سخنى با خواننده

 

 

سخنى با خواننده

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلوه والسلام على سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله الاعظم ارواح العالمین له الفداء.

یكى از ستارگان درخشان در آسمان فرهنگ اسلامى در قرن اخیر عارف، فیلسوف، مفسر و فقیه بزرگوار حضرت آیت الله مرحوم استاد علامه طباطبائى ـ قدس الله نفسه الزكیه ـ است. نقش ایشان در اعتلاى فرهنگ اسلامى از دو جهت قابل توجه است: 1ـ از جهت تربیت محققینى كه هر یك خود از مفاخر اسلام و مدافعان سرسخت فرهنگ اسلامى به‌شمار مى‌روند؛ 2ـ از جهت احیاى علومى مانند حكمت، اخلاق، عرفان و تفسیر كه در حوزه هاى علمیه رو به خاموشى مى‌رفت. براى حصول این مقصد، مرحوم علامه به دو وسیله دست یازیدند:یكى تشكیل حوزه هاى درسى حكمت، تفسیر، عرفان و اخلاق و دیگر تالیف كتبى كه هر یك پس از ایشان نقش كتابى درسى را در رشته خود ایفا كرد؛ نهایة الحكمة از جمله همین كتب است.

پیش از آنكه نهایة الحكمة و بدایه الحكمه به رشته تحریر درآیند، اولین كتاب درسى متداول در حوزه‌ها در زمینه فلسفه شرح منظومه حاج ملاهادى سبزوارى ـ رحمة‌الله علیه ـ بود. هرچند این كتاب خود نشان دهنده نبوغ و دانش مولف آن است ـ زیرا مجموعه اى از مسائل فلسفى است كه به نظم درآمده و ناظم خودْ آن را شرح كرده است ـ كتاب نهایه از جهاتى بر آن برترى دارد كه ذیلا بدانها اشاره مى‌شود:

1ـ منظومه در ابتدا به منظور یك كتاب درسى تصنیف نشده، بلكه مقصود از آن بیان منظوم دوره‌اى فشرده از فلسفه است براى كسانى كه مایل‌اند یك متن فلسفى فشرده را از برداشته باشند ولى هدف از تصنیف نهایه كتابى درسى براى طلاب تازه آشنا به فلسفه بوده و به همین دلیل سعى شده است شرایط لازم براى كتابى درسى در آن رعایت شود.

2ـ انسجام، سلاست و سادگى متن: مسائل فلسفى خود پیچیده و مشكل‌اند و ریختن آنها در قالب نظم در منظومه مرحوم سبزوارى به این مشكل افزوده و شرح مولف نیز این مشكل را چنانكه شاید و باید حل نكرده است، زیرا اشاره وى به نكات ادبى ابیات در جاى جاى كتاب موجب عدم انسجام متن و طبعاً باعث گسیختگى رشته فكر خواننده است، برخلاف نهایه كه منسجم، سلیس و ساده است.

3ـ ترتیب منطقى مسائل: در این كتاب، سعى بر این است كه حتى المقدور براى اثبات یك مسئله یا مقدمات آن به مطالب بعدى احاله نشود. هر جا مسئله‌اى طرح شده، یا همه مقدمات آن و نیز خود آن اثبات و یا قبلا اثبات شده‌اند؛ به عبارت دیگر، همیشه مسائل بعدى مبتى بر مسائل قبلى است نه بالعكس. از این رو، در این كتاب، عبارتى مانند «سنوضح، ستعلم و سنبیّن» كمتر به چشم مى‌خورد.

4ـ متن نهایه از نظر ترتیب ابواب و فصول و رئوس مطالب مانند اسفار صدر المتالهین شیرازى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ و در واقع تلخیص آن است به استثناى برخى از فصول و مطالب غیر ضرورى آن بعلاوه نظریات خاص مصنف. این خصیصه از این جهت براى خواننده مفید است كه اگر وى تصمیم به ادامه فلسفه نداشت، دست كم با امهات مسائل حكمت اسلامى آشنا شده و به خلاصه‌اى از اسفار دست یافته است و اگر تصمیم به ادامه فلسفه داشت، همین مسائل را مبسوطتر و گسترده تر در اسفار مى‌آموزد.

5ـ در این كتاب احیانا مسائل جدیدى ارائه شده كه قبلا مطرح نبوده است و طبعا كتب فلسفى قبلى ـ از جمله شرح منظومه ـ از آن عارى است و نیز گاه آراء بسیار عمیقى در حل برخى از مسائل عرضه گردیده كه از فكر زاینده مرحوم استاد سرچشمه گرفته و در حقیقت نشاندهنده آخرین آراء فلسفى در باب آن مسائل است.

به دلیل مزایاى فوق و به دلایل دیگرى كه مجال ذكر آنها نیست، این كتاب اندكى پس از انتشار رسما كتاب درسى فلسفه شد و اساتید حكمت به تدریس آن پرداختند. استاد بزرگوار، فیلسوف گرانقدر حضرت آیت‌اللّه مصباح ـ دام ظله ـ نخستین بار آن را براى طلاب دوره عالى مدرسه حقانى و سپس دو دوره دیگر آن را براى طلاب دوره آموزش موسسه در راه حق تدریس فرمودند. خصوصیت تدریس معظم له این است كه ابتدا مطلب كتاب كاملا تقریر و در

موارد لزوم به نقد آن پرداخته مى‌شود و در پایان به نظر مختار اشاره مى‌گردد. این سبك تدریس در رشد فكر و استقلال نظر مستمع تأثیر بسزائى دارد.

در هر حال، از دوره اول تدریس استاد نوار یا نوشته‌اى در دست نیست ولى نوارهاى دوره‌هاى بعد موجود است. این نوارها بعدها پیاده گردید و در دسترس طلاب علاقمند قرار گرفت ولى نظر به سبك گفتارى آن نیاز به ویرایش داشت. حسن ظن استاد به نگارنده ـ كه چندین سال از رهنمودها و الطاف ایشان برخوردار بوده افتخار تلمّذ در محضر ایشان و استفاده از درسهاى آموزش فلسفه، نهایه، اسفار، برهان شفا، الهیات شفا و معارف قرآن را داشته‌ام ـ موجب شد كه این امر را به این حقیر واگذارند. پس از مشورت با ایشان، به این نتیجه رسیدیم كه صرف ویرایش صورى یا زبانى كافى نیست و لازم است كه در تدوین نوارها به‌صورت كتاب سه اصل زیر مراعات شود:

1ـ تبویب و دسته‌بندى مطالب: واضح است كه در گفتارْ تمام همّ گوینده این است كه مطلب به‌نحو روشن و دقیق تقریر شود. لهذا مدرس در هنگام تدریس توجهى به تبویب مطالب ندارد. همه مطالب یك فصل سلسله وار و بدون عنوان بیان مى‌شود ولى در هنگام نوشتن باید تمام توضیحاتى كه درباره مطالب یك فصل داده شده دسته‌بندى شود و براى هر قسمت عنوان مناسب انتخاب شود.

2ـ اضافه كردن توضیحات لازم: در هر كلاسى بسط مطالب و شرح و تفصیل آنها بستگى به سطح معلومات مستمعین دارد. اگر مستمعین از معلومات كافى برخوردار باشند، طبعا مدرس توضیح كمترى خواهد داد. ممكن است مدرس به اتكاى معلومات مستمعین از ارائه مقدمات لازم براى تشریح صورت مسئله یا جداكردن مقدمات استدلال و یا از اثبات برخى از آنها خوددارى ورزد، چه در غیر این صورت تدریس موجب كسالت و خستگى متعلمین مى‌گردد.

از قضا، طلاّبى كه در درس استاد شركت داشتند قبلا دو كتاب بدایه الحكمه و فلسفتنا را نزد اساتید دیگر و مواد درسى كتاب دروس فلسفه را ـ كه در آن ایام هنوز به رشته تحریر در نیامده بود ـ نزد خود استاد فرا گرفته بودند. بنابراین، هم با مسائل فلسفه و انواع استدلالهاى آن و هم با مذاق استاد و روش تدریس و نقدها و موشكافیهاى ایشان آشنایى كافى داشتند. اقتضاى این آشنایى آن بود كه در مواردى كه لازم نیست كمتر توضیح داده شود و حتى گاهى

به اشاره‌اى بسنده گردد. اما روشن است كه خوانندگان كتاب را نمى‌توان با مستمعین درس مقایسه كرد؛ ممكن است خواننده كتاب معلومات كمترى داشته یا از استعداد كمترى در رشته مورد بحث در كتاب برخوردار باشد و.... از این رو، در تدوین یك كتاب، به هیچ وجه نمى‌توان به اتكاى معلومات خواننده از توضیح مطالب مجمل یا تشریح مقدمات یا تصریح آنها خوددارى ورزید، پس بر تدوین كننده لازم است كه در موارد فوق اگر كمبودى یافت جبران كند. در این شرح نیز همین اصل رعایت شده است. مثلا براى فهم مدخل، مقدمه‌اى اضافه شده است. براى طرح مسئله اصالت وجود تشریح و تفصیل بیشترى داده شده است. مقدمات لازم براى طرح مسئله اصالت وجود از طرح خود صورت مسئله و از مقدمات برهان آن كاملا متمایز شده و جایگاه هر یك بخوبى مشخص شده است و به همین ترتیب در هر موردى كه به این گونه توضیحات نیاز بوده از آن مضایقه نشده است. در اغلب موارد سعى شده است كه مقدمات براهین یك یك جدا شوند تا اولا، نقش هر مقدمه در استدلال روشن گردد و ثانیا، اگر نقد یاخدشه‌اى بر آن وارد است، جاى آن بخوبى مشخص شود.

البته ناگفته نماند كه براى اضافه كردن توضیحات یا بسط صورت مسئله و امثال ذلك در مواردى از سایر كتب استاد و در چند مورد نیز از كتب شهید بزرگوار مرحوم استاد مطهرى(ره) استفاده شده است كه در موارد اخیر غالباً در پاورقى اشاره شده است؛ در غیر این دو صورت مطلب اضافه شده پس از تقریر از نظر استاد گذشته است.

3ـ نگارش كامل: بدیهى است كه با تغییرات فوق جایى براى ویرایش زبانى یا صورى باقى نمى‌ماند. بلكه احتیاج به نگارش كلیه مطالب است كه در واقع آخرین مرحله كار است.

البته با تمام دقتهاى به عمل آمده ممكن است در مطالب اضافه شده یا در تفكیك مقدمات استدلالها یا در نگارش خطاهایى صورت گرفته باشد كه به عهده این جانب است.

آخرین نكته‌اى كه باید گفت درباره شماره گذارى مطالب است كه به روش اعشارى است. توضیح این مطلب در پیشگفتار جلد دوم آمده است و از ذكر آن در اینجا خوددارى مى‌كنیم. البته بهتر بود این توضیحات در همین پیشگفتار مى‌آمد ولى چون گمان مى‌رفت كه نیاز به توضیح ندارد از آن صرف نظر كردیم. بعد از چاپ جلد اول كتاب، به دلیل ابهاماتى كه براى برخى پیش آمد، احساس كردیم كه باید باختصار آن را توضیح دهیم. از این رو، در پیشگفتار جلد دوم بدان پرداخته‌ایم.

در پایان، شادى روح مرحوم استاد علامه طباطبائى و طول عمر استاد مصباح و توفیق ایشان در خدمت به فرهنگ اسلامى را از درگاه خداوند تعالى خواستارم.

قم

مرداد 1376

ربیع الثانى 1418

عبـدالرسـول عبودیّـت