صوت و فیلم

صوت:
24

ارتباط اعمال ما با طولانی شدن غیبت امام زمان(عج)

در تیپ مستقل 44 قمربنى هاشم(علیه‌السلام) ـ شهركرد
تاریخ: 
شنبه, 11 مهر, 1383

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَه وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّه بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَه وَفِی کُلِّ سَاعَه‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام صلواتى اهدا مى‌‌كنیم.

فرارسیدن این عید عظیم، میلاد مسعود حضرت بقیه‌‌الله الأعظم‌ارواحنافداه را به پیشگاه مقام معظم رهبرى، مراجع تقلید، علاقه‌مندان به اهل‌بیت و منتظران ظهور آن حضرت، مخصوصاً حضار عزیز در این مجلس، تبریك و تهنیت عرض مى‌‌كنم و از خداوند متعال درخواست مى‌‌كنیم كه عیدى ما را تعجیل در ظهور آن حضرت قرار دهد.

انتظار امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف از منتظران چیست؟!

به مناسبت این ایام، مسائل زیادى را مى‌‌شود مطرح كرد و درباره آن بحث و گفتگو كرد ولى آنچه به نظر مى‌‌رسد كه براى این مجلس و شما شنوندگان ارجمند اهمیت بیشترى داشته باشد مطالبى است كه بتواند وظیفه ما را در این زمان، بیشتر روشن كند و ما بفهمیم در این نظامى كه متعلق به وجود مقدس ولى عصر‌ارواحنافداه است جایگاه ما كجاست، آن بزرگوار از ما چه انتظارى دارد و ما چگونه بهتر مى‌‌توانیم وظایفمان را انجام بدهیم؟

شكى نداریم كه اگر درست تشخیص بدهیم كه چه چیزهایی موجب رضایت خاطر امام زمان‌صلوات‌‌الله‌‌علیه است و آن‌ها را درست انجام بدهیم هم سعادت دنیا را براى خودمان تضمین مى‌‌كنیم و هم سعادت ابدى را؛ هم در زندگى فردى، كامیاب خواهیم بود و هم در زندگى اجتماعى قرین عزت و افتخار.

یك مشكل این است كه ما به آنچه موجب رضایت خاطر ایشان است یا آنچه از ما انتظار دارند درست توجه نداریم؛ یا درست نمى‌‌دانیم و یا مورد غفلت واقع مى‌‌شود. این است كه جا دارد در این زمینه، بیشتر بحث و گفتگو بشود، بحثى كه زمینه را فراهم كند تا خود عزیزان بیشتر به فكر و كندوكاو بپردازند و خودشان تشخیص بدهند كه در این شرایطى كه ما زندگى مى‌‌كنیم انتظار آقا از ما چه چیزهایی است.

البته من مى‌‌دانم که شما از بهترین گروه‌‌هایى هستید كه در جامعه ما وظایف‌‌تان را بهتر شناخته‌اید. اگر ما گروه‌های اجتماعى را دسته‌بندی كنیم شما عزیزان از بهترین كسانى هستید كه وظایف خودتان را شناخته‌اید و آن را انتخاب کرده‌اید و در انجام آن هم تلاش مى‌‌كنید؛ ولى به‌هرحال، مراتب معرفت، توجه و آگاهى، متفاوت است. همه كسانى كه نسبت به یک مطالبی علم و آگاهى دارند ممكن است آگاهى‌‌شان عمیق‌‌تر بشود. این است كه بى‌‌جا نیست که ما باز هم روى این وظایفمان مرورى كنیم تا هم موقعیت خودمان را بهتر درك كنیم، هم آگاهى بیشترى نسبت به وظایفمان پیدا كنیم و هم انگیزه قوی‌تری براى عمل كردن پیدا کنیم.

نقش ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین در رهبری جامعه اسلامی

براى بیان این مطلب به یك مقدمه‌‌اى اشاره مى‌‌كنم كه در اذهان همه شما هست؛ خداوند متعال چنین مقدر فرمود كه بعد از رحلت پیامبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله دوازده نور پاك كه همه از جنس نور پیغمبر و از تبار ایشان بودند یكى پس از دیگرى متصدى آن منصب‌‌هاى اجتماعی‌ای بشوند كه پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله متصدى بود؛ یعنى كار پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله را ادامه بدهند. با این تفاوت كه دیگر وحى جدیدى نازل نمى‌‌شد؛ اما تبیین وحى، تربیت و راهنمایى مردم، بیان حقایق دین، پاسخ به شبهات و اشكالات و درنهایت تلاش براى مدیریت و رهبرى یك جامعه اسلامى مطلوب، این وظیفه‌‌اى بود كه به دوش همه ائمه معصومین‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین بود و هر كدام تا پاى جان در راه انجام این وظیفه كوشش كردند و همه‌‌شان یا با شمشیر به شهادت رسیدند و یا با زهر و سم!

مهدی موعود‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف؛ ذخیره الهی برای بشریت

تا اینکه نوبت به امام دوازدهم رسید. شرایط اجتماعى به‌گونه‌ای بود كه اگر ایشان هم مثل پدرانشان در میان مردم زندگى مى‌‌كردند به همان سرنوشت مبتلا مى‌‌شدند؛ البته نه از طرف كفار، بلكه از طرف مسلمان‌ها و امّت پیغمبر! كافرى نمى‌‌آمد آن‌ها را به شهادت برساند؛ كسانى كه مدعى پیغمبر و مدعى جانشینى پیغمبر بودند آن‌ها این انوار پاك را از جامعه گرفتند و مردم را از رهبری‌شان محروم كردند. خداوند متعال باز از فرط رحمت و لطف و عنایتش این نور دوازدهم را براى آینده جامعه اسلامى ذخیره كرد. با توجه به این فلسفه مى‌‌توانیم بفهمیم که چه چیزهایى مى‌‌تواند ظهور آن حضرت را به تأخیر بیندازد و چه چیزهایى مى‌‌تواند در تعجیل به ظهور آن حضرت كمك كند.

مهم‌ترین مانع پیش روی ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین در راه انجام وظایف

آنچه مانع شد از این كه سایر ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین بتوانند وظیفه خودشان را انجام بدهند چه بود؟ این بود که كسانى به ناحق، طالب قدرت‌هایی بودند كه صلاحیتش را نداشتند؛ دنبال خواسته‌‌هاى نامشروعى بودند كه به آن‌ها تعلق نداشت؛ حاصلش اینکه دنبال مال و مقام بودند، مال و مقامى كه از راه مشروع براى آن‌ها حاصل نمى‌‌شد و باید بر اریكه قدرت و بر مسند سلطنت و خلافت تكیه بزنند تا بتوانند اموال جامعه را تصاحب كنند، خواسته‌‌هاى خودشان را عملى كنند، به عیش و نوش بپردازند و همه این‌ها را به نام جانشینى پیغمبر و به نام دین انجام بدهند. اگر به غیر از این صورت بود مردم مسلمان آن‌ها را نمى‌‌پذیرفتند. البته نقص از طرف مردم مسلمان هم بود كه آن‌قدر ناآگاه بودند كه فریب این‌ها را مى‌‌خوردند. آن كسانى هم كه فریب نمى‌‌خوردند آن‌قدر ضعف داشتند كه نمى‌‌توانستند در مقابل این‌ها مقاومت كنند. خوبانشان در نهایت ضعف بودند و توده مردم هم ناآگاه و تحت تأثیر تبلیغات قدرت‌طلب‌ها و سیاست‌‌بازان قرار مى‌‌گرفتند و حق را از مسیر خودش منحرف كردند و جامعه اسلامى را قرن‌ها به عقب راندند؛ تا كى زمینه فراهم ‌‌شود براى اینكه حجت خدا ظهور كند و آب رفته را به جوى بازگرداند.

شگردهای شیطانی برای انحراف و خروج از مسیر حق

پس به طور اجمال، عاملى كه باعث غیبت آن حضرت شد نافرمانى مردم به‌خصوص قشر قدرتمند جامعه بود و تلاش براى رسیدن به پست و مقام‌هایی كه صلاحیتش را نداشتند و در این راه از شگردهاى مختلفى بهره مى‌‌گرفتند؛ گاهى سعى مى‌‌كردند خودشان را داراى این صلاحیت معرفى كنند كه ما مى‌‌توانیم احكام را به دلخواه خودمان طبق مصلحت تغییر بدهیم. همه شما مى‌‌دانید که یكى از خلفا، قبل از خلافت امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌علیه لااقل در دو مورد صریحاً گفت که دو چیز در زمان پیغمبر حلال بود و من حرام مى‌‌كنم؛ یكى ازدواج موقت بود، یكى هم اینکه در حج تمتع بین عمره و حج تمتع از احرام خارج بشوند و حق داشته باشند از محرّمات احرام استفاده كنند. این در قرآن هست، خود پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله عمل كردند. خلیفه به جانشین پیغمبر گفت بله، آن زمان بود ولى من اجازه نمى‌‌دهم! هم ازدواج موقت را تحریم كرد و هم گفت كسى كه به حج تمتع مى‌‌رود وقتى احرام عمره مى‌‌بندد باید این احرامش تا حج ادامه داشته باشد و حق ندارد از احرام خارج شود.

به‌هرحال كسان دیگرى هم به بهانه‌‌هاى دیگرى سعى مى‌‌كردند احكام خدا را به‌دلخواه تفسیر كنند. همه که این‌جور جرأت و قدرتی نداشتند كه صریحاً بگویند وَ أَنا أُحرِّمُهُما. بعضى دیگر كسانى را به نام محدَّث و صحابی پیغمبر و چیزهایى از این قبیل استخدام مى‌‌كردند كه حدیث جعل كنند و براى انحرافات آن‌ها مدرك سازى كنند تا آن‌ها یك كارى كه مى‌‌خواهند بكنند بگویند به استناد فلان حدیثى كه فلان راوى از پیغمبر نقل كرده ما این كار را انجام مى‌‌دهیم. ابوهریره‌‌ها و امثال او حدیث جعلى، جعل مى‌‌كردند؛ از دستگاه حکومتی پول مى‌‌گرفتند و حدیث مى‌‌ساختند. مردم ناآگاه هم روى خوش‌‌باورى خیال مى‌‌كردند یك كسى كه یك مدتى خدمت پیغمبر اكرم رسیده، دیگر معصوم است و دیگر هر چه مى‌‌گوید درست است.

و راه‌های مختلف دیگرى كه تجربه كردند، هم از تجربه‌‌هاى گذشتگان استفاده كردند، هم از ابتكارات خودشان، هم از الهامات شیاطین و بالاخره حق را از مسیر خودش منحرف كردند و كار به جایى رسید كه دیگر حضور امام زمان در میان مردم نه به صلاح آن حضرت بود و نه به صلاح مردم.

نقش ما در تعجیل یا تأخیر ظهور

اگر ما راه همان كسانى را ادامه بدهیم كه باعث غیبت امام شدند آیا كمك به ظهور حضرت خواهیم كرد؟! اینکه سعى كنیم احكام الهى به هر بهانه‌‌اى که شد تعطیل شود، به بهانه اینکه جامعه نمى‌‌پسندد و كشورهاى اروپایى ما را تهدید و مسخره مى‌‌كنند این احكام دیگر قابل‌اجرا نیست یا آن‌هایی كه جرأت بیشترى دارند و گستاخ‌‌تر هستند مى‌‌گویند تاریخ‌مصرف این احكام گذشته، این‌ها مال زمان پیغمبر بوده، حالا دیگر قابل‌اجرا نیست و آن‌هایی را هم كه قبول دارند كه باید اجرا بشود عملاً اجرا نمى‌‌كنند.

همه مى‌‌دانند كه دزدى بد است، اختلاس بد است ولى خیلى‌‌ها هم اگر از دیوار بالا نمى‌‌روند ولی حساب‌‌سازى مى‌‌كنند، اختلاس مى‌‌كنند، آن هم نه یك تومان، دو تومان، یك میلیون، دو میلیون؛ میلیارد میلیارد از حقوق ضعفا، خانواده‌‌هاى شهدا، محرومان و مستضعفان را با سوءاستفاده از پست و مقامى كه با بندوبست‌های سیاسى به دست مى‌‌آورند به جیب مباركشان مى‌‌ریزند. این همان كاری است كه بنی‌امیه و بنی‌عباس كردند و باعث غیبت امام زمان شدند. این‌ها که كار تازه‌‌اى نیست. شاید شما باور نكنید و فكر ‌‌كنید این‌ها هنرهایى است كه سیاستمداران امروز ما در جهان اختراع کرده‌اند؛ نه، این‌ها از قدیمی‌ترین و كهنه‌‌ترین شگردهایى است كه در تاریخ وجود داشته است.

شمشیر کشیدن به روی حضرت علی‌علیه‌‌السلام، عاقبت شوم دنیاپرستی و ریاست‌طلبی!

به یك داستان كوچكى كه همه مى‌‌دانید اشاره كنم؛ دو تا از اصحاب بزرگ پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله بودند که یكى از این دو، پسرعمه پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله و پسرعمه امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌عليه بود. همه شما مى‌‌دانید چه کسانی بودند؛ طلحه و زبیر. زبیر یكى از شخصیت‌های بزرگ بنی‌هاشم بود. حتماً این داستان را که آقایان وعاظ نقل مى‌‌كنند شنیده‌اید كه حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها وقتى مى‌‌خواستند به امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌عليه وصیت كنند گفتند اگر شما به وصیت من عمل نمى‌‌كنید به زبیر وصیت كنم. او آن‌چنان شخصیتى در بنی‌هاشم داشت كه اگر حضرت زهرا‌سلام‌‌الله‌‌علیها به غیر از على‌علیه‌‌السلام مى‌‌خواست به كسى وصیت كند به زبیر وصیت مى‌‌كرد!

بعد از قتل عثمان، به‌خصوص این دو نفر پیش‌قدم شدند و پیش على‌علیه‌‌السلام آمدند كه ما با تو بیعت مى‌‌كنیم و هیچ كس جز تو لیاقت خلافت را ندارد. زبیر علاوه بر سابقه دوستی‌ای که با علی‌علیه‌‌السلام داشت با ایشان فامیل هم بود، پسرعمه على‌علیه‌‌السلام هم بود. به‌هرحال با تبلیغاتى كه كردند و وضعى كه در جامعه اسلامى پیش آمده بود اجماع مردم بر على‌علیه‌‌السلام شد. دیگر حتى یك نفر مخالف هم نماند. تمام مسلمان‌ها ریختند و با على‌علیه‌‌السلام بیعت كردند. اگر در مورد دیگران یك چند نفرى استثناء بودند، یك گروهى اول نیامدند و بعدها به‌زور كشیده شدند، در مورد امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌عليه این‌گونه نبود و هیچ كس مخالف نبود. خود على‌علیه‌‌السلام تعریف مى‌‌فرماید آن‌چنان براى بیعت با من هجوم آوردند كه نزدیك بود حسنین زیر دست‌وپا له بشوند! و ازجمله این دو بزرگوار بودند که شخصیت‌های مهمى در عالم اسلام بودند.

چند روزى که گذشت پیشنهاد كردند كه یكى از ما را برای حكومت بصره قرار بده و یكى را هم برای حكومت كوفه. بالاخره هر خلیفه و هر حاكم جدیدى كه مى‌‌آید یك اعوان و انصارى دارد، یك كادرى دارد، یك تیمى دارد. هر رئیس‌جمهوری كه بیاید یك كابینه‌‌اى دارد، یك عده‌‌اى وزرا و همكارانى دارد كه به او كمك كنند، همین‌جوری كه نمى‌‌شود. على‌علیه‌‌السلام وقتى خلیفه مى‌‌شود چه کسی از او به پسرعمه‌اش نزدیک‌تر است؟! آن هم با آن سوابق درخشان؛ زبیر در جنگ‌ها خیلى فداکاری‌ها مى‌‌كرد، شخصیت معروفى بود، پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله درباره‌‌اش دعا كردند. طبعاً توقع داشت حالا كه ما پیش‌‌قدم شدیم و على را بر مسند نشاندیم با ما مشورت كند، یك بخشى از حكومت را به ما بسپارد، بعد هم در خصوص عزل و نصب‌‌ها با ما مشورت كند؛ ولى خب علىعلیه‌‌السلام را همه مى‌‌شناختند. او كسى نبود كه خویش و قوم باز باشد، باند داشته باشد، با كسى تبانى كند، به كسى باج بدهد. اگر چنین چیزهایی بنا بود این‌ها از قبل شده بود. در شورایى كه عمر تشكیل داد همین‌‌ها گفتند ما با تو بیعت مى‌‌كنیم به شرطى كه همان رفتارى كه خلفاء قبلى داشتند تو هم عمل كنى. حضرت فرمود نه، من این شرط را نمى‌‌پذیرم، اگر مى‌‌خواهید با من بیعت كنید من طبق كتاب و سنت، آن‌‌گونه كه خود پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله عمل مى‌‌كرد با شما عمل مى‌‌كنم. گفتند نه، آن‌گونه كه پیغمبر عمل مى‌‌كرد و خلیفه اول و دوم عمل مى‌‌كردند. حضرت فرمود دیگر «و» ندارد؛ من جانشین پیغمبر هستم و هر چه پیغمبر عمل مى‌‌كرد عمل می‌کنم. آن‌ها هم گفتند ما تو را قبول نداریم و رفتند با عثمان بیعت كردند.

دقت حضرت علی‌علیه‌‌السلام در استفاده از بیت‌المال

به‌هرحال ایشان كسى نبود كه براى رسیدن به پست و مقام، به كسى باج بدهد، تبانى كند، شرط و شروطى را بپذیرد، با كسى قول و قرارى بگذارد، به كسى وعده پست و مقامى بدهد. على‌علیه‌‌السلام اهل این حرف‌ها نبود. طلحه و زبیر آمدند پیشنهاد كردند كه آقا! چه کسی بهتر از ما؟! من حاكم بصره مى‌‌شوم و این هم حاكم كوفه مى‌‌شود، مى‌‌رویم آنجا براى شما خدمت مى‌‌كنیم، استاندار شما هستیم. على‌علیه‌‌السلام فرمود تا تأملى كنم. وقت گرفتند که به طور خصوصى بیایند با على‌علیه‌‌السلام صحبت كنند؛ و همان داستانى رخ داد كه همه بارها شنیده‌اید که امیرالمؤمنین‌علیه‌‌السلام شمعى از بیت‌المال را روشن كرده بودند و مشغول نوشتن حساب بیت‌المال بود. آقایان وارد شدند. این‌ها از شخصیت‌های اول كشور هستند، شوخى نیست. وقتى وارد شدند و نشستند على‌علیه‌‌السلام شمع را خاموش كرد، بلند شد رفت یك چراغ دیگری آورد روشن كرد. گفتند نفهمیدیم یعنى چه؟! شمع را خاموش كنید و چیز دیگر روشن كنید! این چه صیغه‌‌اى است؟!

حالا اگر شما وارد یك جایى بشوید و صاحب‌خانه یك چراغى را خاموش كند و برود یك چراغ دیگرى را روشن كند خب جاى سؤال دارد که این چه فرقى مى‌‌كند؟! چراغ، چراغ است دیگر. خب اگر مى‌‌خواستى روشن‌‌تر بشود یك چراغ دیگر پهلویش مى‌‌گذاشتى؛ اما چرا این را خاموش كردى؟! حضرت فرمود آن چراغ، چراغ بیت‌المال بود.

كسانى كه سروكارى با بیت‌المال دارند گوششان را خوب باز كنند، این‌ها را زیاد شنیده‌اند اما فراموش مى‌‌كنند؛ كسانى كه سروكار با اموال بیت‌المال دارند و بخشش‌های میلیاردى به بعضى از عناصر ضدانقلاب می‌کنند! حضرت، شمع را خاموش كرد و فرمود این شمع مال بیت‌المال بود، داشتم حساب بیت‌المال را مى‌‌نوشتم. شما آمدید حرف خصوصى دارید و مربوط به بیت‌المال نیست، رفتم چراغ خودم را آوردم روشن کردم!

تأسی رهبر معظم انقلاب به حضرت علی‌علیه‌‌السلام در استفاده از بیت‌المال

همین‌جا یادم آمد، دریغم مى‌‌آید این‌جور چیزها را نقل نكنم؛ زمان ریاست جمهورى مقام معظم رهبرى بود. من براى یك كارى خدمت ایشان رسیده بودم. یك مسئله شخصى بود. مى‌‌خواستند چیزى مرقوم بفرمایند. آن قلمى كه در دفتر بود را كنار گذاشتند و یك قلمى از جیب خودشان درآوردند و چیزى نوشتند. آن قلمى كه در دفتر بود مال ریاست جمهورى بود و مسائل دولتى را با آن كار مى‌‌كردند. آن چیزی که مى‌‌خواستند براى من بنویسند مسئله شخصى بود، قلم شخص خودشان را درآوردند و با آن نوشتند. حالا مگر یك قلم، آن هم دو سه كلمه روى كاغذ بنویسید چقدر ارزش دارد؟! ایشان دست‌پرورده على‌علیه‌‌السلام است؛ اما كسانى هم هستند که وقتى به یك پست و مقامى مى‌‌رسند خیال مى‌‌كنند كه ارث پدرشان است و می‌توانند به هر كس که بخواهند بذل و بخشش كنند؛ یك میلیارد اینجا، دو میلیارد آنجا؛ این به این شخص، این به آن شخص؛ چى؟ كجا؟ ذی‌حسابی؟ نه خارج از ذی‌حسابی!

عبرت‌های جنگ جمل

به‌هرحال طلحه و زبیر به همدیگر نگاه كردند، گفتند بلند شو برویم! اینجا جاى ما نیست! این براى یك شمع بیت‌المال، حاضر نیست که یك دقیقه بسوزد و حرف ما را بشنود، این حاضر است به‌آسانی حكومت بصره و كوفه را به ما بدهد؟! رفتند و توطئه جنگ جمل را چیدند. عایشه را تحریك كردند و آن جریان اتفاق افتاد و طلحه و زبیر هر دوی‌شان در آن جنگ كشته شدند.

این روش كه كسانى به استناد اینكه ما از صحابی پیغمبر هستیم، با بیت امام ارتباط داریم، فامیل هستیم، دوست هستیم، سابقه داریم، بخواهند از بیت‌المال سوءاستفاده كنند یا از پست و مقام‌های دولتى استفاده كنند این چیزی است كه در صدر اسلام هم بود. همین‌ها بود كه على‌علیه‌‌السلام را خانه‌‌نشین كرد، بعد هم سایر ائمه را به شهادت رساند و همین‌ها بود كه باعث غیبت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف شد!

آیا از منتظران واقعی امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف هستیم؟!

آیا من و شما راست مى‌‌گوییم كه انتظار ظهور داریم و مى‌‌خواهیم كارى كنیم كه آقا زودتر تشریف بیاورد؟! البته نه بنده در آن پست و مقام هستم و نه شما. فكر نمى‌‌كنم شما هم همچون اختیارى براى بذل و بخشش‌های میلیاردى داشته باشید ولى من و شما هم در این جریانات بى‌‌سهم نیستیم! درست است كه ما بذل و بخشش میلیاردى از بیت‌المال نمى‌‌كنیم اما كسانى را سركار مى‌‌آوریم كه این کارها را بكنند! ما هم در گناه آن‌ها شریك هستیم! ما هم به‌واسطه، گناه مى‌‌كنیم! ما هم به‌واسطه، سرقت مى‌‌كنیم! به‌واسطه، اختلاس مى‌‌كنیم! به دست دیگران رانت‌‌خوارى مى‌‌كنیم! كِیفش را آن‌ها مى‌‌كنند، جهنمش را ما مى‌‌رویم! خوب معامله‌ای است! بیاییم كسانى را سركار بیاوریم كه آن‌ها به پست و مقام برسند، به عیش و نوش بپردازند، سوءاستفاده كنند، ما برویم جهنم كه چرا این‌ها را سركار آوردید؟! آن‌ها هم کِیف كنند! ما هم خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ!

عقوبت رضایت به گناه دیگران

این یک مقدمه‌‌اى بود براى اینكه بفهمیم ما چه كاره هستیم و در كجاى كاریم؟! ما هستیم كه مى‌‌توانیم معاویه‌‌ها را سركار بیاوریم! ما هستیم كه مى‌‌توانیم یزیدها را سركار بیاوریم و در خون امام حسین‌علیه‌‌السلام شریك بشویم! درست است که خودمان این کار را نمى‌‌كنیم اما وقتى به كار كسانى كه مى‌‌كنند راضى هستیم ما هم در گناه آن‌ها شریك هستیم. امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌‌علیه در نهج‌البلاغه مى‌‌فرماید إِنَّمَا یجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ؛[1] مى‌‌فرماید که ناقه صالح را یك نفر پِی كرد. داستانش را كه همه مى‌‌دانید؛ حضرت صالح آمد و مردم را به خداپرستى دعوت كرد. به ایشان گفتند ما در صورتى به تو ایمان مى‌‌آوریم كه از دل صخره كوه، یك شتر زنده بیرون بیاورى! گفت اگر بیاورم آن‌وقت خیلى باید حواستان جمع باشد، آن‌وقت اگر نسبت به این شتر بى‌‌احترامى كنید عذاب بر شما نازل مى‌‌شود. آن‌ها هم گفتند بله، می‌دانیم.

آن‌ها باور نمى‌‌كردند که چنین چیزى بشود. حضرت صالح آمد در مقابل یك كوه ایستاد و گفت ناقه صالح به اذن الله خارج شود. یك شتر زنده از دل كوه بیرون آمد. گفت حالا حجت را بر شما تمام كردم، مواظب باشید به آب و غذای این شتر باید برسید؛ آب به نوبت یك روز مال این شتر است. بالاخره این‌ها گفتند این‌جور که نمى‌‌شود، باید این شتر را از بین برد. نقشه كشیدند و یك نفر داوطلب شد كه بیاید شتر را پى كند. امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌‌علیه مى‌‌فرماید ناقه صالح را یك نفر کشت اما قرآن مى‌‌فرماید فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّاها؛[2] شتر صالح را یك نفر پى كرد ولى قرآن مى‌‌فرماید همه قوم صالح این كار را كردند و به خاطر این گناه، عذاب بر همه آن‌ها نازل شد و نابود شدند! چرا؟! چون درست است كه مباشر، یك نفر بود اما دیگران كمك كردند، راضى بودند، نقشه‌‌اش را كشیدند، طراحى كردند، لااقل سكوت كردند. ما هم درست است كه خودمان بعضى اختلاس‌‌ها را نمى‌‌كنیم اما وقتى دور و بر اختلاس گران مى‌‌رویم، به آن‌ها رأى مى‌‌دهیم، ترویجشان مى‌‌كنیم، اسمشان را به احترام مى‌‌بریم، وقتى اختلاس كردند مى‌‌گوییم سهم ما هم فراموش نشود، براى مصرف خیریه هم چیزى مرحمت بفرمایید، مسجد فلان جا هم احتیاج به هزینه‌‌اى دارد؛ ما هم در گناه آن‌ها شریك هستیم. از پول دزدى كه نمى‌‌شود مسجد بسازند!

عوامل تأخیر در ظهور امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

چه مى‌‌خواهم عرض كنم؟ اینکه ما همه‌‌اش بنشینیم مدح امام زمان بخوانیم که قربانت بروم! كجایى؟! الهى بیایى! این كاری صورت نمى‌‌دهد جان من! ببین امام زمان از تو چه مى‌‌خواهد؟! یك كارى بكن كه در ظهور آقا تعجیل شود! اقلاً كمك به تأخیر آن نكن!

آنچه به تعطیلی احكام خدا و مخالفت با دستورات شرع كمك كند با تضعیف ارزش‌های اسلامى، با ترویج بدحجابى، با ترویج موسیقى‌‌هاى مبتذل، با ترویج فحشا، با ترویج دزدى، با ترویج رانت‌‌خوارى و سوءاستفاده از بیت‌المال، همه این‌ها به تأخیر ظهور كمك مى‌‌كند. همین عوامل بود كه امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را پشت پرده غیبت برد. اگر مردم آدمی بودند که حاضر بودند اوامر ایشان را اطاعت كنند چرا غیبت كند؟! همان مردمى كه پدران ایشان را به شهادت رساندند اگر ایشان هم بود ایشان را هم به شهادت مى‌‌رساندند! امروز هم کسانی هستند. ان‌شاءالله من و شما كه نیستیم! ما تافته جدا بافته هستیم!

اگر ما بودیم چه می‌کردیم؟!

اگر من و شما در روز سقیفه بودیم آیا واقعاً با خلیفه اول بیعت نمى‌‌كردیم؟! و بعد با خلیفه دوم. وقتى هدایاى آن‌چنانی از طرف معاویه فرستاده مى‌‌شد نمى‌‌پذیرفتیم؟! وقتى از طرف هارون‌‌الرشید پست و مقام‌های آن‌چنانی با حقوق گزاف به كسانى داده مى‌‌شد قبول نمى‌‌كردیم؟! مى‌‌گفتیم نه، ما شیعه موسى بن جعفر هستیم، ابداً، ابداً، ما اهل این حرف‌ها نیستیم؟! ان‌شاءالله همه ما همین‌جور هستیم ولى همه مردم دنیا این‌جور نیستند.

تاریخ ثابت كرده كه در پشت كوه قاف، نمایندگان متدین مردمى، در یك دوره‌‌اى که اسمش دوره پنجم بود، وزیرى را به خاطر كارهاى خلاف شرع بى‌‌شمار، استیضاح كردند اما با هدایا و وعده و وعیدها به او رأى اعتماد دادند! امروز این آزمایش براى مجلس هفتم در حال تكرار است. كلى تلاش کرده‌اند كه این استیضاح، مطرح نشود. حالا هم كه مطرح شده هنوز نمى‌‌شود خیلى اطمینان داشت كه مجلس هفتمى‌‌ها مثل مجلس پنجمی‌ها درنهایت رأى اعتماد بدهند یا نه! این رأى مال خودمان است، به هر كس بخواهیم مى‌‌دهیم، دلمان مى‌‌خواهد به یك كسى رأى اعتماد بدهیم، دلمان مى‌‌خواهد امروز استیضاح كنیم، خب بالاخره در آن یك نون و آبى درمى‌‌آید. امروز استیضاح مى‌‌كنیم، وعده و وعیدها و هدایایى دریافت مى‌‌كنیم، فردا هم رأى اعتماد مى‌‌دهیم؛ شتر دیدى ندیدى! پشت كوه قاف چنین چیزهایى امروز هم وجود دارد. من و شما چه كاره‌‌ایم؟! اگر پست وزارت را به من و شما بدهند این كارها را نمى‌‌كنیم؟! براى برگزارى یك مراسم افتتاح، یك میلیارد و سیصد میلیون تومان خرج نمى‌‌كنیم؟! البته وقتى اسمش این است یك چیزى شبیه ده درصد، بیست درصدش هم قاعدتاً در جیب خودمان می‌رود دیگر!

ویژگی عاشق حقیقی امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

عزیزان من! خدا با كسى خویش و قومى ندارد. عقد اخوت هم با كسى نبسته است. پیغمبر و ائمه معصومین هم همین‌جور هستند. امام باقر‌علیه‌‌السلام فرمود مَنْ كانَ لِلّهِ مُطیعَاً فَهُوَ لَنا وَلِىٌ وَ مَنْ كانَ لِلّهِ عاصیاً فَهُوَ لَنا عَدُو.[3] به ادعاى دوستى و عشق امام زمان، كارى تمام نمى‌‌شود. آن‌هایی كه عاشق امام زمان هستند باید از ایشان اطاعت كنند. كدام عاشقى است كه از معشوقش اطاعت نكند؟! مى‌‌شود آدم، عاشق كسى باشد و با او دشمنى كند؟! خودشان فرموده‌اند لَیسَ بَینَ اللّهِ وَ بَینَ أَحَدٍ قِرابة؛[4] خدا با كسى خویش و قومى ندارد. این ادعاهاى شیعه بودن و دوستى ما كه مى‌‌كنید باید در عمل نشان بدهید. دوست ما كسى است كه اطاعت خدا مى‌‌كند و دشمن ما كسى است كه نافرمانى خدا مى‌‌كند.

ما اگر در راه اجراى دین خدا و احكام خدا و تثبیت ارزش‌های اسلامى و دستاوردهاى انقلاب، به اندازه توانمان - خدا تكلیف ما لا یُطاق از كسى نخواسته است- اگر به اندازه توانمان كوشش كردیم، وقتى مى‌‌بینیم یك كسى دارد منحرف مى‌‌شود داد بزنیم، آدم را كه نمى‌‌كشند! مگر آن‌هایی كه داد زدند آن‌ها را كشتند؟! اگر بنا بود بكشند بنده امروز خدمت شما نبودم. ملاحظات را كنار بگذاریم؛ این خویش و قوم است، این دوست است، او نمى‌‌دانم فلان است، ما با هم قرارداد بستیم، پیمان بستیم كه به همدیگر خیانت نكنیم لذا او وزیر بشود من هیچ وقت با او مخالفت نمى‌‌كنم؛ عجب پیمانى! پیمان بر مخالفت با خدا! ما هم جبهه هستیم، با همدیگر در یك جبهه كار مى‌‌كنیم! جبهه نظامى و جبهه جنگ منظورم نیست، در جبهه سیاسى. ما با هم هم‌خط هستیم، با او مخالفت نمى‌‌كنیم. چه کسی این خط‌‌ها را تعیین كرده است؟! چه کسی به شما اجازه داده است؟! پس امر به معروف و نهى از منكر چه شد؟!

در برابر خطای دیگران سکوت نکنیم!

ما اگر دوست داریم ظهور حضرت نزدیك شود، اگر دوست داریم در همین زمان غیبت از عنایات آقا استفاده كنیم، اگر دوست داریم هم در دنیایمان با شرافت زندگى كنیم و هم در آخرت در رحمت بى‌‌پایان الهى باشیم باید تصمیم بگیریم به دین خدا وفادار باشیم؛ شوخى و تعارف را كنار بگذاریم؛ هر جا به دین خدا عمل مى‌‌شود ما هم مخلصشان هستیم اما وقتى انحراف از مسیر دین پیدا مى‌‌شود اقلش این است كه یك داد بزنیم؛ آهاى! از این راه نروید! ما مخالفیم!

به خدا قسم اگر ما مردم این وظیفه‌‌مان را عمل كنیم هیچ خطاكارى جرأت انحراف پیدا نمى‌‌كند. همه از سكوت ما سوءاستفاده مى‌‌كنند به بهانه حفظ نظام و اینکه آبروى نظام نرود و چیزهاى دیگر. خب خود شما دارید آبروى نظام را مى‌‌برید! نفتِ هشت دلار شد چهل دلار؛ باز هم كسرى بودجه؟! شما آبروى نظام را در دنیا نبردید؟! روزبه‌روز فقر این همه بیشتر، گرانى بیشتر!

مشارکت در ثواب و گناه دیگران تنها با یک رأی!

ما اگر بخواهیم در گناه دیگران شریك نباشیم اولاً به كسانى كه مى‌‌دانیم در دینشان سست هستند رأى ندهیم. بعد به فرض اینكه رأى دادیم، حالا یا به‌حق یا باطل و اشتباه كردیم، وقتى مى‌‌بینیم دارند منحرف مى‌‌شوند داد بزنیم. اگر مى‌‌خواهیم باید این‌جور كنیم. شوراى نگهبان تأیید مى‌‌كند که این كاندیدا شدنش خلاف مقررات و قانون اساسى نیست اما نگفته است که رأى‌‌فروشى‌‌اش را تأیید مى‌‌كنم. تازه آن هم در حد امكاناتى كه دارد و وسایلى كه براى تحقیق دارد. وقتى یك كسى كاندیدا مى‌‌شود سندى ندارند براى اینكه این آدم فاسقى است، سوءسابقه‌ای که ندارد، شوراى نگهبان مى‌‌گوید ما سندى نداریم، نمى‌‌توانیم او را نفى كنیم. تأیید شوراى نگهبان در این حد است. بیش از این كه نیست. مردم خودشان باید بروند تحقیق كنند ببینید كسى صلاحیت دارد یا ندارد. هیچ گاه تأیید شوراى نگهبان تكلیف تحقیق را از دوش هیچ كس برنمى‌‌دارد. هیچ كس رأى دادنش به استناد تأیید شوراى نگهبان پذیرفته نیست. او فقط مى‌‌گوید شركت او در انتخابات منع قانونى ندارد. خود آن شوراى نگهبانى كه كاندیدا شدنش را تأیید مى‌‌كند حاضر نیست به او رأى بدهد! مى‌‌گوید من طبق قانون حق ندارم او را رد كنم اما نمى‌‌توانم بگویم كه این آدم درستى است و به او رأى بدهید، خودتان باید بروید تحقیق كنید.

هر كسى مسئول رأیی است كه خودش مى‌‌دهد. هیچ كس دیگری نمى‌‌تواند از طرف او ضمانت كند و مسئولیتش را قبول كند. به‌هرحال اگر ما بخواهیم به وظایفمان عمل كنیم اول باید دقیقاً وظایفمان را بشناسیم. بعد هم رودربایستى‌‌ها، مسامحه‌کاری‌ها، ملاحظه‌کاری و این حرف‌ها را كنار بگذاریم. راست و حسینى هر كسی که از دین حمایت مى‌‌كند حمایتش کنیم، هر كسی که از دین منحرف مى‌‌شود با او مخالفت كنیم. تعارف هم نداریم وگرنه ما هم مثل سایرین كه به خانه‌‌نشین شدن على و به غایب شدن امام زمان كمك كردند با آن‌ها شریك خواهیم بود!

این ادعاها و مداحى‌‌ها و سینه زدن‌ها و شعرها و جشن‌‌ها هم مشكلى را براى ما حل نمى‌‌كند. البته این كارها باید باشد، وظیفه‌ای است، احترام به اهل‌بیت است، تجلیل از امام زمان است، این‌ها سر جای خودش؛ ولى چاره آن اشكال را نمى‌‌كند. این‌ها گناه ما را نمى‌‌آمرزد؛ آن گناه اجتماعی‌ای را كه با سركار آوردن افراد ناسالم مرتكب شدیم؛ مگر اینكه برگردانیم و در مرتبه بعد حواسمان را جمع كنیم.

ولی‌فقیه؛ محور حق

ما دائماً در حال آزمایش هستیم. امروز یك آزمایش است، فردا یك آزمایش دیگرى. محور صلاحیت، آنچه براى همه قابل شناخت و قابل درك است، لااقل تجربه یك ربع پیروزى انقلاب بر صلاحیت این محور شهادت مى‌‌دهد و یك ربع زندگى قبل از آن، آنچه شرع می‌گوید، آنچه قانون اساسى مى‌‌گوید، آنچه تجربه پنجاه ساله مى‌‌گوید این است که ما باید پیرو ولی‌فقیه باشیم. امر او را مثل امر امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف براى خودمان واجب الإطاعة بدانیم. حرف و سخن‌‌ها و حدیث‌هایی كه در این گوشه و كنار هست این‌ها وسوسه‌‌هاى شیطانى است كه نمى‌‌گذارد مصالح اسلامى درست تأمین شود. این فتواى همه مجتهدان است. انقلاب بر اساس همین فكر به وجود آمد. اگر مردم اطاعت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه را بر خودشان واجب نمى‌‌دانستند چگونه حاضر بودند جان خودشان و فرزندانشان را در راه اسلام بدهند و با رژیم سابق مبارزه كنند؟! و امروز كه بعد از انقلاب این مسائل بسیار روشن‌‌تر شده است.

پروردگارا! تو را به حق امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قسم مى‌‌دهیم دل‌های همه ما را از خواب غفلت بیدار كن!

ما را به وظایفمان آشناتر بفرما!

در انجام وظایف موفق‌‌تر بدار!

روح امام راحل و شهداى عزیز ما را با انبیا و اولیا محشور بفرما!

سایه مقام معظم رهبرى را بر سر ما مستدام بدار!

ما را در انجام وظایف موفق بدار!

در ظهور امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف تعجیل بفرما!

ما را از خدمتگزاران آن حضرت محسوب بفرما!

مرگ ما را شهادت در ركاب آن حضرت قرار بده!

وصل علی محمد و آله الطاهرین


[1]. نهج‌البلاغه، خطبه 201.

[2]. شمس، 14.

[3]. أمالی (شیخ صدوق)، ج ۱، ص ۶۲۵.

[4]. همان.

 

پرونده ویژه: