سخنرانى حضرت آیت الله مصباح
در محل رایزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران ودر جمع شخصیت هاى دینى و فرهنگى و نیز مسؤولان سیاسى- اسپانیا
بسم الله الرحمن الرحیمو صلى الله على محمد و آله الطاهرین
از خداى بزرگ سپاس گزاریم كه نعمت معرفت، ایمان و عشق به خودش را به ما عنایت فرمود. این سه چیز در واقع میوه درخت وجود آدمى است; به عبارت دیگر، وجود انسان ها در این عالم، چونان نهالى است كه در زمین نصب مى شود. در آیه اى از قرآن كریم، درست همین تعبیر به كار رفته است: والله انبتكم من الارض نباتاً.
درخت وجود انسان یك تفاوت اساسى با سایر درخت ها دارد و آن این است كه اگر به درخت; آب، نور و سایر لوازم برسد، رشد مى كند وگرنه خود به خود مى خشكد و در جذب مواد غذایى، از خودش اختیارى ندارد; اما انسان درختى است كه با اختیار خودش رشد مى كند و شاخ و برگ و میوه شیرین مى آورد و اگر نخواست، نه تنها از میوه محروم مى ماند، بلكه تكه چوب مضرى مى شود كه باید آن را بسوزانیم; البته فرق هاى دیگرى را نیز بین انسان و درخت مى توان ذكر كرد: هر درختى رشد محدودى دارد; اما رشد انسان هیچ حد و حصرى ندارد و بستگى به همت او دارد كه چقدر پیش رود; بنابراین، براى هر درختى مى شود قیمت معینى تعیین كرد; اما درخت وجود انسان چون میوه هایش نامحدود است، هیچ بهایى را برایش نمى توان تعیین كرد; از همین جهت مى توانیم بگوییم كه یك انسان ولو بچه كوچكى باشد، به جهت این كه استعداد كمال بى نهایت را دارد، ارزشش از همه عالم مادّه بیش تر است; بنابراین اگر درست بیندیشیم، خواهیم دانست كه وجود هر یك از ما، قیمتش از همه عالم مادّه بیش تر است; اما همان طور كه گفتیم، انسان ممكن است این قیمت را از دست بدهد و حتى قیمت منفى پیدا كند. قرآن كریم مى فرماید: انسان هایى كه از ایمان به خدا روى برمى گردانند، بدترین جنبندگان روى زمینند: ان شر الدواب عندالله الذین كفروا فهم لایؤمنون.
بنابراین، نكته مهم براى ما این است كه بدانیم چگونه باید حركت كنیم تا به آن كمال بىنهایت برسیم. طبیعى است كه انسان با ادراكات محدود و عقل ناقص خود نمى تواند بفهمد كه این كمال چیست و راه رسیدن به آن را نمى شناسد; این جاست كه نقش انبیا روشن مى شود. خداوند بر انسان ها منت گذاشت و انبیا را فرستاد تا به بشر بفهماند كه هدف از آفرینش چیست و راه رسیدن به آن هدف كدام است.
مى خواهم از شما برادران، نكته اى را بپرسم كه اگر كسى به شما بگوید: كتابى وجود دارد كه نقشه هاى یك گنج بسیار گران بها در آن ترسیم شده و اگر شما آن را پیدا كنید، مى توانید با راهنمایى هایش به گنجى برسید كه ارزشش از همه ثروت هاى دنیا بیش تر است، چقدر حاضرید تلاش كنید تا آن كتاب را به دست بیاورید; ترجمه كنید و بفهمید كه مفاد آن چیست؟ من گمان مى كنم كه هر عاقلى حاضر است عمرى طولانى را صرف كند تا این كتاب را به دست آورد و معناى آن را بفهمد.
ما كتابى را مى شناسیم كه ارزشش حتى از آن راهنماى گنج شایان و هنگفت نیز بیش تر است; زیرا اگر كتابى وجود مى داشت كه گنج هاى دنیا را به ما نشان مى داد، این گنج ها نامتناهى نبود; چون اگر به فرض، همه كره زمین نیز گنج مى شد، باز هم كره زمین محدود است; اما كتابى را كه ما سراغ داریم، راه رسیدن به گنجى را نشان مى دهد كه نه تنها از كره زمین، كه از همه جهان ارزشش بیش تر است. آن كتاب، قرآن است كه راه رسیدن به كمال بى نهایت را به انسان مى آموزد; بنابراین ما باید ارزش قرآن را بیش تر بشناسیم و در راه فهمیدن حقایقش بیش تر بكوشیم. در قرآن مطالب بسیار متنوعى مربوط به زندگى فردى و اجتماعى انسان بیان شده است. دستور زندگى انسان، پیش از تولد تا بعد از مرگ، در محیط خانواده و اجتماع، در روابط با دوستان و دشمنان و نهایتاً در رابطه با همه ملت هاى جهان در آن وجود دارد. این دستورها بدین جهت داده شده تا انسان خدا را در همه شؤون زندگى بشناسد. آثار جمال و جلال الهى را در وجود خود، همسر و فرزندانش، در وجود دوستانش، و در وجود طبیعت و همه جهان تماشاكند تا با تماشاى جلوه هاى الهى در عالم هستى، معرفتش به خدا بیش تر شود. هر چه معرفت و شناخت انسان بیش تر شود، ایمانش به خداوند قوى تر مى شود. در سایه ایمان و عمل، عشقش به خداى بزرگ بیش تر مى شود. وقتى محبت خدا در دل انسان پیدا شود، همه آثار الهى نیز مقهور او مى شود; پس هر كسى به خدا نزدیك تر باشد، به او بیش تر عشق مىورزد.
الحمدلله خداوند به ما این معرفت را داده كه بدانیم محبوب ترین و نزدیك ترین بندگان، حضرت محمد و اهل بیت اطهارش هستند; به این جهت است كه هر كس خدا را بیش تر دوست دارد، پیغمبر خدا را نیز بیش تر دوست خواهد داشت و هركس پیغمبر خدا را بیش تر دوست بدارد، اهل بیت و یاران راستینش را بیش تر دوست خواهد داشت; پس هر قدر براى محبت پیغمبر اكرم و ائمه اطهار بیش تر سعى كنیم و محبت خود را بیش تر اظهار نماییم، محبتمان به خدا افزوده مى شود; به عنوان مثال اگر شما شخصى را دوست بدارید، فرزند او را نیز دوست خواهید داشت و هر قدر به فرزند او بیش تر اظهار محبت كنید، بر محبت شما به خود او نیز افزوده مى شود; اما اگر محبتتان را به فرزندش اظهار نكنید و عملى را كه نشانه محبت است، انجام ندهید، تدریجاً محبتى كه به خود او نیز دارید، ضعیف مى شود. با توجه به این مطلب، معناى این آیه قرآن بیش تر روشن مى شود: قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فى القربى و سرّش همین است كه فقط از راه اظهار محبت به اهل بیت(علیهم السلام) محبت به خود پیغمبر افزوده مى شود و با افزایش محبت به پیغمبر، محبت به خدا افزوده خواهد شد و انسان با این وسیله، به هدف آفرینش مى رسد; البته ما مى دانیم كه محبت اهل بیت فقط به این سبب نیست كه فرزندان جسمانى پیغمبر هستند; بلكه به این جهت است كه از نظر روحى و معنوى نزدیك ترین افراد به پیغمبرند و گرنه در میان پیغمبران گاهى فرزندانى بوده اند كه نسبتى با روح او نداشته اند. همه ما مى دانیم كه قرآن به حضرت نوح مى فرماید: پسر تو از اهل بیت تو نیست: انه لیس من اهلك.
مناسب است كه داستان حضرت نوح را یادآورى كنم كه خداوند متعال طوفانى مى فرستد و تمام گنه كاران از بنىآدم به جز خانواده حضرت نوح و مؤمنان هلاك مى شوند. وقتى طوفان نازل شد و روى زمین را آب فرا گرفت، حضرت نوح به پسرش فرمود: بیا سوار كشتى شو تا غرق نشوى; ولى او چون ایمان نداشت، حرف پدر را نپذیرفت و در جواب وى گفت: من به بالاى كوهى مى روم تا از امواج دریا مصون باشم. ولى موج دریا بلند شد و او را در دل خودش غرق كرد. حضرت نوح عرض كرد: خدایا! تو وعده داده بودى كه خانواده من غرق نمى شوند و این آیه نازل شد كه انه لیس من اهلك انه عمل غیر صالح; پس ملاك تنها نسبت مادّى و جسمانى نیست; بلكه احترام اهل بیت بیش تر به سبب نسبت معنوى و روحى با پیامبر اكرم است. نتیجه بحثم این است كه باید سعى كنیم به تمام كسانى كه انتسابى به پیامبر اكرم دارند، عشق بورزیم. در درجه اوّل و بیش از همه باید اهل بیت او را دوست بداریم و بعد هم سایر كسانى كه از حضرت بیش تر تبعیت كرده اند و در این زمان نیز به هر كس كه از پیغمبر اكرم بیش تر پیروى مى كند، بیش تر عشق بورزیم.
به عقیده ما كسى كه در این زمان تمام وجودش را صرف پیروى از پیغمبر اكرم كرد، امام خمینى بود. او افزون بر این كه فرزند نسبى پیامبر اكرم بود، تمام وجودش را صرف عملى كردن دستورهاى اسلام در تمام ابعاد زندگى اش نمود. زندگى امام، نمونه كاملى از یك مؤمن واقعى و یك قرآن مجسم بود، او افزون بر این كه در زندگى فردى اش تمام دستورهاى اسلام را رعایت مى كرد، مى كوشید تا فرامین اسلام را در جامعه نیز تحقق بخشد. او براى تحقق بخشیدن به اسلام، سال ها رنج، زحمت و تبعید را تحمل كرد تا این كه خداوند بر او منت نهاد و به آرزوهاى معنوى اش رساند و به این وسیله بر همه انسان ها منت گذاشت كه نمونه عینى اسلام را در عالم تحقق بخشید. كم نیستند انسان هایى كه در سراسر عالم به واسطه محبت به امام به اسلام مشرّف شدند. در قرآن كریم آمده است: ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا[5]; كسانى كه ایمان راستین و عمل شایسته داشته باشند، ما محبتى از آن ها در قلوب مؤمنان قرار مى دهیم.
ما این وعده قرآن كریم را در مورد امام عملاً دیده ایم كه مردم در سراسر جهان به امام عشق و علاقه پیدا كرده و در سایه این محبت، به حقیقت رسیده اند. از همین جا درس دیگرى نیز باید بگیریم كه اگر ما هم راه خدا و پیغمبر را درست بپیماییم، هم موفقیت دنیایى و هم ثواب آخرتى خواهیم داشت; زیرا بدون شك، رحمت خداوند مخصوص شخص و گروه خاصى نیست. هركس كه خالصانه و مخلصانه در راه خدا تلاش كند، مشمول رحمت و فیض الهى خواهد شد. اینك از خداى بزرگ مى خواهیم كه معرفت و محبت ما را به خود و اولیاى خودش زیاد كند. ایمان ما را تا آخر عمر حفظ بفرماید. توفیق عمل به دستورهاى دین تا آخرین لحظه زندگى را به ما عطا فرماید. نسل ما را تا روز قیامت مؤمن و عاشق پیامبر و اهل بیتش قرار دهد. به همه انسان هایى كه لیاقت ایمان و معرفت به خدا را دارند، این نعمت عظیم را مرحمت فرماید و به همه ما افتخار دهد كه درراه هدایت سایر انسان ها بكوشیم.
خداوند امام و شهیدان راه اسلام را با اولیاى خودش محشور فرماید و به هر كسى كه در سراسر زمین براى خدمت به اسلام و مسلمانان تلاش مى كند، توفیق بیش تر مرحمت فرماید.
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته