صوت و فیلم

صوت:

فواید شکرگزاری

در اردوى همسران نیروى دریایى سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مشهد مقدس
تاریخ: 
دوشنبه, 5 مرداد, 1383

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌‌‌‌‌وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام صلواتى اهدا می‌‌‌‌‌کنیم.

خدا را شكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم كه بار دیگر توفیق عنایت فرمود در جوار ملكوتى حضرت رضا‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه خدمت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عزیزانى كه از محبت و معرفت اهل‌‌‌‌‌بیت برخوردار هستند و دل در گرو عشق به اهل‌‌‌‌‌بیت و انقلاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامى و خدمتگزاران انقلاب دارند شرف یاب شدم و فرصتى به دست آمد كه دقایقى وقت شما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عزیزان را بگیرم، به امید این‌‌‌‌‌که خداوند متعال چیزى را الهام بفرماید كه براى گوینده و شنونده نافع باشد.

قبل ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از هر چیز به مناسبت ایام مبارك فاطمیه، مراتب تسلیت خودمان را به پیشگاه مقدّس ولى عصر‌‌‌‌‌ارواحنافداه و همه علاقه‌‌‌‌‌مندان به اهل‌‌‌‌‌بیت، مخصوصاً شما خواهران گرامى كه افتخار تأسى به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این اسوه و الگوى الهى را دارید تقدیم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم و از خداوند متعال درخواست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم که دست ما را در دنیا و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آخرت از دامان این خاندان كوتاه نفرماید.

نعمت‌‌‌‌‌های شمارش ناپذیر خداوند متعال

خداوند متعال از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى که به ما انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عطا فرموده آگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید اگر شما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فقط بخواهید نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا را شمارش كنید توان این كار را نخواهید داشت؛ نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فراوان الهى آن‌‌‌‌‌قدر سراپاى وجود ما را فراگرفته كه حتى با اعداد نجومى هم نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم این‌‌‌‌‌ها را شمارش كنیم.

ما اگر در بدن خودمان، در چشم، گوش، دست، پا، زبان، قلب، كبد، حتى در چند تا تكه استخوانى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه در دهانمان هست، در دندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، تأمل کوچکی كنیم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم که این‌‌‌‌‌ها چه نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى بزرگى است كه اگر یكی از این‌‌‌‌‌ها یك عیب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كوچكى پیدا كند چقدر باید وقت صرف كنیم، چقدر پول خرج كنیم، چقدر درد بكشیم تا مثلاً یك دانه دندانش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌را یعنی یك تكه استخوان خالى را اصلاح كنیم. دیگر چشم و گوش و قلب و مغز و سایر اندام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى كه خدا مفت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و مجانى در وجود ما قرار داده این‌‌‌‌‌ها از حساب، بیرون است كه هركدام چقدر ارزش دارد و اگر یك عیبى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در آن پیدا شود چه مكافاتى براى انسان به وجود مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. تازه این‌‌‌‌‌ها نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى است كه در بدن خود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماست. اگر نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى كه خداوند متعال در اطراف ما قرار داده را هم حساب كنیم، از همین هوایى كه دائماً ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داریم تنفس مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم، از این آب گوارایی كه هر لحظه که بخواهیم در اختیارمان هست و هزاران نوع ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، غذاها، خوردنى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و آشامیدنى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى كه خداوند متعال براى ما آفریده است، اگر در ساده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارزان‌‌‌‌‌ترینش كه همین هواست دقت كنیم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم که اگر اكسیژن هوا یك مقدارى كم شود چه بلایى به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سرمان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید؛ تا برسد به ستارگان و آسمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و نظامى كه در این عالم برقرار است تا ما بتوانیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روى این زمین زندگى كنیم و آن عمرى كه برایمان مقدر شده را بگذرانیم و مسلماً اگر بخواهیم فقط ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شماره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این‌‌‌‌‌ها با ارقام نجومى تعیین كنیم از قدرت ما خارج است؛ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا.[1]

روح الهی، عامل فضیلت انسان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌همه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی كه اشاره كردم نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى است كه ما در آن‌‌‌‌‌ها با حیوانات شریك هستیم؛ حیوانات هم چشم دارند، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوش دارند، دست دارند، پا دارند، از غذا و از آب استفاده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. تنها، كیفیت و كمیتش تفاوت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بعضى از حیوانات هستند که از ما بیشتر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند و بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از قبیل پرندگان كوچك، بسیار كمتر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سایر نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مادی‌‌‌‌‌ای هم كه ما داریم آن‌‌‌‌‌ها هم کم‌‌‌‌‌وبیش از آن بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مند هستند؛ ولى خداوند متعال یك نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى را به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها داده كه به حیوانات نداده و آن روح الهى است كه در غالب ما دمیده است؛ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي.[2] در اصل به‌‌‌‌‌ واسطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دمیدن همین روح بود كه فرشتگان موظف شدند در مقابل ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حضرت آدم سجده كنند؛ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ.[3] كالبد انسان تا این روح را دارا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشده بود لیاقت سجده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرشتگان را پیدا نكرده بود. ارزش انسان به روح اوست. بدن كه دائماً در حال تغیر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و تحول است، بعد هم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌میرد و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پوسد و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گندد. اهمیت انسان به‌‌‌‌‌ واسطه‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این روح خدایى است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه در آن دمیده شده است.

عقل و وحی، دو نعمت الهی برای هدایت انسان

این روح ویژگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى دارد؛ اولین ویژگی روح، شناخت و آگاهى است. به‌‌‌‌‌ واسطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روح است كه ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم خودمان را بشناسیم، جهان را بشناسیم، خدا را بشناسیم، درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فكر كنیم، درباره ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آینده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان فكر كنیم، فکر کنیم که براى چه آفریده شده‌‌‌‌‌ایم، كجا باید برویم، چه كار باید بكنیم، چه چیزهایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌براى ما نافع است و چه چیزهایی براى ما ضرر دارد.

یکی از شئون و ویژگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى كه به‌‌‌‌‌ واسطه‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این روح به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما داده شده قدرت عقل و تعقل است. این قدرتى است كه هم صنایع، پیشرفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، تحولات و ترقیات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انسانى در سایه این قدرت قوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عاقله پیدا شده است و هم ترقیات معنوى، روحى و تقرب به خدا در سایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عقل و پیروى از عقل حاصل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

ما براى اینكه بتوانیم از این عقل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان بهتر استفاده كنیم و از نیروهاى مادی‌‌‌‌‌ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه در اختیارمان هست در آن جهتى كه عقل نشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد بهره بگیریم و درنهایت، به سعادتى كه خداوند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌متعال براى ما مقدر فرموده و به آن مقامى كه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خدا براى انسان در سایه لطف و در جوار رحمت خودش قرار داده - جوار یعنى همسایگى- براى اینكه به آن مقام برسیم غیر از این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه عرض كردم، نعمت انبیا و وحى را هم به همه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این‌‌‌‌‌ها اضافه فرمود كه اگر آن نبود باز هم کُمیت ما لنگ بود، باز هم دقیقاً نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانستیم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌که چگونه باید رفتار كنیم، چگونه باید با خدا ارتباط برقرار كنیم، چگونه پرستش خدا كنیم، كِى، به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه كیفیتى؛ این‌‌‌‌‌ها را عقل هم نمی‌‌‌‌‌فهمید و در سایه وحى و دستورات انبیا فراگرفت.

نعمت‌‌‌‌‌های الهی و ناسپاسی انسان!

حقش این ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بود كه انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها قدر این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را خوب بدانند؛ قدر نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مادى را بدانند، سلامتى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حفظ كنند، در راه صحیح به كار بگیرند، لذت و خوشى زندگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را در این سلامتى حفظ كنند و به دست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیاورند. متأسفانه بسیارى از انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها حتى قدر این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مادى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را هم نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند! قدر همین تكه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌استخوانى كه در دهان ما هست، قدر این‌‌‌‌‌ها را نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم که مسواك بزنیم و این‌‌‌‌‌ها را تمیز نگه داریم. هر چه هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بگویند باز هم اهمیت نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم. وقتى فاسد شد و درد آمد آن‌‌‌‌‌وقت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فهمیم؛ تا برسد به آلودگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى از قبیل مشروبات الكلى، مواد مخدر و چیزهاى دیگری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه انسان بر اثر جهل خودش به آن مبتلا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و این بدن خودش را مبتلا به امراض و آفات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. این آفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و این بلاها را خود انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به سر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خودشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند. در محیط پیرامونى خودشان، این محیط پاك، این هواى لطیف و این نسیم روح بخشى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه خدا آفریده را با انواع دودها، كثافت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و آلودگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها آلوده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و زندگى را براى خودشان سخت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. انسان وقتى وارد بعضى از شهرهای بزرگ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود این هوا را كه تنفس مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند سرش درد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. این كارى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است كه خود انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها به سر خودشان آورده‌‌‌‌‌اند. خدا كه هواى كثیف نیافریده است.

از این‌‌‌‌‌ها بالاتر، ما عقل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌را هم درست به كار نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیریم. بسیارى از انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها - حالا ما آمار نداریم اما اگر كسى بگوید اكثریت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بیجا نگفته - به جاى اینكه از نیروى فكرى و عقلانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان در شناختن راه صحیح زندگى استفاده كنند از آن براى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شیطنت استفاده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، براى این استفاده می‌‌‌‌‌کنند که بیشتر سر همدیگر كلاه بگذارند، به همدیگر ظلم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، استعمار كنند، دیگران را تهدید كنند، براى این‌‌‌‌‌ها استفاده می‌‌‌‌‌کنند؛ و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بالاخره نسبت به نعمت وحى و نبوت كه عظیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى است كه خداوند متعال به انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عطا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرموده، قدر این نعمت را هم نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم! گذشتگان ندانستند، ما هم كمتر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم. در عین حال خداوند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌متعال گه گاهی با یك نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى فوق‌‌‌‌‌العاده‌‌‌‌‌ای، شرایطى پیش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد كه این ناشكرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ما و آثار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سویى كه بر رفتار خودمان مترتب شده و بلاهایى كه خودمان به جان خودمان خریده‌‌‌‌‌ایم دگرگون ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و یك تحولى پیدا كند. منظور این تحولات اجتماعى است که در طول تاریخ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌در فرصت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مختلفى به‌‌‌‌‌وسیله انبیا و اولیاء خدا پدید آمده است.

پیروزی انقلاب اسلامی، نعمتی بی‌‌‌‌‌نظیر برای جامعه اسلامی

خوشبختانه، خوشبختانه، خوشبختانه در دوران زندگى ما یكى از بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین این ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تحولات به دست یكى از بندگان شایسته خدا در این كشور امام زمان‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف اتفاق افتاد و آن پیروزى انقلاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اسلامى ایران بود. اگر آن مسیرى كه قبل از پیروزى انقلاب، به دست دشمنان اسلام و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعیادى داخلى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان براى جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما ترسیم شده بود، اگر آن روند ادامه پیدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد امروز من و شما هم شناخت درستی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نسبت به اسلام، امام زمان، امام رضا، سیدالشهدا و فاطمه زهرا‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اجمعین نداشتیم. كسانى كه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جریانات قبل از پیروزى انقلاب را یادشان باشد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند عرایض بنده را تصدیق كنند كه جامعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما با چه سرعتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو به بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دینى و رو به كفر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفت. حتى اجازه ندادند که تاریخ اسلام باقى بماند و تاریخ، تاریخ شاهنشاهى، سال 2535 شد! مظاهر دینى ما را یكى پس از دیگرى از بین بردند. دیگر در اواخر به گونه‌‌‌‌‌ای شده بود كه دخترهاى دانشجو، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با حجاب نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانستند وارد دانشگاه شوند. یك جوّى به وجود آورده بودند كه اگر دخترى در دانشگاه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چادر داشت او را مسخره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند. به زور نبود اما یك فعالیت فرهنگى انجام داده بودند و یك ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى درست كرده بودند كه خجالت بكشند؛ جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مسلمانى كه اتفاقاً مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند در دانشگاه نماز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخوانند از نماز خواندن خجالت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشیدند! اگر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند نماز بخوانند مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتند یك گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى را پیدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند كه كسى نبیند كه دارند نماز مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند. اگر این روند سی، چهل سال دیگر ادامه پیدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد، فكر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنید كار به كجا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشید؟!

تحول ارزش‌‌‌‌‌ها در پرتو انقلاب اسلامی

در اثر این انقلاب و فداكارهاى مردم و خون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى شهدایى كه پاى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این درخت ریخته شد تحولى ایجاد شد كه ورق دفعتاً برگشت، مُدهاى فرنگى رنگ باخت و ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اسلامى مُد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شما کم‌‌‌‌‌وبیش یادتان است و اگر هم بعضى از جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترها یادشان نیست حتماً شنیده‌‌‌‌‌اند که در ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اوایل پیروزى انقلاب، ازدواج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى كه با مَهر یك كتاب یا قرآن یا یك دوره ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تفسیر یا پنج سكه به نام پنج تن آل عبا بین جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها اتفاق مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتاد كم نبود. اصلاً ساده زیستن مد شده بود، لباس ساده پوشیدن مد شده بود؛ ولى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدر این نعمت را هم ندانستند؛ و بالاخره خدا انسان را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناخت كه فرمود إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ؛[4] آدمیزاد ستم‌‌‌‌‌پیشه و ناسپاس است، قدر نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا را نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند، كفران نعمت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند.

«شکرگزاری» در سیره انبیا و اولیای الهی

انبیا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند تا ما را به گونه‌‌‌‌‌ای تربیت كنند كه قدرشناس باشیم، حق‌‌‌‌‌شناس باشیم، سپاسگزار باشیم، روحیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدردانى از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا را داشته باشیم، به بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایمان یاد بدهیم، به دوستانمان سفارش كنیم، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خودمان سعى كنیم رعایت كنیم، از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى كوچك گرفته حتی از یك تكه نان که بر روی زمین افتاده است. فرهنگ دینى این‌‌‌‌‌گونه است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگر؛ اگر یك تكه خوردنى در سفره یا در اتاق، افتاده باشد فرهنگ دینى ما این است كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند آن را بردار ببوس و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بعد تناول كن یا بگذار بعد از آن استفاده كن؛ یك نعمت كوچک، یك تكه نان. خدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد ما براى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش ارزش قائل شویم.

 همه شما شنیده‌‌‌‌‌اید که حضرت امام‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه وقتی که تشنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یك لیوان آب که مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوردند اگر ثلث لیوان آب باقى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند آن لیوان آب را كنار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشتند و یك كاغذ روی آن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشتند و دفعه دیگر كه تشنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد از همان باقی‌‌‌‌‌مانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ لیوان آب تناول مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند. هیچ وقت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشد كه امام‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه آب ته استكانش را دور بریزد. ایشان بنده سپاسگزار بود، قدر نعمت خدا را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانست و به احترام نعمت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشت چیزى زایل شود.

در بزرگان علما هم من خودم بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایشان را دیده‌‌‌‌‌ام و بسیاری را شنیده‌‌‌‌‌ام. یك ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عالم پیرمردى در شهر ما بود. ایشان را به یك باغ دعوت كرده بودند. آن موقع فصل توت بود. ایشان دعوت شده بود که برود توت بخورد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایشان وقتی که وارد باغ شده بود دانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى توتی كه روى زمین افتاده بود را جمع مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند آقا! برایتان توت تمیز از درخت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تكانیم. ایشان گفته بود آن‌‌‌‌‌ها هنوز خراب نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، این‌‌‌‌‌ها دارد خراب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، نعمت خدا از بین مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود، من اول این دانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى توتى كه روى زمین ریخته را جمع كنم كه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خراب نشود، شما آن‌‌‌‌‌ها را در یك ظرف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تكانید و از آن استفاده خواهد شد.

لزوم حفظ نعمت عظیم باورها و ارزش‌‌‌‌‌های اسلامی

انسان وقتی این روحیه قدرشناسى از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت خدا را از این نعمت‌‌‌‌‌های كوچك شروع کند آن وقت نعمت انقلاب را به‌‌‌‌‌زودی از دست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. كسى كه به یك دانه توت، به یك تكه نان، به یك نصفه استكان آب بها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ضایع شود آن وقت انقلابى كه با خون 200 هزار شهید به دست آمده را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد از بین برود؟! ما امروز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این مسئولیت را داریم كه این نعمت عظیم بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظیرى كه خداوند متعال به ما عنایت فرموده را با چنگ و دندان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حفظ كنیم. این وظیفه اختصاص به مرد ندارد، اختصاص به زن ندارد؛ نعمت براى همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاست؛ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هركسى به اندازه شعورش، به اندازه توانش، به اندازه معرفتش، به اندازه شناختش و به اندازه موقعیت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اجتماعی‌‌‌‌‌اش باید سعى كند باورها و ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اسلام و انقلاب را حفظ كند. اول اینکه باورهای خودش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ضعیف نشود، ایمانش كمرنگ نشود، در دینش شك پیدا نكند. دوم اینکه خودش به این ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عمل كند، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رعایت كند، احترام كند و بعد به هر اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند در جامعه توسعه دهد؛ قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ؛[5] اول خودتان را بپایید و براى خودتان آتش نخرید، بعد هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نزدیكانتان را، خانواده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایتان را، بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایتان را، بعد به‌‌‌‌‌تدریج سایر مردم؛ همسایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، دوستان، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خویشاوندان، شاگردان، معلمان، همكاران و بالاخره جامعه بزرگ؛ تا آنجایى كه موقعیت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اجتماعی انسان اقتضاء مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند هركسی هر چه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند باید سعى كنند باورها و ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادات و اخلاقیات را حفظ كند.

مهم‌‌‌‌‌ترین ارکان فرهنگ اسلامی

در یكى از گفتگوهایى كه مقام معظم رهبرى با جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها داشتند، حالا یادم نیست که ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانشجوها بودند یا گروه دیگرى از جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، همین تازگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بود و خیلى از آن نگذشته، شاید یك سال هم نشده باشد، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تلویزیون هم مكرر پخش كرده، ایشان فرمودند ما فرهنگ كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم منظورمان از فرهنگ، اخلاق و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عقاید است. درست است که امروز فرهنگ شامل خیلى چیزها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و زبان، لهجه، گویش، موسیقى، ورزش، هنر، رقص و چیزهاى دیگر را فرهنگ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند اما ما که فرهنگ اسلامى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم منظور ما که این‌‌‌‌‌ها نیست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌منظور ما از فرهنگی كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم مورد تهاجم بیگانگان قرار گرفته اول عقاید اسلامى است و بعد هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اخلاق اسلامى است. این دو تا، ركن فرهنگ‌‌‌‌‌اند و بقیه دیگر، توابعش است؛ بود بود، نبود نبود. اگر این دو تا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌باشد آن‌‌‌‌‌های دیگر هم هركدام به جاى خودش، صریح‌‌‌‌‌هایش باقى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند اما اگر این دو ركن فرهنگ از بین رفت چیز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگری باقى نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پلورالیسم دینى؛ دامی برای تضعیف باورها و ارزش‌‌‌‌‌ها

امروز دنیاى كفر با تمام توانش كوشش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند كه این دو چیز را از ما بگیرد؛ یكى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینکه باورهاى ما ضعیف شود. با شبهه‌‌‌‌‌افكنى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مختلف، مقالات، سخنرانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، كتاب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، فیلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، تئاترها، انواع و اقسام وسایلى كه در اختیار دارند و با وسایل تبلیغاتى سعى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند عقاید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردم را تضعیف كنند و باورها كمرنگ شود و آخرش به اینجا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد كه خب، دیگر هر دینى محترم است، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پلورالیسم دینى، همه خوب‌‌‌‌‌اند، بت‌‌‌‌‌پرستی هم خوب است، آن هم یك عقیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است، عقیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هر كسى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هم محترم است. حتى بعضى از بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها تصریح مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند كه ما نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم بگوییم اسلام بهتر از مسیحیت یا بهتر از دین دیگرى است، نه، این یکی است و آن هم یکی دیگر! این شگرد آمریكا، دشمن اسلام، دشمن بشریت و دشمن خداست. به این ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بهانه كه همه چیز محترم است، بله اسلام هم محترم است، شیعه هم محترم است، فاطمه زهرا‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليها هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌محترم است، اما گوگوش هم محترم است، دلكش هم محترم است، فلان فاحشه هم محترم است، همه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوب‌‌‌‌‌اند؛ بله، اسلام دین خوبى است ولى خب بت‌‌‌‌‌پرستی هم بد نیست، آن هم یك آیینى است، به این بهانه‌‌‌‌‌ها می‌‌‌‌‌خواهند دین ما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌را بدزدند. به فرمایش مقام معظم رهبرى قلب جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ما را هدف قرار داده‌‌‌‌‌اند، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند ایمان را از قلب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بدزدند.

دوم اینکه سعی می‌‌‌‌‌کنند ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را کمرنگ کنند؛ در خصوص چادر می‌‌‌‌‌گویند بسیار خوب، چادر داشته باشید اما حالا بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چادر بودن هم یك ارزش است، آزادى است دیگر، آزادى محترم است. چادر خیلى خوب است، این یك ارزش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است اما آزادى هم یك ارزش است. یك كسى هم دلش خواست لخت بیاید خب اشكالى ندارد، آزادى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است، آزادى محترم است.

با این افسون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند دستاوردهاى انقلاب را از بین ببرند، آن چیزهایى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كه برایش خون ریخته شد، آن هم خون بهترین جوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ما را پایمال كنند و به خیال خودشان جای آن‌‌‌‌‌ها ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌غربى بیاورند. ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى غربى چیست؟ بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بندوبارى، این خودش ارزش است.

خیانت به نام آزادی!

وزیر ارشاد سابق گفته بود که ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درست است كه بعضى از ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اسلامى كمرنگ شده ولى ما ارزش مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترى به جامعه دادیم و آن آزادى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است! چرا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویید ارزش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بعد از انقلاب ضعیف شده است؟! ما به جامعه آزادى دادیم! چه ارزشى بالاتر از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آزادى؟!

آن آزادی‌‌‌‌‌ای كه آن‌‌‌‌‌ها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ارزش است براى چهارپایان. براى انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عفت ارزش است، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پاكدامنى ارزش است، راستى و درستى ارزش است نه آزادى براى هر كلكى، برای هر حقه‌‌‌‌‌بازی‌‌‌‌‌ای، برای هر فسادى و برای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هر انحرافى. اسمش را آزادى گذاشته‌‌‌‌‌اند، اسمش را ارزش گذاشته‌‌‌‌‌اند؛ این بدترین خیانت است، این پایمال ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردن خون سیدالشهدا‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام است، پایمال كردن خون فاطمه زهرا‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليها است. اسم این را ارزش گذاشته‌‌‌‌‌اند و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتخار هم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند؛ یعنى وزیر ارشاد اسلامى، افتخار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند كه خون فاطمه زهرا‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليها را پایمال مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند! این معنایش این است. این همان ناسپاسی‌‌‌‌‌ای است كه همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها کم‌‌‌‌‌وبیش به آن مبتلا هستیم؛ قدر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت اسلام را ندانستیم، قدر انقلاب را ندانستیم، قدر رهبرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى امام‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه را ندانستیم آن وقت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انتخابات آزاد بكنید، انتخابات را آزاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بگذارید و یك كسى مثل بوش را انتخاب كنید و یا یك سگ هار دیگرى را!

اسلام مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید رهبر شما باید كسى باشد كه حامى اسلام باشد، دین را از همه بهتر بشناسد، حامى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عدالت باشد، در زندگی‌‌‌‌‌اش نقطه‌‌‌‌‌ضعفی وجود نداشته باشد اما آزادى غربى و فرهنگ اروپایى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید هر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دزدى یا هر پدرسوخته‌‌‌‌‌ای وقتى توانست با زور تبلیغات، پنجاه درصد به علاوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یك نفر رأی‌‌‌‌‌دهندگان را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشته باشد، آن دیگر لیاقت دارد. خب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید که رئیس‌‌‌‌‌جمهورهایی كه در دنیا انتخاب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند چه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه و با چه كلك‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایى انتخاب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند؛ و بالاخره در خصوص این رئیس‌‌‌‌‌جمهور آمریكا، خود آمریكایى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند که ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیش از نصف ما به او رأى نداده‌‌‌‌‌ایم، اكثریت ما به شخص دیگری رأى داده‌‌‌‌‌ایم، دادگاه با حقه‌‌‌‌‌بازی و كلك به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نفع او رأى داده است! این بساط عالم است، آن وقت آن رهبرى كه مردم با تمام جانشان به او رأى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند، او ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌را دوست دارند، با جانشان از او حمایت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، آن را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند نه، این دمكراتیك نیست! انسان چقدر ناسپاس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است!

فواید شکرگزاری

توصیه این برادر كوچك شما این است كه - البته خود بنده باید بیشتر به این توصیه عمل كنم ولى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خب با شما در میان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاریم تا ان‌‌‌‌‌شاءالله با هم عمل كنیم- درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا بیشتر بیندیشیم، قدر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا را بهتر بدانیم، اول خودمان را به شكرگزارى و قدردانى از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها عادت دهیم و بعد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایمان را، همسرانمان را، دوستانمان را، شاگردانمان را و هركسی كه با او سروكار داریم و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانیم در او نفوذ فكرى و روحى داشته باشیم. این شكرگزارى از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا چند فایده دارد؛

الف) پایداری و تداوم نعمت

اولین فایده‌‌‌‌‌ شكرگزارى از نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى خدا این است كه از همان نعمت استفاده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم چون وقتى شكرگزارى نكردیم آن نعمت از دست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود.

ب) فزونی نعمت

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علاوه بر اینكه با شكر نعمت از خود نعمت، درست استفاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم باعث این مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان در آینده اضافه هم شود. خداوند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌متعال یك سنت ثابتى دارد كه در قرآن كریم به آن تأكید فرموده و آن این است که وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ؛[6] تَأَذَّنَ از ماده اذان است. إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ یعنی خدا به صورت صریح و آشكارا به جهانیان اعلام كرده که لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ؛ اگر شکر نعمت‌‌‌‌‌ها را به جا بیاورید من حتماً نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى شما را زیاد خواهم كرد. این قولى است که خدا داده و خداوند متعال ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تا حالا هیچ وقت در وعده‌‌‌‌‌هایش تخلف نكرده و هرگز هم تخلف نخواهد كرد.

ج) آرامش قلبی و حال خوب

به‌‌‌‌‌علاوه وقتى انسان درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اهمیت نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند از زندگی‌‌‌‌‌اش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیشتر لذت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. ما چشم سالم داریم، گوش سالم داریم اما كمتر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم که چشم و گوش سالم هم یك نعمت است. اگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یكی از این اعضا مریض شود آن وقت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فهمیم كه چه چیزى داشته‌‌‌‌‌ایم و از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دستمان رفته است اما تا این‌‌‌‌‌ها را داریم كمتر فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم؛ ولی كسى كه روحیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شكرگزارى، قدرشناسى و حق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسى دارد درباره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تک‌‌‌‌‌تک ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش شکر می‌‌‌‌‌کند؛ الحمدلله چه چشم خوبى دارم، الحمدلله چه گوش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوبى دارم، الحمدلله دست‌‌‌‌‌هایم فلج نشده و قشنگ كار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الحمدلله با پایم راحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانم راه بروم، الحمدلله كبدم درست كار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، الحمدلله معده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام درست كار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، الحمدلله مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانم نفس ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بكشم.

انسان وقتى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند که این‌‌‌‌‌همه سرمایه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد از زندگی‌‌‌‌‌اش لذت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد. اگر هر كدام از این‌‌‌‌‌ها كم باشد انسان اگر میلیون‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و میلیاردها خرج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند جایش را پر كند. انسان اگر خدایى نكرده نابینا باشد با چه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قیمتى دوباره مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند چشم دار شود؟ پس ما الآن یك سرمایه میلیاردى را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مُفت در اختیار داریم، نباید از آن لذت ببریم و كیف كنیم؟! كِى؟ آن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وقتى كه فكر كنیم كه چنین نعمت خوبى داریم، آن وقت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درصدد باشیم كه قدرش بدانیم و از آن استفاده كنیم.

خداوند متعال را به عزت عزیزانش و به عصمت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فاطمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ زهرا‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليها قسم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما را از خواب غفلت بیدار بفرماید.

به همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توفیق انجام وظایف مرحمت بفرماید.

این نعمت انقلاب و همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مادى و معنوی‌‌‌‌‌اش را براى ما پایدار بدارد.

روح امام راحل و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهداى عزیز ما را با انبیا و اولیا محشور بفرماید.

به ما توفیق قدردانى ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از این نعمت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را مرحمت بفرماید.

خودمان و بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایمان را، ایمانمان را، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دینمان را، عزتمان را، استقلال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان را براى همیشه حفظ بفرماید.

 عاقبت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌امر همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما را ختم به خیر بفرماید.

والسلام علیكم و رحمة اللّه


[1]. نحل، 18.

[2]. حجر، 29 و ص، 72.

[3]. همان.

[4]. ابراهیم، 34.

[5]. تحریم، 6.

[6]. ابراهیم، 7.