به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آثار حضرت آیتالله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با طلاب مدرسه مدینه العلم کاظمیه یزد ضمن تبریک میلاد امام حسن عسکریعلیهالسلام از خاطرات خود در شهر یزد سخن گفت و اظهار داشت: زمانی که هنوز کودک بودم، پدرم در کنار مسجد ریگ یزد، گیوهفروشی داشت؛ آن زمان، دوران اوج سلطنت پهلوی بود و وضعیت دین در جامعه نیز بسیار نامناسب بود؛ به زحمت نماز جماعت مختصری برپا میشد و عزاداری مختصری صورت میگرفت؛ بلکه حتی در برههای، روضهخوانی و پوشیدن لباس روحانیت نیز ممنوع بود؛ به یاد دارم که روضهخوان در زیرزمین خانه، آن هم به آرامی روضه میخواند تا مبادا مأموران پهلوی صدای او را بشنوند.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی با اشاره به وضعیت مدارس علمیه یزد گفت: مدرسه علمیه خان که دارای سه بخش بود، یک بخش آن توسط سیل تخریب شده بود و بین تمام حجرههای حوزه علمیه، تنها سه حجره مورد استفاده قرار میگرفت که آن هم آقای محمدهادی طزرجانی، شیخ علی بمان مکبّر و یک درویش بود. یعنی اصلا طلبه ای در مدرسه وجود نداشت.
وی با اشاره به جریان طلبه شدن خودش گفت: بعد از پایه ششم به حوزه رفته و تا رسائل و مکاسب را نیز در یزد خواندم. یک سالی هم نجف بودم و سال 31-32 بود که به قم آمدم. البته نهایت انگیزه ما در آن زمان برای طلبگی این بود که طلبگی ثواب دارد؛ به عبارت بهتر طلبه شدن را امری مستحب میدانستیم؛ اما بعدها کمکم با عوض شدن شرایط اجتماعی و رشد فکری، درک کردیم که طلبگی گاهی به عنوان یک وظیفه واجب، بلکه از مهمترین واجبات است. البته بیش از همه اساتید، آشنایی با علامه طباطبایی برای من اثربخش بود.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشار به نحوه آشنایی خود با علامه طباطبایی اظهار داشت: آقای مناقب – عالم اهل یزد- عامل آشنایی من با علامه طباطبایی بود؛ من به درخواست ایشان به مسجد سلماسی برای درس تفسیر علامه طباطبایی رفتم؛ اما متوجه شدم مسائلی که این روحانی سید با این صدای بسیار آرام بیان میکند، مطالبی است که تفاوتهای بسیاری با تفسیرهای دیگران دارد. بعد از درس به آقای مناقب گفتم تصور من این است که آنچه این سید(علامه طباطبایی) میگوید، همهاش درس نیست، بلکه از جای دیگری به او الهام میشود. نتیجه اینکه آغاز آشنایی بنده با علامه طباطبایی این گونه رقم خورد و حس کردم میتوانم جواب سئوالهایم را از ایشان بگیرم.
وی با طرح سئوالهایی نظیر این که چرا خلق شدیم؟ انبیا برای چه آمدند؟ درس و حوزه چه فایدهای دارد؟ و چرا اولیای الهی مانند سیدالشهداعلیهالسلام این همه سختیها را برای حفظ دین متحمل شدند، ادامه داد: اینها سئوالاتی بود که هیچ امیدی نداشتیم در کلاسهای دیگر- غیر از کلاس علامه طباطبایی- پاسخ آن را دریافت کنم. آشنایی با ایشان سبب شد تا اعتقادات به صورت یک مجموعه منسجم و منطقی برای ما حل و هضم شود.
آیتالله مصباح خطاب به طلاب کاظمیه یزد اظهار داشت: تأکید بنده این است که در خصوص انگیزهتان برای طلبگی فکر کنید. شاید در گذشته یا حال عدهای باشند که وقتی از جاهای دیگر واماندند، به فکر آمدن به حوزه بوده باشند یا چون پدرشان روحانی است، میخواهند این چراغ در خانواده شان روشن بماند. شما در عصری هستید که فهم، استعداد و حقیقتجویی در نوع مردم وجود دارد؛ لذا باید دنبال این باشید که نیت و انگیزه خود را به خوبی مشخص کنید.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت نیت افراد، روایتی را یادآور شد و خاطر نشان کرد: چه بسا یک کار با شرایط و حجم و شکل واحد از دو نفر سر بزند، اما اولی به خاطر این کار، اهل جنت و دیگری اهل دوزخ شود. دلیل اختلاف ارزشها، اختلاف در نیتهاست؛ عین همین مسئله در طلبگی نیز وجود دارد؛ اگر به خاطر اغراض دنیوی طلبه شویم، روزی خواهد آمد که خیلی پشیمان خواهیم شد؛ به همین دلیل هر چقدر در این مورد فکر کنید که چرا طلبه شدید و چه انگیزهای دارید، ارزش دارد.
وی با اشاره به نمونههایی اظهار داشت: علامه طباطبایی منزلی اجاره کرده بودند که ماهیانه 85 تومان اجاره بها داشت و با چهار فرزند خود در این منزل سکونت داشتند؛ اما حقیقت این بود که چنین عالمی حتی پرداخت این اجاره بها برایش دشوار بود. حتی یکی از شاگردان ایشان – مرحوم دوانی- وقتی از ایشان میخواهد که اسفار را که به دلایل مختلفی، مفصل شده بود را مقداری مختصرتر کرده و موارد تکراری و تفصیلات غیر ضروری آن را حذف کنند و به عنوان مقدمه از ایشان خواستند که در بخش اول کتاب اسفار، زیر مطالب تکراری آن، خط بکشند تا کار شروع شود، علامه طباطبایی در حالی که سکوت کردند، بسیار ناراحت شدند؛ وقتی دوباره اصرار شد، علامه طباطبایی گفتند که یک کتاب باید باشد که من زیر مطالب تکراریاش خط بکشم؟! یعنی علامه طباطبایی حتی قدرت خرید یک کتاب اسفار را نداشتند!
آیتالله مصباح افزود: این در حالی است که امروز هر تحقیقی در جهان اسلام بخواهد انجام دهد، بی نیاز از آثار علامه طباطبایی نیست؛ ایشان وقتی کتاب المیزان را مینوشتند و چند جلد آن چاپ شده بود، هنوز نوشتن آن به پایان نرسیده بود که به زبان اندونزیایی (مالایی) ترجمه میشد. یعنی کسی با چنین علمی که کتابی به این حد مهم و مؤثر مینویسد، حتی پول خرید یک کتاب را نداشت!! البته غالب کتابهای مهم دینی توسط افرادی بوده که هزینه زندگی عادیشان را نداشتند.
آیتالله مصباح با اشاره به روایتی اظهار داشت: خداوند وعده داده است که هرکس وظیفه واجبش را انجام دهد، بینیازش کند. بنابراین عمل به وظیفه هم عزت دنیوی و هم ثواب اخروی و هم عنایت امام زمان را به دنبال خواهد داشت.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مختار بودن انسان، سرّ خلیفه اللهی انسان را همین امر بر شمرد و افزود: در درون انسان کششهای متضادی وجود دارد که انسان را به سوی خود دعوت میکنند؛ این انسان است که باید با اختیار خود و بر اساس شناخت صحیح، راه درست را انتخاب کند تا رشد کند. البته حتی با انتخاب راه صحیح، آفتهایی نیز در مسیر وجود دارند که باید مراقب آنها بود؛ وگرنه روزی سبب سقوط خواهند شد.
آیتالله مصباح با اشاره به جریان بلعم باعورا اظهار داشت: خداوند در مورد او میفرماید "و آتیناه آیاتنا"؛ این عبارتی است که خداوند در مورد انبیا به کار میبرد، اما او با این که نبی نبود، به این مقام رسیده بود! مستجاب الدعوه شده بود و مردم از راه دور و نزدیک برای استجابت خواستههایشان نزد او میرسیدند! اما به خاطر آفتی که در درون او بود و میل به دنیا، چنان سقوط کرد که خداوند در قرآن او را به سگ تشبیه میکند! خدا این داستانها را در قرآن بیان نکرده تا سبب سرگرمی ما شود؛ بلکه به ما میآموزد که این خطر همواره ما را نیز تهدید میکند؛ مبادا به درس خواندن، عالم شدن و حتی مستجاب الدعوه شدن مغرور شویم.
وی با اشاره به ظرفیت عظیم انسان اظهار داشت: انسان با اختیار خود میتواند به عظیمترین درجات برسد همانگونه که میتواند پستترین موجودات شود. لذا باید بیشتر درباره نیتها و کارهایمان دقت کنیم؛ ملاک کارهایمان چیست؟ چون دلمان میخواهد؟ چون مردم بیشتر خوششان میآید؟ انحراف از همینجا شروع میشود؛ مگر خدای ما، دل ماست؟! مگر خالق ما مردم هستند و سعادت ابدی ما دست مردم است؟! خدا وعده داده اگر کسی برای خدا کار کند و بین خود و خدایش را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد.
آیتالله مصباح در بخش پایانی سخنان خود گفتند: ارتباط با خدا، هنوز برای ما مفهوم مشخص و صحیحی ندارد؛ ارتباط با دیگران را میفهمیم، اما ارتباط و انس با خدا به سادگی قابل درک نیست؛ خداوند بندگان ممتازی را قرار داده تا راهنما و الگوی ما باشند؛ انس و ارتباط با آنها، سادهتر از انس و ارتباط با خدا و مقدمه آن است. لذا یکی از رحمتهای خدا بر انسانها بهخصوص شیعیان، باز بودن راه توسل به اولیای الهی است؛ آن نیز همیشه، همه جا و در هر حالی امکان پذیر است؛ حتی در وقت خوابیدن؛ اما متأسفانه غالب افراد در اکثر مواقع، غافل هستند.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به اینکه باید از اهلبیت گدایی کنیم، اظهار داشت: شاید عدهای عارشان شود که از اهلبیتعلیهمالسلام گدایی کنند، اما این نوع نگاه مقدمهای است بر این که عارشان شود که بندگی خدا کنند؛ در واقع گدایی درخانه اولیای الهی، تمرین بندگی خداست.
در پایان این مراسم نیز یکی از طلاب مدرسه علمیه کاظمیه به دست علامه مصباح یزدی، ملبس به لباس مقدس روحانیت شد.
گفتنی است دیدار طلاب علمیه کاظمیه یزد با علامه مصباح یزدی 14 آذرماه در سالن شهید ردانی پور مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد.