صوت و فیلم

صوت:
12

وظیفه ما در برابر نعمت قرآن کریم

در دارالقرآن (منزل مرحوم شیخ عباس قمی)
تاریخ: 
سه شنبه, 28 مرداد, 1382

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرِین

قبل از هر چیز، میلاد مسعود حضرت صدیقه كبری، فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها را به پیشگاه مقدس حضرت صاحب الامر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف و همه علاقه‌مندان به اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین تبریك و تهنیت عرض مى‌‌كنم و از این‌که جسارت می‌کنم که در حضور علما و بزرگان مزاحم اوقاتشان می‌شوم عذرخواهى مى‌‌كنم. حضور بنده در اینجا فقط براى اطاعت امر سرورانى است كه اطاعت امرشان را بر خودم لازم مى‌‌دانم.

حضرت زهرا‌علیها‌‌السلام، باطن لیلة القدر

مجلس ما از لحاظ‌‌هاى مختلفى بسیار ممتاز است؛ هم از نظر زمان كه مقارن با شب میلاد حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها است؛ هم ازلحاظ مكان كه در بیت نورانى خادم مخلص اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین، مرحوم آقاى شیخ عباس قمى‌رضوان‌‌الله‌‌علیه برپا شده است و اداى حقى نسبت به این محدّث بزرگوار است كه حق بزرگى بر همه شیعیان، بر علما و بر حوزه‌‌هاى علمیه دارد و هم ازلحاظ حضور علما، سادات و بزرگانی كه مجلس را مزیّن فرمودند و عزیزانى كه تواشیح را اجرا كردند كه ما با كمال خضوع خدمت این بزرگواران احترام مى‌‌گذاریم و مراتب ارادت خودمان را تقدیم مى‌‌كنیم و بالاتر این‌که هدف از تشكیل این جلسه، آغاز فعالیت یك مركز آموزش قرآن براى جوانان و طلاب علوم دینى است. در متنِ واقع، شاید این‌ها یك ارتباطى هم با هم داشته باشند که به عقل ما نمى‌‌رسد.

معروف است كه بزرگان اهل معنا مقام حضرت زهرا‌علیها‌‌السلام را مقام لیلة القدر مى‌‌دانند كه قرآن در لیلة القدر نازل شده است. البته این‌ها از دهان بنده بزرگ‌تر است و درست هم به عقلم نمى‌‌رسید ولى چیزهایى است که از بزرگان شنیدم و بعضى از روایات هم مؤیدش است که مى‌‌فرمایند مقام حضرت زهرا‌علیها‌‌السلام باطن لیلة القدر است. اگر در شب میلاد حضرت زهرا‌علیها‌‌السلام این رحمت از عالم نورانیت نازل شده كه این مركز، تأسیس و بنیاد شود شاید بى‌‌ارتباط با آن نورانیت خود حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها نباشد. به‌هرحال اگر قرار باشد که درباره هریك از این موضوعات چند جمله هم گفته شود وقت عزیزان خیلى گرفته مى‌‌شود و من لیاقت این را ندارم كه اوقات شریف شما را به عرایض ناقابل خودم بگیرم.

ترویج فرهنگ قرآنی به برکت پیروزی انقلاب اسلامی

یكى از نكته‌‌هایى كه ما همواره به‌عنوان شكر نعمت الهى باید یادآور باشیم این است كه یکی از بركات پیروزى انقلاب و برقرارى نظام اسلامى، رواج قرآن در این كشور است. بنده یادم است که آن وقتى كه ما بچه بودیم، در شهر خودمان، در شهر یزد، معروف بود كه یك نفر هست كه حافظ قرآن است و ما تعجب مى‌‌كردیم و مى‌‌گفتیم یك نفر حافظ كل قرآن است؟! مى‌‌گفتند: بله، حافظ كل قرآن است! یك نفر حافظ قرآن بود و این مایه تعجب بود و شاید در كل كشور چند نفر بیشتر نبودند كه حافظ قرآن بودند. امروز ملاحظه می‌فرمایید كه به بركت پیروزى انقلاب و برقرارى این نظام كه مرهون خون‌‌هاى پاك شهداى عزیز است، در هر شهرى، ده‌ها و صدها حافظ قرآن آن‌هم زیر سن ده سال هست آن‌هم با كیفیتى كه اصلاً هیچ سابقه نداشته است که شماره آیات را هم بدانند، شماره صفحه را هم بدانند، جاى آن صفحه را هم بدانند و خیلى از ویژگى‌‌هاى دیگرى كه بعضى از عزیزان دارند. بنده افتخار داشتم بعضى‌‌هایشان را از نزدیك زیارت كردم كه حتى معانی آیات قرآن را با اشاره بیان مى‌‌كردند. ابتكاراتى كه در این زمینه بوده واقعاً از نعمت‌‌هاى بزرگى است كه در سایه انقلاب نصیب جامعه ما شده است. در میان كشورهاى اسلامى براى جامعه اسلامى ما افتخارى است که امروز قرآن این‌چنین در كشور ما رواج دارد.

طلایه‌داران ترویج فرهنگ قرآنی

یكى از سرشكستگى‌‌هاى ایران در زمان قبل از پیروزی انقلاب این بود كه حافظان، قاریان و قرآن‌دانان در ایران خیلى كم بودند. الحمدالله این بركت نصیب ما شده و همین‌جا از باب قدردانى از نعمت خدا باید عرض كنم كه افتخار ترویج قرآن، خلعتى بوده كه بر اندام مقام معظم رهبرى راست آمده است. حتى انتساب این افتخار به خود حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه هم كمتر است. ایشان بودند كه با همت و علاقه خاصى كه داشتند كمر به ترویج قرآن بستند و براى حفظ، قرائت و بعد براى فهم معانى و تفسیر قرآن به صورت‌‌هاى مختلف تشویق كردند. خدا ان‌شاء‌الله سایه‌‌شان را مستدام بدارد و همه كسانى كه در راه ترویج قرآن تلاش مى‌‌كنند را با قرآن محشور فرماید.

همان‌طور كه قرآن از لحاظ حفظ و قرائت در كشور ما غریب بود، از لحاظ درس و بحث و این‌ها هم در حوزه‌‌ها غریب بود. باز هم براى قدردانى از نعمت خدا باید یادآورى كنیم كه رواج تفسیر و درس قرآن در حوزه علمیه قم به دست مبارك مرحوم علامه طباطبائى‌رضوان‌‌الله‌‌علیه انجام گرفت و ایشان در این راه تلاش‌‌هاى قابل تقدیرى داشتند كه من حالا فقط به اشاره‌‌اى اكتفا مى‌‌كنم، فرصتى نیست كه در این زمینه توضیح بیشتری عرض كنم. خدا روح ایشان را شاد كند و ان‌شاء‌الله امشب ایشان را میهمان جدّه‌‌شان حضرت زهرا‌علیها‌‌السلام قرار دهد، حق ایشان را بر گردن ما باقى نگذارد و ما را موفق بدارد كه حق ایشان را ادا كنیم. ایشان حق بزرگى بر حوزه علمیه قم، بر جامعه روحانیت و بر عالم اسلام داشته است.

قرآن، ثِقل اکبر و اهل‌بیت، ثقل اصغر

نكته سومى كه مى‌‌خواهم عرض كنم این است كه در بین نعمت‌‌هایى كه خداوند متعال نصیب انسان مى‌‌كند آن نعمت‌‌هایى كه زمینه تقرب انسان را به خدا فراهم مى‌‌كند خار بزرگى در چشم شیطان است و از این جهت شیطان تمام همّ و غمش را صرف مى‌‌كند كه مسیر را منحرف كند و نگذارد آن‌گونه كه باید و شاید از آن نعمت خدا استفاده شود. خب اگر بگوییم قرآن كریم بالاترین نعمتى است كه خداوند متعال به بشریت اهدا فرموده است شاید سخن گزافى نگفته باشیم. گویى كه وجود پیغمبر اكرم و اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین به یك معنا بزرگ‌‌ترین نعمت الهى هستند اما به‌هرحال مى‌‌دانیم كه به‌حسب آن روایتى كه نقل شده، آن‌ها ثقل اصغر تلقى شده‌اند و قرآن به‌عنوان ثقل اكبر معرفى شده است. البته با یك دید دیگر، حقیقت قرآن همان نورانیت اهل‌بیت‌‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین است و در آن مقام، قرآن و اهل‌بیت‌علیهم‌‌السلام با هم اتحاد دارند اما در مقام تفصیل و به‌حسب آن روایت، قرآن به‌عنوان ثقل اكبر معرفى شده است.

ضمانت الهی بر حفظ و نگهداری از قرآن

این نعمت از آن جهت مهم است كه با اینکه خداوند متعال كتاب‌‌هاى آسمانى زیادى نازل فرموده است اما یا اثرى از آن كتاب‌‌ها باقى نمانده مثل كتاب حضرت نوح و كتاب حضرت ابراهیم كه علی‌الظاهر در عالم چیزى به این نام شناخته نمى‌‌شود و یا آنچه باقى مانده و به نام كتاب انبیاست، تحریف شده است و قابل‌استفاده و مورد اعتماد نیست مثل تورات و انجیل فعلى كه در دست یهود و نصاری است و شواهد فراوانى دارد كه این‌ها تحریف شده است و قابل‌اعتماد نیست. در قرآن هم آیاتى بر این مطلب شهادت مى‌‌دهد ولى مراجعه به متن تورات و انجیل، كافى است كه انسان یقین كند كه این كتاب، كتاب الهى نیست.

در میان همه كتاب‌‌هاى آسمانى و میراثى كه از صدوبیست‌وچهار هزار پیغمبر باقى مانده است تنها قرآن كریم است كه خداوند متعال ضمانت فرموده كه این كتاب، دستخوش تحریف و تغییر و تبدیل واقع نشود و در میان انسان‌ها تا روز قیامت سالم باقى بماند. چه نعمتى از این بالاتر مى‌‌شود كه خداوند متعال سخن خودش را ضمانت كند كه در میان انسان‌‌ها باقى بماند و این افتخاری براى جامعه اسلامى است كه این نعمت به دست آن‌ها سپرده شده است و البته آن‌ها موظف‌اند كه این نعمت را به دیگران برسانند.

قرآن، کلام خدا

خود این معنا كه كلام خدا در دست انسان قرار گیرد و انسان لیاقت این را پیدا كند كه كلام خدا بر زبانش جارى شود بسیار مطلب مهمى است ولی ما چون عادت كرده‌ایم، اهمیتش را درست درك نمى‌‌كنیم. مقام علم الهى و كلام خدا كجا و زبان‌‌هاى آلوده ما كجا؟! زبان ما چه لیاقتى دارد كه كلام خدا بر آن جارى شود؟!

خداوند متعال تفضل فرموده و به ما اجازه داده كه كلام او را یاد بگیریم، به زبان بیاوریم، قرائت كنیم و وجود و قلب خودمان را با این نور الهى منوّر كنیم ولى متأسفانه ما آن‌طور كه باید و شاید قدرش را نمى‌‌دانیم و نمى‌‌دانیم چه شرفى نصیب انسان شده كه زبانش بتواند متكلّم به كلام الهى شود! بالاتر از همه این‌که این كلام كه نازل شده فقط براى قرائت نبوده، این كتابِ هدایتى است كه سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین مى‌‌كند.

قرآن؛ نسخه شفابخش دردهای بشریت

براى اینكه اهمیت این نعمت درك شود من مثالی را براى نوجوان‌‌ها عرض مى‌‌كنم. براى بزرگان خیلى باید جسور باشم كه جسارت کنم و این مثال را عرض كنم و لذا این مثال را براى نوجوان‌‌ها عرض مى‌‌كنم كه خوشبختانه عزیزانى در مجلس ما هستند. اگر ما امروز بشنویم كه براى یكى از دردهاى بى‌‌درمان یا صعب‌العلاج جامعه یك دارویى اختراع شده است، فرض كنید رادیو یا تلویزیون را روشن كنیم و گفته شود بشارت! بشارت! دارویى براى سرطان كشف شده است! همه درصدد برمى‌‌آیند كه این دارو را بشناسند و از آن استفاده كنند. بعد اگر بگویند که نسخه این دارو به یك زبانى است كه اكثریت مردم نمى‌‌شناسند و تنها اهل یك جزیره‌ هستند كه این زبان را بلد هستند، بدون شك داوطلبان زیادى درصدد برمى‌‌آیند که بروند و آن زبان را بیاموزند تا آن نسخه‌‌اى كه داروى سرطان به آن زبان نوشته شده را بخوانند و بفهمند. شوخى نیست؛ سرطان هرروز ده‌ها و صدها انسان را به كام مرگ فرومی‌برد و آن‌هایی هم كه هستند سالیان درازى از این مرض خطرناك رنج مى‌‌برند. اگر داروی این مرض كشف شود و در دسترس همه قرار گیرد بسیار ارزنده است. كسانى رنج سفر را بر خود هموار مى‌‌كنند، مى‌‌روند آن زبان را یاد مى‌‌گیرند تا بتوانند آن نسخه را ترجمه كنند، بفهمند و آن دارو را در اختیار بگیرند و از آن استفاده كنند. فرض هم این است كه فقط داروى یك درد است، آن‌هم یك درد مادى براى بعضى از انسان‌هایی كه به آن مبتلا هستند.

حالا اگر یك نسخه‌‌اى براى همه دردها باشد، آن‌هم نه‌تنها دردهاى مادى بلكه دردهاى معنوى كه سعادت ابدى انسان‌ها را به خطر مى‌‌اندازد، چقدر ارزش دارد؟! دردها و امراضى كه سعادت ابدى را به خطر مى‌‌اندازد با دردهاى این دنیا و سرطان و امثال این‌ها قابل‌مقایسه نیست؛ این‌ها ضررش محدود است و به چند روز زندگى این دنیا ضرر مى‌‌زند و دیگر انسان را به عذاب آخرت كه مبتلا نمى‌‌كند اما داروی آن امراضى كه سعادت ابدى را از انسان سلب مى‌‌كند در یك كتاب فراهم شده و خدا این را مجّانى در اختیار ما قرار داده است!

رها کردن قرآن؛ علت شکایت پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله

ما چقدر باید قدر این كتاب را که داروى دردهایى است كه سعادت انسان‌ها را به خطر مى‌‌اندازد بدانیم؟! متأسفانه ما كه مسلمان هستیم و وجودمان وامدار قرآن است و گوشت و پوستمان به بركت قرآن روئیده، قدر قرآن را نمى‌‌دانیم، چه رسد به دیگران كه به قرآن ایمان ندارند و دسترسى به علوم آن هم ندارند! بى‌‌جهت نیست كه خود قرآن مى‌‌فرماید: وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا![1] خیلى جاى شكایت دارد؛ پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله نمى‌‌فرماید خداوندا! به اهل‌بیت من ظلم كردند، بچه‌‌هاى من را به شهادت رساندند، چنین و چنان كردند و تنها دخترم را با آن وضع فجیع مورد ظلم و ستم قرار دادند، بلکه می‌فرماید یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا! براى این‌که این قرآن براى انسان‌ها خیلى عظمت دارد و خیلى باید از آن استفاده كنند، استفاده روشنى كه همه مى‌‌فهمند که این حاصل بعثت همه انبیاست، حاصل زحمت‌‌هایى است كه هزاران پیغمبر كشیدند و به شهادت رسیدند و بالاخره حاصل زحمت‌هایی است که اولیا و ائمه معصومین‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین و علما کشیدند تا این را به دست ما رساندند؛ ولی متأسفانه ما چگونه به‌آسانی با آن رفتار مى‌‌كنیم و این قرآن را چگونه تلقى مى‌‌كنیم!

ساده‌ترین مراتب قدردانی از نعمت عظیم قرآن

یكى از مراتب قدردانی از نعمت قرآن این است كه با احترام با قرآن رفتار كنیم، آن را در جاى پاك مناسبى قرار دهیم؛ آن را ببوسیم؛ هنگام دست زدن به قرآن، با وضو باشیم و بى‌‌وضو دست به قرآن نزنیم. این‌ها یكى از مراتب ادب نسبت به قرآن است. بعد بالاتر اینکه یاد بگیریم آن را خوب بخوانیم، با لحن خوب بخوانیم، با تجوید بخوانیم، سعى كنیم قرآن را حفظ كنیم. همه این‌ها بسیار كارهاى ارزنده‌‌اى است و هركدام از این کارها ثواب‌‌هاى بى‌‌شماری دارد ولى وقتی این‌ها را نسبت به اصل هدف از نزول قرآن بسنجیم همه این‌ها رنگ مى‌‌بازد.

چه اندازه از قرآن استفاده كردیم؟!

خود قرآن غیر از اوصافى كه براى خودش معرفى كرده که هُدًى وَشِفَاءٌ،[2] هُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ،[3] وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ[4] الی‌آخر، یك مطالبى هم درباره خودش فرموده و ما را تشویق كرده به اینكه درباره این‌ها فكر كنیم؛ لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ؛[5] مطلب چیست؟! این‌همه اوصاف قرآن و مدح قرآن که در خود قرآن آمده است، دیگر این مطلب چیست كه با این بیان، یك شوكى در فهم انسان‌ها ایجاد مى‌‌كند که آدمیزادها! عقلتان كجاست؟! لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا؛ شما از كوه و از سنگ هم كمترید؟! إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِیًّا![6] ما چه اندازه از قرآن استفاده كردیم؟! آیا درباره همین موضوع كه قرآن مى‌‌فرماید وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ، فكر كرده‌ایم؟!

هدف اصلى از نزول قرآن کریم

متأسفانه بااینکه ما این‌همه دَم از قرآن مى‌‌زنیم و به‌خصوص بعد از انقلاب و به بركت خون‌های شهدا این زمینه‌‌ها براى فهم و حفظ قرآن و همچنین تفسیر و آموزش معانى قرآن فراهم شده است و باید براى همه كسانى كه قدمى در این راه برداشتند از صدق دل دعا كنیم و توفیقاتشان را از خدا بخواهیم اما هنوز تا آنچه هدف خود قرآن است خیلى فاصله است؛ قرآن انتظار دارد كه مردم قرآنى، آن‌هایی كه این قرآن براى آن‌ها نازل شده و دلشان به نور قرآن منوّر شده است چنین حالى داشته باشند كه إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِیًّا. یا در آن آیه مى‌‌فرماید: وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْكُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا،[7] وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ،[8] كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ...[9] چیزهایى كه ما نمونه‌‌هایش را در جامعه كم مى‌‌بینیم!

ما باید به این سمت حركت كنیم. حالا كه این وسایل فراهم شده و قرآن رواج پیدا كرده و ما به عظمت قرآن پى بردیم، این‌همه امكانات براى آموزش قرآن فراهم شده که خدا ان‌شاء‌الله به همه كسانى كه قدمى در این راه برداشتند پاداشى در خور كرم خودش به همه آن‌ها عطا بفرماید، ولى بالاخره بر ماست كه از این امكانات استفاده كنیم براى رسیدن به آن هدف اصلىِ قرآن كه حال ما و قلب ما به‌گونه‌ای باشد كه قرآن بتواند این‌گونه در آن اثر ببخشد. خب ابتدا این به‌دلخواه نمى‌‌شود؛ باید زمینه‌‌اى فراهم شود، دل باید آن‌چنان نرم باشد كه شنیدن آیات قرآن موجب اقشعرار پوست و بعد خشوع قلب و ریزش اشك شود. عاجزانه از پیشگاه خود قرآن و از پیشگاه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها كه باطن قرآن هستند و لیلة القدر نزول قرآن هستند درخواست مى‌‌كنیم كه خدا بر ما منت بگذارد و این حال را به ما عطا بفرماید كه بتوانیم از نورانیت قرآن استفاده كنیم.

قرآن، کتابی برای هدایت همه مردم جهان

بعد از این، نوبت مى‌‌رسد به این‌که این قرآن را به همه دنیا معرفى كنیم. مگر این قرآن فقط براى من و شما نازل شده است؟! رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ، ذِكْرٌ لِلْعَالَمِینَ، ذِكْرى‌ لِلْعالَمِینَ، تَبَارَكَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا،[10] و می‌دانیم که به‌هرحال انذار پیامبر و ابلاغ رسالتشان همیشه مستقیماً به دست خودشان نبوده است و حتى در زمان خودشان هم كسانى را براى ابلاغ به شهرهاى دور دست مى‌‌فرستادند. آیا ما نباید جزو آن كسانى باشیم كه پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله ما را به نحو عام براى تبلیغ حقایق قرآن به جهان اعزام كرده است؟! آن عربى كه مى‌‌آمد مسلمان مى‌‌شد و چند آیه قرآن یاد مى‌‌گرفت، حضرت او را به قبیله‌اش مى‌‌فرستاد و مى‌‌گفت برو مردم را هدایت كن و این آیات را برایشان بخوان و به آن‌ها یاد بده! وقتى به بركت زحمت‌‌هاى علما و شهدا و قرّاء، این قرآن به دست من و شما رسیده و ما به بركت معلّمان و مفسّران معانی‌اش را یاد گرفته‌ایم، به همان دلیلى كه پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله آن عربى كه چند تا آیه یاد گرفته بود را براى تعلیم قرآن مى‌‌فرستاد آیا ما موظف نیستیم که اعزام شویم براى این كه حقایق قرآن را به عالم برسانیم؟! این احتیاج به دلیل تعبدى دارد؟! ما در كتاب‌‌هاى اصولمان مى‌‌خوانیم كه اگر عبد، علم به غرض مولا داشته باشد گرچه نصّى هم از مولا به او نرسیده باشد واجب است که در مقام اطاعت برآید؛ آیا ما علم نداریم به این‌که غرض الهى به این تعلق گرفته كه این قرآن به جهانیان برسد و هدایت شوند؟!

به‌هرحال ما راه درازی در پیش داریم تا بتوانیم به آنچه خداوند متعال درباره این نعمتى كه به ما مرحمت فرموده از ما انتظار دارد عمل كنیم و حقش را ادا كنیم.

از خداوند متعال درخواست مى‌‌كنیم که به همه ما توفیق قدردانى از این نعمت عظیم و از وسائط فیضى كه باعث شدند كه این نعمت به دست ما برسد، از علما، بزرگان، معلّمان، مفسّران و كسانى كه امروز در راه ترویج قرآن تلاش مى‌‌كنند و از جمله مؤسّسان این محفل نورانى و این مركز مقدّس را عنایت فرماید. از خداوند متعال براى همه‌‌شان طلب رحمت و مغفرت و برای آن‌هایی كه هستند طلب توفیق بیشتر می‌کنیم.

پروردگارا! تو را به حق قرآن قسم مى‌‌دهیم دل‌های ما را به نور قرآن منوّر فرما!

به ما توفیق بده كه آن‌گونه كه تو مى‌‌خواهى از قرآن استفاده کنیم، به قرآن درست عمل کنیم و این هدیه و امانت تو را درست به دست دیگران، چه معاصران و چه آیندگان، برسانیم.

والسلام علیكم و رحمة الله

 


[1]. فرقان، 30.

[2]. فصلت، 44.

[3]. آل‌عمران، 138.

[4]. اسراء، 82.

[5]. حشر، 21.

[6]. مریم، 58.

[7]. اسراء، 109.

[8]. انفال، 2.

[9]. زمر، 23.

[10]. فرقان، 1.