صوت و فیلم

صوت:

نصایحی برای نوجوانان

در دبیرستان سپاه بندرعباس
تاریخ: 
دوشنبه, 30 دى, 1370

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین لاسیَّما الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِيِّ اَلْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ العَسکری عَجَّلَ الله تَعالَی فَرَجَه وَ اجْعَلْنا مِنْ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ

هدیه نثار روح پرفتوح امام بزرگوار و شهدای والامقام اسلام صلواتی ختم بفرمایید.

برکات بی‌نظیر برقراری نظام اسلامی

در سال 1342 هنگامی که نهضت روحانیت به رهبری امام بزرگوار‌رضوان‌‌الله‌‌علیه شروع شد ایشان در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند: یاران ما در گهواره هستند. جای ایشان خالی است که امروز ببینند آن یارانی که در گهواره بودند جوانان برومندی شده‌اند و امروز، هم در میدان تحصیل علم، هم در میدان عمل، هم در میدان جهاد، هم در میدان کار و کوشش و هم در میدان تهذیب اخلاق و خودسازی، درخت‌های برومندی شده‌اند و مایه امید کشور انقلابی امام زمان‌سلام‌‌الله‌‌عليه هستند. به شما عزیزان تبریک می‌گویم که خداوند متعال چنین نعمتی را به شما عطا فرمود که در زمانی زندگی می‌کنید که پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران در مرزوبوم شما برافراشته شده است؛ حکومت شما در دست کسی است که جانشین امام زمان‌صلوات‌‌الله‌‌عليه است؛ نظام شما نظامی است که بر اساس ولایت‌فقیه و برای اجرای احکام نورانی اسلام به وجود آمده است؛ فضای کشور شما فضای عطرآگینی است که بانگ تکبیر و توحید، نوای قرآن کریم و دعا و مناجات در آن به گوش می‌رسد؛ و دل‌های پاک شما در فضایی رشد می‌کند که از هر طرف وسایل رشد و تکامل شما فراهم شده است.

البته در دنیا هیچ وقت همه امور طبق دلخواه انجام نمی‌گیرد. همیشه مشکلاتی، کمبودهایی و نارسایی‌هایی هست ولی شما خیلی باید خدا را شکر کنید که در زمانی زندگی می‌کنید که وسایل رشد و تکاملتان خیلی بیش از زمانی است که پدران و اجداد شما زندگی می‌کرده‌اند. آن روز وسایل انحراف بسیار بیشتر از حالا بود. آن روز وسایل تکامل معنوی و انسانی بسیار کم‌تر فراهم بود. آن روز در دبیرستان‌ها و مراکز علمی و دانشگاهی، دین‌داری افتخار نبود بلکه در بسیاری از جاها ننگ به حساب می‌آمد! آن روز خواهران شما آزاد نبودند که با چادر به دانشگاه بروند. در اواخر، حتی ورود دانشجویان باحجاب به دانشگاه‌ها ممنوع شده بود؛ و بسیاری از مطالب دیگری که کم‌وبیش شنیده‌اید و باز هم باید بیشتر بشنوید و از پدرانتان و از بزرگ‌ترها بخواهید که برای شما شرح دهند؛ داستان‌هایی بس شنیدنی است.

به‌هرحال خدا به برکت رهنمودهای آن مرد الهی و فداکاری‌های پدرانتان، کسانی که جان‌های خودشان را برای احیای اسلام به کف دست گرفتند، چه در دوران مبارزه با طاغوت، چه بعد از پیروزی انقلاب در مبارزه با گروهک‌های ملحد و انحرافی و نوکران ابرقدرت‌ها مبارزه کردند تا این نظام اسلامی پابرجا بماند و امروز در سایه این نظام است که شما عزیزان در یک دبیرستانی که بر اساس اسلام و تقوا بنیان شده است می‌توانید به تحصیل و خودسازی بپردازید. از خداوند متعال درخواست می‌کنیم اولاً ارواح آن شهدایی که برای برقراری این نظام، فداکاری کرده‌اند را با اولیاء خودش محشور بفرماید. ثانیاً به مربیان شما توفیق بیشتر عنایت بفرماید که برای پیشرفت علمی و معنوی و خودسازی شما بیش‌ازپیش تلاش کنند؛ و در درجه سوم به شما و به همه این ملت توفیق بدهد که از این نعمت‌های عظیم الهی قدردانی کنیم و با استفاده از امکاناتی که هست قدم‌های بلندتری در راه بازسازی این کشور اسلامی برداریم.

سن تکلیف؛ آغازی برای بندگی خدا

عزیزان من! شما در آغاز یک زندگی جدیدی هستید. تابه‌حال دوران زندگی شما یک دوران زندگی تبعی بوده یعنی شما یک فردی تابع خانواده بوده‌اید. الآن در دورانی زندگی می‌کنید که هر کدام از شما شخصیت استقلالی پیدا کرده‌اید، در دوران بلوغ و تکلیف هستید؛ یعنی خداوند متعال در سن بلوغ، شما را یک انسان مستقل حساب می‌کند. تابه‌حال فردی تابع خانواده بوده‌اید اما حالا هر کدام از شما یک انسان مستقل هستید و در مقابل خدای خودتان حساب مستقلی دارید. شما آن‌قدر ارزش پیدا کرده‌اید که مستقلاً مورد خطاب خداوند متعال قرار گرفته‌اید. از این به بعد خطاب‌های يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا  که در قرآن هست شامل شما هم می‌شود.

ارزش واقعی لحظات زندگی

گویی این خدا است که دارد با شما سخن می‌گوید که ای جوانان عزیزی که ایمان دارید، قدر عمر خودتان را بدانید؛ سرمایه گران بهایی در اختیار شما هست، سعی کنید این سرمایه را در راهی به کار بگیرید که سود ابدی برای شما به بار بیاورد؛ مبادا این سرمایه گران‌بها صرف کارهای بیهوده و پوچ و بی‌ثمر بشود! لحظات عمر شما از برلیان گران‌بهاتر است.

شنیده‌اید که می‌گویند وقت، طلا است؟ این جمله، بسیار جمله نارسایی است. ارزش هر لحظه از وقت شما و هر لحظه از وقت هر انسان آگاهی، از همه این جهان بالاتر است! می‌گویید چرا؟! برای اینکه بالاخره همه این جهان با همه عرض و طولش فانی شدنی است و از بین خواهد رفت اما شما با هر لحظه‌ای از عمرتان می‌توانید چیزی به دست بیاورید که برای همیشه باقی بماند. اگر عمرتان را صرف اطاعت از خدا کنید، هر لحظه‌ای از عمرتان که در راه اطاعت خدا و طبق فرمان الهی صرف شود نتیجه‌اش پاداش بی‌نهایت ابدی است؛ پاداشی که هیچ وقت تمام نمی‌شود و هیچ وقت از بین نمی‌رود.

فرصت‌های سرنوشت‌ساز زندگی

پاداشی که خداوند متعال برای هر لحظه‌ای از عمر شما قرار داده است پاداشی پایان‌ناپذیر است اما همه این دنیا پایان‌پذیر است و تمام می‌شود. پس ارزش هر لحظه از عمر شما از همه این جهان بیشتر است برای اینکه در مقابل کاری که در یک لحظه می‌توانید انجام دهید می‌توانید برای خودتان سعادت ابدی بخرید. آن کار چه می‌تواند باشد؟ هر کاری که رنگ عبادت و اطاعت خدا داشته باشد.

الف) احترام به پدر و مادر

اول در محیط خانه‌تان احترام به پدر و مادر؛ لبخند محبت‌آمیزی که در خانه به روی پدر و مادر می‌زنید؛ یک لبخند؛ یک سخنی که از روی ادب به زبان می‌آورید؛ یک حرکتی که از روی ادب انجام می‌دهید؛ جلوی پدر و مادرتان می‌ایستید و تا اجازه ندهند نمی‌نشینید. این حرکت چندان مایه‌ای هم ندارد اما این‌قدر برای شما اجر دارد و آن‌قدر خدا در مقابل این، به شما پاداش می‌دهد که ارزشش از همه این جهان بیشتر است؛ پاداشی که هیچ وقت تمام نمی‌شود.

ب) احترام به معلمان و اساتید

در محیط مدرسه و دبیرستان و آموزشگاه، رفتار مؤدبانه‌ای که نسبت به اولیاءتان می‌توانید داشته باشید؛ چون مربیان و معلمان شما برای شما حکم پدر را دارند. پدر خودتان، پدر مادی و طبیعی است. معلم و استاد، پدر روحانی و معنوی است. با رفتار خوبی که نسبت به آن‌ها داشته باشید می‌توانید چنین ثواب‌هایی برای خودتان بخرید.

ج) کار برای رضای خدا

و بالاخره در محیط جامعه، هر حرکتی که برای رضای خدا انجام دهید؛ دست فقیری را بگیرید، کمکی که به یک ناتوان بکنید، سخن خوبی که به کسی بیاموزید، گمراهی را ارشاد کنید، قدمی در راه بهسازی کشورتان بردارید، علمی بیاموزید برای اینکه بتوانید با آن علم به جامعه اسلامی‌تان بیشتر خدمت کنید و مایه عزت و آبروی کشور اسلامی‌تان بشوید؛ همه این‌ها عبادت است.

عملی برتر از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن!

روایت مفصلی از پیامبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله هست که به ابوذر فرموده‌اند و من مطمئن هستم که شما قسمت‌هایی از این روایت را شنیده‌اید یا در جاهایی خوانده‌اید. ابوذر یار و محرم پیامبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله است. حضرت نصایح زیادی به ابوذر فرموده‌اند که در کتاب‌های روایی ضبط شده است. از جمله مواعظی که فرمودند این است که به ابوذر فرمودند یا اباذر! هر چه می‌توانی در تحصیل علم کوشش کن! ساعتی که در جایی بنشینی که سخن و گفت‌وگوی علمی مطرح باشد و تو گوش بدهی یا در بحث علمی مشارکت کنی، اجر آن پیش خداوند متعال از دوازده هزار ختم قرآن بیشتر است! يَا أَبَا ذَرٍّ اَلْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ اَلْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ قِرَاءَةِ اَلْقُرْآنِ كُلِّهِ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّةٍ؛[1] آدم یک ساعت بنشیند و به سخن علمی گوش دهد اما برای خدا و نه برای خودنمایی، برای خدمت به جامعه اسلامی و نه‌فقط برای منافع شخصی خودش، آدم به یک نیت خوب بنشیند علمی بیاموزد، نه عمری را بلکه یک ساعتی را، ثوابش از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن بیشتر است؛ و بسیاری از ثواب‌های دیگری که در همین روایت ذکر شده است که من دیگر وقت شما را زیاد نگیرم.

این را اشاره کردم برای اینکه بدانید عمرتان چه قدر می‌ارزد. یک ساعت عمر، به اندازه یک ساعت کلاس درس، چه قدر است؟ اگر این کار را برای انجام وظیفه و برای رضای خدا انجام دهید این‌همه ثواب برای شما نوشته می‌شود، ثوابی که تمام‌شدنی نیست. در روز قیامت، نعمتی که در بهشت به مؤمن داده می‌شود تمام نمی‌شود و همیشه هست؛ و شما با همین لحظاتتان می‌توانید این‌همه پاداش‌ها را برای خودتان فراهم کنید؛ بنابراین خیلی باید قدر این عمر عزیز را بدانید و اجازه ندهید حتی یک لحظه‌اش هم بیهوده صرف شود.

روش صحیح درس خواندن

البته این معنایش این نیست که سرتان همیشه در کتاب باشد؛ باید به حفظ‌الصحه هم بپردازید، به سلامتی بدنتان هم بیندیشید، غذایتان باید بهداشتی باشد، خوراک و خوابتان باید حساب داشته باشد، تفریح و ورزشتان باید به‌موقع باشد اما درس خواندنتان هم باید جدی باشد. افراط‌وتفریط نکنید. این‌گونه نباشد که از بیست و چهار ساعت، بخواهید بیست ساعتش را سرتان دائماً در کتاب باشد؛ این‌گونه دوام پیدا نمی‌کند. باید به بدنتان هم برسید؛ اما آن مقداری که برای برنامه درسی گذاشته‌اید آن را خوب درس بخوانید.

خوب درس بخوانید یعنی چه؟ یعنی مثلاً شب امتحان است و شما داخل اتاق نشسته‌اید و باید درستان را خوب بخوانید اما تلویزیون هم یک برنامه جالب و سرگرم‌کننده‌ای دارد، شما چیزی هم از آن یاد نمی‌گیرید اما سرگرمی است. تلویزیون را ببندید و آن وقت بنشینید درستان را بخوانید. نمی‌گویم اصلاً تلویزیون نبینید؛ برنامه‌ای داشته باشید، حسابی داشته باشید. این‌گونه نباشد که وقتی پای برنامه‌های تلویزیون نشستید دیگر غرق بشوید و حالا ببینیم آن برنامه بعدی‌اش چه دارد، آن کانال را ببینیم چه دارد. تفریح داشته باشید اما حساب دار و با برنامه. عمرتان تلف نشود.

پس یک سفارش این برادرتان به شما عزیزان که امید آینده این کشور هستید این است که قدر عمرتان را بدانید؛ خوب درس بخوانید؛ در ضمنی که به بدنتان، به سلامتی‌تان و به حفظ‌الصحه‌تان هم خوب می‌اندیشید.

گناه؛ زنگار آیینه دل

دوم اینکه از همین حالا فکر ترقی روحی و معنوی باشید. قلب شما الآن مثل آیینه، پاک و صاف و صیقلی است. شاید ندانید قلب سیاه و دل تاریک یعنی چه، چون ندارید که ببینید چگونه است. هرچه من بگویم انسان یک وقت در اثر گناه، قلبش سیاه می‌شود، آلوده می‌شود، باطنش متعفن می‌شود، شما نمی‌دانید یعنی چه چون بحمدالله دل‌های شما هنوز به گناه آلوده نشده است. شما پاک هستید، درخشنده هستید، آیینه صیقلی هستید، نور ایمان در دل شما می‌درخشد. قدر این آیینه پاک را بدانید. نگذارید گناه در آن بیافتد، نگذارید زنگار بگیرد، نگذارید آلوده شود. دل‌های شما بوی عِطر می‌دهد بوی گُل می‌دهد، پاک، باصفا، با اخلاص؛ در آن محبت، مهربانی، صمیمیت، عشق به خدا و اولیاء خدا هست اما همیشه این‌گونه نمی‌ماند مگر اینکه خودتان نگاهش دارید و مواظبش باشید. گرد آیینه را هم باید بگیرند. آیینه گرد که می‌گیرد، کم‌کم روی آن کثیف می‌شود، کم‌کم زنگار می‌گیرد و دیگر از آیینه بودن می‌افتد. مواظب باشید آیینه دلتان آلوده نشود. آلودگی‌اش به گناه است. نگذارید خیال گناه هم به دل پاک شما عبور کند. به جای خیال به گناه، توجه به خدا، توجه به اولیاء خدا، فکر درباره خدمت کردن به خلق خدا و این فکرها را در مغز خودتان بپرورانید.

راه نجات از وسوسه شیطان

اجازه ندهید شیطان در دل شما خیال گناه بیندازد. اگر یک وقت دیدید که فکر گناه به ذهنتان خطور کرد فوراً مثل کسی که یک دشمنی را می‌راند در دل خودتان پس بزنید، نگذارید دیگر این فکر باقی بماند. شما چنین قدرتی را دارید، امتحان کنید؛ اما اگر اجازه دادید و شیطان آمد به دلتان سر زد، خیال گناهی انداخت، فردا قدرت شیطان دو برابر می‌شود و پس‌فردا چهار برابر می‌شود. قدرتش با تصاعد هندسی افزوده می‌شود. امروز به‌زودی نمی‌توانست دل شمارا تسخیر کند اما اگر به او راه دادید، وقتی‌که یک فکری به ذهنتان آمد به او میدان دادید، فردا قدرت شیطان دو برابر می‌شود و به همین نسبت به‌تدریج تسلطش بر شما افزوده می‌شود. یک وقت هم خدای‌نکرده کار به جایی می‌رسد که کأنّه دیگر تسلیم شیطان هستید؛ گویی دیگر قدرت خودنگهداری ندارید.

شما الآن این‌ها را نمی‌توانید تصور کنید که یعنی چه. الحمدلله آلودگی پیدا نکرده‌اید اما قدر این صفا را بدانید. انسان ممکن است به چنین روزی بیافتد. کسانی که به یک گناهی آلوده می‌شوند و عادت می‌کنند، دیگر ترک کردن برایشان بسیار مشکل می‌شود. تا عادت نکرده‌اید اگر خدایی نکرده یک وقت گناهی از شما سر زد بلافاصله زود توبه کنید. خداوند متعال به فرشتگان دستور داده است که اگر گناهی از مؤمن سر زد تا هفت ساعت ننویسند. اگر توبه کرد ننویسند. اگر بعد از هفت ساعت، توبه نکرد آن وقت می‌نویسند. سعی کنید اصلاً گناهی از شما سر نزد. اگر خدایی نکرده یک وقت یک کلمه ناجوری از زبان شما صادر شد یا نگاهتان به جایی افتاد که نمی‌بایست بیفتد فوراً توبه کنید. نگذارید این تکرار شود و عادت شود. وقتی عادت شد ترک آن مشکل می‌شود.

پروردگارا! تو را در این ماه رجب که ماه خودت است، ماه توبه و انابه است، ماه عبادت و اطاعت است، تو را به اولیاء خودت، به آن کسانی که دل‌های پاک دارند قسم می‌دهیم به همه ما توفیق عبادت و اطاعت و مناجات با خودت را مرحمت بفرما!

گناهان ما را در این ماه بیامرز!

امام بزرگوار را در این ماه، مهمان امیرالمؤمنین قرار ده!

شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بفرما!

به بازماندگانشان توفیق پیمودن راه آن‌ها و خدمت به اسلام و مسلمین را عطا بفرما!

سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدار!

توفیق قدردانی و شکرگزاری از همه نعمت‌های خودت و از جمله نعمت نظام جمهوری اسلامی ایران را به همه ما عطا بفرما!

عاقبت امر ما ختم به خیر بفرما!

گذشتگان این جمع، گذشتگان همه مؤمنین را غریق رحمت بفرما!

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته


[1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار‌علیهم‌السلام، ج ۱، ص ۲۰۳.