جایگاه انذار و تبشیر در کنار هدایت تشریعی
هدایت تشریعی الهی که از طریق ارسال رسل و انزال کتب صورت ميگیرد، در اصل، جنبۀ تعلیم دارد؛ یعنی همانطور که عقلْ خیر و شر را تشخیص ميدهد، وحی به نیابت از عقل خیر و شر را معرفی ميکند. ولی حتی این شناخت خیر و شر هم کفایت نميکند که انسانها از نعمتهای معنوی و سعادت الهی هرچه بیشتر بهرهمند شوند. از اینرو تدبیر حکیمانۀ الهی اقتضا دارد که در این عالمی که پر از تحولات و تأثیر و تأثرات متقابل و تزاحمات است زمینههایی فراهم شود که اولاً آنچه را انسان با عقل یا وحی فهمیده فراموش نکند، و ثانیاً انگیزهاش او برای انجام کارهای خیر، و نیز پرهیز از عوامل شر بیشتر شود. به همین جهت، دعوت انبیاعلیهم السلام با انذار و تبشیر همراه
شده است: رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللهِ حُجَّۀ بَعْدَ الرُّسُلِ؛(1) یعنی پیامبران الهی علاوه بر اصل هدایت و نشان دادن راه خیر و شر و حق و باطل، با یادآوری آثار مطلوبی که در دنیا و آخرت بر انتخابهای خداپسندانه مترتب ميشود، مردم را به کارهای خوب تشویق ميکردند، و در برابر، با یادآوری آثار نامطلوب کفر و عصیان و عذابهای اخروی و دنیوی مترتب بر آنها، مردم را از آلوده شدن به گناه و موجبات شقاوت دنیا و آخرت باز ميداشتند.
اکنون پس از فراغت از بحث نظری و توجه به حلقۀ واسط بین مباحث نظری و مباحث عملی، نوبت ميرسد به پاسخ دادن به پرسشهای مربوط به وظیفۀ ما در برابر پدیدههای خیر و مطلوب و پدیدههای شر و نامطلوب؛ چه آنهایی که ابتدایياند، چه آنهایی که نتیجۀ اعمال خود شخصاند، و چه آنهایی که به دست اشخاص دیگری حتی گذشتگان پدید ميآیند؛ و چنانکه دانستیم، همۀ آنها در نظام احسن بهصورت بالعرض یا بالتبع منظورند، و با تکامل اختیاری انسان ارتباط پیدا ميکنند.