سپاه، یک نهاد دفاعی مقدس

در دیدار با جمعی از نیروی دریایی سپاه
تاریخ: 
دوشنبه, 1 شهريور, 1395

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّد الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمّد وعلی اهل بیته الطّیبین الطّاهرین المعصومین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحجّة بن الحسن صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

خدای متعال را شکر می‌کنم که توفیقی عنایت فرمود در این ایام شما نور چشمان و امیدهای آیندۀ اسلام و انقلاب را از نزدیک زیارت کنم. خدای متعال همۀ شما را از یاران امام‌زمان قرار دهد و به شما توفیق دهد که بهترین خدمات را برای اسلام و کشور انجام دهید.

وضع مزاج و حال و سن بنده اقتضا نمی‌کند که خیلی مزاحمت ایجاد کنم. برای اینکه اطاعت امری کرده باشم و تشکری از بزرگواری‌تان که تشریف آوردید، چند جمله‌ای را به عرض‌تان می‌رسانم.

نیاز جامعه به وجود یک نهاد دفاعی

در هر جامعۀ متمدنی در عالم نهادی برای دفاع در نظر گرفته می‌شود. از قدیم‌ترین ایام کشورهای متمدن چنین نهادی را پیش‌بینی کرده‌اند، امروز هم در پیشرفته‌ترین کشورها همین اصل مورد توجه است. دلیلش هم این است که تجربه نشان داده که بالاخره همیشه در بین انسان‌ها هستند کسانی که به دلایل مختلفی به انحراف کشیده می‌شوند و به دیگران تجاوز و حق آنها را تضییع می‌کنند. چون این تجربه در طول تاریخ بشریت ثابت شده، هر جامعه‌ای درصدد است که از این خطر پیشگیری کند و برای این منظور از پیش نهادی را برای مبارزه و دفاع مهیا می‌کند. حرف بسیار معقولی است و همۀ جوامع متمدن آن را پذیرفته‌اند و به آن عمل می‌کنند.

کشور ما هم به عنوان یک کشور اسلامی مستثنی نیست و این نهاد دفاعی را هم در قانون اساسی و هم در عمل به صورت‌های مختلفی پیش‌بینی کرده است. البته در کشور ما بعد از انقلاب نهاد دفاعی به چند سازمان سپرده شد. نیروی انتظامی برای دفاع داخلی، و ارتش و سپاه برای دفاع خارجی با مسئولیت‌هایی که برای‌شان تعریف شده مجموعاً نهاد دفاعی کشور را تشکیل می‌دهند.

وظیفۀ مشترک میان نهادهای دفاعی در تمامی جوامع

با دقت در نهادهای دفاعی کشورهای متمدن دنیا در طول تاریخ و در این زمان، خواهیم دید که همۀ آنها در یک وظیفۀ تعریف‌شده‌ای که روح این نهاد را تشکیل می‌دهد مشترک‌اند. آن وظیفه عبارت است از اینکه اگر خطری متوجه سرزمین تحت اختیار کشور و نظام‌شان شد، از آن جلوگیری، با آن مبارزه و آن را رفع کنند. اما در تشخیص  مصادیق این خطر و نحوۀ مبارزه با آنها، در نظام‌های ارزشی کشورها کم‌یا‌بیش اختلافاتی وجود دارد. خطر نسبتاً مشترک بین همۀ نهادهای دفاعی کشورهای متمدن، آن چیزی است که سرزمین، جان، مال و ناموس افراد را تهدید می‌کند.

یک سؤال این است که آیا در نظام اسلامی هم نهاد دفاعی عیناً همین وظیفه را بر عهده دارد یا وظیفه‌اش با وظیفۀ نهادهای دفاعی سایر کشورها متفاوت است.

خود شما می‌دانید و خیلی نیاز به توضیح ندارد که در اسلام هم دفاع از سرزمین اسلامی و دفاع از جان، مال، عِرض و ناموس مسلمانان مطرح است. اما آیا وظیفۀ نهاد دفاعی منحصر است به این موارد یا امور دیگری را هم شامل می‌شود؟

کسانی ساده‌اندیش فکر می‌کنند که ایران به عنوان یک کشور اسلامی با کشورهای دیگر فرقی ندارد و همان مواردی که در جاهای دیگر مورد دفاع قرار می‌گیرد در ایران هم مورد دفاع است. بنابراین نهاد دفاعی در کشورهای اسلامی مانند سایر کشورها عمل می‌کند و تفاوت‌شان در تفاوت در سرزمین‌هاست. مثلاً اگر دو کشور اسلامی و غیراسلامی با یک خط مرزی از هم جدا شوند، وظیفۀ نهادهای دفاعی هر دو کشور یکسان است؛ منتها هر کدام از زمین خودشان دفاع می‌کنند.

مقایسۀ وظیفۀ نهاد دفاعی در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی

تا پیش از انقلاب اسلامی عموم مردم هم همین برداشت را داشتند. در ابتدا نهاد دفاعی فقط ارتش بود و مثل همۀ ارتش‌های دنیا وظیفه داشت که اگر دشمنی هجوم آورد، از کشور دفاع کند. البته این نهاد در گذشته "وزرات جنگ" نام داشت و در زمان حکومت دکتر مصدق به "وزرات دفاع ملی" تغییر نام داد. همان وزراتخانه، با همان سازمان و وظایف "وزرات دفاع ملی" نامیده شد. دلیل این تغییر نام هم این بود که بگویند ما با کسی جنگ نداریم و می‌خواهیم از ملیت خودمان دفاع کنیم.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحولاتی در ساختارهای کشور به وجود آمد و از جمله اینکه ما نه تنها از آب و خاک کشورمان بلکه از دین و ایمان‌مان هم باید دفاع کنیم، و دفاع از نظام هم نه صرفاً به عنوان دفاع از یک قدرت سیاسی بلکه به عنوان دفاع از نماد عقیده، ایمان و مذهب مردم است. اگر از دولت و حکومت اسلامی دفاع می‌کنیم تنها به عنوان یک نهاد سیاسی نیست بلکه به عنوان این است که مدافع دین و ارزش‌ها و اعتقادات مردم است.

به هر حال، قوام تفاوت اصلی این نظام با نظام پهلوی این است که این نظام به عقاید، باورها و ارزش‌های اسلامی اهمیت می‌دهد. اصلاً قوام این نظام به این است و این انقلاب برای همین به وجود آمد. وقتی این نظام اصلاً برای همین برقرار شد که یک سلسله باورها و ارزش‌ها را در جامعه احیا کند، طبعاً باید از این باورها و ارزش‌ها دفاع هم کرد. چه کسی باید دفاع کند؟

دفاع یک وقت در حوزۀ فرهنگی است که از طریق بحث و استدلال و محصولات فرهنگی انجام می‌شود و متصدیان خاصی برایش تعیین شده. یک وقت در زمینۀ مسائل تجاری و اقتصادی (اصل اقتصادی) است. مثل این مبارزۀ کنونی آمریکا علیه ایران که سال‌ها روی آن برنامه‌ریزی کرده و الان روی آن تکیه دارد و دارد بیشترین فشار را از این جهت می‌آورد، تحریم‌های اقتصادی است. تحریم‌ها یعنی یک جنگ در زمینۀ اقتصاد. یک وقت هم در حوزۀ مسائل نظامی است که اگر با سلاح‌های پیشرفته به ایران حمله شود چه باید کرد؟

به خاطر ویژگی‌های خاصی که بعد از انقلاب پیش آمد این بخش‌ها و دفاع‌هایی که می‌بایست در مقابل دشمن انجام شود تقسیم شد. جنگ نرم به یک صورت، جنگ تجاری و اقتصادی به یک صورت، و بالاخره جنگ نظامی به صورت خاصی تعریف شد و بخش‌های مختلف آن بین ارتش و سپاه تقسیم شد.

امتیاز سپاه بر ارتش

همۀ شما می‌دانید که امتیاز سپاه بر ارتش در همین رکن است که در سپاه بیشتر مسائل ارزشی مطرح می‌شود. اسم آن هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. در ارتش اسمی از اسلام برده نشده، درست است که متعلق به این نظام است اما اسم آن ارتش اسلامی نیست. ارتش ایران همان وظیفه‌ای را دارد که همۀ ارتش‌های دنیا دارند. مسلمان باشد همین وظیفه را دارد، یهودی هم باشد همین وظیفه را دارد که باید از آب و خاکش دفاع کند. البته وظیفه برای ما خیلی مقدس است.

ولی وقتی این تحول در ایران به وجود آمد که اصلاً محور هویت این نظام شد دین، شد انقلاب اسلامی، دفاعش هم گسترش پیدا می‌کند. دفاع دیگر محدود به سلاح‌ها و درگیر‌های نظامی نیست، باید دفاع از ایمان، عقیده و ارزش‌ها باشد.

مقام معظم رهبری موهبتی الهی برای جامعه

الحمد لله خدا کسی را به ما عطا فرموده که در طول تاریخ اسلام و در میان رهبران مسلمانان نظیرش را کم می‌توان پیدا کرد. من با احتیاط می‌گویم، ولی شما یک نفر را به من نشان دهید که در طول تاریخ اسلام و در بین رهبران سیاسی کشورهای دنیا این جامعیت را داشته باشد. در مسائل مختلف سیاسی، نظامی، دفاعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری در همه جا حرف اول را می‌زند. دوست و دشمن اعتراف دارند که ما چنین رهبری در دنیا سراغ نداریم و آرزو می‌کنند که ای کاش ما هم رهبری مثل رهبر ایران داشتیم. می‌گویند انگار خواب می‌بینیم، مگر چنین چیزی می‌شود؟

در پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا می‌بینیم رؤسای جمهور خیلی هنر کنند اجازه بدهند دوران ریاست‌ جمهوری‌شان تمام شود، بعد بلافاصله آنها را به دادگاه و محاکمه و زندان و جریمه می‌کشانند. این یعنی همان وقتی که مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده دارد مرتکب جنایت شده، منتها خیلی هنر کنند برای حفظ مصالح کشورشان با او می‌سازند و به او مصونیت می‌دهند تا دورانش را تمام کند. در بسیاری از کشورها می‌بینیم که به محض اینکه دورۀ ریاست رئیس حکومت تمام می‌شود او را به دادگاه و گاهی زندان می‌کشند. آن وقت در کشور ما از کسی که سی سال بر مسند رهبری است نمی‌توانند یک نقطۀ ضعف بیّنی نشان دهند و بگویند اینجا اشتباه صریح کرده.

البته ما نمی‌گوییم ایشان معصوم است اما یک اشتباه وجود ندارد که بتوان نشان داد و اثبات کرد که اینجا خطا کرده. اگر ده روز یک مسئولیت کوچکی در یک جایی به شما بدهند امکان ندارد اشتباه نکنید. آن وقت ایشان سی سال است در حساس‌ترین شرایط سیاسی، نظامی و اقتصادی مسئولیت یک کشور را بر عهده دارد و همه جا حرف اول را باید بزند و تصمیم نهایی را بگیرد، کجا یک مورد سراغ دارید که اثبات شود اینجا اشتباه کرده است؟ اما صدها مورد داریم که اثبات شود دیگران همه اشتباه کرده‌اند و او درست فهمیده است.

وظیفۀ اصلی سپاه

چگونه باید شکر این نعمت را به جا آورد؟ این نعمت در سایۀ چه چیزی پیدا شده؟ در اثر تجربۀ نظامی فقط؟ تجربۀ سیاسی؟ یا همان‌طورکه خودشان بارها برای شما و دیگران فرموده‌اند: آن روحی که باعث می‌شود این قدرت در جامعۀ ما پیدا شود ایمان است و دشمن ایمان جوان‌های ما را هدف قرار داده. در همین سخنرانی روز گذشته‌شان هم فرمودند. بزرگ‌ترین دشمن ما دشمن نظامی نیست، دشمن اقتصادی و تحریم‌کنندگان اقتصادی هم نیستند، بزرگ‌ترین دشمن ما دشمنی است که ایمان جوان‌های ما را هدف قرار داده. وقتی ایمان چنین جایگاهی در جامعۀ ما دارد دفاع از آن لازم نیست؟ از یک وجب خاک باید دفاع کرد، از یک جزیرۀ دورافتاده‌ای که مسکونی هم نیست باید دفاع کنند، اما از ایمان مردم که هستی و همه چیز‌شان به آن بستگی دارد نباید دفاع کرد؟ آن نهادی که دفاع از ایمان و ارزش‌های مردم جزء وظایف رسمی‌اش است سپاه پاسداران است.

این را عرض کردم برای اینکه اول موقعیت خودتان را درک کنید که کجای کار هستید. این نظامی است که هزینۀ مادی و انسانی‌اش بیش از دویست‌هزار گل بی‌مانند بوده که در طول سال‌ها به شهادت رسیدند تا این نظام را برای من و شما به وجود آوردند. شما وارث این خون‌ها و حافظ ارزش‌ها و دستاوردهایی هستید که آنها ایجاد و تقدیم جامعه کردند. اگر این مسئولیت نباشد و ما چنین نهادی نداشته باشیم همۀ اینها در معرض خطر است. انگار ما به دست خودمان دویست‌هزار شهیدمان ـ که هر کدام‌شان بر میلیون‌ها انسانی که در دنیا زندگی می‌کنند شرافت دارند ـ را به باد داده‌ایم. شهدای ما مثل آن افرادی نیستند که به‌زور آنها را  در فلان سربازخانه آورده‌‌اند و تفنگ به دست‌شان داده‌اند. آنها کسانی‌اند که زمانی به دفاع از اسلام پرداختند که دولت حتی بودجۀ پرداخت هزینۀ تفنگ‌شان را هم نداشت، سیم خاردار نمی‌توانست بخرد. آنها از جان‌شان مایه گذاشتند و از این کشور دفاع کردند.

ایمان روح نعمت‌ها و تداوم‌بخش آنها

وظیفۀ انسانی، فطری، عقلایی، ملی و البته فوق اینها وظیفۀ الهی ما چیست؟ قطعاً باید آموزش‌های نظامی ببینیم. کدام مدافعی هست که بدون آموزش‌های نظامی بتواند دفاع کند؟ باید ابزارش را هم در اختیار داشته باشیم. این ابزار را یا باید بخریم یا خودمان بسازیم که البته باید درصدد باشیم که خودمان بسازیم. الحمد لله در این راه هم داریم پیشرفت می‌کنیم. اما این دو کافی نیست و لازمۀ آنها نکته‌ای است که مقام معظم رهبری ده‌ها سال است بر آن تأکید دارند و همین دیروز هم باز به صورت جدی‌تر مطرح کردند. روح همۀ اینها ایمان است. اگر ایمان باشد همۀ اینها به درد می‌خورد. اما اگر سلاح، آموزش، تخصص، تکنولوژی و... همه باشند ولی انسان خودش را به پول یا ریاست بفروشد یا حاضر به کودتا شود ـ کما اینکه در یکی از کشورهای همسایه‌‌مان چنین اتفاقی افتاد ـ همۀ این ثروت‌ها به چه دردی می‌خورد؟ ابزاری می‌شود بر ضد خودمان.

آنچه حافظ این است که همۀ این نعمت‌ها درست و به جا استفاده شوند و ما بتوانیم شکر شهادت گذشتگان را به جا آوریم، حق آنها را ادا کنیم، ارزش‌ها و دستاوردهای خودمان را حفظ و برای نسل آینده‌مان زمینه‌سازی کنیمتا آنها ما را به خاطر از بین بردن زمینه‌ها لعنت نکنند و از همۀ اینها مهمتر رضایت خدا را به دست آوریم، باید ایمان‌مان را تقویت کنیم.

معرفت و آگاهی شرط لازم برای تحقق ایمان

شرط این ایمان، آگاهی‌ها و معرفت‌هاست. ایمان در آستین انسان نیست که یک‌مرتبه آن را بیرون بیاورد، بی‌ایمان باشد و یک لحظه برود آن را از بازار بخرد. ایمان یک فرآیند طولانی و زمان‌بر است و باید به نحو تدریجی در قلب انسان[1] رشد کند و شخصیت او را بسازد. شناخت صحیح شرط لازم ایمان است و بدون آن تحقق ایمان ممکن نیست. هر مسلمانی وظیفه دارد که شناخت‌های صحیح به دست آورد، اما آنهایی که مدافع این نظام هستند در کسب این شناخت اولویت دارند.

مدافع نظام باید بداند که می‌خواهد از چه چیزی دفاع کند، خودش، خانواده، زندگی، همسر و فرزندش را برای چه در معرض خطر قرار می‌دهد، آیا آن چیز ارزش دفاع دارد. اگر معرفت صحیح داشته باشد و بداند که می‌ارزد حاضر است، اما اگر شک داشته باشد می‌گوید عراقی دارد از خودش دفاع می‌کند و یمنی از خودش، ما هم از خودمان دفاع می‌کنیم، هر وقت هم خیلی احساس خطر کردیم فرار می‌کنیم چون اولویت با جان خودمان است. چنین مدافعی هرگز نمی‌تواند به وظیفۀ دفاعی‌اش به‌درستی عمل کند. یک مدافع زمانی می‌تواند واقعاً دفاع کند که از جان خودش مایه بگذارد، و زمانی از جان خودش مایه می‌گذارد که چیزی عزیزتر از جان خودش و عزیزتر از زن و بچۀ خودش داشته باشد. چنین چیزی زمانی پیدا می‌شود که او بداند چیزی ارزشمندتر از این زندگی هم وجود دارد و این را باور کند.

دفاع از ارزش‌ها هنر اصلی نیروهای سپاه

اینها را عرض کردم برای اینکه موقعیت خودمان را بشناسیم و بدانیم که ما مثل یک نهاد دفاعی در اسرائیل و یا حتی در آمریکا نیستیم. دفاع آنها مثل دفاع کلاغ از لانه‌اش است. روباه هم از لانۀ خودش دفاع می‌کند. اینکه هنری نیست؛ چون هر کس که می‌خواهد زندگی کند باید جا و مسکنی داشته باشد. کلاغ‌ها هم گاهی سر لانه‌شان با هم دعوا می‌کنند، هر کلاغی از لانۀ خودش دفاع می‌کند. اینکه هنر نیست.

هنر آنجاست که ما از جان خودمان بگذریم برای ارزش‌های‌مان. این چیزی است که بعد از انقلاب اسلامی بذرش به دست مبارک حضرت امام در این جامعه  کاشته شد. البته زمینۀ آن به دست سید الشهدا فراهم شد. او بود که این مکتب را گشود و به ما این درس‌ها را داد. اما سال‌ها فراموش شده بود و آن کسی که این مکتب را احیا کرد و پرچم "لبیک یا حسین" را دوباره گشود امام بود. آقای سید حسن نصرالله ـ که خدا ان شاء الله ایشان را در پناه خودش از همۀ آفات و بلیات حفظ کند ـ این شعار را می‌داد اما فرمایش امام هم همین بود.

از این زمینۀ فکری و فرهنگی که در جامعۀ ما وجود داشت استفاده نمی‌شد. استفاده‌هایی که از عزادارای‌های سید الشهدا می‌شد منحصر بود در اینکه اشکی بریز تا گناهت آمرزیده شود. خیلی هنر می‌کردند یک اطعام و خرجی هم می‌دادند. اما امام آمد از این سرمایه بهره‌برداری کرد و ما را توجه داد به اینکه هستی‌مان را با این سرمایه بسازیم، هویت ما به این بستگی دارد و این بالاترین ارزشی است که باید جان‌مان را فدای آن کنیم. ما از اینها غفلت داشتیم و امام اینها را به ما یاد داد ـ خدا ساعت‌به‌ساعت بر علو درجات ایشان بیفزاید. بعد هم جانشین شایسته‌اش این درخت را به بهترین وجه آبیاری کرد. خدا ان شاء الله بر طول عمر و عزت و اقتدار ایشان دائماً بیفزاید و ایشان را تا ظهور ولی عصر از همۀ آفات و بلیات حفظ کند.

وظیفۀ آحاد مردم

در مقابل همۀ اینها ما باید چه کنیم؟ اول اینکه سطح معرفت‌مان را قدری بالاتر ببریم، بهتر بفهمیم و به دنبال آن بهتر مسئولیت بپذیریم. خودمان را بهتر بسازیم برای اینکه اگر روز عاشورای دیگری برپا شد ما جزء اصحاب سید الشهدا باشیم. نمونه‌اش کسانی هستند که امروز به عنوان مدافع حرم به سوریه می‌روند، بدون اینکه کسی اینها را ملزم به این کار کند. خودشان خودشان را آماده کرده‌اند. این نشانۀ این است که این مکتب چقدر غنا دارد که نیازی به الزام و قانون نیست و این افراد داوطلبانه می‌روند. اینها پرورش‌یافته آن مکتبی هستند که امام آن را زنده کرد. اینها گل‌ها و میوه‌های این مکتب هستند

ما باید این مکتب را گسترش دهیم، آموزه‌های آن را رشد دهیم، باورهایش را تقویت کنیم و خودمان را براساس آنها بسازیم. اول با توسعه و عمق بخشیدن به شناخت‌ها و معرفت‌های‌مان، و دوم با خودسازی و برنامه‌های تربیتی عملی خودمان را آماده کنیم برای هر گونه دفاعی که اسلام آن را ایجاب می‌کند و می‌پسندد.

امیدواریم خدای متعال همۀ شما را در این راه موفق بدارد، همۀ شما را نور چشم امام زمان قرار دهد، دعاهای ایشان را در حق همۀ شما مستجاب کند، به ما هم توفیق پادویی و خدمتگزاری به شما مرحمت کند.

وصلی‌الله علی محمّد وآله الطاهرین.

 


[1]. منظور از قلب محل ادراکات و ارزش‌های انسانی است نه این قلب صنوبری.