معیارهای انتخاب رئیس‌جمهور اصلح

در مصاحبه با موضوع انتخابات و انتخاب اصلح
تاریخ: 
شنبه, 16 فروردين, 1376

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

حضرت استاد! با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر دقت در تشخیص اصلح، بفرمایید که به نظر شما ملاک اصلحیت چه چیزهایی است؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَصَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّاهِرِین

به عنوان مقدمه باید عرض کنم که بحمدالله مردم ما به‌خصوص بعد از انقلاب از یک رشد فرهنگی و سیاسی خاصی برخوردار هستند که وظیفه خودشان را در مشارکت سیاسی و همکاری در اجرای آنچه خواسته مردم انقلابی است درک می‌کنند و همواره در انتخابات و سایر کارهایی که مربوط به نظام بوده مشارکت جدی داشته‌اند؛ منتهی در مقام تشخیص کسی که باید کار را باید به او بسپارند، به‌خصوص در انتخابات ریاست جمهوری با توجه به اهمیت این مقام و این مسئولیت، لازم است که دقت بیشتری انجام بگیرد و تنها به اینکه کسانی از طرف شورای نگهبان صلاحیتشان احراز شده است اکتفا نشود.

اهمیت دقت در انتخاب اصلح

همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرموده‌اند حتی اندکی تفاضل در بین نامزدها می‌تواند تعیین‌کننده باشد، به خاطر اینکه معنایش این است که یک نامزدی، اندکی بر دیگری برتری داشته و طبعاً اندکی مرجوح بوده است. به‌هرحال این تفاضل و تفاوت، خودش را یک جایی در عمل نشان خواهد داد؛ یعنی آن کسی که برتری نسبی دارد، در یک جایی مدیریت و عملکردش بهتر است و مصالح جامعه را بهتر تأمین می‌کند. آن کسی که فاقد این جهت است ممکن است اشتباه بیشتری مرتکب شود و مصالح جامعه تفویت شود و این در حالی است که مصلحت جامعه، یکی دوتا و مربوط به یک نفر و دو نفر نیست؛ مصالحی است که به کل جامعه برمی‌گردد. این است که اندکی تفاوت و تفاضل در اینجا هم نقش مهمی می‌تواند داشته باشد و بنابراین مردم باید نهایت دقت را به خرج بدهند تا کسی را انتخاب کنند که هرچه بیشتر بتواند مصالح مردم و مصالح انقلاب را تأمین کند.

ابعاد اصلح بودن در نظام اسلامی

جای این تأکید و جای این وسواس هست که هرچه بیشتر سعی کنند در بین کسانی که نامزد هستند آن کسی که اصلح نسبی است یعنی ولو اندکی هم بر دیگران برتری دارد، او را بشناسند و او را انتخاب کنند؛ منتهی اصلحیت و رجحان یک نامزد ریاست جمهوری بر دیگری در چند جهت می‌تواند در نظر گرفته شود. این را می‌توانیم با یک بیان تحلیلی، روشن کنیم؛ رئیس‌جمهور کشور اسلامی، یک حیثیت ریاست جمهوری دارد که سایر رؤسای جمهوری و مسئولان کشورهای دیگر هم دارند و یک جهت اسلامی بودن دارد که این جمهوری ما با جمهوری‌های دیگر و با سایر نظام‌های دیگر تفاوت دارد.

بنابراین این اصلحیت در دو بعد ممکن است لحاظ شود؛ یکی در اصل ریاست جمهوری و مدیریت کلان جامعه که این برای هر جامعه‌ای مطرح است، هر جامعه‌ای وقتی می‌خواهد رئیس‌جمهورش را انتخاب کند باید یک ملاک‌هایی را در نظر بگیرد که بر دیگران برتری داشته باشد.

ملاک‌های عام انتخاب اصلح

این ملاک‌های عام در سه چیز خلاصه می‌شود؛

الف) قدرت مدیریت

اول اینکه قدرت مدیریتش بیش از دیگران باشد. رئیس‌جمهور، بزرگ‌ترین مدیر کشور است و اگر قدرت مدیریتی‌اش ضعیف باشد این ضعف در عملش ظاهر خواهد شد و مصالح جامعه تفویت می‌شود؛ بنابراین کسی باید انتخاب شود که قدرت مدیریتش بیش از دیگران باشد. این اختصاص به کشور اسلامی ندارد. این در هر کشوری مطلوبیت دارد.

ب) آگاهی به مصالح جامعه

دوم، آگاهی به مصالح جامعه است. ممکن است یک کسی قدرت مدیریتش خوب باشد ولی مصالح جامعه را در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین‌المللی درست درک نکند. پس آن کسی که درکش نسبت به این مسائل بیشتر است و مصالح جامعه را بهتر درک می‌کند آن یک ملاک دیگری برای رجحان است.

ج) امانت‌داری

سوم اینکه علاوه بر اینکه مصالح را بهتر درک می‌کند و قدرت مدیریتی‌اش هم بهتر است باید امین‌تر هم باشد. ممکن است یک کسی قدرت مدیریت خوبی داشته باشد، مصالح را هم خوب درک می‌کند اما دلش می‌خواهد که در این بین به نفع خودش، به نفع خانواده‌اش و به نفع گروهی که به آن انتساب دارد سوءاستفاده کند. پس علاوه بر اینکه باید قدرت مدیریت و آگاهی به مصالح جامعه داشته باشد باید امین هم باشد؛ امین‌ترین مردم بر بیت‌المال و بر آنچه در اختیار او قرار می‌گیرد باشد. این سه ملاک برای رجحان هر رئیس‌جمهور یا مسئول هر کشوری است.

ملاک‌های خاص انتخاب اصلح در نظام اسلامی

ولی در کشور اسلامی، ما غیر از این‌ها یک ملاک‌های دیگری را هم باید در نظر بگیریم؛ رئیس‌جمهور ما رئیس‌جمهور یک کشور انقلابی اسلامی است. به خاطر این اسلامی بودن باید سه جهت دیگر در آن رعایت شود؛

الف) حساس بودن نسبت به آرمان‌های انقلاب و ارزش‌های اسلام

اول اینکه نسبت به آرمان‌های انقلاب و ارزش‌های اسلام باید حساس باشد. او کسی است که باید ارزش‌های اسلامی را در کشور تحقق ببخشد. به خاطر اینکه این مسئولیت اجرایی را به‌عنوان مسئولیت یک کشوری که نظامش بر اساس اسلام است به عهده گرفته است پس باید ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های انقلاب اسلامی را بهتر از دیگران تحقق ببخشد. طبعاً اول باید به این ارزش‌ها ایمان داشته باشد و بعد هم تصمیم داشته باشد که تمام توانش را برای تحقق بخشیدن به این ارزش‌ها به کار بگیرد.

 ب) اعتقاد راسخ به ولایت‌فقیه

دوم اینکه نظام اسلامی ما در دنیا به‌عنوان نظام ولایت‌فقیه شناخته شده و تجربه عملی ما هم نشان داده که آنچه رکن پیروزی ما در انقلاب بوده اطاعت مردم از ولی‌فقیه بوده است. مردم به خاطر اطاعت از دستورات امام بود که به خیابان‌ها ریختند و سینه‌های خودشان را آماج تیرهای دشمن قرار دادند و بعد هم در جنگ هشت سال مقاومت کردند. اگر دستور ولی‌فقیه نبود حاضر نمی‌شدند جان خودشان را به خطر بیندازند. بعد هم تجربه نشان داد که همین ولایت‌فقیه است که محور وحدت جامعه است و مانع از تفرّق و پراکندگی و انحراف جامعه ما می‌شود وگرنه کشور ما هم مثل افغانستان و لبنان می‌شد و مثل کشورهای دیگری که تفرّق‌های قومی و مذهبی باعث این شده که این‌ها به جنگ‌های داخلی کشیده شوند. آنچه باعث این شد که در ایران چنین چیزهایی پیش نیاید این بود که همه مردم نسبت به یک رهبر مذهبی، اعتقاد و ایمان کامل داشتند و حافظ وحدت کشور و وحدت نظام بودند؛ بنابراین کسی که می‌خواهد در این کشور مسئولیت اجرایی را بپذیرد باید اولاً اعتقاد راسخ به ولایت‌فقیه داشته باشد. نه‌تنها به‌عنوان اینکه یک‌چیزی است که در قانون آمده و احیاناً هم ممکن است یک روزی هم از قانون حذف شود؛ نه، این چیزی است فوق قانون. آن وقتی که هنوز قانونی در مملکت نبود و هنوز قانون اساسی‌ای تصویب نشده بود مردم به اعتماد ولی‌فقیه و به امر او به خیابان‌ها ریختند و جانشان را به خطر انداختند. این ولایت‌فقیه قبل از قانون، با قانون و فوق قانون است. به این صورت باید به این امر ایمان داشته باشد و تصمیم جدی داشته باشد که رعایت حریم ولایت‌فقیه را بکند و از رهنمودهای مقام معظم رهبری به نحو احسن امتثال کند. این مُرجِّح دوم است.

ج) استکبارستیزتری و مقابله با تهاجم فرهنگی

مرجح سوم این است که ما به خاطر اینکه یک انقلاب اسلامی کرده‌ایم با مجموعه‌ای از دشمنان مواجه هستیم که همه را تحت عنوان کفر و استکبار جهانی می‌نامیم. این‌ها از هیچ تلاشی برای سرنگون کردن نظام، ضربه زدن و لطمه زدن به نظام و یا لااقل ضعیف کردن این نظام، مضایقه‌ای ندارند؛ بنابراین کسی که در رأس قوه اجرایی کشور قرار می‌گیرد باید از همه کفرستیزتر و استکبارستیزتر باشد و به‌خصوص خطر تهاجم فرهنگی را بهتر از دیگران درک کرده باشد و تصمیم جدی بر مقابله با این تهاجم فرهنگی داشته باشد، بلکه آن را یک محور اساسی در برنامه‌های خودش قرار دهد.

این سه تا مرجح برای رئیس‌جمهوری است که می‌خواهد به‌عنوان رئیس قوه مجریه در یک کشور انقلابی اسلامی حکومت کند. به اضافه این سه تا مرجح، مجموعاً این شش تا معیار، معیارهای انتخاب اصلح می‌شود.

راه شناختن معیارهای انتخاب اصلح

با عرض تشکر. برای تشخیص اصلح و احراز معیارهایی که فرمودید چه راه‌هایی وجود دارد و مردم چگونه می‌توانند این ویژگی‌ها را احراز کنند و به دست بیاورند؟

بله، سؤال به‌جایی است و آنچه برای مردم کارایی دارد همین مسئله است، چون آن معیارها را همه مردم کم‌یابیش می‌شناسند و قبول دارند ولی یک مطالب کلی است که در عمل چندان کارایی ندارد و لذا ممکن است هرکسی این شعارها را بدهد و ادعا کند که من این معیارها را به نحو احسن دارم یا کسانی، طرفدارانش، این شعارها را برای او بدهند و چنین وانمود کنند که همه این معیارها در این شخص بیش از دیگران وجود دارد. آنچه عملاً برای مردم کارایی دارد این است که راه شناختن این معیارها را پیدا کنند.

به نظر می‌رسد که باز برای شناختن این معیارها و احراز این ویژگی‌ها هم سه راه وجود دارد؛

الف) بررسی و ارزیابی عملکرد گذشته شخص

یک راه این است که ما عملکرد شخص را در گذشته مورد دقت، بررسی و ارزیابی قرار دهیم. چه قبل از انقلاب و چه در دوران انقلاب و دوران جنگ و تاکنون ببینیم که چه مسئولیت‌هایی را بر عهده گرفته است؟ قدرت مدیریتش چگونه بوده است؟ اطاعت و انقیادش نسبت به مقام معظم رهبری و ولایت‌فقیه در چه حد بوده است؟ آیا در مواردی در معرض مثلاً بی‌تفاوتی نسبت به رهنمودهای مقام معظم رهبری بوده یا نه، واقعاً از جان‌ودل می‌خواسته که دستورات ولایت‌فقیه را به نحو احسن اجرا کند و در عمل آن‌ها را به کار ببندد؟ اگر با توجه به عملکرد شخص در دوران گذشته که قریب بیست سال یا بیشتر است ما توانستیم به دست بیاوریم که این معیارهای شش‌گانه در چه کسی بیشتر وجود داشته خب این یک راه خوبی است برای اینکه او را انتخاب کنیم.

ب) شناسایی طرفداران شخص

راه دوم که باز هم به‌عنوان یک مؤیدی می‌تواند مطرح باشد و هم خودش یک راه مستقلی می‌تواند تلقی شود و طبعاً برای کسانی که دوران گذشته طرف را درک نکرده‌اند یا جوان‌هایی هستند که تازه به سن قانونی رسیده‌اند و حالا می‌خواهند رأی بدهند گذشته طرف را نمی‌شناسند، درک نکرده‌اند، نبوده‌اند که ببینند چگونه عمل کرده، اطلاع دقیقی ندارند، راه دومی که برای همه وجود دارد این است که ببینند یاران و همکاران و طرفداران این نامزدها چه کسانی هستند؟ اگر دیدند طرفداران یک نامزدی گروه‌های التقاطی و منحرف هستند و احیاناً از طرف دستگاه‌های استکبار خارجی تأیید می‌شود، حالا تأیید سیاسی، احیاناً حمایت مالی، فرضاً عرض می‌کنم، اگر چنین چیزهایی بود این هرگز صلاحیت برای این‌که چنین مسئولیتی به او سپرده شود را ندارد. مگر دشمنان اسلام چه نقطه‌ضعفی در او دیده‌اند که حاضرند از او حمایت کنند؟! چه حمایت سیاسی، تبلیغاتی یا احیاناً حمایت مالی، اقتصادی، برای اینکه این شخص پیش بیافتد. آن‌ها که عاشق مسئولان کشور ما نیستند! اگر از کسی چنین حمایتی کردند معلوم می‌شود که یک نقطه‌ضعفی در او وجود دارد که امید دارند از آن نقطه‌ضعفش سوءاستفاده کنند. همین‌طور گروه‌های التقاطی داخلی؛ بالاخره در کشور ما با اینکه بیش از هجده سال از انقلاب گذشته ولی هنوز گوشه و کنار، افراد منحرفی هستند که یا به خاطر انحرافات فکری و عقیدتی‌شان و یا به خاطر اینکه از جاهای دیگری حمایت می‌شوند، بالاخره یک نغمه‌های مخالفی را ساز می‌کنند. اگر دیدیم که همین گروه‌های مخالف از یک شخصی یا از یکی از نامزدها حمایت کردند این باید برای ما موجب شبهه شود که چگونه شد که از این شخص خاص حمایت می‌کنند و از دیگران حمایت نمی‌کنند؟! البته خب ممکن است یک کسی بگوید که این‌ها به خاطر ایجاد اختلاف و برای بدنام کردن طرف این کار را می‌کنند، خب جا داشت که بعضی‌شان هم یکی دیگر را بدنام کنند! اگر همه گروه‌ها را دیدیم که از یک شخص حمایت می‌کنند این برای ما باید موجب شبهه شود. لااقل ما اطمینان پیدا نمی‌کنیم که این آدمی است که صد درصد اطمینان‌بخش باشد و ما بتوانیم با کمال آرامشِ خیال و رضا و رغبت، مسئولیت را به او بسپاریم؛ باید وسواس به خرج دهیم و بیشتر دقت کنیم.

ج) استفاده از راهنمایی روحانیت امین و مورد اعتماد

راه سوم هم که همیشه برای عموم مردم میسر بوده و هست و همه عقلا از این راه استفاده کرده‌اند، مردم ما هم از این راه، خوب استفاده کرده‌اند، مراجعه به کسانی است که امین مردم هستند و شاهدهای موثّق و مورد اعتمادی هستند. روحانیت ایران از قبل از انقلاب تابه‌حال و در اعصار گذشته، همواره اثبات کرده که امین و خیرخواه مردم است و در شرایط مختلف بحران‌های اجتماعی، جان و مصالح خودش را به خاطر اسلام و مصالح مسلمین به خطر انداخته و صلاحیت خودش را برای مشورت دادن و راهنمایی کردن اثبات کرده است. البته وقتی ما می‌گوییم علما و روحانیان، معنایش این نیست که هرکسی که عمامه به سرش است یا هرکسی یک ریش و تسبیحی داشته باشد صلاحیت این کار را دارد. طبعاً آن علمایی که امتحان خودشان را داده‌اند و چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب اثبات کرده‌اند که طالب دنیا و دنیازده نیستند و جز مصالح اسلام و مسلمین چیزی را مدنظر ندارند. بحمدالله چنین علمایی کم نیستند و در همه کشور و به‌خصوص در حوزه علمیه قم و جاهای دیگر فراوان هستند و مردم با مراجعه به این‌ها می‌توانند اصلح را بشناسند و به همین جهت است که مقام معظم رهبری هم برای اینکه راهکاری به مردم بدهند که عملاً بتوانند از آن در تشخیص اصلح استفاده کنند، فرموده‌اند که می‌توانید از علما کمک بگیرید، آن‌ها می‌توانند شما را راهنمایی کنند. به خاطر همین است که آن‌ها شاهدهای صدق و گواه‌های امینی هستند که در طول قرن‌ها و به‌خصوص در عصر اخیر، در دوران انقلاب و در دوران جنگ، آزمایش خودشان را داده‌اند که همواره مصالح اسلام و مسلمین را خواسته‌اند.

بنابراین ما از سه راه می‌توانیم این معیارها را بشناسیم؛ یکی از عملکرد گذشته افراد و آزمایش‌هایی که در مسئولیت‌های مختلف داده‌اند و تجربه‌های موفقی که در مدیریت داشته‌اند. دوم از راه اینکه ببینیم چه کسانی از این‌ها حمایت و طرفداری می‌کنند، چه کسانی برای این‌ها پول خرج می‌کنند، شعار می‌دهند، آیا این‌ها از کسانی هستند که موازین اسلامی و اخلاقی را رعایت می‌کنند؟ سوابق خوبی دارند؟ چون گروه‌ها را بهتر از افراد می‌شود شناخت. ممکن است انسان سوابق فرد را درست نشناسد ولی گروهک‌ها که دیگر شناخته شده هستند؛ بنابراین اگر دیدیم گروه‌های فاسدی از یک فردی حمایت می‌کنند یک نقطه‌ضعفی برای طرف تلقی می‌شود و لااقل باید ما را به شک و وسواس وادار کند تا اطمینان بیشتری پیدا کنیم؛ و سوم، راهنمایی علما و روحانیان مخلص و متدینی که امانت‌داری خودشان را در طول انقلاب به اثبات رسانده‌اند.

با تشکر، خیلی ممنون.

موفق باشید.