بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
الْحَمْدُللهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أمِیرِالْمِؤمِنِینَ وَ الأَئِمَّةِ الْمَعْصِومِینَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
فرارسیدن عیدالله الأعظم، عید شریف غدیر را به پیشگاه مقدس ولی عصرارواحنا فداه و همه دوستداران اهلبیت تبریک و تهنیت عرض میکنیم. طمع ما در این عید بسیار زیاد است اما طمع ما هرچقدر هم زیاد باشد کَرم صاحب عید بسیار بزرگتر از آن است که به عقل ما بیاید. این است که اگر طمع کمی داریم باید عذرخواهی کنیم. از خداوند متعال درخواست میکنیم که به برکت امروز و امشب و عید فردا و به برکت صاحب این پدیده عظیم الهی، امیرالمؤمنینصلواتاللهعليهوعليآبائهوأبنائهالمعصومين، عیدی ما را تعجیل در ظهور ولی عصرعجلاللهفرجهالشریف قرار دهد و همه ما را مشمول ادعیه زاکیه آن بزرگوار قرار دهد، در دنیا و آخرت دست ما را از دامان ایشان کوتاه نفرماید و مخصوصاً به همه این عزیزانی که درصدد هستند که با پوشیدن لباس روحانیت، افتخار انتساب به دستگاه ولی عصرعجلاللهفرجهالشریف و شباهت به دوستان و اولیاء آن بزرگوار را پیدا کنند توفیق رسیدن به بهترین مقامات و بهترین درجات ولایت اهلبیت را مرحمت بفرماید.
همینجا دعا میکنیم که خداوند متعال، روح امامرضواناللهعلیه را با امیرالمؤمنینصلواتاللهعليه محشور بفرماید، سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد، توفیق معرفت و شکرگزاری این نعمت عظیم را به همه ما عنایت بفرماید و عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرماید.
من اگر بخواهم راجع به مطالبی صحبت کنم که مناسب چنین ایام و چنین مراسمی است، اگر درباره همه اینها یک جمله هم بگویم وقت شما را تا غروب میگیرد و لذا اینکه گفتم شباهت پیدا کنیم، به ذهن من آمد که مگر شباهت پیدا کردن چه خصوصیتی دارد؟
من بچه که بودم، شخص بزرگواری در شهر ما، شهر یزد، بود به نام آشیخ غلامرضا یزدی که کمابیش در شهرهای دیگر هم شناخته شده هستند. کتابی در احوالات ایشان به نام تندیس پارسایی، نوشته و چاپ شده است. ایشان از اولیاء خدا بود. حالا چه مقام و درجهای داشت عقل ما نمیرسد؛ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم. گفتن اینکه بزرگان و اولیاء خدا به چه مقامی رسیدهاند خیلی از دهان ما زیاد است. ایشان مرد خدا بود و تا 90 سالگی هم منبر میرفت. در اواخر که خودش نمیتوانست از منبر بالا برود، او را بغل میگرفتند و از منبر بالا میبردند. من بعضی از احادیث را از ایشان شنیدم که از هیچ کس دیگری نشنیده بودم و بعد از شاید 60، 70 سال، دوستان کمک کردهاند و مدرک آن را پیدا کردهاند. یکی از آن احادیث که حدیث شیرینی هم است و بعید میدانم که ایشان بیمدرک صحبت کرده باشد، این را یقین دارم که بیمدرک نبوده اما مدرک آن کجا هست و چه کتابی است و سند آن چیست را بررسی نکردهام؛ حالا حدیث آن را میخوانم، اگر خوشتان آمد یک صلواتی برای روح آن بزرگوار هدیه بفرمایید؛ ایشان میفرمود وقتی خداوند متعال امر فرمود که فرعون در رود نیل یا در دریا غرق شود، فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ،[1] اطرافیان او هم بودند. وزرا و نزدیکان او از جمله دلقکی که میآمد و برای فرعون، بازی درمیآورد و او را میخنداند هم مشرف به غرق شد. از جمله کارهای آن دلقک این بود که وقتی حضرت موسیعلی نبینا و آله و علیه السلام مأمور شدند که رسالتی را به فرعون ابلاغ بفرمایند وقتی جلوی قصر فرعون آمدند فرعون آنها را راه نمیداد؛ یک چوپانی بود که یک کلاه چوپانی سر او بود و یک چوبدستی هم در دست او، کسی او را پهلوی فرعون راه نمیداد. این دلقک برای اینکه فرعون را بخنداند رفت و یک لباسی شبیه لباس موسی درست کرد و پوشید و یک چوبدستی به دست گرفت و رفت جلوی فرعون ایستاد و شروع کرد که باید به خدا ایمان بیاوری وگرنه تو چنین و چنان.... اهل مجلس هم میخندیدند و قهقهه میزدند که یک چوپان آمده و فرعون را تهدید میکند که اگر ایمان نیاوری غرق میشوی! این بازیگری بود که در مجلس فرعون، ادای موسی را درمیآورد. البته منحصر به این نبود. در آن ایام، سوژه مسخرگی او پوشیدن لباس موسی بود و فرعون را تهدید میکرد و اینها میخندیدند.
وقتی امر شد که فرعون در دریا غرق شود از جانب خداوند متعال خطاب شد که دلقک را نجات دهید! فرشتگان تعجب کردند؛ او یکی از اعضای این باند است، چه فرقی با آنهای دیگر دارد؟! سؤال کردند که خدایا! حکمت این چیست؟! خداوند متعال فرمود برای اینکه این، لباس دوست ما را میپوشید، این نباید با فرعون غرق شود.
اگر این حدیث درست باشد که البته عرض کردم ایشان آدمی نبود که حرف بی سند بزند، آدم میفهمد که خود تشبّه هم یک منزلتی است کما اینکه تشبّه به کفار هم مذموم است؛ در خصوص پوشیدن لباس کفار حتی فتوای به حرمت هم داریم. این است که ما خاضعانه به پیشگاه مقدس ولی عصرعجلاللهفرجهالشریف عرض میکنیم که آقا! اگر ما لیاقت نداریم که برای شما نوکری کنیم، اگر ما در انجام وظایف خودمان کوتاهی میکنیم، یک تشبّهی به دوستان شما داریم، لباس دوستان شما را میپوشیم تا به این وسیله مورد عنایت شما قرار بگیریم. همین اندازه که شما گوشه چشمی به ما کنید برای دنیا و آخرت ما کافی است.
حالا یک صلوات برای آن مرحوم و برای همه خدمتگزاران دستگاه ولی عصرارواحنا فداه اهدا بفرمایید.
[1]. اعراف، 136.