بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه پيش رو داريد گزيدهاى از سخنان حضرت آیت اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در شب 23 ماه مبارك رمضان 1427 ايراد فرمودهاند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
تأسی همهجانبه از قرآن و سنت پیامبر(صلیالله علیه وآله)
مؤمن تکبعدی
اوايل بعثت كه مسلمانها زندگى را بهسختی میگذراندند و زير فشار و شکنجههای گوناگون بودند، آنهایی كه ايمان میآوردند ايمانشان جدیتر بود. قدر اسلام را بهتر میدانستند و بيشتر عمل میکردند. حالا هم در گوشه و كنار دنيا میبینیم كسانى كه تازه مسلمان مى شوند و از آلودگیها و فسادهاى محيطشان رنج میبرند، از ما مسلمانترند. در صدر اسلام هم مخصوصاً بين آنهایی كه تحت فشار شديد كفار بودند افرادى پيدا میشد كه میخواستند رفتارشان، سراپا خداپسند باشد.
نكته اول اين كه چرا در صدر اسلام اين نوع افراد بيشتر بودند؟ و چطور اميرالمؤمنينعلیهالسلام آنها را به رخ اصحاب خودش میکشد، میفرماید چرا شما مانند مؤمنان زمان پيغمبرصلیاللهعلیهوآله نيستيد؟
نكته دوم اين كه گاهى كسانى از سنت پيغمبر تبعيت میکنند اما تنها گوشهای از آن سنتها را بلدند و تکبعدی نگاه میکنند. مثلاً كسانى كه اهتمام آن حضرت را به ذكر و عبادت و تهجد میبینند، براى عمل به سنتهاى پيغمبر، فقط به اين چيزها میچسبند. نبايد در تاريخ بگرديم ببينيم بعضى از مسلمانهای صدر اسلام چه جور بودند، ما هم کورکورانه بخواهيم همانطور باشيم. افرادى تنها يك بُعد از سنتها و عبادتها را ياد میگیرند اما از دستورات ديگر غافلاند. عالِم مقدس اهل تهجد از همسایهاش خبر ندارد. با اقوامش ارتباط ندارد! كسانى كه میخواهند به پيغمبر تأسى كنند بايد مجموع زندگى پيغمبر را در نظر بگيرند و در همه بُعدها به او تأسى كنند. منتهى اگر با درجه صد نمیتوانند، هر اندازه میتوانند پيروى كنند، اما هماهنگ. كسى كه يك بُعد از رفتار پيغمبر را میبیند مانند انسانى است كه رشد میکند اما اعضاى بدنش با هم تناسب ندارد؛ سر بزرگ، بدن كوچك، دست و پاها نامتناسب و ناهماهنگ. همینها باعث اختلاف روشها و فرقهها میشود. بعضى گرایشهای انزواطلبانه پيدا میکنند، بعضى يك جور ديگر. بايد مجموع سنتها را ياد بگيريم و هماهنگ پيش برويم.
سيماى اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله)
يك روز صبح در عراق اميرالمؤمنينعلیهالسلام بعد از نماز صبح رويشان را طرف مردم برگردانند و فرمودند: لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّد ص فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ. 1 پيداست كه آنها نسل دوم اسلام يا كسانى بودند كه در عراق مسلمان شده و به خدمت پيغمبرصلیاللهعلیهوآله نرسيده بودند. میفرماید من اصحاب پيغمبرصلیاللهعلیهوآله را ديدم و با آنها معاشرت داشتم. شما شبيه آنها نيستيد. مگر آنها چگونه بودند؟ لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْر؛ اصحاب خاص پيغمبر صبح كه میشد موهاى سرشان ژوليده، صورتشان خاکآلود و رنگهایشان زرد شده بود. وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَام؛ شب را تا صبح با سجده و نماز میگذراندند. يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ؛ آنقدر سجدهشان را طول میدادند كه براى رفع خستگى صورتشان را روى خاك میگذاشتند. يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ؛ وقتى ياد قيامت میافتادند مانند كسى بودند كه روى پاره آتشى ايستاده باشد. كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ؛ از بس سجده كرده بودند پیشانیهایشان مثل زانوى بز، پينه داشت. إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ؛ هنگام ذكر و توجه به خدا حالت لرزشى در اینها پيدا میشد بهگونهای كه گريبانشان از اشك خيس میشد. وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ، هنگام طوفان، درختان چگونه میشود؟ شاخههای درخت چه جور میلرزد؟ اینگونه بدنشان میلرزید. به چه علت؟ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ، پيداست گريه فقط هميشه گريه خوف نيست؛ گريه شوق و رجا هم هست.
در طول تاريخ و حالا هم فرقههایی هستند كه بسيار به عبادات و ذكر و زهد اهميت میدهند. خُب اینها استناد به سنت پيغمبر است ولى سنت پيامبرصلیاللهعلیهوآله فقط اینها نبود. مجموعى از اعمال بود كه وظايف فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى و فعالیتهای اقتصادى را هم در بر میگرفت.
سخن على(عليه السلام) به اهل صفين
وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا؛2 زمان پيغمبر صحبت كفر و ايمان بود وقتى دستور جهاد میرسید ديگر ما نگاه نمیکردیم طرفمان كيست. خويش و قوم هستيم؟ جزء باند و حزب ما هست يا نيست؟! با او میجنگیدیم ولو پدر يا پسر و برادرمان باشد. مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيم؛ آن مبارزه بر ايمان و تسليم ما میافزود وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ؛ و ما را در جاده وسيع حق و صبر و بردبارى و در برابر ناگواریها و جهاد و كوشش در برابر دشمن، ثابتقدم میساخت. وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ؛ مثل دو پهلوان كه با هم كشتى میگیرند هر كدام مواظباند ببينند طرف چه غفلتى پيدا میکند تا از گوشهای به او ضربه بزند. يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ؛ تلاش میکردند فرصتى پيدا كنند تا جام مرگ را به طرف بنوشانند. فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّ؛ گاهى ما موفق میشدیم دشمن را بكشيم گاهى هم دشمن ما را میکشت. اين وضع ما در مقام اطاعت امر پيغمبر در ميدان جهاد بود. فقط اين نبود كه شب تا صبح در حال سجده و گريه به عبادت بپردازيم فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَ؛ وقتى خدا ديد ما راست میگوییم، أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ؛ خدا ذلت و خوارى را بر دشمن و پيروزى را بر ما مسلمانها نازل كرد، حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ تا اين كه اسلام استقرار پيدا كرد و در سرزمینهای پهناور فراگير شد. وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ؛ اگر ما هم مثل شما روح سازش داشتيم و راحتطلب و فقط مرد سجاده بوديم!، مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ؛ خيمه دين برپا و عمودى براى اين خيمه يافت نمىشد. وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ؛ شاخه ايمان هيچ وقت سرسبز و خرم نمىشد. وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَم؛ بعد حضرت قسم مىخورد با اين وضع و روحيه راحتطلبی كه شما داريد به جاى شير از سينه شتر خون خواهيد دوشيد و سرانجامى جز ندامت و پشيمانى نداريد.
قرآن و سنت براى كيست؟
اين دو نمونه از فرمايشات اميرالمؤمنينعلیهالسلام بود كه فرمود كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِصلیاللهعلیهوآله. اصحاب رسول اللهصلیاللهعلیهوآله در مقام عبادتشان آنگونه بودند كه صبح از زيادى عبادت و سجده، صورتشان خاکآلود بود، (البته مسجد آنوقتها اینجور نبود كه قالى و فرش داشته باشد؛ معمولاً همه، نمازهايى كه میخواندند روى خاك بود) و در مقام جهاد هم اینگونه كه ذكر شد جانفشانی میکردند. اين سنت پيغمبر است. اگر يك كسى میخواهد رفتار پيغمبر را عمل كند بايد سنت پيغمبر را همهجانبه ببيند. نه در هنگام عبادت تنبلى كند و نه در مقام جهاد و اجتماع و....
تصور كنيد من و شما سالى دو سه شب احياء میگیریم. از اين دو سه شب آن اندازهاش را هم كه چرت میزنیم منها كنيد چه كار میکنیم؟ مینشینیم دعاى ابوحمزه و دعاى جوشن كبير و چند صفحه قرآن و دعايى میخوانیم و قرآن به سر مىگيريم. سالى دو سه شب اینجور احياء میگیریم. كسانى بودند كه هر شبشان اینگونه بود؛ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ اى پيامبر تنها تو نيستى كه دو سوم شب را به عبادت مشغولى بلكه، وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ؛ گروهى هم مانند تو هستند. قرآن از اوصاف اینها نقل میکند، إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا؛3 وقتى آيات قرآن بر اینها تلاوت میشود به حال سجده روى زمين میافتند در حالى كه اشك از چشمانشان میآید. اين چه حالی است؟ مگر قرآن خواندن، به سجده افتادن و گريه كردن دارد؟ اینها را قرآن براى چه كسى گفته است؟ سنت پيغمبرصلیاللهعلیهوآله را چه كسى بايد تبعيت كند؟ ما چه اندازه از آن تبعيت میکنیم؟! و آيا واقعاً آن اوصافى كه در قرآن براى منافقين ذكر شده، درباره ما صادق نيست؟
دور شدهایم!
از دستورات و تربيت اسلام، از آن روحى كه پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله در جامعه اسلامى دميد، بسيار دور شديم. خودش مجسمه اسلام بود، شاگردى مثل على را تربيت كرد و اصحابى كه على از آنها اینچنین ياد میکند. آن وقت ما ادعا داريم شيعه على هستيم.
أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ؛ بعد خدا میفرماید كه ما اين كارها را براى شما واجب نكرديم [البته تهجد بر پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله واجب بود] عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ؛4 خدا میداند شما هميشه سلامتى نداريد كه هر شب بتوانيد اینهمه عبادت كنيد و قرآن بخوانيد. خیلیها ممكن است مريض يا مسافر باشند. حال كه اینجور است فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ؛ پس هرقدر میتوانید قرآن بخوانيد. اما واقعاً چقدر از اين سنتهاى پيغمبرصلیاللهعلیهوآله ياد گرفتهایم و عمل میکنیم؟ و متأسفانه روزبهروز شرايطى فراهم میشود كه توفيق عبادتهای مختصرش هم پيدا نمیشود. کمکم دارد يك فرهنگ عمومى میشود كه تا ساعت دوازده يا از دوازده گذشته، بايد تلويزيون تماشا كرد! يا احياناً سى دى! البته انشاءالله از همانهایی كه اجازه وزارت محترم ارشاد اسلامى دارند! بالاخره زندگى بايد شاد باشد! آن وقت آيا میتوان ساعت سه و چهار بلند شد و نماز شب خواند؟ اگر نماز صبحش قضا نشد بايد از آن خشنود بود!
سنت پيغمبرصلیاللهعلیهوآله اینگونه بود كه میآمدند نماز مغرب را در مسجد میخواندند، میرفتند خانههایشان شام میخوردند و برمیگشتند نماز عشاء را میخواندند میرفتند میخوابیدند. آن وقت میتوانستند قبل از نيمه شب بلند شوند و تا صبح به عبادت بپردازند.
عنايت ولى عصر«عج»
الحمدلله به بركت عنايات ولى عصرعجلاللهفرجهالشریف عشق و علاقه خاصى به معنويت در اين نسل جديد به وجود آمده است. اين عنايت الهى است تا جبران آن روح فسادى باشد كه از در و ديوار میبارد. يك روح معنوى و خدادادى در اين جامعه دميده شده است كه خدا را هزار مرتبه شكر چنين چيزى وجود دارد، والا ديگر اثرى از اسلام باقى نمیماند. چه اسلامى؟! چه دين و شريعتى؟! چه سنت پيغمبرى؟!
1. نهجالبلاغه، خطبه 97، ص 143.
2. نهجالبلاغه، خطبه 56، ص 91.
3. مريم، 58.
4. مزمل، 20.