صوت و فیلم

صوت:

شهادت‌طلبی و انقلاب اسلامی

در پنجمين همايش پيشگامان بصيرت، مدافعان ولايت (مراسم دعای سمات خانواده شهدای استان قم)
تاریخ: 
جمعه, 13 دى, 1392

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملکوتی امام راحل‌رضوان‌‌الله‌‌علیه و همه شهدای والامقام اسلام، صلواتی اهدا می‌کنیم.

خداوند متعال را شکر می‌کنم که حیات و توفیقی عنایت فرمود که امروز در جمع نورانی شما عزیزان که مورد عنایت خاص آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف هستید شرفیاب بشوم و از خوان گسترده‌ای که خداوند متعال از رحمت و فضل و کرم خودش برای شما گسترده است ریزه‌خوار باشم.

در این فرصت، مطالب گفتنی و مناسبت‌هایی که بشود بهانه عرض ارادت خدمت شما عزیزان قرار داد آن‌قدر زیاد است که آدم متحیر می‌ماند که از کجا شروع کند. با توجه به ضیق وقت و برنامه‌ای که برای قرائت دعای مبارک سمات دارید که خدا این سنت حسنه را از بانیانش به نیکی بپذیرد و به دیگران توفیق بدهد که این سنت را نگه دارند و به نسل‌های آینده منتقل کنند، از هرکدام از مطالبی که نسبتاً مهم‌تر است یک جمله عرض می‌کنم و وقت شما عزیزان را زیاد نمی‌گیرم.

این محفل که از طرف خانواده‌های شهدا تشکیل شده، یکی از برکاتی است که از ناحیه شهدا به جامعه اسلامی ما واصل شده است و ما به برکت نام آن‌ها چنین اجتماعاتی را داریم و از بهره‌هایش استفاده می‌کنیم. خدا ان‌شاءالله روزبه‌روز بر علوّ درجات شهدای عزیز بیفزاید و ما را قدردان نعمت و فداکاری‌های آن‌ها و پیرو راه آن عزیزان قرار بدهد، ان‌شاء‌الله.

باورهای دینی و اعتقادی؛ ریشه و اساس شهادت

اجمالاً محور مسئله شهادت، باوری است که همه مسلمان‌ها و بلکه همه ادیان الهی دارند؛ اما این باور، مراتبی دارد؛ در بعضی‌ها مثل بنده مرتبه‌اش ضعیف است و در بعضی‌ها مرتبه این باور خیلی قوی است. از عجایب وجود انسان این است که چند نفر یک اعتقاد دارند اما تأثیر آن اعتقاد در اعمالشان متفاوت است. این نشانه این است که آن اعتقاد و ایمان و باور چه اندازه قوت دارد و هرقدر قوی‌تر باشد، تأثیرش در رفتار آدم بیشتر است. این نه ربطی به سن دارد، نه ربطی به جنسیت دارد و نه ربطی به لباس و صنف دارد بلکه یک فضل الهی است که خدا چه مرتبه‌ قوتی از ایمان را به افراد مرحمت کند.

بهترین استفاده از زندگی دنیا

اعتقاد مشترک همه ما این است که این زندگی دنیا یک مرحله مقدماتی برای زندگی اصلی است. حتی ما می‌توانیم بگوییم این دوره هفتاد، هشتاد ساله یا صد ساله دنیا یک دوران جنینی دومی است. ما یک دوران جنینی داریم که نه ماه است. در آن دوران هیچ اختیاری از خودمان نداریم و هر چه عوامل طبیعی و محیط ایجاب کند همان‌طور ساخته می‌شویم. دوران جنینی دومی‌مان این است که خودمان را باید برای زندگی اصلی بسازیم. این دوران نسبتاً طولانی است یعنی نسبت به نه ماه، طولانی است و الا کل آن، نسبت به مقصد اصلی مثل یک چشم بر هم زدن است. در این مدت باید خودمان را با انتخاب و اختیار خودمان بسازیم.

اگر ما این دنیا را طوری بگذرانیم که در جهت صلاح آن زندگی اصلی باشد یعنی در جهت رضای خدا و انجام وظیفه‌مان باشد بهترین استفاده را از این عمر کرده‌ایم و اگر کم بگذاریم و کوتاه بیاییم، به همان اندازه ضرر کرده‌ایم و روزی پشیمان خواهیم شد. همه ما این اعتقاد را داریم اما همه هم می‌دانیم که در عمل خیلی ضعیف هستیم! در شبانه‌روز اصلاً چند بار یادمان می‌آید که چنین زندگی‌ای در آینده داریم؟! چه قدر تلاش می‌کنیم که حرکات ما در جهت آبادانی آن زندگی اصلی باشد؟! چه قدر فکر می‌کنیم که ما چه وظایفی داریم که باید انجام بدهیم تا آنجا راحت و آسوده باشیم؟!

بنده که اعتراف می‌کنم نسبت لحظاتی که موفق بشوم راجع به این موضوعات فکر کنم خیلی کم است؛ اما بعضی‌ها کأنّه مرغی هستند که برای باغ بهشت آفریده شده‌اند، اصلاً در این عالم آرام نمی‌گیرند و به هیچ‌چیز دل نمی‌بندند. شاید بعضی‌ها فکر کنند این‌هایی که عرض می‌کنم یک تعبیر شاعرانه و ادیبانه‌ای است ولی حقیقتاً در این دوران دفاع مقدس، کسانی دیده شدند که از ابتدای زندگی یک جور دیگری بودند و از وقتی که خودشان را شناختند همین‌طور دلشان برای رسیدن به مقام قرب الهی پر می‌زده و آرام نداشتند، دل به هیچ‌چیز نمی‌بستند، شب و روز نمی‌شناختند! داستان‌های بعضی از این عزیزان نوشته شده و چاپ هم شده است. بعضی‌هایشان را هم ما توفیق زیارت‌شان را پیدا کرده بودیم. آرام نداشتند.

نذر شهادت!

من یک جوانی را می‌شناختم که شب‌های جمعه از تهران به جمکران می‌آمد. مادرش از او پرسیده بود که برای چه می‌روی؟ می‌روی آنجا چه‌کار می‌کنی؟ گفته بود که یک حاجتی دارم، می‌روم آنجا از امام زمان می‌خواهم. مادرش گفته بود برای من هم دعا کن! گفت دعا می‌کنم خدا به شما صبر بدهد! یعنی مطمئن بود که این حاجتش روا می‌شود و به شهادت می‌رسد، آن‌وقت بعدش را می‌دید که نکند مادر به‌واسطه شهادت او ناراحت بشود؛ می‌گفت دعا می‌کنم که خدا به شما صبر بدهد! مادر حدسی زده بود که این چه دعایی می‌کند و برای چیست.

ایشان نذر کرده بود چهل شب جمعه بیاید اینجا احیا بگیرد برای این‌که به شهادت برسد. رفتارش هم طور دیگری بود؛ با همه مهربان بود، دائماً می‌خواست هر کاری که از دستش برمی‌آمد برای خدمت به دیگران انجام بدهد، دنبال خودش نبود، فکری برای خودش نمی‌کرد؛ و نمونه‌های عجیبی که برای ما شبیه افسانه است. اگر این‌ها واقع نشده بود یا ما با چشم خودمان ندیده بودیم یا برایمان با نقل یقینی و متواتر نقل نکرده بودند، آدم باور نمی‌کرد که آدمیزاد این‌جور هم می‌شود.

فواید یاد شهدا

افزون بر این‌که این عزیزان خودشان به هدف مطلوب‌شان رسیدند، خداوند متعال آنها را برای ما هم یک نعمتی قرار داد که از نور آن‌ها استفاده کنیم. همین‌که بعد از سالیانی اینجا نشستیم و از شهدایی که چنین انگیزه‌ها و چنین اخلاص‌هایی داشتند یادی می‌کنیم دل‌هایمان نورانی می‌شود، شیطان از دل ما فرار می‌کند، دلبستگی‌مان به دنیا و لذت‌های دنیا کم می‌شود و احساس یک آرامش و یک نورانیتی می‌کنیم. این‌ها واقعیت دارد.

شهیدان زنده‌اند

قرآن درباره شهید صریحاً می‌فرماید که نگویید شهید، مرده است! حتی اجازه نمی‌دهد که بگویید شهید مرده است؛ وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ؛[1] حق ندارید بگویید شهدا، مرده هستند؛ بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛[2] شما چشم‌تان نمی‌بیند و نمی‌فهمید، فکر خودتان را تخطئه کنید، بروید دنبال این‌که یک روشن‌بینی پیدا کنید که ببینید وگرنه حق ندارید که بگویید این‌ها مرده‌اند. با تأکید می‌فرماید: مپندارید که این‌ها مرده‌اند! خیالش را هم نکنید! وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا.[3] قرآن شوخی نمی‌کند، شعر نمی‌گوید، مبالغه نمی‌گوید؛ حقیقتی است.

به‌هرحال خدا در این زمان بر مردم ما و به‌خصوص بر امثال بنده‌ای که دور از این نورانیت‌ها بودیم، منت گذاشت که با دیدن این‌ها و شنیدن اخبارشان اندکی از نور آن‌ها در دل ما هم منعکس بشود، میلی به طرف آن‌ها پیدا کنیم و از خدا بخواهیم که از آن ایمان و معرفتی که به آن‌ها داده است شمّه‌ای هم به ما مرحمت بفرماید. راجع به این موضوع به همین اندازه اکتفا می‌کنم.

برکات خانواده‌های شهدا

خانواده‌های شهدا، به‌خصوص پدر و مادر، نقش مهمی در تربیت این افراد و بعد حفظ آثارشان و بهره‌برداری از نیات و اعمال‌شان دارند. ما هم به سهم خودمان دعا می‌کنیم که خدا بر برکات وجود این عزیزان بیفزاید. این‌ها در جامعه ما مایه برکت هستند. دیدن آن‌ها ما را به یاد شهید و خدا می‌اندازد؛ حتی راه رفتنشان برای ما نعمت است. قدر این عزیزان را بدانیم، احترام‌شان را نگه داریم و یاد شهیدان را به‌وسیله آن‌ها حفظ کنیم؛ اَلْمَرُء یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ.

الحمدلله مردم ما مردمی قدرشناس و حق‌شناس هستند و روزبه‌روز آثار این حق‌شناسی‌هایشان در جامعه به صورت‌های مختلف دیده می‌شود و باز خدا را شکر می‌کنیم که در میان چنین مردم حق‌شناسی زندگی می‌کنیم.

حفظ فرهنگ شهادت‌طلبی، وظیفه‌ای همگانی

همه ما، چه وابستگان به شهدا، چه سایر مردمی که با آن‌ها آشنایی داشتند یا در شهرشان زندگی می‌کردند و چه سایر مسلمان‌هایی که از اخبار و آثار آن‌ها اطلاع پیدا می‌کنند یک وظیفه مهم‌تری داریم و آن وظیفه در یک کلمه، حفظ فرهنگ شهادت‌طلبی است. البته این هم به برکت همین شهدای عزیز، از بعد از پیروزی انقلاب تابه‌حال به‌تدریج در جامعه ما نهادینه شده است و اینکه آدم طالب شهادت باشد یک ارزش بسیار والایی است. با وجود گذشت سالیانی از جنگ، هنوز هم نوجوان‌هایی پیدا می‌شوند که باعث شرمندگی ما پیرمردها هستند!

برای شهادتم دعا کنید!

در یک سفری که من برای سخنرانی به یک شهری دعوت شده بودم، در منزل یکی از سرداران سپاه که یک پسربچه‌ ده، یازده ساله‌ای داشتند از ما پذیرایی کردند. این پسر پیش من آمد و یواشکی گفت آقا! من می‌خواهم یک صحبت خصوصی با شما داشته باشم. خب پسر صاحبخانه بود و من در دلم فکر کردم که چه می‌خواهد بگوید که خصوصی است و نمی‌خواهد پدر و مادرش هم بفهمند؟! گفتم باشد، من وقتی خواستم بروم می‌آیم گوشه‌ای با شما صحبت می‌کنم تا ببینم فرمایش‌تان چیست.

وقتی می‌خواستم بروم، آمد و گفت که شما وعده دادید. گفتم چشم، در خدمت‌تان هستم. گفت من می‌خواهم یک رازی به شما بگویم، شما برای من دعا کنید! گفتم چه دعایی کنم آقازاده؟! شما که ده، یازده سالت است، چه آرزویی داری؟! گفت پدر و مادرم نفهمند؛ برای من دعا کنید تا خدا شهادت را نصیبم کند! آن‌وقت سن بنده شاید حدود هفتاد سال بود. من از اینکه در سن هفتاد سالگی چنین معرفتی ندارم که این بچه ده، یازده ساله دارد واقعاً پیش خودم خجل شدم!

شگردهای شیطان برای تضعیف فرهنگ شهادت‌طلبی

این فرهنگ به برکت این انقلاب و به برکت این خانواده‌های شهدا در جامعه ما زنده شده است؛ ولی متأسفانه شیطان هم آرام نمی‌گیرد. متقابلاً آن ‌هم تمام یارانش را جمع می‌کند و حیله‌هایش را به کار می‌برد تا این فرهنگ را از بین ببرد. این برکتی است که به‌وسیله خون‌ شهدا نصیب جامعه ما شده است، شیطان هم از هر کمال و از هر فیضی که به مردم برسد ناراحت است و لذا تمام توانش را صرف می‌کند که این فرهنگ را از بین ببرد.

کسانی که آدم هیچ باور نمی‌کرد که آن‌ها هم مثلاً این‌طور ابزار دست شیطان بشوند، به صورت‌های مختلفی که حالا فرصتی نیست که من فهرستی از آن را عرض بکنم تلاش‌هایی کردند، شخصیت‌های معروف و محترمی تشکیک کردند در این‌که این چه کاری بود که این‌همه جوان‌ها کشته شدند؟! همان وقت‌ها که هنوز جنگ تمام نشده بود، خیلی‌ها گوشه و کنار می‌گفتند که چه کسی جواب خون‌های این جوان‌ها را می‌دهد؟! به فرمان امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه گوشه می‌زدند و تشکیک می‌کردند! غافل از این‌که این‌ها از سر تا پای وجودشان مرهون همین جوان‌های شهادت‌طلب هستند، به برکت آن‌ها نفس می‌کشند، به برکت آن‌ها، ایمان دارند و به برکت آن‌ها خدا را می‌شناسند.

امام خمینی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه احیاگر میراث سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه

اگر این‌ها نبود، حالا ما که حساب دستمان نیست و ادعایی هم نمی‌توانیم بکنیم اما به احتمال بسیار قوی اگر این فرهنگ نبود و این علاقه مردم ما به شهادت نبود امروز دیگر برای من و شما چیزی از اسلام باقی نمانده بود! به برکت همین خون‌های پاک است که من و شما امروز یادی از خدا و اسلام و اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین و امام حسین‌علیه‌‌السلام می‌کنیم. البته، البته و صد البته همه این‌ها به برکت عاشورا و قیام سیدالشهداست، همه این‌ها میراثی است که از آن روز برای جامعه ما مانده است و به برکت ولایت و محبت اهل‌بیتصلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین نصیب ما هم شده است؛ اما بدون شک آن کسی که این فرهنگ را زنده کرد و باعث این شد که بهترین بهره‌برداری از این میراث سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه‌‌بشود امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه است.

پروردگارا! ساعت‌به‌ساعت بر علوّ درجات او بیفزا!
در آن عالم که هست دعاهای او را شامل حال ما بفرما!
سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار که او بهترین جانشین، بهترین نماینده و بهترین الگویی است که ما می‌توانیم کلام امام، گفتار امام و رفتار امام را از او یاد بگیریم و عمل کنیم.
پروردگارا! تو را در این عصر روز جمعه، به برکت عنایت ولی‌عصر‌ارواحنافداه قسم می‌دهیم، سایه مبارک این بزرگوار را بر سر ما مستدام بدار!
ما را قدرشناس نعمت ایشان قرار بده!
به ما توفیق انجام وظیفه نسبت به این بزرگوار مرحمت بفرما!
معرفت و ایمان و ولایت را در دل‌های ما و نسل آینده ما ثابت بدار!
همه ما را مشمول عنایات ولی‌عصر‌ارواحنافداه قرار بده!
دعاهای آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما!
عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرما!
 
چون برنامه دعا دارید من بیشتر مزاحم‌تان نمی‌شوم. ان‌شاءالله شما در دعایتان امثال ما گناهکاران را هم شریک کنید، طوری دعا کنید که ان‌شاءالله برکاتش شامل ما هم بشود.

و‌السلام علیکم ورحمة الله


[1]. بقره، 154.

[2]. آل‌عمران، 169.

[3]. همان.

برای خواندن گزارش خبری این جلسه اینجا را کلیک کنید!

پرونده ویژه: