حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی در شب تاسوعا به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این سخنرانی كه به دعوت هیأت امنای حسینیه شهدای قم و در محل آن حسینیه برگزار شد، با استناد به وصایای حضرت رسول(ص) به امیرمؤمنان، علی(ع) فلسفه قیام عاشورا را بیان كرد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به فرازهایی از كلام گهربار پیامبر اكرم(ص) خطاب به عزیزترین كسانش گفت: پیامبر، علی و فاطمه(ع) را بیش از دیگران دوست داشت و به همین دلیل بهترین سفارشها و نصایح را به ایشان فرمود و برای توفیق عمل به آنها برایشان دعا كرد. این امر نشانه اهمیت و جایگاه این وصایاست.
آیتالله مصباح در ادامه با برشمردن صداقت در گفتار و عمل، تقوا و پرهیزكاری و خوف از خداوند و توجه به حضور خدا و خشیت از او به عنوان اولین توصیههای حضرت رسول(ص) گفت: متأسفانه امروزه در فرهنگ ما بعضی از مفاهیم مثل «ترس از خدا» كه در واقع ترس از اعمال ناشایست خود ماست، خیلی كمرنگ شده است و هر چند به لفظ میگوییم، اما حقیقت آنها در عمل كم پیدا میشود.
وی در ادامه برای توضیح بیشتر این مطلب افزود: یكی از عذابهای اجتماعی كه ممكن است خدا جامعهای را به آن مبتلا كند، پیدایش اختلاف بین مردم است؛ جامعهای كه نسبت به احكام اسلامی قدردان و نسبت به نظام اسلامی شكرگزار نباشد، نسبت به ولی امر مسلمین وفادار نباشد، مؤاخذه خواهد شد و مؤاخذه چنین جامعهای پیدا شدن اختلاف و چند دستگی در آن جامعه است. این یكی از بزرگترین عذابهای الهی است كه ما از آن غافلیم و فكر میكنیم كثرتگرایی، تكثر و وجود احزاب مختلف، پیشرفت و توسعه سیاسی است! خدا این اختلافات را عذاب میداند! و چنین جامعة پراكندهای مبتلا به عذاب خداست هر چند خودشان نمیفهمند.
عضو مجلس خبرگان با قرائت فراز دیگری از وصایای حضرت رسول(ص) چنین ادامه داد: و الخامسة بذلُك مالَكَ و دَمَكَ دون دینك؛ یا علی! سفارش دیگر من این است كه اول مال و بعد خونت را برای حفظ دینت بذل كن.
ایشان در توضیح این كلام افزود: تشیع از صدر اسلام با غربت و مظلومیت همراه بوده است؛ تا جایی كه در روایات چنین نقل شده كه پس از وفات پیامبر(ص) به جز سه نفر، بقیه مسمانان دچار لغزش شدند. ائمه(ع) نیز همیشه در برابر ظلمها، بیدینیها و ناهنجاریها، تا پای جان مقاومت میكردند. تا حدی كه گفتهاند: «لیس منا الا مقتول أو مسموم».
ریشه اصلی این چه دشمنی هم چیزی نبود جز این كه ائمه قصد داشتند احكام اسلام را در جامعه حاكم سازند؛ ولی بنیامیه و بنیعباس میخواستند به نام خلافت و جانشینی پیغمبرصلی الله علیه وآله هوا و هوسهای خودشان را ارضا كنند.
آیتالله مصباح سپس با طرح این سؤال كه چه خطری ممكن است دین را تهدید كند كه برای مقابله با آن خون دادن لازم باشد، گفت: دین، از دو بخش باورها و رفتارهای ارزشی شكل میگیرد. خطری كه باورهای قلبی را تهدید میكند القاء شبهاتی است كه اعتقاد و ایمان شخص را تضعیف میكند و راه مقابله با آنها پاسخ دادن و حل این شبهات است. همچنانكه ائمه(ع) هم در هر فرصتی با تعلیم شاگردان و پاسخگویی به شبهات، مبانی فكری و اعتقادی مردم را تقویت میكردند. از سوی دیگر اظهار عقیده قلبی در همه شرایط لازم نیست و حتی گاهی برای حفظ جان، اظهار خلاف آن لازم است. در خصوص اعمال و رفتارهای ارزشی نیز همه فقها، بالاجماع با استناد به آیات قرآن و روایات متواتر گفتهاند در صورتی كه انجام این اعمال موجب به خطر افتادن جان شخص باشد، تقیه واجب است. پس در چه صورت باید برای حفظ دین از بذل مال و جان مضایقه نداشت؟
وی در پاسخ به این سؤال گفت: جایی كه حكومت دینی در خطر باشد و كسانی در صدد باشند به نام دین، یا بیدینی بر مردم حكومت كنند و احكام دین را عمل نكنند؛ در این صورت است که دین به خطر میافتد؛ یعنی مردم نمیتوانند به وظایف اجتماعیشان عمل كنند.
استاد حوزه علمیه با استناد به كلامی از سیدالشهدا(ع) ادامه داد: طغیان و فساد بنیامیه دلیل قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا و كشته شدن آن حضرت و یاران و فرزندان بزرگوارش و اسارت زنها و دخترانش بود. امامعلیهالسلام نمیفرماید بنیامیه با نماز و روزه و حج مخالفت داشتند. این كارها ارتباط و اصطكاكی با حكومت ندارد؛ آنچه برای حكومتی كه میخواهد اسلام را براندازد مشكلساز است، احكام اجتماعی اسلام و قوانین و حدودی است كه باید در جامعه اجرا شود. اینجاست كه بین دین و حكومت اصطكاك پیدا میشود و در نتیجه برای دین احساس خطر میشود.
عضو جامعه مدرسین در ادامه با اشاره به فرمایشات امام راحل در ابتدای نهضت اسلامی گفت: آنچه حضرت امام بیش از هر چیز بر آن تاكید میكرد و مردم را به واسطه آن میشوراند و به حركت در میآورد این بود كه میفرمود: «من برای اسلام احساس خطر میكنم»