کمی فکر کنیم و در این مقداری که از عمرمان باقی مانده چیزی بگوییم، و حرکتی انجام دهیم که دست کم گذشتههایمان را خراب نکنیم، بلکه سعی کنیم اگر هم جایی اشتباه کردهایم اصلاح نماییم.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آثار حضرت آیتالله مصباح یزدی ایشان در تاریخ 1391/11/11 در جمع گروهی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با اشاره به پرسشی درباره گستره تعالیم انبیا گفت: از زمانی که انبیا به رسالت مبعوث شدند و مردم را به خداوند دعوت کردند این سؤال مطرح بود که انبیا برای چه آمدهاند و چه چیز تازهای میخواهند به بشر بدهند.
وی با اشاره به دو تفکر درباره این پرسش گفت: دینداران پاسخهای مختلفی به این پرسش دادهاند؛ عدهای معتقدند که انبیا در همه چیز حق دخالت دارند و دین آمده است که شکل زندگی انسان را تعیین کند و همه رفتار و کردار ما باید طبق دستورات و تعالیمی باشد که یا به صورت کلی یا مشخصا به وسیله انبیا بیان شده است.
علامه مصباح یزدی ادامه داد: عدهای نیز میگویند دین در حد محدودی که مربوط به عبادت و امثال آن است حق دخالت دارد، اما مسایل علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و حتى قضایی انسان ربطی به دین ندارد و باید انسان خود برای این مسایل تصمیم بگیرد. حتى برخی اینگونه میگویند که دخالت در این مسایل در شأن انبیا و اولیای دین نیست!
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به جریان این تفکر در طول زندگی بشر گفت: بعد از رنسانس این فکر به نام سکولاریسم معروف شد؛ البته این فکر جدیدی نیست و از گذشته دور بوده است و حتی در اسلام نیز از روز رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله سکولاریزم شروع شد و باعث جریان سقیفه شد.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با ریشهیابی این تفکر در تاریخ معاصر گفت: قریب پنجاه سال قبل این مسأله به صورت خیلی جدی حتى در بین برخی از بزرگان دین مطرح بود. در آن زمان سیاسی بودن را برای روحانی خلاف مروت ومنافی با عدالت او میدانستند.
استاد فلسفه و تفسیر قرآن حوزه علمیه قم، از انتقادهای بنیانگذار انقلاب اسلامی (ره) نسبت به طرفداری و ترویج سکولاریزم یاد کرد و گفت: امام کاری شبیه اعجاز کرد. او این فرهنگ عمومی را تغییر داد و این کار او از بیرون کردن پهلوی و آمریکا مهمتر بود.
وی ا فزود: امام ابتدا این تفکر را اصلاح کرد. او ولایتفقیه را به عنوان رأس هرم قدرت مطرح کرد. او میگفت در راس هرم قدرت باید کسی باشد که دین را بهتر بشناسد و به آن عمل کند. او ولیفقیه را منصوب عام از طرف ولی معصوم میدانست و معتقد بود اگر ولیفقیه نباشد حکومت طاغوتی است. امام میفرمود: رئیسجمهور منتخب مردم اگر از طرف ولیفقیه نصب نشود طاغوت است و اطاعتش حرام.
عضو مجلس خبرگان رهبری، جایگاه مجلس خبرگان را شناسایی ولیفقیه و نه انتخاب آن دانست و گفت: رأی مردم برای انتخاب مجلس خبرگان جهت شناسایی مصداق ولیفقیه است.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به مبنای حق در نظامهای الحادی گفت: در اینگونه نظامها هیچ کس غیر از خود مردم (حتى خدا)، هیچ حقی ندارد و این مردم هستند که حق را به کسی میدهند و او را به عنوان نماینده خودشان تعیین میکنند.
وی با اشاره به بیاساس بودن این طرز تفکر گفت: در فلسفه حقوق میبینیم که دست به دامان چه رطبویابسهایی شدهاند تا بتوانند این حق را اثبات کنند و چیزهایی که هیچ اساسی ندارد، برای اثبات این مطلب به هم میبافند.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به تاریخچه اندیشه ضرورت ولیفقیه در راس هرم قدرت گفت: این تفکر در عصر ما ابتدائا توسط حضرت امام مطرح شد؛ البته کسان دیگری نیز این اعتقاد را داشتند. در اندیشه مرحوم میرزای شیرازی و طرفداران و شاگردان ایشان این فکر به صورت آشکار وجود داشت، و مرحوم آیتالله بروجردی و آیتالله گلپایگانی به این اصل شدیدا معتقد بودند. اما کسی که به میدان بیاید و پرچمدار این مسأله شود و تا پای جان روی آن بایستد حضرت امام رضواناللهعلیه بود.
استاد اخلاق حوزه علمیه گفت: ما باید موقعیتمان را نسبت به این طیف افکار و اندیشهها درباره سکولاریسم روشن کنیم.
وی افزود: اینکه بگوییم همه قوانین باید اسلامی باشد باز طرفدارانی دارد، اما در قبول اینکه مجری قانون هم باید از طرف خدا باشد کمی میلنگیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: همان طور که با رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله دین اسلام در معرض خطر قرار گرفت، این انقلاب نیز که با این عظمت و هزینه سنگین و شهدای بزرگوار به دست و من و شما رسیده نیز در معرض خطر است.
وی خطر اصلی را سستشدن باورها و عدم پایبندی به ارزشها دانست و گفت: اساس اسلام یکسلسله باورها و عقاید و ارزشهاست. اگر این باورها لطمه ببیند، اساس میلرزد و خدای ناکرده روزی میرسد که اثری از آن باقی نمیماند.
آیتالله مصباح یزدی افزود: اگر ارزشها لطمه دید شاخوبرگهای درخت اسلام خشک میشود و دیگر میوه نمیدهد و بر درخت بیشاخ و برگ اثری مترتب نمیشود.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) معیار زنده بودن اسلام در هر کشور را زنده بودن باورها و ارزشهای اسلامی در آن کشور دانست و گفت: یکی از ارکان این باورها آن است که مشروعیت حکومت در زمان غیبت به امر ولیفقیه است، و دخالت در امور حکومتی بدون امضا و اذن ولیفقیه غصب و کاری طاغوتی است و اطاعت آن حرام است؛ باید دید آیا ما هم این باور را داریم یا میگوییم مردم مستقیما رأی دادهاند و رئیسجمهور انتخاب کردهاند و ولیفقیه کارهای نیست؟!
استاد علوم قرآنی و تفسیر حوزه علمیه، با استناد به روایت «وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّه» ، انکار ولایتفقیه را در حد شرک دانست و گفت: ریشه ولایتفقیه همان امر ولی معصوم است.
وی در تبیین چرایی این شرک چنین گفت: ما باید علاوه بر اعتقاد به ربوبیت تکوینی، به ربوبیت تشریعی خداوند نیز معتقد باشیم. در ربوبیت تکوینی معتقدیم که خدا ما را خلق کرده و به ما روزی میدهد و مرگ و حیاتمان به دست اوست ولی این کافی نیست و باید به ربوبیت تشریعی نیز معقتد باشیم. ربوبیت تشریعی اعتقاد به این است که خداوند حق دارد که به ما امر و نهی کند و هر چه او گفت باید عمل کنیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: مخالفت با امر ولیفقیه به معنای عدم قبول ربوبیت تشریعی خداست و این همان چیزی است که شیطان را شیطان کرد. شیطان منکر خالقیت و ربوبیت تکوینی خدا نبود اما نتوانست ربوبیت تشریعی خداوند را بپذیرد و همان شد که امر خدا را اطاعت نکرد و به حضرت آدم سجده نکرد. اگر ما کاری کنیم که به معنای این باشد که حکم خدا را قبول نداریم یا گفتیم حکم آن است که مردم رأی بدهند به معنای این است که ربوبیت تشریعی خداوند را قبول نکردهایم. وهوعلی حد الشرک بالله؛ و این در حد شرک به خداست.
علامه مصباح یزدی گفت: آنچه مشترک بین جمیع دشمنان خارجی و برخی سیاستمداران داخلی است مخالفت با ولایتفقیه است.
استاد اخلاق حوزه و دانشگاه با اشاره به گذران بودن دنیا و بیپایان بودن زندگی آخرت گفت: در این چند روزهای که از عمر هر کدام از ما مانده است فکر کنیم چکار کنیم که در آن دنیا گیر نباشیم و در راهی قدم برداریم که خدا میخواهد، حرفی بزنیم که او میپسندد و رفتاری کنیم که او تأیید میکند. اقلا در مسایل کشور و اسلام مصلحت اسلام را مقدم بداریم نه مصلحت و هوای نفس خودمان را.
وی با اشاره به اینکه ممکن است انسان در بعضی از مسایل اشتباه کند گفت: تلاش کنیم که عمدا راه اشتباه را نرویم، در کارها عقل را ملاک قرار دهیم، و دستورات شرع را ندیده نگیریم، میزانهای شرعی را مورد توجه قرار دهیم و خواست مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار دهیم.
وی ادامه داد: نباید خواست خودمان را بر خواست ایشان تحمیل کنیم، زیرا گاهی اتفاق میافتد که طوری صحنهسازی میکنیم که کسی وادار میشود حرفی بزند و سپس اسم آن را هم تبعیت میگذاریم.
رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی گفت: این کار را در زمان ائمه اطهار علیهمالسلام نیز انجام میدادند؛ و کاری میکردند که امام را در مقابل عمل انجام شده قرار میدادند. ما اینطور نباشیم.
علامه مصباح یزدی با اشاره به جریان سقیفه، گفت: بسیاری از ما به خودمان میبالیم که ما برای اسلام و پیروزی در جنگ خدمت کردیم، ولی خدایناکرده عاقبتنابهخیر میشویم. اینها چیز عجیبی نیست و در عالم نمونههای زیادی داشته و دارد و خواهد داشت. کمی فکر کنیم و در این مقداری که از عمرمان باقی مانده چیزی بگوییم، و حرکتی انجام دهیم که دست کم گذشتههایمان را خراب نکنیم، بلکه سعی کنیم اگر هم جایی اشتباه کردهایم اصلاح نماییم.