واکنش‌های متفاوت انسان‌ها در برابر بلاهاى هشداردهنده

واکنش‌های متفاوت انسان‌ها در برابر بلاهاى هشداردهنده

انسان‌ها در مقابل این هشدارها نیز واکنش‌های متفاوتی دارند، و از همین روی، به آنها مهلت داده مي‌شود تا تدریجاً بیشتر تنبه یابند و زمینۀ بهتری برای بازگشتشان به سوی خدا فراهم شود، و توبه و تضرع، باعث تقرب آنها


[1]. انعام، 42.

[2]. اعراف، 94.

گردد؛ یعنی کمبود و نیاز خودشان را به خدا بهتر درک کنند و به‌طور کلی زمینۀ بندگی فراهم‌تر شود.

در بعضی از آیات آمده است: فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ؛(1)یعنی این عامل نیز که از سَرِ محبت ما و به منظور زمینه‌سازی برای تقرب و تکامل آنها ایجاد شده بود، در بسیاری از مردم مؤثر واقع نشد و حتی کار به جایی رسید که آنها لجاجت کردند و بیشتر به همین امور دنیا دل بستند و از خدا دور شدند: وَلَـكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ علت اینکه اینها تضرع نکردند و به سوی خدا برنگشتند این بود که دل‌هایشان قساوت پیدا کرده بود و به تعبیر قرآن کریم مانند سنگ (کَالْحِجارَۀ)(2) شده بود، و دیگر سخن حق در آنها نفوذ نمي‌کرد، تا آنجا که در مقابل انبیا، پنبه درگوش مي‌گذاشتند تا سخن آنان را نشنوند! در اوائل سورۀ «یس»، خداوند فرموده است: إِنَّا جَعَلْنَا فِى أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِىَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ * ... وَسَوَاء عَلَیهِمْ أَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یؤْمِنُونَ،(3) و وقتی کار به اینجا مي‌رسد، دیگر استحقاق مدد الهی را از دست مي‌دهند.

گاهی از این نیز فراتر مي‌روند، و نه‌تنها خودشان استحقاق مراتب نازل سعادت را از دست مي‌دهند، بلکه باعث گمراهی و بدبختی دیگران هم مي‌شوند؛ چنان‌که حضرت نوح عرض کرد: إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا؛(4) خدایا من قریب هزار سال اینها را دعوت کردم و


[1]. انعام، ۴۳.

[2]. بقره، 74.

[3]. یس، 8 ـ10.

[4]. نوح، 27.

انواع و اقسام انذار و تبشیر را در حق آنها اِعمال کردم، اما نه‌تنها هیچ سودی نبخشید، بلکه آنها زمینۀ گمراهی دیگران را هم فراهم کردند، و دیگر امید اینکه از نسل ایشان نیز انسان صالحی پدید بیاید وجود ندارد: وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا. کار که به اینجا مي‌رسد، عذاب‌های دسته‌جمعی و عمومی نازل مي‌شود، و چنان‌که قبلاً گفتیم، بخشی از شرور این عالم را چنین عذاب‌هایی تشکیل مي‌دهد. در نقطۀ مقابل، کسانی هم هستند که مراتبی از سختي‌ها موجب بیداری و تنبه‌شان مي‌شود، یا لااقل کمتر به طرف گناه و عصیان و کفر و الحاد مي‌روند: وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ.(1)

پس از آنکه دانستیم تدبیرهای الهی در این عالم شامل این حوادث تلخ هم مي‌شود و این شرور هم در واقع جزو تدبیرهای خداوند، و به یک معنا جزو نظام‌ احسن است، لیکن نه بالاصاله بلکه بالتبع یا بالعرض، آن وقت این سؤال مطرح مي‌شود که وظیفۀ یک مؤمن عادی که نه آن‌چنان شقاوت در او تثبیت شده و نه سعادت، در قبال خیرات و نعمت‌های عالم و نیز در قبال شرور و بلایا و ناهنجاري‌ها چیست؟

 

صفحات: 
26-28