آیتالله محمد تقی مصباح یزدی ـدامت بركاتهـ در گفتوگویی دیدگاههای خود را درباره شرایط موجود و فضای سیاسی کشور، مؤلفههای جامعه اسلامی و راهكارهایی برای حركت در جهت تشكیل چنین جامعهای بیان کردند. مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
سؤال: با توجه به لزوم هدف قرار دادن تشکیل یک جامعه اسلامی، به نظر حضرتعالی برای تحقق یک جامعه اسلامی، باید به چه مؤلفههای توجه داشت؟
آیتالله مصباح یزدی: فکر تشکیل یک جامعه اسلامی ایدهآل ــو به اصطلاح علوم سیاسی، مدینه فاضلهــ فکر مبارکی است و هدف انبیاء و اولیاء و دیگر مصلحان عالم همیشه همین بوده است، اما میدانیم که این فکر در هیچ زمانی بهطور کامل تحقق پیدا نکرده است، و در غالب اوقات با شکستهای کلی مواجه شده است؛ از کشتن انبیاء و تبعید و زندان کردنشان تا بهشهادترساندن سیدالشهداء علیهالسلام، و بعد از آن هم تا زمان غیبت، همیشه حکومتهای جور حاکم بودهاند. با توجه به این سابقه سؤالی که اینجا مطرح است این است که آیا چنین فکری غلط است و نباید چنین جامعهای را انتظار داشت، یا فکر صحیحی است؟ بر اساس مبانی فكری شیعه روشن است که این فکر صحیح است و انشاءالله با ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) چنین جامعهای تحقق پیدا خواهد کرد.
به دنبال این جواب، سؤال دیگری كه مطرح میشود این است که ما برای تحقق این جامعه باید چه کنیم؟ در اینباره هم معتقدیم هر قدر جامعه آمادگی بیشتری برای پذیرش حق پیدا کند، در ظهور حضرت تعجیل خواهد شد؛ بنابراین ما باید سعی کنیم تا آنجا که میتوانیم زمینه اجتماعی را برای پذیرش چنین جامعه و حکومتی فراهم کنیم.
انقلابی که به رهبری امام (رضوان الله تعالی علیه) در ایران انجام گرفت و قدم بلندی برای تحقق ارزشهای اسلامی و مبارزه با ظلمها و فسادها برداشته شد، یک مرحله از این زمینهسازی بود؛ ولی هنوز تا هدف نهایی فاصلهی زیادی وجود دارد. علاوه بر اینکه ادامه آن هم در معرض خطر است؛ مانند اینکه گهگاهی میبینیم ارزشهایی که در زمان حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) رواج پیدا کرده بود، رو به افول میرود. پس اگر انتظار این باشد که حکومت به طور کلی در دست کسانی واقع شود که هیچ انحرافی نداشته باشند و فقط برای خدا کار کنند، ارزشهای اسلامی را پیاده کنند، و مشکل چندانی هم سر راهشان نباشد، این انتظار مقداری بلندپروازانه است و با شرایط واقعی جامعه وفق نمیدهد.
سؤال: برای عبور از موانع موجود بر سر راه تشکیل جامعه اسلامی باید چه کنیم؟
آیتالله مصباح یزدی: یک فکر این است که برای یک دوره چهار ساله طراحی، پیشبینی و تلاش کنیم تا بهتر از آنچه در این دوره واقع شد، پیش بیاید و دولت دوازدهم بهگونهای شکل بگیرد که بیشتر در جهت جامعه آرمانی تلاش کند. این فکر، یک هدف موقت و محدود دارد. فکر کلی دیگر این است که چه کنیم جامعهی ما جامعهای مورد قبول و پسند امام زمان شود. این فکرها هر دو از یک مقوله است که در دو فاز برای تشکیل جامعهی اسلامی طرح میشوند. برای اینکه جامعهای اسلامی داشته باشیم، باید رفتار سیاسی جامعه را آسیبشناسی کنیم و با شناخت نقاط ضعف، برای آنها راه حلی بیاندیشیم.
در آسیبشناسی این جریان، یک نکته به ضعف بینش اسلامی و معنوی مربوط میشود. میدانیم که بسیاری از مردم نمازخوان و روزهبگیر و علاقهمند به انقلاب، به خاطر اینکه مشکلات اقتصادیشان برطرف شود به کاندیدای پیروز رأی دادند؛ چون مردم نمیتوانند از مسائل مادی صرف نظر کنند. هر قدر این دنیاخواهی قویتر باشد کار مشکلتر میشود، و هر اندازه که معرفت و دلبستگی مردم نسبت به معنویات، ارزشها، و زندگی آخرت بیشتر باشد، به مادیات کمتر بها میدهند و راه برای تشکیل جامعهای در طراز اسلام بازتر میشود.
برای رفع این نقطه ضعف اجتماعی باید سعی کنیم اول خودمان را تربیت کنیم و در مرحله بعد دیگران را ارشاد کنیم که به مسائل مادی اهمیت ندهند. در این زمینه ما سرمایهای غنی از سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (صلواتاللهعلیهماجمعین)، و علمای بزرگ داریم، ولی از آن بهرهبرداری نمیکنیم. درنتیجه، اکثریت مردم مسلمان و انقلابی هم دغدغهی اولشان امور معیشتی، گرانی و بیکاری است. البته اعتقاد و دلبستگی قلبی اکثریت جامعه به باورها و ارزشهای اسلامی نقطه قوتی است که باید به آن توجه کرد و در جهت شکوفایی و هدایت آن برنامهریزی کرد.
سؤال: لطفاً در خصوص انتخابات یازدهم ریاستجمهوری و فضای این دوره صحبت بفرمایید.
آیتالله مصباح یزدی: در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری کاندیدایی که هیچ نوع امکانات مادی نداشت، نه دار و دستهای داشت، نه حزبی، نه سرمایهای، و نه حتی حزبی از او حمایت کرد، بدون اینکه یک صدم برخی دیگر از كاندیداها هزینه کرده باشد، صرفاً به خاطر اینکه مردم در او خلوصی دیدند، به همان اندازه که فهمیدند رأی قابل توجهی به او دادند. علت این امر این است که مردم به اسلام و انقلاب علاقه دارند، به رهبری علاقه دارند، و همین که بیدارباشی به آنها داده شود حاضرند زحمتها بکشند و فداکاریها بکنند. طبیعی است که اگر افرادی بیشتر بتوانند مردم را روشن کنند، امکانات بیشتری داشته باشند، راه تبلیغ را بهتر بلد باشند، و بهتر بتوانند مسائل سیاسی را تحلیل کنند، قاعدتاً تاثیر بیشتری خواهد داشت. البته این بدان معنا نیست که بتوانیم بهطور قطعی پیشبینی کنیم که بر همهی عوامل دیگر ـمانند تبلیغات، پول، وعده و وعیدها، و عوامل دیگری از این قبیل که در مردم مؤثر استـ غالب میشویم. ولی وظیفهی ما این است که در جهت تقویت این عملکرد مثبت فعالیت کنیم. در این راه، هر قدمی که برداریم، یک گام به هدف نزدیکتر شدهایم و در پیشگاه الهی سرفراز هستیم؛ علاوه بر اینکه نزد وجدان خود شرمنده نیستیم، و زمینه برای رشد بیشتر در آینده نیز فراهم خواهد شد.
عامل آسیبزای دیگر، ضعف اخلاقی و کمبود تقواست. متأسفانه بعد از انقلاب، مسئولان کشور در ردههای مختلف از ضعفهای اخلاقی فراوانی رنج میبردهاند که آثاری منفی بر حرکت جامعه بهسوی اهداف عالی نظام برجایگذاشته است. باید برای تقویت ارزشهای اخلاقی و ارتقای تقوا در همه سطوح جامعه تلاش کنیم.
بخشی دیگر از عوامل ناهنجاریها در رفتار سیاسی مردم به این مربوط است که اکثر مردم جزئیات و پیچیدگیهای مسائل سیاسی و بینالمللی را درست درک نمیکنند. مقام معظم رهبری در طول این مدت بارها بیان کردند که پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد؛ ولی نه مسئولین ما بهقدر کافی این حقیقت را باور دارند، و نه مردم به عمق آن پی میبرند؛ البته عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند! ما باید در حدی که میتوانیم این روحیهی مقاومت را تقویت کنیم. بنابراین، دستکم در سه بخش باید کار کرد:
1ـ کوشش برای توسعه و تعمیق شناخت و آگاهی عمومی نسبت به باورها، ارزشها، و احکام اسلامی؛
2ـ تلاش در جهت ارتقای اخلاق و تقوای مردم، بهخصوص کارگزاران و دست اندرکاران مدیریت کشور؛
3ـ تلاش در جهت آگاهسازی مردم نسبت به مسائل سیاسی داخلی و خارجی.
اینها بخشهای محوری است که عموم مردم باید به آنها توجه داشته باشند و برای آنها تلاش کنند. البته چیزهای دیگری هم لازم است؛ مانند پیشرفت علم و صنعت، تکنولوژی، تجارت، کشاورزی و سایر اموری که فرع بر اینهاست. برای اینکه دولت آینده دولتی اسلامیتر و بیشتر مایه امید باشد و یک قدم دیگر برای رسیدن به مدینهی فاضله بردارد، باید سعی کنیم در این سه جهت روی کسانی که در تأسیس و روی کارآمدن دولت بعدی مؤثر هستند کار شود: هم اسلام را بهتر یاد بگیرند؛ هم مرتبهی تقوایشان ارتقاء پیدا کند که دنیازده، خودپرست، خودخواه، شهوتپرست، و مالپرست نباشند؛ و هم آگاهیشان نسبت به مسائل سیاسی و بصیرتی (که مقام معظم رهبری هم بر آن تکیه میکنند) بیشتر شود. این کار هر قدر در اقشار مختلف داخل کشور، و بعد از آن در سطوح فرامرزی و در کشورهای دیگر گسترش پیدا کند، برای رسیدن به هدف اصلی که نزدیک شدن به جامعه آرمانی اسلامی در سطح جهان، و کمک به تعجیل در ظهور است، مؤثرتر خواهد بود.
ما چه پیروز شویم و چه نشویم، چه دولت مطلوبی سر کار بیاید و چه نیاید، هر قدر کاندیدایی با این ویژگیها رأی بیشتری بیاورد نشانه آن است که یک قدم پیش رفتهایم، حتی اگر پیروز هم نشویم. همینکه چنین فکری آرای بیشتری داشته باشد، مردم نسبت به آن بیشتر اقبال کنند و علاقه بیشتری نشان دهند، و از شکست خوردن آن ناراحت شوند، این نشانهی پیروزی است و حاکی از آن است که ما در راهی که باید برویم موفق بودهایم؛ چرا که مردم بیشتری طالب حق شدهاند. اگر موقعیت امروز جامعه را با زمان فتنه 88 مقایسه کنیم، که یک عده مسئله تقلب را باور کردند و بعد هم علیه ارزشهای اسلامی به خیابانها ریختند، میبینیم جامعه ما خیلی رشد کرده است. در طول این چهار سال، مردم خیلی فهمیدهتر، آگاهتر، و بابصیرتتر شدهاند.
اما اینکه چه کسی عملاً در انتخابات پیروز میشود و چرا، عوامل مختلفی دارد. به طور کلی، بعد از اینکه ما وظیفه خود را انجام دادیم، و از دعا و توسل هم کوتاهی نکردیم، باید حسن ظن داشته باشیم که مصلحت نظام همین بوده است. شاید اگر کسی که ما میخواستیم سر کار میآمد، چه بسا در اندک مدتی زمینههای شکست او را فراهم میکردند، که در آنصورت، به معنی شکست اصولگرایی و شکست آرمانخواهی بود؛ زیرا همهی گروهها، از اصلاحطلبان تا کارگزاران و حتی برخی احزاب و گروهها با او مخالف بودند و همه «اصولگرایان» سابقهدار علیه او ائتلاف کردند، و جبهه پایداری را خط قرمز خودشان قرار دادند. اگر به فرض، اکثریت مردم هم به او رأی میدادند، چه بسا در امر مدیریت کشور کسی با او همکاری نمیکرد، که در آنصورت، دست تنها چه کاری از او ساخته بود؟ اگر او شکست میخورد، اصل آرمان شکست میخورد، و مردم به طور کلی ناامید میشدند.
خدا چنین تدبیر کرد که کسی سر کار بیاید که در شرائط فعلی مجبور باشد هوای خط رهبری را داشته باشد؛ چون خودش بیست سال نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده، و نقطه های مثبتی هم در زندگیاش دارد.
همین امر باعث شد دهان مخالفان بسته شود و نتوانند دوباره بگویند تقلب شده است، آزادی نیست، انتخابات برنامهریزی شده بوده، و یا دیکتاتوری است! ما حکمتهای کار خدا را نمیدانیم؛ ولی این اندازه قابل فهم است. اما همه اینها به هیچ وجه به این معنا نیست که ما از انجام وظیفه خود دست برداریم. وظیفه ما در هر صورت تلاش در این جهت است که شناخت مردم نسبت به اسلام، بینش و بصیرتشان نسبت به مسائل سیاسی، و بالاتر از همه تقوایشان ارتقا پیدا کند. هر چه در این جهت که خدا و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپسندند، کار کنیم، بیشتر پیش رفتهایم، و اگر به هر دلیلی کوتاهی کنیم مسئول خواهیم بود.
سؤال: برای اجرای این طرح چه مطالبی را باید مدنظر قرار داد؟
آیتالله مصباح یزدی: برای اجرای این طرح، باید جلسات مذهبی شبیه آنچه قبل از انقلاب داشتیم و امروز تا اندازه زیادی فراموش شده است، احیا شود و این سه محور در آنها مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی مردم جلسات دینی سابق را رها کردند. باید جلساتی با دوستان همطراز خود تشکیل دهید و این موارد سهگانه را در آن بگنجانید. اعضای این جلسات کسانی باشند که از نظر سن، تحصیلات، و علایق به یکدیگر نزدیک بوده، از خطهای انحرافی دور باشند. باید از کسانی که نسبت به انقلاب بدبین هستند، یا گرایشهای اعتقادی انحرافی مانند انجمن حجتیه دارند که میگویند باید وضع خرابتر شود تا آقا بیاید، و امثال آنها فاصله گرفت؛ اینها انحراف است.
متأسفانه از وقتی که مردم با وسائل جدید مانند کامپیوتر، تلویزیون و ... سروکار پیدا کردهاند، دیگر کمتر مجالی برای مطالعه، فکر، یا شرکت در جلسات و بحثهای علمی پیدا میکنند! درحالی که باید دنبال این باشید که خودتان جلسات مذهبی داشته باشید و مطالعه و مباحثه داشته باشید. حساب کنید که خودتان و دوستانتان در سال چند صفحه از کتابهای مقام معظم رهبری یا شهید مطهری را مطالعه میکنید؟ بعضی جوانها حاضرند تا نیمههای شب پای اینترنت، کامپیوتر، یا تلویزیون بنشینند، ولی حاضر نیستند یک صفحه قرآن بخوانند. نتیجه این روند چه خواهد شد؟
در این جلسات، محور همان سه مسأله باشد: با اسلام آشناتر شوند، نسبت به مسائل جهانی آگاهتر شوند که امیدشان بیشتر شود، و روحیهی تقوایشان بالاتر برود، تا دنیا طلبی، تجملگرایی، چشم و هم چشمیشان کم شود. بهتر است یك کتاب اخلاقی، سیاسی، خانوادگی یا تربیتی را معین کنند تا همه افراد در عرض هفته مطالعه کنند، و پس از آن مطالب آن را در یک جلسه مطرح و در باره آن بحث کنند تا مطالب به خوبی هضم شود و اگر ابهامی باقی ماند، از فرد مورد اعتمادی دعوت کنند تا به سؤالاتشان پاسخ دهد. این روش مزایای زیادی دارد. اگر قوام جلسه به این باشد که یک سخنران بیاید و صحبت کند، تنبلپرور است و افراد همیشه منتظرند از کسی بشنوند، و خودشان مطالعه و فکر نمیکنند. از طرف دیگر، افراد از مطالعه فردی هم زود حوصلهشان سر میرود. اما وقتی نسبت به هم تعهد داشته باشند که مثلاً سی صفحه را مطالعه کنند، و موظف باشند خلاصهاش را در جلسه عرضه و بحث کنند و حاصل بحث را یادداشت کنند، بسیار مفید و عملی خواهد بود. البته چنین جلساتی به یك مدیر جدی نیاز دارد که از افراد مطالبه کند، و بحث را مدیریت نماید.
انتخاب کتاب هم بستگی به این دارد که سطح فکری افراد، و پایهی تحصیلاتشان چه قدر باشد، و علاقه و تمایل آنها به چه موضوعی باشد. مطالب آمادهتر برای کسانی که سطح معلوماتشان کمتر است مفیدتر است و لذا صحبتهای امام و مقام معظم رهبری که مطالب عمیق را در سطح عموم و با زبان ساده مطرح میکنند، آمادهتر است. برای کسانی که تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی داشته باشند و میخواهند بیشتر به منابع مراجعه کنند، امثال کتابهای شهید مطهری که مباحث علمی را مطرح کردهاند، مفیدتر است؛ و اما کسانی که نیمه مجتهد باشند، باید از منابع اصلی مانند قرآن و روایات استفاده کنند. اگر بر سر موضوع بحث یا کتاب مشخص به نتیجه نرسیدند، میتوانند با اساتید مورد اعتماد مشورت کنند و کتابی را انتخاب کنند.
این کمخطرترین، عملیترین، و کمهزینهترین راه است، و میتوان در جلسهای دوستانه و با یک پذیرایی ساده که برای همه میسر است، آن را اجرا کرد. اگر افراد کتاب را ندارند یا نمیتوانند تهیه کنند، میتوان از محل کمکهای مردمی یا بانی مشخص تهیه نمود. در این جریان مهمترین نقش از آنِ مدیریت است. باید فردی مسئولیت جلسات را بپذیرد که هم پختگی کافی داشته باشد، هم جدی باشد، هم خود او به صورت مرتب مطالعه کند، و هم از دیگران کار بخواهد. جلسات باید منظم و با مدیریت قوی باشد، حضور و غیاب شود، صورت جلسات نوشته شود که موضوع چه بود و نتیجه چه شد. زمانی شهید بهشتی با طلبههای مدرسه حقانی جلسه داشتند. در این جلسات، طلاب باید گزارش میدادند که در یک هفته، چه روزهایی، چه مقدار مطالعه کردهاند. همه باید یادداشت میکردند و تحویل میدادند، و مشخص میشد مثلاً فلانی در این هفته شش دقیقه کم کار کرده است! این قدر جدی بود و به همین خاطر کار پیش میرفت. مهمترین مسئله مدیریت جدی جلسه است.
چنین طرحی مصداق «مذاکره علم» است که در احادیث بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله در حدیث ابوذر که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به او فرمودهاند: «یا اباذر جلوس ساعةٍ عند مذاکرة العلم احبّ الی الله تعالی من قرائة القرآن کلّه اثنی عشر الف مرّة». نمیفرماید درس بخوانید، بلکه میفرماید در جایی که بحث علمی میشود، آنجا بنشینید، که یک ساعت نشستن در جایی که بحث علمی میشود، یکی از ثمراتش این است که از دوازده هزار ختم قرآن ثوابش بیشتر است. در دنباله روایت نیز اضافه میفرماید که از چقدر تشییع جنازه، عیادت مریض، انفاق و... هم ثوابش بیشتر است.