درس بیست‌ودوم

 

درس بیست و دوم

 

 

از دانشجو انتظار می‌رود با فراگیری این درس:

 

1. به مهم‌ترین ابزار تبادل اطلاعات و معلومات پی‌ ببرد؛

2. ارزش‌های مثبت سخن را بازشناسد؛

3. بتواند مراتب مختلف امر به معروف و نهی از منكر را تبیین کند؛

4. با شرایط و نكات لازم در امر به معروف و نهی از منكر آشنا شود.

 

 

 

 

 

در درس‌های گذشته گفتیم كه اخلاق اجتماعی بر اساس مصالح و مفاسد جامعه شكل می‌گیرد و دسته‌بندی مسائل اخلاق اجتماعی، بر انواع گوناگون روابط انسان‌ها در اجتماع پی‌ریزی می‌شود.

یكی از روابط مهم انسان‌ها با یکدیگر، تبادل اطلاعات و معلومات است كه تماس بیشتری با ویژگی‌های انسانی و بُعد عقلانی او دارد. از این رو، می‌توان گفت در مقایسه با دیگر روابط اجتماعی اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا آنچه به نیازهای مادی و جسمانی انسان مربوط می‌شود، كم و بیش میان او و حیوانات دیگر مشترک است؛ اما آنچه به آگاهی، معرفت و نیاز عقلانی وی مربوط می‌شود، جزو ویژگی‌های انسان و بُعد خاصِ انسانیِ اوست و بدین لحاظ بهره‌هایی كه انسان‌ها در این قلمرو از یكدیگر می‌برند، از دیگر بهره‌ها بیشتر و روابطی كه در این محدوده دارند، از دیگر روابط بهترند و یكی از بزرگ‌ترین منافع زندگی اجتماعی انسان در همین بهره‌های علمی و اطلاعاتی نهفته است كه مهم‌ترین ابزار نقل و انتقال آن، گفت و شنود است. از این رو، ما این رابطه را در دو بخش جداگانه بررسی می‌كنیم: بخش سخن گفتن و بخش سخن شنیدن.

اخلاق اسلامی در سخن گفتن

نخستین و مهم‌ترین وسیلة تبادل اطلاعات در بین انسان‌ها، سخن گفتن است. سخن گفتن، یكی از ویژگی‌های مهم انسان است كه در قرآن كریم نیز بر آن تكیه شده است:

خَلَقَ الإِنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ؛(1) [خداوند] انسان را بیافرید و به وی، بیان و سخن گفتن آموخت.

در قرآن كریم برای سخن گفتن، ارزش‌های مختلفی طرح شده كه گاهی ناظر به ماهیت سخن است و گاهی با عناوین عَرَضی آن ارتباط می‌یابد و ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم:

صراحت

صراحت در سخن گفتن، نقطه مقابلِ گنگی، ابهام و دوپهلو بودن سخن است. در بعضی موارد، صراحت در كلام لازم است. جایی كه پای مصالح اساسی انسان و اجتماع در میان باشد، ناگزیر باید با صراحت سخن گفت تا از تفسیرها و تحلیل‌های دلخواهانه و نادرست، كه منطبق برمنافع گروهی یا شخصی است، جلوگیری شود.

ملایمت

یكی دیگر از اوصاف و ارزش‌های مثبت در سخن گفتن، نرمی و ملایمت است، در برابر تندی و خشونت كه می‌توان گفت این دو صفت متضاد، دو جنبه دارند:

نخست، جنبة عمقیِ روحی و روانی كه در كیفیت معنوی گفتار و انتخاب جمله‌ها و طرز مواجه شدن با شنونده اثر می‌گذارد.

دوم، جنبة شكلی و ظاهری گفتار كه در تُن صدا و كوتاهی یا بلندی سخن اثر می‌گذارد.

دربارة جنبة نخست باید گفت كه انبیا حتی به هنگام روبه‌رو شدن با دشمنان خدا و مشركان و فراعنه نیز موظف بودند كه سخن به نرمی بگویند تا در دل سخت آنان نفوذ


1.. الرحمن (55)، 3، 4. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 19، ص 106.

كند. هنگامی كه به حضرت موسی و برادرش هارون(علیهما السلام) خطاب شد كه به سوی فرعون بشتابند و او را به پرستش خدای یگانه فرا بخوانند كنند، خداوند به آن دو حضرت چنین سفارش كرد:

فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشَى؛(1) پس با او (فرعون) به نرمی سخن بگویید، باشد كه پند پذیرد یا بترسد.

صفت ملایمت، نرمی و انعطاف، جز در موارد استثنایی همه‌جا مطلوب است. خداوند در ستایش پیامبر اسلام می‌فرماید:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛(2) پس به [برکت] رحمت خداست كه در برابر آنان نرم‌خو شدی، و اگر تندخو و سخت‌دل بودی، قطعاً از پیرامون تو پراكنده می‌شدند.

فروتنی و ادب

یكی دیگر از ارزش‌های اخلاقی فروتنی و ادب در گفتار است كه قرآن به‌ویژه در موارد خاصی مانند گفت‌وگو با والدین بر آن تأكید كرده است:

وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیماً؛(3) منظور از قول كریم در این آیه، همان سخن مؤدبانه است. تواضع و ادب در همه‌جا، در رفتار و گفتار، مطلوب است. پس گفتار انسان، به‌ویژه با كسانی كه حقی بر انسان دارند و به‌خصوص با پدر و مادر، باید فروتنانه باشد؛ زیرا مصالح اجتماعی و حقوق افراد جامعه از این راه بهتر تأمین می‌شود.


1.. (طه، 44) ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 174؛ عبد علی العروسی الحویزی، نور الثقلین، ج 3، ص 380.

2.. آل عمران (3)، 159.

3.. اسراء (17)، 23.

صداقت و راستگویی

سخن گفتن در واقع ابزاری است برای كشف یك امر واقعی مجهول و هنگامی انسان‌ها در سخن گفتن از یكدیگر استفاده می‌كنند كه سخن، واقع‌نما و كاشف از حقیقت و راست باشد. حال اگر سخن به جای كشف حقایق، وسیله‌ای شد برای كتمان حقایق یا با آن حقیقتی را وارونه نشان دادند، در این صورت سخن از مسیر واقعی و فلسفة وجودی خود منحرف شده و نقض غرض می‌شود.

در آیه‌ای خداوند در وصف ستایش‌آمیز بندگان شایستة خود می‌فرماید:

اَلصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ؛(1) [اینان‌اند] شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران [دستورهای الهی] و انفاق كنندگان [به نیازمندان] و آمرزش‌خواهان در سحرگاهان.

اظهار حق و كتمان نکردن آن

یكی دیگر از ارزش‌های مثبت در سخن گفتن، اظهار حق و كتمان نکردن آن است. در این ‌باره در قرآن آیات بسیاری هست كه در اینجا به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم:

وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛(2) و حق را در [لباس و پوشش] باطل درنیامیزید تا بِدان وسیله حقیقت را كتمان كنید در حالی كه می‌دانید.

أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛(3) آیا طمع دارید كه [اینان] به شما ایمان بیاورند،


1.. آل عمران (3)، 17.

2.. بقره (2)، 42. ر.ك: حسین بن علی الخزاعی النیشابوری، روض الجنان و روح الجنان، ج 1، ص 236؛ ملافتح‌الله كاشانی، منهج الصادقین، ج 1، ص 191؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 152.

3.. بقره (2)، 75.

در حالی كه گروهی از ایشان سخنان خدا را می‌شنوند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف می‌كنند و حال آنكه خود نیز می‌دانند.

اهل كتاب، كلام خدا را می‌شنیدند و سپس حقایق را از مسیر اصلی خود، چه در لفظ و چه در معنا، منحرف می‌ساختند و به اصطلاح، كلام خدا را تحریف می‌كردند.

آنان آیات و حقایق الهی را برای دفع ضرری از خود یا جلب نفعی برای خویش كتمان می‌كردند و نمی‌گذاشتند به گوش مردم برسد. از اینجاست كه در روایات آمده است:

اِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فی اُمَّتی فَلْیَظْهَرِ اْلعالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللّهِ؛(1) هنگامی كه بدعت‌ها در امّت من ظاهر شود و خلاف حقایق دین در اجتماع رایج گردد، بر عالِم است كه حقیقت را آشكار سازد و دانش خویش را بازگوید و اگر نكند از رحمت خدا دور و مشمول لعن و نفرین خدا می‌شود.

امر به معروف و نهی از منكر

از مواردی كه باید سخن حق را گفت، امر به معروف و نهی از منكر است. امر به معروف و نهی از منكر از ضروریات اسلام است و آیات فراوانی در این زمینه هست؛ از جمله:

وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛(2) و باید از میان شما جماعتی باشند كه به نیکی فرا بخوانند و به کار معروف و شایسته وادارند و از زشتی و منكر بازدارند و آنها همان رستگاران‌اند.

كُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ


1.. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 16، باب 40، ص 269، روایت 21538.

2.. آل عمران (3)، 104.

وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ؛(1) شما بهترین امتی هستید كه برای مردم تحقق یافتید: امر به معروف و نهی از منكر می‌كنید و به خدا ایمان دارید.

یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُوْلَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِینَ؛(2) به خدا و روز جزا ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند و در كارهای نیک شتاب می‌كنند و آنان از شایستگان‌اند.

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـئِكَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ؛(3) و مردان و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند و نماز را بر‌پا می‌دارند و زكات می‌دهند و خدا و پیامبرش را اطاعت می‌كنند. خداوند اینان را به زودی مورد لطف و رحمت خود قرار می‌دهد كه خداوند مقتدر و حکیم است.

در آیة دیگر پس از آنكه وعدة مؤكّد می‌دهد به یاری كردن آن كس كه به خدا یاری رساند، در توضیح و معرفی كسانی كه خدا را یاری می‌كنند، می‌فرماید:

الَّذِینَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ؛(4) همان كسانی كه هرگاه به آنان در زمین قدرت و مكنت دهیم، نماز را بر‌پا دارند و زكات دهند و امر به معروف و نهی از منكر كنند و سرانجامِ همة كارها از آنِِ خداست.


1.. آل عمران (3)، 110.

2.. آل عمران (3)، 114.

3.. توبه (9)، 71. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 9، ص 353.

4.. حج (22)، 41.

امر به معروف و نهی از منكر دارای ابعاد، جوانب و مسائلی هستند كه باید در علم فقه بررسی شوند؛ ولی در اینجا نیز لازم است به برخی از این مسائل اشاره كنیم.

مراتب امر به معروف

بر پایة بعضی روایات امر به معروف و نهی از منكر درجات و مراتب مختلفی دارد. مرتبة اول آن از دل آغاز می‌شود و هركس ارتكاب منكَری یا ترك معروفی را دید، به مقتضای ایمانش باید در دل خود، از آن منزجر باشد. نخستین آثار انزجار و ناخرسندی قلبی در چهرة انسان آشكار می‌شود؛ یعنی مؤمن با دیدن منكر و ترك معروف، در دل ناراحت می‌شود و قیافه‌اش را در هم می‌كشد و رویش را ترش می‌كند. در روایات آمده است: كسی كه برای خدا با دیدن منكر و ترك معروف، چهره‌اش را در هم نكشد، آتش جهنم چهرة او را در هم خواهد كشید.

مرتبة دوم به زبان مربوط می‌شود. در این مرحله مؤمن باید با زبان، ناخرسندی خود را از عامل به منكر و تارك معروف آشكار كند و او را امر به معروف و نهی از منكر و موعظه و ارشاد کند و به هر حال، وی را به راه راست بكشاند.

مرتبة سوم به عمل مربوط می‌شود. در این مرحله مؤمن، با قدرت و به طور فیزیكی جلوِ منكرات را می‌گیرد. این مضمون در روایات بسیاری آمده است و درباره‌اش بحث‌ها و پرسش‌هایی طرح می‌شود؛ مانند اینكه آیا هر سه مرتبة قلبی، زبانی و عملی بر همة مكلفان واجب است یا بعضی مراتب آن، مانند مرتبة عملی و پیشگیری از منكرات با قدرت، به حكومت مربوط می‌شود و به قوه قهریه دولت اختصاص دارد و مردم معمولی، برای جلوگیری از منكرات نباید به قهر و خشونت متوسل شوند؟

شاید بتوان گفت در صورتی كه امر به معروف و نهی از منكر به گونة عملی سبب

اخلال در نظم اجتماعی شود، باید با اجازة حاكمان دولت اسلامی صورت گیرد و در فرضِ توانمند نبودن حاكم عدل، با اجازة فقیه جامع‌الشرایط و آگاه به مصالح جامعه اجرا شود.

نهی از منكر و قیام بر ضد فساد

در مواردی از نظر شرعی قیام بر ضد فساد و مبارزه با ظلم لازم است تا بنیاد دین حفظ شود. اگر كسانی بخواهند مقدسات دین را از بین ببرند، به یقین لازم است كه با آنان مبارزه كرد. با توجه به هدف بعثت انبیا، شكی در لزوم مبارزه با فساد برای ما باقی نمی‌ماند و حتی اگر دلیل شرعی بر لزوم چنین مبارزه‌ای نداشتیم، وقتی اساس اسلام در خطر باشد، مبارزه به هر قیمتی لازم است و باید در این راه با هر خطری روبه‌رو شد؛ چه عنوان امر به معروف و نهی از منكر بر آن صادق باشد، چه نباشد. در این گونه موارد، نه باید در انتظار یافتن دلیل تعبدی بمانیم و نه باید در گرو عناوین و تطبیق عناوین باشیم؛ زیرا راه روشن است و هدفْ مشخص و وظیفة ما مبارزه خواهد بود.

مرحوم كاشف‌الغطاء در چنین مواردی می‌فرماید: «فقیه باید ادلّة ظنّی را برای موارد مشكوك ذخیره كند».(1) پس مبارزه با فساد را در جامعة اسلامی، وقتی كیان اسلام در خطر است، به هیچ وجه نباید مسئله‌ای مشكوك تلقی كنیم تا لازم باشد از راه ادلّة ظنّی به فكر اثبات آن باشیم. البته در بعضی روایات بر این گونه اعمال امر به معروف و نهی از منكر اطلاق شده است. حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در حالی كه هدف خود را از قیام كربلا بیان می‌كند، می‌فرماید:

انَّما خَرَجْتُ لطلب الاصلاح فی امة جدی(صلی الله علیه و اله). أرید أن آمر بالْمَعْرُوفِ وَاَنْهی


1.. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج 1، ص 39.

عَنِ الْمُنْكَرِ؛(1) تنها و تنها به این دلیل قیام كرده‌ام تا امت جدم(صلی الله علیه و اله) را اصلاح و امر به معروف و نهی از منكر كنم.

در چنین روایاتی قیام امام حسین(علیه السلام) از مصادیق امر به معروف و نهی از منكر شمرده شده است؛ با اینكه به جنگ و شهید شدن عزیزترین عزیزان اسلام انجامید.

امر به معروف و اقتدار و آمریّت

آیا امر به معروف، مشروط به آمریّت و استعلاست یا به صورت موعظه و نصیحت و درخواست هم عملی خواهد بود؟

در پاسخ این پرسش می‌توان گفت كه از موارد كاربرد امر به معروف و نهی از منكر در آیات و روایات به این نتیجه می‌رسیم كه هدف اصلی شارع مقدس این است كه اعضای جامعه بتوانند در كسانی كه ترك معروف می‌كنند یا مرتكب گناهی می‌شوند، مؤثر باشند و ایشان را به هر صورت ممكن از گناه بازدارند و به ادای وظیفة خود وا دارند. طبیعی است كه این كار مراحلی دارد:

مرحلة‌ اول در مورد كسی است كه نمی‌داند و از سرِ جهل مرتكب گناه می‌شود. در این صورت كافی است كه وی را ارشاد كنند و وظیفة شرعی او را به وی بیاموزند، باشد كه وقتی فهمید آن كارْ گناه است تركش كند، یا هنگامی كه فهمید كاری بر او واجب است، به وظیفة شرعی خود عمل كند.

مرحلة دوم در جایی است كه شخص وظیفة خود را می‌داند و در عین حال مرتكب گناه می‌شود یا واجبش را ترك می‌كند. اینجا جای یادآوری است و باید با موعظه و نصیحت و انذار و تبشیر، پیامدهای ناگواری را که به سبب ترك واجب یا فعل حرام در


1.. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 44، باب 37، ص 329.

انتظار اوست، به او یادآوری كرد، تا انگیزه‌اش برای ترك گناه و انجام دادن وظیفة واجب تقویت شود و خودبه‌خود گناه را ترك كند و وظیفه‌اش را انجام دهد.

در مرحلة سوم نوبت به شدّت و آمریّت می‌رسد كه اگر مؤثر باشد، باید با استعلا و آمریّت وی را از گناه بازدارند یا به ادای وظیفه‌اش وا دارند.

بنابراین، مهم آن است كه او را به هر شكل، از گناه بازدارند یا به واجب وا دارند و باید دید كدام راه تأثیر مثبت بیشتری دارد و كدام بهتر است. بر ماست كه بکوشیم كه از بهترین و كم‌زیان‌ترین راه به این مطلوب دست یابیم، كه در شرایط مختلف فرق می‌كند؛ گاه با ارشاد و تعلیم یا موعظه و نصیحت انجام‌شدنی است و گاه با برخورد آمرانه و مقتدرانه.

دقت و مراقبت در امر به معروف

گاهی امر به معروف و نهی از منكر و ارشاد، بر اثر دخالت هواهای نفسانی و وسوسة شیطانی به گونة شایسته و به‌جا انجام نمی‌گیرد؛ مثلاً كسی كه با شخص دیگری اختلاف دارد، در اندیشة انتقام‌جویی از او، می‌خواهد آبرویش را بریزد و به بهانة امر به معروف و نهی از منكر نزد مردم سرِّ او را فاش می‌كند یا رفتاری تند با او می‌كند.

گاهی نیز هوای نفس به گونه‌ای ظریف‌تر و پنهان‌تر نقش خود را ایفا می‌كند و هرچند كه محرمانه با طرف صحبت می‌كند و آبرویش را نزد دیگران نمی‌ریزد، ولی شخصیت او را در برابر خودش می‌شكند. در واقع آگاهی خود را از اینكه مرتكب فلان گناه شده، به رخ او می‌كشد تا در ضمن، برتری خود را آشکار سازد، بدی‌های او و خوبی خود را وانمود كند و باعث سرشكستگی او شود.

کمترین زیانِ چنین برخوردی آن است كه پاداش و فایده‌ای را كه باید شخص از امر به معروف ببرد، نخواهد برد؛ زیرا ارزش اخلاقی هر كاری تابع نیّتِ كنندة كار است و اگر نیّت انسان در یك كار خیر فاسد باشد، آن عمل برای او فایده‌ای ندارد. به بیان

دیگر، هرچند كه این كار حُسن فعلی دارد، ولی چون انگیزه فاعل پاك و خالص نیست، این كار خیر نه‌تنها برای فاعل هیچ نتیجه‌ای در برنخواهد داشت، بلكه حتی ممكن است با آن، گناهی نیز به پای ارشاد كننده نوشته شود؛ زیرا آبروی مؤمنی را می‌برد و او را شرمسار می‌كند.

پس باید در موارد امر به معروف و نهی از منكر، دقت كافی و توجه به انگیزة خود داشته باشیم، نیّت خویش را خالص كنیم و رفتارمان با اشخاصی كه گناه می‌كنند، برخورد پزشك یا پرستار دلسوز با یك بیمار باشد؛ سعی در درمان او داشته باشیم؛ بغض و كینة خود را فرو نشانیم و از انتقام‌جویی بپرهیزیم. بکوشیم تا حد امكان آبروی او ریخته نشود و حتی متوجه نشود كه ما از گناه او آگاه شده‌ایم؛ نیّت و انگیزة پاك و الهی داشته باشیم تا خودمان از امر به معروف و نهی از منكر، بهرة معنوی و اخلاقی ببریم؛ و در یك جمله همة شرایط لازم را رعایت كنیم.

متأسفانه در بسیاری از موارد، نه شرایط شرعیِ امر به معروف و نهی از منكر رعایت می‌شود و نه اخلاص در نیّت وجود دارد. در عین حال شخص می‌پندارد كه وظیفة خود را انجام داده است؛ در حالی كه او با این كار، چه‌بسا به جای اصلاح، افساد كند و شخص بدكار را لجوج و وادار كند تا بر كار خویش اصرار ورزد؛ چون می‌پندارد حال كه آبرویش در جامعه ریخته می‌شود، بگذار هوس‌هایش را ارضا کند.

از عالم جلیل‌القدر، مرحوم میرزای شیرازی نقل کرده‌اند، روزی در مجلس سخنرانی، سخنران روایتی نقل كرد یا مرثیه‌ای خواند كه سند صحیحی نداشت؛ اما ایشان چیزی نگفتند و به روی سخنران نیاوردند. یكی از دوستان به ایشان اعتراض می‌كند كه چرا نهی از منكر نكردید؟ ایشان در پاسخ فرمودند: حفظ آبروی مسلمان از این نهی از منكر فوری لازم‌تر است. من می‌توانستم محرمانه به او بگویم كه این مطلب كه شما گفتید، درست نیست و لزومی نداشت كه نزد مردم آبرویش را بریزم.

بنابراین، از یك‌سو باید بدانیم كه تقوا راه باریكی است و باید توجه داشته باشیم كه فریب هواهای نفسانی را نخوریم و از سوی دیگر باید مواظب باشیم كه احتیاط بیش از حد در این گونه مسائل، سر از ترك وظیفة امر به معروف و نهی از منكر درنیاورد و وسوسه‌ها یا هواهای نفس از نوع دیگری، انسان را از ادای وظایف واجب خود بازندارند. ترس از اینكه نهی از منكر او را نزد شخص بزهكار مبغوض سازد یا از منافع مادی‌اش بكاهد و... ناخودآگاه انسان را از ادای وظیفة خود در امر به معروف و نهی از منكر بازمی‌دارد. پس باید بین دو طرفِ افراط و تفریط، میان این عوامل و انگیزه‌های گوناگونی كه نفس انسان را به این سو و آن سو می‌كشانند، همواره متوجه خود باشد و انگیزه‌های خویش را بسنجد تا بداند كدام انگیزه او را به این گفتار یا رفتار واداشته است.

در امر به معروف رعایت نكات دیگری نیز لازم است؛ یکی آنكه شخص به هنگام امر به معروف باید كاملاً مراقب باشد كه خود آلوده نشود و تحت تأثیر مجرمان قرار نگیرد. طبیعی است كه دیدن گناه، مثل انجام دادن آن، از زشتی گناه در نظر انسان می‌كاهد و نیز بسیاری از گناهان بدون لذت نیست. در این صورت ممكن است شخص با دیدن گناه، خود نیز تحریك شود و به آن علاقه پیدا كند. گاهی نیز انگیزه‌های دیگری انسان را به لغزش نزدیك‌تر می‌كنند؛ مثل آنكه مجرمان از دوستان او باشند و میل به هم‌رنگی با آنها و یا علل عاطفی و دوستانه او را به شركت در گناه آنان وا دارد.

دوم آنكه باید رفتارش به گونه‌ای باشد كه دیگران را به گناه تشویق نكند و علاوه بر آنكه خودش مرتكب گناه نمی‌شود، دیگران نیز كه با او همراهند، مرتكب گناه و ترغیب به گناه نشوند.

سوم آنكه مراقب باشد كه با رفتار تند و خشك خود، آنان را به لجبازی و مخالفت و ادامه دادن به گناه وا ندارد، بلكه با رفتار شایسته‌اش آنان را به ترك گناه فرابخواند.

خداوند در وصف بندگان شایسته‌اش می‌فرماید:

وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً؛(1) و چون به كار لغو و بیهوده گذر كنند، با كرامت و بزرگواری بگذرند.

از این آیه استفاده می‌شود كه مسلمانان باید با گناهکاران و كسانی كه مرتكب كارهای غیر اخلاقی می‌شوند، با كرامت و بزرگواری رفتار كنند و احتمالاً منظور از این جمله آن است كه اولاً خودشان تحت تأثیر گنهكاران قرار نگیرند؛ ثانیاً آنان را موعظه و ارشاد كنند؛ ولی هنگام ارشاد آنها رفتار درست و شایسته‌ای داشته باشند تا باعث تشویق آنان به گناه یا لجاجت و اصرارشان بر گناه نشوند.

آیة دیگری در وصف بندگان شایستة خدا می‌فرماید:

وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً؛(2) و چون نابخردان ایشان را [به زشتی] خطاب ‌كنند، [سخن ملایم و آرام و] سلام گویند.

منظور این نیست كه به افراد نادان سلام می‌كنند، بلكه در رفتار با افراد نادان و سخنان ناشایستة آنان، كلامشان سالم و برخوردشان ملایم و شایسته است.


1.. فرقان (25)، 72. ر.ك: ملافتح‌الله كاشانی، منهج الصادقین، ج 6، ص 423.

2.. فرقان (25)، 63.

چکیده

ـ یكی از روابط مهم انسان‌ها با یکدیگر، تبادل اطلاعات و معلومات است و مهم‌ترین ابزار نقل و انتقال آن، گفت و شنود است.

ـ در قرآن كریم، برای سخن گفتن، ارزش‌های گوناگونی طرح شده كه گاه ناظر به ماهیت سخن است وگاه با عناوین عَرَضی آن ارتباط می‌یابد.

ـ در جایی كه پای مصالح اساسی انسان و اجتماع در میان باشد، صراحت در گفتار لازم است.

ـ ملایمت در گفتار، از ارزش‌های مثبت در سخن گفتن است.

ـ فروتنی و ادب، صداقت و راستگویی نیز از ارزش‌های مثبت در سخن گفتن است.

ـ اظهار حق و كتمان نکردن آن یكی از مهم‌ترین ارزش‌های مثبت در سخن گفتن است.

ـ از موارد مهمی كه باید سخن حق را اظهار كرد، امر به معروف و نهی از منكر است. قرآن كریم در این ‌باره آیات فراوانی دارد.

ـ امر به معروف و نهی از منكر درجات و مراتب مختلفی دارد كه از مرتبة دل و قلب آغاز می‌شود و به مرتبة عملی پایان می‌یابد.

ـ در صورتی كه امر به معروف و نهی از منكر به صورت عملی سبب اخلال در نظم اجتماعی شود، باید با اجازة حاكمان دولت اسلامی انجام گیرد و در صورت توانمند نبودن حاكم عادل، با اجازة فقیه جامع‌الشرایط و آگاه به مصالح جامعه اجرا شود.

ـ هدف از امر به معروف و نهی از منكر آن است كه اعضای جامعه بتوانند در كسانی كه ترك معروف می‌كنند یا مرتكب گناهی می‌شوند، مؤثر باشند و ایشان را از گناه بازدارند؛ از این رو، لازم است متناسب با اوضاع گاه با ارشاد و تعلیم، گاه با موعظه و گاه با برخورد آمرانه و مقتدرانه این كار صورت بگیرد.

ـ خلوص نیّت و دوری از هر گونه انگیزة ناپسند در امر به معروف و نهی از منكر لازم است.

ـ آمر به معروف و ناهی از منكر باید مراقب باشد تا اولاً خود به گناه نیفتد؛ ثانیاً رفتارش مشوق دیگران به گناه نباشد؛ ثالثاً رفتارش سبب لجبازی دیگران نشود.

پرسش

1. به چه دلیل تبادل اطلاعات و معلومات یكی از مهم‌ترین روابط میان انسان‌هاست؟ و مهم‌ترین ابزار آن چیست؟

2. برخی ارزش‌های مثبت سخن گفتن را توضیح دهید.

3. مراتب گوناگون امر به معروف و نهی از منكر را بیان كنید.

4. شرایط و نكات لازم در امر به معروف و نهی از منكر را توضیح دهید.