صوت و فیلم

صوت:
8

نوجوانی؛ فرصتی بی‌نظیر جهت تقویت ارتباط با امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

در جمع دانش‌‌آموزان ممتاز استان قم
تاریخ: 
جمعه, 13 اسفند, 1378

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَصَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تشریف‌‌فرمایی نور چشمان عزیزمان، دانش‌‌آموزان تیزهوش شهرستان قم را به این مرکز طلبگی که خانه دوم خودشان است خوش‌آمد عرض می‌‌کنم. امیدوارم خداوند متعال همه شما را از ذخایر آینده اسلام و انقلاب قرار دهد و به همه ما توفیق خدمتگزاری در پیشگاه مقدس حضرت ولی عصرعجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را مرحمت بفرماید و در سایه عنایات آن حضرت، به سعادت دنیا و آخرت خودمان نائل شویم و برای به سعادت رساندن دیگران خدمت کنیم.

وجود مقدس ولی‌‌عصرارواحنافداه؛ سایه رحمت خداوند متعال بر بندگان

بحمدالله همه ما این معرفت را داریم که وجود مقدس ولی‌‌عصرارواحنافداه سایه رحمت خدا بر بندگان است و ما هر چه داریم به طفیل وجود آن بزرگوار است. مخصوصاً در روز جمعه که تعلق خاصی به آن حضرت دارد جا دارد که دل‌های خودمان را متوجه قلب مقدس آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف کنیم و با آن حضرت پیمان ببندیم که آنچه در توان داریم، در راه رضای خدا و رضای آن حضرت که چیزی جز رضای خدا نیست صرف کنیم و مطمئن باشیم که آن بزرگوار هم از هیچ کمکی برای ما دریغ نخواهند کرد.

محبت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف؛ پرتویی از محبت بی‌‌نهایت خداوند متعال

ما اگر محبت مهربان‌‌ترین مادرهای دنیا را تصور کنیم - مادرهای نمونه‌‌ای در عالم بوده‌‌اند که از لحاظ محبت، فوق‌‌العاده بوده‌اند و هستی خودشان را برای بچه‌‌هایشان فدا می‌کرده‌اند - اگر محبت‌های همه مادرهای مهربان یکجا جمع شود-تصورش مشکل است که محبت همه مادرها یکجا جمع شود- به اندازه محبت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف نسبت به دوستانشان نخواهد شد؛ برای اینکه محبت ایشان پرتویی از محبت بی‌‌نهایت خدا به خلقش است. خودشان فرموده‌اند که اگر دعا کنید برای دعایتان آمین می‌گوییم. اگر دعا هم نکنید ما برای شما دعا می‌‌کنیم و برای لغزش‌هایتان استغفار می‌‌کنیم. حتی ما بوی شما را دوست داریم. این دوستی و محبتی که آن‌ها در مقابل آن هیچ توقعی هم از ما ندارند در مقابل می‌‌طلبد که چه خوش بی‌ مهربانی هر دو سر بی!

نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد!

ما چه خدمتی می‌‌توانیم بکنیم؟! ما هر چه داریم از آن‌هاست. آن‌ها که در مقابل محبت کردنشان، از ما چیزی نمی‌‌خواهند. محبت آن‌ها محبت الهی و خدا گونه است؛ ولی شرط محبت و وفاداری این است که از این طرف هم کسانی شرط وفا نگه دارند. هر قدر ما نسبت به عنایت‌های مولایمان سپاسگزارتر و قدردان‌تر باشیم از محبت‌های بعدی، بیشتر استفاده می‌‌کنیم و اگر خدای‌نکرده ناسپاسی کنیم، فراموش کنیم و بر خلاف مقتضای محبت و وفاداری عمل کنیم خودمان را محروم کرده‌ایم.

جوانی؛ فرصتی بی‌نظیر جهت تقویت ارتباط با امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

یکی از بهترین اوقات عمر که آدم مزه محبت را می‌‌چشد جوانی است. آدم در دوران کودکی و خردسالی هم محبت را درک می‌‌کند اما یک نوع محبت ناآگاهانه است که از مادر، از پدر و از نزدیکان احساس می‌‌کند و قدرش را درست نمی‌‌داند و مزه‌‌اش را نمی‌‌چشد؛ اما از نزدیک‌ دوران بلوغ به بعد، آدم مزه محبت را بسیار خوب می‌‌چشد و این تقریباً مخصوص دوران جوانی است و دیگر بعدها به این شیرینی باقی نمی‌‌ماند. این است که من به شما عزیزانی که در این دوران، زندگی می‌‌کنید اولاً یادآوری می‌‌کنم که قدر این دوران را بدانید و از این جوشش محبتی که در دل‌هایتان هست به نحو احسن استفاده کنید. بدانید چه کسی را باید دوست داشت و چه کسی ارزش این را دارد که آدم دلش را به او بدهد؛ کسی که هیچ چشم‌داشتی از آدم ندارد، هیچ‌وقت آدم را فراموش نمی‌‌کند و هر قدر ما لیاقت محبت داشته باشیم او مضایقه ندارد. حتی وقتی هم که ما خواب هستیم او ما را فراموش نمی‌‌کند!

آدم وقتی یکی را دوست دارد چقدر دلش می‌‌خواهد که آن طرف هم او را دوست بدارد؟! دلش می‌‌خواهد او هم به یاد او باشد. اگر آدم بفهمد که وقتی رفیقش که او را نمی‌‌بیند و در ظاهر از او دور است، در همان دوری به یاد اوست و دلش متوجه اوست چقدر از این حالت لذت می‌‌برد که چه دوست وفاداری است که هرچند حالا پهلوی من یا در شهر من نیست اما دلش با من است و ما با هم ارتباط قلبی داریم؛ این خیلی مزه دارد؛ آن‌وقت اگر آدم بداند یک کسی را دوست می‌‌دارد که وقتی خواب هم هست به یادش است، هیچ‌وقت او را فراموش نمی‌‌کند، به محض اینکه به او توجه قلبی پیدا کند او پاسخ می‌‌گوید، اگر در دلش هم بگوید السَّلامُ علیکَ یا اباصالحَ المهدی جوابش را می‌‌دهد؛ چه کسی را بهتر از این می‌‌شود پیدا کرد که آدم او را دوست بدارد؟! هرچه خوبی پیدا شده که شما بتوانید فرض کنید، در ایشان جمع است. هر چیز دوست‌داشتنی‌ای که بتوانید فرض کنید، ایشان بهترینش را دارد؛ بنابراین قدر این دل‌های پاکتان را بدانید. سعی کنید این دل‌هایتان را به ایشان بدهید که ایشان شایسته دلدادگی است. هر چه می‌‌توانید به یاد ایشان باشید تا ایشان بیشتر به یاد شما باشند.

من را یاد کنید تا شما را یاد کنم!

این رابطه بین توجهات ما با توجهات محبوب‌های حقیقی یک امری است که تنها یک گزاره ادبی و شاعرانه نیست بلکه یک حقیقت ثابت است. می‌‌دانید چه می‌‌گویم؟ یعنی وقتی آدم یک کسی را دوست می‌‌دارد دلش می‌‌خواهد او هم به یاد او باشد. این تنها یک آرمان شاعرانه نیست. قرآن می‌‌فرماید: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ؛[1] به یاد من باشید تا من به یادتان باشم.

حافظ یک شعر قشنگی دارد. می‌‌گویند روز جمعه خیلی خوب نیست که شعر بخوانید اما شعرهای حکیمانه گاهی آن‌قدر زیباست که هیچ چیز جای آن را نمی‌‌گیرد؛ ‌‌إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً.[2] حافظ می‌‌گوید:

 

گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

 

یکی از اصحاب ائمه‌سلام‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين خدمتشان آمد و عرض کرد آقا! من می‌‌خواهم بدانم موقعیت من در مقابل شما چیست؟ به زبان خودمانی، صاف و پوست‌کنده‌اش یعنی چقدر من را دوست دارید؟ حضرت فرمودند ببین موقعیت ما پیش تو به چه اندازه است؟ به همان اندازه‌‌ای که تو به ما اهمیت می‌‌دهی ما هم به تو اهمیت می‌‌دهیم؛ به همان اندازه که به یاد ما باشی ما هم به یاد تو هستیم.

این یک رابطه واقعی است. نمی‌‌شود سر همدیگر کلاه گذاشت. اینکه آدم به یاد خدا نباشد و توقع داشته باشد که خدا مثل اولیاء خاص خودش به او توجه کند چنین چیزی نمی‌‌شود. این رابطه یک رابطه طرفینی است. سر رشته را که تکان می‌‌دهد، آن طرف هم تکان می‌‌خورد.

توجه قلبی؛ کلید ارتباط با خداوند متعال و اولیای الهی

اگر می‌‌خواهید این ارتباط محفوظ باشد کلید ارتباط در دست شماست. روی دکمه که فشار دهید ارتباط برقرار می‌‌شود. فقط کافی است توجه کنید. خیلی کار زیادی نمی‌‌خواهد و آدم راه دوری نباید برود؛ فقط با یک توجه.

دوران جوانی بهترین وقتی است که آدم می‌‌تواند این معانی را درک کند. جلوتر از این‌ها که نمی‌‌تواند درک کند. وقتی هم که پیر شد دیگر این چیزها سرش نمی‌‌شود و این‌ها برای آدم نمی‌‌ماند. تا جوان هستید سعی کنید عشق به خدا و اولیاء خدا را در دل خودتان زنده کنید. این سرمایه بسیار عظیمی است. اگر این درخت را در وجود خودتان بارور کردید، تا پایان عمر، تا پایان عمر چیست؟! تا عمر ابدی، یک سرمایه تمام‌نشدنی خواهید داشت که همه جا به درد شما می‌‌خورد؛ به درد گرفتاری‌های دنیا می‌‌خورد؛ برای رفع مشکلات و مصیبت‌ها، برای دور شدن بلاها و برای موفقیت‌ها مفید است. بالاخره آدم سرتاپا نیاز است و همه مشکلاتش با این وسیله حل می‌‌شود.

شما می‌‌توانید در سایه محبت به خدا و اولیاء خدا به‌گونه‌ای بشوید که خداوند متعال و همچنین اولیاء او در سایه اذن و اراده خداوند متعال، شما را در دست خودشان بچرخانند. آدم وقتی یک کسی را دوست دارد دلش می‌‌خواهد نزدیکش باشد و به‌گونه‌ای باشد که محبوب آدم، آدم را در دست خودش بگیرد و او را آن‌گونه که دلش می‌‌خواهد بچرخاند. اگر شما اختیارتان را به دست او بدهید او آماده است که این کار را بکند و این کار را خواهد کرد.

ساده‌ترین راه ارتباط با قافله‌سالار عالم انسانیت و عالم هستی

من این حرف‌ها را کمتر جایی می‌‌زنم. یادم نیست که تازگی‌ها این‌ها را گفته باشم. گفت بلبل از فیض گل آموخت سخن؛ من دل‌های پاک شما را که دیدم یاد این حرف‌ها افتادم. شما با این دل‌های پاکتان شایسته این حرف‌ها هستید. مواظب باشید این دلی که این‌قدر ارزش دارد را مفت از دست ندهید و به کسانی که ارزش ندارند، وفا ندارند و درک ندارند ندهید. حیف است! دلتان را به یک کسی بدهید که قدر دلتان را بداند، دلدار باشد، هیچ طمعی از شما نداشته باشد، چیزی از شما نخواهد، همه جا یار شما باشد، هر وقت او را صدا بزنید جواب بدهد، هر کاری از دستش بربیاید برای شما انجام دهد، طمعی از شما نداشته باشد و همه خوبی‌ها را هم داشته باشد؛ دیگر بهتر از این هم رفیق پیدا می‌‌شود؟! آدم چیز دیگری هم می‌‌خواهد؟!

از بزرگترین نعمت‌های خدا این است که چنین کسانی را به ما معرفی فرموده است و امروز قافله‌سالار عالم انسانیت و عالم هستی آن کسی است که همه این خوبی‌ها را دارد. متأسفانه دست ما از دامن ایشان کوتاه است ولی برقراری ارتباط با ایشان ممنوع نیست. درست است که ایشان را نمی‌‌بینیم ولی ایشان ما را می‌‌بینید و می‌‌توانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم. سعی کنیم ان‌شاءالله هر روز یک برنامه کوتاهی، یک دقیقه، دو دقیقه جهت برقراری ارتباط با ایشان داشته باشیم. اگر یک‌خرده همت داشته باشیم صبح‌ها دعای عهد را بخوانیم. دعای عهد یعنی تجدید پیمان با محبوب. این دعا در اواخر مفاتیح هست. اگرنه، همین دعای اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلیّک که همه می‌‌دانیم را اقلاً روزی یک مرتبه بخوانیم.

اگر به یاد ایشان باشید ضرر نمی‌‌کنید. مخصوصاً روزهای جمعه اگر میسر باشد خواندن دعای ندبه و نماز امام زمان‌سلام‌‌الله‌‌عليه که معمولاً در مسجد جمکران خوانده می‌‌شود که صد مرتبه إيّاك‌َ نَعبُدُ وَ إِيّاك‌َ نَستَعِين‌ُ دارد و بیشتر از چند دقیقه هم طول نمی‌‌کشد. به‌هرحال آن چیزی که همیشه و در همه جا، سر کلاس درس هم برای شما میسر است توجه قلبی است. این را تمرین کنید و مطمئن باشید که همه خوبی‌ها را برای شما حفظ می‌‌کند.

جان ما فدای خاک پای او!

یکی از آقایانی که الآن در قم هستند و اهل علم هستند یک داستانی برای من نقل کردند، این را خدمت شما نقل کنم و بعد اگر سؤالاتی داشته باشید به اندازه چند دقیقه پاسخ بگویم. ایشان گفتند من یک سفر به مکه مشرّف شده بودم. در مسجدالحرام یک شخص موقّر عرب بود که بعد فهمیدم او یکی از استادهای دانشگاه مصر است. او پهلوی من آمد و فهمید که من ایرانی هستم و با من انس گرفت. اوایل انقلاب بود. گفت که من سخنرانی‌های امام را گوش می‌کنم، اگر ترجمه عربی آن هم به دستم برسد می‌‌خوانم و مطالعه می‌‌کنم. آن‌وقت‌ها خلاصه‌‌ای از سخنرانی‌های امام به زبان عربی پخش می‌‌شد. به‌هرحال می‌گفت فرمایشات امام را خیلی دوست دارم.

او می‌‌گفت یک نکته‌‌ای برای من مجهول مانده و آن این است که ما فکر می‌‌کردیم بعد از پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله شخصیتی مثل امام خمینی نیامده است. ما برداشتمان این بود که اگر بخواهیم بگوییم در عالم اسلام بعد از وجود پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله چه کسی از همه برتر است ما در ذهنمان بود که آن شخص، امام است. بعد در فرمایشات امام به این جمله برخورد کردیم که ایشان گاهی می‌‌گوید روحي و ارواحُ العالَمينَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء یا روحي لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء. دیدیم ایشان از یک کسی یاد می‌‌کند و می‌‌گوید جان من فدای خاک پای او! ما تعجب کردیم! دیگر بعد از پیغمبر، کسی به عظمت ایشان نیست؛ این چه کسی است که ایشان می‌‌گوید جان من فدای خاک پای او؟!

ایشان گفت ما رفتیم در کتاب‌های خودمان مطالعه کنیم که آخر در عالم اسلام این چه کسی است که بعد از پیغمبر این‌قدر اهمیت دارد؟! از ظاهر این حرف‌ها هم پیدا بود که ایشان الآن هم هست. بالاخره در منابع خودمان دیدیم که ما درباره حضرت مهدی‌صلوات‌‌الله‌‌عليه روایاتی داریم. ما از آنجا فهمیدیم که وجود مقدس ایشان چقدر عزیز است که امام می‌‌گوید جان من فدای خاک پای او! و همین وسیله این شد که ما مستبصر بشویم و مذهب تشیع را اختیار کنیم.

اینکه امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه خالصانه گفت روحي لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء، یک کلامی که از ته دل امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه برخاست، باعث شد یک نفر، یک استاد دانشگاه قاهره در آن طرف دنیا، در یک کشور عربی برود تحقیق کند و شیعه بشود و به امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف ارادت پیدا کند. امیدوارم که شما قدر این سرمایه عظیم معرفت و محبت نسبت به وجود مقدس ولی عصرارواحنافداه را بدانید، به اندازه همتتان سپاس این نعمت را بگذارید و به اندازه وفاداری‌تان، نسبت به این محبوب والامقام، وفادار باشید.

والسلام علیکم ورحمة‌‌الله

پرسش‌ها و پاسخ‌ها

دانشگاه یا حوزه؟!

سؤال کرده‌‌اند که ما دانشگاه را ترجیح بدهیم یا حوزه را؟!

من یک جواب می‌‌دهم که شما می‌‌توانید هر دو را با هم داشته باشید. الآن این جایی که شما نشسته‌اید هم حوزه است و هم دانشگاه. کسانی که اینجا وارد می‌‌شوند باید چهار، پنج سال درس‌های حوزوی خوانده باشند تا در امتحانات ورودی شرکت کنند. بعد اینجا، هم در مقطع لیسانس، هم فوق‌لیسانس و هم دکتری، در دوازده رشته از علوم انسانی مدرک رسمی داده می‌‌شود؛ بنابراین کسانی که می‌‌خواهند حوزه و دانشگاه را با هم داشته باشند این راه برای آن‌ها باز است؛ مخصوصاً برای آن کسانی که در شهر قم زندگی می‌‌کنند. برای دیگران یک‌خرده مشکل‌تر است.

کم‌کاری مسئولان؛ ریشه کم‌توجهی نسل حاضر به ارزش‌های دینی و اخلاقی

سؤال کرده‌اند که علت کم‌توجهی جوانان نسل حاضر به ارزش‌های دینی و اخلاقی چیست؟!

سؤال خوبی است. این سؤال برای خیلی‌‌ها مطرح است. البته جوابش هم چندان مشکل نیست. به‌طورکلی انسان وقتی در این عالم به وجود می‌‌آید یک سلسله تمایلات در او فعلیت دارد و یک سلسله تمایلات در او به صورت بالقوه است. بچه که متولد می‌‌شود، وقتی که نوزاد است میل به غذا در او فعلیت دارد؛ احساس گرسنگی که می‌‌کند گریه می‌‌کند تا شیر بخورد. این احساسی است که فعلیت دارد.

یک‌خرده که بزرگتر می‌‌شود نیاز به نوازش پیدا می‌‌کند. روزهای اول و دوم شاید چنین درکی برای او نباشد اما یک‌خرده که بزرگتر می‌‌شود احساس می‌‌کند غیر از اینکه می‌‌خواهد سیر باشد، می‌‌خواهد در آغوش مادر باشد و مادر نوازشش کند. این یک نیاز جدیدی است. این نیاز در روزهای اول، بالقوه بود ولی پس از چندی فعلیت پیدا کرد.

بچه یک‌خرده که بزرگتر می‌‌شود میل به بازی پیدا می‌‌کند. این میل به بازی در سال قبل به صورت بالقوه بود و حالا به فعلیت می‌‌رسد؛ و همین‌طور نیازهای مختلفی که تا دوران جوانی برای انسان پیدا می‌‌شود. این‌ها یک سلسله نیازهایی است که خود انسان باید آن‌ها را به فعلیت برساند. مایه این‌ها در انسان هست و انسان یک درک مبهمی هم از آن‌ها دارد ولی خودش باید تلاش کند تا آن‌ها را به فعلیت برساند؛ به‌عنوان‌مثال فرض کنید آن کسی که ذوق شعری دارد. می‌‌دانید که ذوق شعری تا حدود زیادی کسبی نیست. بعضی‌‌ها هر چه تلاش کنند که دو تا شعر بگویند نمی‌‌توانند. اگر چهل سال هم درس بخوانند و زحمت بکشند، هر کاری که بکنند نمی‌‌توانند شعر بگویند اما یک کسی را می‌‌بینید، مثلاً یک بچه چهار، پنج ساله‌‌ای که ذوق شعری دارد. این اگر کار کند، تمرین کند، شعر بگوید و پیش استاد ببرد تا آن را تصحیح کند، شعر بیشتری بخواند، با سبک‌های مختلف آشنا شود تا این استعداد خودش را به فعلیت برساند، می‌‌تواند یک شاعر خوب بشود؛ اگرنه این استعداد در همان حد مبهمش، در حد خود رو، مثل یک علف خود رو باقی می‌‌ماند و چندان رشد نمی‌‌کند. خود انسان می‌‌تواند این استعداد را به فعلیت برساند.

این‌ها را برای چه گفتم؟ برای اینکه خدا در وجود انسان‌ها یک استعدادی برای کمال خلیفة‌اللهی قرار داده است. خداوند متعال استعدادش را در انسان قرار داده اما خود انسان باید آن را به فعلیت برساند. ارزش انسان هم به همین است که با تلاش خودش باید به این مقام برسد. فرشتگان هر چه خدا از اول به آن‌ها داده را دارند و چیز دیگری نمی‌‌توانند کسب کنند. برتری انسان بر فرشتگان به این است که خودش می‌‌تواند کمالاتی را برای خودش کسب کند. سرّ اینکه انسان خلیفةالله هست نه مَلَک، همین است.

انسان برای اینکه این استعدادهای خودش را به فعلیت برساند باید اختیار دست خودش باشد. پس ما یک سلسله تمایلات طبیعی داریم که آن‌ها بالفعل هستند و خودبه‌خود به فعلیت می‌‌رسند. اگر تمام توجه ما فقط به همان تمایلات طبیعی باشد انسانِ بالفعل نمی‌‌شویم. اگر فقط فکر شکم و دامن و فکر همان نیازهای طبیعی که خودبه‌خود به فعلیت می‌‌رسد باشیم حقیقتش این است که یک حیوان بالفعل هستیم چون حیوانات هم این‌ها را دارند.

ما برای اینکه یک انسان بالفعل بشویم و برای اینکه خلیفة‌‌الله بشویم باید با اختیار خودمان آن نیازها را مهار و محدود کنیم. ما میل داریم که همه چیز را بخوریم اما باید فکر کنیم که آیا این مال خودمان است یا نه؟! غصبی نباشد، حق دیگری نباشد، حرام نباشد. در سایر غرایز هم همین‌گونه است. نمی‌‌گویند از تمایلاتتان اصلاً استفاده نکنید بلکه می‌‌گویند آن‌ها را در یک مسیر صحیح استفاده کنید، برای آن‌ها حدومرز قرار دهید و به آن‌ها جهت دهید. نمی‌‌گویند غرایز را تعطیل کنید. ما در اسلام چیزی به اسم تعطیل کردن غرایز نداریم اما جهت به آن بدهید، در شکل صحیحی از آن استفاده کنید که منافات با آن مقام انسانیتتان پیدا نکند.

ما برای اینکه به آن مقام برسیم به یک کمک بیرونی به اسم تربیت نیاز داریم. این نیازها خودبه‌خود در انسان فعلیت پیدا می‌‌کند. انسان از دوران نوزادی به کودکی، از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی، در هر مرحله، غرایز و نیازهای خاصی خودبه‌خود در وجود او پیدا می‌‌شود و احتیاج به تربیت ندارد. نباید به بچه یاد بدهند که بازی کردن را دوست بدار؛ او خودبه‌خود دوست می‌‌دارد. بعد هم که جوان شد خواسته‌‌های دیگری پیدا می‌‌کند که آن هم خودبه‌خود پیدا می‌‌شود اما باید به او یاد داد که خدا را بشناس و دوست بدار؛ باید به او یاد داد که فضایل اخلاقی را کسب کن. اینجاست که به انبیا، اولیا و مربیان اجتماعی احتیاج پیدا می‌‌شود که به انسان‌های دیگر کمک کنند، راه را به آن‌ها نشان دهند، زمینه را برای آن‌ها فراهم کنند تا خودشان آن استعدادهایشان را شکوفا کنند.

اگر شرایط اجتماعی فراهم شد جوان‌ها استعدادشان در جهت کمال انسانی خودشان رشد می‌‌کند و اگر فراهم نشد در همان مراتب حیوانیت باقی می‌‌ماند. پس عمده وظایف مسئولان اجتماع این است که شرایط رشد معنوی را برای جوان‌ها فراهم کنند. نقش باغبان این است که شرایط رشد گل را فراهم کند اما اگر باغبان هم فراموش کرد که به وظیفه اصلی خودش عمل کند، مربیان اجتماع فقط فکر شکم مردم بودند، آن چیزی که خودش هم بود، این‌ها باعث این می‌‌شود که جامعه از پیشرفت انسانی محروم بماند.

در هر دورانی که مسئولان اجتماع این وظیفه خودشان را بهتر درک کنند که شرایط رشد معنوی را برای جوان‌ها بهتر فراهم کنند تمایل جوان‌ها به ارزش‌ها بیشتر می‌‌شود و افراد شایسته‌‌تری هم تربیت می‌‌شوند اما اگر مسئولان، این وظیفه را فراموش کنند و بگویند این‌ها به ما ربطی ندارد و ما باید فقط فکر اقتصاد جامعه باشیم، به دین مردم کاری نداریم، به اخلاق مردم کاری نداریم، آن وقت دیگر بستگی دارد به اینکه خود مردم و به‌اصطلاح نهادهای غیررسمی چه اندازه بتوانند تلاش کنند.

در زمان حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه با آن نفوذ کلمه‌‌ای که ایشان داشت و عشقی که مردم به ایشان داشتند شرایط برای رشد اخلاقی، بیشتر فراهم بود. مردم اقلاً هفته‌‌ای یک مرتبه آن بیان گرم و دلنشین امام را می‌‌شنیدند آن هم در آن شرایط خاص که غالباً هم ایام جنگ بود. طبعاً شرایط رشد معنوی فراهم بود. متأسفانه بعد از جنگ و بعد از وفات حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه این مسائل آرام‌آرام کمرنگ شد و به جای آن، توجه به امور مادی بیشتر شد. کسانی هم اگر به این فکر می‌‌افتند که به جوان‌ها بها بدهند باز به غرایز حیوانی جوان‌ها بیشتر بها می‌‌دهند و طبعاً رشد منفی خواهد داشت. آن غرایز حیوانی که خودبه‌خود به فعلیت می‌‌رسد؛ گفت من که دارم می‌‌روم، دیگر چرا را هُل می‌دهی؟!

وظیفه مسئولان این است که جهت رشد معنوی را فراهم کنند. وقتی این وظیفه فراموش شد شرایط رشد معنوی ضعیف می‌‌شود. این است که خود مردم باید با نهادهای غیررسمی این شرایط را فراهم کنند. امیدواریم کسانی که هنوز بهره‌‌هایی از تربیت‌های امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه و ائمه اطهار‌سلام‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين دارند به این مسائل بیشتر توجه کنند تا شرایط بهتری برای رشد اخلاقی و معنوی جوان‌ها فراهم شود.

وظیفه دانش‌‌آموزان در قبال فتنه فرهنگی

سؤال کرده‌اند که ابعاد فتنه فرهنگی را توضیح دهید؛ وظیفه ما دانش‌‌آموزان در قبال فتنه فرهنگی چیست؟!

این مسائل و این سؤالات کم یا بیش به هم مربوط است. اساس فرهنگ ما بر دو رکن رکین، مبتنی است؛ یک سلسله باورها و یک سلسله ارزش‌ها. فرهنگ‌های غیر اسلامی تابع آداب‌ورسوم هستند، تابع قراردادها هستند، تابع سلیقه‌‌ها هستند و پایه اساسی‌ای ندارند اما فرهنگ اسلامی دو تا پایه محکم دارد؛ یکی باورها، یکی هم ارزش‌ها.

باورها یعنی عقاید انسان نسبت به آنچه که هست؛ یعنی نسبت به هستی، اینکه کل هستی به کجا بند است، چه هدفی دارد، برای چه به وجود آمده و جایگاه ما در این عالم هستی چیست؟ این‌ها به توحید، نبوت و معاد برمی‌‌گردد. حالا فرصتی نیست که توضیحش را عرض کنم. خود شما هم الحمدلله می‌‌دانید. این‌ها باورهاست؛ اینکه آدم باور داشته باشد که خدایی هست و گرداننده این جهان است، کار جهان به دست اوست، او می‌تواند نیازهای ما را برطرف کند و کمال و سعادت ما این است که در جهت خاص او حرکت کنیم. این یک رکن فرهنگ ماست. رکن دوم فرهنگ ما ارزش‌هایی است که از این باورها برمی‌‌خیزد؛ یعنی چه چیزهایی خوب است که آدم رعایت کند تا به آن هدف نهایی‌‌اش برسد. ما باید این دو رکن را در خودمان تقویت کنیم.

دشمن هم سعی می‌‌کند که این دو رکن را از ما بگیرد. از یک طرف ایمان جوان‌ها را با ایجاد شکوک و شبهات و ترویج شک‌‌گرایی تضعیف کند؛ شک کردن، مد بشود، افتخار بشود؛ یعنی به جهل و به ندانستن افتخار شود! شک یعنی نمی‌‌دانم دیگر. از یک طرف باورهای دینی تضعیف شود. وقتی باورها ضعیف شد آدم یقین ندارد که بعد از این مرگ هم حیاتی هست، سعادتی هست، پاداشی هست و قرب خدایی در کار هست. آن وقت نوجوان سیزده ساله نمی‌‌آید جلوی تانک برود. او آن وقتی جلوی تانک می‌‌رود که باور داشته باشد که وقتی شهید شد سرش در دامن امام حسین‌علیه‌‌السلام است اما وقتی گفته شد معلوم نیست این‌ها درست باشد یا نه، می‌گوید خب چرا بروم؟!

چه چیزی موجب پیروزی این انقلاب شد؟ آن فداکاری‌ها و این ایثارها. سّر آن‌ها چه بود؟ باورهای دینی. باورها که گرفته شد دیگر این ایثارها نخواهد بود. ایثارها که نبود دیگر پیروزی نخواهد ماند یعنی تسلیم شدن در مقابل دشمن؛ پس یک کار اصلی دشمن تضعیف باورهاست. کار دوم دشمن، کمرنگ کردن ارزش‌هاست با ترویج همین چیزهایی که همه شما می‌‌دانید که متأسفانه جوان‌هایی که تحت تأثیر فرهنگ غربی هستند به چه مفاسدی مبتلا شده‌‌اند و آن‌ها در جامعه خودشان به چه فساد و منجلابی فرورفته‌اند و این را می‌‌خواهند برای ما صادر کنند. این روزها دیگر همیشه و دائماً در روزنامه‌‌ها و رادیو و تلویزیون اخبارش را می‌‌خوانید، می‌شنوید و می‌بینید که شصت درصد جنایاتی که در آمریکا واقع می‌‌شود به دست نوجوان‌هاست! شصت درصد جنایت‌ها! همین چند روز پیش یک بچه پنج، شش ساله در مدرسه تپانچه کشید و همکلاسی خودش را کشت که چرا آب دهانت را روی میز من ریختی! همین‌طور راحت آدم می‌‌کشند. غیر از آن کارهایی که خود دولت به دست عوامل مخفی‌‌اش می‌کند که گاهی یک شهری را آتش می‌زند و بعد می‌‌گوید این‌ها خودکشی کرده‌اند!

این مفاسد فروپاشی خانواده‌ها شاید اصلاً این‌ها برای شما باورکردنی نباشد. اولاً ازدواج رسمی، بسیار کم است. آن ازدواج‌هایی هم که رسمی است صرفاً اسمی است برای اینکه از شهرداری کمک بگیرند. تازه آن‌وقتی که ازدواج رسمی انجام می‌‌گیرد گاهی زن در یک شهر یا در یک محله دیگری زندگی می‌‌کند، شوهر در یک محله دیگری و گاهی هفته‌ها و ماه‌ها همدیگر را نمی‌‌بینند. او با دوست خودش زندگی می‌‌کند او هم با دوست خودش. ببینید بچه‌‌ای که در این خانواده متولد می‌‌شود چه محبتی از پدر و مادر می‌‌بیند؟! اصلاً معلوم نیست بچه چه کسی هست! بچه‌‌ای که عاطفه پدر و مادری نبیند این چه رشد معنوی و اخلاقی‌ای می‌‌تواند پیدا کند؟! این‌ها دستاورد تمدن مدرن غربی است.

آن‌ها می‌‌خواهند ما را به این سمت بکشانند با این فیلم‌های ویدئویی و با این برنامه‌های تلویزیونی که خود کشورهای غربی در کشور خودشان آن‌ها را کنترل می‌‌کنند! می‌‌دانید که کانادا و آمریکا به هم وصل هستند. آدم بعضی از شهرهایش را نمی‌‌تواند تشخیص بدهد که حالا از این شهر وارد آمریکا شدیم یا خارج شدیم. بعضی از رودخانه‌‌ها بین آمریکا و کانادا مشترک است. این دو کشور اصلاً به هم وصل هستند. قسمت عمده کانادای آباد که شهرهای نسبتاً پرجمعیت‌تری دارد وصل به آمریکاست یعنی جنوبِ کانادا و شمالِ آمریکاست. اصلاً کاملاً همه چیزشان به هم مربوط است. معروف است که می‌‌گویند کانادا حیاط‌خلوت آمریکاست.

این کانادایی که این‌قدر با آمریکا ارتباط دارد، فیلم‌های ویدئویی آمریکا را کنترل می‌‌کند و اجازه نمی‌‌دهد در آن کشور پخش شود! بااینکه این دو کشور با هم قرارداد تجارت آزاد دارند. می‌‌دانید که سه تا کشور آمریکایی هستند، کانادا، آمریکا و مکزیک که قرارداد نفتا دارند و بین آن‌ها تجارتِ آزاد هست. حالا می‌‌خواهند اسرائیل را هم ضمیمه کنند. اسرائیل در این طرف دنیا به قرارداد نفتای آمریکا ملحق شود! با وجود این‌ها، کانادا به آمریکا اعتراض دارد که این فیلم‌ها چیست که وارد کشور ما می‌‌کنید؟!

حالا خود کانادا را ببینید که جهنمی از فساد است، درعین‌حال این‌ها به آمریکا اعتراض می‌‌کنند که این فیلم‌ها چیست که وارد کشور ما می‌‌کنید؟! اجازه ورود و پخش این فیلم‌ها را در کشور خودشان نمی‌‌دهند. آن‌وقت آن فیلم‌هایی که به کانادا می‌دهند تا در کشور خودش پخش کند، این‌ها را فیلم ویدئویی می‌‌کنند و به صورت قاچاق در کشور ما پخش می‌‌کنند! خیلی‌‌ها از این‌ها مهر وزارت ارشاد را هم دارد! وقتی هم به آن‌ها اعتراض می‌‌شود اولاً انکار می‌کنند و می‌گویند این‌گونه نیست. بعد هم که ثابت شد که این‌گونه است می‌گویند اشتباه شده است!

بنابراین وظیفه ما این است که اولاً سعی کنیم باورهای خودمان را تقویت کنیم. بعد سعی کنیم ارزش‌های اسلامی را در زندگی خودمان با جدیت پیاده کنیم و سهل‌‌انگاری نکنیم. تساهل و تسامح در دین روا نیست؛ نسبت به عقایدمان جدی و حساس باشیم؛ اگر دیدیم شک و شبهه‌‌ای در یک چیزی برای ما پیدا شد دنبال کنیم تا آن را رفع کنیم. نسبت به ارزش‌های اسلامی هم حساس باشیم. چیزی که با خون صدها هزار شهید به دست آمده را مفت از دست ندهیم.

فرمول تقویت اراده

یک مقداری سؤالات هست که جنبه فنی دارد و دیگران از بنده اُولی هستند که پاسخ بدهند، مربیان و مشاورانتان بهتر می‌‌توانند پاسخ بدهند، ما بالاخره تخصصمان در مسائل مذهبی و امثال این‌هاست. در سؤالات برادران سوالاتی در خصوص کیفیت مطالعه و اینکه چه کار کنیم اراده‌‌مان قوی باشد و تنبلی نکنیم و از این‌گونه سؤالات هم هست که هم وقت من گذشته و هم این‌ها از حوزه تخصص ما خارج است. ان‌شاءالله از مشاوران مدارستان و از رهنمودهای روانشناسان تربیتی استفاده می‌‌کنید.

آنچه ما می‌‌توانیم عرض کنیم استفاده از دستورات دینی برای تقویت اراده است. یکی از بهترین عوامل برای تقویت اراده، تقید به نماز اول وقت است. کمتر برنامه‌‌ای است که این اندازه در نظم دادن زندگی و در تقویت اراده برای انسان مؤثر باشد. البته در کنارش روزه هم بسیار مهم است ولی باید مراعات کنید که در شرایطی نباشد که باعث تضعیفتان در تحصیل بشود؛ روزهای کوتاهی باشد. آدم گه‌‌گاهی هفته‌ای یک‌بار روزه بگیرد آن هم بسیار خوب است ولی آنچه را من در هر حالی برای همه توصیه می‌‌کنم رعایت نماز اول وقت است.

راه پاک شدن دل از آلودگی‌های گناه

سؤال کرده‌اند که آیا دل مانند شیشه‌‌ای است که اگر روسیاه شد پاک شود؟!

البته؛ اما کیفیت پاک شدن و مرتبه پاک شدن آن یکسان نیست. از یک نظر مثل پارچه سفیدی می‌‌ماند که اگر لکه‌دار شود می‌‌شود لکه‌‌اش را پاک کرد اما یک‌خرده سخت است. فرض کنید پارچه‌‌ای که خونی شده را می‌شود شست تا دیگر نجس نباشد اما برای اینکه اثرش به‌کلی از بین برود آدم باید بیشتر همت کند و کارهای ضد آنچه موجب آلودگی شده را انجام بدهد و استقامت داشته باشد. این است که غالباً در بسیاری از آیات بعد از تَابُوا دارد وَأَصْلَحُوا؛ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا.[3]

خود توبه، گناه را می‌‌شوید. همین‌که آدم تصمیم بگیرد با خدا پیمان ببندد که گناه نکند گناهش شسته می‌‌شود اما برای اینکه اثرش کاملاً محو شود باید تصمیم بگیرد که ضد آن گناه، کار شایسته‌‌ای انجام دهد که آثارش را به‌کلی محو کند. پس جواب این است که بله، ممکن است که دل هم مثل شیشه به‌کلی از آلودگی‌های پاک شود اما برای اینکه آثارش به‌کلی محو شود یک‌خرده زحمت دارد؛ اراده قوی‌تری می‌‌خواهد که آدم عمل ضد آن گناه یا آلودگی را انجام دهد. ان‌شاءالله که همه ما با عنایات مولایمان ولی عصرارواحنافداه از همه آلودگی‌ها پاک شویم و به سعادت دنیا و آخرتمان نائل شویم.

والسلام علیکم ورحمة‌‌الله


[1]. بقره، 152.

[2]. من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 379.

[3]. نساء، 146؛ بقره، 160.

 

پرونده ویژه: 

بعض الأسئلة

كیف یمكن الحصول على ملكة التقوى و ما هی السبل العملیة للحصول علیها؟
اقرأ أكثر...
لا زال بعض المؤمنین یرى فی الأخباریة منهجاً فكریاً أصیلاً ومغایراً عن المنهجیة الأُصولیة، ویقول: «إنه لا یمتلك القناعة والحجة التامة بینه وبین الله عزّوجلّ فی سلامة وحجیة الاستنباط الأُصولی». ویفند رأی أحد الفقهاء العظام: «الأُصولیة المعاصرة أُصولیة نظریة فقط، ولكنها عملیاً...
اقرأ أكثر...
بعد سیاحة ممتعة فی رحاب رسائل بعض علمائنا الأعلام المتعلقة بتاثیر الزمان والمكان على الأحكام الشرعیة... اتسائل هل یسمى هذا التاثیر المطروح تاثیرا حقیقیا على الاحكام ام انه كنائی؟ واذا كان كنائیانخلص بذلك الى نتیجة واضحة هی أن ما كان كنائیا وعلى سبیل المجاز فهو لیس بحقیقی.. فما أطلق علیه تأثیر هو فی...
اقرأ أكثر...
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته ما رأی سماحتكم بوجوب تقلید الأعلم ؟ وماالدلیل ؟ الرجاء التوضیح بشیء من التفصیل ﻋلاء حسن الجامعة العالمیة للعلوم الإسلامیة
اقرأ أكثر...
سماحة آیة الله مصباح الیزدی دام ظله الوارف السلام علیكم ورحمة الله وبركاته . السؤال: البعض یدعو إلی ترك ممارسة التطبیر بصورة علنیة أمام مرأی العالم لا لأنهم یعارضون حكم الفقیه ولكن من باب أن التطبیر لا یصلح أن یكون وسیلة دعویة إلی الإمام الحسین وإلی مذهب الحق . لذلك ینبغی علی من یمارس التطبیر...
اقرأ أكثر...
هل یقول سماحتكم دام ظلكم بإجتهاد السید علی الخامنئی دام ظله ؟
اقرأ أكثر...