بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلَوةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا بَقِیةَ اللهِ فِی أَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ أَیهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْداً غَیرَ مَكْذُوبٍ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَقُومُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَقْعُدُ، اَلسَّلامُ عَلیكَ حِینَ تَقْرَأُ وَتُبَینُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تُصَلِّی وَتَقْنُتُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تُهَلِّلُ وَتُكبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ حِینَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ فِی آنَاءِ لَیلِكَ وَأطْرَافِ نَهَارِكَ
این عید بسیار بزرگ را به پیشگاه جمیع انبیا و اولیاء الهى، مخصوصاً به وجود مقدس خاتم الأنبیاءصلیاللهعلیهوآله و جمیع ائمه معصومینصلواتاللهعلیهماجمعین، مخصوصاً مولانا الأمام الحسن العسکرىصلواتاللهعلیه و خدمت همه دوستداران و شیفتگان این خاندان، مخصوصاً مقام معظم رهبرى تبریك و تهنیت عرض مىكنم و خداوند متعال را به عظمت این مولود قسم مىدهیم كه الساعة همه ما را مشمول عنایت خاصه و ادعیه زاكیه آن حضرت قرار دهد.
این مجلس، مجلسی بسیار نورانى و بابركت است که تشكیل شده است و تقارن شروع این بنا را با این عید شریف به فال نیك مىگیریم كه انشاءالله عنایت خاصى به این بنا، به این مسجد و به این برنامه دارند ولى باید بدانیم كه آبشار رحمت اولیاى خدا مخصوصاً وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه بدون هیچ مضایقهاى در حال ریزش است. این ما هستیم كه باید خودمان را در معرض استفاده از این مایه حیاتبخش قرار دهیم و لیاقت كسب فیض و كسب نور را پیدا كنیم.
خداوند متعال بر بعضى از بندگانش منت مىگذارد و پرده این جهان مادى و طبیعى را از جلوى چشمشان كنار مىزند و حقایقى ماوراى این نظام اسباب مادى را برای آنها روشن مىكند و آنها با چشم دیگرى به این عالم نگاه مىكنند؛ هم نظام عالم را جور دیگرى مىبینند و هم مردم را جور دیگرى مىبینند. بسیارى از كسانى كه ما آنها را مردمى زیرك، عاقل و چیزفهم مىدانیم آنها بعضی از چنین افرادى را، افرادى كودن، كم شعور و فریبخورده مىبینند. بسیارى از عواملی را كه ما در این عالم، فعال و منشأ اثر مىبینیم، آنها این عوامل را مثل عروسكهاى خیمهشببازی مىبینند كه دست دیگرى از پشت پرده آنها را به حركت درمىآورد؛ و بالاخره بسیارى از چیزهایى كه براى ما مطلوب، خوشایند و دوستداشتنی به نظر میرسد، براى آنها نفرتانگیز و موجب اشمئزاز جلوه مىكند.
اگر ما به دستورات اولیاى خدا عمل كنیم و آن راهى را كه براى ما مقرر فرمودهاند و نشان دادهاند را بپیماییم، در عهدى كه با اولیاى دین مخصوصاً وجود مقدس امام زمانصلواتاللهعلیه داریم باوفا باشیم، این عهد را هر روز تكرار كنیم، به خودمان تلقین كنیم و به یاد خودمان بیاوریم، ما هم لیاقت درك بسیارى از مطالب را پیدا مىكنیم. از طرف خدا بخلى نیست اما اگر ما هم به آنچه كوردلان دل سپردهاند دل سپردیم، راهى را انتخاب كردیم كه گمراهان انتخاب کردهاند، به چیزهایى دل بستیم كه جز اسباببازی براى طفلان و كودكان نیست، امیدی به اینکه ما هم در پیشگاه اولیاى خدا پذیرفته بشویم و در عالم دیگر سربلند، سرافراز و روسفید باشیم نمىشود داشت.
خداوند متعال بر ما منتهاى زیادى گذاشته است كه در میان میلیاردها انسان روى زمین، آن منتها را نگذاشته و آن نعمتها را نداده است. نعمت معرفت وجود مقدس ولى عصرعجلاللهفرجهالشریف، اعتقاد به امامت، اعتقاد به حیات آن حضرت و همچنین محبت آن حضرت، اینها نعمتهایی است كه خدا به همه انسانها نداده است. میلیاردها انسان در گوشه و كنار این سیاره زندگى مىكنند و از این حقایق خبرى ندارند. حتى بسیارى از كسانى كه خودشان را مسلمان و پیرو قرآن مىدانند از این معرفتها محروم هستند. در میان این میلیاردها خلائقى كه زندگى مىكنند، یك جمع كوچكى هستند که خداوند متعال این نعمتها را به آنها داده است.
اگر ما هم مثل دیگران باشیم یعنى وجود این نعمتها، این معرفتها، این محبتها، این ولایتها در ما و در زندگى ما اثرى نگذارد، آیا ما بیشتر استحقاق توبیخ و عقوبت را داریم یا آنها؟! وقتى كسانى چیزى را نشناختند اگر در اداى حقش كوتاهى كنند چندان زشت نیست. اگر زشتیای هم باشد مال این است كه در شناختنش كوتاهى کردهاند؛ اما آدم بعد از اینكه شناخت اگر جفا كند، اگر بىادبى كند و اگر بىاحترامى كند این خیلى بیشتر مستحق توبیخ است.
براى تقریب به ذهن اگر یك شخص ناشناس، غریبه و بیگانهاى از جلوى یك شخص عظیم محترمى با بىادبى عبور كند و سلام و احترام نكند، چندان مورد مؤاخذه واقع نمىشود؛ خب نمىشناخت؛ اما اگر یكى از نزدیكان او بىاعتنائى كند و پشت به طرف او كند، این مستحق مؤاخذه است.
این نعمت عظیمى كه خداوند متعال به ما داده است علامتش این است كه دلهای ما در یك چنین شبى یك حالت دیگرى دارد. آرامش ندارد. یك جوششى در اعماق دل ما وجود دارد. دلهای ما به یك سوئى پرواز مىكند. نمىدانیم كجا، اما دنبال یك گمشدهاى مىگردیم. این نعمت خدا را باید قدر بدانیم. مبادا بهگونهای رفتار كنیم كه استحقاق سلب این نعمت را پیدا كنیم.
یكى از وظایفى كه ما در كنار دهها و صدها وظیفه دیگر داریم این است كه هم در دل و هم به مقتضاى حال و مقتضاى مقام به زبان، همواره به یاد ایشان باشیم. درست است كه وقتى در دل باشد از ریا دورتر است ولى خوف این هست كه اگر فقط به یاد قلبى اكتفا كنیم قلبهای ما در اثر غبارهایى كه مىگیرد و آلودگیهایی كه در اثر حب دنیا پیدا مىكند همیشه این لیاقت را نداشته باشیم اما اگر مقید باشیم كه به زبان بیاوریم این تا حدى آن غفلتها را جبران مىكند.
خوب است خودمان را عادت بدهیم که در هر مناسبتى كه میسر باشد نامى از آن حضرت بیاوریم. دیگر جفا از این بالاتر هم مىشود كه كسى نام محبوبش را هم فراموش كند؟! مطمئن باشید که اگر ما از ایشان غافل هستیم ایشان از ما غافل نیست؛ اگر ما ایشان را فراموش مىكنیم ایشان ما را فراموش نمىكند، براى ما دعا مىكند، براى گناهانمان استغفار مىكند؛ اما اگر به حدى رسیدیم كه خداینکرده، خداینکرده، این لیاقت را از دست دادیم، دیگر هیچ مایه نجاتى براى خودمان نخواهیم داشت. اگر ما بخواهیم این رابطه محفوظ باشد این رشتهاى است كه یك سرش در دست ماست؛ "نگاهدار سرِ رشته تا نگه دارد."
من و شما با اعمال و رفتارمان مىتوانیم این بناى نوبنیاد را به صورتى دربیاوریم كه همواره مورد توجه آن حضرت قرار بگیرد، آن وقتى كه وظایفمان را درست انجام دهیم و كارى كنیم كه او دوست دارد. این سرزمین براى شما یك سرزمین پاك است. من و شما شاید هنوز در اینجا مرتكب گناهى نشده باشیم. اگر گناهى هم کردهایم در جاهاى دیگر بوده است. سعى كنید كه این محیط را پاك نگهدارید. با گناه آلودهاش نكنید. وقتى شما بیایید نمازتان را به موقع بخوانید با این کار دل آن حضرت شاد مىشود. وقتى شبهای چهارشنبه صداى یا مهدیتان اینجا بلند مىشود ایشان هم به یاد شما خواهند بود. در اوقات دیگر هم به مناسبتهای مختلف وقتى شعائر اسلامى را حفظ مىكنید ایشان هم آبروى شما را حفظ خواهند كرد. اگر در درس خواندنتان اخلاص داشته باشید ایشان هم به عمر شما بركت مىدهند و شما را از یاران خودشان حساب مىكنند و شما را مورد حمایت قرار مىدهند؛ اما عكسش هم هست؛ اگر كارى كنیم كه العیاذ باللّه دل ایشان را به درد بیاوریم دیگر چه کسی جبرانش مىكند؟! دیگر چه کسی را داریم؟!
سعى كنید این محیط را پاك نگهدارید. اگر خداینکرده ما اینجا را آلوده كردیم آیندگان هم از تعفّن ما متأذى خواهند شد. فكر نكنید كه تعفّن فقط بوى بدى است كه گوشه و كنار بلند مىشود؛ گناه، تعفّنآور است. غیبت كردن، دروغ گفتن، سخنچینی كردن، بدخواهى كردن براى دیگران و چیزهایى كه مىدانید، اینها فضا را متعفّن مىكند، ملائكه را فرار مىدهد، زمین را تاریك مىكند. آن وقت فكر مىكنید چنین جایى مورد توجه امام زمانعجلاللهفرجهالشریف قرار خواهد گرفت؟! چه ضرری دارد كه ما عهد كنیم که این محیط را پاك نگهداریم؟! من به شما قول مىدهم، البته قول من كه ضمانت اجرایى ندارد اما من یقین دارم، اگر شما هم فكر كنید این یقین را خواهید داشت که اگر عهد ببندید بر اینكه این محیط را پاك نگه دارید مطمئن باشید كه دعاهایتان در اینجا مستجاب خواهد شد و این مكان این نورانیت را پیدا خواهد كرد كه مورد توجه واقع شود، بلاها از اینجا دفع شود، مطالعه و درستان در اینجا بركت داشته باشد اما اگر این محیط را از سر هوس با كارهاى كودكانه خودمان و العیاذ باللّه با گناهان خودمان آلوده كردیم، نهتنها به خودمان ضرر زدهایم بلکه به دیگرانى هم كه باید بیایند از یك محیط نورانى استفاده كنند به آنها هم ضرر زدهایم.
نورانیت یك سرزمین به عبادتى است كه در آنجا انجام مىگیرد، به توجهاتى است كه مردم در آنجا به خدا و اولیاى خدا پیدا مىكنند، به توسلاتى است كه انجام مىدهند. همینطور ظلمانیتش هم به غفلتها، به گناهها، به صحبتهای دنیا، به حرفهای لغو، به كارهاى بیهوده و خداینکرده به كارهاى نامشروع است. سعى كنید فعلاً كه یك فضاى پاكى در اختیار شما قرار گرفته است آن را آلوده نكنید بلكه با اعمال خودتان بر نورانیت آنجا بیفزایید و زمینه را بهگونهای فراهم كنید كه آیندگان هم از نور شما استفاده كنند. این كار از شما ساخته است، اگر بخواهید و اگر تصمیم بگیرید.
همه شما داستانهای زیادى از علما، از اهل كسب، از اهل زراعت، از اهل تجارت و از اصناف مختلفی كه در گوشه و كنار این عالم در طول بیش از ده قرن مورد عنایت حضرت قرار گرفتهاند شنیدهاید و شاید این یک عنایتى بوده كه از هر صنفى كسانى شناخته شوند كه مردم بدانند ارتباط با وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه اختصاص به یک صنف خاصى ندارد؛ مرد، زن، جوان، پیر، عالم، جاهل، باسواد و بىسواد میتوانند با حضرت ارتباط برقرار کنند.
براى مِسک ختام عرایضم یك داستانى كه از طرق متعدد شنیدهام و هنوز خیلى هم از زمانش نگذشته است، شاید حدود بیست سال گذشته باشد را براى نورانى شدن دلهایتان نقل مىكنم. چون این داستان را از طرق متعدد شنیدهام و تحقیق هم کردهام ولی متأسفانه فرصت زیادى نداشتهام كه آن شخص مورد نظر را پیدا كنم ولى از قرائن زیادى مطمئن شدهام كه این قضیه، صحیح است و آن طرف هم هنوز حیات دارد. در اطراف كرمان یك دهى هست به نام قناتغستان. اگر برادران كرمانى اینجا باشند شاید اسمش را شنیده باشند. من چندى پیش، تقریباً دو سال پیش كه در شهر كرمان بودم از بعضى از آقایان آنجا سؤال كردم. از یك نفر سؤال كردم گفت اتفاقاً من خودم مال آنجا هستم.
در آنجا یك شخص كشاورزى به نام مشتى اكبر که آدم نسبتاً سالمی بوده، زندگی میکرده است. یك روز در كوچه یك پارچه کهنهای را پیدا مىكند كه چیزى در آن بسته بوده است. آن را باز مىكند و مىبیند یك مقدارى پول در آن هست. این را مىبندد در جیبش مىگذارد كه صاحبش را پیدا كند و به او بدهد. مدتى مىگذرد و صاحبش را پیدا نمىكند. بعد به یك كسالتى مبتلا مىشود و یك زخمى در لبش ایجاد میشود. میگفتند این كسالتى است كه مردم در طرفهای جنوب زیاد مبتلا مىشوند. چیزی شبیه سیاهزخم و زرد زخم است.
این زخم شدت پیدا مىكند و او را اذیت مىكند و تصمیم مىگیرد براى اینكه دردش را معالجه كند به کرمان برود. حركت مىكند و به كرمان مىرود. بعدازظهری بوده، با خودش مىگوید به مسجد بروم و نمازم را بخوانم و بعد از نماز به دكتر بروم. وقتى نمازش تمام مىشود مىبیند یك شخص سید بهصورت یك روحانى معمّم کنارش نشسته است. وقتى بلند شد ایشان هم بلند شدند. به او فرمود مشتی اكبر حالت چطور است؟ چه خبر؟ گفت سلامتى شما. فرمودند سلامت باشید.
بعد از چند لحظه متوجه مىشود كه همان وقت كه ایشان فرمودند سلامت باشید، این زخمش خوب شد. آن وقت توجه پیدا نمىكند. بعد میفرمایند آن پولى كه پیدا كردى، آن مال یكى از دوستان ماست، به من بده تا به او بدهم. مىگوید نشانیش را بدهید تا به شما بدهم. مىفرمایند از ما هم نشانى مىخواهى؟! باز هم توجه پیدا نمىكند. مىگوید خب، بله آقا! دیگر باید نشانیش را بدهید، من از کجا بدانم مال شما است یا نه؟ مىفرمایند یك اسكناس صد تومانى است، یك اسكناس ده تومانى و دو تا دو تومانى. حالا من مبلغش را دقیقاً یادم نیست. یك نشانى هم دارد كه خودت هم نمىدانى و آن این است كه وسط این پارچه از داخل یك وصله دارد. دست در جیبش مىكند و آن را درمىآورد و باز مىكند و میبیند بله، دقیقاً همان است و آن را به آن آقا مىدهد.
بعد به او مىفرمایند تو یك عهدى كرده بودى ولى وفا نكردى! مىگوید چه عهدى آقا؟! مىفرمایند عهد كرده بودى كه پول ربوى از بانك نگیرى. آنوقتها پیش از انقلاب، بانك كشاورزى به كشاورزها پول قرض مىداد و ربا مىگرفت. این از روحانى محلّهشان شنیده بوده كه این كار، صحیح نیست و عهد كرده بوده كه دیگر این كار را انجام ندهد. این یادش مىآید و خجل مىشود. مىگوید آقا! دیگر گرفتاری پیش آمد و چارهاى نداشتم. مىفرمایند فلان مقدار گندم که در انبارتان بود و خیلى هم احتیاج نداشتید. این بیشتر شرمنده مىشود و مىگوید قول مىدهم كه دیگر نگیرم.
گویا یک شخص روحانى به نام آقاى حسنى هم در محلّهشان بوده است. متأسفانه من نتوانستم ایشان را بشناسم که چه كسى بوده است. مىفرمایند سلام ما را به آقاى حسنى برسان! بگو همانجا بماند و دعاى ندبهاش را در روز جمعه ترك نكند. طبق این نقل یك جمله دیگر هم فرموده بودند که آن هم بهخصوص براى ما آموزنده است؛ فرموده بودند بگو رادیو را پهلوى عمامه ما نگذارد! این حرف كه تمام مىشود نگاه میکند مىبیند كسى نیست. هر چه این طرف و آن طرف را نگاه مىكند کسی را نمیبیند. یکدفعه به خودش مىآید كه این چه کسی بود؟! این حرفها چه بود؟! از كجا مىدانست كه من با خدا عهد کردهام و عهدم چه بوده است؟! از كجا مىدانست كه چقدر آرد یا گندم در انبار من بوده است؟! بعد دست به لبش مىزند و مىبیند هیچ اثرى هم از زخم نیست. متوجه مىشود كه از آن وقتى كه به او فرمودند سلامت باشید سوزش لبش هم تمام شد، منتها تا حالا توجهى نداشته است.
با حال گریه و زارى به محلّهشان مىآید و این داستان را براى آن آقاى محلّهشان نقل مىكند. آن هم خیلى متأثر مىشود و مىگوید مدتى بود كه من از این كه مردم چندان توجهى نمىكردند خسته شده بودم و تصمیم گرفته بودم كه از اینجا بروم ولى به كسى نگفته بودم. مسأله دعاى ندبه هم این بود که من مقید بودم كه هر روز جمعه این دعا را بخوانم، منتها گاهى مراجعاتى بود، اشخاصى مىآمدند، كارى داشتند، این بود که قرائت دعای ندبه به تأخیر مىافتاد و گاهى هم ترك مىشد؛ اما مسأله رادیو چه بود؟ گفت من ظهرها كه نماز مىخواندم و ناهار مىخوردم و مىخوابیدم گاهى عمامهام را بالاى سرم مىگذاشتم. یك رادیوى كوچكى هم داشتم که براى گوش دادن اخبار بالاى سرم در عمامه یا پهلوى عمامه مىگذاشتم و کمکم خوابم مىبرد. گاهى اخبار که تمام مىشد از رادیو موسیقى پخش میشد. یك وقت بیدار مىشدم مىدیدم كه رادیو دارد موسیقى مىزند. این مربوط به زمان طاغوت بود. الحمدللّه حالا كه این خبرها نیست. فرمودند رادیو را کنار عمامه ما نگذارید! اولاً تأکید بر اینکه عمامه، عمامه ماست. به این عمامه خیلى سبك نگاه نكنید. درست است كه این چند متر پارچه بیشتر نیست اما این انتساب به وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه دارد. این احترام دارد. حضرت از اینكه رادیو کنار عمامه گذاشته شده و موسیقى پخش شده ناراحت شده بودند. حالا خود موسیقى و اینها سر جاى خودش، توهین به لباس منسوب به امامعلیهالسلام شده بود.
اگر گناهى هم مىشود یك جاى دیگرى باشد. بسیار مواظب باشیم که در جایى كه انتساب به امام زمانعجلاللهفرجهالشریف دارد گناه نكنیم. مواظب باشیم که در خانه امام زمانعجلاللهفرجهالشریف كارى نكنیم كه دل صاحبخانه را به درد بیاوریم. مدرسه و مسجد، خانه آنهاست. شهر قم در میان شهرهاى دنیا خانه آنهاست. عُشّ آل محمد صلیاللهعلیهوآله است؛ آشیانهشان همین جاست. مواظب باشیم که این نكتههاى لطیف و ظریف را رعایت كنیم.
نكتههاى بسیار زیادى از این داستان استفاده مىشود كه بنده روى چند نکته بهخصوص تأكید مىكنم؛ یكی همینکه لباس روحانیت را مقدس بشماریم و با یک نظر سبك به این لباس نگاه نكنیم. مواظب باشیم كه این لباس آلوده نشود. كارى نكنیم كه مردم نسبت به این لباس بدبین بشوند. این کار گناه بزرگى است. اگر كارى كردیم كه مردم به این لباس بدبین شدند، دیگر امید نداشته باشیم كه مورد لطف حضرت قرار بگیریم. اگر این لباس را استخفاف كردیم، سبك شمردیم و به آن بىاعتنائى كردیم بدانیم كه این استخفاف به جاى بزرگى برخورد مىكند.
از همه مهمتر، آن نكتهاى كه باید استفاده كنیم این است كه توجه داشته باشیم كه حضرت به چه چیزهایى اطلاع و توجه دارند؛ به اینكه چرا آن شخص كشاورز از بانك كشاورزى پولی گرفته است كه شبهه ربا دارد؛ آن وقت سرباز امام زمانعجلاللهفرجهالشریف هم مىتواند از این كارها بكند؟! چه برسد به اینكه انسان براى گرفتن ربا، متوسل به وسایلى هم بشود، پارتیبازی هم بكند تا ربا بگیرد، پارتیبازی كند تا پول ناحقى بگیرد، پارتیبازی كند تا از اموال بیتالمال بیجا استفاده كند. حواسمان باشد که حضرت به چه چیزهاى ظریفى توجه دارند.
بدانیم اگر كار ما اصلاح شد و بهگونهای شد كه آنها مىپسندند، آن وقت همانگونه كه به آن آقا سلام فرستادند براى دیگران هم مىفرستند. من و شما چقدر آرزو داریم كه یك سلامى كه مىكنیم بدانیم که به گوش حضرت مىرسد و حضرت جواب مىدهند؟! چقدر آرزو داریم؟! اگر بدانید كه حضرت براى شما سلام فرستادهاند، چه حالى براى شما پیدا مىشود؟! جا دارد كه انسان پرواز كند! كسانى هستند كه گوشه و كنار این خاكدان زندگى مىكنند و مشمول چنین عنایتهایی واقع مىشوند. چرا ما نكنیم و نباشیم؟! چرا همتمان كم باشد و به چیزهاى پستى قناعت كنیم، به این كه یک زندگیای بگذرانیم، به اینکه یك خانهاى باشد و یك آبونانی؟! همین؟! یك مؤمن، یك دوستدار اهلبیت نباید بیش از این، همت داشته باشد؟! این چیزى است كه برای هر كافرى هم میسر است. حتی شاید براى آنها هم بیشتر از ما میسر باشد. این هم هدف شد؟! چرا همت بلند نداشته باشیم؟! چرا كارى نكنیم كه مشمول عنایت و رضایت حضرت قرار بگیریم؟! از ما ساخته نیست؟! ما كمبودى داریم؟! جز این است كه دلبستگى به امور دنیا و هوسهای بچگانه، ما را از این ارزشهای متعالى باز داشته است؟! وقت آن نشده است كه یك مقدارى از اینها فراتر برویم، دل از این چیزها بكَنیم و دست از این بازیهای كودكانه برداریم؟! اگر وقتش شده امشب زیارت آل یاسین را ترك نكنید.
پروردگارا! تو را به مقام مولود امشب كه معرفت ناقصى از او را به ما هدیه دادهای قسم مىدهیم همه ما را مشمول عنایات خاصه آن حضرت قرار ده!
به همه ما لیاقت خدمتگزارى در آستان آن حضرت را مرحمت فرما!
در دنیا و آخرت دست ما را از دامان ایشان كوتاه نفرما!
معرفت و محبت ایشان را در دل ما روزافزون قرار ده!
در ظهور ایشان تعجیل فرما!
همه ما را از سربازان راستین آن حضرت محسوب فرما!
سایه مقام معظم رهبرى را بر سر ما مستدام بدار!
خدمتگزاران به این نظام را موفق بدار!
عاقبت امر ما ختم به خیر فرما!
امشب شهداى ما را و مخصوصاً امام راحل را میهمان امام زمانعجلاللهفرجهالشریف قرار ده!
والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته