بسماللهالرّحمنالرّحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1390/11/19 به مناسبت میلاد پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله و امام جعفر صادقعلیهالسلام ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
فرارسیدن میلاد مسعود پیامبرعظیم الشأن اسلامصلیاللهعلیهوآله و همچنین میلاد امام جعفر صادقصلواتاللهعلیهوعلیآبائهوابنائهالمعصومین را به پیشگاه مقدس ولی عصرارواحنافداه و به مقام معظم رهبری و همه علاقهمندان به اهلبیتعلیهمالسلام تبریک و تهنیت عرض میکنم. افتخار همه ما این است که به این بزرگوار و اهل بیت ایشان ارادت و محبت داریم و به آنها عشق میورزیم، اما متاسفانه نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید حق رسالت پیغمبر و حقی که بر امت و از جمله ما گناهکاران دارند را ادا کنیم. جا دارد درباره شناخت مقام این عزیزان بیشتر صحبت شود. هرچند این شناخت فراتر از حد توان عقل و شناخت ماست، ولی میتوانیم به اندازهای که برای ما میسر است از این اقیانوس نَمی برگیریم.
حقی که پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله بر ما دارد و همه ما میتوانیم بفهمیم این است که اگر وجود مقدس پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله نبود ما از شناخت راه سعادت محروم بودیم. اگر آن وجود مبارک نبود انسانها چه وضعیتی پیدا میکردند؟ ما انسانها معمولا وقتی میتوانیم نعمتهایی که داریم را بشناسیم که وجود آنها را با فرض نبود آنها مقایسه کنیم. باید فرض کنیم چنین نعمتی را نداشتیم و نتایج آن را بررسی کنیم. اگر بنا بود وضعیت جزیرهالعرب و بتپرستیِ رایج در آن حاکم میماند یا سایر مذاهبی که کم یا بیش در آنجا یا سایر نقاط دنیا وجود داشت همچون یهودیت، مسیحیت، زرتشتیگری، بودیسم، هندوئیسم و ... بر افکار مرد حاکم باشد، سرنوشت دنیا و آخرت ما چه میشد؟ امروز هم بعد از گذشت 1400سال از زمان پیغمبر در بسیاری از کشورهای دنیا، مردم متمدن، پیشرفته، عالم، و تحصیلکرده در مقابل بت سجده میکنند!
کشور هندوستان در حدود یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت دارد و جمعیت آن چند برابر کشور ایران است و مذهب اکثریت مردم آنجا بتپرستی است! در بسیاری از خیابانهای شهرهای هندوستان از جمله دهلی، بمبئی و شهرهای بزرگ دیگر دهها بتخانه شبیه کیوسکهای روزنامهفروشی یا گاهی شبیه به سقاخانهای در خیابان وجود دارد که بتهای کوچک به عنوان نمادی از بتهای بزرگ در آن قرار دارند و مردم صبح که از خانه بیرون میآیند آنجا عرض ارادتی به بتها میکنند، سری میسپارند و همتی میطلبند و به سر کارشان میروند. بسیاری از مردم – با عرض معذرت – ادرار گاو را مقدس میدانند و از آن به عنوان شفا استفاده میکنند. مسایل دیگری هم وجود دارد که بیان آنها سخت مشمئزکننده است. اینها مسایلی است که امروز وجود دارد. تصور کنید1400 سال پیشتر در عربستان مردم چگونه بودهاند. آنها هم بتپرست بودند، اما گاهی بتهایشان را با کشک و خرما درست میکردند و وقتی گرسنگی به آنها فشار میآورد اضطراراً بتشان را میخوردند! شناخت، معرفت، عقل و شعور مردم در این مرتبه بود.
این مسایلِ رایج در مذاهب شرکآمیز و غیر توحیدی بود و حسابشان روشن است، اما مذاهب به اصطلاح توحیدی یهودیت، مسیحیت، زرتشتیت و ... چه وضعی دارند؟ شب گذشته در تلویزیون صحنهای از جلوس پاپ را با عدهای از اسقفهای درجه اول کاتولیک نشان میداد که جمع شده بودند تا برای جلوگیری از کودکآزاری کشیشان و اسقفها فکری کنند. مسیحیت ازدواج را زشت و پلید میداند؛ لذا کشیشها و اسقفها اصلا نباید ازدواج کنند تا آلوده نشوند! با این حال آن قدر این عمل شنیع – به اصطلاح اسقفها و کشیشها– «کودک آزاری» در کلیساهای اروپا و آمریکا شایع شده است و آن قدر مردم شکایت کردهاند از اینکه کودکانشان توسط کشیشها و اسقفها مورد تجاوز قرار گرفتهاند که داد و فریادها در روزنامهها هم بلند شده است تا جایی که پاپ و اسقفها رسما این مسأله را مطرح کرده و به دنبال چاره و فکری اساسی برای جلوگیری از آن میگردند. این عمل کشیشهای مقدسی است که مردم برای طلب دعا به نزد آنها میروند تا خدا گناهانشان را بیامرزد، یا گناهشان را به آنها میفروشند.
با نگاهی به کتاب عهدین هم اعتقادات یهودیت و مسیحیت برای شما شناخته میشود. در نص تورات آمده است: «خدا از آسمان پایین آمد و با یعقوب کشتی گرفت. یعقوب خدا را زمین زد و روی سینه او نشست و گفت: تا به من برکت ندهی تو را رها نمیکنم. فجر طلوع کرد و هوا روشن شد. خدا گفت: مرا رها کن! اکنون مردم میآیند و این منظره را میبینند. یعقوب گفت: به من برکت بده تا تو را رها کنم!» این خدایی است که امروز تورات یهودیت به مردم میآموزد و چیزهای دیگری که اکنون فرصت بیان آنها نیست. قصدم این بود که دورنمایی داشته باشیم از اینکه اگر پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله نبود وضع بشر چگونه بود و ادیان توحیدی و غیر توحیدی چه وضعیتی داشتند و اگر کسی میخواست دین داشته باشد چه باید میکرد. چنین کسی ناچار بود یکی از این ادیان را برگزیند.
آن کسی که بشریت را از همه این آلودگیها و پلشتیها نجات داد و بهترین راه زندگی را به آنها نشان داد و از آن خرافات، زشتیها، و پلشتیها نجات داد رسول گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله بود. امروز همه عالم مرهون خدمتی هستند که پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله به بشریت کرد. کسی که به میلیاردها انسان در طول تاریخ راه سعادت ابدی را نشان و آنها را از عذابهای ابدی نجات داد؛ آنهم نه در یک یا دو مورد بلکه زمینهای فراهم کرد که انسانها به برکت عمل به دستورات او نورانی و برتر از فرشته شوند و در کنار انبیا و اولیا قرار گیرند (وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْیَضَّهً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّهِ).[1]این انسان چه قدر منت بر سر انسانها دارد؟ و ما چه قدر به یاد او هستیم؟!
از الطاف خداوند در حق ما این است که بر ما واجب کرده هر روز چندین مرتبه در نماز یاد پیغمبر باشیم تا دستکم از این راه مقداری شکر این نعمت را به جا آورده باشیم. اگر در تشهد نماز شهادتین را نگوییم نماز ما باطل است. اگر در سلامهای نماز بگوییم: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» بر فضلیت نماز بسیار افزوده میشود. اگر مرتکب سهوی در نماز شویم باید بعد از نماز سجده سهو به جا آوریم و در سجده سهو سر روی خاک بگذاریم و در مقابل خدا بگوییم: «السلام علیک ایها النبی»؛ یعنی برای بر طرف کردن عیبی که در نماز پیدا شده و تکمیل نمازی که عبادت خداست، باید سر بر سجده بگذاریم و بر پیامبر سلام کنیم: «السلام علیک ایها النبی». خداوند این راه را پیش پای ما گذاشته تا همیشه به یاد پیامبر گرامی اسلام باشیم و در مقام شکر این نعمت برآییم و قدر دستورات و قدر دین او را بدانیم و انگیزه بیشتری برای عمل به این دین داشته باشیم. دستور خمس و دستورات دیگری که وسیلهای هستند برای اینکه ما همیشه پیغمبر و ذریه پیغمبر را بشناسیم نیز تدبیر الهی است برای اینکه ما بیشتر بتوانیم به یاد پیغمبر باشیم و ایشان را فراموش نکنیم. او دریای جوشان رحمت است. باید کاری کرد که رسول خدا از یادها فراموش نشود. این شعبهای از حقوقی است که پیغمبر بر ما دارد. هر کسی میتواند در این زمینه فکر کند و به برکاتی توجه پیدا کند که از رسالت پیغمبر و هدایتی که برای مردم آورد حاصل شده است، مانند قرآنی که آورد و کلماتی که فرمود و ... .
سنخ دیگری از برکات پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله که همه مسلمانها آن را قبول دارند اصل شفاعت است. به صورت متواتر از رسول خدا نقل شده است که حضرت فرمودند: إِنَّمَا شَفَاعَتِی لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی؛[2] و شیعه و سنی این را قبول دارند؛ حتی وهابیهای کم معرفت هم اصل آن را قبول دارند اما به این شکلی که ما معتقدیم نمیپذیرند، و میگویند: شفاعت تنها مخصوص قیامت است. شفاعت به چه معناست و چگونه میتوان عظمت آن را درک کرد؟ اگر انسان دچار بیماری شود و مدتی رنج بکشد، مثلا زخمی در بدن او پیدا شود که هر چه انتظار بکشد خوب نشود، تا اینکه پزشکی آن را معالجه کند و او را از آن رنج راحت کند، چه احساسی نسبت به آن پزشک پیدا میکند؟ کمی بالاتر از این، اگر پزشکی بیماری مبتلا به سرطان را نجات دهد، این کار چه قدر برای آن بیمار ارزش دارد؟ همه آنچه بر این مثالها مترتب میشود را در یک کفه بگذارید و آن را مقایسه کنید با کسی که به واسطه گناهانی که کرده مستحق معذب شدن در عذاب ابدی است، ولی خدای متعال راهی برای او قرار داده که فیالجمله بتواند باز هم از رحمت خدا استفاده کند، و آن راه این است که خدای متعال پیغمبر را شفیع او قرار داده است. خداوند از این راه کسی را که استحقاق دارد هزاران سال در جهنم بسوزد با اشاره پیغمبر اکرم نجات میدهد. این چه حقی است و با چه چیزی قابل مقایسه است؟ این بالاترین امید برای گناهکاران است. در روایتی آمده است که در خدمت امام باقرصلواتاللهعلیه این موضوع مطرح شد که: کدام آیه بیشتر انسان را به خدا امیدوار میکند؟ برخی گفتند: این آیه که میفرماید: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم؛[3] این آیه بسیار امیددهنده است. حضرت فرمود: ولی ما اهلبیت آیه دیگری را امیدوارکنندهتر میدانیم و آن آیهای است که خطاب به پیغمبر میفرماید: وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛[4] خدا آن قدر به تو ببخشد که دیگر خشنود شوی، و روشن است که پیامبر با سوختن و معذب شدن فرد صالحی از امتش که لیاقت شفاعت را داشته باشد خشنود نخواهد شد، و تا او را نجات ندهد خشنود نمیشود.[5] شفاعت پیغمبر وسیعترین باب رحمت خداست که به این وسیله خداوند کسانی که لیاقت هیچ نوع دیگری از دریافت رحمت خدا برایشان باقی نمانده است را به برکت پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله مورد رحمت قرار میدهد. چنین شفاعتکنندهای چه قدر حق بر ما دارد؟
راه دیگر شناخت رسول خداصلیاللهعلیهوآله دقت در رفتار، سیره و کلماتی است که ائمه اهلبیتعلیهمالسلام نسبت به پیغمبر اکرم داشتهاند. ما در میان اهلبیتعلیهمالسلام کسی را افضل از امیرالمؤمنینصلواتاللهعلیه نمیشناسیم. او برادر پیغمبر و به یک معنا نفس پیغمبر است. مصداق «انفسنا» در آیه مباهله، علیبن ابیطالب علیهالسلام است، اما او در مقابل مقام پیغمبرصلیاللهعلیهوآله چگونه رفتار میکرد؟ مقام علیعلیهالسلام به قدری بالاست که ما و هزاران بزرگتر از ما هم اگر هزاران سال فکر کنیم نمیتوانیم به مقام او پی ببریم، اما او با این مقام در مقابل پیغمبر، خود را غلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله معرفی میکند و میگوید: إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّد؛[6] کسی که علی خود را غلام او میداند چه مقامی دارد؟
به مناسبت میلاد امام جعفر صادقعلیهالسلام هم اشارهای به مسأله امامت داشته باشیم. ما همین اندازه میدانیم که مولا علیعلیهالسلام -که خود را غلام پیامبر میداند- علم فراوان و شجاعت بینظیری داشت و شاگردان بزرگی را تربیت کرده بود و مسایلی مانند اینها؛ اما در نهجالبلاغه، مولا علیعلیهالسلام کلامی را از پیغمبرصلیاللهعلیهوآله درباره خود نقل کردهاند که بسیار جالب است. حضرت میفرماید: پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله به من فرمود إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَكِنَّكَ وَزِیرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَیْر؛[7] تو آنچه من میشنوم میشنوی و آنچه میبینم میبینی، ولی فرق من و تو این است که من پیغمبرم (مخاطب اصلی وحیام) و تو پیغمبر نیستی. مقام پیغمبر اکرم خیلی فراتر از آن است که ما پی به عظمت آن ببریم و بفهمیم چه مقامی است، اما این اندازه میفهمیم که تالی تلو آن و مرتبه بعد آن مقامِ علیعلیهالسلام است و فاصله بین علی و پیغمبر همین است، ولی بیشتر از این تنها تیری است که در تاریکی میاندازیم. آنها مقامی داشتند که هیچ کس طمعی در آن مقام نمیتواند داشته باشد (لایطمع فیه طامع).
در آخر به برخی از اموری اشاره میکنم که جا دارد درباره آنها فکر کنیم تا بیشتر با مقام این بزرگواران آشنا شویم؛ مطالبی که البته تا حدی قابل تبیین هم هست. الحمدلله خدا به ما شیعیان معرفتی نسبت به شخص پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله و اهلبیتعلیهمالسلام مرحمت فرموده که بسیاری از مسلمانها این معرفت را ندارند. این معرفت نعمتی است که خداوند به ما عنایت فرموده و باید قدرش را بداینم و از آن استفاده کنیم. همه ما معتقدیم که شفاعت پیغمبر اکرم و اهلبیتعلیهمالسلام منحصر به عالم آخرت نیست و در همین عالم هم اگر ما توسل صحیحی داشته باشیم آنها برایمان شفاعت میکنند، به این معنا که از خدا میخواهند که خدا مشکلمان را حل کند. تشرفت ما به حرم به چه معناست؟ آیا وقتی در حرم حضرت معصومه میگوییم: یا فاطمهاشفعی لی فیالجنه، یا السلام علیک یا بنترسول الله، به در و دیوار سلام میکنیم یا معتقدیم که در اینجا کسی هست و سلام ما را میشنود؟ وقتی زائران حاجتشان را میگویند چه طور این حاجتها برآورده میشود؟ این حقایق خود بیانگر دریای کرامات حضرت معصومه و اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین است. من خواستم در این باره روزنهای برای فکر کردن باز کنم. میخواستم فکر کنیم که اولا معنای این چیست که ما به این حضرات سلام میکنیم و میگوییم: ما معتقدیم شما جواب سلام ما را میدهید؟ کسی که بیش از هزار سال پیش بدنش دفن شده چگونه سلام ما را میشنود و جواب میدهد؟ ثانیا چگونه از حاجات ما خبردار میشود و چه طور راه برآورده شدن آنها را میداند؟ ثالثا: در آنِ واحد که هزاران نفر مشغول صحبت با او هستند و هر گروهی با زبان خودشان با آنها سخن میگویند، مگر او به چند زبان علم دارد؛ مگر او در آنِ واحد چند صدا را میشنود؟ وقتی در سلام نماز میگوییم السلام علیک أیها النبی، اگر حضرت این سلام را نمیشنیدند که حرف زدن ما لغو و بیهوده بود. در سجده سهو، جواب سلام او و دعای اوست که نماز ما را اصلاح میکند و اگر نماز همانطور رها شود قبول نمیشود. فکر کردن درباره این مسایل انسان را نورانی میکند. وقتی انسان مقداری به این مسایل فکر کند، خجالت میکشد دیگر فکرش را مشغول امور مادی و جزیی کند. حیف نیست که انسان ذهن خود را به آلودگیهای دنیا مشغول کند؟!
پروردگارا! تو را به عزیزترین بندگانی که آفریدهای قسم میدهیم ما را از آلودگیهای خودپرستی، هواپرستی و دنیاپرستی نجات مرحمت بفرما!
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
[1] . مفاتیحالجنان، دعای ندبه.
[2] . امالی صدوق، ص7.
[3] . زمر، 53.
[4] . ضحی، 5.
[5] . شواهد التنزیل، ج2، ص447.
[6] . الاحتجاج، ج1 ص210.
[7] . نهجالبلاغه، خطبه 192.