بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
تقدیم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام مخصوصاً شهداى عزیز شهرستان ارسنجان صلواتى اهدا بفرمائید.
قبل از شروع در بحث، فرارسیدن ایام شهادت امام جعفر صادقصلواتاللهعلیهوعلیآبائهوأبنائهالطاهرین را به همه شیعیان و علاقهمندان به اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین، مخصوصاً شما حضار محترم، تسلیت عرض مىكنم و از خداوند متعال درخواست مىكنیم كه دست ما را در دنیا و آخرت از دامان اهلبیت كوتاه نفرماید و به ما توفیق فراگیرى و پاسدارى بهتر از تعالیم و معارفى كه از اهلبیت به ما رسیده را عنایت بفرماید. همچنین به عنوان یك مسلمان و علاقهمند به شهداى عزیز، از دستاندركاران برگزارى این یادواره باشکوه و کمنظیر، به خاطر زحمات فراوانى كه كشیدهاند تقدیر و تشكر مىكنم و از خداوند متعال درخواست مىكنم كه اجر و پاداشی درخور فضل و كرم خودش به همه آنها عنایت فرماید و باز هم به شما توفیق بدهد كه همیشه شعائر دینى را گرامى بدارید و در راه حفظ ارزشهای اسلامى تلاش كنید.
در جلسه صبح كه برادران عزیز و شاید بعضى از خواهران شركت داشتند عرض كردم که بهترین خدمتى كه امثال بنده مىتوانیم به عنوان قدردانى از شهداى عزیزمان ارائه بدهیم تلاش در جهت ارتقاء سطح معرفت جامعه نسبت به فرهنگ شهادت و مقام شهیدان است. مردم ما هر قدر ارزش شهادت را بهتر بشناسند و به عظمت مقام شهیدان پى ببرند اولاً در مقام قدردانى از خون شهدایشان جدىتر و كوشاتر خواهند بود و ثانیاً استعداد و لیاقت بیشترى پیدا مىكنند تا مشمول دعاهاى شهیدانشان در آن عالم باشند، دعاهایى كه در پیشگاه الهى مستجاب است.
این بود كه صبح درباره یك موضوع مربوط به شهدا عرایضى را به اندازه وسعت وقت و توان گوینده و حال شنوندگان تقدیم كردم كه معناى اینكه شهید زنده است یعنى چه و زندهبودن شهیدان در عالم برزخ با زندهبودن سایر كسانى كه از این عالم رفتهاند چه فرقى دارد؟ به استناد آیات كریمه قرآن، نكتههایى را در این زمینه به عرض رساندم كه انشاءالله آنهایی كه حاضر بودند به آنهایی كه نبودند و علاقهمند هستند خواهند رساند و تكرار نمىكنم. در این جلسه نكته دیگرى را حولوحوش فرهنگ شهادت و اهمیت شهادت در فرهنگ اسلامى میخواهم عرض كنم.
شهیدى كه اینهمه درباره او سخنها گفته شده و در این عصر، قبل از همه حضرت امامرضواناللهعلیه مقامات شهید را بیان فرمودهاند و كلماتی بهیادماندنی و تاریخى در جهت تبیین مقام شهادت بر جاى گذاشتهاند و بعد از ایشان هم بزرگان دیگرى از علما، وعاظ، سخنرانان، نویسندگان و سایر شخصیتهای فرهنگى و علمى بحثهای زیادى در این رابطه کردهاند، خصوصیت این شهید چیست؟
همه مىدانیم شهید كسى است كه در معركه قتال و بهاصطلاح در میدان جنگ به شهادت رسیده و به دست دشمنان اسلام كشته شده است. ملاك این مقام عظیمى كه براى شهادت هست ـ مثل تعبیری که امامرضواناللهعلیه بارها این تعبیر را مىفرمودند كه شهید به وجه اللّه نظر مىكند ـ که مقام بسیار بلندی است، مقامى كه حتى در دعاها و مناجاتهای ائمه اطهارسلاماللهعلیهماجمعین به عنوان یك آرزو بیان مىشده است؛ بهعنوانمثال در مناجاتهای خمس عشر كه از امام سجادسلاماللهعلیه وارد شده حضرت به خداوند متعال عرض مىفرمایند آرزوى من این است كه به وجه كریم تو نظر بیندازم؛ نظر به وجه اللّه با آن معناى عظیم و بلندى كه دارد از آرزوهاى امام سجادسلاماللهعلیه است و خدا این مقام و این ویژگی را براى شهید ضمانت فرموده است و یا مطالب دیگرى كه درباره شهید زیاد شنیدهاید مثل اینكه كسى كه به مقام شهادت برسد خداوند متعال دیگر گناهى از گناهانش را به یاد او نخواهد آورد و دیگر نامى از گناهش نخواهد برد و چیزهایى از این قبیل كه بسیار جاى تأمل و دقت دارد؛ آیا این مقامات مال هر كسى است كه در یک جنگ كشته مىشود یا غیر از كشته شدن در جنگ، شرایط دیگرى لازم است تا چنین شرافتهایی ثابت شود؟
قطعاً مىدانیم هر كسى که در میدان جنگ كشته مىشود این افتخار نصیبش نمىشود. در جنگ هشت ساله ما، از عراقیها هم خیلى كشته شدند. آنها هم در میدان جنگ كشته شدند. آیا آنها هم شهید بودند و این مقامات براى آنها ثابت است؟ از اینها گذشته، در طول تاریخ در صحنههاى بینالمللى جنگهای زیادى واقع شده و شاید مهمتر از همه، جنگ جهانى اول و دوم بود كه شاید بعضى از افراد سالمندى كه در این مجلس هم شركت دارند بعضی از خاطرات آن را در خاطر داشته باشند. البته جوانها یادشان نیست و در آن زمان هنوز بعضىهایشان متولد هم نشده بودند. بههرحال در عالم، جنگ زیاد واقع شده و كسانى هم كه در میدان جنگ كشته شدهاند زیاد بودهاند؛ میلیونها انسان در میدان جنگ كشته شدهاند. آیا همه اینها داراى مقامى هستند كه در فرهنگ اسلامى و شیعى براى شهید ثابت شده است؟! قطعاً اینچنین نیست. مسلماً آن كسانى كه از روى اغراض فاسد و براى اینكه اموال دیگران یا اراضى آنها را تصرف كرده و به مال و ناموس دیگران تجاوز كنند به جنگ مىپردازند آنها هرگز چنین شرف و افتخارى را نخواهند داشت؛ ولى آن كسانى كه قصد سوئى نداشتهاند آیا همه داراى این مقام هستند یا غیر از نداشتن قصد سوء، یك قصد دیگرى هم لازم است؟!
در نظامهای ارزشى دنیا، در بین تمام انسانها یكى از ارزشهای پذیرفته شده، دفاع از مال، جان، ناموس، آبوخاک است. هر انسانى كه در مقابل دشمن از مال و جانش، از ناموسش و از آبوخاکش دفاع كند و اگر جنگى واقع شد در آن جنگ به شهادت برسد ارزش والایى خواهد داشت. این یك ارزش مشتركى است كه اختصاص به مسلمانها و شیعیان ندارد. تمام ادیان این ارزش را كمیابیش قائل هستند بلكه حتى كسانى كه به هیچ دینى معتقد نیستند و ـ العیاذ بالله ـ اصلاً خدا و دینى را هم قبول ندارند اما براى كسى كه در مقام دفاع از ناموس و شرف و وطنش كشته بشود ارزش قائل هستند و به چنین كسى احترام مىگذارند. آیا این ارزشى كه در فرهنگ اسلامى براى شهید ثابت است همان ارزش عامى است كه همه انسانها براى چنین كسانى قائل هستند؟ بهعبارتدیگر آیا ملاك ارزش شهید این است كه از مال و جان و آبوخاکش دفاع كرده است؟ همین نیت، همین قصد و همین انگیزه كافی است كه اینهمه مقامات عظیم براى او ثابت شود یا شهید در فرهنگ اسلامى معنایى بالاتر از این دارد؟!
حقیقت این است كه براى هر فردی دفاع كردن از ارزشهای انسانى و حتى دفاع كردن از منافع شخصى همچون مال، خانه و یا آبوخاک، فى حد نفسه یك ارزش است. كسانى كه آنقدر غیرت و آنقدر حمیّت ندارند كه از مال خودشان، از جان خودشان، از آبوخاکشان و بهخصوص از ناموسشان دفاع كنند، شایسته نام انسان نیستند. انسانى كه شرف دارد، انسانى كه عقل دارد، انسانى كه عواطف انسانى دارد و انسانی که بهرهاى از انسانیت دارد حاضر نمیشود در مقابل دشمنى كه به مال و جانش و به ناموسش تعرض مىكند فوراً تسلیم شود. کسی که به خاطر اینكه یك سیلى نخورد، براى اینكه زخمى نبیند، براى اینكه دچار زحمتى نشود، براى اینكه اسیر دست دشمن نشود، براى اینكه حبس نشود و براى اینكه خانهاش خراب نشود زود در مقابل دشمن تسلیم شود و پرچم سفید تسلیم نشان دهد چنین كسى اصلاً شایسته نام انسان نیست. چگونه چنین كسى را انسان باشرف بنامیم درحالیکه حیوانات هم از چنین كسى باشرفتر هستند؟! غریزه حیوانى كه در همه حیوانات هست، حیوانى كه داراى آشیانه و لانهای است، حیوانى كه داراى یك جفت اختصاصى است، اجازه نمىدهد كه دشمن به او حمله كند و بهآسانی یا لانه و آشیانهاش را ویران كند و یا به جفت اختصاصى او تجاوز كند. حتی این جریان را همه بچهها در خانهها هم مىبینند كه اگر چند تا مرغ و خروس در خانه نگهدارى شوند اگر یك خروس جدید بیاید خروس قبلى به این آسانى او را نمىپذیرد، چه رسد به اینكه یك رابطه قوىترى بین دو جفت برقرار شده باشد و یك زندگى نسبتاً طولانى را پىریزى كرده باشند. در بین گربهها، سگها و حیوانات دیگر نیز دیده مىشود كه به این آسانى جفت خودشان را در اختیار دیگرى قرار نمىدهند. همینطور لانه و آشیانهایى كه مرغها و پرندگان مىسازند به این آسانى در اختیار دشمن قرار نمىدهند. بارها دیده شده كه گاهى كسى به لانه كلاغى حمله مىكند، فرض کنید یك جفت كلاغ در جایى، بر روى یك درختى لانهای درست کردهاند و در آنجا بچه گذاشتهاند، اگر كسى برود این لانه را خراب كند یا برود بچههایش را بردارد طولى نمىكشد كه دهها كلاغ از اطراف جمع مىشوند و به این شخص متجاوز حمله مىكنند؛ کلاغهایی كه در آن لانه، مشاركتى هم نداشتهاند اما در كلاغ بودن شریك هستند و گاهى حتى دیده شده که کلاغهایی كه در مقام دفاع برمىآیند با منقارهاى خودشان حمله مىكنند و چشم طرف متجاوز را درمىآوردند كه تو چه حقى داشتى که به لانه كلاغ دیگرى حمله كنى؟! پس غریزه دفاع از مال و جان و ناموس و آبوخاک یك غریزه حیوانی است. اگر كسى این غریزه را نداشته باشد از حیوان هم پستتر است.
بنابراین این یك شرف فوقالعادهای براى انسان نیست. چنین انسانی تازه یك ارزشى را دارد كه با حیوانات مشترك است. نمونه پستتر از چنین انسان بىرگ بىغیرتى را باید در بین خوکها پیدا كرد كه حساسیتى نسبت به تجاوز به جفتشان نداشته باشند وگرنه اكثر حیوانات حتى نسبت به جفت خودشان خیلى حساسیت دارند.
بر اساس همین غریزه مشترك بین حیوان و انسان است كه در طول تاریخ، همه اقوام، همه نژادها از سفید و سیاه و زرد و سرخ، از شمال و جنوب، از هر دین و مذهبى، دفاع از میهن، دفاع از آبوخاک و دفاع از ناموس را یك شرف و یك ارزش تلقى كردهاند. این جاى هیچ شكى نیست؛ اما آیا این ارزشى كه همه اقوام براى مدافع از شرف و آبوخاکش قائل هستند همان ارزشى است كه اسلام براى شهید قائل شده است؟! آیا ما كه براى شهیدانمان چنین احترامى قائل مىشویم كه مردم بعد از سالیان درازى در اینچنین مجالس باشکوهی، انباشته از مردم غیور، از مرد و زن، با دلهایی آكنده از احساسات و عواطف شریف انسانى، شرکت مىكنند تنها به خاطر همان غریزه مشترك بین انسان و حیوان است كه اینها از آبوخاکشان دفاع کردهاند؟!
براى پاسخ به این سؤال ناچار هستیم به منابع اسلامى برگردیم و ببینیم که قرآن ملاك ارزش شهید را چه مىداند؟ آیا مىگوید این مقاماتى كه براى شهید، ثابت است، براى هر كسى است كه از آبوخاکش دفاع كرده، ولو مسلمان نباشد یا مسلمان باشد اما هیچ انگیزه الهى و دینى نداشته باشد؟! این كافی است كه به چنین مقام والایى برسد و این ارزش عظیم شهادت نصیبش بشود؟! هرگز؛ ما در هیچ آیهاى از قرآن كریم نداریم كه ملاك ارزش شهادت، دفاع از آبوخاک باشد. هیچ حدیثى از پیامبرصلیاللهعلیهوآله و یا ائمه اطهارسلاماللهعلیهماجمعین در این زمینه نداریم. هر چه هست ارزشها براى قتال و جهاد فى سبیل اللّه است، برای كسانى است كه در راه خدا كشته شوند، كسانى كه در راه احیاى ارزشهای دینى به شهادت برسند، كسانى كه براى اجراى احكام خدا جان بدهند. آنها هستند كه چنین ارزشهایی را دارند. اگر ملاك این بود كه هر كسى که از آبوخاکش دفاع كند چنین مقامى داشته باشد كافرانى كه براى دفاع از آبوخاکشان جنگیدهاند و كشته شدهاند كم نیستند. عرض كردیم كار خوبى کردهاند، كار ارزشمندی است، ما هم به این ارزش انسانى احترام مىگذاریم اما این احترام غیر از احترامی است كه به شهید مىگذاریم. ارزش شهید به خاطر این است كه خودش را فداى خدا، فداى دین خدا، فداى احكام خدا، فداى خلق خدا، فداى ارزشهای الهى و فداى همه آنچه متعلق به خداست كرده است. از این جهت است كه خدا خودش اجر و پاداش چنین كسانى را عهدهدار مىشود و ضمانت مىكند كه بهترین پاداش را به چنین كسانى بدهد.
در آیاتى فضل و فضیلت شهدا چنین مطرح شده است كه إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ...؛[1] مىفرماید خدا مال و جان كسانى را خریده است كه در راه خدا قتال مىكنند، نهتنها در راه آبوخاک. آبوخاک که آب است و خاك. جان انسانی بسیار شریفتر از آبوخاک است و این چنان قداستى ندارد كه خدا مال و جان چنین كسانى را در مقابل بالاترین مقامى كه براى اولیاء خودش قائل مىشود بخرد. آیا چون اینها آبوخاک را با جان خودشان خریدهاند خدا چنین مقامى به آنها مىدهد؟! مگر كل عالم ماده در پیشگاه الهى چقدر ارزش دارد؟! ملاك این ارزش به خاطر ارزش خداست و آنچه منسوب به خدا است ازجمله دین خدا، احكام خدا و ارزشهای الهى. اگر قتال، در این راه بود قتال فى سبیل اللّه مىشود. بله، كسى كه از اموال مسلمین دفاع كند به خاطر اینكه آنها مسلمان هستند یعنى به خاطر اینكه مدافع دین خدا هستند باز كار او به خاطر اینكه در راه خداست ارزش پیدا مىكند. خدمت به بندگان خدا به خاطر اینكه حامى دین خدا و حافظ ارزشهای خدا هستند، خدمت كردن به چنین مردمى و كشته شدن در راه حفظ مال و جان چنین مردمى، قتال فى سبیل اللّه است؛ اما اگر صرفاً به خاطر دفاع از آبوخاک بود، آیا جان انسان شریفتر است یا آبوخاک؟!
چندى پیش در یك برنامه تلویزیونى اتفاقاً مطلبى به گوشم خورد که اگر اشتباه نكنم در یك صحنهاى كه یک هلیكوپتر در معرض سقوط بود خلبانش كه در معرض شهادت بود گفت اگر این جنگ براى آبوخاک باشد همین الآن فرود مىآیم، من دیگر حاضر نیستم بجنگم. من در صورتى حاضرم بجنگم كه این جنگ در راه خدا و براى دین خدا باشد.
اینجا همان ارزشى كه مال خدا و دین خداست به چنین كسى داده مىشود چون خودش را فداى خدا كرده است.
اگر شما ملاحظه كنید مىبینید كه در این عالم هر چیزى که فداى چیز دیگرى بشود ارزش همان چیز را پیدا مىكند. شما وقتى در یك مزرعهاى خربزه به عمل مىآورید آبوخاک آن مزرعه در راه خربزه فدا میشوند. وقتى جذب خربزه میشوند قیمت خربزه را پیدا مىكنند. آبوخاک تا مادامى كه خودشان را در این راه فدا نكرده بودند ارزش همان خاك را داشتند و ارزش همان آبی كه در جوى مىگذشت اما وقتى در خربزه هضم شدند و خود را فداى خربزه كردند همان آب است كه قیمت خربزه پیدا كرده است. این مثال را بگیرید و بدانید هر كسى در راه هر چیزى فدا شد ارزش همان چیز را پیدا مىكند.
ما در قرآن كریم در بین مفهومهای ارزشى دو مفهوم ارزشى بسیار بلند داریم که یكى هجرت است و دیگرى جهاد. در قرآن كریم از كسانى كه در راه خدا هجرت مىكنند بسیار ستایش شده است اما پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله فرمودند: فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْیا یصِیبُهَا أَوِ اِمْرَأَةٍ یتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیهِ؛[2] كسى كه در راه خدا و پیامبر هجرت كند او درواقع هجرت به سوى خدا و پیغمبر كرده و مقصدش خدا و رسول است اما آن كسى كه هجرتش به خاطر این بوده كه به مالى برسد یا به همسرى برسد و یا به پست و مقامى برسد، درواقع هجرت او به سوى همان مال یا به سوى مقام یا به سوى آن همسر بوده و این دیگر ارزش هجرت الى اللّه را ندارد. در مورد شهادت هم فرمودهاند كسى كه در معركه قتال كشته مىشود زمانى ارزش شهید را دارد كه در راه خدا قتال كرده باشد و هدف او «اعتلاى كلمة اللّه» باشد؛ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا؛[3] هدف او این باشد که سخن خدا برترین سخن باشد. جهاد چنین كسى جهاد در راه خداست؛ اما اگر كسى وارد میدان جهاد شد به منظور اینكه به غنیمتى برسد یا جزو كسانى باشد كه فاتح این جنگ هستند و در سایه پیروزى آنها او هم به نان و نوایى یا به پست و مقامى برسد، جهاد چنین كسى جهاد در راه خدا نیست. اگر كشته هم بشود ارزش شهید را نخواهد داشت.
راوى مىگوید در یكى از جنگها، شخصى را دیدم كه وارد معركه قتال و صحنه جنگ شد و جنگید تا كشته شد. راوى مىگوید من در كنار پیغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله ایستاده بودم، عرض كردم: آقا! این شخصى كه وارد شد و جنگید و كشته شد، چه مقامى پیش خدا دارد؟ حضرت نگاهى كردند و فرمودند: هیچ! من تعجب كردم و گفتم: آقا! این شخص را مىگویم كه الآن روى زمین افتاد و به شهادت رسید. فرمود: آرى. گفتم: چرا؟! فرمود این به خاطر انگیزه الهى نجنگیده بود. ظاهراً در همین مورد یا مورد مشابه آن مىفرماید: این الاغش را گم كرده بود. وارد میدان جنگ شد. اتفاقاً با كفار درگیر شد و كشته شد و چون براى دستیابى به الاغ خودش جنگید پس این شهید راه الاغ است نه شهید راه خدا!
بنابراین آن كسى هم كه فقط براى لانه و آشیانهاش بجنگد شهید راه لانه و آشیانه است نه شهید راه خدا. ارزش شهادت در فرهنگ اسلامى به خاطر این است كه انسانى خودش را فداى خدا و ارزشهای خدایى مىكند، جان مىدهد تا نام خدا باقى بماند و احكام خدا در جامعه اجرا شود، این است كه چنین ارزشى پیدا مىكند که در دنیا هیچ چیزى را در مقابل او نمىشود سنجید و بگوییم ارزشش این اندازه است. اجر او را فقط خدا مىتواند بدهد، آن هم با لقاء خودش.
یك جمله دیگر هم عرض كنم و آن اینكه حالا ما در مقابل شهداى عزیزمان احترام گذاشتیم، چنین مجالسى برپا كردیم، هزینههایى صرف كردیم، وقتهایی صرف كردیم، شبهایی برادران عزیز یا خواهران بیخوابیها كشیدند تا چنین مجالسى را برپا كردند و خدمات دیگرى كه در این راه انجام دادند؛ آیا همین كافی است؟ آیا شهیدان ما با همین اعمال ما از ما خرسند مىشوند یا حق دیگرى هم بر ما دارند؟ خیال مىكنم كه پاسخ این پرسش كار مشكلى نباشد. اگر كسى در این راه شهید شده بود كه نام او در جامعه باقى بماند، وقتى شما نام او را زنده داشتید خرسند مىشود و مىگوید كه من كشته شدم تا نامم در جامعه باقى بماند، آفرین بر شما كه نگذاشتید نام من محو و فراموش شود! از شما به همین خرسند خواهد شد. توقع دیگرى هم ندارد چون براى همین كشته شده بود؛ اما اگر كسى كشته شد براى اینكه احكام خدا اجرا شود، آیا به همین خرسند مىشود كه نامش باقى بماند؟! به همین خرسند مىشود كه شما برای او میهمانى بدهید؟! یا او خرسند نخواهد شد جز اینكه ببیند شما با تمام توان خودتان در همان راه كوشش مىكنید، شما هم ارزشهای الهى را پاس مىدارید و سعى مىكنید احكام الهى را اجرا كنید. هم خودتان عمل مىكنید هم سعى مىكنید دیگران عمل كنند. آنوقت است كه شهید از شما راضى مىشود.
من بعید نمىدانم در طول تاریخ، كسانى از اقوام و بازماندگان شهدا بودهاند كه مورد نفرین شهدا واقع شدهاند و زندگیشان در این عالم تباه شده است و در آن عالم هم به خاطر نفرین شهدایشان به سقوط و به عذاب الهى مبتلا شدهاند! چرا؟! براى اینكه شهدایشان گفتند ما به شما گفتیم و در وصیتنامههایمان نوشتیم كه ما خون دادیم تا احكام دین بماند، شما اگر به ما علاقه داشتید چرا خودتان احكام دین را عمل نكردید؟! چرا اهل بازار، تقلب كردند، گرانفروشی كردند، حق ضعفا را رعایت نكردند، حق محرومین را رعایت نكردند؟! چرا خواهران ما ارزشهای اسلامى را رعایت نكردند؟! اگر شما به شهدایتان علاقهمند هستید باید شهدایتان را به خاطر اهدافشان احترام بگذارید و در راه تحقق اهداف، به آنها كمك كنید. ببینید آنها چه دوست مىداشتند و چه توقعى از شما دارند.
بحمدلله جامعه اسلامى ما مردمى قدردان، مردمى حقشناس، مردمى شریف و مردمى غیور هستند. همانگونه كه بعد از بیش از ده سال از شهادت شهیدانشان چنین مجالس باشكوهى را برپا مىكنند، در احیاى ارزشهای اسلامى هم كوتاهى نمىكنند. هم مردانشان در صحنههاى مختلف اجتماعى، احكام و ارزشهای اسلامى را رعایت مىكنند و هم زنانشان در آن چه مربوط به احكام خاص خواهران است كوتاهى نمىكنند. اگر گوشه و كنار، افرادى پیدا شوند كه به این مسائل ارزشمند توجه ندارند، به آن توقعى كه شهیدان از آنها داشتهاند توجه ندارند، مخصوصاً اگر در میان خانواده شهدا و بستگان شهیدان باشند لازم است كه شما با مهربانى و صمیمیت آن عزیزان را متوجه كنید؛ خواهرى كه برادر شهیدت را در جنگ از دست دادهای! اگر به برادرت علاقه دارى در رعایت احكام اسلامى بیشتر تلاش كن! برادرى كه برادر، فرزند و یا پدر خودت را در جبهههاى جنگ از دست دادهای! اگر واقعاً به برادر شهیدت علاقه دارى سعى كن احكام دین را در جامعه بیشتر رعایت كنى! سعى كن بیشتر به محرومان برسى؛ به همسایگان فقیر، به خویشاوندان تهیدست و بالاخره به كسانى كه به نحوى با شما سروكار دارند و مىتوانید حقوق اجتماعى آنها را احیا كنید. سعى كنید با راستى و درستى، راستگویى و درستكارى، پرهیز از رشوهخوارى، پرهیز از پارتىبازى، پرهیز از تقلب و تزویر دلهای شهیدانتان را به دست بیاورید و بالاخره با اقامه نماز و با اقامه شعائر الهى دلهای شهیدانتان را شاد كنید تا در آن عالم براى شما دعا كنند تا هم مشكلات مادى شما حل شود و هم در عالم آخرت در كنار شهیدانتان در بهشت رضوان الهى تا ابد متنعم باشید.
پروردگارا! تو را به همه شهدا مخصوصاً سالار شهیدان، ابا عبداللهصلواتاللهعلیه، قسم مىدهیم ایمان و معرفت ما را نسبت به شهادت و همه ارزشهای اسلامى روزافزون بفرما!
ما را در راه احیاى شعائر اسلامى و اقامه احكام و ارزشهای دینى موفق بدار!
كسانى كه در راه احیاى ارزشها و احكام اسلامى تلاش مىكنند آنها را موفق بدار!
كسانى كه در راه تضعیف باورها و ارزشهای اسلامى كار مىكنند اگر قابل هدایت هستند، هدایت و اگر هدایتپذیر نیستند آنها را نابود بفرما!
در ظهور حضرت ولى عصرارواحنا فداه تعجیل بفرما!
قلب مقدس آقا را از همه ما خشنود بفرما!
وصلِّ على محمد و آله الطاهرین