صوت و فیلم

صوت:
37

زن مسلمان و فعالیت‌های اجتماعی

در جمع خواهران جبهه پايداری
تاریخ: 
پنجشنبه, 22 فروردين, 1392

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرِین

قبل از هر چیز فرارسیدن ایام شهادت صدیقه کبری، فاطمه زهرا‌سلام‌الله‌علیها‌ را به پیشگاه مقدس ولی‌عصر‌‌ارواحنافداه‌ و نائب شایسته‌شان، مقام معظم رهبری و همه علاقه‌مندان به اهل‌بیت تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم. امیدواریم خدای متعال به برکت نام این بانوی بزرگوار همه ما را مورد عنایت قرار بدهد و امسال تقدیرات مبارکی برای بهبود وضع جامعه اسلامی ما و جوامع بشری مقدر بفرماید و در ظهور ولی‌عصرعجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف تعجیل بفرماید و ما را از یاران آن حضرت قرار بدهد.

جایگاه زن در اسلام

خدای متعال را شکر می‌کنم که ما را در این زمان آفرید و شرایطی را فراهم فرمود که ما بهتر بتوانیم با حقایق اسلام آشنا بشویم، وظایف‌مان را بهتر بشناسیم و بهتر عمل کنیم. در این فرصت کوتاه چند نکته را به طور اشاره عرض می‌کنم. اول آن که اسلام، همان‌طور که می‌دانید، برای تأثیرگذاری خانم‌ها در جامعه اسلامی، و تصمیم‌گیری‌های مستقل در زمینه مسائل سیاسی، دینی و فرهنگی حساب خاصی دارد که نظیرش را در هیچ دین و هیچ فرهنگی سراغ نداریم. به عنوان نمونه‌ای کوچک از نگاه اسلام نسبت به زن کافی است آیات سوره تحریم را ملاحظه بفرمایید: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَكَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ؛[1] در این آیه خدا برای الگوی مؤمنین مثالی می‌زند. نمی‌فرماید این الگو را برای خانم‌های عالم معرفی می‌کنم؛ وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا، خدا در این آیه و آیه بعد همسر فرعون و جناب مریم‌سلام‌الله‌علیها را به عنوان الگو برای هر اهل ایمانی، از مرد و زن معرفی می‌کند. این جایگاه و شخصیتی است که اسلام برای زن در مسائل فرهنگی و معنوی قائل است و ما در هیچ مکتب دیگری نظیر آن را سراغ نداریم. از لحاظ سیاسی هم، در همان آغاز پیدایش اولین جامعه اسلامی که بعد از هجرت پیغمبر اکرم ـ‌صلوات‌الله علیه‌ـ در مدینه شکل گرفت، قرآن برای خانم‌‌های مهاجر حسابی خاص را باز کرد. در سوره ممتحنه می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَ‌‌ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُن‌‌؛[2] یعنی اگر زنانی از مکه یا شهرهای دیگر حجاز مهاجرت کرده و به مدینه آمدند، به عنوان این‌که ایمان آوردند و می‌خواهند جزء جامعه اسلامی بشوند، شما آن‌ها را بپذیرید؛ البته اول امتحانشان کنید، ببینید که راست می‌گویند، یعنی جاسوس و عامل نفوذی نباشند، اگر دیدید که اهل ایمان هستند، آن‌ها را بپذیرید و به خانواده‌هایشان برنگردانید؛ ‌چون بعد از این‌که این‌ها ایمان آوردند رابطه آن‌ها با مردهایشان قطع می‌شود و دیگر این زنان برای آن شوهران حلال نیستند. در این آیه نمی‌فرماید اگر خانم‌هایی با اجازه پدر و مادرشان یا همسرانشان آمدند؛ شرطی در میان نیست؛ اگر مستقلاً تصمیم گرفتند و آمدند كه جزء جامعه اسلامی باشند؛ فقط شما آنها را امتحان کنید تا ببینید ادعایشان واقعیت دارد یا نه. در آیه بعد هم خطاب به پیغمبر اکرم ـ‌صلوات‌الله علیه‌ـ می‌فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛[3] در این آیه صحبت از رابطه معنوی و الهی، و اصل ایمان نیست؛ بلكه صحبت از عضویت در یک جامعه اسلامی است؛ در این آیه مقرراتی قانون برای بانوانی كه می‌خواهند رسماً عضوی از جامعه اسلامی شوند، ذكر شده است. خداوند می‌فرماید اگر خانم‌های مهاجر برای بیعت با شما آمدند، در برابر شش شرط با ایشان بیعت كن؛ آخرین شرط این است که متعهد شوند از دستورات پیامبر در زمینه کارهای خوب و صحیح تخلف نکنند. در این شرط هم نكته جالب توجهی دیده می‌شود. توهم نشود از بانوان مهاجر انتظار می‌رود هر چه پیامبر می‌گوید، اطاعت کنند؛ بلكه توقعی كه از آنها هست، این است كه دستورات صحیحی که پیغمبر ـ‌صلوات‌الله علیه‌ـ‌ می‌دهد، اجرا کنند. مبادا توهم شود که پیامبر قصد دارد از آنها سوء استفاده کند. نكته مهم این آیه استقلالی است كه از ابتدای تشکیل جامعه اسلامی برای زنان مهاجر لحاظ شده است؛ زمانی كه این جامعه هنوز متزلزل است، هر روز جنگ‌ها در جریان است، هنوز جامعه اسلامی شکل ثابتی پیدا نکرده، ولی برای خانم‌ها حساب خاصی باز شده وآنها می‌توانند مستقلاً تصمیم بگیرند و برای بیعت با پیغمبر اذن پدر و مادر، همسر یا برادر شرط نیست.

این نمونه‌ای از دیدگاه اسلام نسبت به زن، به عنوان نیمی از پیکر جامعه و همانند مرد است. البته هر جامعه‌ای مقرراتی دارد كه همه اعضای آن باید آنها را اجرا کنند. جامعه اسلامی هم مقررات مدنی و احکام جزایی و کیفری خاصی دارد و هر مرد و زنی كه عضویت در این جامعه را پذیرفت، باید احکام اجتماعی و خانوادگی آن را هم بپذیرد. ولی این اصل ‌که زن طفیلی مرد است و باید در همه زمینه‌ها تابع مرد باشد، در اسلام وجود ندارد. زن در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های خود، از جمله در امور معنوی، دینی و سیاسی خود آزاد است و می‌تواند بدون تأثیرپذیری از مردان و بی‌نیاز از اذن و دخالت ایشان دین صحیح را بپذیرد و یا به عضویت سیاسی در جامعه‌ای در آید. هر چند متأسفانه در طول قرن‌ها عوامل مختلفی که بیشتر آنها از عادات و سنن قومی و نژادی بوده، مانع از آن شده که احکام صریح اسلام، آن‌گونه که باید و شاید، به روشنی خود را نشان دهد و زن در جامعه اسلامی احساس کند که فرد مستقلی است، باید مستقل فکر کند، تصمیم بگیرد، در امور اجتماعی مشارکت داشته باشد و وظایفی را كه بر عهده دارد، انجام دهد.

نهضت امام و هویت مستقل زن مسلمان

در طول تاریخ اسلام، در هیچ زمانی مثل امروز شرایطی فراهم نشد که خانم‌های مسلمان بتوانند مستقلاً وظایف اجتماعی‌شان را تشخیص بدهند و در مقام عمل بتوانند نسبت به آنها اقدام کنند. از جمله برکات نهضت حضرت امام‌رضوان‌الله‌علیه‌ که به پیروزی انقلاب منتهی شد، این بود که شرایطی فراهم شد که خانم‌ها بتوانند هویت مستقل‌شان را بهتر درک کنند، نقش خودشان را در تشکیل جامعه اسلامی و پیشبرد آن بشناسند و بتوانند به وظایف‌شان عمل کنند. این یکی از برکات مهم نهضت حضرت امام‌رضوان‌الله‌علیه‌ بود که روز به روز آثار آن در جامعه ما بیشتر ظاهر می‌شود. تعبیراتی که خود امام ـ‌رحمة‌الله علیه‌ـ درباره خانم‌ها فرمودند و تشویق‌ها و قدردانی‌هایی که از زحمات آنها داشتند، گویای این مطلب است. یكی از لوازم شخصیت و هویت مستقل این است که زنان در زمینه مسایل اجتماعی دوشادوش مردان مسئولیت‌هایی دارند كه در بعضی موارد پرداختن به آنها بر ایشان واجب است. البته هم‌چنان‌كه گفته شد، رعایت مقررات جامعه و نیز تقسیم‌کار بین دسته‌جات، گروه‌ها و جنسیت‌های مختلف در جای خود محفوظ است؛ اما از لحاظ مسئولیت‌های کلی و عمومی اجتماعی تفاوتی بین زن و مرد نیست. فقط در خصوص جهاد ابتدایی، که حاكم اسلامی به فرمان امام معصوم می‌تواند به کفاری که شرایط خاصی را دارند، ابتدائاً اعلان جنگ كند، در چنین جایی جهاد بر زن واجب نیست. اما در سایر زمینه‌ها، حتی در جهاد دفاعی تفاوتی بین مرد و زن نیست و هر اندازه نیاز باشد، بر خانم‌ها هم حضور در جبهه واجب است.

زن مسلمان و جهاد اقتصادی

نكته مهم‌تر این است که در فرهنگ اسلامی مفهوم جهاد وسیع‌تر از جهاد نظامی است. یكی از زمینه‌های جهاد، جهاد اقتصادی است. هم چنان‌كه می‌دانید، رشد و پیشرفت اسلام تا حدود زیادی مرهون جهاد اقتصادی حضرت خدیجه‌‌سلام‌الله‌علیها‌ بوده است. آن حضرت بود که سخاوتمندانه و بدون هیچ مضایقه‌ای برای پیشرفت اسلام اموال خود را در اختیار مسلمین قرار داد؛ مخصوصاً زمانی که مسلمانان در نهایت فقر، در شعب ابی‌طالب محصور بودند و امکاناتی برای فعالیت اقتصادی نداشتند، اموال حضرت خدیجه کمک کرد که بتوانند دوام بیاورند. این جهاد مالی و اقتصادی است كه بر مرد و زن واجب است. طبیعتاً این امر در صورتی امكان‌پذیر است که خانم‌ها استقلال مالی داشته باشند، نه این‌كه در اموال شخصی‌شان، یا در ارث یا ثمره فعالیت‌های اقتصادی طفیلی مرد باشند.

زن مسلمان و جهاد سیاسی

مهم‌تر از جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی و سیاسی است. بنا به فرموده امام‌رضوان‌الله علیه‌  و شهادت افراد دیگری كه اهل تحقیق و تحلیل‌های سیاسی هستند، اگر مشارکت بانوان در انقلاب اسلامی ایران نبود، این انقلاب به آسانی به پیروزی نمی‌رسید و شاید اصلاً به پیروزی نمی‌رسید. ما شاهد بودیم که حرارت انقلاب از خانم‌های قم شروع شد؛ زمانی كه در 15 خرداد حضرت امام را از قم بیرون بردند، بعد از که این خبر به محلات قم رسید، ابتدا خانم‌ها در حمایت از امام حرکت کردند. آن‌گونه كه نقل کردند خانم‌های قمی کاردهای آشپزخانه را برداشتند و به شوهرانشان گفتند اگر شما به حمایت از امام بر نمی‌خیزید، ما می‌رویم؛ به این وسیله مردها را تحریک کردند و به خیابان‌ها کشاندند، تا جریان 15 خرداد شکل گرفت. در طول نهضت هم حرکت مردها به کمک‌ خانم‌ها شكل می‌گرفت. بعد از پیروزی هم زنان مسلمان با همین روحیه، شهامت و فداکاری همسران و فرزندان‌شان را در طول هشت سال دفاع مقدس به جبهه می‌فرستادند. اگر این فداکاری‌ها نبود معلوم نبود انقلاب به ثمر برسد. مشارکت مردها در جبهه‌ها مرهون این بود که از لحاظ خانواده‌شان آسوده خاطر باشند.

مهم‌ترین نقش خانم‌ها در جامعه اسلامی فعالیت در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی است كه نمونه بارز آن را در انقلاب اسلامی ایران نشان دادند و امروز ـ‌ بحمدالله‌ـ در سایه تربیت‌ها، روشن‌گری‌ها و رهنمودهای حضرت امام‌رضوان‌الله علیه‌ و بیان حقایق اسلام توسط ایشان، زنان ما تکالیفی که به عهده‌شان هست را بهتر شناخته و تا حدود زیادی توانایی و نیروی خود را در عرصه‌های مختلف به خصوص در بخش فرهنگی باور کرده‌اند. اگر در مدارس و دانشگاه‌های ما خانم‌های متدین حضور نداشتند، وضع جامعه ما بسیار نامناسب می‌شد؛ خانم‌هایی که با تمام وجود سعی می‌کنند فرزندان ما را خوب و با ایمان تربیت کنند، با فرهنگ‌های انحرافی و مبتذل مبارزه کنند، در عرصه‌های سیاسی جلوی انحرافات فکری و سیاسی را بگیرند و با فتنه‌ها مبارزه کنند. از یک سو باید خدا را شکر کرد که چنین زمینه‌هایی برای انجام وظیفه‌ بانوان فراهم کرده، و از سوی دیگر باید از خانم‌های جامعه ما تشکر کرد که این همه فداکاری می‌کنند. خانم‌ها هم باید سعی کنند که وظایف‌شان را بهتر بشناسند و بهتر به آنها عمل کنند، ‌علاوه بر این‌كه زمینه‌های حرکت و رشدشان را بهتر شناسایی کنند و از آنها بهره‌برداری کنند.

در این زمینه صحبت زیاد است. اجمالا خواستم اشاره‌ای داشته باشم به موقعیت خانم‌ها در جامعه از دیدگاه اسلام، و نقش امام و انقلاب در احیای این جایگاه و شناساندن وظایف خانم‌ها به ایشان و فراهم کردن زمینه برای انجام این وظایف. امروز هم ـ‌ بحمدالله‌ـ جانشین شایسته امام هم اهتمام کافی برای پیشرفت‌ خانم‌ها در عرصه‌های مختلف دارند. از جمله در عرصه فعالیت‌های قرآنی و آشنایی با معارف قرآن، بانوان ما مایه افتخار کشور ایران در میان کشورهای اسلامی هستند و روز به روز تعداد چنین خانم‌هایی در حال افزایش است. البته کاستی‌هایی هم از لحاظ فرهنگی وجود دارد؛ هنوز کسانی هستند که در مقابل فرهنگ غربی و مظاهر آن، از مدپرستی و دلباختگی ‌به زخارف دنیا خودباختگی دارند و آن‌چنان که بایسته و شایسته است، پیراسته نشده‌اند؛ ولی آن‌چه مهم است، نقش سازنده و تعیین کننده بانوان مؤمن و متدین است که برای پیشرفت جامعه ما در آینده نزدیک بسیار مایه امید است.

زن مسلمان و حماسه سیاسی

آخرین بخش عرایض من مربوط به وظایف سیاسی است كه امروز بر عهده ما است و خانم‌ها می‌توانند نقش مهمی در آن داشته باشند؛ مخصوصاً با توجه به این‌که مقام معظم رهبری عنوان امسال را با حماسه سیاسی آغاز کردند؛ در فرمایش‌هایشان هم اشاره‌ای به این نكته بود که اهمیت این حماسه در سال جاری چیست. وضع انتخابات امسال با سال‌های قبل تفاوت‌هایی دارد. در دوره‌های قبل شرایط به گونه‌ای بود که نوعی دو قطبی در انتخابات پدید می‌آمد؛ یعنی یک نفر یا دو نفر نماینده گروه‌های متدین و به اصطلاح اصول‌گرا بودند و در مقابل هم یک نفر نماینده گروه‌هایی بود که دلبستگی چندانی نسبت به ارزش‌های اسلامی نداشتند. در چنین شرایطی وظیفه مشخص است و افراد متدین می‌دانند کدام گروه را تقویت کنند. كسانی که قصد داشتند برای اسلام کار کنند و علاقه‌مند به ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های انقلاب بودند، در چنین شرایطی وظیفه‌شان را زود تشخیص می‌دادند و انجام این وظیفه بستگی به همت ایشان داشت. اما شرایط این دوره كمی با دوره‌‌های قبل متفاوت است؛ زیرا دو قطب متقابل در برابر هم قرار ندارند، در این دوره عمدتاً رقابت بین گروه‌های اصول‌گرا است. البته طرف مقابل هم كمابیش فعال است. اما در میان اصول‌گرایان كسانی مطرح هستند كه همه آنها کمابیش از صلاحیت‌های نسبی برخوردارند و باید از میان آنها اصلح را شناخت. در چنین شرایطی تشخیص وظیفه و شناسایی اصلح از بین کسانی که هر یك صلاحیت نسبی را دارند، مشکل است؛ چه معیارهایی باید در نظر گرفته شود؟ چگونه این معیارها در افراد مختلف سنجیده شود؟ لذا کار به آسانی دوره‌های قبل نیست.

دومین مشكل، خطری است كه از ناحیه پراکندگی کاندیداهای اصولگرا وجود دارد. طبیعی است که طرف مقابل، به خصوص با شرایطی که بعد از فتنه 88 پیش آمد، در شرایط مناسبی نیست. اصحاب فتنه با وجود این‌كه مطمئن هستند رأی نمی‌آورند، تلاش‌های زیادی كردند تا با پوشش‌هایی کاندیدای مورد نظرشان را به میدان بیاورند و به نحوی در حاکمیت مشارکت داشته باشند و همین اندازه که بتوانند کاندیدایی را معرفی کنند، برای آنها یک پیروزی است. نگرانی آنها فقط از این است که شورای نگهبان صلاحیت کاندیدایشان را رد کند. ولی بی‌کار ننشسته‌اند و با تهیه کردن سناریوهای متعدد و بررسی افراد مختلف تلاش می‌كنند به نحوی مشارکت فعالی در انتخابات داشته باشند؛ هیچ بعید نیست که چند گروه از ایشان که در زمینه‌هایی 180 درجه با هم تفاوت و اختلاف نظر دارند، برای انتخابات با هم ائتلاف کنند. اما از این سو احتمال اتفاق همه اصول‌گرایان و معرفی یك یا دو کاندیدای مشترك بسیار ضعیف است؛ چون بسیاری از کاندیداهای اصول‌گرا صلاحیت نسبی دارند و هر یک در زمینه مسائل اقتصادی، سیاست داخلی، سیاست بین‌المللی، درباره انرژی هسته‌ای و یا در مسائل علمی پیشرفته و دانشگاهی امتیاز خاصی دارند كه آن جهت به نظر خودشان مهم‌تر است و فکر می‌کنند به لحاظ امتیازی كه دارند، از صلاحیت بیشتری برای مدیریت جامعه برخوردارند؛ بر همین اساس هر یك از آنها وظیفه خودش می‌داند که به میدان بیاید. البته گاهی هم شیطان آرام نمی‌نشیند و با وسوسه انسان و تزیین بعضی امور برای او، احساس وظیفه را به او القا می‌كند؛ در حالی‌كه انگیزه درونی و عمیق امر دیگری است. به هر حال، واقعیت این است که کاندیداهای متعددی از میان اصول‌گرایان مطرح هستند و بعید است که وحدتی بین آنها ایجاد شود؛ هرچند در این زمینه گفت‌وگوهای زیادی بین دلسوزان نظام و انقلاب واقع شده و در جریان است تا تدبیری اندیشیده شود که آراء اصول‌گرایان متفرق نشود و زمینه برای رقیب مخالف ارزش‌ها یا مشکوک‌الحال فراهم نشود.

تناسب کیفی بین حاکم و برآیند افراد جامعه

ان‌شاءالله خدا کمک کند و به برکت دعاها و توسلات خانواده‌های شهدا، متدینین و علاقه‌مندان به اسلام آن‌چه صلاح اسلام و مسلمین است، واقع شود. ولی ما باید برحسب شرایطی که برایمان پیش می‌آید، ببینیم وظیفه‌مان چیست و چه كاری باید انجام دهیم. حساب این‌که خدا چه خواهد کرد، با ما نیست. ما مطمئنیم آن‌چه مصلحت اسلام است، واقع خواهد شد؛ البته در صورتی كه جامعه ما لیاقت آن را داشته باشد. گاهی ممکن است مصلحت اصلی اسلام امر دیگری باشد؛ اما ـ‌خدای نکرده‌ـ شرایط جامعه به گونه‌ای باشد که صلاحیت و لیاقت آن امر را نداشته باشد. به عنوان یک نمونه تاریخی می‌توان به شرایط زمان امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌علیه‌ اشاره كرد كه برحسب روایت، آن حضرت به خاطر جفاهایی كه از ناحیه مردم زمان خود دید، دست به دعا برداشت و عرض كرد: خدایا! من را از این مردم بگیر و کسی را بر آنها مسلط كن که این مردم لایقش هستند. پس از آن، حضرت به شهادت رسید و بنی‌امیه حاکم شدند و کار به دست کسانی افتاد که به نام خلیفه اسلامی جنایت‌های فراوانی مرتکب شدند و به مرد و زن و پیر و جوان رحم نکردند؛ حتی در خود مدینه متعرض ناموس مسلمانان شدند.

البته خداوند رحمان و رحیم است و صلاح اسلام را می‌خواهد؛ ولی زمانی كه جامعه اسلامی، جامعه فاسد و منحرفی باشد و استعداد و لیاقت خود را از دست داده باشد، حاكمی متناسب با همان جامعه بر آن مقرر خواهد داشت. اما اگر جمعیتی فعال و مؤثر در جامعه باشند كه در جهت ارزش‌ها و آرمان‌ها تلاش كنند، حاكمی متناسب با آنها بر سر كار خواهد آمد؛ ولو این جمعیت در اقلیت باشند. چون این مسأله همیشه تابع کثرت عددی نیست. قرآن می‌فرماید: كَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ؛[4] آنچه مهم است تناسب کیفی بین حاکم و برآیند افراد جامعه است. همیشه حكومت هر جامعه متناسب با برآیند افراد مؤثر در فعالیت‌های اجتماعی است.

شاخص‌های کاندیدای اصلح

1. پایبندی به ارزش‌های اسلامی

ما باید سعی کنیم اول خودمان را اصلاح کنیم؛ درون خودمان را بکاویم؛ اگر در ما انگیزه‌های غیر الهی وجود دارد، آنها را محو کنیم؛ واقعاً خواستمان این باشد که آن‌چه باعث پیشرفت اسلام، پیاده شدن احکام اسلامی و رواج ارزش‌های اسلامی است، واقع شود؛ در درجه اول این مسایل برای ما مهم باشد؛ البته مسائل مادی و اقتصادی فی حد نفسه مهم است؛ اما در مرحله دوم باید مورد توجه قرار بگیرد؛ نه این‌كه كسی كه دینش بهتر است، با کسی كه نیازهای مادی را بهتر تأمین می‌کند، در عرض هم قرار بگیرند. در مرحله اول باید توجه ما به این باشد که چه کسی به ارزش‌های اسلامی پایبند است. اگر كاندیدای مورد نظر، کسی باشد که از وضعیت زندگی‌اش و موقعیت‌هایی که داشته، به دست آوردیم كه چندان اهتمامی نسبت به حلال و حرام ندارد، یا به دنبال اجرا شدن احکام اسلامی نیست، ما نمی‌توانیم امتیاز اول را به چنین كسی بدهیم. اگر ما طالب اسلام و ارزش‌های اسلامی هستیم، در درجه اول باید ببینیم چه کسی دلبستگی‌اش نسبت به اسلام بیشتر است.

2. تبعیت از ولایت‌فقیه

ما به حسب تجربه سی و پنج ساله‌ای که در جامعه خودمان داریم، می‌دانیم در این عالم، بقای اسلام و رواج ارزش‌های اسلامی در گرو وجود رهبر صحیح است. ما کشورمان را مقایسه کنیم با سایر کشورهای اسلامی همسایه، مثل افغانستان، عراق، سوریه و حتی مصر یا کشورهای دیگری که در طول سی، چهل سال گذشته فعالیت‌های زیادی داشتند، زحمت‌های فراوانی کشیدند، زندان‌ها و شکنجه‌های زیادی را متحمل شدند، و حتی افراد بسیاری از آنها اعدام شدند؛ اما هیچ یك از این كشورها موفق نشدند حکومت اسلامی تشکیل بدهند. مصر و الجزایر در زمینه مبارزه بر علیه استعمار سابقه دیرینه‌ای دارند. ما بسیاری از شعارهای انقلابی‌مان را از مصری‌ها و الجزایری‌ها اخذ کردیم. در ابتدای نهضت، کسانی كه به دنبال شعارهای اسلامی بودند، از فداکاری‌های الجزایر و مصر تعریف می‌کردند و کتاب‌هایی که معرفی می‌کردند از کتاب‌های گروه اخوان‌المسلمین بود. ولی امروز بعد از سی و پنج سال تأخیر در پیروزی انقلاب‌شان، می‌بینید كه با چه مشکلاتی مواجه شده‌اند. ریشه مشکل‌شان چیست؟ آنها كسی مثل امام ندارند، ولی‌فقیه ندارند.

بنا بر این، دومین مسأله‌ای که ما باید به آن اهمیت بدهیم، مسأله تبعیت از ولی‌فقیه است؛ مخصوصاً با توجه به این‌که همه دنیا هم روی این کانون متمركز شده‌اند. البته تبعیت از ولی فقیه، به صورت جدی، نه به صورت شعاری؛ نه مثل كسانی كه تا آن جایی که نظرات ولی فقیه با تمایلاتشان می‌سازد، همراه هستند و هر جا بر خلاف میلشان شد، قهر می‌کنند!

3. مدیریت، توانمندی و کارایی

این دو نکته برای آن است که ما مدیریت صحیح، در جامعه اسلامی داشته باشیم و حكومت بتواند اهداف اسلام را تحقق ببخشد و مشکلات مردم را حل کند؛ بر همین اساس مدیریت، توانمندی و کارآیی سومین شرط لازم برای اداره جامعه است. البته این ویژگی به زیرمجموعه‌هایی تقسیم می‌شود؛ اول: زیرکی، هوش و فراست است، تا مدیر در دام نقشه‌های شیطانی دشمنان نیفتد. حاكم جامعه به هر میزان از شرایط خوب، علم و تقوا برخوردار باشد، اما اگر فراست لازم را نداشته باشد، شیاطین اطرافش را می‌گیرند، او را تحت تأثیر قرار می‌دهند و در دامی می‌اندازند که هیچ‌گاه تصورش را نمی‌کرد. ما در تاریخ نمونه‌های فراوانی از چنین كسانی داریم؛ در تاریخ انقلاب خودمان هم داریم.

 دومین زیر مجموعه توانمندی، تجربه مدیریت است. در شرایط فعلی جامعه و در مقابل مشکلات جهانی، کسی كه تجربه مدیریت نداشته باشد، بعید است بتواند از عهده انجام چنین مسئولیتی برآید. شرایط امروز ما با ابتدای انقلاب متفاوت است. در آن زمان ما مدیر با تجربه‌‌ای نداشتیم و مجبور بودیم از كسانی كه تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودند، یا از طلاب حوزه استفاده كنیم؛ اما امروز مدیران بسیار شایسته و لایقی داریم كه پست‌های مهمی در مدیریت‌های كلان داشته‌اند و نوبت به کسانی که هیچ سابقه مدیریتی ندارند، نمی‌رسد.

ویژگی‌های دیگری مثل برخورداری از تیم قوی همكار را هم می‌توان به این نكات اضافه كرد. اما اساس معیارهایی که باید برای انتخاب‌ كاندیدای اصلح در نظر گرفته شود، سه چیز است؛ اول: پایبندی به ارزش‌های اسلامی، دوم: تبعیت از رهبری؛ سوم توانمندی و فراست. البته یک مدیر توانمند ممکن است در بعضی جهات نقصی داشته باشد كه به وسیله مشاوران و معاونین آن را جبران كند.

امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق بدهد كسی را كه او دوست دارد و مرضی وجود مقدس ولی‌عصر ـ‌ارواحنافداه‌ـ است، تشخیص بدهیم و توفیق داشته باشیم که با تمام توان در جهت موفقیت او تلاش کنیم. آخرین جمله بنده که همیشه به همه دوستان عرض می‌کنم این است كه اهمیت توسل را فراموش نکنید. ما كه برای سردردمان یا برای بیماری جزیی نذر می‌کنیم و به اهل‌بیت ـ‌علیهم‌السلام‌ـ متوسل می‌شویم، برای چنین مسأله‌ای که سرنوشت میلیون‌ها انسان مسلمان در همه عالم تا حدود زیادی بستگی به آن دارد، نباید از دعا و توسل غافل شویم. نباید نذر‌ها، ختم صلوات‌، زیارت‌های عاشورا، زیارت جامعه کبیره، سایر توسلات و رسیدگی به فقرا را فراموش کنیم. این كارها باعث می‌شود که رحمت خدا جوشش كند و ما را مورد عنایت قرار بدهد.

و صلّی ‌الله علی محمد و آله‌ الطاهرین

 

 

 


[1].  تحریم، 11.

[2].  ممتحنه، 10.

[3].  ممتحنه، 12.

[4].  بقره، 249.