بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلَوةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیِبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ ابْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
تقدیم به روح ملکوتی امام راحلرضواناللهعلیه و شهدای والامقام اسلام و مخصوصاً روح پرفتوح مرحوم حضرت آیتالله خزعلیرضواناللهعلیه صلواتی اهدا میکنیم.
خدا را شکر میکنم که حیات و توفیقی عنایت فرمود که امروز در جمع نورانی شما عزیزان شرفیاب بشوم و در اواخر عمرم این افتخار برایم ثبت بشود که لحظاتی را در حضور شما نور چشمان، امیدهای آینده و انشاءالله یاران واقعی قرآن گذراندم و فیضی از این مجلس نصیبم شد. به شما عزیزان که ما را مفتخر کردید خوشآمد عرض میکنم و خدا را شکر میکنم که توفیق زیارت شما را نصیب ما کرد.
از واضحاتی که همه ما به آن معتقدیم این است که از بزرگترین نعمتهایی که خداوند متعال از روز خلقت حضرت آدم تا پایان این عالم به بنیآدم، به این مخلوق و این نوع انسان عطا فرموده نعمت قرآن است. اگر در خزانه خدا چیزی شریفتر، پرمنفعتتر و ارزشمندتر از قرآن بود خدا آن را مضایقه نمیکرد و توسط آخرین پیامبرش برای ما میفرستاد. افزون بر این اعتبار عقلی که برای همه قابل فهم است، خود قرآن در مقام معرفی خود مطالبی دارد که البته فهم آنها خیلی آسان نیست. یکی از نمونههایی که قرآن در مقام معرفی خودش میفرماید این آیه شریفه است: قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِینٌ* یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ ...؛[1] میفرماید: ای انسانها! ای کسانی که ایمان دارید! از طرف خدا برای شما نوری نازل شده است. آن نور، همراه با این قرآن است. این کتاب کتاب آشکاری است؛ یعنی کتاب رمزی نیست، گو اینکه مطالبش اعماقی دارد اما سطح عادیاش بهآسانی برای همه قابلفهم است. خدا این نور را برای چه فرستاده است؟ یَهْدِی بِهِ اللّهُ؛ خدا هدایتگر است اما وسیله هدایتش این نور است، یَهْدِی بِهِ اللّهُ، خدا بهوسیله این قرآن شما را هدایت میکند، چه کسانی را؟ آیا همه را هدایت میکند؟ البته در مقام این است که همه را هدایت کند ولی عملاً این هدایت برای همه حاصل نمیشود. آنهایی از این نور استفاده میکنند که طالب رضوان الهی هستند؛ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ. آنها را به چه چیزی راهنمایی میکند؟ به سُبُلَ السَّلاَمِ؛ به راههای امن، به راههای سلامت، به راههایی که حتماً به مقصد میرسد.
اجمالاً از این آیه شریفه به دست میآید که ما مقصدی در پیش داریم که باید از راههایی بهسوی آن مقصد برسیم. اول باید راهش را بشناسیم، اگر آن راه را درست طی کنیم به مقصد میرسیم. خدا وقتی میخواهد عظمت این قرآن را معرفی کند میفرماید این قرآن باعث این میشود که شما آن راههای صحیح، راههای امن و بیخطر را بشناسید؛ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ. پس برای رسیدن به امن و کمال مطلوب، راههای بیخطری وجود دارد. در مقابل این راهها راههای شیطانی و نفسانی است که طبعاً خطر در آن است. قرآن شما را به راههایی که خطر ندارد هدایت میکند. این هدایت یک شرط دارد، شرطش این است که شما در دلتان بخواهید که خدا از شما راضی باشد؛ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ. رضوان، نهایت خشنودی خداست. حالا آثاری دارد، یکی از آثار کوچکش بهشت است، برای اینکه قرآن بعد از ذکر نعمتهای بهشتی میفرماید وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ.[2] ما نمیتوانیم حقیقت آن را درک بکنیم که چه قدر عظمت دارد، یکی از آثارش بهشت است. اگر میخواهید به آن مقصد برسید باید همتتان را بلند کنید و از اول دنبال رسیدن به آن باشید؛ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ. اگر دنبال این باشید که به رضوان خدا برسید قرآن شما را هدایت میکند اما اگر دنبال چیزهای دیگر باشید استفاده شایانی از قرآن نمیبرید، استفادهها کمرنگ و ضعیف است، گاهی هم خدایی نکرده برای بعضیها ممکن است منفی باشد. اگر دنبال آن هدف اصلی باشید که قرآن برای آن نازل شده و رسالت خودش را این میداند که شما را به آن مقام راهنمایی کند باید این شرط روحی را در خودتان ایجاد کنید یعنی استفاده از قرآن فقط به آموختن لفظش، به خواندنش، به حفظ کردنش و به فهمیدن معانیاش نیست. کسانی بودند که قرآن را خوب میخواندند، معانیاش را هم میفهمیدند، خودشان عربزبان و متخصص ادبیات عرب بودند، معانیاش را هم خوب میفهمیدند اما استفاده صحیحی از قرآن نبردند و گاهی سوءاستفاده هم کردند چون آن شرط روحیاش را نداشتند و دنبال این بودند که از اینها برای زندگی دنیایشان استفاده کنند و هوسهایشان را ارضا کنند، این است که درست نتوانستند از قرآن استفاده کنند. اگر بخواهید درست از قرآن استفاده کنید باید انگیزه اصلیتان این باشد که کاری کنید که خدا راضی است چون قرآن برای این نازل شده که شما را به آنچه خدا میپسندد راهنمایی کند، شما باید طالب آن باشید که ببینید خدا چه میپسندد تا از این استفاده کنید.
البته خود این مطلب یکی از هدایتهای قرآن است که ما بفهمیم بالاترین کمالی که ممکن است انسان به آن برسد و عالیترین مقامی که انسانی ممکن است به آن نائل بشود مقامی است که اسمش رضوان الهی است. ما الآن نمیتوانیم حقیقتش را درک کنیم که این مقام چیست، همین اندازه میشود بگوییم چیزی است که خدا میپسندد و خدا که کاملترین موجودات است جز کاملترین مقامها را نمیپسندد و آن مقام را برای شما مهیا کرده و یکایک شما میتوانید به آن مقام برسید به شرطی که بخواهید، بهزور به کسی نمیدهند، راهش را باید یاد بگیرید، تا راهش را یاد نگیرید ولو بخواهید هم بلد نیستید و نمیدانید که چهکار باید کرد.
پس یکی این است که اول بخواهید به آن مقام برسید و همت کنید، دوم اینکه بگردید راهش را پیدا کنید. اگر آن نیت را داشتید سعی میکنید ببینید این راهی که قرآن نشان میدهد چیست؟ پس باید بفهمیم، باید زبان قرآن را یاد بگیریم، معانیاش را یاد بگیریم، تفسیرش را یاد بگیریم، تدریجاً بیانات اهلبیتعلیهمالسلام را در تفسیر قرآن یاد بگیریم و استفاده کنیم تا آن راه را خوب بشناسیم، راه را بشناسیم تا عمل کنیم. آدم برای چه میخواهد راه را بشناسد؟ برای اینکه آن راه را بپیماید. پس برای این کار یک فعالیت بیرونی لازم است و یک فعالیت قلبی و درونی لازم است؛ در دل، شما باید همتتان را بلند کنید و دنبال این باشید که خدایا! من چیزی میخواهم که تو بپسندی، الآن هم عقلم درست نمیرسد که آن چیست؟ امیدوارم که کمکم بهوسیله همین قرآن بفهمم ولی اجمالش این است که میخواهم کاری کنم که تو خوشت بیاید و تو راضی باشی. این کار درونی است که هر کسی در دل خودش باید انجام بدهد، کس دیگری هم نمیفهمد که آیا این هست یا نیست؟ هر کسی خودش میداند و قلب خودش که دنبال چه میگردد؟ این کاری است که ما باید در درون انجام بدهیم؛ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ. اگر دنبال این هستید آنوقت باید راه را از قرآن یاد بگیرید. چگونه یاد بگیریم؟ خب بالاخره قرآن به زبان عربی است، اول باید زبانش را یاد بگیریم، اقلاً ترجمهاش را یاد بگیریم، درباره ترجمهاش فکر کنیم، غور کنیم، راههایی که خود قرآن برای بهتر فهمیدنش نشان میدهد آنها را به کار بگیریم تا استفاده کنیم. بنابراین توصیهای که در این باب میشود کرد این است که ما در این دو جهت سعی کنیم، هر کسی به اندازه همتش، به اندازه توفیقی که خدا به او میدهد، آن که مستقیماً به هر کسی مربوط است که خودش میتواند انجام بدهد اگر در دل خودش با خدا عهد کند که خدایا! من میخواهم کاری کنم که تو خشنود باشی، دنبال این هستم که چهکار کنم که تو خوشحال بشوی؛ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ، بعد برای اینکه راهش را پیدا کنم سراغ قرآن میروم؛ یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ.
یک مقصد ممکن است راههای متعددی داشته باشد که بعضی از آنها خطرناک، دارای پیچوخمهای زیاد، فراز و نشیبها و لغزشگاههای هولناک باشد. روشن است که این راهها خیلی امن نیست، اینها سُبُلَ السَّلاَمِ نیست. یک راههایی است که تضمین شده که اینها خطری ندارد، هر کس از این راه برود سقوط نمیکند، در دره نمیافتد، نمیلغزد، آنها سُبُلَ السَّلاَمِ است. آن راهها را فقط قرآن بیان میکند و هیچ جای دیگر نمیشود پیدا کنید. پس قرآن بالاترین گنجی است که در این عالم میشود یافت، بالاترین هدیهای است که خدای متعال به مخلوقش عنایت فرموده و هدیهای از این بالاتر نمیشد، اگر میشد خدا همان را میفرستاد، او که بخل ندارد، او میخواست بندگانش هدایت شوند و به سعادت برسند و اگر چیزی بهتر از این میشد آن را میفرستاد.
متأسفانه حتی بسیاری از کسانی که به اسلام ایمان آوردند و قرآن را کتاب خدا میدانستند حق این ایمان را ادا نکردند. حالا ملاحظه میفرمایید آنهایی که اصلاً قرآن را قبول ندارند، دشمن اسلاماند و با اسلام مبارزه میکنند آنها که حسابشان جداست، و امروز همینطور که میدانید قدرتهای عالم پشت به پشت هم دادند برای اینکه قرآن و اسلام را از بین ببرند؛ وَلاَ یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ یرُدُّوكُمْ عَن دِینِكُمْ،[3] آنها دشمن دین ما هستند. خب آنها حسابشان جداست، از دشمن توقعی جز دشمنی نیست، دشمن باید دشمنی کند دیگر، آنها اگر به زبان دوست و به لباس دوست هم ظاهر بشوند و بگویند که ما میخواهیم قرآن زیبا و تفسیر جدید را به شما هدیه کنیم این حرفها دام است، آنها دلسوز ما نیستند، آنها نمیخواهند ما را با قرآن آشنا کنند، اگر هم بگویند فریب است و میخواهند ما را به دام بیندازند. حساب آنها جداست اما ما مسلمانان چه قدر به قرآن اهمیت دادیم؟! حقیقت این است که ما خیلی جفا کردیم! پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله دو تا میراث داشت؛ قرآن و عترت، هم به قرآن جفا کردیم و هم به عترت. نمونه جفای به عترت را بنیامیه نسبت به سیدالشهداسلاماللهعلیه کردند. از همین امت بودند، بنیامیه که مشرک نبودند، یهودی نبودند، نصرانی نبودند، مسلمان بودند! نماز میخواندند! صبح عاشورا عمرسعد نماز جماعت خواند، امام جماعت بود اما نسبت به میراث پیغمبرصلیاللهعلیهوآله جفا کردند، عترتش را به شهادت رساندند. عین این جفا را نسبت به قرآن هم انجام دادند. کار قرآن به جایی رسید که در جامعه ما شما الآن نمیتوانید تصور درستی بکنید، این جریان را چون جریان عینی بوده که من خودم شاهدش بودم مکرر برای دوستان نقل کردم؛ شما میدانید بنده یزدی هستم. یزد یکی از شهرهای مذهبی ایران است، معروف است و میگویند دارالعباده یزد. ما مدرسه میرفتیم، بعد از زحمات زیادی که علما کشیدند هفتهای یک ساعت درس قرآن گذاشته بودند، شکلی بود، نه معلمش معلم جالبی بود و نه به درس خیلی اهمیت میداد، یک چیزی گذاشته بودند، بههرحال داستانی دارد که چه طور این یک ساعت قرآن در برنامه مدارس گنجانیده شد، چند نفر از علما به هراه مرحوم حاجآقا حسین قمیرضواناللهعلیه از مشهد به تهران آمدند و ایشان مدتی در شهر ری اعتصاب کردند و این حرفها و با زحماتی تا نتیجهاش این شد که یک ساعت قرآن در برنامه مدارس گذاشته شد. بنده کلاس ششم ابتدایی بودم. آنوقتها مدرسه شش ساله بود. میخواستیم برای امتحان قرآنمان، دوره کنیم. قرآن را یک دوره کردیم و بعضی کلماتش را درست یاد نگرفته بودیم و میخواستیم از معلممان بپرسیم. در همه معلمین مدرسهای که ما درس میخواندیم یک نفر کسی که روخوانی قرآن را درست بلد باشد نبود! یک نفر معلم زرتشتی به نام رستم بود که معلم کلاس پنجم بود. ما میرفتیم کلمه قرآنمان را از معلم زرتشتی میپرسیدیم. روخوانی قرآن! معلمین یکی از بهترین مدارس مذهبی یکی از مذهبیترین شهرهای ایران، روخوانی قرآن بلد نبودند! این سیاست حکومت پهلوی بود که به دستور اجانب اجرا میشد.
توجه به این لازم است که بدانید خدا در سایه انقلاب چه نعمتی به ما داده است. امروز روخوانی قرآن که هیچ، حافظین قرآن در هر کوی و برزنی هستند و تا روستاها هم ما حافظ قرآن داریم و همینجا باید خدا را شکر کنیم که این مدال افتخارش به سینه مقام معظم رهبری نصب شده، کسی که قرآنآموزی، قرآنخوانی و احترام به قرآن را در این کشور زنده کرد ایشان بود. ما در طول تاریخ اسلام هیچ کسی را از رهبران، علما، سلاطین و وزرا سراغ نداریم که چنین افتخاری نصیبش شده باشد. الآن ملاحظه میفرمایید کارهایی که خود شما مشغولید از این نونهالان ما تا برسد به بهترین قاریانی که در دنیا در عداد بهترین قاریان دنیا هستند در طول همین چند سال تربیت شدند، عمده این تشویقهایی بود که ایشان فرمودند، برنامهریزیهایی که کردند، رهنمودهایی که برای قرآنآموزی و احیای این سنت بزرگ الهی دادند، خدا انشاءالله ساعتبهساعت بر طول عمر و سلامتی و عزت و قدرت و شوکت ایشان بیفزاید و سایه ایشان را تا ظهور ولی عصرعجلاللهفرجهالشریف برای ما مستدام بدارد.
عزیزان من! خود شما در یک زمانی زندگی میکنید که به برکت خونهای شهدا این افتخار برایتان فراهم شده که بتوانید این امانت الهی را از نو زنده کنید. جامعه را، از جامعهای که روخوانی قرآن را از دست داده بود، فرهیختگان و فرهنگیانش روخوانی قرآن بلد نبودند و دیگر سایر طبقات پاییندستش معلوم بود که تکلیفشان چیست، به جامعه قرآنی کنید. البته گاهی در یک روستایی، گاهی پیرمردی، پیرزنی، مکتبی داشت و در آن قرآن و اینها بود، اینطور نبود که هیچکس نباشد اما اکثریت جامعه اینطوری بود و حالا میبینید که درست عکس شده، همهجا قرآنآموزی افتخار است، برای کسانی که حافظ قرآن باشند حتی در دانشگاهها امتیاز قائل میشوند، مورد احترام و تکریم در جامعه هستند و بالاتر، آنچه خدا برای شما مقرر فرموده و خود شما درست آگاه نیستید و آن این است که چشم وجود مقدس امام زمانعجلاللهفرجهالشریف به شما روشن است. نمیدانید این چه نعمتی است! خانهای که در آن یکی از فرزندان حافظ قرآن است، قرآن را خوب میخواند و خوب میفهمد قطعاً مورد عنایت آقا امام زمانعجلاللهفرجهالشریف است، حتماً آقا برای خودش و برای پدر و مادرش دعا میکنند. این فرصت را مغتنم بشمارید، سعی کنید برای قرآنآموزی در همه سطوح به آنچه لایق قرآن است در حد فهمتان و در حد قدرتتان عمل کنید.
اولاً هیچوقت بیوضو به قرآن دست نزنید، کار خیلی مشکلی نیست. این ادب، روح شما را آماده میکند که از نور قرآن استفاده کنید. حتیالمقدور سعی کنید موقع خواندن قرآن رو به قبله و مؤدب بنشینید. حالا یک قصهای نقل کنم. شاید شما نام مرحوم آیتالله العظمی آملیرضواناللهعلیه را شنیده باشید. ایشان از بزرگان علما و مراجع بودند و در تهران زندگی میکردند. ایشان در نجف یک استاد اخلاقی به نام مرحوم آقای قاضی تبریزیرضواناللهعلیه داشتند که استاد آقای طباطباییرضواناللهعلیه و استاد آقای بهجترضواناللهعلیه هم بودند. آقای قاضیرضواناللهعلیه به ایشان دستور داده بودند که شبها مقداری سورههای مسبّحات را، قرائت کنند. ایشان شب در حجرهشان نشسته بودند داشتند قرآن میخواندند که پایشان درد گرفته بود. جلویشان یک میزی گذاشته بودند، از زیر میز پایشان را دراز کرده بودند. فردا استادشان فرموده بود که موقع تلاوت قرآن پایتان را دراز نکنید حتی زیر میز! او از خانه خودش دیده بود که موقع تلاوت قرآن ایشان پایش درد گرفته بود پا را زیر میز دراز کرده بود. زیر میز هم نمایشی نداشت. فردا به او فرموده بود که موقع قرائت قرآن پایتان را دراز نکنید حتی زیر میز باشد! یعنی رعایت این ادب در نورانیت دل شما اثر دارد. هر چه ادب قرآن را رعایت کنید خدا هم به شما بیشتر فیض و رحمت و برکت نازل میکند. اینها کارهای سادهای است که باید همه ما یاد بگیریم و بیشتر دقت کنیم که عمل کنیم. بعد خدا به تدریج عشق به فهم قرآن را، توفیق استفاده از آیات قرآن را و پیدا کردن حالات مناسب از قرائت قرآن را عنایت میفرماید و کمکم به این حالات میرسد که إِذَا تُتْلَى عَلَیهِمْ آیاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِیا.[4] انشاءالله آن وقت است که انوار الهی را درک میکنید که چگونه به قلبتان نازل میشود.
دعا میکنیم خدا شما را از زندهکنندگان برکات قرآن در جامعه قرار بدهد، خود شما و پدر و مادر و بستگانتان را از بهترین رحمتهای خودش بهرهمند کند، سعادت دنیا و آخرت را نصیب شما کند و سعی کنید به تدریج هر چه میتوانید بیشتر با قرآن انس بگیرید، بهتر قرآن را بفهمید، بهتر به قرآن عمل کنید و بهتر به دیگران بیاموزید.
و السلام علیکم و رحمهالله