بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین، لَاسِیمَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِی الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ العَسكَری عَجَّلَ الله تَعالَی فَرَجَه وَ اجْعَلْنا مِنْ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ
در این فرصتی که پیش آمد که در این ایام خدمت شما برادران عزیز باشم، ابتدا به مناسبت سالروز رحلت جانگذار امام بزرگوارمان مراتب تسلیت خودم را عرض میکنم و امیدوارم که خداوند متعال بر علوّ درجات آن بزرگوار بیفزاید و همچنین رهبر معظم انقلاب را در پناه امام زمانعجلاللهفرجهالشریف از همه آفات و بلیات محفوظ بدارد و به همه ما توفیق پیمودن راهی که امام ترسیم فرمود را عطا فرماید.
مشکل ما در این چند دقیقه این است که برادران شریفی که حضور دارند از ملیتهای مختلف هستند و اگر ما بخواهیم عرایضمان را با چند زبان ترجمه کنند یا با چند زبان صحبت کنیم طولانی و خستهکننده میشود و اگر به یک زبان صحبت کنیم، که چارهای جز این نیست، شاید برای اکثریت حضار محترم، نامفهوم باشد؛ ولی چون در مجلسی که عصر برگزار شد و اکثریت حضار در آن مجلس، عربی میفهمیدند آن جا به عربی صحبت کردیم، این است که از برادران عربزبان اجازه میخواهیم که در اینجا برای برادران ایرانی و فارسیزبان چند دقیقهای به زبان فارسی صحبت کنیم.
در ابتدا یک مقدمه کوتاهی عرض میکنم و نتیجهای که منظور است را بهصورت بسیار مختصر و فشرده به عرض شما عزیزان میرسانم؛ دانشمندانِ علمالإجتماع و کسانی که درباره فلسفه تاریخ بحث کردهاند یک اختلاف اساسی دارند که جامعه و تاریخ، ساخته دست افراد و قهرمانان است و یا افراد، ساخته دست جامعه هستند و افراد نقش اساسی را در جامعه ندارند. در این خصوص دو نظریه مختلف با 180 درجه فاصله بین صاحبنظران هست. البته کسانی که قائل به این هستند که تاریخ، ساخته دست قهرمانان است، بهتدریج کم میشوند ولی هنوز هم گوشه و کنار جهان کسانی هستند که قائل به این هستند که در تغییرات اجتماعی، نقش اساسی را قهرمانان بازی میکنند؛ منظور اشخاصی است که دارای مزایای شخصی خاصی باشند و فعالیتهای برجستهای انجام دهند و در جامعه تحولی به وجود بیاورند. بعضیها هم نقش افراد را ناچیز میشمارند و میگویند خود جامعه، قانونمند است و با قوانین خاص خودش تحولاتی پیدا میکند و افراد نقش مهمی را در جامعه ایفا نمیکنند.
ما در صدد قضاوت بین این دو نظریه نیستیم اما باید عرض کنیم که آنچه از آیات و اخبار و از منابع اسلامی استفاده میشود با هیچ یک از این دو نظریه وفق نمیدهد؛ یعنی نه چنان است که تنها قهرمانان در ساختن جامعه و تاریخ مؤثر باشند و جامعه یعنی اکثریت افراد و تودههای مردم نقشی نداشته باشد و نه چنان است که خود جامعه یک قانونمندی جبری داشته باشد و افراد نتوانند نقش اساسی را در جامعه ایفا کنند. هر دوی اینها عواملی هستند که بهصورت مشترک تأثیر میکنند، گاهی این عامل قویتر است و گاهی عامل دیگر ولی بههرحال مجموعاً هر دو عامل در تحولات و تغییرات جامعه مؤثرند.
از جمله مواردی که نظر جامعهگرایانی که منکِر نقش افراد در تحولات و تغییرات جامعه هستند را رد میکند ظهور پیامبران و پیشوایان دینی و مصلحان اجتماعی است که گویی جامعهگرایان خواستهاند توجیهاتی برای اینها بکنند که اصلاً پیدایش آن افراد هم مال زمینههای اجتماعی خاصی بوده ولی این توجیهات برای هر نظریهای قابل ارائه است و توجیهات بیمایهای است. در اینکه مثلاً در جزیرةالعرب در هزار و چهارصد سال پیش، شخصی با ویژگیهای معینی ظهور کرد و تحولی عظیم در عالم پدید آورد جای انکار نیست. کسانی چه تابع دین او باشند یا نباشند، بههرحال تأثیر او را در پیدایش این تحول جهانی نمیتوانند انکار کنند. توجیهاتی که برای پیدایش چنین فردی میکردند از جمله زمینه فقر اجتماعی، عقبافتادگی جامعه و چیزهای دیگری از این قبیل، تضاد طبقاتی و مسائلی که مارکسیستها میگفتند و هنوز هم کسانی در گوشه و کنار هستند که همین توجیهات و حرفها را تکرار میکنند اینها قابلقبول نیست و دیگر رنگی ندارد و از اول هم نداشته، منتهی بعضی خیال میکردند که مایهای دارد و قابلاعتناست.
حقیقت این است که ظهور پیغمبران یک پدیده الهی است و تابع قوانین اجتماعی و قوانین این جهانی نیست؛ خداوند متعال اراده فرموده که افرادی، دارای یک ویژگیهای خاصی، به آنها در زمانی وحی شود و آنها مبعوث و برانگیخته شوند و مردم را دعوت کنند تا آن تحولات مطلوب، در حدی که با اختیار مردم سازگار باشد به وقوع بپیوندد.
از طرف دیگر تأثیر پیامبران در تغییرات اجتماعی به معنای قهرمان پرستی در تاریخ نیست؛ یعنی وقتی یک پیامبر یا یک امام یا یک مصلح اجتماعی در جامعهای ظهور میکرد هرچند ویژگیهای خاص داشت و دارای فوقالعادگیها و نبوغها و بالاخره دارای وحی و علم غیب و قدرت اعجاز و چیزهای دیگری بود، چنان نبود که بهتنهایی بتواند جامعه را یکسره عوض کند بلکه پیشرفت دعوت انبیا مرهون وجود یک شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی بود. البته خود انبیا کموبیش در ایجاد این شرایط مؤثر بودند اما پیشرفتش مرهون این بود که مردم چقدر دعوت آنها را بپذیرند. از طرفی هیچ عامل جبری برای اینکه مردم دعوت انبیا را بپذیرند وجود نداشت، کما اینکه برای پیدایش انبیا هم عامل جبری مؤثر نبود؛ بنابراین از دیدگاه اسلامی آنچه میتوان در این زمینه ارائه کرد یک نظر معتدل و بینابینی است یعنی هم نقش افراد برجسته و بهخصوص نقش انبیا را در جامعه باید ملاحظه کرد و هم وجود شرایط اجتماعی در جامعه و تودههای مردم و تأثیری که آنها میتوانند در حرکت اجتماعی و پذیرفتن دعوت انبیا و مصلحان داشته باشند.
ما میدانیم و معتقدیم و همه مسلمانها هم معتقدند که در عالمِ انسانیت، از بدو پیدایش تا کنون و بلکه تا آخر روزگار، شخصیتی به فضیلت پیامبر اسلام، محمد بن عبداللهصلیاللهعلیهوآله نیامده و نخواهد آمد. مکتب ایشان بهترین مکتبها بود، رهبری ایشان کاملترین رهبریها بود و ویژگیهای شخصی ایشان از همه ممتاز بود ولی ایشان بهتنهایی نتوانست تأثیرات کافی و تحولاتی که منظور نظر بود را در مدت کوتاهی به وجود بیاورد. در زمان حیات خودشان تحول بسیار مهمی را بنیاد کردند اما متأسفانه به اتمام نرسید و بعد از رحلت پیغمبرصلیاللهعلیهوآله عقبگردهایی انجام گرفت و به جای اینکه آن خط، در سیر تکاملی خودش پیش برود، متأسفانه انحرافها، انحطاطها و کجرویهایی هم پدید آمد.
بالاخره نوساناتی بود؛ گاهی به سمت پیش، گاهی عقبگرد، گاهی فراز و گاهی نشیب. حدود 14 قرن به همین منوال گذشت. کسانی به نام رهبری مسلمین و به نام جانشینی پیغمبر، در گوشه و کنار دنیا، چه در زادگاه اسلام، چه در کشورهایی که بعداً مسلمان شدند و حتی در اسپانیا، آمدند و به نام جانشینی پیغمبر حکومت کردند اما در حقیقت نهتنها جانشین پیغمبر نبودند بلکه رفتارشان در جهت عکس برنامهای بود که پیغمبر اسلام ترسیم کرده بود. به نام خلافت اسلامی عیناً مثل سلاطین لامذهب به عیاشی و خوشگذرانی و ظلم به مردم و بیاعتنایی به تودههای مردم گذراندند. نتیجه بیاعتنایی به حقایق دین هم همان سقوطها و عقبگردها و انحطاطاتی بود که برای خودشان و برای جامعهشان به بار آوردند.
در طول این تاریخ، ما فردی را سراغ نداریم که اسلام را با جمیع جوانبش و در همه ابعادش خوب شناخته باشد؛ نهتنها در بعد عقاید بلکه در بعد اخلاق و احکام هم؛ نهتنها در مسائل فردی بلکه در مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هم؛ نهتنها در مسائل درونمرزی و داخل جامعه اسلامی بلکه در مسائل بینالمللی هم. علاوه بر این بینش وسیع، جامع و همه سو نگر، آشنایی کافی از وضع جهان و سیاستمداران و سیاستبازان عالم و دسیسهها و توطئهها و مکائد و نیرنگهای آنها هم داشته باشد و دست آنها را از پیش بخواند، بداند که آنها در پی چه کاری هستند و چه نقشههایی میکشند. حتی گاهی قبل از آنکه آنها تزی را مطرح کنند و نقشهای را طرح کند او پیشاپیش بخواند که چه خواهند کرد؛ این هم از نظر بینش اجتماعی و شناختش نسبت به جامعه و سردمداران استکبار و زورمندان جهان.
در زندگی فردیاش زاهد، پارسا، نمونهای از زندگی پیشوایان معصوم و اصحاب والامقام آنها؛ در مهربانی نسبت به امت، از مادر مهربانتر؛ و همچنین در دوراندیشی و دورنگری در برخورد با دشمنان و بیگانگان؛ و بالاخره کسی که بتواند اسلام را آنچنانکه هست بشناسد و آنچنانکه بنیانگذار اسلام خواسته در خودش پیاده کند و بعد در پیاده کردن آن در جامعه و جهان همت گمارد و تمام نیروهای خودش را صرف این هدف کند، ما در طول این 14 قرن بعد از ائمه معصومینسلاماللهعلیهماجمعین کسی را سراغ نداریم جز یک نفر. اگر دوست و دشمن کس دیگری را با این ویژگیها سراغ دارند معرفی کنند. ممکن است کسی پیدا شود که احیاناً از او فقیهتر باشد، ممکن است کسی باشد که در بعضی از ابعاد علوم اسلامی برتریهایی داشته باشد، اینها را انکار نمیکنم اما کسی که مجموعاً در تمام جوانب چنین بینش جامع و ژرفی از اسلام داشته باشد و در طول عمر پربرکتش لحظهای انحراف از اصول اسلامی دیده نشود و لحظهای در راهی که تشخیص داده سستی نورزد و هیچ عاملی نتواند او را از انجام وظیفهاش منصرف کند، ما سراغ نداریم و فقط یک نفر را سراغ داریم که متأسفانه یک سال است که از وجود ایشان محروم شدهایم. اگر بر این مصیبت خون بگرییم جا دارد!
خداوند متعال بر ما منت گذاشت و کسی را به ما عطا فرمود که شایستهترین، نزدیکترین و لایقترین افراد برای اداره این جامعه است و خدا را بر این نعمت شکر میگذاریم و هرقدر شکر کنیم باز هم کم است. آنچه برای ما مهم است که بیشتر دربارهاش بیندیشیم این است که امام خمینیرضواناللهعلیه ثابت کرد که اگر کسی اسلام را درست درک کند و کمر همت ببندد میتواند با تمام نیروهای بشری مبارزه کند و پیروز شود، اما با این دو شرط؛ یکی شناخت صحیح از اسلام و یکی اراده راسخ بر عمل کردن.
کسانی که نمیتوانند کار ایشان را انجام دهند و راه ایشان را بپیمایند، یا شناختشان از اسلام ناقص است و یا ارادهشان مثل اراده ایشان راسخ نیست وگرنه ایشان ثابت کرد که چنین چیزی شدنی است.
فرصت نیست که من شمهای از برکات نهضت امام و تأثیری که در عالم اسلام و در کل جهان بخشید را عرض کنم اما یکی از هزاران برکات وجود ایشان این بود که افراد و گروههای زیادی در جوامع اسلامی پیدا شدند که از عمق دل، دل به اسلام بستند و عاشق اسلام شدند و نقد جان در این راه فدا کردند. این مسئله سادهای نیست. در جامعهای که همه شما، مخصوصاً هموطنیهای خودمان، نمونههایش را دیده بودند و امروز در کشورهای دیگر میبینند که قشر جوان به چه میاندیشد و در چه منجلابی فرو رفته، ایشان کاری کرد که این قشر سرگردان را دارای هدف کرد، آن هم هدفی روشن؛ به آن هدف ایمان یافتند و در راه رسیدن به آن هدف از هیچ چیز مضایقه نکردند. پرورش چنین نسلی در چنین شرایط و زمانی یکی از معجزات تاریخ به حساب میآید.
تأثیر دیگری که ایشان در جوامع اسلامی بخشید، حتی در دورافتادهترین جوامع اسلامی که در سختترین شرایط زندگی میکردند، این است که جوامع اسلامی بعد از انقلاب اسلامی ایران اعتمادبهنفس پیدا کردند. جوامع اسلامیای که زیر فشار دیکتاتوری بهاصطلاح پرولتاریا، جانشان به لب رسیده بود، هویت خودشان را فراموش کرده بودند، از اسلام جز اسمی نمیدانستند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آنچنان اعتمادبهنفسی پیدا کردند که با یکی از مقتدرترین نیروهای جهان به مبارزه برخاستند. اخبارش منتشر نمیشود وگرنه خدا میداند که پشت دیوار آهنین چه گذشت تا اینکه امروز کار به اینجا رسیده که علیرغم همه تبلیغاتی که برای دموکراسی میکنند، هزاران مسلمان را جلوی تانک با مسلسل میکشند و اخبارش کموبیش در دنیا منتشر میشود! در اثر بیداری یکمشت مسلمانی که هفتاد سال است جرأت بردن نام مذهبشان را نداشتند آنچنان ترسی و لرزهای بر اندامشان افتاده است.
دوستان ما نقل میکردند که پدری پیر در آذربایجان شوروی میگفت این پسر من که 40 سال سن دارد تابهحال نمازخواندن من را در خانه ندیده است! نه اینکه من نماز نمیخواندم، من نماز میخواندم اما 40 سال است که پسرم از نمازخواندن من خبر نداشت! مردمی که تحت چنین فشاری بودند حالا هویت خودشان را بازیافتهاند، حرکت اسلامیشان را شروع کردهاند و در کشورهای اروپایی و آمریکایی نمونههای زیادی به صورتهای مختلف وجود دارد.
اگر امروز میبینید که یک دولتی که خودش را پایهگذار دموکراسی در جهان میداند در مقابل چهارتا دختر روسری دار به مبارزه برمیخیزد، به خاطر ترس و نگرانی است که از احیای هویت اسلامی در قشرهای مردم دارند. در این کشورها هر روز پدیدههای اجتماعی گوناگونی رخ میدهد که مورد پسند دولتها نیست اما چندان به آن توجهی نمیکند. عادت کردهاند که خیلی راحت از کنار این پدیدههای اجتماعی بگذرند، اما چطور شد که چهارتا دختر که تصمیم گرفتند با حجاب به مدرسه بروند، اینها آنچنان مبارزهای کردند که گویا با نیرومندترین دشمنانشان میخواهند بجنگند و همینگونه هم بود؛ اینها میدانند که بزرگترین دشمن استکبار و بیدادگری اینها اسلام است و قوت اسلام است که همچون سِیلی بنیانکن، بنیاد اینها را بر باد میدهد و انشاءالله خواهد داد.
ما میبایست شناختهایی که امام خمینیرضواناللهعلیه به ما داد را همیشه مدنظر قرار دهیم و آنها را فراموش نکنیم. اصول سیاستی که در مبارزه با استکبار جهانی برای ما ترسیم کرد را فراموش نکنیم. او خوب شناخته بود. خطوطی که ایشان برای حرکت جامعه اسلامی ترسیم کرد را هم خودمان عمل کنیم و هم به دیگر مسلمانان بیاموزیم و بلکه دامنه تعلیمات و فرهنگ اسلامی را از مرزهای کشورهای اسلامی فراتر ببریم، چون اسلام و معارف اسلامی امانتی است که خدا به دست ما سپرده تا به جهانیان برسانیم و لذا هر مسلمانی موظف است در هر جایی که باشد و به هر اندازهای که امکان داشته باشد در ارشاد دیگران همت بگمارد. من دیگر بیشتر وقت شما عزیزان را نگیرم. چند جمله دعا میکنم؛
پروردگارا! تو را به عزت و جلال خودت قسم میدهیم، عزت اسلام را حفظ فرما!
همه مسلمین جهان را در پناه خودت از شر دشمنان محفوظ بدار!
روح پرفتوح امام بزرگوار را با انبیا و اولیاء خودت محشور فرما!
بر علوّ درجات آن بزرگوار بیفزا!
جانشین شایسته ایشان، حضرت آیتالله خامنهای را در پناه امام زمانعجلاللهفرجهالشریف از همه بلیّات محفوظ بدار!
توفیق خدمت به اسلام و مسلمین را به همه مسئولین مرحمت فرما!
به همه ما توفیق خدمت و قدردانی از نعمتهای خودت را مرحمت فرما!
در ظهور ولی عصرارواحنافداه تعجیل فرما!
شهدای ما را با شهدای کربلا محشور فرما!
اسرای ما را نجات ده!
مجروحین و معلولین را شفا عنایت فرما!
به همه ما توفیق ادامه راه امام را مرحمت فرما!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته