چند مسئلۀ فرعی دربارۀ شرور
اکنون در این مقام، یک مسئلۀ فرعی مطرح ميشود، و آن اینکه، انسانها مراتب مختلفی از تکامل برایشان میسر است؛ ظرفیتهایشان متفاوت است؛ و عرصههای تکامليشان نیز مختلف است. از این رو، حکمت اقتضا ميکند که به دنبال فعل و انفعالات و تأثیر و تأثرات متقابل، عرصههای مختلفی از خیر و شر پدید آید تا شرایط مختلفی برای تکامل طولی و عرضی فراهم شود. همچنین با توجه به ظرفیتهای مختلفی که در وجود انسان است و حتی ميتواند مدتی راه خیر را انتخاب کند و بعد تغییر مسیر بدهد، چنانکه عکس این هم ممکن است، باید شرایط انتخاب همواره قابل تغییر باشد، بهگونهای که اگر کسی دهها سال هم عبادت خدا کرده، امکان داشته باشد که آخرالامر مبتلا به معصیت و راه شر شود؛ یا به عکس. بنابراین باید انواع و اقسام عواملی که زمینههای خیرات و شرور را جابهجا کنند، وجود داشته باشد. پس غیر از آن شرور ابتدایی و اولیه که برای کل عالم به طور عام
درنظر گرفته شده است، برای اشخاص نیز شرور خاصی در نظر گرفته ميشود تا زمینۀ امتحانهای جدیدی فراهم آید.
از مسائل فرعی دیگر این است که کسانی بر اثر فریفتگی در برابر لذتهای دنیا و سپس دلبستگی به آنها انتخابهای غلطی ميکنند، ولی اصل ایمان و معرفت آنان هرچند بسیار کمرنگ، در عمق دلشان باقی ميماند. لطف الهی اقتضا ميکند که حتی برای این افراد هم زمینۀ بروز و ظهور کمال و رشد فراهم شود. یکي از راهها این است که مبتلا به بلاها و یا شرور شوند تا بفهمند لازمۀ زندگی این دنیا چنین اموری است، و بدین ترتیب، تعلقشان به دنیا کم شود، و چه بسا باعث شود که از گناهان گذشته نیز توبه کنند: وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ.(1)
مسئلۀ فرعی دیگر نیز اینکه، گاهی خود شخص، مرتکب کاری نشده که موجب شر باشد، اما شر دیگران دامن او را نیز ميگیرد (مانند شرهای اجتماعی). عکس این وضعیت در خیرات نیز رخ ميدهد؛ یعنی خود شخص، کاری نکرده که مستوجب بهرهمندی از نعمتها شود، بلکه دیگری کاری انجام داده که زمینۀ انتخاب مطلوب را برای این شخص فراهم ميکند. این نیز در واقع نوعی امتحان است: وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیئَاتِ،(2) و حسنات هم ممکن است عامل آزمایش شوند: وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتْنَۀ.(3) پس رفتار کسی ممکن است زمینۀ انتخاب و امتحان را برای دیگران فراهم کند،
[1]. سجده، 21.
[2]. اعراف، 168.
[3]. انبیاء، 35.
چنانکه رفتار خوب گذشتگان ممکن است زمینههایی برای اعمال خیر نسلهای بعد فراهم کند: وكان ابوهما صالحاً(1)