صوت و فیلم

صوت:

محبت به امام (ره)؛ نشانه عشق به خدا

در جمع كاروان زائران پیاده مرقد مطهر حضرت امام (ره) از اصفهان
تاریخ: 
يكشنبه, 11 خرداد, 1382

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

نثار روح ملکوتی امام راحل و شهدای والامقام اسلام صلواتی اهدا بفرمایید.

خدا را بر همه نعمت‌های بى‌‌شمارش شكر مى‌‌كنم و به‌خصوص شكر مى‌‌كنم كه زنده ماندم و جمع شما عزیزان، یاران اسلام، یاران امام و یاران حضرت مهدى‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را زیارت كردم. براى مثل بنده‌ای كمال افتخار است كه دست و پاى یكایك شما را ببوسم و این چند دقیقه‌ای كه مزاحمتان مى‌‌شوم فقط براى عرض ارادت و انجام وظیفه ناقصى است و كار بیشترى از دستم برنمی‌آید؛ ولى براى اینكه در همین فرصت هم از معارف الهى و از مفاهیم بلندى كه در قرآن كریم بیان شده و امام راحل‌رضوان‌‌الله‌‌علیه در فرصت‌های مختلف بر آن‌ها تكیه مى‌‌فرمودند و راه و روش و زندگى ایشان هم تجسّم همین مفاهیم بود، یادى شده باشد ما هم اشاره‌‌اى داشته باشیم، بلكه از نورانیت قرآن هم در جمع شما عزیزان استفاده‌‌اى كنیم.

این حركت خودجوش و ابتكارى شما، نمادى از شوق و عشقى است كه خداوند متعال در دل‌های پاك شما قرار داده است یعنى دل‌های پاك شما را شایسته دیده كه گرانبهاترین گوهرى كه در این عالم آفریده را در درون دل‌های شما قرار دهد. این نشانه‌‌اى از آن موهبت الهى است كه وقتى ظهور پیدا مى‌‌كند آدم سر از پا نمى‌‌شناسد.

مقصود تویی، کعبه و بُت‌خانه بهانه

محبت به هر اندازه‌‌اى كه بیشتر باشد، در رفتار و حركات انسان بیشتر ظهور پیدا مى‌‌كند. سابقاً كم نبودند كسانى كه نمونه‌‌هایى از این محبت‌های شما را داشتند و این علاقه خودشان را به این صورت ابراز می‌کردند كه پیاده به سمت مکّه و كربلا حركت مى‌‌كردند و این راه‌های دور را با سختى‌‌هایى كه آن زمان داشت عاشقانه مى‌‌پیمودند و آن عطش خودشان را با تحمل عطش‌‌هاى مادى، فرومی‌نشاندند؛

در بیابان گر به شوق كعبه خواهى زد قدم

سرزنش‌ها گر كند خوار مغیلان، غم مخور!

اشتیاق به زیارت كعبه از آن جهت است كه خانه‌‌اى است، جسمى است، ساختمانى است كه خدا براى آن ارزش قائل شده و شاید یكى از ارزش‌هایش هم این است كه در كنار كعبه، آرامگاه اسماعیل و هاجر است كه در داخل حجر اسماعیل هست و حجاج باید دور آن طواف كنند.

به‌هرحال مِلاك، این عشق است كه به‌صورت سفر طولانى سالانه‌‌اى تجلّی می‌کند. كسانى كه امسال بعد از ایام حج حركت مى‌‌كردند براى اینكه سال آینده به حج مشرف شوند كم نبودند! یكسال پیاده‌روی، آن‌هم در آن بیابان‌های خشك و سوزانى كه در معرض هلاكت قرار مى‌‌گرفتند!

امروز شرایط تغییر كرده است. امروز كعبه مقصود ما در مرقد امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه تجلّى مى‌‌كند. شاید این را یك تعبیر شاعرانه‌‌ تلقى كنید ولى آنجایى كه روح یكى از اولیای خدا تجلّى مى‌‌كند و بدن مباركش در آنجا دفن شده، نزد خدا بسیار عزیز و ارجمند است. اگر كسانى براى تقرب الى الله سفر كنند، پیاده بروند و خاك آنجا را توتیاى چشم خودشان كنند كارى از روى معرفت انجام داده‌اند. خدا ان‌شاءالله شما و امثال شما را براى حفظ دستاوردهاى اسلام حفظ بفرماید.

عشق به اولیای خدا، لازمه عشق به خدا

عشق به خدا مستلزم عشق به اولیای خداست و عشق به اولیای خدا مستلزم عشق به دوستان و آثارشان است. این یک امر طبیعى است؛ آدم به هركسی که علاقه داشته باشد، همه آثار او را هم دوست دارد. نمى‌‌شود آدم، محبوبى داشته باشد و آثارش را دوست نداشته باشد و وقتى به خود او دسترسى ندارد ناچار به آثار او اظهار علاقه مى‌‌كند. به‌هرحال این سلسله‌مراتب بین محبت خدا، محبت ائمه اطهار و اهل بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین و محبت كسانى كه راه آن‌ها را درست شناختند و پیمودند، كاملاً طبیعى است. اگر اثر محبت، اثر اشتیاق و عشق ورزیدن نسبت به كسانى مثل امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه در دل‌هایی نباشد نشانه این است كه عشق به ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین وجود ندارد و نبودن عشق به آن‌ها نشانه این است كه عشق به خدا نیست. این‌ها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. همه مى‌‌توانند در زندگی‌شان تجربه كنند؛ شما چه وقت بوده كه كسى را دوست داشته باشید ولی عكس، لباس، كتاب و یا خانه‌‌اش را دوست نداشته باشید؟ مگر مى‌‌شود؟! اگر كسى نسبت به عكس كسى اهمیت نداد معلوم است كه خودش را دوست نمى‌‌دارد.

شیرینی تحمل سختی در راه محبوب

بنابراین این حركت شما كه نشانه عشق به امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه است همان‌قدر ارزش دارد كه كسانى عاشقانه راه كعبه را در پیش گرفته باشند. طبعاً براى اینكه این شوق خودشان را ابراز كنند لازمه‌‌اش این است كه سختى‌‌هایى را هم تحمل كنند. اتفاقاً همه شما تجربه کرده‌اید كه آدم وقتى سختی‌ای را در راه یك محبوبى تلقى مى‌‌كند تحمل آن سختى از خیلى از شیرینى‌‌ها برایش لذت‌بخش‌تر است. وقتى انسان براى محبوبش زحمتى مى‌‌كشد، خود تحمل آن زحمت براى او لذت‌بخش است.

دشمنی با دشمنان خدا؛ لازمه محبت خدا

در این فرصت كوتاه براى شما كه الحمدلله دل‌هایتان نورانى است و انوار حقیقت در آن خودبه‌خود جلوه‌‌گر مى‌‌شود، نكته دیگرى را كه مى‌‌خواهم یادآورى كنم این است كه محبت یک كسى با محبت به دشمنش جمع نمى‌‌شود. هرقدر آدم یك كسى را دوست داشته باشد، در آن جهتى كه كس دیگرى با او دشمنى مى‌‌كند در آن جهت نمى‌‌تواند دشمنش را هم دوست داشته باشد. این دو، یعنى محبت به شخص و دشمنى با دشمنانش، متلازم است. این‌ است که در فروع دین، نهم و دهم را تولّى و تبرّى و مى‌‌گویند تنها تولّى و ولایت كافى نیست. ولایت باید توأم با برائت باشد.

شما حتماً به حرم حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها مشرف شده‌اید یا خواهید شد. زیارت ایشان را كه مى‌‌خوانید، در كنار یادى از نعمت معرفت اهل بیت، می‌گویید وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ. همچنین در زیارت عاشورا كه مى‌‌خوانید معرفت و محبت اولیای خدا را نعمتى از خدا یاد مى‌‌كنید و دشمنى دشمنانش را نعمت دیگرى.[1] این دو از هم انفكاك ندارند.

تولّی و تبرّی؛ شرط ورود در حزب الله

من دو سه آیه برای شما بخوانم چون از زبان خدا اثربخش‌تر است. هرچند آن‌هایی را هم كه عرض مى‌‌كنم در توضیح كلام خدا است ولى متن كلام خدا نورانیت دیگرى دارد. آیه‌‌اى است كه شاید همه شما صدها بار شنیده باشید؛ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم* إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛[2] این آیه را خیلى شنیده‌اید. این آیه درباره ولایت امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌‌علیه است كه در حال ركوع، انگشترشان را به فقیر دادند و این آیه در شأن ایشان نازل شد؛ اما وقتی این آیه را مى‌‌خوانند و در اطرافش بحث مى‌‌كنند كم مى‌‌شود كه آیه بعدی آن را هم بخوانند. آیه بعد هم دنباله همین است. من سفارش مى‌‌كنم که هر وقت این آیه را خواندید آیه بعدش را هم بخوانید؛ وَمَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ.[3] حاصل كلام این است كه علامت حزب الله، یعنى آن دار و دسته‌‌اى كه منسوب به خدا هستند، علامتشان این است كه ولایت خدا، ولایت پیغمبر و ولایت مؤمنین را داشته باشند؛ وَمَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا.

گفتیم که در آیه إِنَّمَا وَلِیكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا، ولى را معرفى كرد كه چه كسانى هستند، یعنى نسبت به چه كسى باید ولایت داشته باشید كه مصداق تامش امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌علیه است. حالا اگر كسانى این ولایت را داشته باشند چطور مى‌‌شود؟! بعد نتیجه مى‌‌گیرد که وَمَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ؛ یعنى اگر این ولایت را داشته باشید حزب الله مى‌‌شوید و وقتى حزب الله شدید دیگر نگران نباشید؛ پیروزى با شما است؛ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ!

این آیه در سوره مائده است. گفتم كه محبت به اولیای خدا با برائت از دشمنانشان توأم است و نمى‌‌شود که انسان محبت اولیای خدا را داشته باشد و محبت دشمنانشان را هم داشته باشد، این دو با هم جمع نمى‌‌شوند. دلیلش چیست؟ برای شما آیه قرآن مى‌‌خوانم؛ در سوره مجادله می‌فرماید لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[4] در قرآن كلمه و تعبیر حزب الله در دو جا وارد شده است؛ یكى آن آیه است که در سوره مائده بود و معرفى مى‌‌كند كه حزب الله چه كسانى هستند؛ آن‌هایی هستند كه ولایت خدا، پیغمبر و جانشینان پیغمبر را داشته باشند. این ولایت، همان است كه بعدش به ولایت‌فقیه منتهى مى‌‌شود. این هم اثرى از همان ولایت است. امروز نمونه حزب الله ولایت‌فقیه است، ولىّ امرى كه الحمدلله همه شما مى‌‌شناسید.

حالا آن طرف قضیه را در سوره مجادله بیان فرموده است. آنجا در سوره مائده فرمود که اگر کسی ولایت خدا، پیغمبر و مؤمنین را داشته باشد حزب الله است. اینجا مى‌‌فرماید ممكن نیست که كسى به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و با دشمنان خدا هم دوستى كند، چنین چیزى امکان‌پذیر نخواهد بود؛ یعنى اگر راست مى‌‌گویید كه خدا، پیغمبر و اهل بیت را دوست دارید باید دشمنانشان را هم را دشمن بدانید؛ این دو تا محبت با هم جمع نمى‌‌شوند. حالا من ترجمه تحت‌اللفظی مى‌‌كنم؛ لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ؛ یعنى پیدا نمى‌‌كنید مردمى را كه ایمان به خدا و قیامت داشته باشند و یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ؛ و نسبت به كسانى كه با خدا و پیغمبر درمی‌افتند مودت داشته باشند.

می‌فرماید نمى‌‌شود كسى ایمان به خدا و قیامت داشته باشد و با دشمنان خدا هم دوست باشد. اگر كسى را پیدا كردید كه با دشمنان خدا رابطه دوستى دارد این ایمان به خدا و قیامت ندارد. هرچند آن كسانى كه با خدا و پیغمبر درافتاده‌اند پدرشان باشد، فرزندشان باشد، برادرشان باشد، خویش و قومشان باشد؛ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ. اگر پدر آدم هم با نظام اسلامى دربیفتد آدم باید با او دشمنى كند. برّ والدین سر جاى خودش، اگر كافر باشد باید احترامش هم كرد، احسان هم به او كرد اما ته دل نباید دوستش داشته باشیم. هرچند آن كسانى كه با خدا و پیغمبر درافتاده‌اند پدرانشان باشند، فرزندانشان باشند، برادرانشان باشند یا عشیره و فامیلشان باشند، نسبت به این‌ها نباید دوستى داشته باشند. اگر با آن‌ها دوستى داشته باشند نشانه این است كه ایمان به خدا ندارند.

پاداش ویژه خداوند متعال به حزب الله

بعد مى‌‌فرماید كسانى كه این‌گونه شدند که ازیک‌طرف ایمان به خدا داشتند و ازیک‌طرف با دشمنان خدا رابطه برقرار نكردند أُولَئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ؛ این‌ها كسانى هستند که خدا ایمان را در دل‌های این‌ها ثابت مى‌‌كند، وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ! این مطلب، بسیار عالى است. می‌فرماید خدا چنین كسانى را با یك روحى كه از طرف خودش است تأیید مى‌‌كند! این تعبیرى است كه درباره مثل عیسى ابن مریم‌سلام‌‌الله‌‌علیه و درباره انبیا وارد شده است كه خدا آن‌ها را با روح تأیید مى‌‌كند. اینجا مى‌‌فرماید كسانى كه ایمان واقعى دارند و با دشمنان خدا دوستى نمى‌‌كنند، خدا روحى را مى‌‌فرستد كه آن‌ها را تأیید كند، مواظبشان است، كمكشان مى‌‌كند.

حزب خدا؛ مُفلِح و رستگار، غالب و پیروز

وَیدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. در آن آیه فرمود: فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ. اینجا مى‌‌فرماید: أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ رستگاران، این‌ها هستند. آن‌های دیگر به مقصد درست نمى‌‌رسند. آن‌هایی كه واقعاً به مقصد مى‌‌رسند كسانى هستند كه ایمان دارند، عشق به خدا، پیغمبر و دوستان خدا دارند و همچنین با دشمنان خدا دشمنى می‌کنند. این‌ها به مقصد مى‌‌رسند و این‌ها حزب الله هستند.

بنابراین ما باید سعى كنیم رابطه‌‌مان را با دوستان خدا تقویت كنیم، با آن‌هایی كه در راه خدا پاک‌باز هستند، هستى‌‌شان را فداى خدا و دین خدا كردند و از هیچ چیزى هراس نداشتند که نمونه بارز آن، امام است و نمونه دوم آن، نسخه‌بدلش، جانشین شایسته‌‌ ایشان است. باید نسبت به این‌ها عشق بورزیم. این هم خیلى دست خود ما نیست، آن دل‌هایی كه لیاقت داشته باشند خدا آن عشق را دلشان ایجاد مى‌‌كند؛ مگر ما رفته‌ایم و زحمت‌کشیده‌ایم که این محبت را پیدا كنیم؟! این یك موهبت خدایى است، هدیه الهى است به آن دل‌هایی كه لیاقت چنین عشقى را داشته باشند و این موجب فلاح آن‌ها مى‌‌شود. همین محبت است كه آن‌ها را به آن جایى مى‌‌رساند كه در آخرت هم با آن‌ها خواهند بود، به وصال معشوق و محبوبشان مى‌‌رسند و دیگر از آن‌ها جدا نمى‌‌شوند؛ اما شرطش این است كه با دشمنان خدا دوستى نداشته باشند؛ لَا تَجِدُ قَوْمًا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ. یوَادُّونَ از ماده مودت است یعنى رابطه دوستانه برقرار كردن. خودمان هم مواظب باشیم که یک‌وقت شیطان فریبمان ندهد كه خب، آن‌ها هم انسان هستند و با رابطه انسانى دوستشان مى‌‌داریم!

بدترین جنبنده‌ها چه کسانی هستند؟!

خدا مى‌‌فرماید که بعضى از انسان‌ها از سگ هم بدتر هستند! نه‌فقط از سگ، از هر جنبنده‌‌اى بدتر هستند! از هر میكروبى بدتر هستند! از میكروب سرطان هم بدتر هستند! مى‌‌گوید إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ،[5] بدترین جنبنده‌‌ها این‌ها هستند؛ كسانى كه حاضر مى‌‌شوند دستاورد خون صدها هزار شهید را به چند دلار یا چند روز پست و مقام صندلى بفروشند! این‌ها آدم هستند؟! مى‌‌شود اسم انسان روى این‌ها گذاشت؟! و همین‌هایی هستند كه از سگ بدتر هستند، از حمار بدتر هستند، شَرَّ الدَّوَابِّ هستند، خدا ایمان را از دل این‌ها برداشته است.

اگر كسى ایمان به خدا و قیامت داشته باشد حاضر مى‌‌شود چنین كارى كند؟! این گل‌هایی كه در طول این انقلاب براى اسلام پرپر شده‌‌اند، بیاید همه این‌ها را پایمال كند و ندیده بگیرد و این مملكت را دودستی تحویل آمریكا بدهد كه چه شود؟! كه از آن بودجه 56 میلیون دلارى استفاده كند! این انسان است؟!

همان‌گونه كه باید اولیاى خدا را دوست داشت، باید از عمق دل نسبت به این‌ها بدترین و سخت‌‌ترین دشمنى را داشت. همان‌گونه كه آدم از روى عشق حاضر مى‌‌شود جان و همه هستى خودش را فداى معشوقش كند و همان‌گونه كه اصحاب سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه‌‌ گفتند که اگر صدها بار شهید شویم و باز زنده شویم، باز آرزو مى‌‌كنیم كه در راه شما شهید شویم! آدم علاوه بر اینکه نسبت به معشوقش باید این‌گونه باشد، نسبت به دشمنانش هم باید این‌گونه باشد. بگوید این جانى كه دارم که در راه دشمنى شما مى‌‌دهم، اگر صدبار دیگر هم زنده بشوم بازهم جانم را در راه دشمنى با شما نثار مى‌‌كنم؛ این دو تا از هم انفكاك ندارد. اگر دوستى خدا هست، دشمنى با دشمنان خدا هم هست؛ اما عملاً چه‌کار باید كنیم؟

علامت دشمنان خدا!

خود خدا دستوراتى فرموده است. بسیارى از دشمنان خدا هستند كه خدا به خاطر مصالحی در این عالم روى كار آن‌ها پرده انداخته است. آن تدبیر الهى است و به ما مربوط نیست. چنین کسانی در زمان خود رسول الله هم بودند و بدترین خیانت‌‌ها را هم به اسلام كردند ولى در ظاهر، پیغمبر اكرم موظف بودند كه با آن‌ها معامله مسلمان بكنند. امروز هم ممكن است وظیفه ما این باشد؛ ولى دل ما باید آن‌چنان باشد كه اگر روزى ولى امر به ما دستور داد،  بتوانیم جانمان را در راه نابودى این‌ها صرف كنیم. باید این آمادگى را داشته باشیم. امروز چه باید بكنیم؟ امروز باید گوشمان به فرمان ولى امر باشد؛ اما در دل، همان‌گونه كه باید عشق به اولیاى خدا داشته باشیم باید نسبت به دشمنانشان هم دشمنى داشته باشیم. علامت دشمنان هم این است كه حاضرند با دشمنان خدا رابطه دوستى برقرار كنند، حاضرند دست‌‌آوردهاى شهداى ما را پایمال كنند، حاضرند اسلام نابود شود براى اینكه آن‌ها چند روز زنده بمانند یا به نوایى برسند!

محبت اولیای خدا؛ شعاعی از محبت خدا

در زیارت‌‌ها، مخصوصاً وقتی‌که زیارت عاشورا مى‌‌خوانید، همه جا توجه داشته باشید که وقتى صحبت از ولایت اهل‌بیت و این‌ها مى‌‌شود دنبالش هم وَالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ. یک‌طرفی نیست؛ بنابراین علامت حزب الله كه هم پیروزى حقیقى مال آن‌هاست و هم فلاح و رستگارى ابدى، علامتش این است که دلشان یكپارچه عشق به خدا و آنچه مربوط به خداست، اول شخص پیغمبر، شخص ائمه اطهار‌سلام‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین كه متأسفانه حتى دسترسى براى زیارت خاك پایشان را هم نداریم، محروم هستیم، فعلاً در زمان غیبت به سر مى‌‌بریم ولى همان عشق را باید در منسوبان به آن‌ها، آن‌هایی كه جاى امام نشستند جلوه بدهیم. خودشان فرمودند این‌ها حكمشان حكم ماست، ولایتشان ولایت ماست. همان عشقى را كه به امام معصوم داریم، امروز كه دسترسى نداریم به حضورشان شرف‌‌یاب شویم، باید به جانشین ایشان ابراز كنیم. آن عشقى را كه به كعبه، خانه خدا داریم، حالا كه امروز اینجا دسترسى به كعبه، به خانه خدا نداریم، آن عشق را به مرقد امام، به مرقد حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها و براى اینكه چشم دشمنان كور بشود مخصوصاً به مرقد امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه ابراز بكنیم. خاك آن مرقد را به سر و رویمان بكشیم و مطمئن باشیم که اگر كسى قربة الله از خاك مرقد امام استفاده كند هیچ بعید نیست که خدا به بركت ایشان امراض او را هم شفا بدهد.

من بار دیگر به شما تبریك مى‌‌گویم كه خدا چنین نعمتى را به شما مرحمت فرموده، یعنى بزرگ‌ترین گوهر گرانبهایى كه در این عالم آفریده، آن عشق و محبت به خودش و اولیای خودش را در دل‌های پاك شما قرار داده است. دعا مى‌‌كنم كه خدا این محبت را روزافزون بفرماید.

خدا شما عزیزان و امثال شما را همیشه در راه راست و صراط ولایت پابرجا بدارد.

به دست شما دشمنان اسلام را نابود بفرماید.

شما را از یاران واقعى امام زمان محسوب بفرماید.

سایه مقام معظم رهبرى را بر سر همه ما مستدام بدارد.

مرگ ما را شهادت در راه خودش قرار دهد.

وصلى الله على محمد و آله الطاهرین


[1]. فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَكْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِكُمْ وَمَعْرِفَةِ أَوْلِیائِكُمْ وَرَزَقَنِی الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ.

[2]. مائده، 55.

[3]. همان، 56.

[4]. مجادله، 22.

[5]. انفال، 22.