نقش فعالیت‌های فرهنگی در تداوم و گسترش انقلاب اسلامی

در مؤسسه در راه حق
تاریخ: 
جمعه, 25 ارديبهشت, 1366

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرِین لاسِیَّما بَقِیَّةَ اللهِ فِی الأرَضِین عَجَّلَ الله تَعَالَی فَرَجَه وَ جَعَلَنَا مِنْ أعوَانِهِ وَ اَنْصَارِه

بدون آمادگی قبلی و صرفاً برای اطاعت امر سروران معظم، با اینکه آقایان خسته هستند و به‌ویژه برادرانی که از تهران تشریف آورده‌اند و احتمالاً مایل‌اند زودتر بازگردند، تنها چند جمله‌ای در امتثال امر، خدمت شما عرض می‌کنم.

برادر ارجمندمان جناب آقای دکتر خرازی درباره اهمیت حرکت فرهنگی در جامعه انقلابی ما و نقش آن در پیدایش انقلاب اسلامی در سطح جهان، بیانات رسایی ایراد فرمودند و اشاره کردند که با توجه به امکانات موجود، بار مسئولیت دست‌اندرکاران مؤسسات فرهنگی بسیار سنگین است. این حقیقتی است که همه برادران کم‌وبیش به آن توجه دارند و البته هرچه بیشتر به آن تأکید شود، باز هم کافی نیست؛ چراکه توجه به هدف و برنامه‌های اصولی زندگی هرقدر بیشتر باشد عامل موفقیت بیشتری در رفتار و کردار انسان خواهد بود.

همان‌طور که نماز را هر روز چند مرتبه تکرار می‌کنیم، مسائل دیگر نیز نیازمند توجه و یادآوری مکرر هستند. هرقدر این توجه بیشتر باشد موفقیت در عمل نیز بیشتر خواهد بود. بنده نیز به همین دلیل، برخی از فرمایشات ایشان را با بیانی دیگر و مشابه، تکرار می‌کنم.

انقلاب اسلامی؛ دعوتی جهانی به فهم اسلام ناب

حرکت انسانی در اصل یک حرکت فکری است و هرچه از آگاهی و بینش بیشتری برخوردار باشد انسانی‌تر خواهد بود. انسانی‌ترین حرکتی که در تاریخ بشر رخ داده‌ است حرکت اسلام است؛ حرکتی که با سرعت و شتابی بی‌نظیر، انسان‌ها را به سوی کمال انسانی سوق داد. شکل‌گیری این حرکت در جوامع انسانی، در درجه نخست، مرهون گسترش اندیشه اسلامی بود؛ به عبارتی، هرچه انسان‌ها در سراسر جهان با مفاهیم اسلامی بیشتر آشنا شدند، آمادگی بیشتری برای پذیرش حق و مبارزه با باطل پیدا کردند.

افکار و اندیشه‌های اسلامی در شرایط اجتماعی و تاریخی گوناگون، به اشکال مختلف عرضه شده‌اند و همچنان در حال عرضه هستند اما از آن‌جا که حقیقت اسلام و قرآن، دریایی بی‌کران است که هیچ غواصی به عمق آن نمی‌رسد و هیچ دریانوردی به ساحل نهایی‌اش راه نمی‌یابد، در هر دوره‌ای باید تلاش‌های بیشتری صورت گیرد تا حقایق اسلام هرچه روشن‌تر بیان شود و ابعاد مختلف آن برای مردم جهان تبیین گردد.

توضیح نقش آشنایی با اسلام در شکل‌گیری این انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، نیازمند بحثی مفصل است که در این فرصت کوتاه نمی‌گنجد. آنچه بنده می‌خواهم بر آن تأکید کنم این نکته است که از همان آغاز پیروزی انقلاب، مردم از سراسر جهان، هر جا که راهی داشتند و کسی را در این کشور می‌شناختند، مراجعه کردند تا از ما که این حرکت اسلامی را به وجود آورده‌ایم حقیقت اسلام را بشناسند.

در همین زمینه، جمله‌ای از حضرت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی به یادم آمد که به ‌مناسبت کسالت ایشان، ذکر آن را مناسب می‌دانم. ایشان می‌فرمودند: پس از پیروزی انقلاب، کشورهای غیراسلامی به ایران رو آوردند تا اسلام را بشناسند و ببینند این دین چیست که چنین حرکتی را رقم زده است. کشورهای غیرشیعی نیز به ایران آمدند تا دریابند تشیع چیست که در میان مذاهب اسلامی، توانسته چنین تحول عظیمی را پدید آورد.

این حقیقتی روشن است؛ کسانی که ارتباط بیشتری با کشورهای مختلف جهان دارند این واقعیت را بهتر درک می‌کنند. طبیعتاً جناب آقای دکتر خرازی، با توجه به مسئولیت‌ها و ارتباطات گسترده‌شان، از همه ما آگاه‌ترند؛ البته اگر گرفتاری‌ها مجالی برای ایشان باقی بگذارد.

امروز همه دنیا از ایران می‌خواهند که اسلام را به آن‌ها معرفی کند؛ از ابعاد اعتقادی گرفته تا اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سایر جنبه‌هایی که در اسلام، مطرح است. برادرانی که برای تبلیغ یا فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی به خارج سفر کرده‌اند، بارها گفته‌اند که در هر نقطه‌ای که قدم گذاشته‌اند، نخستین خواسته مردم، تبیین مسائل اسلامی بوده است، چه در حوزه اقتصاد، چه سیاست و چه سایر ابعاد. این خواسته، مشترک میان همه کشورهاست؛ اسلامی و غیراسلامی. هر جا رفتیم، از ما خواستند که اسلام‌مان را معرفی کنیم و این اسلامی که چنین حرکتی را در ایران پدید آورده، اقتصادش چیست؟ نظام سیاسی‌اش چگونه شکل می‌گیرد؟ سایر مسائلش چگونه است؟ دوستان می‌گفتند: ما در هر موقعیتی به‌نوعی از پاسخ‌گویی طفره می‌رفتیم و می‌گفتیم گرفتار مسائل داخلی هستیم، درگیر جنگیم، فرصت نکرده‌ایم، مشغولیم ولی هنوز به نتیجه نرسیده‌ایم و از این‌گونه پاسخ‌ها؛ اما حقیقت این است که قشر فرهنگی جامعه ما، هنوز اهمیت وظیفه‌ای که بر دوش دارد را به‌درستی درک نکرده است.

الگوهای خدمت صادقانه و موفق در جامعه انقلابی

در میان اقشار مختلف جامعه، دو گروه هستند که اهمیت کارشان را به‌خوبی فهمیده‌اند و راهی موفق را در پیش گرفته‌اند که موجب غبطه همه ماست. گروه نخست، رزمندگان و بسیجیان در جبهه‌ها؛ آن‌ها اهمیت کار خود را درک کرده‌اند، جانشان را کف دست گذاشته‌اند و با اخلاص کامل، در پیشگاه مقدس ولی‌عصر، شارع مقدس اسلام و خداوند متعال، پاک‌بازی می‌کنند. این‌ها در زندگی هیچ زیانی نمی‌بینند و کارشان سراسر سود و نفع است. گروه دوم گروهی گمنام هستند که بی‌هیچ عنوان و مقامی، بی‌نام‌ونشان، شبانه‌روز در خدمت محرومان و مستضعفان کشور هستند. آن‌ها نه به دنبال مقام‌ هستند و نه به دنبال عنوان؛ اما خدماتی ارزنده و بی‌ادعا ارائه می‌دهند. البته مؤسسات و ارگان‌هایی هستند که با شعار حمایت از محرومان فعالیت می‌کنند اما چه‌بسا اگر خودشان به پست و مقامی برسند تفاوتی با دیگران نداشته باشند. در مقابل، این گروه‌های بی‌ادعا، از شرایط انقلاب بهترین بهره را برده‌اند. خداوند ان‌شاءالله خدمات هر دو گروه را به بهترین وجه بپذیرد و به دیگران نیز توفیق دهد که از آنان تأسی کنند، اخلاص را بیاموزند، وظیفه‌شان را بشناسند و آن را خالصانه انجام دهند.

در میان اقشار فرهنگی، دانشگاهی و حوزوی کشور نیز گروه‌هایی هستند که خداوند به آن‌ها توفیق داده تا اهمیت این وظیفه را بیش از دیگران درک کنند و در حد امکانات موجود، خدماتی ارائه دهند. امیدواریم خداوند هم توفیق این افراد و گروه‌ها را بیشتر کند و هم به دیگران توفیق دهد تا خدماتی مشابه را به بهترین نحو انجام دهند.

حرکت علمی و فرهنگی؛ لازمه بقای انقلاب

اجمالاً، بقای این انقلاب، گسترش آن در سطح منطقه و کشورهای اسلامی و صدور پیام انقلاب به کشورهای غیراسلامی و رواج اسلام در سراسر جهان، مرهون فعالیت‌های فرهنگی شما عزیزان است. اگر این تلاش‌ها به‌درستی انجام گیرد، این انقلاب همچنان به‌عنوان یک انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند اما اگر فاقد پشتوانه علمی و فرهنگی باشد، خدای‌نکرده، دیری نخواهد گذشت که با فقدان کارشناسان امور اسلامی و نبود جانشینان شایسته، زمینه‌های التقاط و انحراف در کشور پدید می‌آید و این انقلاب از مسیر صحیح اسلامی خود منحرف می‌شود. در چنین شرایطی، افراد ناآگاه یا مغرض، از جهل مردم سوءاستفاده کرده و اغراض خود را در قالب مفاهیم اسلامی عرضه می‌کنند. بیمه‌کردن این انقلاب در برابر گرایش‌های انحرافی و التقاطی، تنها در سایه حرکت علمی و فرهنگی ممکن است.

رسالت ما در رساندن نور اسلام به جهانیان

همان‌گونه که از رسانه‌ها شنیده‌ایم و خوانده‌ایم، گسترش انقلاب در منطقه و کشورهای اسلامی با زمینه‌هایی برای حرکت اسلامی همراه بوده و این حرکت‌ها نیز کم‌وبیش آغاز شده‌اند؛ اما آن عربی که در تونس یا مراکش زندگی می‌کند و یا آن اندونزیایی که هزاران کیلومتر دور از مرکز اسلامی به سر می‌برد و آرزو دارد مجموعه‌ای مختصر از معارف اسلامی در اختیار داشته باشد تا با حقایق اسلام آشنا شود اما این آرزو تحقق نمی‌یابد چه گناهی دارند؟! آن‌ها راهی برای شناخت اسلام ندارند و آنچه از اسلام می‌دانند حاصل ارائه افراد ناصالح و ناشایسته است که یا آمیخته با جهل است و یا همراه با غرض‌ورزی.

عشق به اسلام در دل‌ها وجود دارد و فطرت انسان‌ها طالب حقیقت است اما باید آن را بشناسند تا در مسیرش حرکت کنند. وظیفه شناساندن اسلام به همه مردم حق‌جو، بر عهده من و شماست. اگر این وظیفه را به‌درستی انجام ندهیم، آیا به میلیاردها انسان خیانت نکرده‌ایم؟! آیا به آن‌ها ظلم نکرده‌ایم؟! تعبیرش با شما.

خداوند اسلام را همچون نوری نازل فرموده و به دست من و شما سپرده و ما را موظف کرده که این امانت را به اهلش برسانیم؛ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا.[1] بالاترین امانتی که خداوند متعال به ما سپرده اسلام است. اگر علمای پیشین این امانت را سالم به دست ما نرسانده بودند، ما امروز اسلام را از کجا می‌آموختیم؟! و اگر ما این امانت را سالم به دست آیندگان نسپاریم، نه‌تنها به نسل‌های آینده، بلکه به همین معاصران نیز ظلم کرده‌ایم! اسلام ارث پدر و مادر من و شما نیست؛ اسلام رحمت الهی است که برای همه انسان‌ها نازل شده است. ما باید این نور را در اختیار همه مردم قرار دهیم. اگر کوتاهی کنیم، وظیفه‌مان را انجام نداده‌ایم، امانت را به صاحبش نرسانده‌ایم و به میلیون‌ها انسان ظلم کرده‌ایم؛ انسان‌هایی که می‌توانستند در مسیر حقیقت گام بردارند، به کمال معنوی برسند، دنیای خود را آباد کنند و در آخرت سعادتمند شوند؛ اما پرسش مهم این است که چگونه باید این کار انجام شود؟!

کمبودهای علمی، فرهنگی و نظری در تبیین اسلام و نظام سیاسی آن

این کار راه‌های مختلفی دارد؛ البته همه آن‌ها در اختیار من و شما نیست اما آن اندازه‌ای که در اختیار ما هست، باید آن را به‌خوبی بیاموزیم و به‌درستی عمل کنیم. تحقیق درباره مسائلی که مورد نیاز جامعه خودمان، جوامع اسلامی دیگر و حتی جوامع انسانی در سراسر جهان است، نباید سبک شمرده شود. باید از نمونه‌های عملی پند بگیریم.

هشت سال از انقلاب ما گذشته و میلیون‌ها جوان مسلمان این کشور، اسلامشان را از نوشته‌های مرحوم استاد مطهری آموخته‌اند. کتاب‌هایی که مورد مطالعه و استفاده آن‌ها قرار گرفته همین آثار ارزشمند ایشان بوده است. خداوند روح آن استاد بزرگوار را شاد کند و بر درجاتش بیفزاید. اگر این کتاب‌ها نبود، موج انحراف و التقاط، جوانان ما را در کام خود فرومی‌برد. زمانی که ایشان این آثار را می‌نوشت، شاید افراد کمی بودند که ارزش این کار را درک می‌کردند؛ اما امروز ثابت شده که این تلاش چقدر ارزشمند بوده است.

اگر این حرکت ادامه پیدا نکند و تأثیری که برای کشور ما داشت برای دیگر کشورها نداشته باشد و آنچه برای نسل حاضر مفید بود، در اختیار نسل‌های آینده قرار نگیرد، ما چه پاسخی در برابر خون‌های پاک شهدا خواهیم داشت؟! ممکن است برخی بگویند: این‌ها یک‌بار نوشته شده؛ اسلام، اسلام است دیگر، برای همیشه کافی است!

اما مرحوم مطهری مگر این مطالب را از خود ساخته بود؟! همه از قرآن و روایات بود. قرآن و روایات همیشه بوده‌اند و خداوند نیز ضمانت کرده که باقی خواهند ماند؛ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛[2] اما هنر آن است که حقایق قرآن و سنت به‌گونه‌ای تبیین شود که هر نسل، متناسب با فکر و ذوق خود، آن را بفهمد و درک کند. این تبیین، پاسخ‌گوی نیازهای روز مردم است.

مگر فقه شیعه، فقهی تازه‌پدید است؟! دست‌کم هزار و دویست سال سابقه دارد. پیش‌تر، در زمان ائمه اطهار‌علیهم‌السلام نیز وجود داشته، گرچه به‌صورت رسمی و علمی مطرح نبوده است. درواقع، از زمان رسول خداصلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله فقهی داریم که تاریخ آن با تاریخ اسلام گره خورده است؛ اما چرا امروز در بسیاری از مسائل ضروری جامعه، پاسخ‌های روشنی نداریم؟! با اینکه محور عمده فعالیت علمای ما در طول چهارده قرن، فقه بوده است، هنوز در بسیاری از مسائل اقتصادی، پاسخ‌های آماده و روشن نداریم! البته منابع آن وجود دارد اما چون در دوران طاغوت، این مسائل مورد نیاز ما نبود، به آن‌ها توجهی نمی‌شد و روی آن‌ها کار جدی صورت نگرفت. اکنون باید بیشتر روی این مسائل کار شود تا محتوای کتاب و سنت، در ارتباط با نیازهای روز، روشن‌تر و قابل‌استفاده‌تر در اختیار همگان قرار گیرد.

نظام سیاسی اسلام؛ خلأ نظری در برابر پرسش‌های جهانی

یکی از پرسش‌های مهمی که امروز در بسیاری از کشورها، به‌ویژه کشورهایی که در مسیر انقلاب اسلامی گام برمی‌دارند مطرح است، مسئله نظام سیاسی اسلام است. اینکه ما در مدرسه بگوییم «نظام ولایت فقیه» و تمام، کافی نیست. الحمدلله خداوند رهبری به ما عطا کرده که مورد قبول عمومی است؛ نعمتی که در طول تاریخ اسلام، کمتر نصیب ملتی شده است. از خداوند متعال می‌خواهیم این نعمت را تا ظهور ولی‌عصرارواحنافداه مستدام بدارد و ما را قدردان آن قرار دهد؛ اما همه کشورهای اسلامی چنین شرایطی را ندارند. شش، هفت سال است که مردم افغانستان در حال جنگ هستند. اگر امروز رهبران گروه‌های مبارز و مجاهد افغان را گرد هم آورید و از آن‌ها بپرسید: «آینده کشور خود را چگونه می‌خواهید اداره کنید؟» پاسخ روشنی ندارند. طرحی در اختیار ندارند. می‌گویند: «اسلام هرچه گفته همان.» البته آن‌هایی که واقعاً مسلمان‌اند؛ اما نمی‌دانند که اسلام چه گفته است!

فرض کنید امروز کشور افغانستان به‌ طور کامل در اختیار مجاهدین مسلمان قرار گیرد. هر اندازه بتوانند از نظام اسلامی ایران اقتباس کنند، راهی خواهند داشت وگرنه خودشان نمی‌دانند چه باید بکنند؛ و چه‌بسا ما که خود را اصل در ارائه این نظام می‌دانیم، هنوز به اندازه کافی در این زمینه پیشرفت نکرده باشیم!

در دانشگاه‌های سراسر دنیا، برادرانی که در خدمتشان بودیم، از حوزه، مؤسسات فرهنگی و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، در سفرهایی که به خارج داشتند، با این پرسش مواجه شدند. در دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه استرالیا، استادان وقتی فهمیدند ما از ایران آمده‌ایم، پرسیدند: «نظام سیاسی اسلام چیست؟! یک جزوه پنجاه‌صفحه‌ای به ما بدهید تا بدانیم از نظر اسلام، سیاست و اداره کشور چگونه باید باشد!» ما چیزی نداشتیم که ارائه دهیم! وعده دادیم که پس از بازگشت به ایران برای آن‌ها ارسال کنیم اما اینجا هم چیزی پیدا نکردیم!

ما یک قانون اساسی داریم، همراه با برخی تبیین‌ها و توضیحات؛ اما آنچه نداریم، یک تبیین نظری و تئوریک از نظام سیاسی اسلام است با تطبیق بر مبانی اسلامی و به زبانی که برای عموم مردم قابل‌فهم باشد. لااقل برای کسانی که در این حوزه‌ها فعالیت دارند، باید قابل‌درک، قابل‌پذیرش و قابل الگوبرداری باشد تا بتوانند در کشورهای خود از آن بهره بگیرند.

موسسه در راه حق؛ نقطه آغاز یک جریان فرهنگی ماندگار

نیاز بسیار جدی و گسترده‌ای در این زمینه وجود دارد. هدفم از این توضیح، تأکید و تکرار برخی از فرمایشات جناب آقای دکتر خرازی بود تا برای ما که در عرصه فعالیت‌های فرهنگی مشغول هستیم یادآوری و تذکری باشد و برای کسانی که از این صحنه‌ها کمی دور هستند، توجهی ایجاد شود به اینکه این دغدغه و سوز در دل فعالان فرهنگی حوزه وجود دارد و حرکتی را رقم زده است.

این حرکت، به برکت قدم‌های خالصانه‌ای که در ایجاد و تأسیس این مؤسسه برداشته شده، شکل گرفته است. همواره در میان دوستان، به این نکته و رمز موفقیت مؤسسه اشاره کرده‌ایم که اخلاص بنیان‌گذاران و بانیان آن، عامل اصلی موفقیت‌ها بوده است. باید توجه داشت که فعالیت‌هایی که در این مدت کوتاه در این مؤسسه انجام شده، با مؤسسات مشابه قابل مقایسه نیست. هنوز زود است که بتوانیم این فعالیت‌ها را به‌طور کامل ارزیابی کنیم یا تأثیر آن را در فرهنگ جامعه فعلی و به‌ویژه در آینده پیش‌بینی کنیم.

به باور ما، یکی از موفق‌ترین اقدامات پس از انقلاب که البته پیش از آن نیز آغاز شده بود همین حرکت فرهنگی‌ای است که در این مؤسسه شکل گرفته است. امروز، از دبیرستان‌ها گرفته تا دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، مراکز علمی داخل کشور و حتی مراکز علمی خارج از کشور، همگی از دستاوردهای ارزشمند برادران این مؤسسه بهره‌مند شده‌اند و ان‌شاءالله در آینده نیز بهره‌مندی بیشتری خواهند داشت.

امیدواریم خداوند متعال توفیقات ما را در راه انجام این خدمات زیاد کند.

پروردگارا! تو را به این ماه شریف و به این مولودی که شب گذشته، شیعیان جشن میلاد مسعود آن حضرت را برگزار کردند و به حق خون‌های پاکی که از آغاز بعثت پیامبر اکرم تا به امروز در راه اسلام ریخته شده و به حق خون‌های پاک شهدای کربلا و شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی ایران، قسم می‌دهیم نعمت، رحمت و برکات خود را بر همه مسلمان‌ها، مخصوصاً بر این ملت بیفزا!

شهدای عزیز ما را با شهدای کربلا محشور فرما!

به بازماندگانشان صبر و اجر مرحمت فرما!

اسرا و مفقودالاثرها را به آغوش خانواده‌هایشان برگردان!

رزمندگان عزیز ما را به پیروزی کامل و عاجل برسان!

به ما توفیق قدردانی از نعمت‌های خودت و پاسداری از این خون‌های پاک مرحمت بفرما!

سایه بلندپایه امام امت را تا ظهور ولی عصرارواحنافداه بر سر ما مستدام بدار!

توفیق قدردانی و شکرگزاری از همه نعمت‌هایت را به ما مرحمت فرما!

و عَجِّل فِی فَرَجِ مَولانا صاحِب الزَّمان


[1]. نساء، 58.

[2]. حجر، 9.

 

پرونده ویژه: