صوت و فیلم

صوت:

انقلاب اسلامی و تحول در عرصه علم و پژوهش

در مراسم هفته پژوهش
تاریخ: 
يكشنبه, 25 آذر, 1397

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ و آلِهِ الطَّاهِرِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

خداوند متعال را شکر می‌کنم که حیات و توفیقی عنایت فرمود که در این روز مبارک که مقارن با هفته پژوهش است توفیق تشرف خدمت اساتید، فضلا و بزرگواران را پیدا کردم و پیشاپیش عذرخواهی می‌کنم که با حضور خودم موجب تضییع اوقات شریف عزیزان می‌شوم و از کارهای خودشان وا‌می‌مانند ولی چه کنم که اطاعت امر عزیزان است و اگر گوش نکنم خیلی بی‌ادبی می‌شود؛ این است که سعی می‌کنم یک چیزهایی که از دوستان یاد گرفته‌ام و پیش از جلسه هم مشورت کرده‌ام و باز تجدید کرده‌ام که ببینم درست یاد گرفته‌ام یا نه را به صورت خلاصه و فرمول‌وار خدمت آقایان یادآوری کنم، ان‌شاءالله که یادآوری آن بی‌ضرر باشد.

علم و معرفت؛ کلید سعادت بشریت

جمله اول اینکه شاید بزرگ‌ترین ویژگی انسان، مسئله علم باشد؛ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَة.[1] بعضی از قدماء یونان می‌گفتند که ویژگی انسان منحصراً‌ علم است. شاید این‌گونه هم نباشد که منحصر به علم باشد اما به‌هرحال اگر چیزهای دیگری هم در کنار علم، ضرورت داشته باشد قطعاً‌ کلید آن، علم است. فرض کنید اگر خودسازی و کمالات معنوی و يُزَکِّي در کنار یُعَلِّم باشد ولی بالاخره همین يُزَکِّي هم باید به وسیله علم شروع شود و انجام بگیرد؛ اما اینکه علم چگونه حاصل می‌شود؟ چند نوع است؟ از لحاظ اعتبار چه فرقی دارد؟ از لحاظ ضرورت برای زندگی انسان و تکامل انسان چه تفاوت‌هایی دارند؟ خود این یک موضوعی است که می‌تواند یک رشته علمی را تشکیل دهد که اولاً علم چگونه حاصل می‌شود؟ چند نوع است؟ انواع آن از لحاظ ارزش‌ها مساوی هستند یا نه و اگر مساوی نیستند کدام اولویت دارند؟

مطلب دیگر اینکه ما مسلمان‌ها یک مسلماتی داریم که این‌ها را محتاج به بحث نمی‌بینیم که یک بخشی از علومی که از اشرف علوم، از متقن‌ترین علوم و از ضروری‌ترین علومی است که به بشر داده شده، علومی است که از راه وحی تلقی می‌شود و بهترین نمونه آن قرآن کریم است. دست‌کم تا آنجایی که بنده اطلاع دارم در میان مسلمان‌ها کسی نسبت به این مطلب شک ندارد.

تدریجی بودن فرایند تکامل و پیشرفت علوم

نکته دیگر اینکه علم یک پدیده‌ای نیست که از آغازی که خداوند متعال به بشر لطف فرمود که عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا، کافّه علوم با تمام جزئیات و مصادیق آن به صورت یکجا به بشر افاضه شده باشد. بنده حتی یک درصد هم چنین احتمالی نمی‌دهم که حضرت آدم‌علی نبینا و آله و علیه السلام در همان لحظه‌ای که عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا شد تمام این مسائلی که امروز بعد از هزاران سال در علوم مختلف طبیعی، ریاضی، الهی، فقه و اصول، فلسفه و سایر علوم هست، ایشان تمام این قضایا را آگاهانه دریافت کرده باشد. حالا ممکن است ریشه‌ها و کلیدهای اصلی این‌ها افاضه شده باشد اما اینکه همه این علوم با تفاصیل آن که بعضی از موضوعات آن در آن زمان اصلاً قابل‌تصور نبوده مگر اینکه از راه معجزه خاصی باشد، فکر نمی‌کنم چنین چیزی شده باشد.

علی‌الظاهر آنچه ظن قوی قریبِ به یقین است این است که تحقق علوم، تدریجی است و تاریخ زمان خودمان، زمان‌های نزدیک به خودمان و همچنین زمان‌های دورتر هم تا آنجا که منابع و مآخذ معتبری در دست هست همین را نشان می‌دهد که پیشرفت، ترقی، تکامل و وسعت علوم به صورت تدریجی بوده است. حالا اینکه گاهی نوسان داشته، گاهی افول می‌کرده، ضعف پیدا می‌کرده، مدتی به دلایلی ضعیف می‌شده و یا حتی تنزل هم می‌کرده، آن یک مسئله دیگری است. علی‌الظاهر آن تابع یک شرایط اجتماعی خاصی بوده است اما اینکه وسعت علوم و کثرت مسائل آن، آگاهانه و یکجا به صورت درست طرح شود ما در هیچ زمانی چنین چیزی را سراغ نداریم و حتی نشنیده‌ایم هم که کسی چنین ادعایی کرده باشد. هر جا هم گفته شده که همه علوم طرح شده، وقتی بررسی کردیم و دیدیم یعنی ریشه‌ها و کلیات آن طرح شده اما در خصوص طرح تفاصیل و مسائل خاص و مصادیق علوم، ما نشنیده‌ایم که کسی حتی ادعای آن را هم کرده باشد.

مفهوم شناسی تکامل علوم

نتیجه ‌اینکه علم یک تکامل کمّی دارد که به‌تدریج در طول زمان، با دلایل مختلفی که دارد که حالا نه بنده اهل آن هستم و نه در حضور آقایان صحیح است که این‌گونه مسائل را مطرح کنیم، کثرت کمّی مسائل و از عام به خاص آمدن، از مطلق به مقیّد آمدن، این کثرتی که مسائل علوم پیدا می‌کند؛ و یکی هم از لحاظ عمق مسائل، یک مسئله ممکن است در قالب یک گزاره مطرح شود اما عمق فهم آن و اتقان جواب آن و اطمینان به صحت آن، مراتب داشته باشد. گاهی هم معلوم می‌شود که جواب‌هایی که بزرگان سال‌ها و شاید قرن‌ها به آن معتقد بودند و این‌ها را جواب تلقی می‌کردند اشتباه بوده است. پس ما یک رشد کمّی علوم داریم و یک رشد کیفی علوم هم به لحاظ اتقان و عمق داریم. مجموعاً‌ این دو را تکامل علوم می‌گوییم. حالا برای آن اسم می‌گذاریم. شاید هم تعبیر صحیحی نباشد.

مفهوم رشد و رکود علمی یک جامعه

با توجه به این مقدمات، اگر جامعه‌ای در حالی است که در آن جامعه، مسائل علمی کماً رشد می‌کند، هر روز مسائل و سؤالات جدیدی مطرح می‌شود و کسانی درصدد پیدا کردن جواب‌های صحیح برای آن‌ها برمی‌آیند، یا اینکه همان مسائلی که مطرح شده، به‌تدریج عمق بیشتری پیدا کند و جواب‌های عمیق‌تر یا متقن‌تری بیابد این جامعه از لحاظ علمی در حال رشد و تکامل است؛ اما اگر کمیت مسائل تقریباً‌ ثابت باشد، فرض کنید اگر مثلاً‌ در یک علمی به قول معروف یکی از بزرگان که فلان علم هفتصد مسئله دارد، مثلاً‌ تعداد مسائل آن علم هفتصد مسئله بوده است، یک قرن بگذرد و یک مسئله هم به آن اضافه نشود و این علم همان علم باشد و مسائل آن و جواب‌هایی هم که داده می‌شود همان‌ها باشد، حالا گاهی ممکن است اصطلاح آن فرق کند و اصطلاح جدیدی پیدا شود یا رنگ و لعاب آن تفاوت پیدا کند وگرنه جواب‌ها همان جواب‌ها باشد، این علم در حال توقف و رکود است و اگر احیاناً‌ عکس آن باشد که دیگر مصیبت و واویلا است!

نقش پژوهش و تولید علم در تکامل انسان

این مسئله که ما برای هر علمی مسائل جدیدی را کشف کنیم، درباره آن تحقیق کنیم، راه تحقیق آن را پیدا کنیم، از لحاظ کمیت بر تعداد مسائل بیفزاییم، از لحاظ کیفیت جواب‌های متقن‌تری پیدا و عرضه کنیم این را تولید علم می‌گویند. وقتی که می‌گویند فلان جامعه‌ای از لحاظ تولید علم پیشرفت کرده یعنی همین‌که کمیت مسائل یا حتی کمیت رشته‌های یک علم افزوده شده است و جواب‌هایی هم که احیاناً مطرح بوده و به این مسائل داده می‌شود عمیق‌تر شود.

تولید علم به چه صورت حاصل می‌شود؟‌ کسانی باید پیدا شوند که از لحاظ استعداد ذاتی، از لحاظ شرایط زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی و محیط، شرایط خاصی داشته باشند. عمدتاً‌ هم عوامل محیطی بیشتر مؤثر است که جامعه و افراد را تشویق کند به اینکه به این طرف سیر کنند یا نه، بی‌مهری و بی‌اعتنایی کنند و به کارهای خوبی که انجام می‌گیرد ارزش گزاری نکنند و به‌تدریج یا رکود پیدا ‌کنند و یا حتی تنزل.

اگر کسانی انگیزه پیدا کنند که مسائل جدیدی را پیدا کنند که تابه‌حال مطرح نبوده و یا روش‌های جدیدی برای تحقیق آن پیدا کنند و یا سعی کنند جواب‌های متقن‌تری با منابع معتبرتر یا حتی عمق فکری بیشتری پیدا کنند این علم، در حال رشد است و اسم این کار، پژوهش می‌شود و نتیجه آن هم رشد و تولید علم می‌شود و در نتیجه، برکات آن شامل انسان می‌شود و با توجه به مقدمه اول که رکن انسانیت انسان به علم اوست، انسان به این وسیله در انسان بودن کامل‌تر می‌شود.

اگر ملاک اینکه آدم لیاقت خلافت پیدا کرد اما ملائکه چنین لیاقتی را نداشتند این بود که عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا‌ اما در خصوص ملائکه‌ وقتی گفته شد أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَـؤُلاء گفتند لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا،[2] اگر آن عنصری که موجب برتری انسان شد علم بود، این علم اگر رشد نکند راکد می‌ماند و اگر تنزل کند انسانیت تنزل می‌کند. البته ممکن است در این بیان بنده نوعی مغالطه باشد، آقایان بفرمایند ما استفاده می‌کنیم اما به‌هرحال این یک نوع فکر است. مقدمات آن از آنجا شروع می‌شود و به اینجا ختم می‌شود. پرونده این بسته؛ نقطه سر خط.

نوسان‌های علم در تاریخ ایران

حدس ما این است که ما اگر در حد همین معلومات نیمه اطمینان بخشی که در تاریخ به دست ما رسیده یا خودمان مشاهده کرده‌ایم به وضع علمی کشور خودمان و در کنار آن هم به وضع علمی دنیا یک نگاه تاریخی بکنیم متوجه خواهیم شد که تاریخ ما نوسان داشته است. البته من در این جهت یک کار علمی انجام نداده‌ام، مسموعاتی است که از امثال شما بزرگان شنیده‌ام.

 

فاتحان ثریّا؛ نقش دانشمندان ایرانی در تبیین و گسترش علوم

ما فعلاً تاریخ ایران را از همان اوایل اسلام حساب می‌کنیم. جلوتر از آن برای ما خیلی مبهم است. مواقعی بوده که ایرانیان در بین مسلمان‌ها، برجسته بوده‌اند، سرشناس بوده‌اند، مُشارٌ بالبنان بوده‌اند، حتی طبق روایتی که ظاهراً‌، هم شیعه و هم سنی نقل کرده‌اند، پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله فرمودند: لو کان العلم فی ثریا لطلبه الرجال من هؤلاء یا من قوم سلمان و امثال این‌ها درباره مدح ایرانیان است که چقدر طالب علم هستند و تحقیق می‌کنند. علی‌الظاهر این ویژگی در آن‌ها بوده است. تاریخ علما را هم که بررسی می‌کنیم درصد علمای ایرانی نسبتاً‌ بیش از سایر اقوام بوده است. حدس من این است، حالا یقین آن‌چنانی ندارم که دلیلی همراه آن باشد. آدم از مجموع اطلاعات و مسموعات، چنین چیزی را نتیجه می‌گیرد.

تنبلی؛ ریشه گدایی علم از اروپاییان!

اما مشاهده می‌شود که در یک مدتی کسانی که مسلمان‌های آن زمان، آن‌ها را آن‌وقت جزو بربرها و قوم نیمه وحشی حساب می‌کردند، این‌ها آمدند میدان‌دار علم در دنیا شدند و همین مسلمان‌ها و حتی ایرانیان ما دست گدایی به طرف آن‌ها دراز کردند، آن هم نه‌تنها در مسائل علوم تجربی، بلکه در بسیاری از مسائل انتزاعی، فلسفی و عقلی!

جمله‌ای از مرحوم دکتر بهشتی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه یادم آمد. خوب است که از ایشان هم یادی کرده باشم؛ ایشان آن‌وقت که دو، سه سال از طرف مرحوم آقای خوانساری و آقای میلانی به آلمان رفته بود، وقتی برگشته بود می‌فرمود من می‌بینم طولی نمی‌کشد که ما برای تحقیقات قرآنی، احتیاج به پژوهش‌های اروپائیان پیدا می‌کنیم! این شاید عین عبارت ایشان باشد؛ ایشان می‌فرمود این روندی که من می‌بینم که در ما تنبل‌ها هست، طولی نمی‌کشد که ما برای تحقیقات قرآنی احتیاج به پژوهش‌های اروپایی‌ها پیدا می‌کنیم! البته ایشان آدم گزافه‌گویی نبود، حالا ما نمی‌گوییم که ایشان معصوم بود و کلمه ایشان وحی منزل است اما گزافه‌گو نبود، بی‌جهت یک چیزی را نمی‌پراند، داعی هم نداشت که یک شعار دروغ بزرگی درست کند. منظور این بود که احساس مسئولیت را در ما زنده و تقویت کند که جدی‌تر کار کنیم.

پیشرفت‌ علمی غرب، مدیون تحقیقات دانشمندان اسلامی

به‌هرحال یک زمانی شد که بربرها یک چنین رشدی پیدا کردند، میراث مسلمان‌ها و اقوام دیگر را دریافت کردند و در حدی که برای آن‌ها میسر بود و منابعی داشتند بر آن‌ها افزودند. مهم‌ترین کاری که آن‌ها کردند طرح مسائل جدید بود. گفتیم که یکی از زمینه‌های رشد علم این است که آدم مسائل جدیدی و یا سؤال آن را طرح کند. در این دوران میانه، مسائل بسیار زیادی طرح شد که اصلاً سابقه نداشت و سؤال آن برای بشر مطرح نبود و بعد هم زحماتی کشیدند که با وجود مشکلاتی که داشتند بسیاری از آن‌ها واقعاً‌ قابل تقدیر است. حالا یکی، دوتا از آن‌ها را همه ما می‌دانیم، بنده هم درس پس می‌دهم.

نمونه‌های از تلاش‌های وقفه‌ناپذیر در راه کشف علم

معروف است که سه نسل از محققان زحمت کشیدند تا الفبای خط میخی را کشف کردند! آیا ما حوصله داریم که برویم آن‌هایی که کشف شده را یاد بگیریم؟! سه نسل انسان این تحقیق را کرد، یک آثار و علائمی به دست آورد، تحویل نسل دوم و نسل سوم داد تا الفبای خط میخی را کشف کردند! بنده که هیچ وقت حال این‌گونه کارها را ندارم. ظاهراً‌ امثال بنده هم کم نیستند اما بالاخره بعضی از انسان‌ها این‌گونه پیدا می‌شوند.

یک مثال هم از همین عصر خودمان نقل کنم. اگر من در اثر پیری یا علت دیگری اشتباه گفته باشم شما می‌توانید تحقیق کنید. ناقل آن هم الآن موجود است و شما می‌توانید در همین قم با ایشان تماس بگیرید و از ایشان سؤال کنید؛ آقای لگن هاوزن. چند سال پیش یک جلسه داشتیم که بعضی از اساتید در آن جلسه شرکت می‌کردند و گاهی ریاست قوه قضائیه فعلی هم در جلسات شرکت می‌کردند. یک وقت راجع به یک موضوعی از نظریه ارسطو بحثی مطرح شد. آقای لگن هاوزن نقل کردند و گفتند فلان شخصی به این اسم، در سنی بالای شصت سال، با اینکه استاد تمام در فلان دانشگاهی در آمریکا بوده است، برای تحقیق در این موضوع که منظور ارسطو از این عبارت چه بوده، دو سال تمام به یونان رفته، در آنجا مانده، زبان و ادبیات یونانی را یاد گرفته که عن تحقیقٍ بگوید مراد ارسطو از این عبارت چه بوده است! یک استاد تمام‌وقت دانشگاه، دو سال از شهر خودش مهاجرت کند و به یک کشور دیگر برود و زبانی را بیاموزد و ادبیات دقیق آن زبان را یاد بگیرد تا مطمئن شود که این عبارتی که چند هزار سال پیش‌تر از ارسطو نقل شده واقعاً‌ مراد چه بوده است!

ما چه کردیم؟!

سؤال بنده این است که آیا ما درباره قرآن خودمان یک چنین کاری کرده‌ایم؟! حالا فرضاً ارسطو راست گفت یا دروغ، حرف او درست بود یا نبود، حالا چه شد؟! اگر من عوضی بفهمم نه زمین‌ به آسمان می‌رود و نه آسمان به زمین می‌آید؛ اما اگر قرآن را نفهمم چقدر ضرر کرده‌ام؟! اما بعضی از ما این‌گونه همتی نداریم!

آسیب‌شناسی پژوهش؛ موانع و راهکارها

غیر از آن مقدماتی که اشاره کردم این مقدمه را هم در آسیب‌شناسی تحقیقات خودمان عرض کردم. نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیرم این است که گفتیم کار پژوهش چیست؟ تولید علم است. آسیب‌شناسی آن هم این است که باعث محرومیت از میراث موجود و حتی از مواهب الهی در قرآن و امثال این‌ها شود. خدا 1400 سال پیش‌تر متنی را فرستاده که ما بفهمیم؛ 1400 سال گذشته است و هنوز هم ما اهتمام نداریم که درست بفهمیم! می‌گوییم حالا یا این است یا آن، اقوالی است، وجوهٌ فیهِ وجوه!

نتیجه قطعی‌ای که فکر نمی‌کنم هیچ کدام از ما در آن شکی داشته باشیم این است که ما نسبت به پژوهش، قصورهایی داریم. حالا من تعبیر زشت‌تری نکنم. این مسئله که این قصورها در اثر چیست، با اینکه همه ما معتقد هستیم که لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ،[3] حالا اگر منظور از این کتاب مبین هم لوح محفوظ باشد، بالاخره قرآن هم یکی از مظاهر آن لوح محفوظ است. دیگر ما درباره قرآن احتیاج نداریم که اهمیت آن را بحث کنیم. اگر در خصوص قرآن و بعد هم کلمات اهل بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين هم همت نکنیم که درست بفهمیم آن وقت چه عذری پیش خدا می‌توانیم داشته باشیم؟! فکر می‌کنم که همه ما این قصور را قبول داشته باشیم. ان‌شاءالله که تقصیر نباشد!

موانع و چالش‌های پژوهش در دوران قبل از پیروزی انقلاب

یک نکته دیگر بر این نتیجه‌ای که تابه‌حال از عرایض من گرفته‌اید اضافه کنم و آن این است که ممکن بود پنجاه، شصت سال پیش، آن‌وقت‌هایی که بنده یک طلبه جوان بودم، در جامعه یک شرایطی بود که می‌شد این‌ها را عذری برای قصورها قرار داد. حالا اینکه عذری باشد که پیش خدا مقبول باشد یا نه، چه عرض کنم اما لااقل می‌شد به عنوان عذری مطرح کرد؛ برخوردی که دستگاه حکومت با روحانیت و دین و علم و اسلام می‌کرد و این‌ها به عنوان یک امر کهن، قدیمی و کهنه‌پرستی و چیزهایی از این قبیل مطرح می‌شد، حتی امکاناتی هم که موجود بود را سلب می‌کردند، موقوفاتی که مثلاً‌ برای دین بود دولت جلوی آن را می‌گرفت.

در شهر خودمان یعنی دارالعباده یزد یک مدرسه دینی بود که موقوفاتی داشت. این مدرسه را به بیمارستان زنان تبدیل کرده بودند. الآن نمی‌دانم وضع آن چیست؟ یادتان هست؟ یک بیمارستان بود که به چارسوق یزد وصل بود. آن وقت که من بچه بودم و در یزد بودیم آنجا بیمارستان زنان شده بود. بعد به نظرم در زمان مرحوم آقای صدوقی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه آنجا را گرفتند و مجدد مدرسه طلبگی شد. مدرسه طلبگی‌ای که موقوفه بود بیمارستان زنان شد! و چیزهایی از این قبیل.

امام خمینی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه؛ پرچم‌دار احیاء علم و دین

حالا شاید بتوانیم بگوییم که این‌ها شرایطی بود که ما نتوانستیم برویم تحقیق کنیم؛ اما بعد از اینکه خدا یک بنده‌ای از بندگان خالص خودش را برانگیخت و او را مورد تأیید خودش قرار داد، از راه‌هایی که خودش می‌داند و عقل ما نمی‌رسد و کاری کرد کارستان که هنوز خیلی زود است که ما خودمان بتوانیم این را ارزیابی کنیم که این چه کار عظیمی بوده است؛ یک‌نفری، در دنیا، یک جهشی را به وجود آورد که سابقه نداشت و هیچ کس باور نمی‌کرد که به نتیجه برسد. دوستان و یاران خودش هم به احترام او چیزی نمی‌گفتند وگرنه ته دلشان می‌گفتند فایده ندارد، این بیخود زحمت می‌کشد! ایشان پانزده سال تبعید شد، مدتی زندان بود، بعد محصور بود ولی هیچ شک و تردیدی در کار ایشان پیدا نشد و سر سوزنی هم از اخلاص ایشان کم نشد. خدا هم یک چنین مزدی به او داد که تا روز قیامت، پرچم احیاء علم و دین، به نام ایشان ثبت شد.

برکات انقلاب اسلامی در عرصه تحقیق و پژوهش

ما آثار این برکاتی که نصیب ما شده را در همین مدت کوتاه چند دهه داریم می‌بینیم. باز به یک نمونه کوچکی اشاره کنم؛ اوایلی که ما به فکر این افتادیم که نسبت به شبهات دینی و چیزهایی که در اطراف ضروریات دین مطرح می‌شود مطالعاتی داشته باشیم، مثلاً‌ پاسخ‌هایی تهیه کنیم، اوایل بیشتر شبهات مارکسیستی مطرح بود. در آن زمان برای فهمیدن بعضی از مطالب رُندی که در دانشگاه‌ها در دسترس همه بود و دانشجو می‌توانست از منابع یک کتاب به زبان خارجی آن هم استفاده کند، ولی در حوزه قم با همه وسعت آن شاید انگشت‌شمار کسانی بودند که می‌توانستند از مطالب منابع خارجی و مثلاً از کتبی که به زبانه‌ای اروپایی بود استفاده کنند. چند نفری بیشتر نبودند، آن هم اتفاقی بود و برنامه‌ای برای این کار نداشتند. قبلاً‌ تحصیلات دانشگاهی داشته بودند و بعد آمده بودند طلبه شده بودند و یک مقداری زبان انگلیسی یادشان مانده بود. امکان آشنایی ما با کتاب‌هایی که در دانشگاه‌های غربی مطرح بود در این حد بود.

همین جا عرض کنم که از مرحوم آقای مطهری‌رضوان‌‌الله‌‌علیه نقل کرده‌اند، من خودم نشنیده‌ام، که آنچه ایشان در کتاب اصول فلسفه و پاورقی‌های اصول فلسفه تهیه کرده است، همه این‌ها را از منابع فارسی اخذ کرده بوده‌اند و امکان رجوع به منابع خارجی برای ایشان فراهم نبوده است.

بنده این را از خود مرحوم آقای طباطبایی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه شنیدم که ایشان می‌فرمود اگر می‌شد من زبان انگلیسی را در ظرف شش ماه یاد بگیرم حاضر بودم همه کارهای خودم را تعطیل کنم، شش ماه وقت صرف کنم زبان یاد بگیرم برای اینکه بتوانم از منابع خارجی استفاده کنم.

منظورم این است که وضع اطلاعات حوزه ما نسبت به منابع خارجی در این حد بود. طولی نکشید که در همین حوزه، بعضی از دانشجویان ما که از اساتید معروف نبودند اما به یک معنا خودشان استادی بودند، مقالاتی به زبان خارجی نوشتند که پروفسورهای خارجی ازجمله پرفسور آمریکایی کار آن‌ها را تقریظ و تأیید کردند و تحسین کردند که عجب، یک دانشجوی ایرانی می‌تواند یک چنین مقاله‌ای بنویسد! این برکتی بود که سریعاً شاید در ظرف یک دهه برای حوزه قم پیدا شد و الآن چهار دهه گذشته و الحمدلله هر روز آثار و برکات تولید علم یعنی کار پژوهش در حوزه، بیشتر دیده می‌شود. ظن قریب‌به‌یقین این است که در کنار هر کاری که انجام می‌گیرد، هر ثوابی که دارد، معادل آن ثواب در نامه عمل امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه هم ثبت می‌شود. ان‌شاءالله خدا ساعت‌به‌ساعت بر علوّ درجات ایشان بیفزاید.

آیا برای تنبلی عذری داریم؟!

نتیجه آخری که می‌خواستم بگیرم این است که در زمان قبل از انقلاب، اگر ما می‌توانستیم عذری بتراشیم یا ارائه بدهیم که نمی‌شود تحقیق کرد، راه نداریم، امکانی برای ما نگذاشته‌اند، ما را جایی تحویل نمی‌گیرند، در دانشگاه راه نمی‌دهند - آن‌هایی که یادشان نیست و ندیده‌اند این را باور کنند که قبلاً مثل حالا نبود که بیایند دست شما را ببوسند که خواهش می‌کنیم بیایید یک ساعت درس بگویید. آن زمان یک آخوند را در دانشگاه راه نمی‌دادند! - الآن چه از لحاظ وسعت کمّی علم و هم از لحاظ وسعت کیفی و عمق مسائل، ارائه راه‌های بهتر، روش‌های تحقیق متقن‌تر، جواب‌های معتبرتر، پاسخ‌های قاطع‌تر به شبهات و وساوس شیطانی و با وجود این‌همه امکاناتی که برای ما فراهم شده و ازجمله این ابزارهای که در اختیار هر فرد قرار گرفته است ما دیگر عذری برای اینکه تنبلی کنیم نداریم.

من یادم است که مرحوم آقای طباطبایی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه یک وقت می‌خواستند راجع به یک موضوعی یک تحقیقی کنند که در کتابخانه‌های قم کتابی در آن موضوع نبود و فقط یک نسخه در کتابخانه مرحوم آقای مرعشی‌رضوان‌‌الله‌‌علیه بود. ایشان فرستادند این کتاب را از کتابخانه آقای مرعشی گرفتند و مطالعه کردند شاید فقط برای دو سطر که می‌خواستند در المیزان اشاره کنند؛ چقدر وقت صرف شد، کتاب را از اینجا بگیر و بیاور و از کجا تا کجای آن را مطالعه کن، آن هم در کتاب خطی که فهرست آن‌چنانی هم نداشته است، چقدر آن را زیرورو کن تا آنجا را پیدا کند و به آن استناد کند که حالا بخواهد دو سطر عبارتی را از یک منبع معتبری نقل کند! حالا پژوهشگر ما یک ابزاری دست اوست که منابع معتبر با خط هزار سال پیش هم ممکن است در اختیار او باشد؛ نه سفری، نه هزینه‌ای، نه وقت زیادی، نه منتی، نه درخواستی. آیا باز هم ما برای تنبلی عذری داریم؟!

پروردگارا! تو را به نعمت‌های بی‌پایانت، به رحمت بی‌حدوحصرت، به مقام عزیزانی که بنده‌ای عزیزتر از آن‌ها نداری قسم می‌دهیم، ما را از خواب غفلت بیدار بفرما!

دل‌های ما را به نور معرفت و نور ایمان منوّر بفرما!

ما را به وظایف خودمان آ‌شناتر بفرما!

ما را به انجام وظایف، موفق‌تر بدار!

دل‌های ما را به هم نزدیک‌تر بفرما!

امکان بهره‌برداری از همدیگر، کمک کردن به همدیگر و به کمک هم راه را هموار کردن را به همه ما مرحمت بفرما!

همه ما را مشمول عنایت‌های خاص آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قرار ده!

در ظهور آن حضرت تعجیل بفرما!

عاقبت امر ما ختم به خیر بفرما!

سایه مقام معظم رهبری، مراجع تقلید، اساتید و محققان و همه کسانی که در راهی که مرضی تو است قدم برمی‌دارند را بر سر ما مستدام بدار!

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین


[1]. بقره،31.

[2]. بقره، 32.

[3]. انعام، 59.

برای خواندن گزارش خبری این جلسه اینجا را کلیک کنید!

پرونده ویژه: