صوت و فیلم

صوت:
6

معرفی راه سعادت؛ راز وجوب احترام به اهل‌بیت‌علیهم‌السلام

در مراسم تجلى كوثر ولایت
تاریخ: 
پنجشنبه, 4 دى, 1382

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام صلواتى اهدا می‌کنیم.

فرارسیدن میلاد مسعود كریمه اهل‌بیت، حضرت فاطمه معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها را به پیشگاه مقدس ولى عصر‌ارواحنافداه و همه علاقه‌مندان به اهل‌بیت، تبریك و تهنیت عرض مى‌‌كنیم و از خداوند متعال درخواست مى‌‌كنیم كه عیدى ما را تعجیل در ظهور ولى عصرارواحنافداه قرار بدهد.

تشریف‌فرمایی خواهران و برادران ارجمند را به این مؤسسه كه خانه دوم خودشان است خوشامد عرض می‌کنم. امیدوارم كه این قدم‌‌هایى كه براى احترام به یک بانوى معظم اسلام و ولی‌نعمت ما قمى‌‌ها و به‌خصوص ما طلبه‌‌ها برداشته شده، خدا این قدم‌‌ها را در راه حق، ثابت بدارد و به همه شما عیدى و پاداشى در خور كرم خودش عنایت بفرماید.

انقلاب اسلامى ایران مرهون وجود بابرکت حضرت معصومه‌‌سلام‌‌الله‌‌علیها

من در این چند دقیقه‌‌اى كه مزاحم اوقات شما مى‌‌شوم، در ارتباط با همین وظیفه‌‌اى كه ما نسبت به این ولی‌نعمت گرامی‌مان، حضرت معصومه‌‌سلام‌‌الله‌‌علیها داریم عرایض كوتاه و ناقابلى عرض می‌کنم؛ ولی‌نعمتی است كه اقلاً امثال بنده بیش از پنجاه سال است كه سر خوان كرمشان ریزه‌خوار هستیم و بركاتى كه از این بانوى بزرگوار، نصیب عالم اسلام و به‌خصوص ما ایرانیان شده قابل اندازه‌‌گیرى و ارزیابى نیست. انقلاب اسلامى ایران و پیروزی آن مى‌‌تواند یكى از این بركات باشد؛ براى اینكه به احترام مدفن این بی‌بی بزرگوار، حوزه علمیه در این جا تأسیس شد. اگر مدفن این خانم در این جا نبود حوزه علمیه در قم تأسیس نمى‌‌شد و اگر حوزه علمیه نبود امام و یارانش نبودند و اگر آن‌ها نبودند انقلابى نبود؛ و هزاران نعمت‌‌هاى دیگرى كه از دست این بانوى گرامى، به عالم اسلام، به‌خصوص ما شیعیان و بالأخص ما ایرانیان رسیده است، ایشان سهمى در اجراى این فیض مقدس الهى به همه ما دارند و ما باید به سهم خودمان از این ولی‌نعمتمان قدردانى و سپاسگزارى كنیم.

عنایات بی‌شمار حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌عليها

علاوه بر اینكه امثال بنده و كسانى كه عمرشان بیشتر از بنده است، هر وقت هر گرفتارى و هر مشكلى داشته‌ایم، براى خودمان، براى بستگانمان، براى دوستانمان، مشکلات مادى، معنوى، فردى، اجتماعى، درِ خانه این بى‌‌بى رفته‌ایم و حل مشكل را از این بزرگوار خواسته‌ایم و یادمان هم نمى‌‌آید كه یک‌وقت رد كرده باشند. اگر یكى از این محبت‌‌ها و عنایت‌‌ها از دست یك انسان دیگرى به دست ما مى‌‌رسید تا پایان عمر شرمنده‌‌اش بودیم. حالا كه هزارها از این نعمت‌‌ها از دست این بانوى بزرگ به دست ما رسیده چقدر باید قدردان و سپاسگزار باشیم؟!

به‌هرحال، با زبان الكنمان و با فهم ناقصمان این نعمت‌‌ها را شكر مى‌‌كنیم و مراتب احترام و تعظیم و بزرگداشت خودمان را به خاك آستان آن حضرت عرض مى‌‌كنیم و از خداوند متعال مى‌‌خواهیم كه دست ما را در دنیا و آخرت از دامان این بی‌بی كوتاه نفرماید.

کوتاه‌نظری در شناخت مقام و منزلت اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين

همه ما معتقدیم كه احترام‌‌هایى كه ما به اولیاء دین مى‌‌گذاریم، چه در مراسم جشن و سرور که مردم خدماتى مى‌‌كنند، شربت مى‌‌دهند، شیرینى مى‌‌دهند، چراغانى مى‌‌كنند، مجالس شادى برگزار مى‌‌كنند و چه در ایام سوگوارى که باز خدماتى انجام مى‌‌دهند، تعطیل مى‌‌كنند، گریه مى‌‌كنند، سینه مى‌‌زنند، مهمانى مى‌‌دهند، بدون شك همه این‌ها مورد عنایتشان است و هر كسى در خور معرفتش و در خور كارى كه انجام مى‌‌دهد پاداشى دریافت كرده و خواهد كرد و آثارش را، هم در دنیا مى‌‌بیند و هم ان‌شاءالله چندین برابر در آخرت.

آنى كه من مى‌‌خواهم عرض كنم این است كه این چه حسابى است؟ اینكه ما مثلاً براى احترام حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها اینجا جمع بشویم و یك صلواتى بفرستیم و یك جشنى بگیریم، فرضاً اگر این توفیق را مى‌‌داشتیم كه از امثال شما هم پذیرائى مى‌‌كردیم كه متأسفانه برایمان فراهم نشده، این چطور مى‌‌شود كه به ما عنایت مى‌‌كنند؟! چه حسابى در کار است؟! یعنى خدا یك عده از اولیائش را خلق كرده و یك چیزهایى هم در اختیارشان گذاشته كه هر كسی که به آن‌ها احترام مى‌‌كند یك چیزى به او بدهند؛ حساب این است؟! خدا پیغمبران را، ائمه اطهار را، امامزادگان معظم را آفریده و براى هر كدامشان هم یک حیطه قدرتی قرار داده و یك چیزهایى در اختیارشان گذاشته كه آن‌ها به دوستانشان و به هر كسی که به آن‌ها احترام مى‌‌گذارند می‌دهند؛ از این باب است؟! ما باید این‌گونه احترام بگذاریم و این‌گونه توقع داشته باشیم؟! مثل اینکه به هر کس دیگری كه احترام مى‌‌كنیم توقع داریم او هم یك پاداشى به ما بدهد. احیاناً حالا بلاتشبیه، بلاتشبیه، یك كسانى براى سلاطین و حكمرانان و امثال این‌ها تملقى مى‌‌گویند، شعرى مى‌‌گویند، مدحى مى‌‌خوانند انتظار دارند یك صله‌‌اى به آن‌ها بدهند؛ آیا ما هم همین‌طور هستیم؟! خدا یك بابى فتح كرده یا اجازه بدهید ساده‌‌تر و بی‌پیرایه‌تر و گستاخانه‌‌تر عرض كنم براى یك عده از اولیائش یك مغازه‌‌اى باز كرده و یك نعمت‌‌هایى هم در اختیارشان گذاشته كه هركس مدحشان را مى‌‌گوید و به زبان ساده‌‌تر و بى‌‌ادبانه‌‌تر، هركس تملقشان را مى‌‌گوید یك چیزى به او بدهند؛ حساب این جورى است یا حساب دیگرى در کار است؟!

اگر این جور باشد كه چون یك نفر می‌رود مدح مى‌‌خواند یا شام مى‌‌دهد یا چراغانى مى‌‌كند، یك احترامى قائل مى‌‌شود و آن‌ها هم به بزرگوارى خودشان یك صله‌‌اى به او بدهند و یك بخششى كنند، فكر نمى‌‌كنم که این خیلى كار ارزشمند، مهم و مقدسى ‌‌باشد. این كارى است كه ارباب دنیا هم از این کارها می‌کنند؛ كسانى بروند برای آن‌ها مداحى كنند خب یک صله‌ای به او می‌دهند. این‌همه از بعضى از سلاطین و امثال این‌ها كه تعریف مى‌‌كنند كه به شعرا صله‌‌ها مى‌‌دادند این‌ها مال چیست؟ مال همین‌هاست دیگر.

آیا دستگاه دین هم مثل یک دستگاه سلطنت‌‌ می‌ماند که كسانى كه مدح مى‌‌كنند یا هدایایی مى‌‌دهند، حالا هدایای زبانى باشد، جانى باشد، مالى باشد، در مقابل هم آن‌ها مطابق شأن و كرمشان به آن‌ها بخششى مى‌‌كنند؟! اگر این‌گونه فكر كنیم اولیاء دین را بسیار پایین آورده‌ایم و از قدر دین ‌‌و از قدر خدا و اولیاء خدا بسیار کاسته‌ایم؛ مگر آن‌ها چشمشان به این ‌‌است که ببینند چه كسى ستایش و مدحشان مى‌‌كند؟! وقتى مدح‌‌هایشان را مى‌‌شنوند خیلى از آن خوششان مى‌‌آید و یك بادى به غبغب مى‌‌اندازند، بعد هم مى‌‌گویند یك چیزى به آن‌ها بدهید؛ یا این چون خدمتى درِ خانه ما كرده است یك هدیه‌‌اى به او بدهیم، یک کیسه طلا به او بدهیم یا مثلاً مریضش را شفا بدهیم؛ حساب این جورى است؟! ما اگر این‌گونه فكر كنیم دستگاه دین و دستگاه اولیاء خدا را بسیار كوچك کرده‌ایم و از ارزش این كارها بسیار کاسته‌ایم. مطمئن باشید مسأله این‌گونه نیست. اگر كسانى هم این‌گونه فكر كنند و آن‌ها هم از باب كرم خودشان یك چیزى عنایت بفرمایند مثل این است كه- باز من را مى‌‌بخشید كه براى اینكه عمق مطلب، خوب روشن بشود، گاهى تعبیرات نامأنوسى مى‌‌كنم- مثل یك گربه‌‌اى است که سر سفره ما مى‌‌آید و یك لقمه نانى هم به آن مى‌‌دهیم. آن‌هایی كه این جور فكر مى‌‌كنند كه مدحى مى‌‌گویند و یك پاداشى بگیرند یا یك چراغانى مى‌‌كنند بیایند پاداش بگیرند، فقط همین، مثل یك حیوانى است که مى‌‌آید و یك خواهشى مى‌‌كند و آن‌ها هم مى‌‌گویند یك چیزى به او بدهید. این كار یك كار انسانى و آن هم در حد ارزش دینى و آن هم در پیشگاه الهى و در پیشگاه اهل‌بیت است؟! این‌ها براى این هستند که از كسى كه مدحشان كند خوششان مى‌‌آید و صله‌‌اى به او مى‌‌دهند؟! این‌گونه فكر كردن بسیار کوتاه‌نظری است!

رسیدن به قرب الهی؛ هدف نهایی از آفرینش انسان

بینشى كه اسلام به ما مى‌‌دهد بسیار فراتر از این حرف‌هاست؛ حقیقتش چیست؟ مسأله این است كه خدا آدمیزاد را كه آفریده براى این آفریده كه با رفتار اختیارى خودش به یك مقام بسیار عالى برسد، آن مقامى كه هر چه من و شما به مغزمان فشار بیاوریم علوّش را نمى‌‌توانیم درك كنیم؛ خدا آدمیزاد را آفریده كه به قرب خدا برسد یعنى نزدیك خدا بشود. آن مقام از بس عالى است میگوییم نزدیك خداست، قرب خداست چون نمى‌‌توانیم بفهمیم آن چه مقامى است و خدا در آنجا براى آدمیزاد چه آفریده است. آن مقام آن‌قدر عالى است كه اگر هزاران واسطه طولى و سلسله‌وار، یعنى واسطه اول واسطه‌‌اى براى دومى بشود، دومى براى سومى، سومى براى چهارمى، چهارمى براى پنجمى تا هزارمى، تا صدهزارمى، این سلسله وسایط باشد و آدم به این سلسله، یك راهى به آن مقام پیدا كند همه این‌ها ارزش خواهد داشت.

عبادت و اطاعت؛ تنها راه رسیدن به قرب الهی

این عبارات در زیارت آل یاسین بزرگ است که خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِعِبٰادَتِهِ، أَرٰادَ مِنْ عِبٰادِهِ عِبٰادَتَهُ فَشَقِیٌّ وَ سَعیدٌ قَدْ شَقِیَ مَنْ خٰالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطٰاعَکُمْ؛ خدا همه را آفریده براى اینكه از راه عبادت و اطاعت او به قرب او برسند. خدا احتیاج به اطاعت و عبادت ما ندارد. اصلاً آن هدف و آن مقام، مقامى است كه جز این راهى ندارد. اگر كسى بخواهد به آن مقام برسد راه طبیعی‌اش این است.

مأموریت و رسالت اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين

آن راه، راهنمایانى دارد. هرقدر ما آن راهنمایان را بشناسیم بهتر مى‌‌توانیم آن راه را بشناسیم كه اشتباه نكنیم. این قدر كه سفارش شده که پیغمبر را بشناسید، اهل‌بیت را بشناسید براى این است كه راهنمایان آن راه را بشناسیم تا راه را درست برویم. این همه احترام براى اهل‌بیت كه هر كسی یك قدمى در راه معرفى آن‌ها، احترام آن‌ها، شادى آن‌ها، عزاى آن‌ها بردارد گناهانش چقدر بخشیده مى‌‌شود، چنین و چنان مى‌‌شود، همه این حرف‌‌ها براى این است كه ما راهنما را بشناسیم و راه را در زندگى گم نكنیم؛ بدانیم از چه كسى باید الگو بگیریم و حرف چه كسى را باید بشنویم. اصلاً صحبت این نیست كه مدح یك كسى بكنیم و یك صله‌‌اى به ما بدهند. این خیلى فهم قاصرى است.

ارزش جلوه دادن محبت اهل‌بیت‌علیهم‌‌السلام

اگر مدح اهل‌بیت، مقدس است و در مقابلش ثواب‌‌هایى هست، همه براى همین است كه اهل‌بیت به عنوان راهنمایان انسان‌‌ها در طول تاریخ شناخته شوند تا مردم، راه را گم نكنند، جاى دیگر نروند و بدانند راه اینجاست، الگوى زندگى این‌ها هستند. اهمیت همه این احترام‌ها به خاطر این است كه نفعش به ما برمى‌‌گردد تا ما راه را گم نكنیم وگرنه چیزى گیر آن‌ها نمى‌‌آید. این‌گونه نیست كه آن‌ها وقتى مى‌‌بینند یك كسى مدحشان مى‌‌كند خیلى خوششان بیاید و یك لبخندى بزنند و یك بادى به غبغب بیندازند. ‌‌اگر در مقابل آن مدح‌‌ها هم صله‌‌، هدیه‌‌ و هبه‌‌اى مى‌‌دهند براى این است كه خوشحال مى‌‌شوند كه ما راه را گم نكنیم.

محبت و عشق به اهل‌بیت، پاداش رسالت پیامبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله

قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ؛[1] خدا اجر رسالت را محبت اهل‌بیت قرار داد اما از این محبت اهل‌بیت، چیزى گیر پیغمبر و اهل‌بیت نمى‌‌آید؛ آن هم به نفع شماست؛ آن هم براى این است كه محبت، وسیله‌‌اى بشود تا شما محبوب‌‌هاى حقیقى، كسانى كه شایستگى محبت دارند را بشناسید، سراغ دشمنانشان نروید تا شما را گمراه كنند و از مسیر منحرف كنند.

معرفت اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين؛ کیمیای سعادت

هرقدر ما این معرفتمان بیشتر باشد، بدانیم كه چرا باید اهل‌بیت را بیشتر دوست بداریم، چرا باید بیشتر به آن‌ها احترام كنیم، آن وقت كارمان ارزش بیشترى پیدا خواهد كرد. اگر معرفت درستى پیدا كنیم، عارفاً بحقكم، گاهى یك سلامش با یك سال عبادت برابرى مى‌‌كند اما اگر فكر كنیم که نه، آن‌ها هم مثل یكى از ارباب دنیا هستند که وقتى مدحشان مى‌‌كنند خوششان مى‌‌آید یا پدرشان خوشش مى‌‌آید، جدشان خوشش مى‌‌آید یك چیزى هم به ما مى‌‌دهند، خب اگر چیزى هم بدهند که البته مى‌‌دهند اما آن چیز كجا و آن نتیجه‌‌اى كه باید بر معرفت اهل‌بیت مترتب بشود كجا؟! زمین تا آسمان فاصله است. اگر یك سلام از روى آن معرفت داده شود، آدم بفهمد كه این‌ها چه كاره هستند و براى چه ما باید احترامشان كنیم و منظور از این احترام كردن‌‌ها چیست آن وقت یك سلام هم ارزش یك سال عبادت را پیدا مى‌‌كند بلكه بالاتر!

معرفت، معیار ارزش عبادت

این كه گفته‌اند یك زیارت سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌عليه ثواب هفتاد حج عمره را دارد علت این را باید در همین جا پیدا كرد؛ مردمى كه به حج عمره مى‌‌روند زیاد هستند. ‌‌هر سال بیش از یك میلیون حاجی از اطراف كشورهاى اسلامى مى‌‌آیند و دور خانه خدا طواف می‌کنند و شبانه‌روز مى‌‌چرخند اما چند درصدشان مى‌‌دانند كه این دین، این حج و این طواف براى چیست؟ آن‌هایی ‌‌هم كه خیلى مؤمن باشند مى‌‌گویند می‌رویم طواف مى‌‌کنیم تا ثواب داشته باشد، یا نذر مى‌‌كنند تا حاجتشان برآورده شود؛ یعنى دین را گاهى براى شكمشان استخدام مى‌‌كنند! گاهى براى خانه‌‌شان! و گاهی هم براى فرزندشان! نذر مى‌‌كند عبادت كند تا روزی‌اش فراهم شود؛ یعنى دین، واسطه شود براى شكم من تا پر شود! این یک پایه معرفت است؛ ‌‌تا یك كسى که بداند همه عبادت‌‌هایى كه انجام مى‌‌دهد همه این‌ها از صدقه‌سر یك عنایت خود آن‌هاست؛ آن‌ها عنایت فرموده‌اند تا ما این توفیق را داشته باشیم که به آن‌ها شباهت پیدا كنیم، به آن‌ها نزدیك شویم، دل ما از آلودگى‌‌هاى دنیا پاك شود و جایش محبت خدا و اهل‌بیت جایگزین شود؛ ببین تفاوت‌‌ ره از كجاست تا به كجا؟!

آن وقت آن‌گونه عبادتى كه انجام بگیرد، كسى كه روز عرفه برود زیارت سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌عليه را با آن معرفت انجام دهد البته که ثوابش از حج عمره بیشتر است. البته حج عمره مستحبى را مى‌‌گویم وگرنه زیارت امام حسین‌علیه‌‌السلام جاى حج واجب را نمى‌‌گیرد. تكالیف واجب سر جاى خودش هست. آن‌ها مصالحى دارد که باید انجام بدهیم. منظورم این است كه ما سعى كنیم معرفتمان را نسبت به دین و اولیاء دین و اهدافى كه آن‌ها داشته‌اند بیشتر كنیم. هرقدر معرفت بیشتر شود ارزش كار بیشتر می‌شود؛ تا آنجا كه یك كار كوچك، هزاران برابر كارهاى عظیم و بزرگ و پرحجم، ارزشمند مى‌‌شود.

نقش نیت در ارزش‌گذاری اعمال انسان

این حدیث را همه شنیده‌اید و روایات مستفیض فراوان نقل کرده‌اند كه ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَین؛ همه ما این حدیث را زیاد شنیده‌ایم، حالا اینکه آیا به عمق مطلب، درست توجه کرده‌ایم یا نه، آن مسأله دیگرى است. مى‌‌دانید که در روز جنگ احزاب، جنگ خندق، امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌عليه یك شمشیر بر سر عَمربن عَبدُوَد زدند و او را به درك واصل كردند. پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله فرمودند ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَین؛ یك ضربه شمشیرى كه على‌علیه‌‌السلام در روز جنگ احزاب زد، از عبادت جن و انس در طول تاریخ، ارزشمندتر است! یك ضربه، آن هم در یك لحظه، چه قدر هزینه داشته است؟! این كجا و عبادت همه انسان‌‌ها در طول تاریخ کجا؟! آن هم نه‌تنها انسیان؛ جنیان هم! عِبادَةِ الثَّقَلَین! البته منهاى كسانى كه مثل على‌علیه‌‌السلام باشند و منهاى كسانى كه این‌گونه عبادت كنند. منظور عبادت‌‌هاى عادی‌شان است. ممكن است یك كار كوچكى كه به نظر ما چندان اهمیتى ندارد پیش خدا بسیار عظیم باشد؛ ببین از چه دلى بر خواسته؟ با چه نیتى؟ و با چه معرفتى؟

ما یكى اینکه سعى كنیم معرفتمان را بیشتر كنیم و یكى هم اینکه نیتمان را خالص‌‌تر كنیم، نخواهیم یك كارى كه مى‌‌كنیم به رخ دیگرى بكشیم، بگوییم بله، ما هستیم که این كارها را كردیم! گاهى هم هست كه میگوییم بله، ما هستیم كه الحمدلله خدا توفیق داد که این كار را انجام دادیم؛ اما آن‌ها كلك است، براى این است كه بگوید من انجام دادم. مى‌‌گوید الحمدلله خدا به ما توفیق داد و این حرف‌ها، این‌ها نعنا داغش است، براى این است كه بگویم یعنى ریا نمى‌‌كنم؛ ولى ته آن ریا است؛ ما هستیم كه این كار را كردیم یعنى بر دیگران برترى داریم. این‌ها عمل را حبط مى‌‌كند.

عمل هرچه خالص‌‌تر باشد یعنى نخواسته باشد كه اصلاً كس دیگری بفهمد، همچنان که گفته‌اند وقتى صدقه را با دست راستت می‌دهی دست چپت نفهمد؛ دست چپت نفهمد كه دست راستت چیزى داده است؛ یعنى این‌قدر مخفى باشد. كارهاى دیگر هم همین‌گونه است؛ عمل هر چه خالص‌‌تر باشد و شبهه ریا ‌‌و خودنمایى در آن كمتر باشد ارزشش بیشتر است.

پس براى اینكه این احترام‌‌هاى ما به حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌عليها، به سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌عليه، به وجود مقدس ولى عصرارواحنافداه و به همه مقدسات عالم، تا برسد به عبادت و بندگى خدا، این‌ها ارزش داشته باشد باید سعى كنیم معرفت ما نسبت به آن معبود، آن معشوق، آن كسى كه به او اظهار ارادت مى‌‌كنیم بیشتر شود و او را خوب بشناسیم که چه كاره است؟ آن هم با یكى دو تا كلمه شناخته نمى‌‌شود؛ زحمت دارد تا انسان آن‌ها را بشناسد که چه كاره هستند و بعد عملى را كه انجام مى‌‌دهیم فقط براى خدا باشد، این كار را انجام می‌دهیم چون محبوب ما خوشش مى‌‌آید، معنى این‌که كار را براى خدا انجام مى‌‌دهیم یعنى این؛ ابتغاء رضوان الله، ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ.

مراتب خدمت به انسان‌ها

اگر شما یك دوستى داشته باشید، خب همه دوست دارند، هیچ كس در دنیا بدون ‌‌دوست نیست، یك وقت شما یك خدمتى كه برای او مى‌‌كنید، یك هدیه‌‌اى که برای او ‌‌مى‌‌برید براى این است كه انتظار دارید عید بعد او براى شما هدیه بیاورد. این یك معامله است. شما یك كتابى به او هدیه مى‌‌دهید كه او هم مثلاً اگر یك آخوند است یك عبا به شما هدیه كند؛ یك آش مى‌‌برید كه پلو به جای آن بیاید؛ کاسه جایی رود که باز آید قدح. 

به‌هرحال این‌که انسان وقتی به یك كسى خدمت مى‌‌كند انتظار داشته باشد که او هم موقع دیگرى هر وقت احتیاج پیدا كرد به او ‌‌كمك كند این یك معامله‌‌ و بده بستان است و هیچ ارزشى ندارد.

یك وقت انسان از روى دلسوزى، به یك كسى خدمتی می‌کند، انسان رحمش مى‌‌كند، درواقع انسان یك عاطفه‌‌اى دارد، وقتى مى‌‌بیند دوست یا رفیقش و یا انسان دیگرى درمانده و گرفتار است ناراحت می‌شود. وقتى خدمتى مى‌‌كند آرام مى‌‌شود، وجدانش راحت مى‌‌شود و از خدمتى كه كرده است لذت مى‌‌برد. این یك مقدار ارزشش از آن بیشتر است.

بالاخره درجات همین‌طور بالا مى‌‌رود تا آنجایى كه شما خدمتى به یك كسى بكنید، نه انتظار تشكرى از او داشته باشید، نه انتظار داشته باشید كه اصلاً یادش بماند؛ این خدمت را که مى‌‌كنید فقط براى این می‌کنید كه او خوشش بیاید. همین. كار کرده‌اید تا او خوشش بیاید. ارزش این كار با آن وقتى كه قصد معامله دارید چقدر فرق مى‌‌كند؟!

فقط برای رضای تو!

بندگان خدا كارهایى كه انجام مى‌‌دهند بعضى‌‌هایشان با خدا معامله مى‌‌كنند. گاهى نیتشان هم بسیار زشت است ولى خدا از كَرم و بزرگواری‌اش این‌ها را به حساب نمى‌‌آورد و به روى ما نمى‌‌آورد كه چه كار زشتى کرده‌اید. همین‌طور كه عرض كردم انسان نماز مى‌‌خواند براى اینكه روزی‌اش وسیع شود یعنى عبادت خدا را واسطه براى سیر شدن شكمش قرار مى‌‌دهد! بسیار كار زشتى است؛ اما خدا از بزرگواری‌اش یك بارک‌الله هم به ما مى‌‌گوید و روزی‌مان را هم وسیع مى‌‌كند اما اگر عقلمان را درست به كار بگیریم این كار بسیار زشتى است؛ انسان عبادت خدا و دین خدا را وسیله براى هدف مادى خودش قرار بدهد، درواقع خودش را دارد پرستش مى‌‌كند! اینجا را حساب كنید تا آنجایى كه یك كسى جان بدهد فقط براى اینكه خدایا! تو ببین و خوشحال باش! خوشحال هم تعبیرى است كه ما مى‌‌كنیم. وقتى سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌عليه همه عزیزانش شهید شدند، طفل شیرخوارش هم شهید شد، خود آقا هم در آخرین لحظات بود، فرمود الهي رِضاً بِقَضائِكَ؛ خدایا! همه این كارها را كردم برای اینکه تو راضى باشى. انتظار پاداشى، اجرى، ثوابى و این حرف‌ها نبود. فقط براى رضاى تو بود.

حدیث دلدادگی

این ایام که روز اول ذیقعده است آغاز چِلّه کَلیمیه است یعنى روزى است كه حضرت موسى به كوه طور دعوت شد، یك ماه دعوت شد و بعد ده روز دیگر هم اضافه شد؛ این ماه، ماه ذیقعده بود. آن دهه‌‌اش هم دهه اول ذیحجه بود. حضرت موسى تا روز عید قربان در كوه طور بود.

‌‌در یكى از دفعاتی كه حضرت موسى به كوه طور مى‌‌رفت و یك عده‌‌اى از قومش‌‌ را هم انتخاب كرده بود كه همراه او بروند، او از همه جلوتر و سریع‌‌تر رفت و به كوه طور رسید. به او خطاب شد وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ؟![2] خدا در آن مقامى كه بین دو دوست، گفتگوى دوستانه انجام مى‌‌گیرد، مغازله است، گفتگوى عاشق و معشوقى است، خدا مى‌‌فرماید یا موسى! چقدر زود آمدى؟! چرا عجله كردى؟! وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ؟! چطور از قومت جلو افتادى و جلو جلو آمدى و ‌‌شتاب كردى؟! حضرت موسی عرض کرد عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ؛[3] از بس دنبال رضایت تو بودم زودتر آمدم كه شاید زودتر خوشحال بشوى!

راه اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين راه خدا

سعى كنیم معرفت خودمان را نسبت به خدا، اولیاء دین و حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها بالا ببریم. این یک. دوم اینکه سعى كنیم كارى كه انجام مى‌‌دهیم نیت‌‌مان خالص باشد. نیت هر قدر خالص‌‌تر باشد ارزش آن كار، بیشتر مى‌‌شود. گاهى یك كار كوچك، ارزش کوه‌ها و دریاها را پیدا مى‌‌كند.

پس هدف از همه این تعظیم‌‌ها، احترام‌ها، مراسم سوگوارى، شادمانى و بزرگداشت‌‌ها براى این است كه ما خدا را بهتر بشناسیم و با او آشنا شویم. همه این‌ها مقدمه است كه اولیاء دین را بهتر بشناسیم تا به وسیله آن‌ها دین را بهتر بشناسیم؛ تا بتوانیم به دین، بهتر عمل كنیم؛ تا بتوانیم با عمل كردن به دین به خدا نزدیك شویم.

أَرٰادَ مِنْ عِبٰادِهِ عِبٰادَتَهُ؛ خدا از بندگانش عبادت خواست. عبادت خواستن هم به آن معنا نیست كه خوشش مى‌‌آید که در مقابلش خم و راست بشوند بلکه عبادت را برای این می‌خواهد چون این راه ترقى و تكامل روح انسان است. این به او نزدیك شدن است. فَشَقِیٌّ وَ سَعیدٌ؛ خدا از بندگانش عبادت خواسته اما همه مردم، یكسان نیستند؛ بعضى اهل شقاوت هستند و بعضى اهل سعادت هستند؛ بعضى‌‌ها عبادت را درست انجام مى‌‌دهند و به سعادت مى‌‌رسند و بعضی كوتاهى مى‌‌كنند و به شقاوت مى‌‌رسند؛ بدبخت چه كسى است؟! قَدْ شَقِیَ مَنْ خٰالَفَکُمْ؛ آن کسی كه راهش را از شما جدا كرده و به یک راه دیگر می‌رود. این‌ها معیار هستند، این‌ها شاخص هستند که مشخص شود چه كسى راهش درست است و چه كسى راهش خطاست. همه احترام‌ها هم براى این است كه این شاخص تا روز قیامت محفوظ باشد.

بهانه‌هایی برای بهره‌مندی از برکات یاد اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين

همین جا اشاره كنم به اینکه یكى از حكمت‌‌هایى كه در اسلام براى سادات یك احكام خاصى قرار داده از جمله اینکه زكات برای آن‌ها حرام است و در مقابلش خمس برای آن‌ها قرار داده شده براى این است كه مردم موظف باشند تا روز قیامت اولاد پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله را بشناسند. كسى كه در طول عمرش موظف است همیشه اولاد پیغمبر را بشناسد و ببیند خمسش را باید به چه كسى بدهد و زكات را نباید به سادات بدهد و برای آن‌ها حرام است این همیشه به یاد پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله است. این كارها را کرده‌اند تا ما یاد آن‌ها باشیم. یاد آن‌ها باشیم كه چه بشود؟! تا پیغمبر را به پیغمبرى بشناسیم؛ تا بدانیم آن راهى كه ایشان و اولیاء ایشان به ما نشان داده‌اند آن درست است؛ راه‌های دیگرى كه ما را از این سو به آن سو دعوت مى‌‌كنند، فرهنگ جهانى، ارزش‌‌هاى غربى، آزادى، دموكراسى فلان، این‌ها فریبمان ندهد؛ همه این‌ها كلك است. راه صحیح راهی است كه آن‌ها رفتند.

براى اینكه ما آن‌ها را تا روز قیامت بشناسیم باید بدانیم که چه وقت متولد شدند؟ چه وقت از دنیا رفتند؟ براى تولدشان سرور و شادى داشته باشیم و براى شهادتشان عزادارى كنیم، عواطفمان نسبت به آن‌ها محفوظ باشد؛ تا همیشه توجه‌‌مان به این‌ها باشد؛ تا همیشه راه آن‌ها را برویم؛ تا به این وسیله به سعادت برسیم. چیزى گیر آن‌ها نمى‌‌آید. تازه همین كارهایى هم كه مى‌‌كنیم از بركت دعاها و عنایت‌‌هاى خود آن‌هاست. یك وقت خیال نكنیم ما سر حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها منت مى‌‌گذاریم که اینجا می‌آییم بزرگداشتشان را برپا مى‌‌كنیم و احترام مى‌‌كنیم. برعکس، خیلى باید ممنونشان باشیم كه این افتخار را به ما داده‌اند كه موفق بشویم بیاییم یك عرض دست‌بوسی، پابوسى و خاک‌بوسی داشته باشیم.

راه احترام و تکریم اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين

در این روزگار، احترام حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها و احترام اولیاء دین و احترام پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله به این است كه ما وظایف مهم اجتماعى ـ سیاسى‌‌مان را خوب بشناسیم. بدانیم سرنوشت خودمان و كشورمان را به دست چه كسى مى‌‌خواهیم بدهیم. اگر این كار را بكنیم حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها خیلى از ما شادتر مى‌‌شوند تا اینکه كف بزنیم و چنین و چنان كنیم. اگر احترام حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها را مى‌‌خواهید هدف حضرت معصومه‌سلام‌‌الله‌‌علیها را دنبال كنید، هدف اجدادشان را دنبال كنید. آن‌ها براى چه كشته شدند؟! آن‌ها برای چه عمرى را صرف سر و كله زدن با ما و نادان‌‌تر از ما كردند؟! براى اینكه ما را به راه بیاورند، راه صحیح را به ما نشان بدهند و آن راه را بپیماییم ‌‌تا به سعادت برسیم. خیال نكنیم فقط با یك هلهله كردن و هورا كشیدن یا شیرینى و شربت و مدح خواندن و این حرف‌‌ها دیگر خیلى سر اولیاء دین منت مى‌‌گذاریم. اگر واقعاً ما براى آن‌ها احترام قائل هستیم ببینیم راهشان چیست و آن‌ها چه چیزی را دوست دارند، آن راه را برویم و آن حركت را داشته باشیم. آن‌ها از همه چیز خوشحال‌‌تر آن وقتى مى‌‌شوند كه ببینند ما در راه صحیح حركت مى‌‌كنیم، هم دین را مى‌‌شناسیم، هم خودمان عمل مى‌‌كنیم و هم براى آیندگان حفظ مى‌‌كنیم و نمى‌‌گذاریم با بدعت‌‌ها قاطى شود، نمى‌‌گذاریم احكامش تغییر كند، نمى‌‌گذاریم به خواست اروپائى‌‌ها و سردمداران كشورهاى به اصطلاح پیشرفته، احكام اسلام مورد بى‌‌حرمتى قرار بگیرد، حجاب مورد بى‌‌حرمتى قرار بگیرد؛ و همین جا عرض كنم بسیار متأسفیم كه در این همه تظاهراتى كه در آلمان و فرانسه علیه حرف‌‌هاى بعضى از مسئولان آنجا شد ایرانى‌‌ها كمتر به چشم مى‌‌خوردند!

پروردگارا! تو را به حق عزیزانت، به حق این بانوى بزرگى كه كریمه اهل‌بیت و نور چشم پدرش امام هفتم و برادرش امام رضاست تو را قسم مى‌‌دهیم ما را از نادانى‌‌ها و آلودگى‌‌ها نجات ببخش!

معرفت ما را نسبت به خودت و اولیاء دین قوى‌‌تر بفرما!

محبت خودت و اولیاء دین را در دل ما زیاد بفرما!

توفیق اطاعت و پیروى از اهل‌بیت را به ما مرحمت بفرما!

روح امام راحل و شهداى عزیزمان را با انبیا و اولیا محشور بفرما!

سایه مقام معظم رهبرى را بر سر ما مستدام بدار!

كسانى كه باورها و ارزش‌‌هاى اسلامى را حفظ مى‌‌كنند و مكتب اهل‌بیت را زنده نگه مى‌‌دارند آن‌ها را یارى بفرما!

عاقبت ما ختم به خیر بفرما!

والسلام علیكم و رحمة الله


[1]. سبأ، 47.

[2]. طه،83.

[3]. طه، 84.