صوت و فیلم

صوت:

آثار و برکات اعتقاد به وجود مقدس ولی عصر‌ (ارواحنافداه)

در مصلى شهركرد
تاریخ: 
جمعه, 10 مهر, 1383

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ‌‌‌‌‌‌‌‌‌عَلَی آلِهِ الطَّيِبِينَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَ‌‌‌‌‌‌‌‌‌تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقديم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام، صلواتى اهدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم.

فرارسيدن اين عيد عظيم را به پيشگاه مقام معظم رهبرى، مراجع تقليد و همه علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌مندان به اهل‌بیت، مخصوصاً به شما حضار محترم تبريك و تهنيت عرض مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم و از خداوند متعال درخواست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم كه عيدى ما را تعجيل در ظهور فرج آن حضرت قرار بدهد.

خدا را شكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم كه در چنين روزى توفيق پيدا كردم که در اين شهر مقدس، در حضور شما مردم متدين و علاقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌مند به اسلام و انقلاب، مردم شهیدپرور و ولايت‌مدار، حضور پيدا كنم و مراتب ارادت خودم را خدمت شما عرض كنم و انجام وظيفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى در حد توان داشته باشم. بحمدللّه همه شما راجع به اين ايام و خصوصياتش و صاحب اين ايام اطلاع كافى و معرفت خوبى داريد و احتياجی به توضيح امثال بنده نداريد.

مطالبى كه راجع به شخصيت حضرت بقية اللّه الأعظم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنالتراب‌مقدمه‌الفداء مطرح مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود مطالبى است كه کم‌وبیش، مخصوصاً براى جوانان و نوجوانان، جاى بحث و گفت‌وگو دارد و لذا سعى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم در دقايقى كه مزاحم اوقات شما هستم به بیان بعضى از اين مطالبى كه فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم توجه به آن‌ها براى همه ما مفيد است بپردازم.

    اعتقاد ادیان و مذاهب مختلف به وجود مصلِح جهانی

همه شما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيد كه اعتقاد به وجود مصلِحى كه به تعبير عام در آخرالزمان ظهور می‌كند، اختصاصی به اسلام و به مذهب شيعه ندارد و ساير اديان و مذاهب هم کم‌وبیش چنين اعتقادى دارند. حتى در آئين بودا نیز اعتقاد به وجود و ظهور مصلح وجود دارد؛ با اينكه نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان آن را دين ناميد؛ زیرا نه اعتقاد به توحيد در آن هست و نه اعتقاد به نبوت و ساير ضروريات اديان.

صرف‌نظر از ساير اديان، برادران اهل تسنن ما در کتاب‌های معتبرشان درباره حضرت مهدى‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه بحث كرده‌اند و حتى کتاب‌های مستقلى درباره شخصيت حضرت مهدى‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه به رشته تحرير درآورده‌، با روايات خودشان که از مبانى و منابع حدیثی‌شان اخذ شده کتاب‌هایی را در اين زمينه فراهم کرده‌اند.

ویژگی‌هایی كه ما شیعیان براى امام زمان‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف معتقد هستيم ايجاب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند كه ما بيش از ديگران به اين مسئله توجه كنيم تا از بركات اين اعتقاد، بيشتر بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌مند بشويم. درست است كه اهل تسنن هم معتقدند که دوازدهمين از نسل پيغمبر اكرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‌‌آله غايب است و ظهور خواهد كرد و اكثرشان به همين معنا معتقدند ولی افراد شاذّى هم معتقدند كه حضرت هنوز متولد نشده است؛ ولى به‌هرحال به مهدى صاحب‌الزمان معتقدند اما بركاتى كه ما از اين اعتقاد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بريم آن‌ها ندارند. اعتقادى كه ما به وجود امام زمان‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف داريم توأم با يك سلسله اعتقادات فردى است كه وقتى این‌ها ضميمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود آن‌چنان آثار عظيمى در زندگى فردى و اجتماعى ما به وجود مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد كه هرقدر معرفت ما بيشتر باشد و به آن‌ها بيشتر توجه داشته باشیم، از بركاتش بيشتر بهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌مند مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شویم.

    برکات اعتقاد به وجود مقدّس امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

بركاتى كه از اين اعتقاد نصيب ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود به دو دسته كلى قابل تقسیم است. يك دسته، تأثيراتی است که اين اعتقاد در زندگى فردى ما دارد. هر فردى كه به وجود مقدس ولى عصر‌ارواحنا فداه با اوصافى كه در روايات ما آمده و همه ما شيعيان اثنى عشرى به آن معتقد هستيم، معتقد باشد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند در زندگى شخصى خودش از يك بركاتى استفاده كند.

يك دسته ديگر، بركاتى است كه این اعتقاد براى زندگى اجتماعى، اعم از اجتماع ما شيعيان يا اجتماع بزرگ‌تر مسلمانان و بلكه اجتماع بزرگ انسانى دربردارد. من براى اينكه این مطالب در اذهان نوجوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بماند این‌ها را دسته‌بندی مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم تا بهتر قابل ضبط و حفظ باشد.

    برکات اعتقاد به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحناه فداه در زندگی فردی

ما شيعيان مهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترين استفاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى كه در زندگى فردى‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان از اعتقاد به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بريم، دو جور فايده است؛ يك جور فايده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای كه همه بيشتر با آن آشنا هستند اين است كه در مواردى كه در تنگناهاى شديدى قرار می‌گیریم و راه نجات و رستگارى را بر خودمان بسته مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم و مشكلات از هر طرف بر ما احاطه پيدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و راه نجاتى پيدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، به آن حضرت متوسل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويم و آن حضرت به فرياد ما می‌رسد و مشكلات ما را حل می‌كند. البته نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى بارز اين استفاده در داستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى فراوانى آمده است كه همه شما كمابيش شنيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايد و در اين زمينه کتاب‌هایی نوشته شده كه چه كسانى در تنگناهايى قرار گرفتند، در بيابان گم شدند، مشرف به هلاكت بودند، آذوقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را گم كردند يا تحت تسلط دشمن قهارى قرار گرفتند كه جان و مال و ناموسشان در خطر بود و چيزهايى از اين قبيل و در آن حال، متوجه مقام حضرت بقية ‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله شدند و توسل كردند و آقا آن‌ها را نجات دادند؛ حالا يا اينكه خودشان شخصاً حضور پيدا كردند، يا يكى از اصحاب خاصشان حضور پيدا كردند و يا با یک وسيله غيبى، آن مشكل حل شده است. من نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم با ذكر این‌گونه مطالب كه كمابيش نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايش را شنيديد و شايد براى خودتان هم اتفاق افتاده باشد، وقت مجلس را بگيرم. در همين زمان ما، در گوشه و كنار، صدها و هزاران نمونه از اين قبيل اتفاق افتاده كه اگر این‌ها ضبط بشود يك دايرة‌‌‌‌‌‌‌‌‌المعارف عظيم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

به‌هرحال اين يكى از منافعى است كه ما از اعتقاد به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بريم. اگر چنين اعتقادى نداشتيم، چنين توسلاتى پيدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرديم و اين مشكلات براى ما حل نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. در اين زمينه آن‌قدر داستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مطالب هست كه فرصت اشاره به بعضى از نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايش هم نيست.

     شرط مهم در توسل به امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

همين جا يك نكته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى را بين پرانتز عرض كنم و آن نکته این است که استفاده از وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه براى رفع مشكلات، منحصر به چنين مشكلات حادى نيست كه انسان راه نجات را از هر طرف بر خودش مسدود ببیند و مشرف به مرگ باشد و آن‌وقت توسل كند و بعد مشكلش رفع بشود. اگر همان حالى را كه در آن مشكل، در آن تنگنا، در آن مصيبت و در آن شداید برايمان پيدا می‌شود كه كاملاً توجه پيدا می‌کنیم و توسل كامل پيدا می‌کنیم، اگر چنين حالى براى هر كار ديگرى هم پيدا بشود مسلماً جواب داده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. منتهی ما معمولاً آن‌وقتی در خانه امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويم كه دستمان از همه جا بريده است كما اينكه براى دعا كردن و این‌ها هم همین‌طور است! وقتى مريضى داريم، تا دستمان به دكتر و دارو و بيمارستان و يا راه‌های ديگرى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد سراغ خدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويم و وقتى از همه‌جا نااميد شديم آن‌وقت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويم دعا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، نذر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، توسل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم! با اينكه حقش اين است كه مؤمن وقتى حاجتى دارد اول از خدا بخواهد و بعد سراغ اسباب برود.

به‌هرحال خواستم بين پرانتز عرض كنم كه استفاده از وجود مقدس امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف، منحصر به آن شداید حاد نيست. در هر مشكلى، اگر شما با صدق دل متوسل بشوید، آن‌گونه كه در شداید متوسل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويد، خواهيد ديد كه عنايت آقا شامل حالتان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و مشكلتان حل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

اين يك بخش از نتايجى است كه ما از اعتقاد به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه در زندگى فردی‌مان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بريم و اگر جز همين فوايدى كه در دوران غيبت شامل حال ما شيعيان شده نبود، براى اهميت این اعتقاد كافى بود.

    آگاهی امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف از وضع انسان‌ها

بخش ديگرى از نتايجى كه ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم در زندگى فردى از اعتقاد به وجود ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف ببريم ولى متأسفانه در بسيارى از اوقات غافليم و از آن استفاده نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم اعتقاد به اين است كه حضرت نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها حيات دارند بلكه از حال ما هم اطلاع پيدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، از مشكلات ما هم مطلع مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و از اعمال خوب و بد ما هم آگاه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند.

همه ما شنيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايم كه به‌حسب برخى روايات، نامه اعمال همه ما را هفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى دو مرتبه، روزهاى دوشنبه و پنج‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنبه، به حضور امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌برند. در بعضى از روايات به بيش از اين هم اشاره شده است. به‌هرحال روايات در اين زمينه لحن‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مختلفى دارد. اجمالاً همه ما معتقديم كه اعمال ما به امام زمان عرضه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. در زمان اميرالمؤمنين‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام اعمال ما به ايشان عرضه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد و همچنین در زمان ساير ائمه. در اين زمان هم، اعمال ما به امام زمان، حضرت بقية ‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله الأعظم‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا‌لتراب‌مقدمه‌الفداء عرضه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

    شاهدان اعمال

در آيات كريمه قرآن هم به اين مطلب اشاره شده که اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ؛[1] در روايات، مؤمنون به ائمه اثنى عشر‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اجمعين تفسير شده است. لحن آيه اين است كه شما اعمالتان را انجام بدهيد و هر كارى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد بكنيد، خدا اعمال شما را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيند، پيامبر هم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيند، مؤمنين خاص كه به ائمه معصومين تفسیر شده آن‌ها هم اعمال شما را خواهند ديد. روايات عرضه اعمال هم معمولاً در ذيل همين آيات ذكر شده است. به‌هرحال اين يكى از اعتقادات ماست اما متأسفانه ما آن‌طور كه بایدوشاید از اين اعتقاد استفاده نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم!

    مسجد جمکران؛ میعادگاه عاشقان حضرت مهدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام

همه ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم که مقام آن بزرگوار در اين جهان چقدر عظمت دارد و همه ما از عمق جان‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان ایشان را دوست داريم. اين مجلس و همچنین سایر مجالسى كه در اين ايام در كل كشور برگزار می‌شود،‌ نمونه كوچكى از محبتى است كه مردم به امام زمان‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف دارند. آن‌طور كه نقل شده، ديشب در حدود سه ميليون نفر در مسجد جمكران اجتماع كردند! سه ميليون نفر در يك بيابان اطراف شهر قم كه انتساب به وجود مقدس ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه دارد و مسجدى در آنجاست که به نام آن حضرت ساخته شده است، اجتماع كردند! چنين جمعيتى افسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي است! گفتن و شنيدنش آسان است كه مردم از شهرستان‌ها و از اطراف بلاد جمع بشوند، سه ميليون مرد و زن كه هشتاد درصدشان جوان هستند، از دختر و پسر، با چه عشقى، با چه اشتياقى، با چشم‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اشک‌بار، بسيارى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان راه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى طولانى را پياده آمدند، كاروان‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى پياده از شهرستان‌های نزديك حركت كردند كه ديشب به مسجد جمكران بيايند و ديشب و امشب را آنجا باشند. اين عشق و علاقه در همه ما وجود دارد و بحمدلله در بعد از انقلاب، روزافزون بوده و امروز به اين اوجى رسيده كه دنيا را متحير مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. پس شكى نيست كه همه ما از عمق دلمان به آن حضرت عشق مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ورزيم، نام ایشان را كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنويم دلمان روشن می‌شود و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم پرواز كنيم.

    قلب مقدّس امام زمان‌علیه‌‌السلام را نرنجانیم!

آيا كسانى كه چنين عشقى به امام زمان‌ارواحنا فداه دارند حاضرند كه ایشان را ناراحت كنند، كارى كنند كه دل ایشان بسوزد و از ما برنجد؟! مگر ممكن است آدم حاضر باشد محبوب خودش را برنجاند و او را غمگين كند و اسباب اندوهش را فراهم كند؟!

ما غافليم از اينكه برخى از كارهايى كه انجام مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم، به عرض مبارك امام زمان‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف که مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد حضرت را ناراحت می‌کند! بعضى از اين كارها هست كه حضرت، متأثر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و براى ما استغفار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند؛ اما بعضى از كارها هست كه به‌قدری دل حضرت را به درد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد كه من درست نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم عکس‌العملش چیست! همين اندازه به شما عرض كنم كه بعضى از كارها مثل تيرى است كه به قلب مقدس آن حضرت زده می‌شود!

آيا ما اگر بدانيم كه بعضى از كارهاى ما مثل تيراندازى به امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف است حاضريم اين كار را انجام بدهيم؟! حاضريم قلب مبارك ایشان را مجروح كنيم؟! قطعاً نه، هیچ‌کدام از ما حاضر نيستيم ولى متأسفانه توجه نداريم كه بعضى از كارها دل آقا را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌سوزاند و به درد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد و ایشان را ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. خدا نكند كه بر ما غضب كند كه غضب ایشان غضب خداست و باعث رسوايى دنيا و عذاب ابدى خواهد شد!

بنابراين يكى از فوايدى كه ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم از اين اعتقاد بگيريم اين است كه توجه داشته باشيم اعمال ما به‌گونه‌ای باشد كه اگر دل ایشان را شاد نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند دست‌کم ایشان را نرنجاند! اگر مرهمى بر زخم ایشان نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاريم، دل ایشان را مجروح نسازيم!

    ترک گناه و خودسازی؛ بهترین هدیه به امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

طبعاً جاى اين سؤال هست که چه کاری است كه آقا را ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند؟ چيست كه قلب مقدس ایشان را مجروح مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند؟ براى اينكه بفهميم چه نوع کاری است كه آقا نمی‌پسندد و ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود بايد بگوييم که اصلاً امام زمان براى چه به وجود آمده است؟ آيا فلسفه وجود امام، غير از اين است كه بندگان خدا را به راه خدا آشنا كند تا به سعادت دنيا و آخرت برسند؟! بنابراين این سؤال يك جواب كلى و روشن دارد؛ هر گناهى، آقا را ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. همین‌که ببيند در نامه اعمال شيعيانش گناهانى نوشته شده ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود؛ اما طبعاً گناهان مراتبى دارد. گناهان صغيره، زود قابل آمرزش است. بعضى از كبائر هم هست كه تنها با توبه، زود آمرزيده مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اما بعضى از گناهان كبيره هست که آن‌قدر تبعات و دنباله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها دارد كه نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها تبعاتش عاید خود گناهكار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود بلکه عواقبش دامن‌‌‌‌‌‌‌‌‌گير جامعه اسلامى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، آتشى است كه نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها خرمن خود گناهكار را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌سوزاند بلكه خرمن جامعه اسلامى را آتش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند و بر باد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد.

    گلایه امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف از شیعیان!

فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد وقتى امام زمان چنين كارهايى را از كسانى كه اسمشان شيعه است و خودشان را از شيعيان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند ببيند، چه حالتى به ایشان دست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد؟! این‌که عرض مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم از شيعيان ببيند، نكته‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى دارد؛ جرائمى كه از دشمنان ديده بشود عادى است و خيلى ناراحت‌کننده نيست. اگر آمريكا بيايد ايران را بمباران كند، اگر صدام بيايد بمباران بكند ما تعجب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم؟! آن‌ها هشت سال كردند، تعجبى ندارد، دشمن است دیگر، اگر دشمنى نكند چه كند؟! اما اگر دوست، كار دشمنانه كند خيلى سوزاننده است!

نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم اين داستان واقعيت دارد يا حكايت و مثلى است؛ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند يك شخص را دار زده بودند و مردم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند او را سنگ‌باران مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند. او همه را تحمل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد، سنگ بر سر و صورتش مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد و هیچ آه و ناله‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى سر نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد و عکس‌العملی نشان نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد. يكى از دوستانش آمد و يك گُل به او پرتاب كرد. او دادش در آمد و شروع كرد به گريه كردن! گفتند: این‌همه سنگ خوردى ناله نكردى، این‌که به تو گُل زد! گفت: آخر آن‌ها دشمن بودند و از آن‌ها توقعى نداشتم، دوست چرا؟! دوست چرا؟!

آقا از آمريكا و صهيونيست كه توقعى ندارد. آن‌ها اگر با اسلام و مسلمين دشمنى بكنند جاى تعجب نيست اما كسى كه خودش را دوست و شيعه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند، اگر در جهت نفى ارزش‌های اسلامى، تضعيف باورهاى اسلامى و تعطيلی احكام اسلامى قدم بردارد آن است كه دل آقا را به درد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد؛ تو ديگر چرا؟! كفار اقدامى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند خب كافر هستند، از اول باید مسئله كفر و ايمانش را حل كرد اما تو كه ايمان دارى و ادعاى اسلام و تشيع مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنى چرا تيشه به ريشه اسلام و تشيع مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنى؟! فكر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنى چنين اعمالى قلب مقدس آقا را به چه حالتی درمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد؟! و متأسفانه همه ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم كه كمابيش چنين اعمالى هم در جامعه ما انجام مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرد!

    فقط به عشق امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه

به‌هرحال این‌ها در بُعد فردى بود. اعتقاد به وجود مقدس امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحنا فداه، هم براى رفع مشكلات، كارساز است و هم عامل اخلاقى و تربيتى دارد که وقتى ما توجه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم كه آقا از كارهاى بد ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، به‌خاطر آقا اين كار را ترک می‌کنیم. خيلى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها هستند كه فقط به‌خاطر اينكه کاری گناه است و حرام است و عذاب اخروى دارد اين كار را ترك نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند اما اگر بگويند که با انجام این کار دل سيدالشهدا‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام می‌سوزد و ابوالفضل العباس‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام خسته مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، حساب خاصى باز مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. من چنین مواردی را سراغ دارم.

يك داستانى يادم آمد. يك آقاى بزرگوارى بود که معتاد به سيگار بود. هر چه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواست ترك بكند نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانست. بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مزاجشان جورى است كه وقتى عادت كردند، به اين آسانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند ترك كنند. خدا نكند كه آدم به اين عادت‌های زشت مبتلا بشود! يك روز من ايشان را ديدم كه سيگار را ترك كرده بود. به او عرض كردم چطور شما چند بار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستى اقدام كنى گفتى نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانم و اراده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام این‌قدر قوى نيست. گفت يك كسى من را به ابوالفضل‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام قسم داد، من به احترام نام ابوالفضل‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام ديگر ترك كردم. گفتم هر بلايى به سرم بيايد تحمل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم ولی از نام ابوالفضل‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذرم.

اين يك راه بزرگى است براى اينكه موقعى كه شيطان ما را به گناه وسوسه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند توجه كنيم به اینكه اين گناه دل امام زمان را به درد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد و آقا را ناراحت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. اگر به اين توجه كنيم، ولو در ابتدا انگيزه ترك گناه نداشته باشيم اما به‌خاطر قلب مقدس امام زمان ترك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم.

اگر كار واجبى است، كار سختى است و زیر بارش نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويم، اگر توجه كنيم كه دل آقا شاد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و اگر ایشان را ببينم يك لبخند به روى من خواهد زد و يك بارک‌الله به من خواهد گفت، اگر هر زحمتى هم باشد آدم حاضر است تحمل كند به اميد اينكه روزى جمال ایشان را زيارت كند و ایشان به او بگويد آفرين. اين يكى از منافعی است كه از اعتقاد به وجود امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام می‌بریم. اگر چنين اعتقادى نداشتيم چنين زمينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايى براى ترك گناه يا انجام واجبات و وظايف مهم و سنگين براى ما پيش نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد.

    گشایش در امور فردی به برکت توسّل به امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف

همه این‌ها مسائلِ شخصى است؛ هر كسى براى خودش توسلى پيدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند تا مشكلش رفع بشود، يا با توجه به ایشان گناهى را ترك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند يا واجبى را انجام می‌دهد. اين مسئله‌ی شخصى است. اين را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان يك فرج شخصى ناميد؛ يعنى ما به‌خاطر توسلمان به امام زمان، فرجى براى ما پيدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. فرج يعنى گشايش در كار؛ از تنگنا درمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آييم و مشكلمان حل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. اسم این فرج است.

يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ، وَيَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدائِدِ. اين دعا که يكى از دعاهاى صحيفه سجّاديه است، اين هم دعاى فرج است. دعای اَللهُّمَ كُنْ لِوَلِيِّكَ... كه می‌خوانيم اسم آن هم دعاى فرج است يعنى با خواندن اين دعا، انتظار داريم كه گشايشى در كار پديد بيايد. اين گشايش‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، گشايش‌های شخصی است. فرجى كه حاصل بشود، مشكل ما كه حل بشود، حاجت ما كه روا بشود يك فرج شخصى و خصوصى براى ما حاصل شده است.

    تبلور امید در انتظار فرج

وقتى چنين اعتقاد و اميدى داريم كه آقا به ما كمك كند، اين حالت ما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انتظار فرج. وقتى آدم اميد داشته باشد که يك كارى انجام می‌گيرد، وقتى مقدماتش را انجام مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد منتظرم که آن نتيجه حاصل بشود. اصولاً تا اميد به چيزى نباشد مفهوم انتظار معنى ندارد. اگر شما مطمئن باشيد که يك حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى اتفاق نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد، مثلاً مطمئن باشيد كه امروز دوست شما به منزل شما نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد یا مطمئن باشيد كه امروز معلم سر کلاس نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد، جا دارد كه بگوييم منتظرش هستيم؟! خب می‌دانیم نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد ديگر، چه انتظارى؟! انتظار وقتى معنا پيدا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند كه آدم اميدى به تحقق يك امر داشته باشد. ما با اعتقادى كه به امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف داريم اميد اين را داريم كه براى رفع مشكلاتمان به ما كمك كند. پس انتظار فرج براى مسائل شخصى خودمان داريم. اين همان بخش اول بود كه گفتم آثاری است كه از اعتقاد به وجود امام زمان در مسائل فردى حاصل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، چه آنچه براى رفع مصيبت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مشكلات حاصل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و چه آنچه در اثر توجه به حضور و اطلاع امام و ترك كارهاى زشت به‌خاطر رضایت او حاصل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. هر دوی این‌ها مسائل شخصى است.

    امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام  گشایش و فرج همه عالَم

اما يك فرج دیگر هست كه مربوط به مسئله شخصى نيست و براى اجتماع است. اين هم مراتبى دارد؛ يك وقت شما در شهر خودتان يك مشكلى داريد، خداى نكرده، خداى نكرده، شهرى مبتلا به قحطى بشود، يك سيل بنيان‌‌‌‌‌‌‌‌‌كن بيايد و مردم در معرض هلاكت قرار بگيرند. اینجا مسئله يك نفر و دو نفر نيست، مسئله يك جامعه است. اگر يك بيمارى واگير بيايد كه همه مبتلا بشوند، الحمدلله در اين زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و در عصر ما خيلى كم شده، سابقاً وبا و طاعون كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد بسيارى از اهل يك شهر، اكثريتشان و حتی گاهی نصفشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند؛ اين يك فرج اجتماعى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد.

يك وقت فرج از اين هم وسيع‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است و از حدود يك شهر، فراتر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود. شما انتظار داريد كه براى منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان یا برای استان‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان فرجى حاصل بشود. دايره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اين يك‌خورده وسيع‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است.

 گاهى انتظار فرج، بيشتر است. مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد براى كشورتان فرجى حاصل بشود. مثلاً در زمان هشت سال جنگ، مردم انتظار داشتند كه كشور اسلامى ايران، كشور امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام از دست كفار بعثى نجات پيدا كند. براى كل كشور، فرج مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند. اندكى وسيع‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر، فرج، آن هم براى همه شيعيان، در هر جاى دنيا که هستند.

آیا فرج از اين هم وسيع‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود؟ بله، براى همه مسلمان‌ها اعم از شيعه و سنى. آیا از اين هم وسيع‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود؟! بله، براى همه عالم!

    یأس و ناامیدی، نشانه کفر

آيا اميدى هست كه خداوند متعال ما را از يك بلاى اجتماعى نجات بدهد؟ اسلام به ما دستور داده كه هیچ‌گاه و در هيچ شرايطى از رحمت خدا نااميد نشويد. همه شما مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيد که يكى از بزرگ‌ترین گناهان كبيره، يأس از رحمت خداست؛ بنابراين ما نبايد هیچ‌وقت نااميد بشويم. اگر سِيلى آمد، اگر آتش‌سوزی آمد، اگر بلاى ديگرى آمد، اگر زلزله آمد، اگر قحطى آمد، اگر دشمنى به كشور ما حمله كرد، اگر آمريكا اطراف كشور ما را احاطه كرد و اگر قصد حمله به كشور ما را دارد ما حق نداريم نااميد بشويم و الا در ايمانمان اشكال وجود دارد. اگر كسى بگويد ديگر فايده ندارد، آمريكا ما را محاصره كرده، هر كارى بكنيم ديگر فايده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى ندارد، اگر واقعاً نااميد باشد مصداق يأس از رحمت الله است؛ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ؛[2] جز مردم كافر از رحمت خدا مأيوس نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند يعنى يأس از رحمت خدا نشانه كفر است.

    حضرت مهدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام منجی عالم بشریت

بنابراين ما حتى نسبت به فرج براى همه دنيا هم نبايد نااميد باشيم؛ چرا؟ چون معتقديم خداوند متعال ذخيره‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى براى نجات همه جهان آفريده است. این‌همه شادی‌ها، این‌همه جشن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، این‌همه بزرگداشت‌ها براى چنين شخصيتى است كه وقتی ایشان بيايد، نه‌‌‌‌‌‌‌‌‌تنها شهر ما و كشور ما، نه‌تنها شيعيان و مسلمانان بلكه همه جهان را از ظلم و ستم نجات مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد؛ یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا؛ نه فقط كشورهاى اسلامى، بلکه دنيا پر از عدل و داد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود!

ما غير از اينكه فى حد نفسه حق نداشتيم نااميد باشيم، این‌همه آيات و روايات در زمينه ظهور حضرت مهدى‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه كه به نقل شيعه و سنى از حد تواتر خارج است و قطعاً اين روايت با اين جمله یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا از حد تواتر بالاتر است. از پيغمبر اكرم‌‌‌صلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‌‌آله نقل شده كه فرمودند اگر جز يك روز از عمر اين عالم باقى نمانده باشد خدا كسى را از فرزندان من خواهد آورد كه دنيا را پر از عدل و داد كند. اين براى اين است که حتی اگر ما فكر كنيم که روز آخر زندگى عالم است بازهم حق نداريم ناميد بشويم. البته مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم كه در روايات ديگر آمده كه بركت جهانى، سال‌ها دوام خواهد يافت ولى براى تأكيد مطلب، گفته شده که حتى اگر يك روز هم از عمر اين عالم باقى باشد مطمئن باشيد كه خدا از نسل پيغمبر اكرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‌‌آله چنين دادگسترى را برخواهد انگيخت. وقتى چنين اميدى بود آن‌وقت جاى انتظار هم هست.

    وعده الهی پیروزی دین اسلام بر سایر ادیان

اگر كسانى اميد نداشته باشند مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند سرانجام جهان همين ليبراليسمى است كه در عالم حاكم است، اين پايان جهان است. استراتژيست‌هاى آمريكا، آقاى فوكوياما و ديگران چنين عقيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى دارند. مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند بعد از ليبراليسم آمريكايى، ديگر مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى براى زندگى بشر وجود ندارد، اين آخر خط است، همين است كه هست، آش كشك خاله است، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد بپذيريد، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد نپذيريد، آمريكا بر جهان مسلط خواهد شد و اين آخرين فرهنگى است كه دستاورد بشری است و آخرين حكومتى است كه در عالم برقرار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

خب برای آن‌ها جايى براى انتظار نمانده و اميدى ندارند؛ اما من و شما هم همین‌جور معتقديم؟! خیر، چون ما معتقديم که خداوند متعال وعده حتمى داده كه روزى دين اسلام را بر همه اديان عالم پيروز خواهد كرد؛ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ،[3] ما پيغمبر آخرالزمان را كه فرستاديم براى اين است كه روزى او را بر همه اديان عالم غالب و چيره كنيم؛ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، هر چند كافران ناخشنود باشند. ما به خشنودى آن‌ها كارى نداريم، اين اراده تكوينى الهى است که تعلق گرفته و خواهد شد؛ و آيات فراوان ديگرى كه همه شما در مجالسى كه به نام امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف برقرار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود تفسير و بحث‌هایش را زياد شنيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايد و نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم وقت شما را بيشتر بگيرم.

پس جا دارد كه ما انتظار داشته باشيم. اگر اميد نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتيم جاى انتظارى هم نبود؛ اما حالا به دليل اين آيات و روايات، اميد داريم و خدا هم فرموده که اگر اميد نداشته باشيد كافر خواهيد بود؛ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ.

    منتظِر حقيقى کیست؟

حالا كه اميد داريم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم انتظار داشته باشيم؛ اما چگونه؟! هم براى گرفتاری‌هایی كه متوجه يك جامعه كوچك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انتظار داشته باشيم، اگر شهر خودمان يك مشكلى داشت بايد انتظار رفعش را با توسل به وجود مقدس ولي عصرارواحنا فداه داشته باشيم. اين هم انتظار الفرج است، منتهى يك فرج محدود است. فرج اجتماعى است اما در يك اِشِل محدود.

اگر كشور ما مورد تاخت‌وتاز دشمن قرار گرفت بايد منتظر باشيم كه فرج برسد، منتظر باشيم که اگر امروز نرسيد فردا خواهد رسيد. عزيزانى كه در جبهه بودند به خاطر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند كه هر روز انتظار پيروزى را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشيدند. آن‌هایی هم كه محروم بودند داستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايش را شنیده‌اند. اين انتظار واقعى است. كسى كه انتظار دارد، تمام قدرتش را صرف مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند تا آنچه مورد انتظارش است تحقق پيدا كند. آن كسى كه در صف مقدّم در جبهه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌جنگد انتظار واقعى مال اوست براى اينكه تمام توانش را به كار گرفته است، ديگر چه كار كند؟! از خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش صرف‌نظر كرد، از کسب‌وکارش صرف‌نظر كرد، اگر تجارت‌خانه داشت، اگر کشتزار داشت، اگر کارخانه‌دار بود، اگر مشغول هر كارى بود، دانشگاه داشت، معلم بود، دانشجو بود، رها كرد؛ پدر و مادر را فراموش كرد، زن و فرزند را فراموش كرد، آمده در خط مقدم جبهه جلوى پيشرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترين سلاح دشمن! منتظر حقيقى يعنى اين.

    انتظار حقیقی؛ لازمه فرج

جمله اساسى اين بخش از عرایضم همين است. به فرمايش آقاى قرائتى، این بخش را زيادى گوش بدهيد؛ در مسائل فردى، انتظار، انتظار فردى است. ما وقتى يك مشكل فردی داريم، فرد خودمان بايد تلاش كنيم و انتظار بكشيم، تلاش خودمان را بكنيم و منتظر رحمت خدا باشيم؛ اما در مسائل اجتماعى، انتظار فردى کارگشای نهايى نيست. براى فرج اجتماعى، انتظار هم بايد انتظار اجتماعى باشد. ما مشكلات زيادى داشتيم، مشكلات زيادى را در زندگى تجربه كرديم، آن‌وقتی كه انتظار اجتماعى به حد نصابش رسيد يعنى گروه‌های مؤثر در زندگى اجتماعى چنين انتظار صادقى پيدا كردند يعنى تمام تلاش خودشان را به كار گرفتند و اميدشان به يارى خدا بود، هر وقت تلاش و انتظار به اين حد رسيد كه اين انتظار، توأم با تلاش است و از هم انفكاك ندارد، قطعاً عنايت آقا امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف آن جا به فرياد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و مشكل حل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.

اگر مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد ما در يك مشكل اجتماعى توسل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم اما به نتيجه نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد، يا توسلاتمان ضعيف و كمرنگ و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌حال است و بيشتر جنبه صورى دارد و از دل برنمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خيزد و يا اجتماعى بودن آن ضعيف است. براى نجات از يك دشمنى كه تا دندان، مسلح است و از همه كشورهاى عالم كمك مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرد و ده‌ها لشكر مجهز براى جنگ ما فراهم كرده، يك توسل پنجاه نفرى یا صد نفرى، كارگشا نخواهد بود. آنجا يك آمادگى و يك بسيج همگانى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد. در اين جنگ هشت‌ساله تجربه كرديم، آن‌وقتی كه امام‌‌‌‌‌‌‌‌‌رضوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه به‌سوی جبهه‌ها اشاره مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود، مرد و زن و پير و جوان سر از پا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناختند، نوجوانان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند شناسنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را عوض مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند تا سنشان بالاتر باشد و بتوانند به جبهه بروند. اين انتظارِ صادق بود و راست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند و لذا وقتى به حد نصاب رسيد فرج رسيد.

براى جنگ تحميلى كه این‌همه نيروها مجهز شده بود، فرج، يك روزه و دو روزه پيدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد اما در يك اشل اجتماعى، اين فرج، فرج بسيار شادكننده و خرسند‌كننده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى بود و اين فرج در تاريخ عالم ثبت شد، يعنى چيزى بود كه براى دنيا باوركردنى نبود كه مردم ايران بتوانند با دست خالى و با پاى برهنه در مقابل این‌همه سلاح و قدرت، پايدارى كنند و پيروز شوند و يك وجب از خاك‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان را به دشمن ندهند. انتظار دسته‌جمعی و عمومى به فرج عمومى انجامید.

    توسل به وجود مقدس ولى عصرارواحنا فداه، راه برون‌رفت از تمام مشکلات

ما امروز هم مشكلات ديگرى داريم. من نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم سياه‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمايى بكنم، خود مسئولين هم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايند، مردم هم با رأى‌‌‌‌‌‌‌‌‌العين مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينند که مشكلات كم نيست؛ گرانى، تورم، بيكارى، مسائل اخلاقى، مواد مخدر، فسادهاى ديگر، فسادهاى ادارى، رشوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوارى و چيزهايى از اين قبيل كه همه ما كمابيش با آن سروكار داريم. بالاتر از همه این‌ها يك مشكلى است كه چندين سال است مقام معظم رهبرى با تمام دلسوزى نسبت به آن هشدار مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند و آن هجوم فرهنگى دشمن است. این‌ها مشكلاتى است كه براى جامعه ما اهميتش از مشكلات نظامى كمتر نيست. اينجا چه كنيم؟! آيا امام زمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌عجل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشریف فقط در جبهه‌ها بود؟! فقط در جبهه نظامى حضور دارد؟! در جبهه اقتصادى نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود حضور پيدا كند؟! در جبهه سياسى در مقابل دشمن آمريكا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند حضور پيدا كند؟! در جبهه فرهنگى نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به يارى يارانش بشتابد؟! فقط در جبهه‌ها، كار از ایشان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد؟! انتظار فرج فقط براى پيروزى در جنگ است يا گشايش براى هر سختى‌ای است؟! گشایش براى هر سختى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انتظار فرج.

اين سختى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها با همين اجمالى كه اشاره كردم در جامعه ما وجود دارد و همه ما هم كمابيش از این‌ها ناراحت هستيم، يا متوجه خودمان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و يا از ناراحتى ديگران رنج مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بريم. آيا جايش نيست كه در اينجا هم ما توسلى به وجود مقدس ولى عصرارواحنا فداه داشته باشيم؟! خواهيم گفت چرا، ما توسل داريم، دعاى ندبه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانيم، دعا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، وقت‌های ديگر سر نماز دعا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم و مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم آقا! به فريادمان برس! مشكلمان را حل كن!

عرض مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم آن‌وقتی كه صدام حمله كرده بود، اگر شما سر نماز يك دعا مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانديد براى انتظار فرج كافى بود؟! انتظار واقعى اين بود كه انسان تلاشى متناسب با آن مشكل انجام بدهد. وقتى اين تلاش انجام گرفت، وقتى انتظار ما راست بود، خدا فرج را مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند.

    شرط پیروزی در جبهه فرهنگی

اميرالمؤمنين‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عليه در نهج‌‌‌‌‌‌‌‌‌البلاغه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: كُنَّا على عهد رَسُولِ اللَّهِ؛ ما در زمان پيغمبر‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‌‌آله اينجورى بوديم؛ البته زمان اميرالمؤمنين هم چندان فاصله‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى با زمان پيغمبر نداشت؛ مگر چقدر فاصله داشت؟ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد در زمان پيغمبر، اينجورى بوديم كه به‌خاطر اسلام و انجام وظيفه، با پدران، با برادران و با نزديكانمان مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌جنگيديم و باكى نداشتيم كه طرفى كه با او مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌جنگيم پدر ما باشد یا فرزند ما باشد. در جهادى كه بايد شركت كنيم، ديگر اين حرف‌ها سرمان نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد. وقتى پيغمبر اكرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌صلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌‌‌‌آله مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود به‌سوی جبهه، ديگر ما اين حرف‌ها سرمان نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد؛ نُقاتِلُ آبائَنا وَأَبْنائَنا وَاِخْونَنا؛ وقتى خدا ديد راست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم نصر و پیروزی‌اش را نازل كرد؛ فَلَّما رَأى اللّه صِدَقْنا اَنزَلَ... عَلَینا النَّصر.[4]

همه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند ايمان داريم و به دستورات خدا عمل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم؛ اما آيا همه راست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند؟! حضرت على‌‌‌‌‌‌‌‌‌علیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌السلام می‌فرماید آن‌وقتی راست گفتند كه حاضر شدند با پدر و فرزند خودشان بجنگند، اينجا معلوم شد كه راست گفتند.

اگر ما امروز بخواهيم براى مقابله با تهاجم فرهنگى دشمن از وجود مقدس ولى عصرارواحنا فداه استفاده كنيم و انتظار فرج ایشان را داشته باشيم بايد همان‌گونه كه در جنگ، حاضر بوديم با هر كس که با اسلام درمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد بجنگيم، امروز هم بايد حاضر باشيم با هر كسی که عليه باورها و ارزش‌های اسلام قدم برمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد بجنگيم. البته جنگ نظامى با جنگ فرهنگى تفاوت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، آن ابزار خودش را دارد و اين هم ابزار خودش را دارد اما آمادگى، يكى است. در اين نبرد نبايد نگاه كنيم كه طرف، رفيق من است، دوست من است، پسرخاله من است، ما با هم عهد و پيمان داريم، از يك حزب هستيم، با هم تبانى كرديم که عليه همديگر كارى نكنيم؛ اين حرف‌ها در دستگاه خدا پذيرفته نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. وقتى ديديد عليه اسلام قدم برمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد شما بايد تا آنجايى كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيد عليه او قدم برداريد، آن‌وقت مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انتظار صادق؛ إذا رأى الله صِدقَكم أَنزَلَ عَلَيكُمُ النَّصر، به همان دليلى كه خداوند متعال وقتى صدق مؤمنين را در صدر اسلام دید پيروزى را براي آن‌ها نازل كرد.

مشكل در اينجاست كه در اين ميدان، آدم‌های صادق كم هستند و مبارزين با طرف‌هایشان تناسب ندارند. بالاخره به جبهه دشمن كه رفتيم، بين افراد جنگجوى ما با دشمنان يك تناسبى بود. با يك گردان که نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد با ده لشگرِ دشمن مبارزه كنند، يك تناسبى بود و حالا گاهى كمتر بود. قرآن تا نصفش را هم پذيرفته؛ مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد تا دشمن دو برابر شما باشد شما پيروز مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوید اما بالاخره بايد يك تناسبى داشته باشد. اگر در جبهه فرهنگى هم ما به اندازه نصف ايادى و ابزارها و قدرت مالى و قدرت تبليغاتى دشمن، توان كسب كرديم و به ميدان آورديم مطمئن باشيد خدا پیروزی‌اش را نازل مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و دشمن شكست مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. اينكه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد ما متأسفانه چندين سال است در اين بن‌بست فرهنگى گير كرديم و راه نجاتى پيدا نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم و هر چه مقام معظم رهبرى داد مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند که دشمن شبيخون فرهنگى زد و فرهنگ ما را غارت كردند آب از آب تكان نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد و گوش‌ها سنگين است و اين فرياد را نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنود چون در اين ادعایمان آن صدق و صفا را نداريم. هر وقت اين صدق را پيدا كرديم مطمئن باشيد كه در اين جبهه هم پيروز مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويم.

خلاصه عرايضم اینکه، فايده اعتقاد به وجود مقدس ولى عصرارواحنا فداه و غيبت آن حضرت، دو دسته است؛ يك دسته فوايد فردى است که هم در جنبه تربيتى و هم در جنبه رفع مشكلات و بلاها و مصیبت‌های شخصى است. این‌ها را گفتيم انتظار فرج شخصى. دسته ديگر در جنبه رفع مشكلات اجتماعى است. در اينجا ما انتظار فرج اجتماعى داريم، مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم مشكل جامعه حل بشود نه مشكل شخص خودمان. در آنجا انتظار هم بايد اجتماعى باشد. انتظار فردى علاج هجمه دشمن اجتماعى را نمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. ما بايد آن‌قدر نيروهايمان با همديگر پيوند داشته باشند، همان‌طور كه وقتى در جبهه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويم بايد صف‌‌‌‌‌‌‌‌‌آرايى داشته باشند، نظم داشته باشند، فرماندهى واحد داشته باشند، فرماندهى واحد! شنیدید؟! در اين جبهه هم نيروهايى كه مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند با هجوم فرهنگى دشمن مبارزه كنند بايد همديگر را بشناسند، دست‌هایشان را قرص به همديگر بدهند، فرماندهى واحد را در اين جبهه بپذيرند، مردانه به ميدان بيايند و راست بگويند تا خدا در اين جبهه هم آن‌ها را پيروز كند.

پروردگارا! تو را به مقام و منزلت ولى عصر‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارواحناه فداه قسم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم كه دل‌های ما را از خواب غفلت بيدار بفرما!

نصرت خودت را در همه جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ازجمله جبهه فرهنگى بر امت ما نازل بفرما!

ما را به وظايفمان آشناتر و در انجامش موفق‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر بدار!

سايه مقام معظم رهبرى را بر سر ما مستدام بدار!

رزمندگان اسلام را در همه جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های داخل و خارج، بر دشمنانشان پيروز بفرما!

در ظهور ولى عصرارواحنا فداه تعجيل بفرما!

همه ما را از خدمتگزاران آن حضرت محسوب بفرما!

مرگ ما را شهادت در ركاب آن حضرت قرار بده!

و صلّ على محمد و آله الطاهرين


[1]. توبه، 105.

[2]. یوسف، 87.

[3]. توبه، 33.

[4]. بحار الأنوار، ج۳۲، ص۵۴۹.

 

پرونده ویژه: