنای الهی باعث شده که اینها را خلق کند؛ اما به شرور که ميرسیم کار، دشوار ميشود.
* نگاه ثنوی در مسئلۀ خیر و شر
از دوران باستان کسانی قائل به ثنویت شدند و گفتند این عالم دو مبدأ دارد: مبدأ خیر و مبدأ شر. گروهی این دو مبدأ را در عرض هم قائل بودند که ميتوانیم دیدگاه آنها را «ثنویت عرضی» بنامیم؛ چنانکه به بعضی از حکمای قدیم چنین گرایشی نسبت داده شده است که قائل به دو مبدأ مستقل از هم (یکی منشأ خیرات، و دیگری منشأ شرور) بودهاند: آن یکی ذاتش اقتضای خیر دارد و مبدأ همۀ خیرات عالم است؛ و دیگری ذاتش اقتضای شر دارد و مبدأ همۀ شرور عالم است.
کسان دیگری قائل شدند خدا (اهورامزدا) همه چیز را آفرید، و از جملۀ آنها اهریمن بود که مبدأ شرور عالم شد. این شرور از اهریمن است و انتساب آنها به خدای آفریدگار نیز بهواسطۀ اهریمن است، و چون او خالق اهریمن است، خالق کارهای او هم بهشمار ميآید. این ثنویت را «ثنویت طولی» نام ميگذاریم. چه بسا این افراد بگویند خدا از آفرینش اهریمن و افعال او خشنود نباشد؛ چیزی شبیه آنچه در تورات آمده است که بنابر آن خدا بعد از آفریدن آدم و حواء(ع) و خوردن ایشان از درخت ممنوعه، از خلقت آنها پشیمان شد!