راه‌‌‌‌های تقویت ارتباط معنوی با امام‌‌‌‌ زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

نشست انجمن فارغ‌التحصيلان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
تاریخ: 
پنجشنبه, 9 مهر, 1383

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین والصَّلوةُ والسَّلامُ عَلَی سَیِّدِالأنْبِیَاءِ وَالمـُرْسَلِین حَبِیبِ إِلهِ الْعَالَمین أَبِی‌‌‌‌الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَعَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ المـَعْصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌‌‌‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملکوتى امام راحل‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه، شهداى والامقام اسلام، علما و استادانى که میراث اسلام و تشیع را به دست ما رساندند صلواتى اهدا مى‌‌‌‌کنیم.

فرارسیدن این عید عظیم را به پیشگاه مقام معظم رهبرى‌‌‌‌‌‌‌‌حفظه‌‌‌‌الله‌‌‌‌تعالی، مراجع عظام تقلید، همه علاقه‌مندان به اهل‌‌‌‌بیت‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیهم‌‌‌‌اجمعین و منتظران ظهور آن حضرت تبریک و تهنیت عرض مى‌‌‌‌کنیم. در این روز شریف از خداوند متعال، عاجزانه درخواست مى‌‌‌‌کنیم عیدى ما را تعجیل در ظهور آن حضرت قرار دهد و همه ما را از خدمتگزاران راستین آن حضرت محسوب فرماید.

ایمان؛ تبدیل اعتقاد ذهنی به باور قلبی

ما به امور زیادی معتقد هستیم، از نظر ذهنى آن‌‌‌‌ها را تصدیق و براى اثباتشان دلیل اقامه مى‌‌‌‌کنیم و اگر کسى منکر آن‌‌‌‌ها باشد او را ردّ مى‌‌‌‌کنیم اما در عمل، آن‌‌‌‌چنان‌‌‌‌که باید‌‌‌‌و‌‌‌‌شاید به لوازم آن‌‌‌‌ها ملتزم نیستیم. باورها و اعتقاداتى که در سطح ذهن ما یقینى، روشن و غیرقابل‌انکار هستند اما آن‌‌‌‌چنان‌‌‌‌که باید در نفس رسوخ نکرده و در مقام عمل کارآیى ندارند یعنى لوازم آن‌‌‌‌ها در زندگى، حرکات، سکنات، نشست‌وبرخاست ما ظاهر نمی‌‌‌‌شود کم نیستند. بزرگان این حالت را فاصله بین ذهن و قلب نامیده‌‌‌‌اند. در فرمایش‌‌‌‌های امام‌‌‌‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه به این تعبیر زیاد برمى‌‌‌‌خوریم که «این مطلب را باید در قلب وارد کرد». تعبیر «در قلب وارد کردن» برای ما نامأنوس است و معنای آن را نمی‌‌‌‌دانیم. منظور همین است که شما مطلبی را باور دارید و آن را تصدیق می‌‌‌‌کنید اما آن را آن‌‌‌‌چنان در عملتان اثربخش نکرده و مؤثر قرار نداده‌‌‌‌اید که در مقام کار، به لوازم آن ملتزم باشید.

مثال بسیار بیّن آن که همه ما کم‌‌‌‌یا‌‌‌‌بیش در این جهت قصور فراوان داریم این است که همه ما معتقدیم که خداوند متعال همه جا حضور دارد اما این اعتقاد در همه رفتارهای ما اثر ندارد. خیلى جاها فراموش مى‌‌‌‌کنیم که خدا هست و حتى به تعبیر بزرگان، گاهى به اندازه یک کودک هم حضور او را در زندگى‌‌‌‌مان مؤثر قرار نمى‌‌‌‌دهیم؛ بعضى کارها را در خلوتى که کودک حضور داشته باشد انجام نمى‌‌‌‌دهیم اما با اینکه خداوند متعال حضور دارد و ما را از آن نهى مى‌‌‌‌کند باز انجام مى‌‌‌‌دهیم!

این حالت را ضعف ایمان مى‌‌‌‌نامند. گاهی باور ذهنى و عقلى هست اما جای ایمان در ذهن نیست. ایمان جایگاهى در روح آدمیزاد دارد که علماى اخلاق و عرفان آن را قلب نامیده‌‌‌‌اند. قرآن هم با این اصطلاح موافق است؛ براى اینکه مى‌‌‌‌فرماید: قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِكُمْ؛[1] می‌فرماید هنوز ایمان در قلب‌‌‌‌هاى شما وارد نشده است. نمى‌‌‌‌فرماید دروغ مى‌‌‌‌گویید و منافق هستید. آن‌‌‌‌هایى که گفتند اسلام آوردیم دروغ نمى‌‌‌‌گفتند، تصدیق کرده بودند اما ایمان هنوز در قلب‌‌‌‌هایشان وارد نشده بود. ورود ایمان به قلب، حقیقتى است که با الفاظ نمى‌‌‌‌توان آن را به‌‌‌‌درستی بیان کرد و تا آنجا که بنده اطلاع دارم در روانشناسى روز هم اصطلاحی گویا و رسا براى تبیین و تفهیم این معنا وجود ندارد.

ایمان ما در ارتباط با امام‌‌‌‌ زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

به‌‌‌‌هر‌‌‌‌حال این امرى است که ما مى‌‌‌‌توانیم در خودمان بیازماییم و تجربه کنیم. خیلى چیزها را اگر از ما بپرسند، تصدیق مى‌‌‌‌کنیم و به‌قول‌معروف قسم حضرت عباس هم مى‌‌‌‌خوریم که مطلب همین‌‌‌‌گونه است؛ اما در عمل رعایت نمى‌‌‌‌کنیم. یکى از آن‌‌‌‌ها اعتقاد ما شیعیان است به اینکه ما صاحب داریم؛ صاحبى که از حال ما آگاه است، نسبت به کار ما اهتمام و دلسوزى دارد، دست‌‌‌‌کم با دعای خود مى‌‌‌‌تواند به ما کمک کند و دعاى آن بزرگوار مستجاب است.

همه ما کم‌‌‌‌یا‌‌‌‌بیش گرفتارى‌‌‌‌ها و درگیرى‌‌‌‌هایی اعم از فردى، اجتماعى، مادى و معنوى داریم و همه براى رفع آن‌‌‌‌ها چاره‌‌‌‌جویى مى‌‌‌‌کنیم. هیچ‌‌‌‌کدام از ما حاضر نیست بگوید گرفتارى آمد خوش آمد، با آن مى‌‌‌‌سازم و مشکلى ندارم. اصلاً گرفتارى یعنى مشکلى که نمى‌‌‌‌شود با آن ساخت، اذیت‌‌‌‌کننده و رنج‌‌‌‌آور است و ما به طور فطرى ناچار هستیم در مقام رفع آن برآییم. به هر درى هم مى‌‌‌‌زنیم که مشکلمان را حل کنیم. از راه‌‌‌‌هاى مشروع که حلال است وارد می‌‌‌‌شویم؛ نظیر خواهش از دوستان و درخواست از مسئولان مربوط به آن کار، برای کمک به ما. راه‌‌‌‌هاى مختلف را امتحان می‌‌‌‌کنیم. اگر نشد سراغ راه‌‌‌‌هایی مى‌‌‌‌رویم که یک مقدار مشتبه است. مى‌‌‌‌گوییم ان‌‌‌‌شاء‌‌‌‌الله اشکالی ندارد. در‌‌‌‌نهایت هم وقتى کارها سخت و گرفتارى‌‌‌‌ها زیاد و رنج‌‌‌‌آور مى‌‌‌‌شود حتى گاهی موازین شرعى را هم رعایت نمى‌‌‌‌کنیم. می‌‌‌‌گوییم بالاخره این مشکل را باید حل کرد؛ اما در تمام این جریان‌‌‌‌ها یادمان نمى‌‌‌‌آید که صاحبى داریم که او مى‌‌‌‌تواند مشکل ما را حل کند. چرا این‌‌‌‌گونه است؟! مگر مؤونه زیادى از ما مى‌‌‌‌طلبد؟! مگر هزینه سنگینى دارد؟! مگر باید از آبرویمان خیلى مایه بگذاریم؟! همه این کارها را هم که مى‌‌‌‌کنیم! براى خواسته‌‌‌‌هاى دنیایی‌مان هم پول خرج مى‌‌‌‌کنیم، هم تملق مى‌‌‌‌گوییم، هم وقت صرف مى‌‌‌‌کنیم، به انواع و اقسام وسایل و اسباب مُتِشَبِّث مى‌‌‌‌شویم؛ اما به اینجا که مى‌‌‌‌رسد سست هستیم!

عوامل تضعیف‌کننده ایمان به امام ‌‌‌‌زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

به نظر مى‌‌‌‌رسد که این پدیده مى‌‌‌‌تواند دو عامل داشته باشد که هر دو از ناحیه خود ماست، منتها شکل آن‌‌‌‌ها با هم فرق مى‌‌‌‌کند؛

الف) غفلت از یاد ایشان

یک عامل این است که درست است که ما به همه آنچه گفته شد اعتقاد داریم اما روى این اعتقادات، درست کار نکرده‌‌‌‌ایم و این‌‌‌‌ها در ذهن ما حضور ندارند. وقتى بحث مى‌‌‌‌شود مى‌‌‌‌گوییم درست است اما تمرین نکرده‌‌‌‌ایم که این اعتقادات را همیشه در یاد خودمان نگه داریم.

اثبات این مسئله به تئورى‌‌‌‌هاى روانشناسانه هم چندان نیازی ندارد. تجربه‌‌‌‌هاى عادى خود ما نشان مى‌‌‌‌دهد که وقتى انسان به دلایلى در ذهنش چیزى را تکرار و همواره به آن توجه مى‌‌‌‌کند، در عملش هم اثر دارد؛ اما وقتى چیزى را بعد از اینکه باور کرد کنار گذاشت، دیگر سراغش نرفت و عملاً آن را فراموش کرد، به موقع نیاز هم فراموش شده، در پرده‌‌‌‌ها و لایه‌‌‌‌هاى زیرین ذهن قرار گرفته و جلو نمی‌‌‌‌آید و اثر نمى‌‌‌‌بخشد.

درمان این عامل، مشخص است. اگر کسى خواسته باشد این مشکلش حل و نقیصه‌‌‌‌اش برطرف شود، راهش این است که تمرین کند تا به یاد داشته باشد. اینکه در شرع، اذکار این‌‌‌‌همه مورد تأکید قرار گرفته است و مثلاً در یک نماز دو‌‌‌‌رکعتى باید چند مرتبه الله‌اکبر و سبحان‌الله بگوییم براى چیست؟! سرّ روانشناختی آن همین است که این مفاهیم باید همیشه در دل انسان زنده باشد و ما با توجه به این مفاهیم و تکرار این توجه، حضور آن‌‌‌‌ها را در ذهن خود حفظ کنیم. در اینجا هم عیناً همین‌‌‌‌گونه است. انواع توجهات و توسلات به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف و عادت به آوردن نام آن بزرگوار به صورت‌‌‌‌هاى مختلف، این نقیصه را تا حدودى رفع مى‌‌‌‌کند.

ب) گرفتار شدن در آلودگی‌‌‌‌ها

نکته دیگری هم وجود دارد که قدری عمیق‌‌‌‌تر است و با اصطلاحات علمى، چندان قابل توجیه نیست. گاهى انسان دچار آلودگى‌‌‌‌هایى مى‌‌‌‌شود که لیاقت این توجه را از خودش سلب می‌‌‌‌کند. چون لیاقت اینکه دل انسان متوجه وجود مقدس امام‌‌‌‌زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف شود، خود این توجه و برقرار شدن رابطه قلبى، نعمت بسیار عظیمى است. ما با این پلیدى‌‌‌‌ها و آلودگى‌‌‌‌ها کجا و روبرو شدن با آن بزرگوار کجا؟! کما اینکه اصلاً همین که به ما اجازه دادند یاد خدا بکنیم، منت بزرگى است که خدا بر ما گذاشته است. در بعضى از دعاها و مناجات‌‌‌‌ها هم اشاره شده که خدایا! همین‌‌‌‌که اجازه مى‌‌‌‌دهى نام تو را ببرم و به یاد تو بیفتم، منت بزرگى است که بر من گذاشتى؛ وگرنه من اصلاً لیاقت نداشتم که یاد تو کنم!

درباره وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف نیز خود اینکه انسان موفق شود به ایشان توجه پیدا کند، نعمت و شرفی عظیم و افتخاری بزرگ است که لیاقت مى‌‌‌‌خواهد و لیاقت آن بستگى دارد به اینکه دلى که مى‌‌‌‌خواهد توجه پیدا کند زیاد آلوده نباشد. هر چیز نفیسى را در هر ظرفى قرار نمى‌‌‌‌دهند. یک گل زیبا را در گلدانی متناسب با خودش مى‌‌‌‌گذارند و یک گوهر قیمتى را در جایى قرار مى‌‌‌‌دهند که با آن تناسب داشته باشد. گل زیبا را هیچ‌‌‌‌وقت در یک گلدان کثیف متعفن قرار نمى‌‌‌‌دهند. آیا کسی چنین کارى مى‌‌‌‌کند؟! گلدانى که در اتاق قرار می‌‌‌‌دهند براى اینکه گلی زیبا در آن بگذارند باید تمیز باشد، نه بدبو و زشت. ما هم اگر بخواهیم یاد امام ‌‌‌‌زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف در دلمان پیدا شود نباید آن را آلوده و متعفن کنیم وگرنه تناسبی وجود نخواهد داشت.

اینکه انسان چیزى را بداند و باور داشته باشد که باید آن را انجام دهد اما انجام ندهد، یک حالت خسارت‌‌‌‌بار است. این حالت اگر در موضوعات عادى زندگى باشد آن را احمقانه می‌‌‌‌نامند و در مقام سرزنش، می‌‌‌‌گویند تو که مى‌‌‌‌دانستى این کار، سودمند است پس چرا نکردى؟! به‌‌‌‌هر‌‌‌‌حال این خیلى خسارت دارد که انسان به وجود چنین چیز ارزشمندی باور داشته باشد اما مطابق باور خود عمل نکند و از آن استفاده نبرد.

راهکارهایی برای درمان ضعف ایمان به امام ‌‌‌‌زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

الف) توجه مداوم به حضرت و انس با نام ایشان

ما براى اینکه از این حالت خسارت‌‌‌‌بار و به تعبیر دیگر حماقت‌‌‌‌بار درآییم ابتدا باید با استمداد از خداوند متعال عادت کنیم به اینکه هر‌‌‌‌چه مى‌‌‌‌توانیم نام او و توجه به او را در زندگى‌‌‌‌مان تکرار کنیم و با این نام انس داشته باشیم به‌‌‌‌گونه‌‌‌‌ای که ذهن ما به‌‌‌‌راحتى متوجه این نام شود. تکرار این نام و انس گرفتن با آن و خواندن دعاهای مربوط به آن حضرت، ازجمله دعای عهد در هر روز و دعای ندبه در هر هفته، کمک مى‌‌‌‌کند به اینکه دل ما با این مفاهیم انس داشته باشد.

ب) ترک گناهان و رفع آلودگی‌‌‌‌ها

همچنین باید سعى کنیم آلودگى‌‌‌‌هایى که مانع برقراری این ارتباط و قرار گرفتن این نور در دل ما می‌‌‌‌شود را برطرف کنیم. این آلودگی‌‌‌‌ها هم چیزى نیست جز آنچه خود اهل‌‌‌‌بیت‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌‌‌‌‌اجمعين از طرف خدا نهى فرموده‌‌‌‌اند که در‌‌‌‌واقع، منظور همان گناه است. ریشه همه گناهان هم دنیازدگى است؛ حُبُّ اَلدُّنْیَا رَأْسُ كُلِّ خَطِیئَةٍ.[2] ما اگر بخواهیم با آن حضرت مأنوس شویم و زود ارتباط برقرار کنیم باید ریشه حب دنیا که اساس همه گناهان است را برکَنیم. البته کار آسانى هم نیست. لااقل سعى کنیم مرتکب گناهان نشویم. این پایین‌‌‌‌ترین مرتبه است. اگر نتوانستیم دلبستگی‌‌‌‌های حلال را از دل جدا کنیم، دست‌‌‌‌کم به نوع حرام آن مبتلا نشویم.

ج) تمرین حضور در محضر حضرت

تمرین کنیم هر وقت مى‌‌‌‌خواهیم کاری انجام بدهیم به این فکر کنیم که اگر الآن امام‌‌‌‌ زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف در اینجا حضور داشته باشند، به من مى‌‌‌‌گویند انجام بده یا نده و اگر انجام دهم خوشحال مى‌‌‌‌شوند و لبخند مى‌‌‌‌زنند یا اخم مى‌‌‌‌کنند و احیاناً من را مورد عتاب قرار می‌‌‌‌دهند یا حتی روی خود را برمى‌‌‌‌گردانند و من را طرد می‌‌‌‌کنند.

ممکن است بفرمایید در بسیاری از موارد ما تکلیف‌‌‌‌مان را نمى‌‌‌‌دانیم، امور برای ما مشتبه است و واقعاً نمى‌‌‌‌دانیم آقا راضى هستند یا نه؟! این‌‌‌‌ها بهانه‌‌‌‌هایى است که همه ما کم‌‌‌‌یا‌‌‌‌بیش مى‌‌‌‌آوریم. بنده عرض مى‌‌‌‌کنم آنجا که یقین داریم اگر فلان کار را بکنیم امام‌‌‌‌زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف خوششان نمى‌‌‌‌آید و روی خود را از ما مى‌‌‌‌گردانند، آن را انجام ندهیم. دروغ، غیبت، بدگمانى، فریب‌‌‌‌کارى و گناهان قطعى دیگر را که مى‌‌‌‌دانیم آقا خوششان نمى‌‌‌‌آید را انجام ندهیم. واجباتى را که مى‌‌‌‌دانیم موظف به انجام آن‌‌‌‌ها هستیم را ترک نکنیم. دایره این‌‌‌‌ها کم نیست و فقط به آنچه در رساله عملیه نوشته محدود نمی‌‌‌‌شود. بسیاری از واجبات را در رساله ننوشته‌‌‌‌اند. یادم نیست در رساله‌‌‌‌هاى عملیه احسان به والدین و صله‌رحم نوشته شده باشد. واجبات فقط آن‌‌‌‌هایى نیست که در رساله‌‌‌‌ها نوشته شده است. بسیاری از واجبات از ضروریات است و همه ما مى‌‌‌‌دانیم. در رساله‌‌‌‌ها معمولاً موارد اختلافى و اموری را مى‌‌‌‌نویسند که باید فتواى مجتهد را در آن‌‌‌‌ها دانست. ضروریات و یقینیات را در رساله‌‌‌‌ها نمى‌‌‌‌نویسند چون نیاز به تقلید ندارد.

د) تلاش برای حفظ نظام اسلامى

حفظ نظام اسلامى از اوجب واجبات است، هرچند در رساله عملیه ننوشته باشند. خدا درجات امام‌‌‌‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه را عالى‌‌‌‌تر بفرماید؛ ایشان در کتاب تحریر‌‌‌‌الوسیله‌‌‌‌شان در برخی موارد، وارد این مسائل شده‌‌‌‌اند. امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف و نهى‌‌‌‌از‌‌‌‌منکر با شرایطش از اوجب واجبات است اما مثل اینکه در جامعه ما اصلاً جایى براى امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف باقى نمانده است! امام اوایل انقلاب مى‌‌‌‌فرمودند برای اقامه امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف و نهى‌‌‌‌از‌‌‌‌منکر باید وزارتخانه‌‌‌‌اى تأسیس شود؛ اما عملاً کار به جایى رسید که امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف و نهى‌‌‌‌از‌‌‌‌منکر خودش از منکرات شد! در خیلى جاها منع قانونی دارد! اصلاً دیگر جایى نمانده براى اینکه کسى امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف کند! اگر کسی امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف کند در جوابش می‌‌‌‌گویند به شما چه ارتباطی دارد؟! آزادى و دموکراسى است!

بسیارى از واجبات دیگر هم همین‌‌‌‌گونه است. نمونه‌‌‌‌ای دیگر از این واجبات، دخالت در سرنوشت جامعه انسانى است. کسانى باید سر کار بیایند که بتوانند ارزش‌‌‌‌هاى اسلام را حفظ کنند. در انتخابات مجلس و موارد دیگر که مى‌‌‌‌خواهیم رأى بدهیم به چه مواردی مى‌‌‌‌اندیشیم؟! چند درصد به این فکر مى‌‌‌‌کنیم که کسى باشد که دین را حفظ کند؟! به همه چیزهای دیگر مى‌‌‌‌اندیشیم؛ دنیایمان حفظ شود، وضع اقتصاد خوب شود، بیکارى رفع شود و الی‌آخر. هیچ‌‌‌‌کدام از این‌‌‌‌ها هم محقق نمی‌‌‌‌شود و همه کسانى که شعارش را مى‌‌‌‌دهند ضد آن را عمل مى‌‌‌‌کنند، آن‌‌‌‌چنان‌‌‌‌که تا‌‌‌‌به‌‌‌‌حال کرده‌‌‌‌اند! اما معیارهاى ما براى انتخاب، همین است.

چقدر فکر مى‌‌‌‌کنیم به کسى رأى بدهیم که از دین و امام‌‌‌‌ زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف حمایت کند؟! برعکس، از نام دین و قرآن و امام ‌‌‌‌زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف براى اهداف غلط و شوم خودمان سوءاستفاده ابزارى مى‌‌‌‌کنیم! از امام حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه هم که مى‌‌‌‌خواهیم صحبت کنیم مى‌‌‌‌گوییم امام حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه طرفدار آزادى بود! مگر نگفت كُونُوا أحراراً فی الدُّنیا؟![3] آزادى یعنى چه؟! یعنى همین که همه لیبرالیزم مى‌‌‌‌خواهیم. امام حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه را هم مسخ مى‌‌‌‌کنیم و به نام امام حسین‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه و طرفدارى از ایشان، اهداف و خون آن حضرت را پایمال مى‌‌‌‌کنیم! امام حسین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه فرمودند: أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ.[4] ما مى‌‌‌‌گوییم امر‌‌‌‌به‌‌‌‌معروف و نهى‌‌‌‌از‌‌‌‌منکر ممنوع، مردم آزاد هستند هر کاری دلشان می‌‌‌‌خواهد بکنند! این را هم پاى امام حسین مى‌‌‌‌گذاریم! مى‌‌‌‌گوییم مگر ایشان نگفت آزاد باشید؟! ما هم می‌‌‌‌خواهیم آزاد باشیم!

حرف‌‌‌‌هایی از این قبیل را شیاطین در همه عصرها القا مى‌‌‌‌کرده‌‌‌‌اند. گاهی اوقات خود انسان‌‌‌‌ها از شیاطین جن جلو مى‌‌‌‌افتند و بهتر یاد مى‌‌‌‌گیرند که چگونه فریبکارى کنند، وعده‌‌‌‌هاى دروغین و پوچ به مردم بدهند و آن‌‌‌‌ها را گول بزنند!

اگر مى‌‌‌‌خواهیم دل ما با امام ‌‌‌‌زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف ارتباط پیدا کند باید با هدف امام‌‌‌‌زمان‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف آشتى کنیم و راهى را انتخاب کنیم که ایشان می‌‌‌‌خواهند. آن راه، چیزى نیست جز عبادت و اطاعت خدا.

وَفَّقَنَا اللهُ وَإِيَّاكُم

وَالسَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ


[1]. حجرات، 14.

[2]. ارشاد‌القلوب، ج ۱، ص ۲۱.

[3]. مقاتل‌الطالبین، ص 118.

[4]. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 89.