اکمال حج در پیوند با ولایت

در همایش سراسری مدیران حج و زیارت
تاریخ: 
دوشنبه, 25 خرداد, 1388

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلَوةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیِبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

قبل از هر چیز فرارسیدن ایام میلاد مسعود صدیقه کبری، فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌عليها و همچنین ولادت امام راحل‌رضوان‌‌الله‌‌علیه که مقارن با ولادت جدّه‌شان بوده را به پیشگاه ولی عصرارواحنافداه و همه علاقه‌مندان به اسلام و مسلمین تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. از خداوند متعال درخواست می‌کنیم که عیدی ما را تعجیل در ظهور آن حضرت قرار دهد و همه ما را مشمول عنایات آن بزرگوار قرار دهد. خدا را شکر می‌کنم که توفیق عنایت فرمود در این جمع نورانی، در جوار سرزمین پاک جمکران که به مولایمان امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف تعلق دارد حضور پیدا کردم و اجازه دادند چند دقیقه‌ای مزاحم اوقات شریف عزیزان باشم. برگزاری چنین جلسه‌ای آن هم در چنین سرزمینی در شهر قم و در کنار مسجدی که منسوب به آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف است طبعاً موضوع بحث را خودبه‌خود تعیین می‌کند. بنده هم برای خالی نبودن عریضه، بعضی از چیزهایی که همه شما می‌دانید و شاید از گوینده هم بهتر بدانید را تقدیم خواهم کرد که به‌احتمال‌قوی، اکثر این‌ها دانسته‌های خود شما هم هست و من فقط تکرار می‌کنم.

هدف از آفرینش انسان

به عنوان مقدمه به اهمیت حج در شریعت مقدس اسلام اشاره‌ای کنم که مشابهش کم‌وبیش در ادیان سابق هم بوده و از زمان حضرت ابراهیم این حج شروع شده است؛ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ.[1] برای توضیح اهمیت حج یک مقدمه بسیار کوتاهی عرض می‌کنم؛ به‌طورکلی هدف از آفرینش انسان این است که به افراد و انسان‌ها فرصتی داده شود تا به اختیار خودشان کمالی را کسب کنند که برای هیچ مخلوق دیگری در این حد و این پایه میسر نیست، مقامی است که مخصوص انسان‌ها است و باید با اعمال اختیاری خودشان آن مقام را کسب کنند. این‌که در آیه شریفه می‌فرماید وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛[2] همه می‌دانیم خدا به عبادت ما نیازی ندارد و اگر همه عالم هم کافر شوند بر دامن کبریایش ننشیند گرد. این‌که می‌فرماید ما همه شما را برای این آفریدیم تا خدا را بپرستید معنایش این است که کمال شما در پرستش خداست و باید از مسیر پرستش خدا به آن مقامی که خدا برای شما مقدر فرموده است برسید.

دستورات دین؛ زمینه‌ساز تحقق هدف آفرینش انسان

با توجه به این نکته، همه آنچه در شریعت مقدس اسلام تشریع شده است یا مستقیماً مربوط به عبادت خداست و یا زمینه‌سازی و فراهم کردن مقدمات عبادت خدا است. تمام تشریعاتی که در اسلام هست از مسائل فردی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، حلال و حرام در خوراک و لباس، استفاده از انواع نعمت‌های زیرزمینی و روی زمینی، دستوراتی که در فقه اسلام وارد شده، اخلاقیات اسلام و همه آنچه در این دین مقدس آمده همه این‌ها برای این است که انسان‌ها استفاده کنند تا بتوانند برای عبادت خدا از آن بهره‌مند شوند.

فراهم شدن شرایط عبادت خدا؛ هدف از ظهور امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

حالا به مناسبت نزدیک بودن به مسجد جمکران و اینکه به آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف تعلق دارد به این نکته هم اشاره کنم که حتی وعده ظهور امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف و پیروزی بر همه نحله‌ها و مذاهب و ادیانی که در روی زمین وجود دارد، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ،[3] آن هم باز مقدمه است برای اینکه زمینه عبادت برای همگان به صورت گسترده‌تر و عمیق‌تر فراهم شود؛ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا.[4]

ما معمولاً ظهور حضرت را برای برقراری عدالت می‌دانیم اما امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه فرمود عدالت هدف نهایی نیست، عدالت هم به نوبه خود مقدمه است برای هدف والاتری که به فرمایش ایشان عبارت است از معرفت الله.

پاداش‌های خداوند متعال به اهل ایمان و عمل صالح

این آیه می‌فرماید ما به کسانی که اهل ایمان و عمل صالح هستند وعده دادیم که در همین عالم، پاداش‌هایی به آن‌ها بدهیم؛ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ.

الف) خلافت و حکومت روى زمین

اولین پاداشی که به آن‌ها می‌دهیم این است که لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ؛ یعنی آن‌ها را جانشین گذشتگان در روی زمین قرار می‌دهیم. در میان گذشتگان، صالحانی بودند، فاسدان فراوانی هم بودند اما آن‌ها رفتند و ما آن‌ها را بردیم و درنهایت اهل ایمان و عمل صالح را جانشین آن‌ها خواهیم کرد؛ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛ زمین در اختیار بندگان شایسته قرار خواهد گرفت. این اولین پاداششان است که زمین در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد.

ب) تمکین دین

دومین پاداشی که خداوند متعال به آن‌ها عنایت می‌فرماید این است که وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ؛ اجرای احکام الهی برای آن‌ها میسر می‌شود. از ابتدای تشکیل اجتماعات انسانی تا ظهور حضرت ولی عصرارواحنافداه هیچ‌گاه در همه جای پهنه زمین، پرستش خدای یگانه به طور گسترده انجام نمی‌گیرد اما خداوند متعال وعده داده که روزی بیاید که شایستگان در زمین جایگزین شوند و آن‌ها دین خدا را اجرا کنند، آن وقت احکام الهی موبه‌مو اجرا خواهد شد.

ج) امنیت پس از خوف، ترس، وحشت و ناامنى

پاداش سومشان این است که وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا. در روی زمین همیشه ناامنی‌ها و ظلم و ستم‌هایی وجود داشته و حتی کسانی که با طوع و رغبت می‌خواستند خدا را عبادت کنند و جامعه سالمی تشکیل دهند هیچ‌گاه از زیان و ضرری که دشمنان به آن‌ها می‌رساندند یا تهدیدشان می‌کردند در آسایش نبودند؛ یعنی قبل از ظهور حضرت، امنیت کامل در روی زمین برقرار نیست اما خدا به اهل ایمان پاداش می‌دهد و در آخرالزمان امنیت کامل را برای آن‌ها برقرار می‌کند؛ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا؛ بعد از ترس و ناامنی‌ها، امنیت کامل برقرار می‌شود.

همه این‌ها وعده‌های عظیمی است که خداوند متعال به صالحان که امت پیغمبر آخرالزمان هستند این وعده‌های عظیم را می‌دهد؛ ولی آیا مطلب تمام است؟! یعنی منظور از ظهور ولی عصرارواحنافداه و برقراری نظام عادلانه و اجرای احکام اسلامی همین‌هاست که گفته شد تا مردم راحت و آسوده در امنیت زندگی کنند؟! همین؟!

بندگی خدا؛ هدف نهایی حکومت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

سؤال می‌شود که اصلاً برای چه زندگی کنند؟! هدف نهایی آن جمله آخر است؛ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا؛ همه این‌ها مقدمه است برای اینکه پرستش خدا در پهنه زمین به طور کامل و گسترده انجام بگیرد. پس نتیجه می‌گیریم که همه نعمت‌هایی که خداوند متعال در این عالم برای انسان‌ها مقدر فرموده است، چه آن‌هایی که به طور طبیعی نصیب آدمیزادها می‌شود مثل هوا، نور، آب و چیزهای دیگر و چه چیزهایی که باید به دست خود انسان‌ها فراهم شود، همه این‌ها مقدمه است برای اینکه انسان‌ها بتوانند خدا را بهتر پرستش کنند؛ چرا؟! چون کمال نهایی آن‌ها فقط از راه پرستش خداوند متعال حاصل می‌شود؛ آن مقامی که خدا برای انسان مقدر فرموده، تنها و تنها از راه خداپرستی حاصل می‌شود. اگر هزاری امنیت و پیشرفت‌های مادی و پیشرفت علم و صنعت و تکنولوژی و برقراری عدالت و همه این‌ها باشد اما خداپرستی در آن نباشد هدف آفرینش انسان تحقق نیافته است. آن‌ها همه مقدمه است چون وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ.

پیوندی ناگسستنی میان ابعاد وجودی انسان

خداوند متعال انسان را یک معجونی آفریده که ابعاد مختلفی در وجودش قرار دارد، ابعادی که همه در هم تنیده است و به هم مربوط است. هر کسی زندگی خودش را حساب کند، از اول ولادتش تا آخری که از دنیا می‌رود ببیند چند نوع کار و فعالیت در این عالم دارد، چه چیزهایی برای او فراهم می‌شود، نیاز به غذا، نیاز به پوشاک، نیاز به مسکن، نیاز به همسر، نیاز به تحصیل علم، نیاز به آموختن چیزهایی که برای زندگی لازم است، نیاز به بهداشت، نیاز به انواع رفاه و آسایش و... تا نیاز به شناخت خدا و شناخت دین و شناختن راهی که انسان را به کمال می‌رساند و دفاع کردن از حقوق خود در مقابل دشمنان انسی و جنی که انسان را تهدید می‌کند، ابعاد مختلفی هست که شمارش آن‌ها دقیقاً میسر نیست. هر کسی به اندازه فهم خودش یک ابعادی را ذکر می‌کند و همه این‌ها به هم مربوط است. این‌گونه نیست که یک بخش از زندگی برای مسائل فردی باشد، یکی مربوط به خانواده، یکی مربوط به اجتماع، یکی مربوط به سیاست، یکی مربوط به اقتصاد و هر کدام یک کانال خاصی داشته باشد. همه این‌ها به هم مربوط است. خدا انسان را این‌گونه آفریده است، یک موجودی که کامل‌ترین مخلوقاتی است که معرفی شده و ما می‌شناسیم. اگر مخلوقی بالاتر از انسان باشد ما خبر نداریم و در قرآن هم اسمی از آن برده نشده است؛ بنابراین می‌توانیم ادعا کنیم که چنین مخلوقی وجود ندارد و اینکه انسان اشرف مخلوقات است یک مطلب نادرستی نیست.

برنامه جامع الهی برای سعادت انسان

خدا برای این انسان برنامه‌ای مقدر فرموده که باید این برنامه را عمل کند تا به آن هدف نهایی، آن کمالی که فقط شایسته انسان است، مقام خلافت الهی، إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً،[5] مقامی که فرشتگان لایقش نبودند و خدا انسان را برای رسیدن به آن مقام آفرید به آن مقام برسد. برای رسیدن به آن مقام، برنامه‌ای لازم است؛ برای چه؟ برای خوراکش؟ برای پوشاکش؟ برای زن گرفتنش؟ برای بچه‌دارشدنش؟ برای تربیت اولاد، تشکیل خانواده، تشکیل اجتماع، شهر، مدیریت اجتماع، رهبری، سیاسی، اقتصادی، نظامی، دفاعی و الی‌آخر؛ شارع برای کدام‌یک از این‌ها می‌خواهد برنامه درست کند؟! باید یک برنامه جامعی باشد که تمام نیازهای انسان که در مسیر سعادت به آن احتیاج دارد در آن برنامه تعبیه شود.

با توجه به اینکه انسان ذوابعاد است و ابعاد مختلفی دارد و لایه‌های وجودش متفاوت است، یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد و باطنش یک باطنی دارد، ما فقط ظاهر و جسم خودمان را می‌بینیم و روح‌مان را که نمی‌بینیم و درست هم نمی‌شناسیم که روح یعنی چه؟ چیزی است که در باطن ما وجود دارد. خود روح هم یک باطن و سرّی دارد. با توجه به این لایه‌های وجودی‌ای که انسان دارد انسان اگر بخواهد به کمال خودش برسد یک برنامه جامع، دارای ابعاد مختلف و لایه‌های متعدد می‌خواهد که هم ازلحاظ طول مراتب داشته باشد و هم ازلحاظ عرض مظاهر مختلف داشته باشد. بفرمایید هم در محور ایکس‌ها و هم در محور ایگرگ‌ها. یک چنین برنامه جامعی باید باشد که همه شئون انسان را در بربگیرد.

بعضی برنامه‌ها هست که نمی‌تواند جامع باشد و فقط یک بخشی از زندگی را می‌تواند در نظر بگیرد. فرض بفرمایید آنچه مربوط به مسئله ازدواج و مسائل خانوادگی است خودبه‌خود نمی‌تواند مسائل اقتصادی را تأمین کند. خریدوفروش و کشاورزی و صنعت و امثال این‌ها در مسئله خانواده مطرح نمی‌شود. عرض کردم همه این‌ها با هم مربوط هستند و با هم ارتباط دارد اما به صِرف برنامه خانواده، آن نیازها برطرف نمی‌شود. مسائل اقتصادی هم باز مسائل خانوادگی را تأمین نمی‌کند. آن هم یک بخش دیگری است.

حج؛ برنامه‌ای جامع برای تمام ابعاد وجودی انسان

اما خداوند متعال یک برنامه‌ای برای انسان قرار داده که اگر نگوییم تمام ابعاد انسان را درگیر می‌کند، اکثریت ابعاد وجود انسان را در خودش درگیر می‌کند یعنی یک برنامه‌ای است که برای همه ابعاد انسان از فردی و اجتماعی، از مادی و معنوی، از خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، روابط بین‌الملل همه را در بر می‌گیرد. یک برنامه هم بیشتر نیست منتها چون این برنامه، سنگین است و مؤونه فراوانی دارد خدا در عمر یک‌بار واجب کرده است و بیشترش در اختیار خود انسان است هر اندازه که برای او میسر باشد اما اگر میسر شد که کم‌وبیش برای اکثریت مردم فی‌الجمله فراهم است، در عمرشان یک‌مرتبه این برنامه را انجام می‌دهند.

حالا بیان اینکه حج چگونه ابعاد مختلف زندگی انسان را در بر می‌گیرد یک داستان مفصلی است که بنده در این چند دقیقه از عهده آن برنمی‌آیم. خوشبختانه همه شما هم در طول سال‌ها این‌ها را از گویندگان، نویسندگان و خطبا شنیده‌اید و آگاه هستید و احتیاج به توضیح بنده نیست. اینهایی هم که عرض کردم اشاره به یک مقدمه‌ای بود که ذهن شما متوجه آن نکته بعدی بشود که می‌خواهم عرض کنم.

حج؛ نور چشم اولیای خدا

با توجه به اهمیت این برنامه که تمام جوانب وجود انسان را درگیر می‌کند و به همه لایه‌های وجود انسان سرمی زند و عمیق‌ترین لایه‌های باطنی انسان در حج درگیر است، در حج منافع اقتصادی هم برای افراد و جوامع فراهم می‌شود، لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ؛[6] تا عمیق‌ترین مقامات معنوی و نورانیت دل برای آن‌هایی که اهلش باشند و هدف اصلی آن است و همه این‌ها دیگر مقدمه است. اولیاء خدا ایام حج و عبادات حج از آرزوهایشان بود و نور چشم‌شان بود. بعضی از ائمه ما ده‌ها مرتبه مناسک حج را به جا آورده بودند و در هر فرصتی که برای آن‌ها میسر می‌شد حج و عمره را غنیمت می‌شمردند. بزرگان و علمای ما اهتمام به حج داشتند که همه شما می‌دانید.

حج؛ تکلیف شرعی با پشتوانه الهی

به‌هرحال با توجه به جامعیت برنامه حج و اهمیتی که دارد خداوند متعال یک پشتوانه دیگری هم غیر از اصل تکلیف وجوب برای آن قرار داده است. تکالیفی که در شرع، معین می‌شود گاهی فقط همین است که خداوند متعال در قرآن خطاب به مؤمنین می‌فرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا؛ این کار را انجام بدهید و دیگر تمام شد. کسانی که دلشان می‌خواهد وظیفه‌شان را انجام بدهد طبق این آیه و طبق روایات و بیاناتی که از اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين رسیده می‌گویند تکلیف واجب است؛ چشم! مثلاً می‌فرماید كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ؛[7] ماه رمضان روزه بگیرید! چشم! روزه می‌گیریم؛ تمام شد؛ اما بعضی از تکالیف هست که علاوه بر اینکه مردم تشویق شدند و تأیید شدند و به بیانات مختلف تأکید شده که انجام بدهند، باز یک ضمانت اجرایی هم برای آن قرار داده شده است.

نقش حکومت اسلامی در حفظ شکوه و استمرار حج

شاید همه شما توجه داشته باشید که یکی از وظایف حکومت اسلامی این است که اگر اتفاقاً در یک سالی برای مسلمان‌ها شرایطی فراهم نبود که بتوانند عمل حج را آبرومندانه انجام دهند یعنی حج، خلوت بود و کسی نبود و کم رفتند، غیر از اینکه هر کسی که مستطیع است خودش باید به حج برود حکومت اسلامی هم موظف است کسانی را از بیت‌المال به حج بفرستد. حالا یک وقت مستطیع کم بود، مشکلاتی بود، مخصوصاً شما صدر اسلام را ملاحظه می‌فرمایید که چه مشکلاتی بود یا موقع جنگ‌ها، جنگ‌های جهانی، آن‌هایی که یادشان هست، حالا شاید پیرمردهایی باشند که جنگ جهانی دوم یادشان باشد که وضع اقتصادی خراب بود و قحطی بود و نان گیر نمی‌آید و مسائل دیگری بود و در چنین شرایطی حج رفتن بسیار مشکل بود. در یک شرایطی که حج خلوت باشد، خانه خدا خلوت باشد، البته آن وقتی که وقتش بود و دیدند خلوت است که دیگر نمی‌شود کاری بکنند، اگر حدس می‌زنند که بناست امسال حج خلوت باشد دولت اسلامی واجب است تدبیری بیندیشد و از بیت‌المال، کسانی را بفرستد که خانه خدا خلوت نباشد.

این نشانه اهمیتی است که اصل برنامه حج، به‌خصوص در بعد اجتماعی دارد، آن هم نه در بعد اجتماع داخلی بلکه در بعد بین‌المللی؛ یعنی جامعه اسلامی باید در مقابل جوامع دیگر آبرویش محفوظ باشد، نگویند مسلمان‌ها نسبت به دین‌شان بی‌اعتنا یا کم‌اعتنا شده‌اند و کم به مکه رفته‌اند. دولت اسلامی باید اقدام کند که حج به صورت آبرومند برگزار شود تا مسلمان‌ها در مقابل سایر ملل سرفراز باشند و نشان بدهند که ما نسبت به دین‌مان اهمیت می‌دهیم و جامعه اسلامی ما به وظایف اجتماعی و شرعی‌اش اهتمام دارد.

حکمت تعیین امیرالحاج و نقش ولی‌فقیه در ساماندهی حج

این‌ها نشانه این است که خداوند متعال در این حج چه برکات و چه اسراری تعبیه فرموده که این همه مقدمات و شرایط و وظایف برای آن جعل فرموده و از همان زمان صدر اسلام مرسوم بود که حج به صورت دسته‌جمعی برگزار می‌شد و برای کاروان حج، امیرالحاج تعیین می‌شد. این یک سنت بود و الحمدلله بعد از پیروزی انقلاب این سنت به‌خوبی احیاء شده است و همه شما می‌دانید که به‌خصوص در جمهوری اسلامی ایران مسئله حج به صورت یک پدیده اجتماعی و زیر نظر یک مسئولی که از طرف مقام معظم رهبری تعیین می‌شود سامان داده می‌شود برای اینکه مشکلاتی پیش نیاید و هر چه بشود این مراسم، بهتر انجام بگیرد.

همین‌جا یک اشاره‌ای بکنم و دیگر خیلی بحث را گسترش ندهم چون این‌ها تکرار مکررات است و از این چیزها زیاد شنیده‌اید؛ در هر زمانی امیرالحاج اصلی پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله یا امام معصوم است. اگر امام حضور داشته باشد باید به دستور ایشان مناسک حج انجام بگیرد و کاروان حج راه بیفتد. یا خود ایشان و یا کسی که از طرف ایشان منسوب می‌شود سرپرستی حج را به عهده بگیرد و امیر حجاج باشد اما وقتی امام حضور نداشته باشد تکالیف ظاهری ایشان را آن کسی که نائب امام عصرارواحنافداه است یعنی مقام معظم رهبری، ولی‌فقیه که خدا ان‌شاءالله بر طول عمر و عزت و توفیقات و تأییدات ایشان بیفزاید عهده‌دار می‌شوند. ایشان امیر و سرپرست حاج را تعیین می‌کنند و همیشه توصیه‌هایی انجام می‌دهند و سفارشاتی می‌کنند. اگر کوتاهی‌ها، نقص‌ها و کمبودهایی باشد آن‌ها را تأکید می‌کنند و الحمدلله یکی از کارهایی که بعد از انقلاب به‌خوبی انجام گرفته و ما از همه کسانی که در طول این سی سال به این امر مبارک خدمت کرده‌اند صمیمانه از آن‌ها تشکر می‌کنیم مسئله مدیریت حج بوده است.

ولایت امام معصوم؛ مجرای فیض معنوی حج

اما یک کمبود باقی می‌ماند و آن این است که حضور امام معصوم تنها برای مدیریت ظاهری کاروان حج نیست بلکه امام مجرای نور الهی، برکات الهی، هدایت الهی و همه آن چیزی است که همه انسان‌ها برای آن آفریده شده‌اند. آن خلیفه‌ای که حقیقتاً خلیفة الله است و خدا همه عالم را به طفیل وجود ایشان آفریده ایشان امام معصوم است و همه دیگر طفیلی هستند. ما همه این را می‌دانیم اما کمتر درست تصور می‌کنیم که طفیلی یعنی چه. در این زمینه هم همین‌گونه که درباره اعمال و مناسک و آداب حج فکر می‌کنیم و می‌اندیشیم و درس می‌گیریم و به همدیگر توصیه و کمک می‌کنیم یک مقداری هم راجع به این نکته بیشتر بیندیشیم.

گفتیم که همه برکات حج مثل همه تشریعات دین مقدمه‌ای برای تقرب به خداوند متعال است. خلافت الهی در اثر قرب به خدا پیدا می‌شود و آن قرب هم در اثر عمل به دستورات خدا و عبادات خدا حاصل می‌شود و هیچ راه دیگری ندارد. در حج هم همه مقدمات و شرایط و احکام و مناسکی که هست و بسیاری از آن‌ها به یک معنا جنبه نمادین دارد همه این‌ها برای این است که آن روح، آن معنا و آن نورانیت در دل انسان پدید بیاید کما اینکه عرض کردم حتی ظهور امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف هم مقدمه است برای اینکه همه انسان‌ها از راه عبادت گسترده و عمیق به آن نورانیت برسند. هدف آن است. همین‌جا دعا کنیم که خدا ساعت‌به‌ساعت بر علو درجات امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه بیفزاید که این کلمه را فرمود که هدف نهایی معرفت الله است و حتی عدالت هم مقدمه است.

با توجه به این مسئله درعین‌حال که ما باید به جزء جزء مناسک حج اهمیت بدهیم، تمام احکامش را به‌خوبی یاد بگیریم، مواظب باشیم در ایام حج مرتکب خلافی نشویم، در مناسک حج کوتاهی نکنیم، همه آداب ظاهری را دقیقاً رعایت کنیم اما باید توجه داشته باشیم که رعایت همه این‌ها مقدمه است برای اینکه روح ما از آلودگی‌ها پالایش شود، به زیبایی‌ها پیراسته شود و به برکت قرب الهی نورانی شود. خدا همه این چیزها را از راه یک مجاری و اسبابی قرار داده است. آن کسی که واسطه در این کار است واسطه مدیریت ظاهری این احکام، حکومت اسلامی است از آن جهت که حاکم است. حالا چه امام معصوم باشد و چه جانشینش اما واسطه آن فیض معنوی، مقام ولایت امام است که نورانیت‌ها به برکت وجود ایشان به دیگران افاضه می‌شود.

مقایسه جایگاه امام معصوم و سایر انسان‌ها

به عنوان یک تشبیه برای اینکه ما مقام امام و اهمیت ایشان را نسبت به خودمان تا اندازه‌ای درک کنیم که البته، هم فهم ما قاصر از این است که درست درک کنیم و هم بیان حقیر بسیار قاصرتر از این است که بتوانم بیان کنم، فرض کنید در یک کارگاه نجاری، نجار چوب‌های زیادی را می‌آورد و در آنجا به کار می‌برد. آن‌ها را می‌بُرد، رنده می‌کند و روی آن‌ها اعمال نجاری انجام می‌دهد برای اینکه در بسازد، پنجره بسازد، مبل بسازد و سایر چیزهای قیمتی بسازد. آن چیزی که هدف است تهیه یک کار هنری زیبای ارزشمند است اما در کنار این کارها، از این الوارها و چوب‌هایی که می‌آورند یک خرده چوب‌ها و خرده نجاری‌هایی هم ریخته می‌شود بلکه یک مقدار خاک‌اره هم تولید می‌شود. هدف نجار تولید خاک‌اره نبود. او می‌خواست صندوق خاتم بسازد اما لازمه ساختن آن این است که این خرده نجاری‌ها و خاک‌اره‌ها ایجاد شود.

مَثل ما در دستگاه آفرینش نسبت به وجود مقدس امام‌علیه‌‌السلام مثل خاک‌اره است نسبت به صندوق خاتم. هدف، ایشان هستند. اگر جز ایشان هیچ چیز دیگری نبود جا داشت خدا عالم را فقط برای وجود امام بیافریند. او چیزی کم نداشت اما لطف خدا این است که حالا در کنار وجود ایشان، یک کسان دیگری هم، حالا بعضی‌هایشان یک ابزارهایی کم‌قیمت‌تری و بالاخره امثال بنده هم خاک‌اره‌هایی باشیم. اگر ما سعی کنیم این خاک‌اره‌ها سوزانده نشود و به یک کار مفیدی زده شود این برای ما خیلی افتخار است اما بدا به حال آن خاک‌اره‌ای که آخرش هم به خاک‌اره‌ای نماند و در بخاری بریزند و آن را بسوزانند! ما خیلی که هنر کنیم باید یک خاک‌اره‌ای باشیم که ما را نسوزانند و ما را به یک کار مفیدی وادارند.

یک مثل دیگری هم که شما می‌توانید در نظر بگیرید این است که کسی یک منبع الماس یا برلیان کشف کرده و می‌خواهد استخراج کند. برای این کار یک قطعه وسیع زمین را می‌خرد یا اجاره می‌کند یا به‌هرحال اجازه تصرفش را از دولت می‌گیرد برای اینکه در آنجا می‌خواهد الماس استخراج کند. چند سال سرمایه‌گذاری می‌کند، نیروهایی را به کار می‌گیرد، وقت صرف می‌کند، پول خرج می‌کند، کندوکاو می‌کند و بعد از چندین سال چند دانه الماس به دست می‌آورد که هر یک دانه‌اش یک گنجینه‌ای است و چقدر قیمت دارد. ما می‌توانیم خداوند متعال را به یک کسی تشبیه کنیم که این عالم را به صورت معدنی آفرید تا 14 دانه الماس از آن دربیاورد و بقیه دیگر زغال‌سنگ و خاک و چیزهای دیگری است و طفیلی آن‌هاست. آنی که می‌ارزید که این سرمایه‌گذاری برای آن بشود آن دانه‌های الماس است، آن‌های دیگر به طفیل او هستند. البته خدا آن‌قدر رحمتش واسع است و آن‌قدر مهربان است که هر کسی کمترین ارتباطی با آنجا پیدا کند و این ارتباط و ولایتش را حفظ کند بالاخره در پرتو آن‌ها پذیرفته خواهد شد اما اصل این است که ما این رابطه ولایی را با او حفظ کنیم.

جایگاه تکوینی امام معصوم در تمامیت حج

آن نکته‌ای که باید در اعمال و مناسک حج به آن توجه داشته باشیم این است که بدانیم آن کسی که این همه مناسک حج به بهترین وجهی به دست ایشان و به برکت ایشان انجام می‌گیرد آن وجود امام معصوم‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف است. دیگران اگر بهره‌ای ببرند به دست ایشان و به طفیل وجود ایشان است. اگر در طول این اعمال این اندازه لیاقت پیدا کنند که یک گوشه چشمی به آن‌ها انداخته شود باید کلاهشان را به عرش بیندازند و این در صورتی است که رابطه ولایت ما با آن وجود مقدس محفوظ باشد. برای حفظ این رابطه چه کنیم؟!

راه‌های دستیابی به عنایت امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

عزیزان من! آنچه بیش از هر چیز باعث این می‌شود که مورد عنایت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قرار بگیریم اطاعت خدا، توبه از گناهان، انجام واجبات، جبران بعضی واجباتی که خدایی نکرده ترک کرده‌ایم یا در آن کوتاهی کرده‌ایم است. سعی کنیم در این فرصتی که در حج، در عمره و یا در زیارت‌ها برای ما فراهم می‌شود به پرونده خودمان یک نگاهی بکنیم و ببینیم چه کمبودهایی در آن هست. اگر پرونده سیاه باشد العیاذبالله نمی‌توانیم ارتباطی با صاحب این خانه برقرار کنیم. اگر نقطه روشنی باشد آن نقطه را بگیریم و سعی کنیم در پرتو آن تاریکی‌ها را برطرف کنیم و رابطه ولایی خودمان را با ولی عصرعجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف تقویت کنیم که یکی از مظاهرش هم مسئله ولایت‌فقیه و اطاعت از ولی امر مسلمین در همین مسائل ظاهری است. این هم یک پرتویی از مسئله ولایت معنوی است که با وجود مقدس ولی عصرارواحنافداه برقرار می‌شود.

هر چه می‌توانیم در این فرصت‌ها از وقت و از کارمان در این مسیر صرف کنیم که دل‌مان با ایشان بیشتر آشنا شود و بیشتر به یاد ایشان باشیم. سعی کنیم یک کاری کنیم که ایشان بیشتر خوششان بیاید. حالا شما مسئولان و مدیران هستید اما هم خودتان می‌توانید رعایت کنید و هم به کسانی که در خدمت شما و همراه شما هستند سفارش کنید.

ارزش بی‌نظیر خدمت به زائران خانه خدا

یکی از بهترین چیزهایی که موجب این می‌شود که امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف دیگران را مورد توجه قرار دهند کمک کردن به حجاج است. کسانی که در ایام حج‌شان به هر اندازه‌ای به یک ضعیفی، به یک وامانده‌ای، به یک مریضی، به پیرمردی، به پیرزنی رسیدند و قدمی، درمی، نگاهی، مهربانی‌ای و یا کمکی کردند این‌ها مورد توجه حضرت صاحب الامر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قرار گرفته است.

تجلّی عشق الهی به مهمانان خانه خدا

یک داستان از یکی از بزرگان یادم آمد، شاید هم ایشان اینجا حضور داشته باشند. ایشان روحانی یکی از کاروان‌ها بودند. ایشان نقل کردند که در یک سفری، البته این داستان برای خیلی وقت پیش است، ما یک عده از حاجی‌ها را به مکه بردیم. یک پیرمرد 80 ساله هم همراه ما بود که خیلی ضعیف بود و نه درست می‌توانست راه برود و نه خودش را کنترل کند. هر چه هم سفارش می‌کردیم که مواظب باش از ما کنار نیفتی درست نمی‌رسید. بالاخره یک شب گم شد و ما خسته‌وکوفته، خودمان و یاران‌مان از این طرف و از آن طرف به دنبال او گشتیم. هر کار که کردیم بنده خدا را تا سحر پیدا نکردیم. دیگر نزدیک‌های صبح داشتیم ناامید می‌شدیم و می‌گفتیم حتماً یک جایی تلف شده که ما نتوانستیم این را پیدا کنیم. بالاخره با توسل و تضرع پیدا شد. وقتی پیدا شد من این‌قدر خسته و عصبانی بودم که یک‌کمی تندی کردم و گفتم آخر پیرمرد! تو با این سن اینجا آمدی، این‌جوری همه را به زحمت انداختی! اقلاً خودت مواظب باش کنار نیفتی!

یک مقدار تندی کردم. بعد هم آخر شب خیلی خسته بودم، رفتم گرفتم خوابیدم. به محض این‌که خوابم برد یک ندایی شنیدم که خیلی با تندی به من گفتند به تو چه که این پیرمرد است و در این سن آمده؟! او مهمان ماست! با وحشت از خواب پریدم و رفتم دست و پای پیرمرد را بوسیدم و از او عذرخواهی کردم. از آن زمان تابه‌حال که ده‌ها بار روحانی حج شدم دیگر به هیچ زواری کمترین بی‌حرمتی‌ای نکرده‌ام.

خداوند متعال مهمان‌هایش را خیلی دوست دارد. هر کسی کمترین کمکی بتواند بکند، چه‌بسا آن کمک از کل اعمال حجش ارزشمندتر باشد. این است که سعی کنیم در این فرصت‌ها از این نعمت‌هایی که خدا برای ما میسر می‌کند یعنی نعمت خدمت به مهمانان خدا بهره‌مند شویم.

خدمت صادقانه به مردم، راهی به سوی محبوبیت و توفیق الهی

یک داستان هم راجع به یکی از مسئولان کشور است که همه شما می‌دانید چه کسی است و من دوست ندارم اسم کسی را ببرم و آن شخص با این روزها هم مربوط است؛ یکی از روحانی کاروان‌های قم برای خود من تعریف می‌کرد که اوایل انقلاب بود. یک مرد و زنی که ما فکر می‌کردیم دانشجو هستند و خیلی هم لباس ساده داشتند در کاروان ما بودند. این آقا هر وقت مسجدالحرام می‌رفت و برمی‌گشت یک ضعیفی، پیرمردی، مریضی، یک کسی را راهنمایی می‌کرد و با خودش می‌آورد. بالاخره دست خالی نمی‌آمد ولی به ما سفارش کرده بود که شما شستن ظرف‌ها را به عهده ما بگذارید، به کارکنانتان بگویید همه ظرف‌ها را جمع کنند، آخر شب شستن ظرف‌ها به عهده ما باشد.

در این مدت خودش و خانمش آخر شب می‌آمدند و تمام ظرف‌های کاروان را می‌شستند. آن وقت‌ها این‌جور نبود که غذا از بیرون بیاورند بلکه غذا در داخل کاروان پخت می‌شد و خود این کار شستن ظرف‌ها و تمیز کردن مطبخ و سایر جاها این کار سنگین پرزحمتی بود و کمتر کسی حاضر می‌شد که این کار را انجام بدهد. ما این آقا را نشناختیم که چه کسی است تا اینکه بعدها، بعد از چندین سال فهمیدیم که مسئول یک شهری است و بعد هم مسئول کشور شد و خدا بی‌جهت آن‌چنان محبوبیتی به کسی نمی‌دهد که ملاحظه می‌فرمایید؛ دولت ندهد خدای کَس را به غلط.

خود خدمت کردن به مردم در این عالم آثار به‌اصطلاح وضعی دارد یعنی آن‌هایی که صادقانه برای مردم خدمت می‌کنند خدا هم توفیق خدمت بیشتر به آن‌ها مرحمت می‌فرماید. ما هم باید یاد بگیریم، هر کسی به اندازه وسع خودش سعی کند به دیگران خدمت کند تا هم آثار دنیوی‌اش را در اینجا دریافت کند و هم به ثواب اخروی‌اش بیشتر برسد.

وَفَّقَنا اللهُ وَإيّاكُم إِنْ‌شَاءَ‌اللهُ


[1]. حج، 27.

[2]. ذاریات، 56.

[3]. توبه، 33.

[4]. نور، 55.

[5]. بقره، 30.

[6]. حج، 28.

[7]. بقره، 183.

 

بعض الأسئلة

كیف یمكن الحصول على ملكة التقوى و ما هی السبل العملیة للحصول علیها؟
اقرأ أكثر...
لا زال بعض المؤمنین یرى فی الأخباریة منهجاً فكریاً أصیلاً ومغایراً عن المنهجیة الأُصولیة، ویقول: «إنه لا یمتلك القناعة والحجة التامة بینه وبین الله عزّوجلّ فی سلامة وحجیة الاستنباط الأُصولی». ویفند رأی أحد الفقهاء العظام: «الأُصولیة المعاصرة أُصولیة نظریة فقط، ولكنها عملیاً...
اقرأ أكثر...
بعد سیاحة ممتعة فی رحاب رسائل بعض علمائنا الأعلام المتعلقة بتاثیر الزمان والمكان على الأحكام الشرعیة... اتسائل هل یسمى هذا التاثیر المطروح تاثیرا حقیقیا على الاحكام ام انه كنائی؟ واذا كان كنائیانخلص بذلك الى نتیجة واضحة هی أن ما كان كنائیا وعلى سبیل المجاز فهو لیس بحقیقی.. فما أطلق علیه تأثیر هو فی...
اقرأ أكثر...
السلام علیكم ورحمة الله وبركاته ما رأی سماحتكم بوجوب تقلید الأعلم ؟ وماالدلیل ؟ الرجاء التوضیح بشیء من التفصیل ﻋلاء حسن الجامعة العالمیة للعلوم الإسلامیة
اقرأ أكثر...
سماحة آیة الله مصباح الیزدی دام ظله الوارف السلام علیكم ورحمة الله وبركاته . السؤال: البعض یدعو إلی ترك ممارسة التطبیر بصورة علنیة أمام مرأی العالم لا لأنهم یعارضون حكم الفقیه ولكن من باب أن التطبیر لا یصلح أن یكون وسیلة دعویة إلی الإمام الحسین وإلی مذهب الحق . لذلك ینبغی علی من یمارس التطبیر...
اقرأ أكثر...
هل یقول سماحتكم دام ظلكم بإجتهاد السید علی الخامنئی دام ظله ؟
اقرأ أكثر...